|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
1 نتیجه برای معرفتشناسی غربی
محمدجواد اعتمادی گلریز، حبیب الله عباسی، رسول رسولی پور، جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده
مسئله شناخت در زندگی انسان موضوعی دیرینه و محوری است که از سرآغاز تفکر بشر درباره هستی به میان آمده است. مجموعه اندیشههای مطرحشده در این زمینه دانش معرفتشناسی را پدید آورده است. در میراث عرفانی مولانا نکات بدیع و عمیقی درباره مقوله شناخت بهدست میآید و بخش مهمی از آرای او به بحث خطاها و محدودیتهای شناختی انسان مربوط است. این بحث در سنت فلسفی غرب نیز از جهات گوناگون طرح شده و پاسخها و تبیینهایی یافته است. در این پژوهش کوشش شده، با روش تحلیلیـتوصیفی و با رویکردی تطبیقی، ابعاد چندگانه موضوع خطاها و محدودیتهای شناختی انسان نزد مولانا بررسی شود و برای رسیدن به مقصود نگاهی نیز به سیر موضوع در سنت فلسفی غرب شده است. از این رهگذر، به مقولاتی همچون عقل، تجربه، توهم، تصور و بود و نمود جهان پرداخته شده و پس از روایت سیر تکاملی موضوع در فلسفه غرب، اشارات مولانا در این زمینه نقل و بررسی شده است. درنهایت، نشان داده شده که چگونه مولانا نیز سویههای چندگانه خطاها و محدودیتهای شناخت را کاوش و بیان کرده و آرای او چه شباهتهایی با سنت فلسفی غرب دارد. همچنین، تفاوتها و شباهتهای نگرش فیلسوفان و عارفان در چیستی و چگونگی امر شناخت نیز بررسی شده است. میان فیلسوفان و عارفان درباره موضوع شناخت شباهتها و تفاوتهایی وجود دارد. مهمترین تفاوتها را میتوان به نقش محوری عقل نزد فیلسوفان و بیاعتباری آن در مقابل بعضی ابعاد دیگر شناخت نزد عارفان نسبت داد. ازسوی دیگر، تمثیل سایهها در فلسفه افلاطون و مسئله بود و نمود و نقش تصور در مواجهه با جهان در دیدگاه فیلسوفان ایدهآلیست قرن هجدهم، شباهت زیادی با مبانی شناختشناسی در آرای مولانا دارد. در بیان شباهتها، درمییابیم که بخشی از دیدگاه مولانا در توصیف جایگاه عقل و محدودیتهای شناختی انسان، به آرای عقلگرایان معرفتی قرن هفدهم شباهت دارد، و در زمینه جایگاه ویژه تجربه در شناخت و کاستیهای آن، به آرای تجربهگرایان قرن هجدهم پهلو میزند.
|
|
|
|
|
|