|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای واژه
فریده وجدانی، سال 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده
بازگوکردن یا خواندنِ داستان، قصه، روایت و غیره در مجالس سابقهای بس کهن در تاریخ فرهنگی ایران زمین دارد. قِسمی از این سنت در روزگار فردوسی نیز رواج داشته و بهصورت شاهنامهخوانی ظهور مییافته است. حکیم توس با علم به این موضوع و امیدی که به خوانش نامورنامه خویش داشته است، در بهکارگیری برخی واژگان که بر مفهوم "صدا" دلالت دارند بسیار هنرمندانه رفتار کرده و از این طریق اسباب فزونی اشتیاق شنوندگانِ شاهنامه را فراهم آورده است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفیـ تحلیلی نشان میدهد که فردوسی برای القای مفهوم "صدا" واژگانی را برگزیده است که یا دامنه معنایی بسیار فراخی داشتهاند، یا خود درصدد گستردهسازی دامنه معنایی آنها برآمده است و بدینترتیب هنگام بهکارگیری این واژگان، ضمن آنکه تمام حواس شنونده را به یافتن منبع تولید "صدا" یا همان مصداق معطوف کرده است، تعلیق و انتظاری خُرد و کوتاه پدید آورده است که وقتی قرینِ آشناییزدایی میشود، بر زیبایی و جذابیت سروده او میافزاید.
نویسنده با اذعان به اینکه شیوه واژهگزینی فردوسی که در این مقاله محل بحث قرار گرفته است یگانهشیوهای نیست که به انتظارآفرینی و گوشسپاری به شاهنامهخوانی میانجامد و سراینده نامورنامه ایرانیان برای انتظارآفرینی در این مجموعه عظیم شگردها دارد، بر آن است تا به بازنمایی جزئی از توانایی و خلاقیت فردوسی بپردازد که طی قرنهای متمادی در گیرایی کلام شاهنامهخوانان نیز تأثیرگذار بوده است، ولی تاکنون هدف توجه و بررسی قرار نگرفته است.
محمدرضا عزیزی، سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
در مقاله حاضر، مشخصههای صَرف اسم عربی مانع برداشتهای گوناگون از متون ادبی دانسته شده است. ساختمان اسم عربی از ویژگیهایی ذاتی چون تذکیر و تأنیث، جامد و مشتق، وزن، تثنیه، انواع جمع، ضمایر دقیق، موصول، اسمهای اشاره و... برخوردار است که تعیّن و تداعی دقیق معانی در ذهن مخاطب را بههمراه دارد. هرچند دقت صَرف عربی در نثر علمی و فلسفی امتیاز بهشمار میرود و دانشمندان میتوانند مقصود خود را بهکمک آن بهروشنی بیان کنند، در متون ادبی، نقص بهنظر میرسد و از چندپهلویی و لطف هنری اثر میکاهد. مسکوتبودن برخی از این ویژگیها در صرف اسمهای فارسی، به ابهام و ادبیت شعر کمک میکند. در دیوان حافظ هفت غزل ملمع وجود دارد که امکان چنین مقایسهای را فراهم میآورد. وجود مصراعهایی به زبان فارسی و عربی در یک غزل حافظ بهخوبی تفاوت امکانات صرفی در زبان فارسی و عربی را نشان میدهد. فقدان چنین مشخصههایی یا وجود آن بهصورتکلی در واژه فارسی طیف بیشتری از مخاطبان را با خود همراه میسازد و دامنه برداشتهای گوناگون را وسعت میدهد.
راحله گندمکار، بنفشه مسگری، سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
در پژوهش حاضر، با هدف ارائه تحلیلی پیکرهبنیاد درباب ارتباط میان تعبیر معنایی نامآواهای زبان فارسی و ویژگی ساختواژی آنها، تمام نامآواهای ثبتشده در فرهنگ نامآواها در زبان فارسی (۱۳۷۵)، که برابر 2570 مدخل بوده است، بررسی شده و با تحلیل ساختواژی و معنایی آنها، نامآواهای دوگانساخت فارسی، شامل تکرار کامل ناافزوده، تکرار کامل افزوده میانی، تکرار کامل افزوده پایانی، تکرار کامل پژواکی، و تکرار کامل پژواکی افزوده، تحت بررسی قرار گرفته است. نتایج تحلیل دادهها نشان میدهد، فرآیند تکرار ساختواژی پژواکی برای «تأکید و برجستهسازی» معنی نامآواها بهکار میرود؛ مفهوم «تداوم پیوسته» ازطریق تکرار کامل ناافزوده شکل میگیرد؛ نامآواهای دربردارنده معنی «تداوم ناپیوسته»، افزونبر بهرهمندی از ساختار دوگانی، دارای همخوانهای انسدادی در فاصله بین دو تکرار صورت نامآوا هستند؛ معنی «تداوم بههمراه سایش و کشیدهشدن»، با استفاده از شیوه تکرار کامل افزوده میانی «و» یا «ا» صورتبندی میشود؛ و ویژگی معنایی «خفیف و جزئی»بودن نامآواها با تکرار کامل ساختواژه و انتخاب همخوانهایی با شیوه تولید سایشی یا انسایشی صورت میپذیرد؛ صورت ساختواژی تکرار پژواکی افزوده میانی «و» نیز برای افاده معنی «تعدد و کثرت» استفاده میشود؛ و درنهایت، تأکید بر «شدت صدا یا عمل» ازطریق شکل ساختواژی مشتق پسوندی صورت میگیرد و به گروه تکرار ساختواژی تعلق ندارد.
|
|
|
|
|
|