[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
44 نتیجه برای من

اکرم برازنده، امیربانو کریمی،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

قوت‌القلوب فی معامله المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، اثر ابوطالب مکی، متن سازمانی و متمکنی است که در تثبیت و تخلید گفتمان تصوف بسیار مؤثر بوده ­است؛ زیرا جریان فربه تصوف در اواخر سده دوم در بستر دین مفصل‌بندی شد و از میان گفتمان‌های معارضی چون فقاهت و کلام و فلسفه گذشت. این جریان در دوره­ای تکوین یافته که عقل‌گرایی افراطی، جدال­های فقهی، مناقشات فلسفی و نزاع­های سیاسی و اجتماعی بر کل جامعه اسلامی سایه افکنده بود. ایده‌پردازان تصوف، با بررسی و شناخت خلأها و دال‌های تهی، رهیافت­های حاکم بر جامعه را ـ‌به مدد منطق تفاوت گفتمانیِ گزاره­های غایب و مهجورـ  برجسته کردند و با استمداد از شیوه تأویل، گزاره‌های گفتمانی خود را پربار ساختند و کم­کم توانستند گفتمان تصوف را منسجم کنند و غالب این اهتمام، به‌صورت عینی، تا حدودی در کتاب قوت‌القلوب، که آن را ملتقای دو گفتمان دانشمندی و بینشمندی می­دانیم، تبلور یافته است. برای تحصیل این مهم، از روش و الگوی تحلیل گفتمانی جفت‌گفتمان‌ساز لاکلاو و موفه بهره جستیم و نشان دادیم که ابوطالب مکی چگونه توانسته گزاره­های غایب، مهجور و تهی‌شده فقه را با استفاده از شیوه تأویل ترمیم کند.
 
رویین تن فرهمند،
سال 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

منزوی در غزل­پردازی و سخن­پیرایی، به‌منظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سروده­هایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستان‌واره­ها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده ­است. دیوان حافظ یکی از سرچشمه­های آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وام­گرفتن ترکیبات، وزن غزل‌های حافظ و تضمین مصراع­ها و ابیات حافظ دریغ نکرده­ است. مفهوم عشق و دشواری­های طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزل­های منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی­ منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندی­هایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، به‌شیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کرده‌ایم. یافته‌ها نشان داد که منزوی در حدود دویست‌بار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده ­است.
 
باقر صدری نیا، محسن حیدرزاده جزی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

کاربرد ابهام و ایهام در کلام، با تمهید زمینۀ تنوع دلالت و به‌تأخیرافکندن روند فهم معنا، در رقم­زدن ابعاد هنری اثر ادبی تأثیر درخور اعتنایی برجای می‌­گذارد و به هر میزان که کلام از چنین شگردهای بیانی‌ای بی­بهره باشد، با تبدیل­شدن به گزاره­ای تک­معنا، حیثیت هنری آن کاستی می‌­گیرد.
در مقاله حاضر، با چنین پیش­فرضی، شعر حزین لاهیجی (1180-1103 ه‍ .ق.) بازخوانی و تعدد دلالت­ها در سروده­های او در دو سطح واژگانی و متنی بررسی شده است. در سطح واژگان، صنایعی همچون ایهام و انواع آن، اتفاق، استخدام و جناس شبه‌اشتقاق، مرز دلالت‌های بیت را درمی‌­نوردد و گسترۀ معنایی تازه­ای را به روی مخاطب می‌­گشاید. این بررسی مؤید آن است که در شعر او 192 مورد ایهام، ایهام تناسب و ایهام تضاد به‌کار رفته ­است. در سطح جمله و بیت نیز، انواع ابهام و تعدد دلالت­ها و علل پدیدآمدن آن، در سه گروه زبانی، منطقی و لحنی طبقه­بندی شده و در هریک از آنها، شگردهایی که شاعر برای آفرینش ابهام و تنوع دلالت به­کار برده بررسی و تحلیل شده است.

 
دکتر رقیه اصغری پهناب محله، دکتر بهمن نزهت، دکتر شیرین رزمجو،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

بررسی آثار اساطیری و حماسی از منظر حکمت عملی، به عنوان روایت­کننده­ی اندیشه و تفکّر پیشینیان و بیان­کننده­ی تاریخ و فرهنگ زندگی مردم، سندی محکم در اثبات وجود مبانی و آداب اخلاقی در جامعه­ی ایران باستان است که بعد از اسلام ادامه یافته است. در این پژوهش با هدف تحلیل جایگاه زنان در حکمت عملی، منظومه­ی «بانوگشسب­نامه» مورد بررسی قرار گرفته است.  نتایج تحقیق  نشان می­دهد اعمال و رفتار بانوگشسب، مطابق حکمت عملی قابل بررسی است و می­توان او را الگوی زن موفق فرهنگ اقوام ایرانی نامید که در قالب پهلوان­بانو، فضایل اخلاقی را انتقال داده است. از منظر حکمت عملی در حوزه اخلاق فردی، بانو فرزند خردمند، شجاع، با عفت، معتقد و متعهدِ رستم، نماینده­ی پهلوان­بانوانی است که با رفتار و کردارش الگوی فضیلت قرار گرفته است. در حوزه تدبیر منزل و سیاست مدن، جایگاه والای بانو در خانواده، نمایانگر ارزشمندی زنان در فرهنگ اصیل ایرانی است، فارغ از نگرش به جامعه مردسالاری، شخصیّتی مستقل و جنگجو دارد که زن بودنش، باعث سستی در انجام امور، نفی در اراده و عدم تساوی با مردان نشده است. در موقعیت خانوادگی فرزند صالح، دلاور و مسئولیت­پذیر است که با صلاحدید پدر(مدبر منزل) زندگی می­کند.

مصطفی میردار رضایی،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

پیچیدگی هندسه برخی تصویرها، به‌ویژه تصویرهای سبک هندی، که در ساحت دانش بیان سنتی دیده نمی­شود و دانشمندان این حوزه در سنت تاریخی به آن اشاره­ای نکرده­اند، به‌اندازه­ای است که برای تجزیه و تحلیل آنها باید از ابزاری متناسب و درخور استفاده کرد. در مطالعه حاضر، که با روش کمی‌ـ‌آماری انجام شده ­است، نخست با بسامدگیری به بررسی و مقایسه شمار شگردهای منفرد و آمیغی در 500 بیت از غزلیات بیدل (که به­صورت تصادفی از سراسر دیوان او انتخاب شده) پرداخته شده و در ادامه، سه شگرد آمیغیِ «استعاره کنایه»، «استعاره ایهامی کنایه» و «استعاره ایهامی کنایه تشبیهی» در سازه تصویرهای بیدل بررسی شده است. نتایج این جستار نشان می­دهد که در هر دو بیت از اشعار بیدل، تقریباً، یک صناعت آمیغی وجود دارد؛ نیز یک­سوم تصویرهای بیدل به دست‌یاری همین شگردها خلق شده ­است و این یعنی با بسنده‌کردن به عناصر چهارگانه بیان سنتی (تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز) و نادیده‌گرفتن ابزارهای ادبی آمیغی، تحلیل و تفسیر سازه­های بیدل ناقص و نارسا خواهد بود.
 
محمدتقی یوسفی، لیلا هاشمیان،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

در رهیافت معنامحور نقش‌گرایی، سازه‌های زبان با توجه به سه دیدگاه ویژه اندیشگانی، بینافردی، و متنی بررسی می‌شوند. این سه دیدگاه، که در اصطلاح فرانقش نامیده می‌شوند، اساس زبان­شناسی نقش­گرا را شکل می­دهند. هلیدی، بنیان‌گذار زبان‌شناسی نقش‌گرا، معتقد است الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرآیندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می‌کند؛ بنابراین، می‌توان با بررسی انواع فرآیندها، و عوامل و موقعیت‌های سازنده آنها، از اندیشه‌ها و تجربیات پدیدآورندگان آثار ادبی آگاهی یافت و عوامل مؤثر در شکل‌گیری آنها را تجزیه و تحلیل کرد. با این هدف و در قالب پژوهشی توصیفی‌ـ‌تحلیلی، غزلیات ابتهاج، برمبنای گفتمان‌های سازنده آن، به سه مقطع تاریخی تقسیم شده و پس از تعیین بسامد و توصیف کارکرد فرآیندهای فعلی به‌منزله شاخصی سبکی، زمینه‌های شکل‌دهنده آنها تحلیل شده است. یافته‌ها کاربست فراوان فرآیند مادی و پس از آن فرآیند رابطه‌ای را نسبت به دیگر متغیرهای زبان‌شناسی نقش‌گرا نشان می‌دهد. علت بسامد فراوان و نوع کاربرد فرآیندهای نام‌برده، و نیز نمود اندک دیگر فرآیندهای اصلی و فرعی نقش اندیشگانی در غزل ابتهاج را باید در عواملی چون تأثیر محتوا بر شکل‌گیری زبان اثر، دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی روزگار شاعر، روحیات خاص سایه، سبک ویژه او، اهمیت نقش مخاطب در بوطیقای اندیشگانی او، و نیز اثرپذیری او از سبک شاعران پیشین و معاصر با او جست‌وجو کرد.
 
محمد پارسانسب، فاطمه احمدی‌زاده کهن،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده

مفاخره در مقام مضمونی شعری یا به‌عنوان زیرگونه‎ای ادبی، در دیوان‎های شاعران کلاسیک فارسی حضوری پررنگ دارد. این جستار با رویکردی تحلیلی در پی واکاوی مفاخره در شعر شاعرانی چون منوچهری دامغانی، سنایی غزنوی، و خاقانی شروانی برپایه نظریه میدان بوردیو است. به‌این‌منظور، پس از استخراج نمونه‌هایی از قصاید مفاخره‎آمیز این شاعران و درنظرگرفتن مسائل تاریخی و اوضاع اجتماعی حاکم بر دوره‌های موردنظر و منش و  ذهنیت شاعران، کوشش کردیم نمونه‌ها را براساس چهار قاعده میدان ادبی بوردیو (منش، سرمایه، منازعه و بی‌غرضی) تحلیل کنیم. نتایج بررسی‏ها نشان داد که منوچهری، به‌دلیل گرایش به میدان قدرت، برای رسیدن به نام و نان و تثبیت موقعیت خود، شعر و هنرش را برای مدح و مفاخره به این میدان اختصاص داده و اصل بی‌غرضی میدان ادبی را، که در پی ناب‌سازی ادبیات است، رعایت نکرده و به‌همین‌دلیل به حاشیه میدان رانده شده‌ است. اما، با تغییر میدان قدرت در عهد غزنویان دوم و دوره سلجوقی و تغییر احوال شاعران به‌دلیل مسائل و پریشانی‌های به‎وجودآمده، شاعرانی چون سنایی و خاقانی با توجه به منش خاص خود از میدان قدرت فاصله گرفتند و در پی ناب‌سازی ادبیات و مبارزه با میدان قدرت برآمدند که دراین‌میان، خاقانی، به‌دلیل بی‌غرضی و رعایت قواعد میدان ادبی، توفیق بیشتری نسبت به سنایی غزنوی داشته است.

محمدحسن جلالیان چالشتری،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده

هرچند سال¬های بسیاری از آغاز تصحیح انتقادی شاهنامه می¬گذرد، هنوز تا رسیدن به نهایت آن راهی طولانی در پیش است. حجم بسیار این اثر سترگ و تنوع فراوان موضوعات مطرح‌شده در آن، در کنار کهنگی زبان، ایجاب می¬کند که به‌¬رغم تلاش¬هایی که تاکنون در این راه صورت گرفته و تصحیح‌های ارزشمندی که به همت و صرف عمر بسیار فراهم آمده، همچنان داستان به داستان، بیت به بیت، و واژه به واژه این اثر هدف بازنگری و دقت نظر قرار گیرد و محققان با تخصص¬ها و رویکردهای گوناگون به آن بپردازند، تا هرچه ¬بیشتر، صورت نهایی، که شبیه¬ترین صورت به سروده شاعر است، به‌دست آید. در این نوشتار، از دیدگاه دستوری به چند بیت شاهنامه از بخش¬های مختلف آن پرداخته شده است. وجه‌اشتراک این ابیات، وجود افعال تمنّایی‌ـ‌شرطی در آنهاست. در بخش نخست، افعال ضمیرساخت در شاهنامه، در بخش دوم فعل تمنایی نادری که تکواژ تمنایی در آن به‌صورت «یی» ظاهر شده و در بخش سوم صورت تمنایی فعل بایستن، که به‌دلیل ضرورت متمم ضمیری، ساختی خاص را نشان می¬دهد، با سنجش ضبط¬های دستنویس¬ها و تحلیل قرائت‌های پیشین، بررسی و واکاوی شده¬اند. در مورد فعل ضمیرساخت، همه‌جا صورت مختوم به «تی» پیشنهاد شده و در دو مورد دیگر، با استفاده از ضبط¬های دستنویس¬ها و تکیه بر نکات دستوری، بر صحت قرائت¬هایی که پیش از چاپ خالقی¬مطلق وجود داشته¬اند، تأکید شده است.

بتول واعظ، محمدرضا حاجی آقابابایی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

یکی از مسائل حوزه ادبیات که درباب تعریف و مبانی نظری آن اختلاف فراوانی میان فلاسفه، ادیبان و زبان‌شناسان وجود دارد، شعر و چیستی آن است. تفاوت دیدگاه‌ها در تعریف شعر، به اختلاف در روش‌شناسی، تفاوت حوزه‌های فکری و تبیین کارکرد شعر برمی‌گردد. در این پژوهش، با روشی توصیفی‌‌ـ‌تحلیلی، تعاریف موجود از شعر نقد شده است و با مطالعه انواع شعر در ادبیات فارسی و مبنا قراردادن شاخص‌هایی چون ذهنیت گوینده، ذهنیت شنونده، زبان، مطالعات ژانری، گفتمان‌های گوناگون هر دوره، عنصر ادبی غالب و نقد نگاه شاهکارگرایانه، سعی شده است، در مقابل دیدگاهی که بوطیقا را امری ثابت و غیرتاریخی تلقی می‌کند، بوطیقا پدیده‌ای سیال، نسبی و تاریخمند معرفی شود که در هر دوره با توجه به شاخص‌های فوق، تعریفی متغیر و دیگرگون می‌یابد. با چنین رویکردی به بوطیقا، مرزگذاری میان نظم و شعر براساس شاخص‌هایی یکسان و در تمام دوره‌ها نمی‌تواند دقت و اعتبار علمی داشته باشد. براساس دیدگاه‌ مطرح‌شده در این پژوهش، در هر دوره لازم است بوطیقایی تازه طرح شود تا بتواند تعریفی از شعر آن دوره ارائه دهد.
 

ثریا کریمی، رامین محرمی، مهین پناهی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

مناقب‌العارفین تألیف شمس‌الدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطوره‌ای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقب‌العارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکل‌گیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می‌شود که مضامین عرفانی مناقب‌العارفین در کدام مؤلفه‌ها با مبانی اسطوره‌ای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقب‌العارفین به‌شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی و با رویکرد اسطوره‌شناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان می‌­دهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهن‌الگوها، از قبل به‌عنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی می‌توان به‌ترتیب مراحل شست‌وشو، تجدید حیات و تجلی را به‌وضوح مشاهده کرد؛ او آیین شست‌وشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام می‌دهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده می‌کند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر می‌رود و به رؤیت حق‌تعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل می‌شود. همچنین، در مناقب‌العارفین، بام مدرسه و خزینه حمام به‌منزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند می‌یابد.
 

محمد خسروی شکیب،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

«بسیج جمعی» از نظریه‌­های پرکاربرد در حوزه جامعه‌­شناسی سیاسی معاصر است که  بررسی و تحلیل سازوکارهای درونی حاکم بر جنبش‌­های اجتماعی، انقلاب‌­ها و آشوب­‌های سیاسی را ممکن می­‌کند. در پژوهش حاضر، هم روایت «مرغان جهان» در منطق­الطیر و هم حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه، از کنش‌­های جمعی متشکل و موفق در ادبیات کلاسیک فارسی و نوعی از بسیج جمعی و گردهمایی اجتماعی معطوف به تغییر ساختار و وضعیت حاکم به‌شمار آمده‌اند؛ ازاین‌رو، بررسی متغیرهای کمی و کیفی حاکم بر سازمان درونی آنها ضرورت دارد. کاربست شاخص‌­هایی چون اصل کنشگر خردمند، اصل روابط عمومی، اصل ساختار کنش جمعی، اصل انسجام کمی و کیفی، اصل انگیزه‌­ها و الگوهای رفتاری و... نشان‌­دهنده پیچیدگی ساختاری این‌گونه از کنش‌­های جمعی است. در این مقاله، تلاش می‌­شود تا با روش تحلیل تطبیقی و کیفی، سازوکارهای درونی حاکم بر دو روایت پیش‌گفته بررسی شود تا میزان انسجام و نیز ظرفیت‌­های توضیحی و تفسیری هریک به‌سنجش درآید.

آقای محمد محمدی، آقای محمود فتوحی،
سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده

یکی از جریان­های ادبی رایج در ادوار تاریخی صفویه و قاجاریه، تفسیرنویسی منظوم قرآن به زبان فارسی است. ساختار فکری و زبانی این جریان ادبی در واقع ادامه تفاسیری همچون کشف‌الاسرار (تألیف 520 ق) به­ویژه نوبت ثالثه، و مواهب علیه (تفسیر حسینی) (تألیف  899- 897 ق) است؛ سنّتی که از نثر گذار کرده و برای تثبیت و گسترش خود به نظم روی ­آورده است. هدف پژوهش حاضر معرفی پنج اثر تفسیری کمترشناخته­شده در ساحت نظم فارسی است. این پژوهش با مراجعه به منابع کتابخانه­ای و دسترسی به نسخه‌های اصیل به روش توصیفی انجام شده است و نتایج آن برای انجام مطالعات بنیادی در زمینه ادبیات تصوف و علوم قرآنی حائز اهمیت است. تفاسیر نویافته عبارت‌اند از: 1. تحفهالمؤمنین (تألیف 1068ق) اثر مولوی کریم­بخش صاحب متخلص به بدر 2. تفسیر رشیدی (؟)؛ ابوالفیاض قمرالحق 3. تفسیر نجم اصفهانی (تألیف 1336- 1335ق) اثر نجم‌الحکماء محمد موسوی واعظ ملقب به نجم اصفهانی 4. تفسیر اسماءالحسنی اثر گدا (؟) 5. تفسیر منظوم؛ نذر حسن‌بن‌محمد علی زیدی (1366-1247ق).  
 

حامد نوروزی، ستاره عبقری، سید محمد حسین قریشی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

مجموعه پویانمای «دیرین‌دیرین» یکی از موفق‌ترین مجموعه­‌های پویانمای طنز بزرگسال است که به موضوعات مختلف جامعه نگاهی انتقادی دارد و مخاطبان فراوانی جذب کرده است. در این مقاله، نگارندگان در پی تحلیل عوامل طنزآفرین در این پویانما بوده‌­اند. تحلیل حاضر با استفاده از نظریه عمومی طنز کلامی انجام شده است. این نظریه طنز را با استفاده از شش منبع: دانش تقابل انگاره‌­ها، شگرد منطقی، هدف، موقعیت، شیوه روایت، و زبان بررسی می‌کند. به‌این‌منظور، 65 قسمت از این مجموعه به‌صورت گزینشی انتخاب و براساس نظریه عمومی طنز کلامی تحلیل شده است. براساس نتایج به‌دست‌آمده در قسمت­‌های بررسی‌­شده، منابع تقابل انگاره (میانگین 27/2%)، شگرد منطقی (میانگین 61/2%)، شیوه روایت، و زبان در تمام قسمت‌­ها یافت شد و در بخش موقعیت 75 درصد از قسمت‌های تحلیل‌شده دارای موقعیتی بودند که خود خالق طنز بوده­ است. در بخش منبع دانش، 23 قسمت دارای هدف انتقادی و 43 قسمت دارای هدف آموزشی برآورد شد. براساس یافته‌های این تحقیق، منابع دانش تقابل انگاره‌ها، شگرد منطقی، و زبان مهم‌­ترین عوامل خلق طنز در این مجموعه محسوب می‌­شوند.
 

معصومه محمودی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

پژوهش‌ها نشان می‌دهد مطالعه متن‌های ادبی با موضوع بیماری به‌ویژه با نگاه پدیدارشناسانه می‌تواند  به درک بهتر  بیمار و بیماری کمک کند و به شناخت زیست جهان و ذهنیت آدمی بینجامد. بدیهی است چنین رویکردی جذابیت مطالعه آثار ادبی و اقبال به آن را نیز در میان مخاطبان افزایش داده، افق‌های تازه‌ای در برابر آنها خواهد گسترد. ازسوی‌دیگر، در میان عواطف انسانی، عشق و رفتارهای مرتبط با احساسات عاشقانه در آثار ادبی به‌ویژه در آثار زنان داستان‌نویس بسامد بسیاری دارد و اختلال جنون عشقی یا روان‌پریشی عاشقانه یکی از اختلالات هذیانی انعکاس‌یافته در این آثار است. در  این پژوهش توصیفی‌ـ‌تحلیلی چگونگی توصیف علائم جنون عشقی یا اروتومانیا در دو داستان «رعنا» از مجموعه داستان نازلی نوشته منیرو روانی‌پور و «بعد از تابستان» از مجموعه داستان چهارراه اثر غزاله علیزاده با توجه به معیارهای تشخیصی DSM-5 بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می‌دهد شخصیت‌های داستانی در آثار مورد بررسی، علائمی را بروز می‌دهند که با معیارهای تشخیصی‌ـ‌بالینی اختلال موردنظر مطابقت دارد. در این داستان‌ها، نویسندگان در کنار توصیف نشانه‌های بالینی، عوامل جنسیتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را هم درنظر داشته‌اند و این امر مهارت نویسندگان در ایجاد حقیقت‌نمایی و باورپذیری در پیرنگ داستانی را نشان می‌دهد که سبب ارتباط بهتر خواننده با متن و تأثیرپذیری از آن می‌شود. همچنین، توصیف احساسات و باورهای این شخصیت‌ها و تأثیر آن بر زندگی و روابط فردی و اجتماعی آنها می‌تواند به درک بهتر ذهنیت و تجربه زیستی این افراد و ایجاد تعامل برآمده از درک درست از فرد مبتلا در جهان واقعی، کمک کند.


زهرا جمشیدی، داریوش قلعه‌قبادی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

کلیله و دمنه یکی از آثار ادبی و فرهنگی مشترک هند و ایران است که بسیاری از مطالب مندرج در آن براساس تفکر آریایی ملت‌های مذکور نوشته شده است. در جستار حاضر، به روش توصیفی­-تحلیلی، موضوع قشربندی اجتماعی در باب­‌های «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» با رویکرد اسطوره‌ـ‌جامعه‌شناختی تحلیل شده است. خوانش اسطوره‌ـ‌جامعه‌شناختی روشی است که می‌­توان به‌یاری آن ریشه اسطوره‌ای پاره‌ای از مفاهیم جامعه‌شناختی را آشکار کرد. آرای ژرژ دومزیل حاکی از این است که طبقه‌بندی در میان اقوام هندواروپایی یکی از اصلی‌ترین ساختارها برای ایجاد نظم اجتماعی بوده است. کینگزلی دیویس و ویلبرت مور نیز چنین نظری در مطالعات جامعه‌شناسانه خود دارند. تحلیل باب‌های ذکرشدۀ کلیله و دمنه با این دو نظریه اسطوره‌­شناختی و جامعه­‌شناختی نشان می­‌دهد که ساختار داستان «شیر و گاو» با ساختار طبقاتی جوامع هندواروپایی منطبق است؛ ساختاری طبقاتی که به‌هیچ‌وجه تحرک طبقاتی را برنمی‌تابد و همان‌طورکه در باب «بازجست کار دمنه» مشخص می­‌شود، اقدام‌کنندگان به تحرک طبقاتی فرجامی جز ادبار و نابودی نخواهند داشت. در باب‌های مطالعه‌شده، دمنه عامل تحرک طبقاتی نافرجام است، کلیله مدافع و پذیرندۀ قشربندی به‌­عنوان واقعیتی انکارناپذیر است، و شیر، مادر شیر و پلنگ، که به طبقه اشراف تعلق دارند، حافظ و نگاه‌دارنده قشربندی به‌عنوان ساختاری تنظیم‌کننده محسوب می‌شوند. قشربندی موجود در این باب‌ها، صورتی دیگر از کنش‌های سه‌گانه اسطوره‌ای جوامع هندواروپایی است که خود عامل شکل‌گیری طبقات اجتماعی در این جوامع شده است.
 

فرزاد بالو، رضا رضاپور،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

هایدگر، در پی درک معنای هستی، به تحلیل امکانات وجودی دازاین می­پردازد و در بین این امکانات به ارتباط زبان و هستی اهتمام ویژه­ای می­ورزد. او، در کنار سخن‌گفتن/ تکلم، سکوت را نیز یکی از امکان­های زبان می­داند. بنابر باور هایدگر، سکوت زبانی توانایی این را دارد که بسیار گسترده­تر از سخن‌گفتنِ صرف سبب آشکارگی هستی شود. این آشکارگی هستی و نیوشیدن ندای هستی در سکوت، به آن خاصیتی تفسیری می­بخشد که هایدگر آن را هرمنوتیک نامیده است. ازآنجاکه در میراث عرفانی ما، مولانا جلال­الدین در غالب غزل­ها از سکوت و خموشی سخن می­گوید، نگارندگان این مقاله، بر آن‌اند که در پرتو تلقی‌ای که هایدگر از مفهوم سکوت دارد، می­توان سویه­های تازه­ای از مفهوم سکوت و خموشی را در غزلیات شمس گشود و ویژگی تفسیری و هرمنوتیکی آن را در این گزاره‌ها نشان داد: «از بی­جهانی دازاین تا فنای سالک به‌معنای عام و پیوند آن با سکوت»، «از گذار دازاین از موقعیت زبانی تا فنای زبانی سالک به‌معنای خاص و پیوند آن با سکوت»، «هرمنوتیک سکوت و دریافت گفتار اصیل از دازاین تا سالک»، و «سکوت هرمنوتیکی مولانا و دریافت گفتار اصیل». مولانا با طرح سکوت اصیل زمینه­ای فراهم می­آورد تا جان و جهان هستی به سخن درآید و کاستی و نارسابودن زبان تدارک یابد و پرده از اسرار عالم برگرفته شود. توجه به وجه هرمنوتیکی سکوت در غزلیات شمس جستار حاضر را از پژوهش­های موجود متمایز می­کند.
 

راشین مبشری، حسین حسن‌پور آلاشتی، فاطمه جمالی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

هر شاخه از هرمنوتیک همچون برشی از واقعیت است. هرمنوتیک تلفیقی ما را با بخش بزرگ‌تری از واقعیت مواجه می‌کند. ازآنجاکه تصویر نسبت به متن حجم بیشتری از اطلاعات را در خود جای می‌دهد، در هرمنوتیک تلفیقی با استفاده از ظرفیت‌های تصویر، می‌توان عناصر مربوط به تحلیل مؤلف، متن و مخاطب را در فضایی تعاملی با هم ادغام کرد و در قالب یک تصویر به‌نمایش گذاشت. در مقاله حاضر، براساس رویکرد هرمنوتیک تلفیقی، که ابتدا به بررسی عناصر متن و احوال مؤلف می‌پردازد و سپس با استفاده از تحلیل‌های روان‌شناختی به‌دنبال مصداق خارجی عناصر متن در زندگی و احوال مؤلف است، شعر «بی‌دل» مهدی اخوان‌ثالث بررسی شد. در این بررسی مشخص شد که تصاویر عمق برپایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت تجسم (تجسم آزادی در کبوتر) به‌کار گرفته ‌شده است. تصویر عمق به‌معنای استفاده از وجوه ثانویه کلمات و تصویر اثباتی به مفهوم تلاش مؤلف برای بیان نظر خود و همراه‌‌کردن مخاطب است. به‌لحاظ ساختار تصویرپردازی، «کبوتر»، «خون»، «برج»، و «گمشده»، به‌‌منزله تصویر مرکزی در کانون قرار دارد که با استفاده از توصیف و نیز با بهره‌گیری از نمادپردازی، تصاویر شعری با استخدام معنای ثانویه کلمات خلق ‌شده‌اند. این تصاویر، با توجه به وزن مضارع مسدس اخرب مکفوف، لحنی تغزلی دارد. همچنین، این شعر به‌لحاظ کارکرد، سیاسی و اجتماعی است و همچون یک بیانیه انتقادی، ناامیدی جامعه واپس‌زده در اثر کودتا را به‌تصویر کشیده است. این شعر از تصویر سینمایی بهره می‌گیرد؛ چراکه دارای روایت داستانی و غنای تصویری به‌جهت بهره‌گیری از معنای ثانویه کلمات است. درواقع، شاعر با استفاده از نمادپردازی و معنای ثانویه کلمات، سعی دارد مخاطب را با نیت خود، که موضع‌گیری درباب یک واقعه تاریخی، سیاسی، و اجتماعی است، همراه کند.

قدسیه رضوانیان، سورن ستارزاده،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

   
    مسأله­ی "سوژه" مهم­ترین شاخص تمایز ادبیات کلاسیک و مدرن است. "من" در ادبیات کلاسیک، اغلب کلی و انتزاعی است اما در ادبیات معاصر، پیرو فلسفه مدرن، من فردیت­یافته و انضمامی و به عبارتی سوژه­ی کنشگر است. شاید آشکارترین نمود این چرخش پارادایمی به ویژه در شعر-  را بتوان در نوع مواجهه با "سوژه" دید. شعر معاصر از سطحی­ترین وجه رمانتیک تا پیچیده­ترین وجه فلسفی آن بیانگر سوژه­ای خودبسنده است که خاستگاه آن انسان­محوری است. احمد شاملو، از شاعرانی است که "من" در شعر او،  سوژه است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و خوانشی انتقادی،  با مطالعه مجموعه اشعار شاملو و انتخاب نمونه­های دلالتگر، به هرمنوتیک خود/سوژه در شعر او می­پردازد و از آنجا که این من/خود/سوژه طی شش دهه سرایش شعر، دستخوش تلاطمات و تحولاتی بوده است، تکیه گاه نظری بحث نیز به فراخور این تطورات، هم به سوژه­ی فلسفی می­پردازد که بر اندیشه و آگاهی فردی تأکید می­ورزد و هم به سوژه­ای که برساخت اجتماعی است؛ از همین رو  تلفیقی است از مباحث میشل فوکو در مورد هرمنوتیک خود و حکمرانی بر خود و دیگران، نظریه کنش متقابل نمادین که به من فردی و من اجتماعی می­پردازد، نظریه­ی اگزیستانسیالیسم که آزادی، انتخاب و مسئولیت را محور مباحث خود قرار می­دهد و در نهایت نظر آلتوسر در مورد سوژه؛ یعنی سوژه با s (حرف کوچک) و سوژه با S (حرف بزرگ)، آنجا که "من"  در شعر سیاسی شاملو، به مثابه شبه­سوژه­ای ایدئولوژیک تحت انقیاد حزب توده است، همانا subject ، و در شعر فلسفی او که حاصل شناخت و آگاهی بر اساس تجربه­ی زیسته خود او، و تأمل در مورد هستی، انسان، زندگی، و مرگ  است، به مثابه سوژه­ی اعظم(Subject) است.
 
ندارد ابراهیم حسنکلو، ندارد رضا چراغی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه‌ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هر کدام از ظن خود یار نیما شدند و تفسیر مخصوصی از او ارائه دادند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آراء براهنی و پورنامداریانِ دهه هفتاد به عنوان نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی در فهم خود از نیما اشتباهاتی مرتکب شده‌اند و گاهی نیز دچار افراط در آراء خود گشته‌اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی‌رغم تلاش برای فهم نوین از نیما همچنان گرفتار سنت‌های کلیشه‌ای نقد ادبی است که باعث می‌شود شعر نو را ذیل شعر سنتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه‌پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آراء خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می‌دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به عبارتی سنت و مدرنیته در آراء این دو منتقد به وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان شعر مدرن را با نقد سنتی می‌خواهد بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم‌اندیشی می‌شود.
 
دکتر عفت نقابی، دکتر نیلوفرسادات عبدالهی،
سال 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

                                                                                                                                      
 محمد‌علی فروغی از رجال صاحب‌نام معاصر در حوزۀ سیاست، فرهنگ و حقوق به شمار می‌رود. دو وجهۀ سیاسی و فرهنگی او موجب شده‌ با بسیاری از دوستان فرهیخته، مکاتباتی مرتبط با این موضوع‌ها داشته باشد. به سبب آشنایی فروغی با ادبیات کهن و دلبستگی به فرهنگ ایران، نامه‌های او علاوه بر آثار کهن ادبی از ساختار منشآت پیشینیان تأثیر پذیرفته است. با نگاهی به این مکاتبات می‌­توان، تأثیر منشآت قائم مقام فراهانی را در آنها به وضوح مشاهده کرد. شایان ذکر است که او در عین تقلید از سبک قائم مقام ، در نامه­ها، نوآوری‌هایی داشته­است. با عنایت به این مسئله، این مقاله بر آن است که با درنظرداشتن منشآت قائم مقام به عنوان نمونه‌ای از سبک بازگشت، میزان نوآوری و تأثیرپذیری فروغی را از مکاتبات قائم مقام آشکار سازد. به همین منظور در این جستار، 11 نامه از نامه‌های فروغی، گردآوری شده در کتاب سیاست‌نامه ذکاءالملک و 11 نامه از منشآت قائم مقام، نگاشته‌شده در سه حوزۀ دوستانه، سیاسی و اجتماعی، واکاوی شده است. با بررسی این نامه‌ها مشخص گردید که اگرچه فروغی در ساختار نامه­ها، شگرد‌های ادبی و ویژگی‌های زبانی از نامه­های قائم مقام متأثر شده، در حوزۀ محتوا و مفاهیم، نوآوری­هایی داشته است.  نوآوری­های ذکاءالملک را می‌توان در تلفیق سبک بازگشت با مفاهیم اجتماعی- سیاسیِ مدرن دانست. فروغی در نگارش نامه‌ها به اقتضای زمانه و فهم مردم، توجهی ویژه مبذول داشته است. از این روی، علاوه بر اینکه از سبک بازگشت (و به­طور خاص منشآت) متأثر بوده، با برخی شگردها و ظرایف بیانی نقاط ضعف آن را برطرف کرده‌است. فروغی با استفاده از این شیوه نگارش، به دو هدفِ جلب نظر مخاطبان در راستای ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی و رساندن مفاهیم نوگرایانه، درکنار گزارش‌ مسائل روز جامعه دست یافته است. در نامه‌های سیاسی و اجتماعی او شاهد تقلید از متون دشوار ادبی- تاریخی هستیم؛ امّا مکاتبات دوستانه او به سبب الگوبرداری از متون غنایی، از لطافت و دل‌انگیزی خاصی برخوردار است ؛ به طوری که خواندن این نامه‌ها نسبت به نامه‌های اجتماعی التذاذ ادبی بیشتری به خواننده می‌بخشند.
 

صفحه 2 از 3     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.11 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4657