[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
51 نتیجه برای موضوع مقاله:

حسین بیات، نسترن شهبازی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

علی‌اکبر دهخدا از تأثیرگذارترین نویسندگان دوران مشروطه است. هم‌زمان با تشکیل مجلس دوره نخست، او گزارش‌ها، دیدگاه‌ها و انتقادهای خود را در سلسله‌مقاله‌های روایی با عنوان چرندوپرند در روزنامه صوراسرافیل منتشر می‌‌کرده است. این نوشته‌ها بسیار محبوب و پرمخاطب بوده‌اند. به‌نظر می‌‌رسد، جدا از حقیقت‌مانندی محتوای روایت‌ها، ساختار بدیع مقاله‌های چرندوپرند با بهره‌گیری از زبان طنز و پرداخت راوی قابل اعتماد (دخو)، که در این نوشته‌ها نقشی کلیدی ایفا می‌‌کند، جذابیت و درعین‌حال باورپذیری روایت‌‌ها را تقویت کرده است. شیوه‌هایی که دهخدا در ساختار منحصربه‌فرد مقاله‌ها و شخصیت‌پردازی دخو از آنها بهره برده است، اشتراکات درخور‌ توجهی با تکنیک‌های طرح‌شده در رویکرد انسان‌گرایانه کارل راجرز دارد، رویکردی که ماهیتی روان‌شناختی دارد و مسئله شخصیت نقطه ثقل آن است. گزینش و طبقه‌بندی نمونه‌های مستخرج از چرندوپرند و انطباق آنها با مؤلفه‌های نظریه فردمحور راجرز نشان می‌‌دهد که دهخدا ویژگی‌هایی در عرصه متن قرار داده است که مهم‌ترین پیش‌فرض راجرز یعنی جهان تجربی را اثبات می‌‌کند و به‌تبع آن شکل و محتوای مقاله‌ها با روایت‌گری دخو می‌‌تواند با ویژگی‌های موردنظر راجرز در ترسیم چهره آرمانی درمان‌گر همسان باشد.
 
دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده


حبیب‌الـله عباسی، عبدالرضا محقق،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

ورود مفاهیم و موضوعات گسترده‌ی حقوقی در عصر مشروطه به حوزه‌ی شعر، موجب تلاقی دو‌گونه سخن یا به تعبیری دو ساحت گفتمانی حقوقی و ادبی در شعر این دوره شده است. گفتمان حقوق عمومی، محتوای غالب شعر مشروطه را سامان داده و حضور بسیار کمرنگ عنصر تخیل  به مشخصه‌ی ساخت و صورت آن تبدیل شده است. بر این اساس تبیین نقش گفتمان حقوقی در رابطه‌ی صورت و محتوای شعر مشروطه مسئله‌ی اصلی این پژوهش است.  جستار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی و با استناد به شواهد شعری متعدد این مهم را از رهگذر فرآیندی وامی‌کاود که به واسطه‌ی ویژگی ذاتی مقال حقوقی و ناسازگاری آن با صور‌خیال پدید آمده و می‌توان از آن به «گذر از خیال به عاطفه» در شعر این دوره تعبیر کرد. فرآیندی که صورت غالب شعر مشروطه بر اساس آن و با تمرکز بر عواطف اجتماعی و انقلابی در غیاب صور‌خیال سامان یافته است. جستار حاضر سازواری این روایت را با نظرگاه تجدد ادبی نیز سنجیده و سرانجام آثار مترتب بر مدعای پژوهش را در ساحت ها و ساختارهای مشهور شعر مشروطه بازخوانی کرده است.  
غلامعلی فلاح، راضیه فولادی سپهر، زهرا سعادتی نیا،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

یکی از نظریه­های مدرن نقد ­ادبی، که برپایۀ دانش روان‌شناختی استوار است، نقد کهن­الگویی است. این نظریه بر آرای کارل گوستاو یونگ بنا­ شده و به کیفیت جذب کهن­الگوها در ذهن شاعر یا نویسنده می­پردازد. برپایۀ مطالعات، سفر قهرمانی در زندگی هر فرد برای رسیدن به کمال فردی میسر است. داستان فریدون به‌دلیل روند پرفراز و نشیب زندگی او و شاخصه­های مهمی که در جریان حوادث در هر برهه از زندگی بر فردیت او تأثیر مستقیم نهاده، حائز اهمیت است. هدف این مقاله بررسی داستان فریدون از منظر نقد کهن­الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول پیرسون و هیوکی­مار در زمینۀ کهن­الگوی دوازده­گانه بیداری قهرمان­ درون است. نویسنده تلاش می­کند به‌شیوۀ توصیفی‌ـتحلیلی تجلی کهن­الگوهای بارز در داستان فریدون را نشان ­دهد.
 
دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده


حسین محمدی،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده

در قرن‌های هفتم تا یازدهم، حاکمان مسلمانی در شبه‌قاره هند به قدرت رسیدند که به فرهنگ و زبان فارسی علاقه‌مند بودند. درپی این تغییر، ایرانیان به‌دلایل گوناگون به هندوستان مهاجرت کردند و در دربار فرمانروایان محلی به انواع قدرت‌های سیاسی، نظامی، و اقتصادی دست یافتند و زمینه رشد و گسترش فرهنگ و ادب فارسی را در شبه‌قاره هند فراهم کردند. مولانا نورالدین محمد ظهوری ترشیزی (994-1025 هـ.ق) از شاعران ایرانی اهل خراسان بود که در قرن دهم به هند مهاجرت کرد و به خدمت حکومت نظام‌شاهیان و عادل‌شاهیان درآمد و در دکن به مقام ملک‌الشعرائی رسید. ظهوری، طی چهاردهه حضور در دکن (جنوب هند)، در راه گسترش زبان و فرهنگ ایرانی بسیار کوشش کرد. در مقاله حاضر، با روش توصیفی‌-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای، کوششی برای تبیین این نکته صورت گرفته است که ظهوری ترشیزی در گسترش فرهنگ و زبان فارسی در شبه‌قاره هند چه نقشی ایفا کرده است. یافته‌ها نشان می‌دهد که ظهوری، باوجود موانع بسیار، به‌ویژه سعایت دشمنان ایران و به‌خصوص شیعیان در دکن، در سایه حمایت و تشویق حاکمان آن سامان، توانست با خلق آثار ادبی ارزنده، فرهنگ و زبان فارسی را در شبه‌قاره هند گسترش دهد. ارائه تصویری واقع‌بینانه از تأثیر ظهوری ترشیزی و آثار ادبی او و چگونگی حمایت و تشویق حاکمان نظام‌شاهی و عادل‌شاهی در گسترش فرهنگ و زبان فارسی از نتایج مقاله حاضر است.

ابراهیم دانش، محمدرضا طوسی نصرآبادی،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده

ادب زبانی پدیده¬ای است که معمولاً در تعامل روزمره رعایت می‌شود و چگونگی استفاده از زبان را برای مدیریت روابط بینافردی سخنگویان نشان می‌دهد. قابوسنامه از آثار مهم ادب تعلیمی فارسی است که عنصرالمعالی آن را در چهل‌وچهار باب، به‌قصد تربیت فرزندش گیلان‌شاه و آموختن آداب اجتماعی، دانش¬ها و فنون لازم برای زندگی، حکومت، مملکت¬داری و...، تألیف کرده است. ایرانیان از دیرباز این‌کتاب را به‌دلیل ارزش تعلیمی و تربیتی آن گرامی داشته و از حکایات آن برای تربیت فرزندان استفاده کرده-اند. در این مقاله، بازنمود ادب زبانی در قابوسنامه با استفاده از نظریه ادب براون و لوینسون بررسی شده است. یافته‌ها نشان داد که در قابوسنامه ادب به‌صورت پدیده¬ای اجتماعی و فرهنگی مفهوم¬سازی شده که حاصل تعامل سازنده افراد و دارای ابعاد فکری، بیانی و رفتاری است. در بعد فکری، مخاطب-اندیشی و سنجش بافت موقعیتی و تأمل در سخن و دلالت‌ها و تأثیرات مختلف آن؛ در بعد زبانی و بیانی، موازین سخنوری و آداب و احوال سخن؛ و در بعد رفتاری، کنش¬های معنادار یا تأثیرگذار منفی و مثبت در ادب زبانی معرفی و تبیین شده است. در این مقاله، از میان موارد بسیاری که با رویکرد کاربردشناختی زبان و نظریه براون و لوینسون به روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی در قابوسنامه بررسی شد، 27 نمونه ارائه شده است. ازنظر مؤلفِ قابوسنامه، کنش¬های طرفین گفت‌وگو می¬تواند سبب حفظ یا تهدید وجهه گوینده و مخاطب شود؛ بنابراین، او راهبردهایی را برای دفاع از وجهه طرفین یا ارتقاء آن پیشنهاد کرده است. می¬توان قابوسنامه را از کهن¬ترین متون ادب فارسی دانست که به زبان بدن و لزوم استفاده درست از آن در تعامل زبانی و روابط بینافردی اشاره کرده است.

محمد پارسانسب، فاطمه احمدی‌زاده کهن،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده

مفاخره در مقام مضمونی شعری یا به‌عنوان زیرگونه‎ای ادبی، در دیوان‎های شاعران کلاسیک فارسی حضوری پررنگ دارد. این جستار با رویکردی تحلیلی در پی واکاوی مفاخره در شعر شاعرانی چون منوچهری دامغانی، سنایی غزنوی، و خاقانی شروانی برپایه نظریه میدان بوردیو است. به‌این‌منظور، پس از استخراج نمونه‌هایی از قصاید مفاخره‎آمیز این شاعران و درنظرگرفتن مسائل تاریخی و اوضاع اجتماعی حاکم بر دوره‌های موردنظر و منش و  ذهنیت شاعران، کوشش کردیم نمونه‌ها را براساس چهار قاعده میدان ادبی بوردیو (منش، سرمایه، منازعه و بی‌غرضی) تحلیل کنیم. نتایج بررسی‏ها نشان داد که منوچهری، به‌دلیل گرایش به میدان قدرت، برای رسیدن به نام و نان و تثبیت موقعیت خود، شعر و هنرش را برای مدح و مفاخره به این میدان اختصاص داده و اصل بی‌غرضی میدان ادبی را، که در پی ناب‌سازی ادبیات است، رعایت نکرده و به‌همین‌دلیل به حاشیه میدان رانده شده‌ است. اما، با تغییر میدان قدرت در عهد غزنویان دوم و دوره سلجوقی و تغییر احوال شاعران به‌دلیل مسائل و پریشانی‌های به‎وجودآمده، شاعرانی چون سنایی و خاقانی با توجه به منش خاص خود از میدان قدرت فاصله گرفتند و در پی ناب‌سازی ادبیات و مبارزه با میدان قدرت برآمدند که دراین‌میان، خاقانی، به‌دلیل بی‌غرضی و رعایت قواعد میدان ادبی، توفیق بیشتری نسبت به سنایی غزنوی داشته است.

دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده


مصطفی علیپور، حبیب الله عباسی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

رخداد تاریخی و روایت تاریخی آن رخداد، اعم از شفاهی و کتبی، با هم تفاوت دارند؛ چه، رخداد واقعه‌ای است که یک‌بار در زمان خاص و مکان معین اتفاق افتاده است، اما روایت تاریخی متکثر و متعدد است و با رخداد تاریخی هم‌خوانی کامل ندارد و تأویلی از آن رخداد اصلی است. در این جستار، تکرار و بازسازی و تولید مجدد گذشته، با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و رویکرد بینامتنی (برپایه محورهای سه‌گانه بینامتنی ژنت) در دو روایت تاریخی ظهیری نیشابوری و راوندی از رخداد فتنه غز واکاوی شده است، دو روایتی که از لحاظ زمانی و بیانی با هم متفاوت‌­اند. همچنین، نشان داده شده است که این دو متن، که موضوع مشترکی دارند و به هم مربوط‌‌اند، چه میزان از هم تأثیر پذیرفته‌اند و چقدر مکالمه و گفت‌وگو بین آنها درگرفته­ است. علاوه‌بر تکیه و تأکید بر ویژگی‌های زبانی راحه‌الصدور، به‌ویژه نظام نحوی آن، به رابطه بینامتنی دو اثر، شباهت‌ها و تفاوت‌ها در نحوه گزارش و روایت فتنه غز پرداخته شده است. حاصل تحقیق برجسته‌کردن تأثیرپذیری راحه‌الصدور از سلجوق‌نامه در گزارش تاریخی است که آن را در مظان اتهام سرقت ادبی قرار داده است.
 

آرمان فاتح دولت آبادی، غلامعلی فلاح، حمید عبداللهیان،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

شاهنامه فردوسی پر از داستان‌هایی است که در اساطیر ریشه دارند. شخصیت‌های داستان‌ها را می‌توان از چشم‌اندازهای گوناگون تحلیل کرد. کیخسرو از شخصیت‌های برجسته در داستان‌های اساطیری است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی و بهره‌گیری از روش تحلیل محتوا و با تأکید بر رویکرد انسان‌شناختی مارسل موس و نظریات الیاده درباره جادودرمانگران، شخصیت کیخسرو و کنش‌های جادوانه او تحلیل شده است. یافته‌های پژوهش نشان داد که کیخسروِ تورانی‌ـ‌ایرانی بالقوه جادوگر است و ویژگی‌های شخصیتی و کنش‌هایی دارد که در جادوگران یافت می‌شود. کیخسرو چون شاه‌ـ‌کاهنی مسلط بر عناصر چهارگانه و رازآموخته در جادوگری، با روش‌های نامرسوم جادویی افراسیاب را شکست می‌دهد و جنگ بزرگ را به پایان می‌رساند.

 
دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

ندارد
دکتر بدریه قوامی، دکتر لیدا آذرنوا،
سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده

نشانه­شناسی رویکردی میان‌رشته­ای است که به بررسی نظام­های نشانه­ای اثر می‌پردازد. در میان رو­یکردهای نشانه­شناختی، نظریه مایکل ریفاتر درباره نشانهشناسی شعر درخور توجه است. بنابر این رویکرد، خواننده عامل بسیار مهمی در فرآیند خوانش متن است. ریفاتر معتقد است که معنا همیشه در متن شعر جای دارد و خواننده فقط باید آن را استخراج کند. بهنظر او، دال­های شعر را باید برحسب خود شعر فهمید نه با ارجاع نشانه‌های آن به مصداق­های خارجی. فهمِ شعر مستلزم تلاش خواننده برای یافتن شبکه­ای درهمتنیده از نشانه­ها است و از این حیث رویکرد او می­تواند در زمره نقدهای خواننده­محور قرار گیرد. در این پژوهش، شعر «ارغوان» ابتهاج با رویکرد ریفاتر تحلیل شده است. ایده محوری شعر «انزوای شاعر در فضای نامناسب اجتماعی» است که بهشکل­های گوناگون و به‌طور غیرمستقیم و از طریق گزاره­های پرکاربرد و کلیشه­ای و با استفاده از فرآیندهای «تعیّن چندعاملی»، «تبدّل» و «بسط» ایده محوری شعر را تکرار، و جرح و تعدیل کرده، یا گسترش داده است. علاوهبراین، فرآیند­های معناساز «انباشت» و «منظومه­های توصیفی» نیز شعر را برای القای یک مضمون واحد هدایت می­کنند. دو منظومه توصیفی «آزادی» و «شرایط نامناسب اجتماعی» در این شعر، تقابل و صف­آرایی انبوهی از واژه­ها را به ذهن خواننده متبادر می­کنند.

0 زهره امانی، 0 عصمت خوئینی قزلجه،
سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده

بخش بزرگی از گیرایی کلام مولانا به شیوه بیان و نحو کلام او مربوط می‌شود که بسیاری از رمزهای آن همچنان پوشیده مانده ‌است. برای کشف این زیبایی‌ها، هیچ راهی جز تحلیل جزئی‌نگرانه زبان او وجود ندارد. در پژوهش حاضر، نگارندگان با بررسی بسامد و کارکرد نحوی جملات ساده و مرکب مثنوی یکی از عوامل انسجام متن را واکاوی می‌کنند.
این تحقیق برمبنای 1372 بیت آغاز دفتر اول مثنوی انجام شده و شیوه کار مبتنی بر روش آماری و تجزیه و تحلیل ساختاری و طبقه‌بندی جملات است. از این بررسی نتایج درخور ‌توجهی درباره ارتباط تنگاتنگ محتوای متن با ساختمان جمله‌ها به‌دست آمده است. طبق بررسی‌های به‌عمل‌آمده، بسامد کاربرد جمله‌های مرکب نسبت به جمله‌های ساده بیشتر است و از میان انواع جمله‌های مرکب، جمله‌هایی که از الگوی «پایه+پیرو» تشکیل شده‌اند بسامد بیشتری دارند. این طرز جمله‌بندی مثنوی سبب انسجام متن شده ‌است و بستر مناسبی برای محتوای آموزشی مثنوی فراهم آورده است. به‌علاوه، با این بررسی مشخص شد که مولانا در دریافت معنای جمله‌های مرکب مخاطب خود را فعالانه شرکت می‌دهد، به‌طوری‌که گاه حرف ربط را از ساختمان جمله حذف کرده و به خواننده اجازه داده ‌است که براساس گزینش هریک از دو جمله پایه یا پیرو، حرف ربط مناسب را خود برگزیند، یا در جمله‌های مرکب پیچیده، یک جمله هم‌زمان دو نقشِ پایه و پیرو را دارد؛ به‌این‌معنی که نسبت به جمله‌ پیش و پس از خود، نقش آن متفاوت می‌شود.

 

ناصرقلی سارلی، اکرم قربانی چراغ‌تپه،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

پژوهشگران عرفان و تصوف اسلامی شکل‌گیری زبان تصوف و گفتمان عرفانی را از جنبه‌های بسیار مهم تاریخ تصوف شمرده‌اند؛ به‌ویژه تمایز تدریجی زبان تصوف از زبان دین و تبدیل آن به گفتمانی مستقل موضوع پژوهش‌های ارزشمندی بوده است. پژوهشگران نشان داده‌اند که تجربه عرفانی و تفسیر قرآنی ابتدا از هم جدایی‌ناپذیر بوده‌اند و زبان تجربه عرفانی صرفاً از واژگان قرآنی بهره می‌برده است، اما به‌تدریج، تجربه عرفانی استقلال می‌پذیرد و از زبان قرآنی/زبان دین جدا می‌شود و زبانی خاصّ خود پدید می‌آورد. از ویژگی‌های واژگانی زبان قرآن/دین، بهره‌گیری از تقابل‌های دوگانی است. تقابل‌هایی چون بهشت/دوزخ، خیر/شر، دنیا/آخرت اساس آموزه‌های دینی و قرآنی را می‌سازند و در متون اهل تصوف نیز با بسامد بالا به‌کار می‌روند. کاربرد تقابل‌های دوگانی در متون اهل تصوف از تقابل‌های دوگانی دینی بسیار فراتر می‌رود و به‌ویژه در کتاب‌های تعلیمی تصوف، اصطلاحات جدید فراوانی برمبنای تقابل دوگانی شکل می‌گیرد. یکی از وجوه تمایز زبان تصوف، واسازی تقابل‌های دوگانی است. این واسازی هم در تقابل‌های دوگانی زبان دین و هم در تقابل‌های برساخته در زبان اهل تصوف اعمال می‌شود. این واسازی شکل‌ها و جنبه‌ها گوناگون و متفاوتی دارد و تحلیل آن می‌تواند ما را با خلاقانه‌ترین و نوآورانه‌ترین ابعاد جهان‌بینی و تجربه عرفانی صوفیان آشنا سازد. این ابداع زبانی که در نوبودن و یگانگی تجربه عرفانی ریشه دارد، نشانه اصالت آن تجربه است. در این پژوهش، واسازی و فرارفتن از تقابل‌های دوگانی را در یک پیکره از خلاقانه‌ترین سخنان اهل تصوف که از متون نثر فارسی فراهم آمده است بررسی کرده‌ایم. با تحلیل و طبقه‌بندی شکل‌های گوناگون این واسازی و فرارفتن نشان داده‌ایم چگونه این ویژگی، به زبان اهل تصوف نوعی خصوصیت شعری و هنری می‌بخشد و آن را در جایگاهی کاملاً متمایز نسبت به متون دینی و زبان اهل شریعت قرار می‌دهد. فرارفتن از تقابل‌های دوگانی با ویژگی پارادوکسی زبان اهل تصوف ارتباط نزدیکی دارد و امکان بیان تجربه‌های پیچیده‌تری را برای اهل تصوف فراهم می‌آورد.
 

سید امیرعباس ستایشگر، حبیب‌الله عباسی، سید مرتضی میرهاشمی، عفت نقابی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

فن موسیقی از فنون پرکاربرد شعر است که شاعران از آن برای انتقال اندیشه‌های خویش بهره می­جستند. برخی شاعران به‌دلیل تبحر در موسیقی بیش از دیگران موسیقی را برای بیان اندیشه­ها و ساختن تصاویر شاعرانه به‌کار بسته‌اند. بسامد گفتمان موسیقی در شعر این‌دسته از شاعران و تصویر­آفرینی ­از رهگذر آن، تسلط آنها را بر موسیقی، هم به‌لحاظ نظری (مانند مباحثی چون سازشناسی و الحان) و هم به‌لحاظ عملی (که همانا نوازندگی و آهنگسازی‌ است) نشان می‌دهد. در پژوهش پیش‌رو، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، به واکاوی چگونگی موسیقی نظری و عملی در دیوان دو شاعر برجستۀ سبک هندی، صائب تبریزی، پیشوای جریان نازک­خیالی، و بیدل دهلوی، پیش­آهنگ جریان دورخیالی، پرداخته شده است. نخست، با آوردن شواهد مثال، مفاهیم موسیقی در شعر شاعران بررسی و سپس هردو دیدگاه در حوزۀ موسیقی مقایسه شده است. نتیجۀ پژوهش نشان داد که دانش موسیقی در بازگشایی رموز شعر این شاعران بسیار مؤثر است، چنان‌که بدون ریشه­یابی موسیقی، به‌مثابه تخصص و حرفه، دستیابی به فهم درست و دقیق برخی ابیات امکان‌پذیر نخواهد بود. درواقع، این روش کاربرد مفاهیم موسیقی، نشانۀ آگاهی از دور به این حوزه نیست، بلکه دلالت بر نوعی معرفت علمی و شناخت از نزدیک دارد. حاصل این جستار، که تبیین توأمانی موسیقی نظری و عملی در دو اسلوب نازک‌خیالی و دورخیالیِ سبک هندی است، بر سه شاخۀ اصلی شبکه تداعی، معرفت نظری‌ـ‌عملی و پیوند شعر و موسیقی دلالت دارد.

خانم نرگس باقری، دکتر محمدنبی تولایی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

اصطلاح «روان‌زخم» برای اشاره به موقعیتی به‌کار می‌رود که در آن روان شخص به‌دلیل رویدادی آسیب‌زا‌‌ صدمه ببیند. واکنش افراد به امر آسیب‌زا ممکن است برون‌ریزی، یا درونی‌سازی باشد. در فرآیند برون‌ریزی، فرد نشانه‌هایی از اختلالات روانی همچون کابوس به‌نمایش می‌گذارد، ولی در درونی‌سازی، فرد رنج‌های روحی را در جهان درون خود پنهان می‌کند و با ساخت یک روایت فتیش، رنج‌ها را به محیطی دیگر انتقال می‌دهد. با توجه به ماهیت روان‌زخم، بیمار قادر نیست آن را به امر نمادین تبدیل کند و این مشکل روانی تنها از روی نشانه‌هایش در فرد قابل شناسایی است، درحالی‌که روان‌شناسان معتقدند تنها راه درمان روان‌زخم، تبدیل‌شدن به امر نمادین است. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی بازنمایی روان‌زخم در رمان دلفین مرده نوشته حسن بهرامی است. بهرامی با بهره‌گیری از تکنیک رئالیسم جادویی و ترکیب نامحسوس آن با ویژگی‌های روان‌زخم، از این چالش با موفقیت گذر کرده است. او با ترکیب افسانه‌‌های بومی و روان‌زخم و بهره‌گیری از ماهیت دوگانه آنها در کنار هم، پیوندی محکم و نامحسوس میان این دو مقوله ایجاد کرده و روان‌زخم شخصیت را به‌‌نمایش گذاشته است. این پژوهش اثبات می‌کند که رئالیسم جادویی تکنیکی درخور برای نگارش رمان‌های روان‌کاوانه جهت نمادین‌کردن روان‌زخم افراد است.

خانم مرجان حیدری تمرآبادی، خانم شیوا حیدری تمرآبادی، آقا وحید وزیری،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با رویکردی بین­رشته­ای به بررسی نقش عناصر معماری در داستان­های سورئال بوف کور و شازده احتجاب می­پردازد. هریک از عناصر معماری دارای تعریف مشخص و کارکردی مختص خود هستند که فضای فیزیکی را شکل می­دهند و به تعبیری فضایی محدود به زمان و مکان را ایجاد می­کند. اما  محتوای این عناصر با معنای ضمنی خود می­توانند فضاهایی را ایجاد کنند که به زمان و مکان محدود نیستند. از آنجایی که هدف این پژوهش بررسی تاثیر عناصر معماری در خلق فضای داستان سورئال است؛ ابتدا عناصر معماری موجود در داستان­ها استخراج شده است و با تکیه بر مطالعات تطبیقی، با روش تحلیلی- توصیفی معنای آن­ها فراتر از جنبه­ی فیزیکی آن­ها بررسی و در نهایت نقش آن­ها در خلق فضای سورئال این داستان­ها آشکار شده است. بوف کور را می­توان مهم­ترین اثر صادق هدایت دانست؛ در این داستان عناصر معماری از جمله خانۀ راوی داستان و بناهای نامبرده شده نقش بسیار مهمی در فضاسازی داشته است. در داستان شازده احتجاب در یادآوری که راوی داستان در آخرین شب زندگی در اتاق شخصی خود انجام می­دهد، فضای سورئال داستان به واسطۀ اتاق و عناصر موجود در آن شکل می­گیرد. با بررسی عمیق­تر می­توان بیان کرد، عناصر معماری موجود در اتاق با مفاهیمی فراتر، نقش اساسی در بیان احوالات شخصی، شناخت ضعف­ها و ترس راوی ایفا می­کند.
 
دکتر عفت نقابی، دکتر نیلوفرسادات عبدالهی،
سال 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده

                                                                                                                                      
 محمد‌علی فروغی از رجال صاحب‌نام معاصر در حوزۀ سیاست، فرهنگ و حقوق به شمار می‌رود. دو وجهۀ سیاسی و فرهنگی او موجب شده‌ با بسیاری از دوستان فرهیخته، مکاتباتی مرتبط با این موضوع‌ها داشته باشد. به سبب آشنایی فروغی با ادبیات کهن و دلبستگی به فرهنگ ایران، نامه‌های او علاوه بر آثار کهن ادبی از ساختار منشآت پیشینیان تأثیر پذیرفته است. با نگاهی به این مکاتبات می‌­توان، تأثیر منشآت قائم مقام فراهانی را در آنها به وضوح مشاهده کرد. شایان ذکر است که او در عین تقلید از سبک قائم مقام ، در نامه­ها، نوآوری‌هایی داشته­است. با عنایت به این مسئله، این مقاله بر آن است که با درنظرداشتن منشآت قائم مقام به عنوان نمونه‌ای از سبک بازگشت، میزان نوآوری و تأثیرپذیری فروغی را از مکاتبات قائم مقام آشکار سازد. به همین منظور در این جستار، 11 نامه از نامه‌های فروغی، گردآوری شده در کتاب سیاست‌نامه ذکاءالملک و 11 نامه از منشآت قائم مقام، نگاشته‌شده در سه حوزۀ دوستانه، سیاسی و اجتماعی، واکاوی شده است. با بررسی این نامه‌ها مشخص گردید که اگرچه فروغی در ساختار نامه­ها، شگرد‌های ادبی و ویژگی‌های زبانی از نامه­های قائم مقام متأثر شده، در حوزۀ محتوا و مفاهیم، نوآوری­هایی داشته است.  نوآوری­های ذکاءالملک را می‌توان در تلفیق سبک بازگشت با مفاهیم اجتماعی- سیاسیِ مدرن دانست. فروغی در نگارش نامه‌ها به اقتضای زمانه و فهم مردم، توجهی ویژه مبذول داشته است. از این روی، علاوه بر اینکه از سبک بازگشت (و به­طور خاص منشآت) متأثر بوده، با برخی شگردها و ظرایف بیانی نقاط ضعف آن را برطرف کرده‌است. فروغی با استفاده از این شیوه نگارش، به دو هدفِ جلب نظر مخاطبان در راستای ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی و رساندن مفاهیم نوگرایانه، درکنار گزارش‌ مسائل روز جامعه دست یافته است. در نامه‌های سیاسی و اجتماعی او شاهد تقلید از متون دشوار ادبی- تاریخی هستیم؛ امّا مکاتبات دوستانه او به سبب الگوبرداری از متون غنایی، از لطافت و دل‌انگیزی خاصی برخوردار است ؛ به طوری که خواندن این نامه‌ها نسبت به نامه‌های اجتماعی التذاذ ادبی بیشتری به خواننده می‌بخشند.
 
دکتر حسین بحری،
سال 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده

ترجمه فارسی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» اثر جیمز موریه انگلیسی بدون شک یکی از شاهکارهای ادب فارسی است. میرزا حبیب اصفهانی این ترجمه را از روی ترجمه فرانسوی کتاب به فارسی برگردانده است. این واقعیت که اثری ترجمه شده، آن هم از طریق ترجمه ای میانجی، بتواند با چنان استقبالی در میان خوانندگان در ادبیات یک زبان مواجه شود از موارد کم سابقه و استثنایی به شمار می رود. از زمان انتشار این اثر، پژوهشگران زبان و ادبیات، ترجمه و دیگر رشته های علوم انسانی جنبه های مختلف آن را مورد مطالعه قرار داده اند. با این حال، تاکنون پژوهشی که با رویکردی تاریخی به مطالعه دریافت این ترجمه بوسیله مخاطب فارسی زبان بپردازد صورت نگرفته است. در این مقاله، پژوهشگر براساس مفهوم «افق انتظار» یاوس و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، تلاش کرده تا با مرور آثار و بررسی متون موجود به ابعاد مختلف دریافت این ترجمه بوسیله مخاطب فارسی زبان در قبل و بعد از انقلاب اسلامی دست یابد. برای این منظور، از میان نقدها و پژوهش های موجود در مورد این اثر که شامل حدود 50 مقاله و کتاب فارسی منتشر شده از سال 1321 تا به حال می باشد، 10 اثر شاخص و مرتبط (5 مورد منتشر شده در قبل و 5 مورد بعد از انقلاب اسلامی) گزینش شد و با روش تحلیل محتوای کیفی، انتظارات درون آن ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. سپس، ابعاد مختلف دریافت هایی که از ترجمه فارسی حاجی بابا در این آثار طرح و بحث شده، استخراج و مقایسه شد. یافته های پژوهش نشان داد که ترجمه فارسی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» طی هر دو بازه زمانی قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد توجه ذائقه ادبی و مطابق انتظارات خوانندگان از جمله ادیبان، منتقدان و پژوهشگران بوده و با گذشت زمان، همچنان مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته که موجب ماندگاری و محبوبیت این اثر شده است. 

صفحه 2 از 3     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.29 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4657