|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای صورت
تقی پورنامداریان، جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
خروج از عادت در حیطه ادبیات هم، همچون دیگر معارف انسانی، کار نوابغ است. خلافعادتهایی که حافظ در غزل خود ایجاد کرد منشأ جریانی شد که مقلدان بسیاری را پدید آورد. این خلافعادتها در حوزه صورت، معنی، یا ارتباطهای ممکن در معنی و صورت رخ داده است. نقد اخلاق اجتماعی یکی از هنجارشکنیهای معنایی بود. ابداع ظرایف بلاغی که تازگی آنها بخصوص در حوزه ایهام مشهود بود، خلافآمد دیگری در ایجاد پیوندهای گوناگون نشانهها بر محور افقی شعر محسوب میشود که حاصل توغل حافظ در شناخت بار معنوی کلمات در پیوند با جلوههای مختلف فرهنگی بود. هماهنگی زمینه معنایی و عاطفی غزل با موسیقی عمومی حاکم بر آن، که از طریق وزن عروضی، همنشینی کلمات و قافیه پدید میآید، یکی دیگر از ویژگیهای غزل حافظ است که ارزش تأثیربخش آن و صمیمیت عاطفیاش در غزل حافظ مشهود است. شاید برجستهترین خلافعادت در غزل حافظ شیوه ارتباط مخفی معانی پراکنده در طول یک غزل باشد که سبب شده است غالب کسانی که درباره غزل حافظ سخن گفتهاند، آن را چندمعنایی و فاقد پیوند منطقی میان ابیات بدانند، اما این ابیات با وجود تداعیهای دور از هم و فاصلهدار، در باطن عمیقاً به هم مربوطاند. مقاله حاضر علاوه بر اشاره به خلافعادتهای بلاغی و هنری و معنایی نشان داده است که در آن سوی ظاهر پراکندهنمونِ ابیات که ناشی از تداعیهای دور و درازِ ذهن سرشار از بار فرهنگی و تجربی حافظ است، پیوندی باطنی وجود دارد که از طریق تبدیل گزارههای عادتگریز به گزارههای عادتپذیر دریافتنی است. برای روشنشدن مطلب غزلی از سعدی با حافظ مقایسه شده است.
حبیبالـله عباسی، عبدالرضا محقق، جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
ورود مفاهیم و موضوعات گستردهی حقوقی در عصر مشروطه به حوزهی شعر، موجب تلاقی دوگونه سخن یا به تعبیری دو ساحت گفتمانی حقوقی و ادبی در شعر این دوره شده است. گفتمان حقوق عمومی، محتوای غالب شعر مشروطه را سامان داده و حضور بسیار کمرنگ عنصر تخیل به مشخصهی ساخت و صورت آن تبدیل شده است. بر این اساس تبیین نقش گفتمان حقوقی در رابطهی صورت و محتوای شعر مشروطه مسئلهی اصلی این پژوهش است. جستار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی و با استناد به شواهد شعری متعدد این مهم را از رهگذر فرآیندی وامیکاود که به واسطهی ویژگی ذاتی مقال حقوقی و ناسازگاری آن با صورخیال پدید آمده و میتوان از آن به «گذر از خیال به عاطفه» در شعر این دوره تعبیر کرد. فرآیندی که صورت غالب شعر مشروطه بر اساس آن و با تمرکز بر عواطف اجتماعی و انقلابی در غیاب صورخیال سامان یافته است. جستار حاضر سازواری این روایت را با نظرگاه تجدد ادبی نیز سنجیده و سرانجام آثار مترتب بر مدعای پژوهش را در ساحت ها و ساختارهای مشهور شعر مشروطه بازخوانی کرده است.
|
|
|
|
|
|