[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
5 نتیجه برای مثل

محمود فتوحی،
سال 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده

تمثیل یکی از اصطلاحات پرسابقه، گسترده و احیاناً مبهم در نقد ادبی و بلاغت فارسی است.‌ امروزه در نوشته‌های ادبی گاه آن را با سمبل، مثل و حکایت مترادف می‌آورند. در این مقاله نویسنده کوشیده است با بررسی پیشینه این مقوله ادبی در ادبیات دینی و اسطوره‌ها، تعاریف بلاغیان قدیم و جدید در بلاغت و نقد ادبی را بکاود و ماهیت، کارکرد و اقسام تمثیل را تبیین کند. همچنین از طریق بیان تفاوت‌های آن با استعاره و نماد، قلمروهای تمثیل را نیز مشخص کند.


یداله جلالی پنداری، سکینه عباسی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

بن‌مایه کلان "در کوزه (خم) افتادن (انداختن)" و شکل دگردیسی‌یافته آن، که ریشه در آیین‌های کهن ایرانی دارد، یکی از تصاویر رایج در اشعار و قصه‌ها و حتی ضرب‌المثل‌های ادب فارسی است اما به‌علت فراموش‌شدن آیین‌های مربوط به آن، منشأ این تصاویر ناشناخته مانده است. در مقاله حاضر بخشی از قصه‌ها و ضرب‌المثل‌ها و صورخیال ادب فارسی را، که حامل این آیین هستند، تحت بررسی قرار داده‌ایم. حاصل کار نشان می‌دهد که ادبیات به‌طور غیرمستقیم، نگهدارنده و حافظ شعائر و آداب و رسوم بی‌شماری نظیر این آیین است. همچنین گاهی همبستگی کامل میان آیین و تصویر ادبی وجود دارد و گاهی شعائر و آیین‌ها ازنظر صورت یا محتوا، متأثر از نفسانیات شاعر و عوامل خارجی تغییر یافته و دگرگون شده‌اند.


مصطفی موسوی، عباس شاه‌علی رامشه،
سال 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده

ضرب‌المثل‌ها، به‌منزله نوعی ادب محاوره‌ای، همواره از آبشخورهای دین، فرهنگ، آداب‌ورسوم و باورهای فلسفی و کلامی جامعه مایه می‌گیرند و باورهای عوام را نیز آینگی می‌کنند. تکرار و بسامد ضرب‌المثلی با اندیشه خاص باعث می‌شود که آن نوع اندیشه به الگوی رفتاری تبدیل شود و کنش‌ها و رفتارهای مردم جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. در جامعه ایرانی، همواره دو جریان کلامی اختیارگرایی معتزله و جبرباوری اشاعره حاکم بوده است، اما ازآنجاکه همواره حکومت‌ها جریان جبرباور اشاعره را به‌شیوه‌های مختلف تقویت کرده‌اند، این باورها در ذهن و زبان عامه مردم و به‌تبع آن امثال فارسی راه یافته‌اند، تاجایی‌که بیشتر امثال فارسی با ذهنیتی جبرگرا ساخته شده‌اند. همین جبرگرایی در ایران باستان در اندیشه زروانی باعنوان "بخت" مطرح است که حجم گسترده‌ای از امثال را شامل می‌شود. باورهایی مثل اعتقاد به جبر محض، اعتقاد به قضا و قدر و اراده حتمی خداوند و عدم استقلال انسان در سرنوشت خود، کژفهمی مسائلی مثل توکل و تفویض، رضا و تسلیم دربرابر قضای حتمی و توفیق و خذلان، در طی اعصار عواقب ناگواری برای فرهنگ ایرانی به‌همراه داشته است.
علیرضا آرمان، مهیار علوی مقدم، علی تسنیمی، محمود الیاسی،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

زبان‌شناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، برخلاف نگرش بلاغت سنتی که برای استعاره معنایی صرفاً بلاغی و زیباشناختی قائل بودند و آن را پدیده‌ای صرفاً زبانی می‌دانستند، استعاره را دارای ماهیتی ادراکی و مفهومی می‌دانند. این نگاه به استعاره در چارچوب معناشناسی شناختی جای می‌گیرد که در آن، معنا برپایه ساخت‌های مفهومی قرار دارد و همانند حوزه‌های  شناختی دیگر، مقولاتی ذهنی‌ را باز‌می‌نمایاند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی‌ـ‌تحلیلی، به واکاوی استعاره‌های مفهومی و طرح‌واره‌های تصویری در ضرب‌المثل‌ها‌ می‌پردازد. عشق، زندگی، علم، ناتوانی، خواری، دنیا و فروتنی ازجمله نگاشت‌های مفاهیم مثبت و منفی در استعاره های مفهومی در ضرب‌المثل‌های برآمده از متون ادبی است. در این میان، «آب» و «آتش» از واژه‌هایی هستند که در ضرب‌المثل‌های فارسی و دیوان­ شاعران و نثر نویسندگان پیشین و معاصر، برای نمایاندن ساحت‌های مادی و معنوی استفاده شده است. نتیجه این پژوهش، حاکی است که نگاشت اصلی در مفهوم استعاری ضرب‌المثل‌های متکی بر واژۀ «آتش»، ویرانگری است که با بسامد 42 بار تکرار شده است. نگاشت اصلی در استعاره مفهومی ضرب‌المثل‌های متکی بر واژه «آب» به صورت طرح‌واره فضایی (جابه‌جایی) است که با بسامد 18 بار تکرار شده است. این امر، نشان‌دهنده نگاشت مرکزی واژه «آب» و چرخش و عدم ثبات آن است. به‌طورکلی، شاعران و نویسندگان، با وام‌گیری این نگاشت‌ها، مضامینی خلق کرده‌اند که همواره شنونده را مشتاق نگاه می‌دارد و در ترویج ضرب‌المثل‌ها نقش داشته‌اند.

 
دکتر محمد خسروی شکیب،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

ضرب­ المثل­ ها ابزاری فرهنگی هستند که بخاطر فشردگی زبان و الگوی آوایی و ادبی ویژه، می­ توانند مقاومت فکری مخاطبان را تقلیل و نوعی خاص از معنا و مفهوم را بر آنها تحمیل کنند. نشانه­ شناسی فرهنگی ضرب­ المثل­ های فارسی، نشان می­ دهد که تبعیض جنسیتی و تقلیل جایگاه زنان، می­ تواند ریشه در استانداردها و هنجارهای فرهنگی داشته باشد. در بسیاری از ضرب­ المثل­ ها، زنان «دیگری و حاشیه» و مردان «خود و مرکز» تلقی می­ شوند. این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی و کیفی، تعدادی از ضرب­ المثل­ های جنسیتی را با تاکید بر نشانه­ شناسی فرهنگی مورد انتقاد قرار می­ دهد تا ضمن آسیب­ شناسی، نشان دهد که تقابل دوگانۀ «مرد» و «زن» چگونه مولفه­ هایی چون «مردسالاری»، «ازدواج»، «تولیدمثل»، «زیبایی ظاهری»، «اقتصاد مردانه»، «قدرت ذهنی»، «رهبری و مدیریت» و ... را تحت تاثیر قرار داده است و موجب شده تا زن در «حاشیه» و مرد در «مرکز» متن فرهنگ، قرار گیرد. تحلیل نشانه­ شناختی فرهنگی ضرب­ المثل­ ها، نشان­ دهندۀ این حقیقت است که «زن» بودن، محصول ایدئولوژی مردسالار است؛ تفکری که آگاهانه و یا ناآگاهانه به دنبال آن است تا زن «دیگری» باشد. این تفکر با مراقبت و کنترل پنهان، زنان را از متن اصلی اجتماع کنار و در نهایت به دنبال «انکار نمادین» آنها­ست.   

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4645