[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
13 نتیجه برای غزل

علی محمدی آسیابادی،
سال 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده

مولوی در غزلی که بررسی ساختاری آن موضوع این مقاله است، برخی از دیدگاه‌های عرفانی خود را نه به صورت بیان صریح، بلکه از طریق ساختار غزل بیان می‌کند. این غزل دارای فرمی اندام‌وار است و در آن، نشانه یا دالّی که بر "باد" دلالت می‌کند؛ اما در شعر حضور ظاهری ندارد، بلکه تبدیل به نماد شده است. غزل مورد بحث به دلیل ساختار ویژه‌ای که دارد می‌تواند بخشی از تشخّص سبکی مولوی را در شعر نشان دهد.


تقی پورنامداریان، طاهره ایشانی،
سال 18، شماره 67 - ( 2-1389 )
چکیده

پژوهش‌گران ادبی غالباً در مورد انسجام و پیوستگیِ میان ابیات غزل حافظ اختلاف عقیده دارند: گروهی به‌طور ضمنی غزل حافظ را فاقد انسجام دانسته‌اند و، ویژگیِ اصلی غزل حافظ را گسسته¬نمایی و به‌عبارتی نداشتن انسجام و ارتباط معنایی در محور عمودی غزل بیان کرده¬اند. در مقابل، گروه دیگری از محقّقان به وجود ارتباط میان ابیات و در نتیجه انسجام در غزل حافظ معتقد هستند. در مقاله حاضر با استفاده از نظریه تکامل¬یافته انسجام هلیدی و حسن (1985) در زبان¬شناسی نقش¬گرا به تحلیل انسجام و پیوستگیِ غزلی از حافظ ـ که به‌ظاهر از انسجام کاملی برخوردار نیست ـ پرداخته¬ایم. بر اساس این نظریه یکی از ویژگی¬های متن داشتن انسجام است؛ اما صرف یافتنِ عوامل انسجام در متن، به معنی این نیست که آن متن واقعاً منسجم است بلکه پس از نشان‌دادن این عوامل، دستیابی به پیوستگی متن مورد نظر بر پایه هماهنگی انسجامی ضروری است. پس از این تحلیل و بررسی به این نکته دست یافتیم که غزل مورد نظر از انسجام و پیوستگی بالایی برخوردار است. بنابراین، با کاربست این نظریه که بر پایه¬ای علمی استوار است، می¬توان درجه انسجام و پیوستگی هر یک از غزلیات حافظ یا دیگر متون ادبی را از نظر کمّی مشخص کرد.


سید احمد پارسا، دلارام مهدوی،
سال 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده

مطالعات رده­شناسی زبان حاکی از آن است که میان مقوله­های نحوی و معنایی‌-‌‌منظوری رابطه­ای مستقیم وجود ندارد. بخشی از دشواری­های مفاهیم ادبی نیز در گرو عدم اطلاع از معانی ثانوی مقوله­های معنایی- منظوری جملات است. هدف پژوهش حاضر بررسی این‌ جنبه‌ها در غزلیات شمس است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده­ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانه­ای و سند­کاوی بررسی شده­ است. جامعه آماری این پژوهش 3229 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 264 غزل است. نتیجه نشان می­دهد که مولانا از 27 کارکرد از مجموع 35 کارکرد ثانوی مورد نظر در این پژوهش استفاده کرده است. تحلیل­های آماری نشان‌دهنده این است که پربسامد­ترین کارکرد­های ثانوی به ترتیب تعجب، نهی، استفهام انکاری، ملامت، نفی و استفهام تقریری است که به­کارگیری یا عدم به‌کارگیری برخی از کارکردها به­گونه­ای به هماهنگی یا عدم هماهنگی آن‌ها با  جهان­بینی مولانا بستگی دارد که در مقاله بررسی شده­ است.


علیرضا نبی‌لو،
سال 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده

بررسی تقابل‌های دوگانه در آثار هنری و ادبی توجه برخی زبان‌شناسان، اسطوره‌شناسان، روایت‌شناسان و نشانه‌شناسان معاصر را به خود جلب کرده است. آن‌ها بر این عقیده‌اند که از این منظر به درک و دریافت‌ بهتری از آثار ادبی می‌توان دست یافت.
در این پژوهش با نگاهی دیگر به اشعار خواجه شمس‌الدین محمد حافظ، به بررسی تقابل‌های دوگانه یا زوج‌های متقابل ـ به‌عنوان یکی از عناصر محوری اشعار اوـ خواهیم پرداخت و چنان‌که دیده می‌شود، غالب غزل‌های حافظ از این ویژگی برخوردارند. برای این غرض 100 غزل از مواضع مختلف دیوان او انتخاب شد. در این غزل‌ها 637 مورد تقابل دوگانه، یعنی در هر غزل تقریباً 4/6 مورد، دیده شد. این تقابل‌های دوگانه در سه بخش واژگانی و لفظی (35%)، معنایی و فکری (54%) و ادبی (11%) دسته‌بندی شده‌اند. زوج‌های متقابل معنایی در اشعار حافظ بسامد بیشتری دارند. برخی از این زوج‌های متقابل زیرشاخه مفاهیم کلانی است که در دیوان خواجه کاربرد بالایی دارند، تقابل‌هایی نظیر زهد و شادنوشی، نقص و کمال، تهیدستی و توانگری و... . حافظ ازطریق این تقابل­ها غزل­های خود را تشخّص خاصی داده و سبک شعری خود را از دیگران متمایز کرده است.


غلامعلی فلاح، مهرداد زارعی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

سبک هندی شیوه و مسیر جدیدی را برای برون‌رفت از تکرار و تقلیدی برگزید که از مدت‌ها پیش گریبان‌گیر شعر فارسی شده بود و در این مسیر جدید تا آنجا ادامه داد که باعث شد بعدها این سبک، سبکی منحط تلقی شود و جامعه ادبی نظر مثبتی به آن نداشته باشد. درحالی‌که آثاری که در این سبک پدید آمدند، ظرفیت‌ها و زیبایی‌های خاص خود را دارند. فاضل نظری شاعر جوانی است که در سالیان اخیر اشعارش با استقبال خوبی از طرف مخاطبین مواجه شده است. او به خوبی توانسته است ظرفیت‌های موجود در شعر سبک هندی را شناسایی کند و در شعر خود به‌کار بگیرد. این مقاله به نشان دادن و بررسی ویژگی‌های سبک هندی در اشعار فاضل نظری می‌پردازد. ویژگی‌هایی نظیر پیچیدگی و دیریابی، مضمون‌سازی، نبود محور عمودی در غزل، استفاده فراوان از تلمیح، اسلوب معادله، به‌کارگیری زبان ساده و عامیانه، استفاده از مسائل روزمره، اشیا و محیط در شعر، تشخیص و... . همچنین درباره ارزش هنری و زیبایی‌شناسانه ویژگی‌ها نکاتی بیان شده است.


رحیم افضلی راد، عباس ماهیار،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

علمای معانی پرسش را طلب امری می‌دانند که بر گوینده مجهول است و غرض آن را طلب اخبار دانسته‌اند، اما یادآور می‌شوند که گاهی جمله‌های پرسشی بر معانی ثانویه دیگری دلالت می‌کنند. در کتاب‌های معانی اغراض ثانویه جمله‌های پرسشی با اختلاف بیش‌وکم ذکر شده که عمدتاً برپایه جمله‌های قرآن کریم بوده است. متأخران نیز نمونه‌هایی فارسی دربرابر آن اغراض ذکر و به کارکردهای ثانوی دیگری از پرسش اشاره کرده‌اند. سعدی ازجمله شاعرانی است که در غزل به‌طور گسترده از پرسش برای تمهیدات بلاغی سود جسته است. این پژوهش با بررسی و کشف اغراض ثانویه پرسش در غزلیات سعدی نشان می‌دهد که سعدی در غزل برای اظهار کدام اغراض از پرسش بهره گرفته است تا، علاوه‌بر توسعه دانش اغراض ثانویه، بیان کند که اغراض ثانویه جمله‌های پرسشی به همان مواردی محدود نیست که در کتاب‌های معانی قدما و متأخّران آمده است. چون سعدی در غزل از ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرایف معنایی و اهداف بلاغی استفاده کرده است، نگارنده با مطالعه آن به بازاندیشی اغراض ثانویه جمله‌های پرسشی در زبان فارسی می‌پردازد.

پژوهش حاضر برپایه مطالعات کتابخانه‌ای و با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی صورت گرفته و یافته‌ها براساس تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش 714 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کرجسی و مورگان 238 غزل است که به‌شیوه تصادفی منظّم انتخاب شد. نتیجه نشان می‌دهد که سعدی به 45 غرض ثانوی در پرسش توجه داشته و اظهار معانی متعدد به‌طور توأمان نیز در یک جمله صورت گرفته است.


مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی،
سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده

تقابل­های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه­های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان­شناسی و نشانه­شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل­هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می­شود. بررسی تقابل­های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می­شود. این مقاله به بررسی تقابل­ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل­ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل­ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می­دهد. مهم­ترین دلایل توجه عطار به تقابل­های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت‌دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی­شناختی و موسیقایی. به‌هرروی، تقابل‌های دوگانه یکی از شاخصه­های سبکی غزل‌های عطار به‌شمار می‌آید که کارکرد معنایی و زیبایی­شناختی دارد.


علی حیدری، بهنوش رحیمی هرسینی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده

یکی از ویژگی­های سبکی غزل حافظ تکرارِ بخشی از معنی مصراع نخست در مصراع دوم است. شناخت او از روابط بلاغی و معنایی واژگان به او این امکان را داده که بتواند، بدون گرفتارشدن در قید تکرار لفظی، معنی را تکرار کند. یکی از روش­هایی که او را در رسیدن به این هدف یاری بخشیده­، جانشین­کردن مفاهیم در دو پاره از بیت، با توجه به روابط بلاغی بین آنهاست. مفهوم جایگزین‌شده، علاوه‌­براینکه بر مفهوم نخست (مبدل‌منه) یا قسمتی از معنی آن دلالت دارد، معنی اصلی خود را نیز حفظ می­کند. این روش را اصطلاحاً "بدل بلاغی" ­نامیده‌ایم. در این پژوهش، روابط مختلفی که میان طرفین جانشینی وجود دارد، با استناد به سه مبحث سنتی معانی، بیان و بدیع در علم بلاغت دسته­بندی شده ­است. نحوه چینش بدل­های بلاغی در ابیات حافظ متنوع است. گاهی چند مفهوم را در بیت جانشین یکدیگر کرده و چندین بدل بلاغی آفریده ­است. گاهی میان دو مفهوم چندین رابطه بلاغی ایجاد کرده و بر دامنه معنی افزوده ­است و گاهی نیز یک مفهوم را جایگزین چند مرجع کرده که این ارجاعات متعدد سبب ایهام و چندمعنایی شده­ است. در ادامه، تعدد و تنوع بدل­های بلاغی در ابیات حافظ، با ذکر نمونه­هایی، دسته‌بندی و تشریح شده ­است. بسامد روابط بلاغی در طرفین جانشینی در سه حوزه علم بلاغت به این ترتیب است: معانی 3%، بیان 69% و بدیع 28%. حدود یک‌سوم از ابیات حافظ دارای بدل بلاغی است. این بسامد بالا این شگرد را به‌مثابه یکی از ویژگی­های سبکی حافظ معرفی می­کند.
 
خدابخش اسداللهی، منصور علیزاده بیگدیلو، ابراهیم رنجبر،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

شاعرانِ عارف برای تجسم‌بخشیدن به مفاهیم عرفانی خود از صورت­های زبانی به­ویژه الفاظ مربوط به حیوانات استفاده می­کنند. در تحقیق حاضر، برای کشف و روشن‌کردن مفاهیم مطلوب مولانا به‌مثابه حوزه مقصد، لفظ «شیر» به‌منزله حوزه مبدأ در غزل­های دیوان‌ کبیر با استفاده از نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون بررسی می­شود. بررسی­ها نشان می­دهد که مولانا با ترفند اقتصاد زبانی و ارائه چندین تصویر ذهنی با یک لفظ (شیر)، توانسته است نشاط، تازگی و تنوع شگفت­آوری از اندیشه و تفکر عرفانی خود را نمایان سازد. طبق بسامدهایی که در این پژوهش به‌دست آمد، لفظ شیر در نظام مفهوم عرفانی مولانا تصویر مثبتی دارد؛ دل و عشق در برابر عقل اهمیت و جایگاه والاتری دارد؛ مفاهیم مهمِ «انسان کامل» در برابر نفس و «معشوق» برای نشان‌دادن عظمت مطلق حق‌تعالی از راه نمود عینی «شیر» بیان می­شود. خلاصه اینکه، انتخاب لفظ شیر برای بیان معانی و مفاهیم والا و ضرورِ عرفانی، از روح کمال­طلبی، خوش­بینی و علوّ طبع مولانا حکایت دارد. در این تحقیق، که به روش توصیفی‌ـ تحلیلی انجام شده است، پس از مباحث مقدماتی درباره استعاره مفهومی و مبدأ حیوانات، و زبان استعاری مولانا، برای هر نوع از انواع حوزه مقصد، چند نمونه از ابیات نقل شده­ است. مشخص‌کردن الگوی استنباطی، قلمرو منبع یا حسی، تعمیم چندمعنا، نگاشت عمومی و نگاشت جزئی در هر تقسیم­بندی گام بعدی است؛ سپس، در جدولی، به بسامد حوزه­های مقصد و تعمیم­های معنایی آنها و در نهایت به تحلیل داده­ها پرداخته شده است.  
یدالله بهمنی مطلق، منصوره هوش السادات،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

ترکیبات باهم­آیند در زبان­شناسی به زنجیره­ای از واژه­ها گفته می­شود که با یکدیگر هم‌نشین می‌شوند و یک سازه معنایی تشکیل می­دهند؛ مانند ترکیبات وصفی و اضافی. نوآوری در این حوزه یکی از وظایف اصلی شعر خلاق و ماندگار است. غزلیات شمس یکی از آثار برجسته ادب فارسی است که ترکیب­سازی از مشخصه­های بارز سبکی آن محسوب می‌شود. مولانا برای بیان اندیشه والا و عرفانی خود به آفرینش صدها سازه نو زبانی پرداخته و از انواع هنجارگریزی بهره گرفته است تا تنگنای موجود واژگان را وسعت بخشد یا از آوردن واژه­ها و ترکیبات تکراری بپرهیزد. در میان آثار او، غزلیات شمس نمونه­ای تمام‌عیار از جوشش اندیشه محسوب می­شود. در بافت غزل­های او صدها ترکیب وصفی نو مانند «اندیشه کژمژ»، «خیال بادشکل»، «بهانه­های زرین» و ترکیبات اضافی نو چون «اوباش خیالات»، «جهان رنگ و بو»، «تره­زار دل» یافت می­شود که به بررسی و تحلیل نیاز دارد. نوآوری­های مولانا به ترکیبات وصفی و اضافی محدود نمی­شود و گونه­های مختلف سازه­های نو در قالب اشتقاقات و ترکیبات اسمی، صفتی، قیدی و فعلی نو در غزلیات او یافت می­شود، اما در این جستار صرفاً به بررسی و تحلیل این نوع از نوآوری‌های او پرداخته شده است. یافته­ها نشان می­دهد مولانا با استفاده از این ترکیبات کنایه­ها و استعاره­های نو و بدیعی در زبان فارسی خلق کرده و علاوه‌بر توانمندسازی زبان با پرهیز از کاربرد ترکیبات و واژه­های تکراری بر جاذبه­های آن افزوده و اندیشه­های بیان‌نشدنی خود را در قالب زبان به تصویر کشده است.
 
احمد کنجوری، علی نوری، محمدرضا روزبه، علی حیدری،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

سیمین بهبهانی یکی از شاعران مبتکر و اثرگذار معاصر است. در نوغزل­های او، بسامد و تنوع تلمیح‌ها چندان است که می‌توان تلمیح را از برجسته‌ترین ویژگی‌های سبک شاعری او دانست. درک درست ظرفیت­های معنایی و ظرافت­های ساختاری سخنی که بن‌مایه تلمیحی دارد، به آشنایی با معنای تلمیح ازیک‌سو و شناخت ساخت و شیوه‌های بهره‌گیری از تلمیح، ازدیگرسو، وابسته است. بررسی شگردهای عمق‌بخشی و توسع فکری، معنایی و فرهنگی تلمیح در شناخت و درک بهتر ظرافت‌ها و تمهیدات معنایی و ساختاری نوغزل‌های سیمین بهبهانی و نقش این عوامل در ایجاد التذاذ ادبی، اهمیت و ضرورت دارد. در این مقاله برآنیم که نشان دهیم سیمین بهبهانی در نوغزل‌های خود تلمیح را به چه شیوهها و در چه گونه­هایی در محور عمودی خیال آورده و گسترش داده است. نتایج نشان میدهد که تلمیح‌ها در شعر سیمین بهبهانی الگوها و ساخت­های متنوعی دارند که از مفردات و ترکیبات واژگانی تا تلمیح‌های گسترده و منتشرشده در سراسر محور عمودی خیال در نوسان‌اند. در نوغزل­های سیمین بهبهانی، تلمیح در محور عمودی، به گونه­هایی همچون تلمیحات موازی، تلمیحات تلفیقی، تلمیحات مقایسه‌ای، مُلَمَّح، تلمیح ساختاری، تلمیح مناظره‌ای یا مناظره تلمیحی، تلمیح حلولی و جز آن جلوه کرده است که برخی از این شیوه­ها، به‌ویژه در محور عمودی خیال، کم‌سابقه یا بی‌سابقه‌اند.
 
حسین اتحادی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

غالب دهلوی یکی از مشهورترین شاعران سبک هندی در قرن سیزدهم است. ازنظر برخی منتقدان، او از گروه شاعرانی است که کلامشان غالباً مبهم و پیچیده است. در پژوهش حاضر، به‌روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، مهم‌ترین بخش آثار غالب، که مجموعه غزلیات او است، برای روشن‌شدن عوامل ابهام، از منظر زبانی بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می‌­دهد که ابداع ترکیبات مختلف وصفی، حذف بخشی از جمله، برخی سهوهای لغوی و نحوی و به‌ویژه برقرارکردن تنازع میان کلمات، مؤلفه‌­هایی هستند که مایه ابهام کلام غالب شده­اند. ازاین‌میان، کاربرد ترکیبات تازه و برقراری تنازع را، به‌دلیل کاربرد زیاد، می­توان از ویژگی‌­های سبکی غالب محسوب کرد. ازمنظری دیگر، علاقه زیاد شاعر به ارائه مضامین تازه و پیچیده سبب شده است تا ترکیبات تازه اسمی، قیدی و به‌ویژه وصفی زیادی ابداع کند.
 

فرزاد بالو، رضا رضاپور،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

هایدگر، در پی درک معنای هستی، به تحلیل امکانات وجودی دازاین می­پردازد و در بین این امکانات به ارتباط زبان و هستی اهتمام ویژه­ای می­ورزد. او، در کنار سخن‌گفتن/ تکلم، سکوت را نیز یکی از امکان­های زبان می­داند. بنابر باور هایدگر، سکوت زبانی توانایی این را دارد که بسیار گسترده­تر از سخن‌گفتنِ صرف سبب آشکارگی هستی شود. این آشکارگی هستی و نیوشیدن ندای هستی در سکوت، به آن خاصیتی تفسیری می­بخشد که هایدگر آن را هرمنوتیک نامیده است. ازآنجاکه در میراث عرفانی ما، مولانا جلال­الدین در غالب غزل­ها از سکوت و خموشی سخن می­گوید، نگارندگان این مقاله، بر آن‌اند که در پرتو تلقی‌ای که هایدگر از مفهوم سکوت دارد، می­توان سویه­های تازه­ای از مفهوم سکوت و خموشی را در غزلیات شمس گشود و ویژگی تفسیری و هرمنوتیکی آن را در این گزاره‌ها نشان داد: «از بی­جهانی دازاین تا فنای سالک به‌معنای عام و پیوند آن با سکوت»، «از گذار دازاین از موقعیت زبانی تا فنای زبانی سالک به‌معنای خاص و پیوند آن با سکوت»، «هرمنوتیک سکوت و دریافت گفتار اصیل از دازاین تا سالک»، و «سکوت هرمنوتیکی مولانا و دریافت گفتار اصیل». مولانا با طرح سکوت اصیل زمینه­ای فراهم می­آورد تا جان و جهان هستی به سخن درآید و کاستی و نارسابودن زبان تدارک یابد و پرده از اسرار عالم برگرفته شود. توجه به وجه هرمنوتیکی سکوت در غزلیات شمس جستار حاضر را از پژوهش­های موجود متمایز می­کند.
 


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4645