[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.

احمد رضی، اله‌یار افراخته،
سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده

ایجاد ارتباط از اهداف اصلی زبان است. ارتباط زبانی معمولاً با سایر شیوه‌های ارتباطی مانند رفتارهای حرکتی همراه می‌شود که به آن ارتباط غیرکلامی یا برون‌زبانی می‌گویند. رفتارهای غیرزبانی افراد سبک ارتباطی و ویژگی‌های شخصیتی آنان را نشان می‌دهد، از این رو داستان‌پردازان و تاریخ‌نگاران تلاش می‌کنند تا کمیت و کیفیت ارتباطات غیرکلامی شخصیت‌ها را در روایت خود بازتاب دهند. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و نگاهی میان‌رشته‌ای، به بازخوانی ماجرای بردارکردن حسنک وزیر از تاریخ بیهقی بپردازد و نشان دهد که چگونه بیهقی با دقت در رفتارهای برون‌زبانی و روایت آن‌ها، موفق به مجسم‌سازی، عینیت‌بخشی و تصویر‌‌‌‌گری رویدادهای دوران غزنویان شده و بر ظرفیت نمایشی متن تاریخی افزوده است. این تحقیق نشان می‌دهد که بیهقی ارتباطات غیرکلامی را بیشتر برای کامل‌کردن پیام ارتباطات کلامی به‌کار گرفته است، اما آن‌ها در بسیاری از موارد جایگزین رفتار کلامی می‌شوند یا رفتارهای کلامی را کنترل می‌‌‌کنند.


نسرین کریمپور،
سال 24، شماره 81 - ( مقالات منتشر شده 1395 )
چکیده

آثار ادبی محمل بسیاری از ضابطهها، ارزشها، هنجارها، باورها، ساختارها و ابعاد وجودی، فرهنگی و اجتماعی زمان خویش هستند. بسیاری از واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی سده‌های گذشته در بطن آثار ادبی بازمانده از آن دوران قابل شناسایی و پیگیری‌اند. رویکرد انتقادی در تحلیل گفتمان متون ادبی، شناخت دقیق‌تری از تظاهرات گوناگون فرهنگی و اجتماعی، شئون زندگی و نظامهای فکری مردم جامعه صاحب این آثار بهدست میدهد.

مقوله اقتصاد ازجمله ساختارهای اجتماعی و فرهنگیای است که در پژوهشهای ادبی کمتر در کانون توجه قرار گرفته است. بررسی گفتمان اقتصادی در متون ادبی میتواند دیگر گفتمان‌های اجتماعی، فرهنگی و اندیشگانی حاکم بر بستر زمانی خلق این آثار را نیز آشکار سازد. ازاینرو، این مقاله با انتخاب اشعار خاقانی شروانی، به تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار این شاعر باریکاندیش میپردازد. هدف آن است تا با کمک این رویکرد، تأثیر نوع اندیشه اقتصادی آن روزگار و فرهنگ ناشی از آن در ساخت زبانی، صوری و محتوایی اشعار شاعر بررسی، و چرایی حاکمیت فرهنگ اقتصادی خاص آن دوران نیز تحلیل و تبیین شود.

نتیجه این پژوهش نشان میدهد که بر ساختار اقتصادی دوران خاقانی، گفتمان لزوم شکاف طبقاتی و تجملگرایی حاکم بوده و این دو مقوله به‌کمک گفتمان قدرت ناشی از ثروت، در فرهنگ اقتصادی زمان، طبیعی و نهادینه ‌شدهاند.


علیرضا صفایی، علی علیزاده جوبنی،
سال 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده

یکی از شاخص‌های بنیادین طنز خنده‌آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله‌های متعالی همچون مرگ را دست‌مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص‌های بنیادی، مثل فرح‌بخشی، صراحت و آسان‌یابی، منش رهایی‌بخشی خود را از دست می‌دهد و به تلخ‌مایگی و اندوه کشیده می‌شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله‌ای رازآمیز و تراژیک است، دست‌برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی‌انجامد، بلکه صرفاً می‌تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می‌کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می‌دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم‌بسته‌های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می‌کند. این مقاله نشان می‌دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است.
 
علی تسلیمی، بهروز محمود بختیاری، محمود رنجبر، فخری رسولی گروی،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

مؤلف پنهان و خواننده پنهان از مؤلفه­های الگوی ارتباط روایی است که نقش برجسته­ای در واکاوی و دریافت عناصر پنهان در متن ایفا می­کند؛ ازاین‌رو، بررسی آن در آثار هنری از لایه­های زیرساختی روایت پرده برمی‌دارد و دریچه­های تازه­ای را به‌روی فهم مخاطب می‌گشاید. افزون بر آن، نشان می‌دهد که کدام‌یک از رسانه­های رمان یا فیلم، بهتر توانسته است گره­های رسانه هم‌عرض خود را در جهت فهم بهتر مخاطب باز کند. رمان گاوخونی و فیلم اقتباسی آن نیز از جمله آثاری­اند که پیرنگ ارائه‌شده در آنها، نه علّی و معلولی، بلکه درونی و سیال است. مخاطب در چنین فضایی باید با رمزگشایی از نشانه­های متنی به بررسی چگونگی شکل­گیری نگاه و ذهنیت شخصیت­ها بپردازد. اقتباس افخمی از رمان گاوخونی اقتباسی کاملاً وفادار است و همه عناصر داستان در فیلم هم عیناً تکرار شده­اند، اما افخمی از این عناصر در جهت ارائه مفاهیم ایدئولوژیک مورد نظر خود سود جسته است. تکرار یکی از این شیوه­هاست که هم نویسنده و هم کارگردان از آن برای انتقال مفاهیم به مخاطب استفاده کرده­اند. این پژوهش قصد دارد با روش توصیفی‌ـ تحلیلی و رویکرد روایت‌شناختی و میان‌رشته­ای، به بررسی و تحلیل شیوه‌های بازنمایی مؤلف پنهان و خواننده پنهان در دو رسانه رمان و فیلم بپردازد و ازآنجاکه نویسنده و خواننده هر عصری به درون اثر پرتاب می­شوند و مطابق انتظاراتشان معانی تازه‌ای کشف می­کنند، در اینجا نیز معانی تازه­ای از متن روایی گاوخونی و فیلم اقتباسی آن برای مخاطب آشکار می‌شود.
علی تسلیمی، محمود رنجبر، معین کمالی‌راد،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

احضار و بازخوانی گذشته برآیند بروز بحران‌های اجتماعی و سیاسی زمان حال است. نویسندگان مسلمان برای مشروعیت‌بخشی و تصدیق حاکمان، به تطبیق طرح‌واره‌های دوران باستان با نمونه‌های معاصر اقدام کرده‌اند. در این انطباق، شاهِ موجود با شاهِ آرمانی و عملکرد او با عصر زرین ایران سنجیده شده است. تاریخ‌نگاری متمرکز و سازمان‌یافته ساسانیان حکایت مزدک را درجهت مشروعیت‌بخشی به قدرت و عملکرد ساسانیان طرح‌ریزی کرده و تصویری آرمانی از عصر انوشیروان و عدالت او برساخته است. خواجه نظام‌الملک، که وزارت را در عصری ملتهب برعهده داشت، افق و ایده‌آل حکومت را در عصر انوشیروان جست‌وجو می‌کرد. او در بخش متأخر سیاست‌نامه برای مقابله با جنبش اسماعیلیان به الگوی کشتار مزدکیان به‌دست حکومت ساسانی متوسل شد و با واسازی الگوهای تاریخی، نه‌تنها کشتار مزدکیان را تصدیق کرد، بلکه قلع‌وقمع مخالفان سلجوقیان را مشروع جلوه داد.  

 

علی تسلیمی، فریدا فریاد، فیروز فاضلی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

به نظر کریستوا هر متنی حاصل یک شبکه‌ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره‌مند شده‌اند. این کار گاهی به‌صورت افسانه‌گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه‌ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی‌کند. اما افسانه‌گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه‌ی تحول در ادبیات است. افسانه‌گردانی تنها یادآور افسانه‌ها به‌گونه‌ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره‌گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می‌سازد، تا آن‌جا که خواننده به‌سادگی نداند در شکل‌گیری متن جدید چه متن‌ها و چه افسانه‌هایی دخیل بوده است. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه‌گویی، افسانه‌گرایی و افسانه‌گردانی مواجه هستیم، در رمان بوف‌کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه‌ها و اسطوره‌های زیاد، متن پشین را دگرگون ساخته است. از نتایج این مقاله نیز بهره بردن هر دو رمان از افسانه‌ها علیه افسانه‌هاست. این نوشتار به بررسی این رمان‌ها از دیدگاه افسانه‌گردانی یا بینامتنیت افسانه‌ای می‌پردازد.
 
ندارد ابراهیم حسنکلو، ندارد رضا چراغی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه‌ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هر کدام از ظن خود یار نیما شدند و تفسیر مخصوصی از او ارائه دادند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آراء براهنی و پورنامداریانِ دهه هفتاد به عنوان نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی در فهم خود از نیما اشتباهاتی مرتکب شده‌اند و گاهی نیز دچار افراط در آراء خود گشته‌اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی‌رغم تلاش برای فهم نوین از نیما همچنان گرفتار سنت‌های کلیشه‌ای نقد ادبی است که باعث می‌شود شعر نو را ذیل شعر سنتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه‌پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آراء خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می‌دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به عبارتی سنت و مدرنیته در آراء این دو منتقد به وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان شعر مدرن را با نقد سنتی می‌خواهد بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم‌اندیشی می‌شود.
 
آقای مهدی نوریان، دکتر هادی نوری،
سال 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده

هدف:
این مقاله در صدد است تا از خلالِ بررسی و خوانشی وانوسازانه از داستانِ «وداع» به‌قلمِ جلال آل‌احمد از مجموعه‌ داستانِ سه تار، به نقد نخبه‌گرایی در اندیشه روشنفکران ایرانیِ دهه‌های ۳۰ و ۴۰ شمسی بپردازد.
روش:
این خوانشِ وانوسازانه با تأکید بر نگاه فیلسوف فرانسوی «ژاک دریدا» انجام می‌شود و از حیث روش‌شناختی مبتنی‌ست بر روش هشت‌مرحله‌ایِ «دیوید بوژه» که به‌عنوان نوعی استراتژیِ تحلیل انتقادیِ پست‌مدرن در مواجهه با روایتْ‌ مورد استفاده قرار می‌گیرد. روش بوژه این گام‌ها را در بر می‌گیرد: جست‌وجوی دوگانگی، بازتفسیر سلسله‌مراتب، کشف صداهای یاغی، برملاسازیِ سویه دیگرِ روایت، نفی پی‌رنگ، یافتنِ استثناء، ردگیریِ بین خطوط، و سازمان‌دهی مجدد روایت.
یافته‌ها:
به‌نظر می‌رسد بتوان با بهره‌گیری از این روش و اتخاذ منظری وانوسازانه در خوانش داستانِ موردنظر از جلال آل‌احمد، دست‌ِ‌آخر به روایت نوپدیدی دست یافت و از خلال آن به نقد دیدگاه نخبه‌گرایانه سوژه روشنفکر ایرانی در این دو دهه پرداخت. باید توجه داشت که در این منظر، تلاش می‌شود تا از فردی به نام آل‌احمد فراتر رفته و به سوژه آل‌احمد در مقام یک روشنفکر نزدیک شویم؛ سوژه‌ای که در زمانه و زمینه خاصی به عرصه بر کشیده شده و آثاری را تولید کرده است.
نتیجه:
با تکیه بر روایت نوپدیدی که به‌واسطه خوانش وانوسازانه ممکن شده است، می‌توان نتیجه گرفت که این سوژه روشنفکر با بازتولید روابط فرادست/فرودست، خود را در جایگاه فرادست نشانده و با تکیه بر خردِ مدرن، و بدون توجه و درکی از روابط وجودی فرودستان، به نمایندگی ایشان پرداخته و تلاش می‌کند به آنچه که رسالت روشنفکرانه خویش می‌نامد جامه عمل بپوشاند.

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 37 queries by YEKTAWEB 4645