|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای علم
بیژن ظهیری ناو، محمد ابراهیمپور، جلد 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده
سعدی یکی از معدود شاعران زبان فارسی است که به واسطه نفوذ آثارش، حضوری دائمی، عمیق و اثربخش در فرهنگ ایرانی داشته است. در این مقاله تلاش شده تا رابطه میان بخشی از اشعار این شاعر یعنی قصاید وی، که عموماً لحن و محتوایی وعظآمیز، خطابی و دینی و اخلاقی دارد، با اصول و مبانی مکتب کلام اشعری بهطور دقیق و مستند بررسی شود. بدین منظور پس از ارائه تعریف؛ ویژگیها، و دلایل پیدایش علم کلام، به بحثی تاریخی درباره مکاتب کلامی و زمینههای پیدایش آنها پرداخته شده، اما از آن میان به دو مکتب غالب کلامی در تمدن اسلامی، یعنی معتزله و اشاعره توجه خاصی شده است. در بخش اصلی این مقاله با عنوان، "مکتب کلامی سعدی"، ابتدا دلایل و زمینههای تاریخی گرایش سعدی به کلام اشعری باز نموده شده و نهایتاً نشانههای این گرایش و تجلی اشعریگری وی از میان قصاید استخراج و ذیل عناوین معروف مباحث کلامی، همچون "رؤیت الهی"، "عدل الهی"، "جبر و اختیار"،... طبقهبندی و تشریح شده است.
محمد بهنامفر، محمدعلی محمدی، جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
خاقانی یکی از بزرگترین چکامهسرایان ادب پارسی در قرن ششم است. یکی از بارزترین ویژگیهای سبکی این عصرـ که بیشتر در بین شاعران آذربایجان دیده میشود ـ استفاده گسترده از انواع علوم و فنون روزگارـ از جمله نجوم ـ میباشد. خاقانی که علم نجوم را تمام و کمال فرا گرفته بود، با پشتوانه استعداد سرشار، معلومات گسترده، ذهن وقاد و طبع روانش، با استادی و مهارت بینظیر خود از مجموع اصطلاحات، احکام و ظرافتهای این علم در تصویرگری استفاده کرده است. تلفیق باورها و اصطلاحات نجومی با اعتقادات دینی و اساطیری همراه با رعایت انواع تناسبهای لفظی و معنایی و ترفندهای زیباسازی کلام، گاهی آنچنان هنری و شگفتانگیز است که خواننده را مات و مبهوت میکند و در برابر هنرنمایی و سحر قلم او تسلیم میسازد. این مقاله کوشیده است تا بر پایه دقت در ژرفساخت هنری و زیباشناختی شعر خاقانی پارهای از تصاویر شعری او را که ملهم از اصطلاحات و احکام نجومی است، بررسی و تحلیل نماید و میزان، چگونگی و شگردهای استفاده شاعر بزرگ شروان از این باورها و اصطلاحات را در تصویرسازی نشان دهد.
جانالله کریمیمطهر، سکینه شهریاری، جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
در این مقاله یکی از انواع ادبی یعنی فانتاستیک، که اخیراً در ادبیات معاصر روسیه رواج چشم¬گیری پیدا کرده است، مورد بررسی قرار می¬گیرد. داستان مورد بحث ما پدر من آنتی بیوتیک است، از آثار برجسته این نوع ادبی است که بر اساس شرایط بحرانی و حوادث ناهنجار دنیای کنونی و تأثیر آن بر زندگی انسان¬ها، نگاشته شده است. در ادامه با معرفی سرگئی واسیلیویچ لوکیانینکو از نویسندگان پیشرو فانتاست در ادبیات نوین روسیه، به بررسی آثار وی و انگیزه¬های روی¬آوری نویسنده به این سبک ادبی می¬پردازیم. لوکیانینکو نویسنده¬ای که با مهارت شگفت¬انگیزی زندگی را در گذشته، حال و آینده به ¬کمک علم و تخیل ترسیم می¬کند، داستان مورد بحث را در سال 1992 به رشته تحریر درآورد. از نظر او برای انسان امروزی دشوار است که به شیوه نوین زندگی، شمار کثیر اطلاعات، ازدیاد برخوردها و روش جدید معاشرت¬ها عادت کند. او معتقد است روان انسان که آمادگی چنین حمله¬ای را نداشته است، گاهی اوقات ترجیح می¬دهد دنیای واقعی را فدا کند و در دنیای ساخته ذهن خود غرق شود. نویسنده در این داستان تلاش دارد نشان دهد که قربانیان اصلی ناهنجاریها و جنگ¬طلبی¬های بزرگترها در دنیای کنونی، یعنی دنیای به اصطلاح متمدن، کودکان¬اند. در این مقاله همچنین سعی شده است، با بررسی داستان پدر من آنتی¬بیوتیک است بهعنوان یکی از آثار فانتاستیک عصر حاضر روسیه، تا حدودی زمینه برای آشنایی بیشتر خوانندگان ایرانی با ادبیات معاصر روسیه، مخصوصاً نوع ادبی فانتاستیک فراهم گردد.
سید علی اصغر میرباقری فرد، سید مرتضی هاشمی، حکمتالله صفری فروشانی، جلد 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده
این مقاله بر آن است تا نشان دهد مبحث «قصر» در منابع فارسی علم معانی چندان به سامان و منسجم نیست. در این آثار مرز میان جملههای مقصور ادبی تعییننشده است؛ علاوه بر این، تقسیمبندیهای آن بر اساس اشراف و تسلط خواننده بر قصد متکلم یا مخاطب شکل میگیرد. نگارنده در این مقاله با نقد و تقسیمبندیهای سهگانه کتابهای معانی نتیجه میگیرد که جملات مقصور حقیقی و غیرادعایی باید در حیطه زبان و جملات غیرحقیقی و ادعایی باید در حوزه ادبیات بررسی شود و همچنین تغییر در لحن خواندن یا شدت تلفظ کلمات، موصوف و صفت یا صفت و موصوف آن را تعیین میکند و در تبیین قصرهای «افراد، قلب، تعیین» شناخت مخاطب بسیار ضروری است. نهایتاً اینکه جایگاه جملات مقصور در ذیل انواع جمله و مقاصد ثانوی آن مشخص نشده است. در پایان پیشنهاد میشود که در آموزش یا تجزیه و تحلیل مبحث قصر پنج عنوان «موضوعشناسی، ادبیتشناسی، مخاطبشناسی، جملهشناسی و غرضشناسی» در نظر گرفته شود.
محمد غلامرضایی، سیده نرجس مؤمنی، جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
ترجمهها و ترجمهـتفسیرهای کهن قرآن سرمایههای کمترشناختهشدهای از گنجخانه بزرگ زبان فارسی است که مشتمل بر واژگان گوناگونی از حوزهها و دورههای مختلف این زبان است و میتواند گنجینهای پرمایه برای توانمندسازی و گسترش زبان فارسی باشد. ترجمه تفسیر طبری یکی از کهنترین و غنیترین این ترجمهـ تفسیرهاست که برمبنای کتاب تفسیر طبری فراهم آمده است و هم از نظر تاریخ زبان فارسی و هم از لحاظ تاریخ متون دینی اهمیتی ویژه دارد. اما چاپی که از تصحیح این کتاب موجود است با توجه به قواعد فنّ تصحیح و شرایط گونهشناسی زبان فارسی اشکالاتی دارد که در این مقاله سعی شده است به مواردی از آنها اشاره شود و ضرورت تصحیح مجدد این کتاب ارجمند بر اساس نسخهای دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
راضیه فولادی سپهر، عباس ماهیار، جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده
تأثیر بسیار آسمان و آنچه در اوست بر سرایندگان و هنرآفرینان ایرانی سبب شده است تا در شعر فارسی برای توصیف آسمان، خورشید، ماه و ستارگان و دیگر اجرام فلکی تعبیرهای زیبایی به وجود آید که همه روشنکننده قدرت شگرف سخنپردازان ایرانی در آفرینش واژههایی سرشار از ذوق و هنری کمنظیر است.
در نوشتار حاضر سعی بر این است که چگونگی کاربرد اصطلاحات خاص نجومی در سخن انوری تحت بررسی و تحقیق قرار گیرد و نوآوری این شیوه در عین استحکام و صلابت در سخن او کاویده شود. بدینسبب، علاوهبر نمایاندن هنر تصویرگری کلامی و خلاقیتهای مفهومی او، به گرهگشایی برخی ابیات پیچیده او نیز پرداختهایم.
عفت نقابی، جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده
مقوله پایندانی از مباحث اصلی کلامی سدههای نخستین اسلامی است که همواره محل اختلاف و نزاع متکلمان بوده و خود به دنبال مسئله جبر و اختیار و مباحث کلامی دیگری چون تقدیر، عدل، رؤیت و... دربین مسلمانان مطرح شده است و داغشدن مناقشههای کلامی را بین معتزله و اشاعره و بعدها شیعه درپی داشته که به کندوکاو درباره این مسئله و طرح آراء منجر شده است. در این مقال برآنیم که پس از بحثی کوتاه درباره چگونگی تکوین آن و مقایسه آرای بزرگان این فرق درباره پایندانی، به نمود آن در شعر فارسی بهویژه بین شاعران عارفمسلک و برجسته سدههای ششم و هفتم مانند سنایی، عطار، مولوی و سعدی بپردازیم و رویکرد آنها را به این مسئله نشان دهیم.
حمیده نوح پیشه، روح الله هادی، جلد 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده
اشکالات و اختلافاتی که در متون درسی علم معانی وجود دارد باعث شده است جایگاه این شاخه علمی در میان علوم ادبی تضعیف و کارآییهای بالقوه آن در درک زیبایی و تحلیل مسائل ادبی پنهان شود. این اشکالات غالباً از فقدان روش علمی و نبود تعریف درست و دقیق از مبانی این دانش سرچشمه میگیرد.
این پژوهش در جهت بازبینی، نقد و تبیین مبحث «حذف و ذکر» انجام شده است که یکی از بخشهای مهم فنّ معانی است. حذف و ذکر از مهمترین ابزارهای بلاغی شعرا و نویسندگان فارسی است که در طول تاریخ ادبی به صورت متنوّع و مکرّر از آن بهره بردهاند؛ ازهمینرو توضیح و تفسیر جنبه بلاغی آن از نخستین کتابهای معانی تا دوره معاصر درکانون توجه اهل بلاغت بوده است.
نویسندگان مقاله حاضر مبحث «حذف و ذکر» را در کتابهای بلاغت فارسی بررسی کرده و ضعفها و قوّتهای این کتابها را در ارائه منسجم و هدفمند این بخش مهم از علم معانی نشان دادهاند و درنهایت برای حذف برخی اغراض ثانویه نادرست، ادغام دستهای از اغراض در یکدیگر، تغییر نام بعضی از آنها، تعیین «حدودِ مسند» و بازنگری مبحث «ذکرمسندالیه» پیشنهادهایی مطرح کردهاند.
قدمعلی سرامی، محمدحسن مقیسه، جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف این پژوهش، نشاندادن توجه و گرایش عمیق قلبی و علمی اقبال لاهوری، شاعر بزرگ پاکستانی، به فرهنگ و تمدن ایران و زبان فارسی است.
تحقیق با تحلیل یک بیت شعر از غزلی معروف که اقبال درباره ایرانیان سروده آغاز میشود و با شواهد فراوان از آثار منثور و منظوم اقبال، نشان داده میشود که او با فرهنگ ایران و حتی با برخی از نشانههای جزئی آن بهخوبی آشنا بوده است. آنگاه پنج موضوع که عبارتاند از دین، فلسفه و کلام و عرفان، عقل و عشق، تلفیق و زبان فارسی که از مهمترین مؤلفههای فرهنگ ایرانی هستند تحلیل میشوند و همین موضوعها با آثار اقبال لاهوری سنجیده میشوند تا نشان داده شود که مؤلفههای فرهنگی و آداب و سنن ایرانیان در همه کتابها و نوشتههای علمی و ادبی و فلسفی و حتی دیدگاه اجتماعی او به میزان بسیار زیادی تأثیرگذار بوده است.
یافته پژوهش این است که اقبال بهرغم آنکه با چهار فرهنگ ایرانی، اسلامی، هندی و اروپایی و چند زبان زنده دنیا مانند انگلیسی، اردو، عربی و آلمانی آشنا بوده، بیشترین و عمیقترین تأثیرها را از فرهنگ و تمدن ایران و شعرا و دانشمندان و عرفا و فلاسفه ایرانی و اندیشههای ایشان و نیز از زبان و ادبیات فارسی پذیرفته است؛ بهگونهای که علاوه بر دارابودن دیوان شعری مستقل به زبان فارسی، آشکارا نیز بیان کرده است که زبان فارسی را برای بیان خواستههای قلبیاش مناسبتر از زبان مادریاش میداند.
محمدرضا عزیزی، جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
در مقاله حاضر، مشخصههای صَرف اسم عربی مانع برداشتهای گوناگون از متون ادبی دانسته شده است. ساختمان اسم عربی از ویژگیهایی ذاتی چون تذکیر و تأنیث، جامد و مشتق، وزن، تثنیه، انواع جمع، ضمایر دقیق، موصول، اسمهای اشاره و... برخوردار است که تعیّن و تداعی دقیق معانی در ذهن مخاطب را بههمراه دارد. هرچند دقت صَرف عربی در نثر علمی و فلسفی امتیاز بهشمار میرود و دانشمندان میتوانند مقصود خود را بهکمک آن بهروشنی بیان کنند، در متون ادبی، نقص بهنظر میرسد و از چندپهلویی و لطف هنری اثر میکاهد. مسکوتبودن برخی از این ویژگیها در صرف اسمهای فارسی، به ابهام و ادبیت شعر کمک میکند. در دیوان حافظ هفت غزل ملمع وجود دارد که امکان چنین مقایسهای را فراهم میآورد. وجود مصراعهایی به زبان فارسی و عربی در یک غزل حافظ بهخوبی تفاوت امکانات صرفی در زبان فارسی و عربی را نشان میدهد. فقدان چنین مشخصههایی یا وجود آن بهصورتکلی در واژه فارسی طیف بیشتری از مخاطبان را با خود همراه میسازد و دامنه برداشتهای گوناگون را وسعت میدهد.
|
|
|
|
|
|