[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
6 نتیجه برای مرگ

یداله جلالی پنداری، سکینه عباسی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

بن‌مایه کلان "در کوزه (خم) افتادن (انداختن)" و شکل دگردیسی‌یافته آن، که ریشه در آیین‌های کهن ایرانی دارد، یکی از تصاویر رایج در اشعار و قصه‌ها و حتی ضرب‌المثل‌های ادب فارسی است اما به‌علت فراموش‌شدن آیین‌های مربوط به آن، منشأ این تصاویر ناشناخته مانده است. در مقاله حاضر بخشی از قصه‌ها و ضرب‌المثل‌ها و صورخیال ادب فارسی را، که حامل این آیین هستند، تحت بررسی قرار داده‌ایم. حاصل کار نشان می‌دهد که ادبیات به‌طور غیرمستقیم، نگهدارنده و حافظ شعائر و آداب و رسوم بی‌شماری نظیر این آیین است. همچنین گاهی همبستگی کامل میان آیین و تصویر ادبی وجود دارد و گاهی شعائر و آیین‌ها ازنظر صورت یا محتوا، متأثر از نفسانیات شاعر و عوامل خارجی تغییر یافته و دگرگون شده‌اند.


احمد غنی پور ملکشاه، مرتضی محسنی، سوگل خسروی،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

یکی از موضوعات دلپذیر و مؤثری که از آغاز شعر دَری تا امروز توجه ادب‌شناسان و شعردوستان را جلب کرده مرثیه‌سرایی است که از قدیمی‌ترین دوران در دیوان شاعران موجود بوده است و دراین‌میان، تفاوت فقط در نوع ابراز آن و شدت و ضعف بیان تأثرات قلبی است. خاقانی شروانی یکی از شاعرانی است که در این زمینه طبع‌آزمایی کرده و مهارت و استادی خود را به ثبوت رسانده است. دیوان خاقانی، که همچون دیگر انسان‌ها همواره در گذر حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین بود، پر است از سوگ‌سروده‌هایی در ماتم عزیزان و خویشاوندان. مراثی خاقانی نمایانگر اوج عاطفه و قله احساس این شاعر نازکدل است و از پراحساس­ترین و شاعرانه­ترین آثار اوست. مرثیه‌های این شاعر داغ­دیده و آزرده شروان، از سوز دل و آتش درون او حکایت می‌کند؛ سوزوگدازی که هرگونه حجابی را به آتش می­کشد و با زبانی ساده و بی­تکلف، غوغا و آشوب دلش را برملا می­کند و شرط اساسی مرثیه، که همانا لطافت و رقت و دردانگیزی و شورآفرینی و قوّت تأثیر و دلنشینی است، در مراثی این شاعر در سر حد کمال احساس می‌شود. در این مقاله به بررسی مرثیه در دیوان خاقانی پرداخته شده است.


علیرضا صفایی، علی علیزاده جوبنی،
سال 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده

یکی از شاخص‌های بنیادین طنز خنده‌آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله‌های متعالی همچون مرگ را دست‌مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص‌های بنیادی، مثل فرح‌بخشی، صراحت و آسان‌یابی، منش رهایی‌بخشی خود را از دست می‌دهد و به تلخ‌مایگی و اندوه کشیده می‌شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله‌ای رازآمیز و تراژیک است، دست‌برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی‌انجامد، بلکه صرفاً می‌تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می‌کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می‌دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم‌بسته‌های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می‌کند. این مقاله نشان می‌دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است.
 
حسین بیات، سعید عبادی جمیل،
سال 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های بررسی و تحلیل متون ادبی توجه به ‌انعکاس اندیشه‌ها، آرزوها، اندوه‌ها و حسرت‌های نویسنده درقالب سازوکارهای دفاعی است. در بررسی بازتاب ناخودآگاه نویسنده در آثارش معمولاً از روش‌های نقد روان‌کاوانه یا روان‌شناختی استفاده میشود و منتقد می‌کوشد با استفاده از قاعده‌های روان‌کاوی یا روان‌شناختی، تأثیر دغدغه‌های ذهنی مؤلف را در بخش‌های پنهان اثر آشکار کند یا گره‌های ‌متن را بگشاید. در این ‌مقاله، نگارندگان کوشیده‌اند بازتاب یکی از مهم‌ترین اضطراب‌های روانی سیمین دانشور، یعنی «درد سترونی»، را در مجموعه داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ بررسی کنند، دردی که البته به‌شیوه جلال آل‌احمد در اثری مستقل منعکس نشده است، اما در جای‌جای داستان‌های دانشور به‌گونه‌های مختلف ظهور کرده و مجموعه به کی سلام کنم را به روایتی زنانه از سنگی بر گوریِ جلال بدل کرده است. موضوع اغلب داستان‌های این مجموعه درد سترونی است که با استفاده از بن‌مایه‌هایی چون فرزند، فرزندخوانده و نوه درقالب بن‌مایه‌های آزاد یا وابسته اثر به‌نمایش گذاشته می‌شود. دانشور در گسترش ناخودآگاه مسئله ناباروری از نمادهایی مانند پیرزنان نیز استفاده می‌کند. واکنش‌های شخصیت‌های داستان دربرابر سترونی را می‌توان ذیل سازوکار‌های دفاعی همچون فرافکنی، والایش و برون‌افکنی قرار داد. البته، در جریان بحث، به‌مناسبت، موضوع از جنبه‌های دیگری چون نقد اسطوره‌ای نیز بررسی خواهد شد.
لیلا آذرنیوار، شکرالله پورالخاص، احمدرضا کیانی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

مرگ قطعی‌‏ترین غایتی است که هر لحظه و در هر برهه‌‏ای از زندگی ممکن است رخ‏ دهد، حقیقت هولناکی که انسان با وحشت از مرگ به آن پاسخ ‏می‌‏دهد. روان‌‏درمان‌گران‏ بسیاری، ازجمله یالوم، آن را سرچشمه اصلی اضطرابی می‏‌دانند که بر رفتار و روان آدمی تأثیر فراوان می‌‏گذارد. تاریخ نشان ‏داده ‏است که شاعران و نویسندگان عمیقاً درباره مرگ اندیشیده و از آن سخن‌‏ها گفته‌‏اند. سعدی، اندیشمند ایرانی، که به‌واسطه بیان حکمت‌های اخلاقی و مشرب فلسفی‌اش شهرت جهانی پیدا کرده ‏است، در آثار خود بوستان و گلستان و حتی غزلیات، ضمن بیان حکایت‌‏ها، به معنای مرگ و اضطراب ناشی از آن پرداخته ‏است. با توجه به اهمیت موضوع مرگ و قطعی و گریزناپذیربودن آن، در پژوهش حاضر با استفاده از آثار سعدی و با روش توصیفی‌-تحلیلی مبتنی بر مطالعات میان‏‌رشته‌‏ای، پاسخ به این سؤال‏ دنبال شده است که سعدی و یالوم چگونه به انسان‏‌ها کمک ‏می‌‏کنند تا بر وحشت ناشی از مرگ غلبه‏ کنند و با وجود علم به مرگ شادمانه به زندگی خود ادامه‏ دهند یا خود را از ترس آن برهانند تا بتوانند با بحران‌‏ها و مشکلات روحی و روانی مواجه‏ شوند. یافته‏‌های پژوهش نشان‏ می‌‏دهد رویارویی و یادآوری مرگ نه‌تنها باعث کاهش اضطراب مرگ می‌‏شود، بلکه زندگی را معنادار، گرانبها و ارزشمند می‌‏کند. با چنین برداشتی، می‏‌توان مرگ را نه‌تنها برای خود، بلکه برای دیگران نیز لذت‏‌بخش‏ کرد.


سینا بشیری، قدرت‌الله طاهری،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

در هنر و ادبیات مدرن، با بذل توجه به مضامین منفی­ و نامتعارف فلسفی که نقش مهمی در زیبایی­‌شناسی کلاسیک برعهده نداشتند، مبانی زیبایی‌­شناسی نوین متحول شد. «مرگ» یکی از مؤلفه­‌هایی است که برمبنای اندیشه­‌های مکاتب اگزیستانسیالیسم و پساساختارگرایی، عنصر محوری ادبیات مدرن شناخته می‌­شود. در رمان مدرن، مرگ هم ازمنظر محتوایی و هم ازنظر زبان‌شناختی و هنری در ساختار و بافت داستان نقش اساسی ایفا می­‌کند و بسیاری از وجوه زیبایی­‌شناختی رمان حول محور آن می­‌گردد. صادقی، در جایگاه یکی از نویسندگان پیشرو ایران، در رمان ملکوت، «مرگ» را موضوع داستان قرار داده و بسیاری از جنبه‌­های ادبی اثرش را پیرامون این مفهوم طرح کرده است. در این پژوهش، با بهره­گیری از روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، وجوه زیبایی­‌شناختی مرگ در رمان ملکوت بررسی شده که به دیگر مؤلفه‌­های زیبایی­‌شناسی مدرن گره خورده است. یافته­‌های پژوهش نشان می­‌دهد که رابطه مرگ با دیگر مؤلفه­‌های زیبایی‌شناختی مدرن چون تناقض، غیاب، و ابهام منجربه اهمیت‌یافتن جنبه‌­های تاریک هستی و همچنین امتناع اثر از معیارهای زیبایی‌­شناسی کلاسیک و متعارف شده است.


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4645