[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
3 نتیجه برای هرمنوتیک

فرزاد بالو، رضا رضاپور،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

هایدگر، در پی درک معنای هستی، به تحلیل امکانات وجودی دازاین می­پردازد و در بین این امکانات به ارتباط زبان و هستی اهتمام ویژه­ای می­ورزد. او، در کنار سخن‌گفتن/ تکلم، سکوت را نیز یکی از امکان­های زبان می­داند. بنابر باور هایدگر، سکوت زبانی توانایی این را دارد که بسیار گسترده­تر از سخن‌گفتنِ صرف سبب آشکارگی هستی شود. این آشکارگی هستی و نیوشیدن ندای هستی در سکوت، به آن خاصیتی تفسیری می­بخشد که هایدگر آن را هرمنوتیک نامیده است. ازآنجاکه در میراث عرفانی ما، مولانا جلال­الدین در غالب غزل­ها از سکوت و خموشی سخن می­گوید، نگارندگان این مقاله، بر آن‌اند که در پرتو تلقی‌ای که هایدگر از مفهوم سکوت دارد، می­توان سویه­های تازه­ای از مفهوم سکوت و خموشی را در غزلیات شمس گشود و ویژگی تفسیری و هرمنوتیکی آن را در این گزاره‌ها نشان داد: «از بی­جهانی دازاین تا فنای سالک به‌معنای عام و پیوند آن با سکوت»، «از گذار دازاین از موقعیت زبانی تا فنای زبانی سالک به‌معنای خاص و پیوند آن با سکوت»، «هرمنوتیک سکوت و دریافت گفتار اصیل از دازاین تا سالک»، و «سکوت هرمنوتیکی مولانا و دریافت گفتار اصیل». مولانا با طرح سکوت اصیل زمینه­ای فراهم می­آورد تا جان و جهان هستی به سخن درآید و کاستی و نارسابودن زبان تدارک یابد و پرده از اسرار عالم برگرفته شود. توجه به وجه هرمنوتیکی سکوت در غزلیات شمس جستار حاضر را از پژوهش­های موجود متمایز می­کند.
 

راشین مبشری، حسین حسن‌پور آلاشتی، فاطمه جمالی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

هر شاخه از هرمنوتیک همچون برشی از واقعیت است. هرمنوتیک تلفیقی ما را با بخش بزرگ‌تری از واقعیت مواجه می‌کند. ازآنجاکه تصویر نسبت به متن حجم بیشتری از اطلاعات را در خود جای می‌دهد، در هرمنوتیک تلفیقی با استفاده از ظرفیت‌های تصویر، می‌توان عناصر مربوط به تحلیل مؤلف، متن و مخاطب را در فضایی تعاملی با هم ادغام کرد و در قالب یک تصویر به‌نمایش گذاشت. در مقاله حاضر، براساس رویکرد هرمنوتیک تلفیقی، که ابتدا به بررسی عناصر متن و احوال مؤلف می‌پردازد و سپس با استفاده از تحلیل‌های روان‌شناختی به‌دنبال مصداق خارجی عناصر متن در زندگی و احوال مؤلف است، شعر «بی‌دل» مهدی اخوان‌ثالث بررسی شد. در این بررسی مشخص شد که تصاویر عمق برپایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت تجسم (تجسم آزادی در کبوتر) به‌کار گرفته ‌شده است. تصویر عمق به‌معنای استفاده از وجوه ثانویه کلمات و تصویر اثباتی به مفهوم تلاش مؤلف برای بیان نظر خود و همراه‌‌کردن مخاطب است. به‌لحاظ ساختار تصویرپردازی، «کبوتر»، «خون»، «برج»، و «گمشده»، به‌‌منزله تصویر مرکزی در کانون قرار دارد که با استفاده از توصیف و نیز با بهره‌گیری از نمادپردازی، تصاویر شعری با استخدام معنای ثانویه کلمات خلق ‌شده‌اند. این تصاویر، با توجه به وزن مضارع مسدس اخرب مکفوف، لحنی تغزلی دارد. همچنین، این شعر به‌لحاظ کارکرد، سیاسی و اجتماعی است و همچون یک بیانیه انتقادی، ناامیدی جامعه واپس‌زده در اثر کودتا را به‌تصویر کشیده است. این شعر از تصویر سینمایی بهره می‌گیرد؛ چراکه دارای روایت داستانی و غنای تصویری به‌جهت بهره‌گیری از معنای ثانویه کلمات است. درواقع، شاعر با استفاده از نمادپردازی و معنای ثانویه کلمات، سعی دارد مخاطب را با نیت خود، که موضع‌گیری درباب یک واقعه تاریخی، سیاسی، و اجتماعی است، همراه کند.

قدسیه رضوانیان، سورن ستارزاده،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

   
    مسأله­ی "سوژه" مهم­ترین شاخص تمایز ادبیات کلاسیک و مدرن است. "من" در ادبیات کلاسیک، اغلب کلی و انتزاعی است اما در ادبیات معاصر، پیرو فلسفه مدرن، من فردیت­یافته و انضمامی و به عبارتی سوژه­ی کنشگر است. شاید آشکارترین نمود این چرخش پارادایمی به ویژه در شعر-  را بتوان در نوع مواجهه با "سوژه" دید. شعر معاصر از سطحی­ترین وجه رمانتیک تا پیچیده­ترین وجه فلسفی آن بیانگر سوژه­ای خودبسنده است که خاستگاه آن انسان­محوری است. احمد شاملو، از شاعرانی است که "من" در شعر او،  سوژه است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و خوانشی انتقادی،  با مطالعه مجموعه اشعار شاملو و انتخاب نمونه­های دلالتگر، به هرمنوتیک خود/سوژه در شعر او می­پردازد و از آنجا که این من/خود/سوژه طی شش دهه سرایش شعر، دستخوش تلاطمات و تحولاتی بوده است، تکیه گاه نظری بحث نیز به فراخور این تطورات، هم به سوژه­ی فلسفی می­پردازد که بر اندیشه و آگاهی فردی تأکید می­ورزد و هم به سوژه­ای که برساخت اجتماعی است؛ از همین رو  تلفیقی است از مباحث میشل فوکو در مورد هرمنوتیک خود و حکمرانی بر خود و دیگران، نظریه کنش متقابل نمادین که به من فردی و من اجتماعی می­پردازد، نظریه­ی اگزیستانسیالیسم که آزادی، انتخاب و مسئولیت را محور مباحث خود قرار می­دهد و در نهایت نظر آلتوسر در مورد سوژه؛ یعنی سوژه با s (حرف کوچک) و سوژه با S (حرف بزرگ)، آنجا که "من"  در شعر سیاسی شاملو، به مثابه شبه­سوژه­ای ایدئولوژیک تحت انقیاد حزب توده است، همانا subject ، و در شعر فلسفی او که حاصل شناخت و آگاهی بر اساس تجربه­ی زیسته خود او، و تأمل در مورد هستی، انسان، زندگی، و مرگ  است، به مثابه سوژه­ی اعظم(Subject) است.
 

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 32 queries by YEKTAWEB 4645