[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.

محمد بهنام‌فر، محمدعلی محمدی،
سال 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده

خاقانی یکی از بزرگ‌ترین چکامه‌سرایان ادب پارسی در قرن ششم است. یکی از بارزترین ویژگی‌های سبکی این عصرـ که بیشتر در بین شاعران آذربایجان دیده می‌شود ـ استفاده گسترده از انواع علوم و فنون روزگارـ از جمله نجوم ـ می‌باشد. خاقانی که علم نجوم را تمام و کمال فرا گرفته بود، با پشتوانه استعداد سرشار، معلومات گسترده، ذهن وقاد و طبع روانش، با استادی و مهارت بی‌نظیر خود از مجموع اصطلاحات، احکام و ظرافت‌های این علم در تصویرگری استفاده کرده است. تلفیق باورها و اصطلاحات نجومی با اعتقادات دینی و اساطیری همراه با رعایت انواع تناسب‌های لفظی و معنایی و ترفندهای زیباسازی کلام، گاهی آن‌چنان هنری و شگفت‌انگیز است که خواننده را مات و مبهوت می‌کند و در برابر هنرنمایی و سحر قلم او تسلیم می‌سازد. این مقاله کوشیده است تا بر پایه دقت در ژرف‌ساخت هنری و زیباشناختی شعر خاقانی پاره‌ای از تصاویر شعری او را که ملهم از اصطلاحات و احکام نجومی است، بررسی و تحلیل نماید و میزان، چگونگی و شگردهای استفاده شاعر بزرگ شروان از این باورها و اصطلاحات را در تصویرسازی نشان دهد.


ابراهیم محمدی، جلیل‌الله فاروقی هندوالان،
سال 18، شماره 67 - ( 2-1389 )
چکیده

در پاره¬ای موارد در حوزه مطالعاتیِ ادبیات تطبیقی نمی‌توان به ‌طور دقیق و صریح معین کرد که یک اثر مربوط به ادبیات کدام ملت و قوم است. به نظر می‌رسد علت این مسئله مشخص‌نبودن تعریف و مرز ادبیات ملی باشد که خود، معلول دقیق‌نبودن معیارهایی است که برای ادبیات ملی تعریف شده است. در حالی که گروهی ـ دنباله‌روان مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی ـ زبان را یگانه (یا قوی‌ترین) ملاک برای تعیین مرز ادبیات ملل و تعریف ادبیات ملی دانسته¬اند، گروهی دیگر ـ عموماً موافقان مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی‌ـ با تردید در اعتبار و کارآیی معیار زبانی، ملاک هویت سیاسی را مطرح کرده‌اند. البته گاه در کنار دو معیار مذکور معیارهای دیگری همچون پیوستگی تاریخی، هویت مشترک فرهنگی، مرزهای دینی ـ مذهبی، جهان‌بینی‌های سیاسی و حتی مرزهای جغرافیایی (هم‌سرزمینی) نیز مطرح می¬شود. برای بررسی بیشتر این موضوع، نگارندگان مقاله کوشیده¬اند با نقد معیارهای مذکور و نشان‌دادن ناکافی و غیر دقیق بودن این معیارها، مؤلفه¬های فرهنگی و گفتمان فرهنگی حاکم بر اثر را به‌عنوان معیاری راه‌گشا پیشنهاد ¬کنند.


اکبر شامیان ساروکلایی، زهرا دلپذیر،
سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده

در ایران باستان موبدان همواره یکی از مقامات برجسته جامعه به‌شمار می­آمدند و در دربار شاهان نفوذی فوق­العاده داشتند. این امر به‌خوبی در مشهورترین حماسه ملی ایران نمود یافته است و به حدی اهمیت دارد که با بررسی نقش و جایگاه موبدان در شاهنامه چگونگی ارتباط دین و حکومت در ایران باستان مشخص می­شود. خویشکاری موبدان در شاهنامه منحصر به اجرای مناسک دینی نیست. آن­ها هم در اداره کشور اختیارات گسترده­ای دارند، هم از نظر علمی سرآمد زمان خویش­اند، هم تعلیم و تربیت را به عهده دارند و هم راوی داستان­های کهن هستند. نظارت بر امور اقتصادی و پرچم­داری در جنگ­ها نیز از دیگر کارکردهای موبدان به‌شمار می­رود. شایان یادآوری است واژه موبد در شاهنامه همیشه به معنای عالم دینی نیست، بلکه توسّع معنایی یافته و بر دانا و خردمند نیز اطلاق شده است. نگارندگان می‌کوشند کنش­ها و سلسله‌مراتب موبدان را بر اساس متن شاهنامه و با استفاده از برخی متون پهلوی و تواریخ عهد اسلامی بازنمایند.


ابراهیم محمدی، جلیل‌اله فاروقی هندوالان، سمیه صادقی،
سال 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده

رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایت­های اسطوره­ای و بازپردازی آن‌ها در ادبیات روایی امروزی ایفا می­کند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملاً متفاوت این­گونه داستان­ها و رمان­ها به بن­مایه­های اسطوره­ای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونی­های اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کرده­اند: بی­انسجامی جهان آشفته معاصر که همه گفتمان‌هایش سرشار از تناقض­، بی­انسجامی­ و قاعده­گریزی­ ا­ست، انسان امروزی را شیفته روایت‌های نامنسجم، غیرخطی گسسته­نما و سرشار از بی­نظمی­های زمانی‌ـ ‌که پیشینه‌ای غنی در روایت­های اسطوره­ای داردـ کرده است. شهریار مندنی­پور یکی از نویسندگان برجسته ادبیات معاصر فارسی است که می­توان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان به‌ویژه عنصر زمان به روایت­های اسطوره­ای همانند دانست. این پژوهش نشان می­دهد که زمان در برخی از داستان­های کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطوره­ای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثه روایت‌شده می­گیرد؛ 3. دورانی و چرخه­ای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندی­ها لزوماً به معنای تأثیر­پذیری آگاهانه مندنی‌پور از روایات اسطوره­ای نیست.  


حامد نوروزی،
سال 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده

متون فارسی- عبری متونی هستند که زبان آن‌ها فارسی است، ولی به خط عبری به نگارش درآمده‌اند. این متون در جوامع عبرانی ساکن ایران قدیم تألیف شده‌اند. سابقه تألیف این متون به قرن سوم هجری و پیش از آغاز تألیف متون فارسی به خط عربی بازمی‌گردد. به این دلیل و دلایل دیگر مانند دوری جوامع عبرانی از جوامع مسلمان، زبان متون فارسی- عبری کهن‌تر از متون فارسی دیگر است و بسیاری از ویژگی‌های آوایی، صرفی و نحوی دوره میانه را در خود حفظ کرده‌ است. یکی از ویژگی‌های دستوری مهمی که در متون فارسی- عبری حفظ شده است، کاربرد خاص حروف اضافه مانند ō و pa(d) به شیوه فارسی میانه است. برخی حروف اضافه مانند ’b’z نیز در متون فارسی- عبری معنایی جدید یافته ‌است. برخی حروف اضافه نیز مانند ’zmr تنها در متون فارسی- عبری یافت می‌شود. ازآنجاکه این حروف اضافه در فارسی نو رسمی وجود ندارند و در دوره اسلامی تنها در متون فارسی- عبری یافت می‌شوند، بررسی آن‌ها می‌تواند سیر تحول این حروف را از دوره میانه تا دوره نو آشکار سازد. در این مقاله خواهیم دید که حروف اضافه فارسی- عبری که از دوره میانه باقی مانده‌اند، چگونه تحت تأثیر حروف اضافه فارسی نو رسمی قرار می‌گیرند و به‌تدریج حروف اضافه فارسی نو جایگزین حروف اضافه فارسی میانه و فارسی- عبری می‌شوند.


جلیل‌الله فاروقی هندوالان، سیده ناهید حسینی،
سال 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

در این پژوهش، استعاره­های هستی­شناختی در کارآواهای خراسان جنوبی در دو بخش "انسان به‌مثابه حوزه مبدأ" و "غیرانسان به‌مثابه حوزه مبدأ" بررسی می‌شوند. اهمیت مقاله حاضر از این نظر است که اغلب پژوهش‌های انجام‌شده در زمینه کارآوا، پژوهش‌هایی مردم‌شناسانه و درجهت معرفی فرهنگ ملی‌ـ محلی و با تأکید بر جنبه موسیقیایی بوده است و در هیچ‌کدام، با نگاه زبان­شناختی و به‌طور خاص ازمنظر این مقاله به مقوله کارآوا پرداخته نشده است. ضرورت انجام این تحقیق این است که با گذر از نسل گذشته و رشد روزافزون فناوری دیری نخواهد پایید که مسائل مربوط به کار سهم کمتری در فکر و ذهن افراد داشته باشد و این بخش از فرهنگ عامه به فراموشی سپرده شود. بنابراین لازم است این فرهنگ شفاهی و غنی معرفی و ثبت شود. داده‌های پژوهش حاضر ازطریق بررسی منابع کتابخانه­ای موجود در زمینه فرهنگ خراسان جنوبی و نیز مراجعه حضوری به روستاهایی در استان خراسان جنوبی به دست آمده است. هدف مقاله حاضر این است که با توجه به ادعای نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره که آن را امری ذهنی می‌دانند و نه زبانی، نشان دهد که چگونه این تصویرسازی­های ذهنی در آواهای روستایی برخاسته از تجربه‌های عینی روستاییان است.


کلثوم قربانی جویباری،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

این مقاله کوشیده است تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف به بررسی مجموعه داستان‌های کوتاه فریبا وفی با عنوان حتی وقتی می‌خندیم بپردازد. در رویکرد فرکلاف یک متن در سه سطح مختلف بررسی می‌شود. این سه سطح عبارت‌اند از: 1. سطح توصیف که مبتنی بر تحلیل صوری، دستوری، واژگان، ضمایر، وجه افعال و قیود است. 2. سطح تفسیر که متن را براساس بافت موقعیت و عوامل بینامتنی تحلیل می‌کند. 3. سطح تبیین که به توضیح چرایی تولید متن و بررسی گفتمان غالب و ایدئولوژی و قدرت حاکم بر متن می‌پردازد. نگارنده پس از تحلیل متن داستان‌ها در هر سه سطح به نکات زیر دست یافته است: 1. توصیف‌ها و به‌کارگیری واژگان «زن» و «شوهر» و بسامد بالای وجه‌ اخباری در افعال و قیود، نشان‌دهنده پایبندی نویسنده به حقیقت گزاره‌های داستان است؛ 2. کاربرد فراوان ضمیر «ما» مبین هم‌ذات‌پنداری نویسنده با همه زنان است. 3. در سطح تفسیر این مجموعه تحت تأثیر دیدگاه‌های فمینیستی نویسندگانی چون ویرجینیا وولف و سیمون دوبووار به وضعیت موجود زندگی زنان معترض است. 4. در سطح تبیین روشن می‌شود که دنیای زنانه داستان‌ها به‌طرز معناداری وابسته به مردان و قدرت پدرسالار است. زنان داستان‌های کوتاه فریبا وفی گرچه در دنیای امروز زندگی می‌کنند و از نظر ظاهری از قیدوبندهای جامعه سنتی رها شده‌اند، درواقع ازنظر روحی و اجتماعی تحت سلطه مردان و سنت‌های مردسالارند، به‌طوری‌که هویتشان در گرو حضور یک مرد مانند شوهر، برادر و نظیر آن است.


بهارک ولی نیا، محمد بهنام فر، حبیب الله عباسی،
سال 25، شماره 82 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده

مهدی اخوان­ثالث در ادبیات معاصر فارسی و عبدالوهاب البیاتی در ادب معاصر عربی ازجمله شاعرانی هستند که حضور مؤلفه­های رمانتیسم در عنوان و متن شعرشان چشمگیر است. این جستار بر عنوان­شناسی تطبیقی شعر در دو حوزه زبانی-ادبی فارسی و عربی و تبیین پیوند عنوان (به‌مثابه عنصر شاخص پیرامتنی) با عناصر درون­متنی و برون­متنیِ مؤثر بر انتخاب عنوان سروده‌ها متمرکز است و مؤلفه­های رمانتیسم در نام‌سروده­های نخستین مجموعه­ شعری­ این دو شاعر (زمستان و المجد للاطفال و الزیتون) را، پس از ورودشان به جهان سیاست و متأثرشدن زندگی­شان از آن، بررسی می‌کند و میزان بازتاب این مؤلفه­ها را مقایسه و تحلیل می‌کند تا مشخص شود کدام مؤلفه یا مؤلفه­ها در نام‌سروده­های هریک برجسته­تر است و علت برجستگی چیست. مطالعه عنوان‌های شعری دو مجموعه نشان می­دهد که برخی مؤلفه­های رمانتیسم، ازجمله «بازگشت به کودکی»، «گریز و سفر»، «اندوه و تنهایی» و «گذشته­گرایی رمانتیک»، در عنوان‌های شعری هر دو شاعر به­طور آشکار بازتاب یافته است، امری که با توجه به جایگاه ویژه عنوان در شکل‌گیری هویت کلی متن، از جایگاه خاص رمانتیسم در دیدگاه دو شاعر حکایت دارد. برخی مؤلفه­ها (ازجمله ملی­گرایی رمانتیک) در عنوان شعرهای البیاتی بازتاب یافته است، اما با اینکه متن بسیاری از سروده­های اخوان با ملی­گرایی در پیوندی استوار است، در عنوان شعرهای او از آن نشانی نیست.  
حامد نوروزی، زینب صالحی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده

قرض‌گیری فرآیندی زبانی است که در زبان‌شناسیِ درزمانی بررسی می‌‌شود. در این فرآیند، زبان عناصری را از زبان دیگر قرض می‌گیرد. این فرآیند معمولاً در مناطقی رخ می‌‌دهد که دو زبان با یکدیگر برخورد می‌کنند و به مدت طولانی تماس دارند. یکی از مناطق ایران که چنین موقعیتی دارد، جنوب خراسان است. در این منطقه، عرب‌هایی زندگی می‌کنند که احتمالاً تاریخ مهاجرت آنها به قرون نخست اسلامی بازمی‌گردد. در این مقاله به بررسی فرآیند قرض‌گیری فعل «است» و گونه‌های آن در روستای عرب‌نشین سراب می‌پردازیم. فعل اسنادی فارسی به سه صورت est (با تحول آوایی، صرفی و معناییhast (بدون تحول)  و mest (به‌مثابه اسم فاعل) در این گویش کاربرد دارد. در گویش عربی سراب، فعل «است» و گونه‌های آن در سه وجه اخباری، التزامی و امری به‌کار می‌رود. کاربرد شناسه‌های عربی در ساختار فعلِ «است» در این گویش و ساخت فارسی آن تفاوت دارد.
 
مرادعلی واعظی، صفیه جمالی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده

مجله ادبی یغما، در حوزه شعر، با هدف حفظ دستاوردهای کهن و مبارزه با هرگونه بدعت و نوآوری فعالیت خود را آغاز کرد. این درحالی است که سال‌ها از حیات شعر نو گذشته بود و شاعران برجسته‌ای در شعر نیمایی ظهور کرده‌ بودند. مقاله حاضر، با بررسی مسائل نظری مطرح‌شده در زمینه شعر در این مجله و تحلیل آماری، محتوایی شکل و مضمون اشعار آن و مشخص‌کردن شاعرانی که در این مجله به آنان بیش از دیگران توجه شده است، تلاش می‌کند دریابد یغما چقدر در پی‌گیری خط‌مشی‌ای که در اولین شماره‌اش برای خود در زمینه شعر ترسیم کرده، موفق عمل کرده است. آیا توانسته، بی‌اعتنا به جریان نوگرایی، راه سنت را در پیش گیرد یا اینکه از این جریان تأثیر پذیرفته است. نتایج این پژوهش، که با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و تحلیل محتوا انجام گرفته است، نشان می‌دهد با اینکه یغما در چاپ اشعار به‌سبک گذشته و همکاری با شاعران متعصب در این زمینه، اهتمام فراوان داشته است و درصد زیادی از اشعار آن را غزل (33 درصد) و قصیده (25 درصد) و مضامین شعری کهن و اخوانیات تشکیل می‌دهد، نتوانسته است به مطالبه مردمی که در زمینه نوگرایی شکل ‌گرفته است بی‌توجه بماند؛ به‌گونه‌ای که برای پاسخگویی به این نیاز روز، به نوآوری‌های محتاطانه دست می‌زند و گاه به‌اقتضای موقعیت، مجبور می‌شود شاعران نوگرا را بستاید و حتی از آنان شعر منتشر کند. بااین‌حال، رعایت جانب کلاسیک‌ها، که قاطبه مخاطبان یغما را تشکیل می‌دهند، باعث می‌شود این کار هرگز در یغما به رویه تبدیل نشود.
 
زینب نوروزی، طاهره غلامی،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

طرح نظریه چندصدایی باختین در گستره نقد ادبی، نوع نگرش به متون ادبی دگرگون شد و با توجه به نیازهای جامعه مدرن، این گفتمان در کانون توجه اندیشه­وران و نظریه‌پردازان متون ادبی قرار گرفت. چندصدایی، با امکانات فرازبانی ویژه خود، با رویکردی نو، بازاندیشی مخاطب را به ارمغان می‌آورد تا دریافتی متفاوت را تجربه کند. در این پژوهش، که بر پایه تحلیل محتوا و منطق مکالمه باختین، صورت گرفته، می­توان سنگ صبور را به‌مثابه اثری چندصدا و دارای قابلیت مکالمه و گفت­وشنود بررسی و تحلیل کرد. رمان سنگ صبور با ساختاری ویژه و متفاوت نسبت به دیگر آثار چوبک و بهره­مندی از مؤلفه­هایی چون کثرت آواها، بهره­گیری از شیوه جریان سیال ذهن، تک­گویی درونی، کارکردهای بینامتنی، گفتمان دوسویه، مکاتب ادبی و... داستانی چندصدایی است. سعی نگارنده بر آن بوده که بتواند مؤلفه­های چندصدایی را در متن بیابد و تأثیر آن موارد را بر چندصداشدن متن نشان دهد.
 
محمدرضا عزیزی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده


 در مقاله حاضر، مشخصه­های صَرف اسم عربی مانع برداشت­های گوناگون از متون ادبی دانسته شده است. ساختمان اسم عربی از ویژگی­هایی ذاتی چون تذکیر و تأنیث، جامد و مشتق، وزن، تثنیه، انواع جمع، ضمایر دقیق، موصول، اسم­های اشاره و... برخوردار است که تعیّن و تداعی دقیق معانی در ذهن مخاطب را به‌همراه دارد. هرچند دقت صَرف عربی در نثر علمی‌ و فلسفی امتیاز به‌شمار می‌­رود و دانشمندان می‌­توانند مقصود خود را به‌کمک آن به‌روشنی بیان کنند، در متون ادبی، نقص به‌نظر می‌­رسد و از چندپهلویی و لطف هنری اثر می‌­کاهد. مسکوت‌بودن برخی از این ویژگی­ها در صرف اسم­های فارسی، به ابهام و ادبیت شعر کمک می‌­کند. در دیوان حافظ هفت غزل ملمع وجود دارد که امکان چنین مقایسه­ای را فراهم می‌­آورد. وجود مصراع­هایی به زبان فارسی و عربی در یک غزل حافظ به‌خوبی تفاوت امکانات صرفی در زبان فارسی و عربی را نشان می‌­دهد. فقدان چنین مشخصه­هایی یا وجود آن به‌صورت‌کلی در واژه فارسی طیف بیشتری از مخاطبان را با خود همراه می‌سازد و دامنه برداشت­های گوناگون را وسعت می‌دهد.
 
کلثوم قربانی جویباری، آذر حسینی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

ادبیات داستانی جدید ایران محل ظهور اندیشه‌های نو و مترقی است؛ ازجمله، عرصه نقش‌آفرینی زنان، هم در جایگاه نویسنده و هم در مقام قهرمانان تأثیرگذار در خلق رخ‌دادهاست. در این ادبیات جدید، زنان دستمایه طرح معضلات در بسیاری از داستان‌ها می‌شوند. ازجمله این معضلات خشونت علیه زنان است. در این مقاله سعی شده است تا خشونت، انواع، ابزار و عوامل مختلف بروز آن در رمان­های برگزیده دهه چهل با نام­های سنگ‌صبور، شوهر آهوخانم، شازده احتجاب، و سووشون بررسی شود تا ازطریق آن، نگرش نویسندگان این آثار به حقوق زنان و مسائل موجود در جامعه نشان داده شود. با تحلیل محتوای آثار پیش‌گفته، بیشترین خشونت از نوع پنهان و آشکار در رمان شوهر آهوخانم دیده می‌شود و رمان­های سنگ‌صبور و شازده احتجاب و سووشون به‌ترتیب در جایگاه‌های بعدی قرار دارند. عوامل متعددی در بروز این خشونت‌ها نقش دارند: فرهنگ، عرف و سنت‌ها، عقاید مذهبی، خانواده و نگرش مردسالارانه و نا‌آگاهی زنان از حقوق خود و... ازجمله این علل به‌شمار می‌روند. طرح موضوع خشونت علیه زنان در رمان‌ها نشان می‌دهد که نویسندگان این دوره در جایگاه روشنفکران و مصلحان جامعه نگرش فمینیستی دارند و با اعتراض به سنت‌های جنسیت‌زده حاکم و نقد سلطه پدرسالارانه و نمایش وضعیت نامطلوب اجتماعی و موقعیت فرودست زنان، سعی می‌کنند به دفاع از حقوق آنها بپردازند.
 
ابراهیم محمدی، عفت غفوری حسن آباد، سید مهدی رحیمی، حامد نوروزی،
سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده

در جستار پیش‌رو، ساختار آستانه‌ها و پیش‌گویه رمان شوهر آهوخانم، نگاشته علی‌محمد افغانی، و اقتباس سینمایی آن به‌کارگردانی داوود ملاپور بررسی شده است. آنچه در هردو اثر درخور توجه است، وجود لایه‌ها و اجزای مختلف معناساز در آستانه رمان و فیلم است که چگونگی ارتباط زن و مرد را در گفتمان سنّتی و شبه‌مدرن آشکار می‌کند. نویسنده و کارگردان می‌کوشند با برجسته‌کردن جدال دو گفتمان سنّت و مدرنیته، به‌صورت نامرئی و ناملموس، تصویری از زن ستمدیده و هویت‌باخته به مخاطب ارائه کنند که همواره گفتمان مردسالار از تفاوت‌های طبیعی او با مرد، زنجیری برای به‌انقیادکشیدن زن ساخته ‌است و او را به‌مثابه دیگری و فرودست انگاشته و به‌حاشیه رانده ‌است. ازاین‌رو، در پژوهش حاضر،  ساختار آستانه‌های دو رسانه با رویکرد تطبیقی‌‌ـ‌بین‌رشته‌ای و برپایه تحلیل انتقادی گفتمان لاکلاو و موفه بررسی می‌شود. نخست، خرده‌متن‌های آستانه‌ای رمان و فیلم شناسایی شده، و سپس با تحلیل دال‌های موجود در ساختار آنها، به چگونگی پیوند آستانه‌ها با متن مرکزی و جهان بیرون آن و شیوه‌های خلق معنا در لایه‌های مختلف خرده‌متن‌ها پرداخته شده است. با بررسی ساختار آستانه‌های رمان و فیلم «شوهر آهوخانم» دو نکته آشکار می‌شود: 1. تمام دال‌های موجود در آستانه‌های دو اثر برمبنای کلان‌تقابل زن و مرد شکل گرفته‌اند. 2. نشانه‌های موجود گفتمان برساخته مردسالار را برملا می‌کنند که همواره مرد را دال مرکزی می‌داند و ازطریق زنجیره‌های هم‌ارزی مرد را با دال‌های مرکز، فرادست، فعال، مستقل و آزاد هم‌ارز می‌داند و در مقابل زن را با مفاهیم حاشیه، فرودست، منفعل، وابسته و محدود معرفی می‌کند و با بهره‌گیری از منطق تفاوت میان زن و مرد رقیب را نفی و طرد می‌کند.
 

حامد نوروزی، ستاره عبقری، سید محمد حسین قریشی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

مجموعه پویانمای «دیرین‌دیرین» یکی از موفق‌ترین مجموعه­‌های پویانمای طنز بزرگسال است که به موضوعات مختلف جامعه نگاهی انتقادی دارد و مخاطبان فراوانی جذب کرده است. در این مقاله، نگارندگان در پی تحلیل عوامل طنزآفرین در این پویانما بوده‌­اند. تحلیل حاضر با استفاده از نظریه عمومی طنز کلامی انجام شده است. این نظریه طنز را با استفاده از شش منبع: دانش تقابل انگاره‌­ها، شگرد منطقی، هدف، موقعیت، شیوه روایت، و زبان بررسی می‌کند. به‌این‌منظور، 65 قسمت از این مجموعه به‌صورت گزینشی انتخاب و براساس نظریه عمومی طنز کلامی تحلیل شده است. براساس نتایج به‌دست‌آمده در قسمت­‌های بررسی‌­شده، منابع تقابل انگاره (میانگین 27/2%)، شگرد منطقی (میانگین 61/2%)، شیوه روایت، و زبان در تمام قسمت‌­ها یافت شد و در بخش موقعیت 75 درصد از قسمت‌های تحلیل‌شده دارای موقعیتی بودند که خود خالق طنز بوده­ است. در بخش منبع دانش، 23 قسمت دارای هدف انتقادی و 43 قسمت دارای هدف آموزشی برآورد شد. براساس یافته‌های این تحقیق، منابع دانش تقابل انگاره‌ها، شگرد منطقی، و زبان مهم‌­ترین عوامل خلق طنز در این مجموعه محسوب می‌­شوند.
 

- جواد رحمان دوست، دکتر محمد بهنام فر، دکتر کلثوم قربانی جویباری، دکتر مراد علی واعظی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

انسان از دیدگاه عرفان، حکم مسافری را دارد که مدّت زمانی در این دنیا مهمان است و سرانجام به موطن اصلی خویش  بازمی‌‌گردد. این دیدگاه بیانگر اهمیّت مقولۀ سفر در تعالیم و ادبیّات عرفانی است. اهل عرفان با تأسّی از قرآن مجید به دونوعِ سیر در آفاق و سیر در انفس اعتقاد دارند. عارف در دیدگاه آفاقی وجود مطلق خداوند را در آیینۀ هستی می‌‌بیند. او در سیر آفاقی خود نه تنها با چشم سَر  به مشاهدۀ مناظر جهان ظاهر می‌‌نشیند، بلکه با چشم دل و سیر در انفس، در پسِ پردۀ موجودات، به مشاهدۀ حقیقت آفرینش می‌‌پردازد. سیر آفاق و انفس در اندیشه و آثار مولوی و به ویژه در فیه‌‌مافیه مورد توجّه قرار گرفته است. مولانا در فیه‌‌ما‌‌‌‌‌‌فیه سیر آفاق را مقدّمۀ سیر انفس دانسته و با مطرح‌‌کردن برداشت‌‌های عرفانی خود از سیر آفاقی و عناصر آن، سیر انفسی را متذکّر شده است. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه‌‌ای و به شیوۀ  توصیفی – تحلیلی، موضوع سیر آفاقی و   تفسیر‌‌‌‌های عرفانی مولوی از آن در فیه‌‌ما‌‌فیه بررسی شده‌‌ است. یافته‌‌های پژوهش نشان می‌‌دهد که در فیه‌‌ما‌‌‌‌فیه سیر آفاقی و انفسی، نقش مهمّی در تبیین آموزه‌‌های عرفانی مولانا دارد و‌بخش قابل توجّهی از مثال‌‌ها و تمثیلاتی که در این کتاب و در جهت  ملموس ساختن معانی عرفانی و شناخت راه حق مطرح شده، مربوط به سیر آفاق و انفس  است.
 

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4645