[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.

مرتضی براتی،
سال 26، شماره 84 - ( مقالات منتشر شده 1397 )
چکیده

عبدالقاهر جرجانی با دو کتاب معروفش مهم­ترین عالم بلاغت اسلامی است. او را بنیان‌گذار علم بلاغت در جهان اسلام می‌دانند. یکی از برجسته‌ترین کارهای جرجانی طبقه‌بندی کاملی است که از استعاره به‌دست می‌دهد. او استعاره را به دو نوع کلی مفید و غیرمفید تقسیم می‌کند و پس‌ازآن نیز طبقه‌بندی‌های فرعی و کاملی برای استعاره مفید یا بیانی ارائه می‌کند. اغلب نویسندگان پیش از جرجانی نوع خاصی از استعاره را در بحث‌های خود به‌منزله نمونه و شاهد مثال در نظر می‌گیرند، اما او رویکردی را در پیش گرفت که در آن انواع مختلفی از استعاره وجود دارد که نمی‌توانند به یک نوع واحد تقلیل یابند. جرجانی در طبقه‌بندی خود نکات بسیار بدیعی را نیز درباب استعاره بیان می‌کند. این مقاله بر آن است تا با نگاهی نو به بررسی این طبقه‌بندی بپردازد.
اسد آبشیرینی،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

یکی از شیوه­های نثر­نویسی در روزگار معاصر به انعکاس امر واقع بیرونی در جهان داستان معطوف است. این شیوه، به­شکلی گسترده، در آثار نویسندگان رئال و ناتورال ایران نمود یافته است. صادق چوبک یکی از نویسندگان برجسته معاصر است که به جهت ارائه واقعیت از نوعی دیگر، به‌مدد زبان ویژه نثر خود، به وجهی از امکانات زبان هنری دست یافته است که او را هم در سبک شخصی و هم در مکتب رئال‌ـ‌‌ناتورال، از سر­آمدان نحله داستان‌نویسی ایران کرده است. هدف پژوهش پیش­رو، واکاوی فرآیند خلق معنای واقعیت است که به استفاده چوبک از هنر­سازه­هایی در دو محور هم‌نشینی و جانشینی برای رسیدن به ارائه موفقِ واقعیتی زبان‌بنیاد، فارغ از دخالت خود­محورانه سوژه، انجامیده است. نگارنده در پژوهش حاضر، با شیوه تحلیلی‌ـ‌انتقادی و استفاده از نظریه­های مرتبط منتقدان این حوزه، نثر رئال‌ـ‌ناتورال چوبک و جنبه­های آن را بررسی و نقد کرده و در پی برجسته‌ترکردن جوانبی از زبان چوبک بوده است که فراتر از بررسی­های معمول ناتورالیستی، با بخشیدن حیثیتی هنری به نثر او، به ترازی از داستان‌نویسی نائل می­شود که راه را برای تحلیل­های نوپدید در حوزه نقد زبان نثر، بر منتقدان این نحله هموار می‌کند؛ زیرا نثر چوبک از نوع نثرهای پیش‌پاافتاده که داستانی واقعی را نقل می­کنند و زبانی ارجاعی دارند نیست، بلکه نثری هنری است.
 
منوچهر تشکری، محمدرضا صالحی مازندرانی، شیما فاضلی،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

قهرمان­گرایی یکی از موضوعات اساسی در داستان­های عامه منثور فارسی است. قهرمان‌ـ پهلوان در این داستان­ها از نظر کنش، الگو و عملکرد، ویژگی‌هایی دارد که عموماً متعلق به باورهای اسطوره­ای و سنت­های قهرمانی پیش و پس از اسلام در ایران است. عوامل تاریخی و اجتماعی زیادی را می­توان در نگاه‌داشت و انتقال این سنت­ها و باور­ها مؤثر دانست که وجود شاهنامه فردوسی یکی از مهم­ترین آنهاست. به­گونه­ای که در اغلب موارد می‌توان کنش­ها و ویژگی­های پهلوان در شاهنامه را پروتوتایپ یا نمونه نخستین قهرمان‌ـ‌پهلوان ادب عامه دانست. در این پژوهش، با بررسی چهار اثر منثور قهرمانی از ادب عامه فارسی (سمک عیار، حسین کرد، قصه حمزه، امیرارسلان) که هر یک متعلق به دوره­ای خاص هستند و زمینه غالب در هر کدام قهرمانی است، به شناسایی برخی از ویژگی­های جسمانی، اخلاقی و کنش­های رزمی، سیاسی و اجتماعی قهرمان‌ـ پهلوان و مقایسه آن با شاهنامه پرداخته­ایم. نتایج به‌دست‌آمده از این تحقیق به این قرار است: با وجود شکل‌گیری آثار مزبور در سده­های تاریخی، قهرمان‌ـ پهلوان بسیاری از ویژگی­های اسطوره‌ای و حماسی پهلوان شاهنامه را در خود حفظ کرده است. برخی از این کنش­ها و ویژگی­ها کاملاً با نمونه­های اسطوره­ای و حماسی شاهنامه مطابقت دارد و راویان و نویسندگان سعی در هم‌سان­سازی قهرمان‌ـ پهلوان ادب عامه با شاهنامه داشته­اند. در مواردی نیز با وجود شباهت، تفاوت­هایی میان این کنش­ها و ویژگی­ها دیده می­شود. تفاوت­ها اغلب در اخلاق و برخی از کنش­های سیاسی و اجتماعی قهرمان‌ـ پهلوان بوده است که حاصل موقعیت فکری و فرهنگی دوران پدیدآمدن آثار ادب عامه و تغییر و تحولات نظام عیاری است. بیشترین شباهت­ها نیز در ویژگی­های ظاهری، قدرت جنگاوری، نوع تولد، تربیت، مراحل رشد و سال­های آرمانی قهرمان‌ـ پهلوان دیده می­شود.
 
اسد آبشیرینی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

روایت بوف‌کور از خلال «نوشته»های پراکنده­ای می­‌گذرد که راوی «نقاش» آن، در اسارتی که در تمام طول داستان از سنگینی «دیوار خانه»اش بر دوش می­‌کشد برای «سایه» «بلعنده» خود واگویه می­‌کند. فقط در بخش نخست بوف‌کور است که آن «دختر اثیری»، از «سوراخ هواخور» پستوی همان «خانه»ای که در «آن‌طرف خندق» واقع شده است، «تجلی» می‌­کند. نظریه‌­های روان‌کاوانه ژاک لاکان فرانسوی، که زبان‌­محوری نیز از مقدمات مبنایی آن به‌شمار می‌­آید، ابزار کارآمدی است که در پژوهش حاضر، راه را بر تأمل و درنگ در زمینه زبانی و نمادهای هم‌بسته بوف‌کور هموار می­‌سازد. اینکه «امر واقع» لاکانی، چه توضیحی در پیشبرد پیرنگ این داستان مدرن خواهد داشت و حاصل به­‌کارگیری این‌چنین نگاهی، چه پرتوهایی بر خصلت تأویل‌­پذیرانه بوف‌کور و جوانب نثر آن انداخته است، چارچوب دغدغه­‌های نگارنده این مقاله را بنیاد نهاده ­است.

دکتر اسد آبشیرینی، دکتر قدرت اله ضرونی، آقای رضا براتی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

شعر «آخر شاهنامه» یکی از شعرهای درخشان مهدی اخوان‌ثالث است که تحت‌تأثیر کودتای 28 مرداد سال 32 رنگ یأس و اضطراب به خود گرفته است. زمینه‌ها و عوامل فردی و اجتماعی بسیاری در شکل‌گیری این دو مقوله به‌هم‌پیوسته عاطفی تأثیرگذارند، اما در شعر اخوان، شاید تأثیرگذارتر از مرگ نزدیکان، شکست نهضت ملی برخاسته از وقایعِ مربوط به نفت بود که یأس و اضطراب را در ذهن و روانِ شاعرِ شکست‌خورده معاصر نمایان کرد. شعر «آخر شاهنامه»، به‌جهت جنبه روایی، برخورداری از زبان کهن خراسانی، هنجارگریزی نحوی و ساختار منسجم آن، قابلیت بررسی با رویکردهای ادبی جدید و به‌ویژه نقد ساختارگرایانه را دارد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه و ساختار تصاویر یأس‌آلود و اضطراب‌آور و نیز تقابل آنها با تصاویر شاد و امیدبخش در شعر «آخر شاهنامه» است؛ زیرا بررسی ساختار تصویر در این شعر، ما را در فهم دشواری­های شعر اخوان یاری می­رساند. روش این پژوهش تحلیلی‌ـ‌انتقادی است و در آن با استفاده از رویکرد نقد ساختاری تلاش شده است تصاویر اضطراب‌آور و یأس‌آلود این شعر در دو محور افقی و عمودی بررسی شود تا از این طریق علل انسجام آن با استفاده از دستاوردهای نقد ادبی واکاوی شود. یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که اخوان در این شعر بیش از شصت‌وپنج تصویر یأس‌آلود و اضطراب‌آور را با استفاده از ابزارهای تصویرآفرینی، همچون کنایه، استعاره، تشبیه، نماد، متناقض‌نما و...، در دو محور هم‌نشینی و جانشینی به‌کار گرفته است تا از این طریق فضای پر از یأس و اضطرابِ دهه چهل را ترسیم کند.

 


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4645