[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای هاشمی

غلامعلی فلاح، عباس ماهیار، سید مرتضی میرهاشمی، صدیقه سلیمانی،
سال 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده

این پژوهش درصدد جواب‌دادن به این پرسش است که «دل» در مخزن‌الاسرار، که زهدآمیز و عرفانی است، چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است. فرضیه‌ای که در ذهن خواننده و پژوهشگر شکل می‌گیرد، این است که نظامی تلقی خاصی از «دل» داشته و به سبب این‌که یکی از مهم‌ترین بخش‌های مثنوی مخزن‌الاسرار را به آن اختصاص داده، در پی شکل‌دهی شاعرانه ـ عارفانه به آن مفهوم و بن‌مایه بوده است. شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده‌های متن، به ابعاد گوناگون سؤال‌های‌ طرح‌شده، پاسخ داده شده است.


سید علی اصغر میرباقری فرد، سید مرتضی هاشمی، حکمت‌الله صفری فروشانی،
سال 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده

این مقاله بر آن است تا نشان دهد مبحث «قصر» در منابع فارسی علم معانی چندان به سامان و منسجم نیست. در این آثار مرز میان جمله‌های مقصور ادبی تعیین‌نشده است؛ علاوه بر این، تقسیم‌بندی‌های آن بر اساس اشراف و تسلط خواننده بر قصد متکلم یا مخاطب شکل می‌گیرد. نگارنده در این مقاله با نقد و تقسیم‌بندی‌های سه‌گانه کتاب‌های معانی نتیجه می‌گیرد که جملات مقصور حقیقی و غیرادعایی باید در حیطه‌ زبان و جملات غیرحقیقی و ادعایی باید در حوزه ادبیات بررسی شود و همچنین تغییر در لحن خواندن یا شدت تلفظ کلمات، موصوف و صفت یا صفت و موصوف آن را تعیین می‌کند و در تبیین قصرهای «افراد، قلب، تعیین» شناخت مخاطب بسیار ضروری است. نهایتاً اینکه جایگاه جملات مقصور در ذیل انواع جمله و مقاصد ثانوی آن مشخص نشده است. در پایان پیشنهاد می‌شود که در آموزش یا تجزیه و تحلیل مبحث قصر پنج عنوان «موضوع‌شناسی، ادبیت‌شناسی، مخاطب‌شناسی، جمله‌شناسی و غرض‌شناسی» در نظر گرفته شود.


سید مرتضی هاشمی، اشرف خسروی،
سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده

نقد روان‌شناختی از شاخه‌های پویای نقد ادبی معاصر است که خود زیرشاخه‌های متعددی دارد. یکی از آن‌ها نقد از دیدگاه کارل گوستاو یونگ است. آثار هرمان هسه را می‌توان از دیدگاه روان‌کاوانه یونگ به‌خوبی نقد و تحلیل کرد، زیرا اندیشه‌ها و افکار او در موارد زیادی به یونگ شبیه است. آن‌ها با هم ارتباط مستقیم داشتند. هردو به سمبل‌ها و نمادها علاقه‌مند بوده آن‌ها را تفسیر و تحلیل می‌کردند. هسه نیز مانند یونگ درون‌گرا بود و به حقایق روانی فرد توجه داشت و در آثارش جنبه‌های اجتماعی کم‌رنگ است. هسه و یونگ علاقه‌مند به عرفان شرق از جمله عرفان هندی‌اند. هند حلقه زنجیری بود که یونگ و هسه را به هم پیوند داد. هندی‌ها در جهان سمبل‌ها زندگی می‌کنند، بر سمبل‌ها تأثیر می‌گذارند و از آن‌ها تأثیر می‌گیرند، اگرچه علاقه‌ای به تفسیر آن‌ها ندارند. سمبل‌ها از موضوعات مورد علاقه یونگ و هسه‌اند و فراوانی آن‌ها در آثار هسه زمینه مناسبی برای نقد و تحلیل از دیدگاه یونگ فراهم می‌کند. تفحص در سمبل‌ها که به آن‌ها نماد و رمز نیز گفته می‌شود و نقد کهن‌الگویی آثار ادبی، به‌ویژه آن دسته از آثاری که از اعماق روح و روان انسان برخاسته و درون گرایانه‌اند، شیوه‌ای مناسب برای درک معانی پنهان و نهفته در لایه‌های روساختی و بیرونی است. این تحلیل‌ها مشترکات و حقایق موجود در روان بشر را نیز نمایان می‌کند. در این مقاله سعی می‌شود با دیدگاهی روان‌کاوانه به نقد کهن‌الگویی داستان «سیذارتا»ی هرمان هسه پرداخته شود. الگوهای کهنی مانند رؤیا، سفر، قهرمان، آب، رودخانه و گذار از آن، آنیما، درخت و پیر خرد از نمادهای مهمی ‌است که به‌گونه‌ای هماهنگ در این داستان گرد آمده و بیانگر تلاش انسان در فرآیند خودیابی و تفرد‌ هستند. در این مقاله به بررسی این نمادها پرداخته می‌شود.


سیدمرتضی میرهاشمی،
سال 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده

زبان فارسی زبانی است ترکیب‌پذیر. همین موضوع سبب شده که بعضی شاعران و نویسندگانی که از خلاقیت ذهنی خوبی برخوردار بوده‌اند بکوشند تا به خلق ترکیب‌های تازه دست یابند. نظامی گنجه‌ای از جمله گویندگانی است که در آثارش با صدها ترکیب تازه و بی‌سابقه روبه‌رو می‌شویم. نظامی از یک سو به‌جهت بهره‌مندی از هوش و استعداد فراوان و از سوی دیگر هم به‌لحاظ آنکه ذوق اهل زمانه خواستار سخن تازه بود و هم از آن رو که تکامل طبیعی زبان ایجاب می‌کرد، توجه خاصی به این موضوع نشان داده است. اگرچه نظامی در ساختن ترکیب‌های جدید خود را به بعضی ترکیب‌های خاص محدود نمی‌کند، روی‌هم‌رفته تعابیر کنایی در آثار او بسامد بالاتری دارد. یکی از این ترکیب‌ها ترکیب کنایی "کبک‌شکستن" است که داستان‌سرای گنجه تنها سه بار از آن در خسرو و شیرین و شرفنامه استفاده کرده است. معانی‌ای که در فرهنگ‌های لغت برای این ترکیب کنایی نوشته‌اند بدین قرار است: عشوه‌کردن، پی‌گم‌کردن و پنهان‌داشتن راز. درباره ساختار این ترکیب هرچند در جایی بحثی نشده است، می‌توان در این مورد به فرضیه‌هایی چند قائل شد. آنچه در این نوشتار بدان می‌پردازیم از طرفی به این فرضیه‌ها مربوط می‌شود و از طرف دیگر به معانی ذکرشده در فرهنگ‌ها تا دریابیم که این معانی تا چه اندازه قابل اعتناست و آیا معنی دیگری نیز برای آن متصور است یا نه.     


حبیب‌الله عباسی، مینودخت هاشمی،
سال 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

ابوبکر شبلی (334- 247 ه&zwj.ق) عارف بزرگ و نام‌آور حوزه تصوف بغداد است که با وجود صفت‌های برجسته در سلوکِ عارفانه‌اش، بیشتر به جنون و شوریدگی شناخته شده است و همین آشفتگی عاملی شده تا از مجانین سده‌های درخشان تصوف اسلامی خوانده شود. کسانی که پس از او سعی در نمایاندن شخصیت بزرگ او داشته‌اند، با وجود جنونِ هنجارشکن و غیرمتعارفش، خرد پنهانی و نگاه دگرگون عرفانی او را نیز انکار نکرده‌اند. از‌این‌رو، اندکی تأمل در بررسی شخصیت و سلوک عارفانه شبلی و درنگ و دقت‌نظر در علت‌های جنون این عارف صاحب‌سبک، ما را به گشودن دریچه‌های تازه و وسیع‌ برای آشنایی با صورتِ حقیقی و متفاوت او رهنمون خواهد شد. در این نوشتار، تلاش کرده‌ایم نکته‌ها و دقایقِ طریقت او را بررسی کنیم و در پایان تبیین کنیم که چگونه شبلی از جنون به‌مثابه نقابی برای رسیدن به معرفت حقیقی بهره جسته است.


علیرضا نبی لو، محدثه هاشمی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده

ادبیات وهمناک، شگفت و شگرف یکی از شاخه‌های شناخته‌شده در میان انواع ادبی جهان است که به‌دلیل گستردگی آن، نظریه­های متعددی در این حوزه ادبی مطرح شده است. ازسوی دیگر، بسیاری از متون ادب فارسی نیز از این ویژگی برخوردارند، اما چنان‌که بایسته است هدف پژوهش واقع نشده‌اند. در حوزه عرفان، به‌دلیل ارتباط با امور ماوراءطبیعی، آثار متعددی به‌قلم عرفا خلق شده که با موضوعات وهم‌انگیز و فراواقعی گره خورده است. کشف­الاسرار روزبهان بقلی از این زمره است که دربردارنده مکاشفات و سیر انفسی و روحانی نویسنده است. او در این سیر و سفر روحانی با موجودات فراطبیعی و مکان­های شگفت­انگیز روبه‌رو شده و ازهمه‌مهم‌تر ملاقات­ها و گفت‌وگوهایی با خداوند داشته است. همین موضوع صبغه­ای شگفت­انگیز، ماورائی و وهم­آفرین به اثر داده است. در این مقاله نویسندگان می‌کوشند تا علاوه‌بر تبیین ادبیات وهمناک و ماورائی، با استفاده از عناصر و ابزار مورد استفاده روزبهان ازجمله رمز، استعاره و...، به توصیف و شرح عناصر ادبیات وهم‌آمیز و فضاسازی فراواقع­گرایانه در کشف­الاسرار بپردازند. گفتنی است روزبهان برای تبیین این سیر و تجربه روحانی، با بهره‌گیری از ابزار متعدد، در سه ساحت عالم درونی، بیرونی و ماورائی، ارتباط خود را با عالم غیب و موجودات خارق‌‌العاده آن به‌تصویر کشیده و این به کشف‌الاسرار او رنگ‌وبوی منحصربه‌فردی داده است.
 
خانم فاطمه قارلقی، آقای دکتر سیدمرتضی میرهاشمی، آقای دکتر حبیب الله عباسی، خانم دکتر عفت نقابی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی برجسته‌ترین اثر از نوع داستان‌های غنایی و بزمی در ادب فارسی است که مخاطبان بسیاری را مجذوب خود ساخته است. اگرچه درباره ساختار روایت های این منظومه پیش از این مقالاتی به رشته تحریر درآمده، اما در زمینه استفاده از شگردهای بلاغی برای اقناع مخاطب و درنتیجه ایجاد تعلیق، در این اثر داستانی تحقیق خاصی انجام نشده است؛ از این رو در بحث حاضر نخست به تعریف اقناع در علوم مختلف و نقش آن در تاریخ فلسفه و بلاغت پرداخته ‌می‌شود و سپس نگاهی گذرا به تعریف تعلیق شده است تا روشن شود که چگونه شگردهای بلاغی می‌تواند در خدمت تعلیق داستانی قرار گیرد. شایان ذکر است که تعلیق‌ها در داستان خسرو و شیرین تا اندازه زیادی حاصل بهره‌گیری شاعر از شیوه‌های بلاغی‌ای است که برای اقناع مخاطب از آنها استفاده شده است. این تعلیق که در واقع سبب ایجاد هجران و دوری بین عاشق و معشوق در فواصل مختلف داستان می‌گردد و از طرفی هم موجب پدید آمدن انتظار در خواننده می‌شود، در برش‌های گوناگون داستانی به چشم می‌خورد. در این مجال، از دو علم معانی و بیان برای بررسی نقش اقناع در ایجاد تعلیق استفاده شده است. از شگردهای علم معانی، اغراض ثانوی کلام یعنی تشویق و ترغیب، تحذیر و هشدار، تکریم و تعظیم  و به ویژه سرزنش و هشدار، و از شگردهای بیانی، اغراض تشبیه، استعاره، و تمثیل، نقش موثرتری در اقناع مخاطب و ایجاد تعلیق ایفا نموده اند.
محمدتقی یوسفی، لیلا هاشمیان،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

در رهیافت معنامحور نقش‌گرایی، سازه‌های زبان با توجه به سه دیدگاه ویژه اندیشگانی، بینافردی، و متنی بررسی می‌شوند. این سه دیدگاه، که در اصطلاح فرانقش نامیده می‌شوند، اساس زبان­شناسی نقش­گرا را شکل می­دهند. هلیدی، بنیان‌گذار زبان‌شناسی نقش‌گرا، معتقد است الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرآیندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می‌کند؛ بنابراین، می‌توان با بررسی انواع فرآیندها، و عوامل و موقعیت‌های سازنده آنها، از اندیشه‌ها و تجربیات پدیدآورندگان آثار ادبی آگاهی یافت و عوامل مؤثر در شکل‌گیری آنها را تجزیه و تحلیل کرد. با این هدف و در قالب پژوهشی توصیفی‌ـ‌تحلیلی، غزلیات ابتهاج، برمبنای گفتمان‌های سازنده آن، به سه مقطع تاریخی تقسیم شده و پس از تعیین بسامد و توصیف کارکرد فرآیندهای فعلی به‌منزله شاخصی سبکی، زمینه‌های شکل‌دهنده آنها تحلیل شده است. یافته‌ها کاربست فراوان فرآیند مادی و پس از آن فرآیند رابطه‌ای را نسبت به دیگر متغیرهای زبان‌شناسی نقش‌گرا نشان می‌دهد. علت بسامد فراوان و نوع کاربرد فرآیندهای نام‌برده، و نیز نمود اندک دیگر فرآیندهای اصلی و فرعی نقش اندیشگانی در غزل ابتهاج را باید در عواملی چون تأثیر محتوا بر شکل‌گیری زبان اثر، دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی روزگار شاعر، روحیات خاص سایه، سبک ویژه او، اهمیت نقش مخاطب در بوطیقای اندیشگانی او، و نیز اثرپذیری او از سبک شاعران پیشین و معاصر با او جست‌وجو کرد.
 
سید امیرعباس ستایشگر، حبیب‌الله عباسی، سید مرتضی میرهاشمی، عفت نقابی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

فن موسیقی از فنون پرکاربرد شعر است که شاعران از آن برای انتقال اندیشه‌های خویش بهره می­جستند. برخی شاعران به‌دلیل تبحر در موسیقی بیش از دیگران موسیقی را برای بیان اندیشه­ها و ساختن تصاویر شاعرانه به‌کار بسته‌اند. بسامد گفتمان موسیقی در شعر این‌دسته از شاعران و تصویر­آفرینی ­از رهگذر آن، تسلط آنها را بر موسیقی، هم به‌لحاظ نظری (مانند مباحثی چون سازشناسی و الحان) و هم به‌لحاظ عملی (که همانا نوازندگی و آهنگسازی‌ است) نشان می‌دهد. در پژوهش پیش‌رو، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، به واکاوی چگونگی موسیقی نظری و عملی در دیوان دو شاعر برجستۀ سبک هندی، صائب تبریزی، پیشوای جریان نازک­خیالی، و بیدل دهلوی، پیش­آهنگ جریان دورخیالی، پرداخته شده است. نخست، با آوردن شواهد مثال، مفاهیم موسیقی در شعر شاعران بررسی و سپس هردو دیدگاه در حوزۀ موسیقی مقایسه شده است. نتیجۀ پژوهش نشان داد که دانش موسیقی در بازگشایی رموز شعر این شاعران بسیار مؤثر است، چنان‌که بدون ریشه­یابی موسیقی، به‌مثابه تخصص و حرفه، دستیابی به فهم درست و دقیق برخی ابیات امکان‌پذیر نخواهد بود. درواقع، این روش کاربرد مفاهیم موسیقی، نشانۀ آگاهی از دور به این حوزه نیست، بلکه دلالت بر نوعی معرفت علمی و شناخت از نزدیک دارد. حاصل این جستار، که تبیین توأمانی موسیقی نظری و عملی در دو اسلوب نازک‌خیالی و دورخیالیِ سبک هندی است، بر سه شاخۀ اصلی شبکه تداعی، معرفت نظری‌ـ‌عملی و پیوند شعر و موسیقی دلالت دارد.


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 38 queries by YEKTAWEB 4645