[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
2 نتیجه برای مطالعات تطبیقی

خانم مرجان حیدری تمرآبادی، خانم شیوا حیدری تمرآبادی، آقا وحید وزیری،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با رویکردی بین­رشته‌­ای به بررسی نقش عناصر معماری در داستان‌­های سوررئال بوف‌کور و شازده احتجاب می­‌پردازد. هریک از عناصر معماری که فضای فیزیکی را شکل می‌­دهند و به‌تعبیری فضایی محدود به زمان و مکان ایجاد می‌­کنند تعریفی مشخص و کارکردی مختص خود دارند، اما محتوای این عناصر با معنای ضمنی‌شان فضاهایی ایجاد می‌کند که به زمان و مکان محدود نیستند. ازآنجا‌که هدف این پژوهش بررسی تأثیر عناصر معماری در خلق فضای داستان سوررئال است، ابتدا عناصر معماری موجود در داستان­‌ها استخراج شد و با تکیه بر مطالعات تطبیقی، با روش تحلیلی‌ـ‌توصیفی معنای آنها فراتر از جنبه‌ی فیزیکی بررسی و درنهایت نقش آنها در خلق فضای سوررئال این داستان­‌ها آشکار شد. بوف‌کور را می­توان مهم­ترین اثر صادق هدایت دانست. عناصر معماری ازجمله خانۀ راوی و بناهای موجود در داستان نقش بسیار مهمی در فضاسازی داستان دارند. در داستان شازده احتجاب، به‌واسطه‌ی یادآوری خاطرات شخصیت اصلی در آخرین شب زندگی‌اش در اتاق خود، فضایی سوررئال شکل می‌­گیرد. با بررسی عمیق‌­تر، می‌­توان گفت عناصر معماری موجود در اتاق، با حمل مفاهیمی فراتر از خود، نقشی اساسی در بیان احوال شخصی شازده و شناساندن ضعف­‌ها و ترس‌های او ایفا می‌­کنند.

 
آقای غلامرضا پیروز، خانم حورا عادل، آقای غریب‌رضا غلامحسین‌زاده، خانم فتانه محمودی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

شعر و نقاشی دو مسیر متفاوت برای خلق آثار هنری است که همواره روابط بسیار نزدیک آن‌ها مورد ‌توجه پژوهشگران تاریخ هنر و منتقدان ادبی بوده است. سهراب سپهری هنرمندی است که در هر دو حوزۀ شعر و نقاشی طبع‌آزمایی کرده و آثاری از خود به جا نهاده است؛ از همین ‌رو پژوهش حاضر با گزینشی هدف‌مند از مجموعه نقاشی درختان و هشت کتاب سپهری و با تمرکز بر انگارۀ درختان در هر دو رسانه، به مطالعۀ تطبیقی و بینارشته‌ای این آثار بر مبنای نظریۀ آیکونولوژی پانوفسکی می‌پردازد؛ تا با افق دید گسترده‌‌تری به تحلیل و تبیین جنبه‌های مختلف ساختاری و معناشناختی آیکون‌های مشترک جهت کشف ویژگی‌ها و ارتباطات بین جهان شعری و هنر نقاشی او بپردازد. پرسش پژوهش این است که چرا و چگونه انگارۀ درخت در دو نظام زبانی و بصری متفاوت عمل می‌کند؟ رویکرد سپهری به عنصر درخت در شعر و نقاشی در مفاهیمی همچون پویایی و ایستایی، زندگی و مرگ، ریشه‌داری و بی‌ریشه‌گی، با‌بری و بی‌بری، باز بودن و بسته‌بودن، انفصال و اتصال در تقابل با هم است و گاهی در مضامینی همچون غریب بودن و حس تعلیق به یکدیگر نزدیک می‌شود. نتیجۀ این پژوهش نشان می‌دهد، سپهری در ترسیم تصویر درخت و فضای آن زیر تأثیر پارادایم جریان نقاشی مدرن ایران قرار دارد که اساساً در آن فضا انقباضی و بدون گستره، تیره و یأس‌آلود است و از همین‌رو درخت‌ها در نقاشی او بیشتر در جهت گسست عمل می‌کنند در جهت انفصال با جهان و جوهر هستی حرکت می‌کنند و می‌تواند تمثیلی از دنیای عینی سپهری باشد؛ اما تصویر درخت در اشعار او دنباله‌رو همان مفاهیم غالب (نماد شادابی، طراوت، سر‌زندگی) به دور از نشانه‌های رتوریک و ساحت ضمنی غریب در سطح معمول ادبیات فارسی است و به‌گونه‌ای تبیین‌کننده جهان آرمانی شاعر است.
 

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4666