[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
13 نتیجه برای ساختار

مسعود فروزنده،
سال 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده

ورقه و گلشاه، داستانی زیبا، دل‌انگیز و جذاب است که عیوقی آن را به نظم درآورده. تجزیه و تحلیل اجزا و عناصر سازنده متن یک داستان، زمینه شناخت بیشتر آن را فراهم می‌آورد و نقاط قوت و ضعف آن را باز می‌نمایاند. بنابراین در مقاله حاضر طرح این داستان، به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل‌دهنده آن، از دیدگاه ساختارگرایی بررسی شده است. در این داستان ورقه‏‏‎ًْ، قهرمان اصلی، در پی دستیابی به هدفی خاص، یعنی ازدواج با گلشاه است. در راه رسیدن به هدف با مقاومت نیروهای مخالف روبه‌رو می‌شود و در نتیجه وضع متعادل زندگی او و قبیله‌اش به هم می‌ریزد. ولی قهرمان با کمک نیروهای یاری‌گرش موفق می‌شود بر حریفان غلبه کند، به هدف برسد و وضع متعادل و سامان‌یافته‌ای را که محصول حوادث داستان است، به زندگی خود و قبیله‌اش بازگرداند. حوادثی که در داستان رخ می‌دهد باعث شکل گرفتن چهار سلسله (پی‌رفت) در طرح آن می‌شود. در این مقاله چنان که ذکر شد، طرح این داستان و اجزای تشکیل‌دهنده آن از دیدگاه چند تن از ساخت‌گرایان بررسی و تحلیل شده است.


علی محمدی آسیابادی،
سال 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده

مولوی در غزلی که بررسی ساختاری آن موضوع این مقاله است، برخی از دیدگاه‌های عرفانی خود را نه به صورت بیان صریح، بلکه از طریق ساختار غزل بیان می‌کند. این غزل دارای فرمی اندام‌وار است و در آن، نشانه یا دالّی که بر "باد" دلالت می‌کند؛ اما در شعر حضور ظاهری ندارد، بلکه تبدیل به نماد شده است. غزل مورد بحث به دلیل ساختار ویژه‌ای که دارد می‌تواند بخشی از تشخّص سبکی مولوی را در شعر نشان دهد.


محمدرضا شفیعی‌کدکنی،
سال 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده

بر اساس تأملات فرمالیست‌های روس و دانشمندانی چون لوی اشتروس در باب مفهوم ساخت و ویژگی‌های آن، هرگونه تغییر در درون یک ساخت، مجموعه عناصر سازنده آن ساخت را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این تحولات مربوط به ساختارِ ساختارهای هر دوره است. هرگاه ساختارِ ساختارها در اوج باشد، ساختارهای دیگر نمی‌توانند در انحطاط مطلق باشند و برعکس. وقتی از این دیدگاه به تاریخ فرهنگ ایران عصر اسلامی نگاه کنیم، حدود قرن چهارم عصری است که ساختار ساختارها در اوج است و بنابراین همه ساختارهای کوچک‌تر چون شعر، نثر، موسیقی، عرفان، طب و معماری نیز در جایگاه بلندی قرار دارند. آن‌چه فرهنگ ایرانی و ساختار کلان آن را در عصر فردوسی و بیرونی برجستگی ویژه بخشیده است، "آزادی خِرَد" است که در منازعات اشاعره و معتزله به چشم می‌آید. وقتی تفکر اشعری بر فرهنگ ایرانی حاکم شد، چراغ خِرَد به خاموشی گرایید و ساختار ساختارهایی که بر محور "یقین" استوار شده بود جای خود را به "حجیّت ظن" سپرد و گزاره‌های گمانی جای گزاره‌های منطقی را گرفتند.


محمد خسروی شکیب،
سال 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده

«وجه غالب» کلید بوطیقای صورت‌گرایی است. این عنصر جزء تمرکزدهنده به یک اثر هنری است؛ این جزء بر اجزاء و عناصر دیگر فرمان می‌راند، آن‌ها را تعیین می‌کند، متحول‌شان می‌کند و در نهایت این عنصر حاکم است که یکپارچگی و انسجام ساختار را تضمین می‌کند. «وجه غالب» عنصری زبانی و اغلب مکرّر است که در هیئت یک سمبل، یک شُعار یا اصطلاح، پاره‌ای مکرر و یا مصراعی مکرر و... در سطح ساختار شعر ظاهر می‌شود. «وجه غالب» هرچه که باشد با هدف «ایجاد مرکزیت معنایی»، «اسکلت‌بندی ساختار»، «واسازی ساختار»، «مدخل‌آفرینی متعدد برای شعر»، «تقویت موســیقی زبان»، «مکث و وقف توصیفی»، «عقــلانیّت شعر»، «وحدت لحن»، «فضاسازی» و... طراحی و ابداع شده است. این مقاله به دنبال کشف و تشریح عملی و علمی کیفیّت وجه غالب در زبان و ساختار شعر معاصر است.


مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی،
سال 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده

امروزه کمتر نقدی را می¬توان یافت که از کارکردهای ساختاری بی¬بهره باشد. پیشرفت¬های نقد ادبی معاصر، منجر به ایجاد مکتب ساخت‌گرایی با الهام از نظریات زبان¬شناسانه "فردینان دوسوسور" گردید. تحلیل ساختاری به ویژه بر آثار روایی یکی از شگفت¬ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. در حوزه داستان¬ها و قصه¬های اساطیری و حماسی، بهترین شیوه تحلیل و طبقه¬بندی ساختاری را در آثار ولادیمیر پراپ روسی می¬توان یافت. روش او طبقه¬بندی قصه¬ها و تحلیل رمزگانی هر طبقه است. ولادیمیر پراپ مانند بسیاری از روایت¬شناسان دهه¬های اخیر، برای تجزیه و تحلیل روایت‌ها از تحلیل زبان‌شناسی ساختارگرا استفاده کرد. پراپ با بررسی مجموعه¬ای از صد حکایت با ترکیب¬بندی مشابه، ساختار یک "شاه حکایت" را بیرون کشید. وی پس از تجزیه و تحلیل یکصد قصه از مجموعه قصه¬های روسی به سی‌ویک خویش‌کاری دست پیدا کرد. وی معتقد بود این الگو را می¬توان در مورد سایر قصه‌های عامیانه و حتی رمان¬ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد. نظام پراپ به رغم کاستی‌هایش، نقطه شروعی برای نظریه¬پردازان بعدی شده است و نظریه¬پردازان بعد از او از روش کار پراپ بسیار تأثیر پذیرفتند. نوشته حاضر با الهام گرفتن از شیوه و الگوی پراپ، سعی در طبقه¬بندی داستان «بیژن و منیژه» از داستان¬های شاهنامه فردوسی و تحلیل آن دارد، هدف این مقاله اثبات الگوی پراپ در این داستان است.


علیرضا حاجیان‌نژاد، مریم سیدان،
سال 18، شماره 67 - ( 2-1389 )
چکیده

ساختگرایی در زمینه داستان بیشتر به بررسی عنصر روایت می‌پردازد. روایت‌شناس ساختگرا درصدد تدوین ساختار منسجم و واحدی از حوزه‌های گوناگون داستان است. نوشته حاضر، مطابق برخی نظریات ساختگرایی ـ که در متن آمده است ـ به بررسی ساختار قصه امیرارسلان، آخرین بازمانده مهم نسل قصه‌های بلند عامیانه فارسی می‌پردازد. با توجه به دیدگاه ژرار ژنت، ساختار قصه امیرارسلان در دو سطح «روایتگری» و «روایت» جای بررسی دارد. در سطح روایتگری، ابتدا نقیب‌الممالک، روایتگر امیرارسلان معرفی گردیده و سپس از زاویه دید روایت در این قصه بحث شده است. در سطح روایت، نخست ساختار روایی قصه بررسی و سپس شباهت و تفاوت آن با دیگر قصه‌های بلند عامیانه‌ ذکر شده است. در بخش دوم از سطح روایت، به ساختار نحوی قصه اشاره شده و کوشش شده است نقش اشخاص در قصه و اعمال و حرکاتشان در فشرده‌ترین شکل ممکن خلاصه شوند و طرحی چکیده‌وار از این قصه عرضه شود.


مهوش واحددوست، علی دلائی میلان،
سال 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده

شاهنامه میراث عظیم ادبی ایران است که در آن با بهره­گیری از عناصر مختلف اسطوره­ای، تاریخی، داستانی، غنایی و... کلیتی منسجم و منحصربه‌فرد شکل گرفته که آن را از حماسه­های ملت­های دیگر متمایز و جدا ساخته است. بهره‌گیری مناسب از همه این عناصر آن را حتی به میل و خواسته مخاطبان امروزی خود هم بسیار نزدیک کرده است. در شاهنامه کنش و واکنش­ قهرمانان و پهلوانان به شکل­ بسیار جذابی به تصویر کشیده شده­ است. این قهرمانان در سراسر زندگی پرماجرای خود با آزمون­های زیادی روبه‌رو می­شوند که از آن­ها می­توان به «خان» تعبیر کرد. گاهی این خان­ها گسترش یافته و با اضافه‌شدن ویژگی­های دیگری به آن‌ها، به حالت داستانی کامل درآمده­اند که از آن­ها با نام «هفت‌خان» یاد می­شود؛ در اینجاست که پای اسطوره به دامن قصه می‌لغزد و اسطوره و قصه یکی می­شود. قصد ما در این مقاله بررسی نکات کلیدی و مشترک آزمون­ها، خان­ها، هفت‌خان‌ها و هفت‌خان‌گونه‌های‌ قهرمانان در شاهنامه (که شمار آن‌ها متفاوت است) و سایر حماسه­ها براساس روش تطبیق ساختاری است.


مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی،
سال 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده

شعر حادثه­ای است که در زبان روی می­دهد؛ درحقیقت شاعر با شعر خود عملی در زبان انجام می­دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی تمایزی احساس می­کند. زیبایی شعر در گرو هم‌نوایی و هماهنگی میان عناصر شعری است و  یکی از راه­های ایجاد این هم‌گونی و هم‌سنگی ساختار آوایی شعر است. فرمالیست­ها و ساخت­گرایان بر این باورند کهاساس شعر ساختار آن است و در بررسی­های ساختاری روساخت اثراهمیت بیشتری دارد. در این مقاله به بررسی روساخت (ساختار آوایی) و دسته­بندی دقیق همه روش­های تشکیل‌دهنده این ساختار در شعر قیصر امین­پور پرداخته شده و به آرایه­هایی که در شکل­گیری ساختار آوایی نقش داشته­اند اشاره شده است. امین­پور یکی از شاعران معاصر است که اشعاری در قالب کلاسیک و نیمایی دارد. او با استفاده از امکانات متعدد زبانی توانسته جنبه موسیقایی شعرش را تقویت کند. ساخت آوایی که در سه سطح توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی نمود می­یابد، در شعر امین­پور بسیار مورد توجه است؛ وی با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف تشکیل­دهنده کلام ـ‌از واج تا جمله‌ـ جنبه زیبایی­شناسیک و هنری شعرش را برجسته کرده است. کاربرد آرایه­های گوناگون زبانی مانند انواع روش­های تکرار، تسجیع، تجنیس و استفاده از عناصر ایجاد موسیقی (بیرونی، درونی و کناری و...) بر زیبایی ساختار آوایی شعر قیصر افزوده است.


تیمور مالمیر، فاطمه قادری،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

رمان ملکان عذاب آخرین رمان چاپ‌شده ابوتراب خسروی است. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به‌کمک کلمه ایجاد می‌کند در این داستان نیز همچنان تداوم یافته است؛ اما تلاش نویسنده برای ایجاد فضا و شگرد تازه، سبب پیچیدگی داستان شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانه‌ها و تقابل دوگانه‌ای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرف‌ساخت داستان و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده پرداخته‌ایم. ژرف‌ساخت اصلی داستان مبارزه با زمان است. شیوه روایت داستان به‌صورت چندمحور با ژرف‌ساخت آن تطابق دارد. نویسنده، با توجه به اهمیت و پیوندی که میان کلمه و آفرینش وجود دارد، به ایجاد پیوندی میان نوشتن و آفرینش و اهمیت کتابت در خلق و ایجاد روی آورده است و به ترسیم ساختار مدور شخصیت‌های داستان پرداخته است. تجسدیافتن شخصیت‌های داستان به‌صورت کلمه و عناصر کتابت، موجب حیات‌یافتن راوی درقالب شمایل‌های جدید یعنی همین شخصیت‌هایی می‌شود که درقالب کلمه متجلی شده‌اند. شیوه جدید نویسنده برای مبارزه با زمان، شیوه "استحاله در متن" است؛ شخصیت‌های داستان درقالب شمایل‌های راوی در متن حلول می‌یابند و در قرائت متن به حیات خود تداوم می‌بخشند. عناصر نمادین داستان نیز با ساختار مدور شخصیت‌ها پیوند دارند و درجهت گسترش ژرف‌ساخت داستان، در چارچوب استحاله در متن، صورت‌بندی شده‌اند. 


مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی،
سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده

تقابل­های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه­های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان­شناسی و نشانه­شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل­هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می­شود. بررسی تقابل­های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می­شود. این مقاله به بررسی تقابل­ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل­ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل­ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می­دهد. مهم­ترین دلایل توجه عطار به تقابل­های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت‌دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی­شناختی و موسیقایی. به‌هرروی، تقابل‌های دوگانه یکی از شاخصه­های سبکی غزل‌های عطار به‌شمار می‌آید که کارکرد معنایی و زیبایی­شناختی دارد.


مهرداد اکبری گندمانی، مهدی رضا کمالی بانیانی،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

شیوه نگرش و رویکرد شاعران و نویسندگان به جهان را در قالب آثار ادبی و از خلال دستگاه بلاغی آنها می­توان مشاهده کرد. یکی از عوامل تأثیرگذار در شکل­گیری و دگرگونی این دیدگاه­ها و رویکردها تحولاتی است که جهان آنها را، در سطوح مختلف، دربرمی­گیرد. یکی از ساختارهای مهم دستگاه بلاغی تشبیه است. در این پژوهش تلاش شده است تا نشان داده شود که چگونه ساختارهای تشبیهی بیدل، در پیوند با دیگر ساختارهای بلاغی، تحولات بافت­های موقعیتی را در سطوح مختلف آشکار می­کنند. از سوی دیگر، به این مسئله پرداخته شده است که دگرگونی­های آشکار و پنهان در این دوره، چگونه افق­های انتظار دوره­های پیشین را تحت تأثیر قرار داده و گاه به پایه­ریزی و شکل­گیری افق­های جدید منجر شده است. آثار بیدل در این میان به‌مثابه زمینه­ای در نظر گرفته شده است که تا حد زیادی می­توان تحولات درونی آنها را به دیگر زمینه­ها، از جمله سبک هندی، بسط داد. با بررسی صورت‌گرفته مشاهده شد که بیدل نه‌تنها گاه از تشبیهات قدیمی ساختارهایی تازه خلق کرده است، بلکه با ایجادِ شبکه­های زنجیروارِ تشبیهی، وفور تصاویر ترکیبی، ساخت تصاویرِ متعدد با استفاده از چندوجهی‌بودنِ واژه­ها، تعاملِ تصاویرِ مرکزی و حاشیه­ای و... ساختارهایی نو بنا نهاده است. همچنین، پس از بررسی بافت موقعیتی عهد صفوی، بافت زبانی سبک هندی، و ساختارهای رایجِ تشبیهی در آن سبک، در نهایت، به بررسی ساختارهای تشبیهی تازه و ویژگی­های آن در اشعار بیدل پرداخته شده است.
 
مهدی محبتی، عباس مشعوفی،
سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده

در سنّت متصوفه، سلوک در وادی طریقت نیازمند پیری است که بایست راهنمای سالک در کشف و ادراک معرفت عرفانی و تجربه حقیقت باشد. بسیاری از کتاب‌هایی که ناظر بر آداب سیروسلوک‌اند، بر ضرورت حضور پیر طریقت و التزام سالک به پیروی از او تأکید کرده‌اند. در این راهبری، گفتمانی میان مرید و مراد شکل می‌گیرد؛ گفتمانی که در آن پیر، با طرح نظم و انضباطی که مرید را موظف و مقید به انجام آن می‌داند (آداب طریقت)، سعی در هدایت مرید دارد. هدف این مقاله این است که در کنار بازخوانی رابطه مرید و مراد با کاربست نظریه گفتمان قدرت میشل فوکو، جنبه‌های «انقیاد» و «استحاله سالک» از «فاعل شناسا و آزاد» به «سوژه تابع و مقید» در فرهنگ متصوفه را ارزیابی کند. این مقاله از روش تحلیل گفتمان بهره می‌گیرد. پیامد این گفتمان اقتدارگرا و وجود «سوژه‌های مقید» را می‌توان در عدم گسترش فرهنگ چند‌صدایی، عدم پویایی سنّت متصوفه، ولی‌پرستی، و شکل‌گیری مجموعه آیینی «آداب زیارت مزار مشایخ» ملاحظه کرد.

دکتر اسد آبشیرینی، دکتر قدرت اله ضرونی، آقای رضا براتی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

شعر «آخر شاهنامه» یکی از شعرهای درخشان مهدی اخوان‌ثالث است که تحت‌تأثیر کودتای 28 مرداد سال 32 رنگ یأس و اضطراب به خود گرفته است. زمینه‌ها و عوامل فردی و اجتماعی بسیاری در شکل‌گیری این دو مقوله به‌هم‌پیوسته عاطفی تأثیرگذارند، اما در شعر اخوان، شاید تأثیرگذارتر از مرگ نزدیکان، شکست نهضت ملی برخاسته از وقایعِ مربوط به نفت بود که یأس و اضطراب را در ذهن و روانِ شاعرِ شکست‌خورده معاصر نمایان کرد. شعر «آخر شاهنامه»، به‌جهت جنبه روایی، برخورداری از زبان کهن خراسانی، هنجارگریزی نحوی و ساختار منسجم آن، قابلیت بررسی با رویکردهای ادبی جدید و به‌ویژه نقد ساختارگرایانه را دارد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه و ساختار تصاویر یأس‌آلود و اضطراب‌آور و نیز تقابل آنها با تصاویر شاد و امیدبخش در شعر «آخر شاهنامه» است؛ زیرا بررسی ساختار تصویر در این شعر، ما را در فهم دشواری­های شعر اخوان یاری می­رساند. روش این پژوهش تحلیلی‌ـ‌انتقادی است و در آن با استفاده از رویکرد نقد ساختاری تلاش شده است تصاویر اضطراب‌آور و یأس‌آلود این شعر در دو محور افقی و عمودی بررسی شود تا از این طریق علل انسجام آن با استفاده از دستاوردهای نقد ادبی واکاوی شود. یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که اخوان در این شعر بیش از شصت‌وپنج تصویر یأس‌آلود و اضطراب‌آور را با استفاده از ابزارهای تصویرآفرینی، همچون کنایه، استعاره، تشبیه، نماد، متناقض‌نما و...، در دو محور هم‌نشینی و جانشینی به‌کار گرفته است تا از این طریق فضای پر از یأس و اضطرابِ دهه چهل را ترسیم کند.

 


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4657