|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای آب
حمید عبداللهیان، علیاصغر باقری، جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده
یکی از دیدگاههای تحلیل متن، که براساس آن میتوان مفاهیم بلاغی و ادبی را در واحدهای کوچک زبانی (جمله) بررسی کرد، نظریه فلسفه زبانی «کنش گفتار» است. مقاله حاضر شعر «صدای پای آب» سهراب سپهری را براساس این نظریه تحلیل میکند. این شعر براساس الگوی اصلاحشده کنشهای گفتاری پنجگانه جی. آر. سرل، و سه شیوه تأثیرگذاری نگارنده بررسی شده است. پس از تبیین اصطلاحات و اصول نظریه کنش گفتار و تبیین مفهوم سه شیوه تأثیرگذاری متناسب با این نظریه، ذیل هرکدام از کنشهای پنجگانه (اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی)، جملههایی از شعر جهت نمونه بررسی شده است. سپهری کنشهای اظهاری و عاطفی را در همه بندهای شعر، و کنش ترغیبی را در بیش از نیمی از بندها انجام داده، اما کنش تعهدی و اعلامی را در هیچکدام از بندها انجام ندادهاست. شاعر برای شدتبخشیدن به تأثیر سخنش، از قابلیتهایی نظیر تکرار کنشها، تشدید کنشها و پیوند کنشها استفاده کردهاست. سپهری ازطریق کنشهای اظهاری، ترغیبی و عاطفی، گذشته و حال جهان را شرح و نقد میکند و نیز با ارائه نوعی بینش شاعرانه و تبیین جهان آرمانیاش، مخاطب را به سبک خاصی از زندگی ترغیب میکند و در این راه از سه شیوه تأثیرگذاری بهصورت خلاقانه استفاده میکند. سپهری بهدلیل ویژگیها و کاربردهای خاص کنش تعهدی و اعلامی نتوانسته است از آنها در این شعر استفاده کند.
علیرضا آرمان، مهیار علوی مقدم، علی تسنیمی، محمود الیاسی، جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
زبانشناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، برخلاف نگرش بلاغت سنتی که برای استعاره معنایی صرفاً بلاغی و زیباشناختی قائل بودند و آن را پدیدهای صرفاً زبانی میدانستند، استعاره را دارای ماهیتی ادراکی و مفهومی میدانند. این نگاه به استعاره در چارچوب معناشناسی شناختی جای میگیرد که در آن، معنا برپایه ساختهای مفهومی قرار دارد و همانند حوزههای شناختی دیگر، مقولاتی ذهنی را بازمینمایاند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفیـتحلیلی، به واکاوی استعارههای مفهومی و طرحوارههای تصویری در ضربالمثلها میپردازد. عشق، زندگی، علم، ناتوانی، خواری، دنیا و فروتنی ازجمله نگاشتهای مفاهیم مثبت و منفی در استعاره های مفهومی در ضربالمثلهای برآمده از متون ادبی است. در این میان، «آب» و «آتش» از واژههایی هستند که در ضربالمثلهای فارسی و دیوان شاعران و نثر نویسندگان پیشین و معاصر، برای نمایاندن ساحتهای مادی و معنوی استفاده شده است. نتیجه این پژوهش، حاکی است که نگاشت اصلی در مفهوم استعاری ضربالمثلهای متکی بر واژۀ «آتش»، ویرانگری است که با بسامد 42 بار تکرار شده است. نگاشت اصلی در استعاره مفهومی ضربالمثلهای متکی بر واژه «آب» به صورت طرحواره فضایی (جابهجایی) است که با بسامد 18 بار تکرار شده است. این امر، نشاندهنده نگاشت مرکزی واژه «آب» و چرخش و عدم ثبات آن است. بهطورکلی، شاعران و نویسندگان، با وامگیری این نگاشتها، مضامینی خلق کردهاند که همواره شنونده را مشتاق نگاه میدارد و در ترویج ضربالمثلها نقش داشتهاند.
|
|
|
|
|
|