[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
25 نتیجه برای عرفان

حبیب‌الله عباسی،
جلد 12، شماره 45 - ( 8-1383 )
چکیده

در این مقاله جریان شعر عرفانی به سه دوره حال، قال و احتیال تقسیم شده‌است، برای ورود به بحث اصلی که بررسی شعر عرفانی دوره قال است، اشاراتی اجمالی به دوره تکوین شعر عرفانی و دوره حال شده است و پس از آن که با تکیه بر شعر و شخصیت صوفیانه سه شاعر برجسته عصر فترت یعنی شاه نعمت الله ولی، محمد شیرین مغربی و شاه قاسم انوار به طرح این پرسش پرداخته شده است که علت عدم ماندگاری این شعر چیست حال آن‌که این جریان شعری در روزگار حیات شاعران خود، پررونق و پرطرفدار بوده است؟ در ادامه سخن تلاش شده است که علل عدم ماندگاری این جریان شعری برشمرده شود و به علل مقبولیت آن، در روزگار حیات هر شاعر اشارتی رود. در پایان برای عینی‌تر شدن موضوع، ده غزل از دیوان هر شاعر در سه سطح زبانی، بلاغی و موسیقایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.


مریم مشرف،
جلد 12، شماره 45 - ( 8-1383 )
چکیده

چکیده: آینه از نمادهای ریشه‌دار در ادبیات جهان است. در زبان سقراط، هنر آینه‌ای است که جهان عینی را منعکس می‌کند. در طول تاریخ نیز آینه در زبان هنر این خاصیت را داشته است، در مقاله حاضر حضور نمادین آینه از دیرزمان تا شعر مولانا بررسی می‌شود. بخشی از سخن نیز درباره چنگ، آن ساز معروف است و از نقش همپایه آینه و چنگ هم در جای خود و در پایان مقاله سخن گفته شده است.


حکیمه دبیران،
جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده

وجود عرفای‌ بزرگوار پارسی‌‌گویی‌ چون‌ شیخ‌ شرف‌الدّین‌ احمد بن‌ یحیی‌ منیری‌ در شبه‌ قارّه ‌به‌ مرور ایّام‌ موجب‌ آگاهی‌ عموم‌ مردم‌ هند و گرایش‌ آنان‌ به‌ دین‌ مبین‌ اسـلام‌ شده‌ است‌. تلفیق ‌عرفان‌ اسـلامی‌ و زبان‌ فارسـی‌ در هند، ضرورت‌ پژوهش‌ و بحث‌ درباره‌ ارزش‌ و اهمیّت‌ آثار فارسی‌ باقی‌مانده‌ در آن‌ خطّه‌ و اهتمام‌ در احیای‌ آن‌ها را ایجاب‌ می‌کند. یکی‌ از این‌ آثار گرانقدر عرفانی‌ «مکاتیب‌ صدی‌» یا صد مکتوب‌ شرف‌الدّین‌ است‌ که‌ آن‌ را با نثر فصیح‌ و عالمانه‌ فارسی‌ خطاب به‌ مریدان‌ خویش‌ نگاشته ‌است‌. این‌ امر علاوه‌ بر این‌که‌ گویای‌ بسط‌ و گسترش‌ عرفان‌ اسلامی‌ در آن‌ خطّه‌ است‌، نشان‌ می‌دهد که‌ به‌ شهادت‌ آثار موجود، زبان‌ فارسی‌ نه‌ تنها در شهرهای‌ بزرگ‌، بلکه‌ در اقطار و اکناف‌ شبه‌ قارّه‌ هند رواج‌ داشته‌ و زبان‌ مجالس‌ وعظ‌ و محافل ‌ادبی‌ و عرفانی‌ و نامه‌‌نگاری‌‌های‌ دوستانه‌ و رسمی‌ آن‌ دیار، زبان‌ شیوای‌ فارسی‌ بوده ‌است‌. بررسی‌ و تحلیل‌ «مکتوبات‌» هم‌ از جنبه‌ ادبی‌ و هم‌ از لحاظ محتوا اهمیت دارد، لذا در این‌ مقاله‌ پس‌ از شرح‌ مختصری‌ درباره‌ احوال‌ و آثار شرف‌الدّین‌، به‌ تحلیل‌ محتوای‌ «مکتوبات‌» و ارائه‌ نمونه‌‌هایی‌ از چند مکتوب‌ پرداخته‌ شده ‌است‌.
محمد تقوی،
جلد 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده

شطح در اصطلاح صوفیان سخنی وجدآمیز است که از اهل معرفت به اضطرار و اضطراب صادر می‌شود. این اصطلاح از حیث زبانی و معرفتی و دینی در معرض نقد و تحلیل‌های مختلفی قرار گرفته است. در این مقاله با استناد به اقوال گذشتگان دربارۀ شطح، دیدگاه‌های معاصران نیز مورد توجه قرار گرفته است و به موضوعاتی از جمله: عوامل ابهام و متناقض‌نمایی شطح، نسبت شطح با شعر و حقیقت و تجربه عرفانی، امکان یا عدم امکان شرح شطح، عاطفی یا معرفتی بودن شطح پرداخته شده است. اگر شطح مقوله‌ای اعتقادی و مبین حقیقت عرفانی است، چرا شرح و تفسیر آن دشوار است؟ و اگر مقوله‌ای زبانی و هنری است، چرا در رد و قبولش این همه سخن گفته‌اند؟ به نظر می‌رسد ابتنای شطح بر ذوق باعث شده است که این نوع سخن هم واجد ویژگی‌های بیان شعری باشد و هم با آثار دینی و عرفان تعلیمی همانندی‌هایی داشته باشد. با این تفاوت که در اغلب موارد ابهام یا متناقض‌نمایی سخن شاعر قصدی و ارادی است اما ابهام شطح ناخواسته و ناگزیر است. گفتن شطح و درک آن نیاز به تجربه‌ها و کیفیت‌های روحی ویژه‌ای دارد. توجیه شطح بیشتر از شرح آن مورد توجه قرار گرفته است.


سید مهدی زرقانی، هدی حسین‌پور بوانلو،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده

موضوع اصلی این مقاله، بررسی طرز برخورد عرفای نخستین با مفهوم بنیادین عقل است. بدین منظور چهل اثر عرفانی را که یا توسط صوفیه پنج قرن نخست اسلامی نوشته شده بودند و یا مشتمل بر گفتارهای آن ها بودند، بررسی کردیم. مجموعه یافته‌ها را در ده موضوع اصلی جای دادیم: عقل و معرفت الله، عقل و ایمان، عقل و قرآن، عقل و شرع، عقل و اخلاق، عقل و دنیا و آخرت، عقل و مقامات عرفانی، عقل و حالات عرفانی، عقل و عشق و عقل و روح. سپس به بررسی آرای عرفا در ذیل هر موضوع پرداختیم. این مقاله نشان می دهد که عرفای نخستین، مقولات مختلف معرفتی، دنیوی، اخروی و عرفانی را در ارتباط با عقل مطرح کرده اند و سعی کرده اند نسبت عقل را با هر کدام از این ها تبیین کنند. درست است که در بسیاری موارد، کارکرد عقل را محدود کرده اند اما همین که همه چیز را در نسبت با عقل سنجیده اند، نشان از اهمیت عقل در نظر آنان دارد. در واقع، آن ها حتی برای تبیین محدودیت های عقل در حوزه‌های معرفتی، از خود عقل مدد جسته اند. هر چند بررسی ما فقط معطوف به موضوعاتی است که به نحوی با عقل در ارتباط هستند اما حتی از خلال همین مقاله می توان تنوع و گستردگی حوزه های شناختی را که آن ها وارد شده‌اند، دریافت.


حبیب‌الله عباسی، مرضیه سهرابی،
جلد 18، شماره 67 - ( 2-1389 )
چکیده

این مقاله به بررسی اجمالی مؤلّفه¬های کلام شیعی در عرفان علی بن عنایت‌الله بسطامی بایزیدی، ملقّب به بایزید ثانی در متن کتاب روضه‌العارفین می¬پردازد. نویسنده یکی از عرفا و محدّثان شیعه قرن 10 و 11 هجری است که رساله روضهالعارفین را در تبیین مسائل توحیدی، اعتقادی، عرفانی و آداب سیر و سلوک تحریر کرده است. هدف این نوشتار تلاش برای پاسخ‌گویی به این سؤالات است: 1. مؤلّف در مقام صوفی وحدت وجودی و محدّث شیعی، چگونه مسائل اصول اعتقادی شیعه امامی را با عنایت به نحله فکری فلسفی عرفانی خویش مطرح می¬کند؟ 2. آیا اصولاً آوردن برهان‌ها و استدلال‌های کلامی از جانب یک صوفی، با در نظر گرفتن این شبهه که صوفیان از مباحثات عقلانی به شیوه متکلمان گریزان‌اند، با حکمت ذوقی صوفیانه تناسبی دارد؟ با در نظر گرفتن مهم¬ترین مشخّصه¬های کلام شیعی مطرح‌شده در رساله روضه‌العارفین و مقایسه آن با مسائل کلامی بحث‌شده نزد مهم¬ترین متکلّمان شیعی پیش از او، به این نتیجه می¬رسیم که مؤلّف، متکلّم شیعه عارف‌مسلکی است که عرفان را بستری مناسب برای طرح مباحث کلامی شیعه دانسته است و چنان¬که عرفان او کلامی است، کلام او نیز عرفانی است


منظر سلطانی،
جلد 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده

موضوع میثاق گرفتن خداوند از بندگان خود در آیه 172 سوره اعراف آمده است، اما این آیه مفهومی کلی را بیان کرده و درباره تمام جزئیات آن بحث نکرده است. همین عامل باعث شده تا مثل بعضی از دیگر مفاهیم قرآنی، مفسران، متکلمان، فقها، اندیشمندان و عارفان برداشت‌ها و دیدگاه‌های مختلفی را مطرح کنند. حتی با اینکه در این آیه به صراحت به بعضی از موارد این میثاق ازلی، از جمله عهدگرفتن از بنی‌آدم، اقرارگرفتن از مردم به خدایی خود و جواب «بلی» دادن بنی‌آدم اشاره شده است، اما مفسران و عارفان در این مسائل نیز برداشت‌های مختلف و حتی متناقضی داشته‌اند. این جستار با بررسی و تحلیل فرآیند شکل‌گیری مفاهیم و اندیشه‌های مختلف، از اولین مفسران تا کتاب‌های عرفانی ادب فارسی، حول مفهوم «الست» و مسائل مربوط به آن، بحث جامع و دقیقی ارائه کرده است.


رامین محرمی،
جلد 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده

شوق یکی از احوال عرفانی است که در غیبت معشوق پدید می‌آید و در حضور او باید از بین برود. در متون منظوم و منثور عرفانی، تداوم شوق در عین وصل نیز دیده می‌شود. برخی از عرفا عقیده دارند در وقت وصال و حضور معشوق، شوق افزون و به اشتیاق تبدیل می‌شود. تداوم شوق یا تبدیل آن به اشتیاق در حضور معشوق، ناشی از بی‌پایان بودن سیر فی‌الله، بی‌کرانه بودن جمال معشوق، محدودیت ظرفیّت عاشق و خوف از زوال وصال می‌تواند باشد. معشوق هزاران جلوه دارد و عاشق در هر منزل به وصال جلوه‌ای از جمال او می‌رسد؛ لذا نسبت به یک جلوه واصل، ولی نسبت به جلوه‌های دیگر مشتاق محسوب می‌شود. نیاز مداوم عاشق به معشوق و بی‌نیازی معشوق نیز سبب تداوم شوق در حضور معشوق می‌شود. با پایان یافتن «سیرالی الله»، «سیر فی الله» آغاز می‌شود که به دلیل بی‌کرانه بودن جمال و جلال معشوق، این سیر پایانی ندارد، لذا وصال کامل در مقام «سیر فی الله» هیچ‌وقت حاصل نمی‌شود و عاشق همیشه باقی می‌ماند.


سید علی اصغر میرباقری فرد، مهدی رضائی،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده

عرفان و تصوف اسلامی یکی از جریان‌های مهم فکری و فرهنگی است که از زمان پیدایش تاکنون تأثیرات فراوانی بر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و زبان و ادبیات فارسی بر جای گذاشته است. از این جهت ضروری است تا ابعاد مختلف این طریقه فکری و عملی شناخته شود. یکی از راه‌های شناخت هدف، موضوع و غایت این طریقه و پی‌بردن به ابعاد تاریخی، محتوایی و سیر تحولات آن بررسی و تحلیل تعاریفی است که مشایخ این طریقه از صوفی، عارف، تصوف و عرفان ارائه کرده‌اند. این مقاله بر آن است تا با نقد و بررسی این تعاریف به شناخت بهتر این جریان فکری ـ عملی برسد و  باعث آشکارشدن زوایای پنهان آن شود تا شناخت بهتری درباب مسائل مربوط به این جریان به دست دهد. برای رسیدن به این هدف، ضمن مراجعه به دیدگاه‌های بزرگان و پیروان عرفان و تصوف، سعی در ترسیم‌کردن چارچوب فکری و عملی این طریقه و تبیین دیدگاه صوفیان و عارفان می‌شود.  


حسین حیدری، حسین قربانپور آرانی،
جلد 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

حکیم سنایی غزنوی (ف532) یکی از اندیشمندان دوران‌ساز و ازجمله تأثیرگذارترین سرایندگان شعر تعلیمی عرفانی است که همواره شاعران و عارفان این دیار به ذهن و زبان او اقتدا کرده‌اند.
در این نوشته کوشیده‌ایم تا با تتبع نسبتاً جامع در دیوان و حدیقه، آرای سنایی را درباب تشبیه و تنزیه، قدم و حدوث، توقیفی‌بودن یا نبودن اسما و صفات خداوند و غرضمندی حضرت حق در آفرینش هستی تبیین کنیم و با مواضع فِرق مشهور کلامی بسنجیم. ازاین‌رو، ابتدا دیدگاه پیشوایان اشاعره، معتزله، ماتریدیه، کرامیه و شیعه امامیه درباب مسائل مزبور نقل و سپس آرای حکیم غزنه در این موارد طبقه‌بندی و تحلیل شده است.
تحقیق نشان می‌دهد که سنایی در اثبات مدعیات خود در آثارش از متون اسلامی و معارف عقلی زمانه خود بهره گرفته، درباب خداشناسی رویکردی تنزیهی و حتی سلبی داشته و مواضع اوـ برخلاف دیدگاه رایج‌ـ با آرای اشاعره، کرامیه و اهل حدیث به‌کلی متفاوت بوده و با باورهای معتزله، شیعه و ماتریدیه همسویی بسیار دارد.


شکرالله پورالخاص، روح الله شریفی، شهلا شریفی،
جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده

منطق‌الطیر، شرح عشق انسان به خودشناسی و لقای پروردگار، مهم­ترین اثر عرفانی عطار در قالب تمثیل پرندگان است. مقدمه کتاب هرچند مختصر و مجزا از متن عرفانی است، به‌دلیل تداخل عرفان و تاریخ،­ اهمیت زیادی دارد. مورخ با حضور در زمان گذشته، جزءنگری، تحلیل حوادث و نقد شخصیت افراد تاریخی به کشف حقیقت علاقه‌مند و عارف ابن­الوقتی گریزان از سیاست و قضاوت است. با­وجوداین، تاریخ می­تواند، بهترین مؤید عرفان باشد، به‌شرط آنکه عارف به تاریخ روایی پشت نکند و در تحلیل تاریخ، از تعصب و حبّ‌وبغض برکنار بماند. در ابداع نمادهای عرفانی، بی­اعتنایی به حقایق تاریخ و زیرپا گذاشتن حدود عرفان قضاوت عارف را بی­اعتبار و او را گرفتار بحران استدلال می‌کند. عطار در مقدمه منطق­الطیر با ورود در حقایق تاریخی و جریان­های سیاسی جامعه اسلامی بعد از رحلت رسول‌اکرم(ص) و قضاوت افراد حقیقی بدون هیچ سند معتبر و استدلال قابل‌قبولی از اصول عرفانی عدول می­کند. هدف مقاله حاضر اثبات این ادّعا در مقدمه منطق­الطیر است.
قدمعلی سرامی، محمدحسن مقیسه،
جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف این پژوهش، نشان‌دادن توجه و گرایش عمیق قلبی و علمی اقبال لاهوری، شاعر بزرگ پاکستانی، به فرهنگ و تمدن ایران و زبان فارسی است.
تحقیق با تحلیل یک بیت شعر از غزلی معروف که اقبال درباره ایرانیان سروده آغاز می‌شود و با شواهد فراوان از آثار منثور و­ منظوم اقبال، نشان داده می­شود که او با فرهنگ ایران و حتی با برخی از نشانه‌های جزئی آن به‌خوبی آشنا بوده است. آن‌گاه پنج موضوع که عبارت‌اند از دین، فلسفه و کلام و عرفان، عقل و عشق، تلفیق و زبان فارسی که از مهم‌ترین مؤلفه­های فرهنگ ایرانی هستند تحلیل می‌شوند و همین موضوع­ها با آثار اقبال لاهوری سنجیده می­شوند تا نشان داده شود که مؤلفه­های فرهنگی و آداب و سنن ایرانیان در همه کتاب­ها و نوشته­های علمی و ادبی و فلسفی و حتی دیدگاه اجتماعی او به میزان بسیار زیادی تأثیر­گذار بوده است.
یافته پژوهش این است که اقبال به‌رغم آنکه با چهار فرهنگ ایرانی، اسلامی، هندی و اروپایی و چند زبان زنده دنیا مانند انگلیسی، اردو، عربی و آلمانی آشنا بوده، بیشترین و عمیق­ترین تأثیرها را از فرهنگ و تمدن ایران و شعرا و دانشمندان و عرفا و فلاسفه ایرانی و اندیشه­های ایشان و نیز از زبان و ادبیات فارسی پذیرفته است؛ به‌گونه­ای که علاوه بر دارابودن دیوان شعری مستقل به زبان فارسی، آشکارا نیز بیان کرده است که زبان فارسی را برای بیان خواسته‌های قلبی­اش مناسب‌تر از زبان مادری­اش می­داند.
مهدی حیدری، علیرضا حاجیان‌نژاد،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده

جهاد از عرصه­هایی است که صوفیان نخستین در آن حضور پررنگی داشته­اند. به‌سبب گسترش فتوحات اسلامی و جنگ­های متعدد با کفار در قرن­های نخستین هجری، بسیاری از صوفیان با سکونت در رباط­های مرزی در جنگ برضد کفار مشارکت می­کردند که دراین‌میان نام­های حسن بصری، سفیان ثوری، ابراهیم ادهم، شقیق بلخی، حاتم اصم، عبدالـله‌بن‌مبارک، محمدبن‌کرام و پیروان فرقه کرامیه درخور‌توجه است. اگرچه گاهی حضور در این خانقاه­های مرزی با تن­پروری همراه می­شد و نیات صوفیان را به انگیزه­های منفعت‌طلبانه آلوده می­کرد، بسیاری از این مجاهدان با روزی‌خوردن از دسترنج خود می‌زیستند و در این جنگ­ها نیز به‌شهادت رسیده­اند. از آغاز تدوین کتاب درمیان متصوفه، صوفیان بسیاری به مسئله جهاد پرداخته‌اند و در آثار خود بحثی مشبع دراین‌باره مطرح کرده­اند که می­توان از کُلاباذی، تِرمذی، نِفّری، سَرّاج، مکّی، خرگوشی و سُلَمی یاد کرد. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه­ای و رجوع به منابع اصلی و نزدیک به سرچشمه­های عرفان، کیفیت مشارکت صوفیان در جهاد و مسئله جهاد در کتاب‌های متصوفه بررسی شده ‌است.
محبوبه مباشری، مسروره مختاری،
جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده

نثرهای عرفانی، ازنظر شمول، حوزه‌های متفاوتی را، چه ازنظر موضوع و محتوا و چه ازنظر سبک، ساختار، زبان و اسلوب بیان، دربرمی‌گیرند و نمی­توان همه آنها را در یک مجموعه و ذیل یک نوع ادبی (ژانر) معرفی کرد. اطلاق عنوان کلی «نثرهای عرفانی» به این آثار ما را از هویت واقعی آنها دور می­کند. بسیاری از نثرهای عرفانی، درعین تعلق‌داشتن به حوزه عرفان، ویژگی­هایی دارند که آنها را از دیگر متون عرفانی متمایز می­سازد. در جستار حاضر، با بهره­گیری از روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه­ای، با تکیه بر موضوع کلیدی «عشق»، آثار عرفانی، اعم از کتاب و رساله (رسائل عشقی منثور) مطالعه­ شده­ و ضمن پرداختن به ویژگی­های مشترک آنها، منطبق با ویژگی­ها و معیارهایی که به‌دست آمده ­است، آثار یادشده زیرمجموعه یک نوع ادبی دیگر (ژانر)، به‌مثابه «نثرهای عرفانی غنایی» معرفی شده­ است. هدف جستار حاضر، تقسیم عرفان به عرفان عابدانه و عاشقانه نیست، بلکه مقصود این است که آثار عرفانی با توجه شیوه بیان، ساختار، زبان، صور خیال و موضوع ـ‌به‌گونه­ای که نمایان‌کننده هویت واقعی آن آثار باشدـ مطالعه شود. حاصل مطالعه نشان داد که سه مؤلفه اساسی 1. نثربودن و مباحث مرتبط با آن (تلفیق سنت مکتوب و سنت گفتار و تأویل‌پذیری) 2. عرفانی‌بودن و مصادیق آن (معرفت‌شناسی و هستی­شناسی، بی­قاعدگی، عشق، حسن و جمال و تأثیرپذیری از آثار متقدم) 3. عاشقانه و غنایی‌بودن و اسباب شاعرانگی (موسیقی، صور خیال و استفاده از منطق شعر) ویژگی­های اساسی و مشترکِ این نوع ادبی است.
 
علیرضا مظفری، بهمن نزهت، محمد احسانی،
جلد 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

ازآنجاکه روح انسان تعالی­طلب است، پیوسته‌ درصدد کشف نادانسته­ها برمی‌آید؛ بنابراین، ابزارهایی را جست‌وجو می­کند تا به زندگی بهتر دست یابد و در پی ایجاد شهر آرمانی یا مدینه فاضله، ناکجاآباد، جهان مطلوب و... است.
صوفیه به‌نسبت دیگر اقشار جامعه با واقعیت­های اجتماعی و بومی خود مأنوس­تر بودند و جامعه را پر از کاستی می­دیدند و بر آن بودند که با شناخت جامعه موجود و درک کاستی‌ها و نارسایی­های آن، انسان را به جهان مطلوب رهنمون شوند.
تلقی عارفانی چون سنایی، عطار و مولوی از آرمان‌شهر، با برداشت فلاسفه و متشرعان از آن تفاوت­های بنیادین دارد. در پی این مهم، همواره اندیشمندان، شاعران و نویسندگان ویژگی­هایی را برای آرمان‌شهر برشمرده‌اند که اگرچه اشتراک‌هایی با هم دارند، در برخی مختصات متفاوت‌اند.
در این جستار سعی شده است با روش توصیفی ـ تحلیلی مبتنی بر بررسی مهم‌ترین آثار ادبی قرن‌های ششم و هفتم هجری، سیر تحول مفهوم آرمان‌شهر در آثار بزرگان شعر عرفانی فارسی بررسی شود تا ازیک‌سو ویژگی­های هر یک از آرمان‌شهرها مشخص شود و از جانبی دیگر، تفاوت و تمایز هر یک از آنها ـ با توجه به ویژگی­های سیاسی‌ـ اجتماعی آن دوران نمایانده شود.
 
اکرم برازنده، امیربانو کریمی،
جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

قوت‌القلوب فی معامله المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، اثر ابوطالب مکی، متن سازمانی و متمکنی است که در تثبیت و تخلید گفتمان تصوف بسیار مؤثر بوده ­است؛ زیرا جریان فربه تصوف در اواخر سده دوم در بستر دین مفصل‌بندی شد و از میان گفتمان‌های معارضی چون فقاهت و کلام و فلسفه گذشت. این جریان در دوره­ای تکوین یافته که عقل‌گرایی افراطی، جدال­های فقهی، مناقشات فلسفی و نزاع­های سیاسی و اجتماعی بر کل جامعه اسلامی سایه افکنده بود. ایده‌پردازان تصوف، با بررسی و شناخت خلأها و دال‌های تهی، رهیافت­های حاکم بر جامعه را ـ‌به مدد منطق تفاوت گفتمانیِ گزاره­های غایب و مهجورـ  برجسته کردند و با استمداد از شیوه تأویل، گزاره‌های گفتمانی خود را پربار ساختند و کم­کم توانستند گفتمان تصوف را منسجم کنند و غالب این اهتمام، به‌صورت عینی، تا حدودی در کتاب قوت‌القلوب، که آن را ملتقای دو گفتمان دانشمندی و بینشمندی می­دانیم، تبلور یافته است. برای تحصیل این مهم، از روش و الگوی تحلیل گفتمانی جفت‌گفتمان‌ساز لاکلاو و موفه بهره جستیم و نشان دادیم که ابوطالب مکی چگونه توانسته گزاره­های غایب، مهجور و تهی‌شده فقه را با استفاده از شیوه تأویل ترمیم کند.
 
ملک‌محمد فرخزاد، مژگان زارع کهن،
جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

ادبیات قلمرو‌های وسیعی را دربرمی‌گیرد که شامل موضوعات گوناگونی است؛ با دانش‌های متعددی در ارتباط است و روش‌های مختلفی را نیز برای بررسی و مطالعه آن می‌توان به‌کار گرفت. به‌عبارت دیگر، بسیاری از مسائل ادبی «چندتباری» هستند و در علوم مختلف ریشه دوانده‌اند؛ از جمله روان‌شناسی. مفهوم هوش‌معنوی، با موضوعاتی از معانی یا ارزش‌ها در پیوند است که به موجب آن جایگاه هوش در زندگی ما در بافت و زمینه‌ای غنی‌تر از معانی قرار می‌گیرد. هرچند اصطلاح هوش‌معنوی از دستاوردهای حوزه عرفان نیست و در روان‌شناسی محل بحث و بررسی است، اما این به‌معنای متروک‌ماندن موضوع در آثار عرفانی ما نیست. اگر منصفانه بنگریم، مباحث مربوط به هوش‌معنوی و معادل‌های آن به‌صورت بسیار وسیع و پربار در ادب عرفانی ما بیان شده است. شاخصه معنویت و مذهب به‌ویژه هوش‌معنوی در عرصه شعر عرفانی در ادبیات فارسی و شعر مولانا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مقاله حاضر که به روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و بر مبنای داده‌ها‌ی کتابخانه‌ای صورت گرفته است، نشان می‌دهد که ایمان، صلح‌، نوع‌دوستی و کاربرد صحیح آن در زندگی و سازگاری با ناملایمات دنیای واقعی از شاخصه‌های اصلی هوش‌معنوی در مثنوی مولاناست.
 
مریم دزفولیان راد، غلامعلی فلاح، فرزاد بالو،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

تاکنون متفکران بسیاری با رویکردهای گوناگون به بررسی  مفهوم «دیگری» و مصادیق آن در ابعاد گوناگون زندگی پرداخته‌اند. ادبیات نیز به‌منزله بستری برای بازنمایی مصادیق «دیگری»، در کانون توجه محققان و دیگری‌پژوهان قرار گرفته است. بررسی مصادیق «دیگری» در خوانش متون ادبی، علاوه‌بر  شناخت جایگاه دیگربودگی در جهان‌بینی افراد در اعصار مختلف، تحدید قلمرو «من» را نیز ممکن ساخته است. در این نوشتار، به روشی تحلیلی و با رویکرد تلفیقی، ظرفیت‌های مثنوی مولوی در بازنمایی انواع «دیگری» و تحقق سطوح دیگربودگی «دیگری» و جایگاه «دیگری» در جهان‌بینی عرفانی بررسی می‌شود تا با درک سطوح تحقق دیگربودگی، شناختی نسبی از ساختارهای حاکم بر اندیشه‌های عرفانی حاصل شود. بدین‌منظور، پس از تببین مفهوم «دیگری» در سه نظام فکری ـ فلسفی: تقابلی، دیالکتیکی و بین‌سوژه‌ای، با ذکر نمونه‌هایی از مصادیق «دیگری» در ابیات مثنوی، خوانشی از سطوح تحقق دیگربودگی «دیگری» و شروط امکان آنها در این متن ارائه می‌شود.  ازمنظری کلی، به جهت  وجود ساختار تقابلی حاکم بر جهان‌بینی عرفانی و تعریف «دیگری» به‌منزله یک «غیر»، تحقق سطوح بالای دیگربودگی را در متن مثنوی نمی‌توان انتظار داشت، اما روایت تجربه وصال و به‌تصویرکشیدن عجز «من» از درک «دیگری نامتناهی» را بازنمایی بالاترین سطح از دیگربودگی می‌توان تلقی کرد. ضمن اینکه در فاصله «غیر» تا «‌دیگری نامتناهی» و به‌واسطه گفت‌وگو، سطحی از دیگربودگی نیز در ارتباط میان شخصیت‌های داستان‌هایی از مثنوی بازنمایی می‌شود.
 
حسین حسن رضائی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده


 برخی کلمات و ترکیبات در دیوان حافظ هست که توجه دقیق به آنها ما را به دنیای شعر و اندیشه او نزدیک می‌کند. از جملۀ این کلمات و ترکیبات «جام» و مترادف­های آن است. بسامد کلمه جام و مترادف­های آن در دیوان حافظ از تعلقِ خاطر زیاد او به جام نشان دارد. در این مقاله، برای بررسی جام در دیوان حافظ، درباره اهمیت جام در ادبیات فارسی و دیوان حافظ، نظر شارحان متقدم و معاصر درباره معنا و کارکرد جام در حافظ بیان شده است. متن مقاله به دو قسمت تقسیم می­شود: در قسمت اول، جام در سنت شعری قبل از حافظ بررسی شده است. قبل از حافظ، غالباً سه نوع جام یا شراب داریم: زمینی، عرفانی و خیامانه. در قسمت دوم، ذیل عنوان‌هایی، به هنرنمایی­های حافظ با جام پرداخته شده است: 1. تکرار و برجسته‌کردن جام و تبدیل آن به بن‌مایه نمادین، 2. تقابل­سازی با جام و به‌کاربردن آن همچون ابزاری برای مبارزۀ سیاسی و اجتماعی، 3. اختلاط معانی و کارکردهای گوناگون و متضاد جام با یکدیگر، 4. ساخت بیانِ متناقض­نما با جام و خلق ابیات شاهکار. مقاله حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی، در پایان نتیجه می­گیرد که حافظ آگاهانه با تکرار جام آن را برجسته و نمادین ساخته و با اختلاط معانی ایرانی و اسلامی جام، منشوری ساخته که هر خواننده­ای، به فراخور تجربه و دانش خود، می­تواند معانی گوناگونی از آن دریافت کند.
 
محمدحسین بیات، فریبا جباری،
جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

آموزش مباحث توحیدی و تلاش برای تفهیم مفاهیم غامض معرفتی، همواره دغدغه اندیشمندان بوده است. علیرغم وجود بن مایه های مشترک در تعالیم توحیدی، دستیابی به مفاهیم و معانی غنی برای همگان میسر نیست و چه بسا در ادراک آن تناقض های بسیاری درگیرد. حدیقه ‏الحقیقه و مثنوی از جمله متون تعلیمی هستند که از صور خیال فراوانی به سان تشبیه، استعاره، مجاز، تشخیص و کنایه در بیان مفاهیم توحیدی بهره برده اند. در این نوشتار سبک تعلیمی سنایی و مولانا در آموزش مفاهیم توحیدی و نحوه برخورداری این دو عارف از صورخیال، مورد بررسی قرار گرفته است. زبان توحیدی مثنوی و حدیقه الحقیقه گرچه زبانی تقریبا یکدست و واحد است، اما سنایی در طرح کلیات و در سطح عالی به بیان توحید پرداخته و مولانا بیشتر وارد جزییات مفاهیم توحیدی شده است. تصویرهای حدیقه‏الحقیقه بیشتردر محور افقی طراحی شده، اما در مثنوی مولانا، در محور عمودی نیز تصاویر بسیاری یافت می شوند. مولانا در مواردی از تصاویر ایجاد شده از نمادهای سنایی بهره برده و در بسیاری از موارد با نمادهایی کاملا ابتکاری به آموزش مفاهیم توحیدی پرداخته است. برخورداری از شکل ترسیمی حروف (سمبولیسم الفبایی) و تشبیه به حروف در هر دو اثر مشترک است. 

 
 
 
 
 
 
 
 
 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4666