4 نتیجه برای جلالی
محمد حاصلی، حمید جلالیان،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
در مطالعات آمایش محیطی، بهترین مسیر توسعه توجه اصولی به توانها و تهدیدهای محیطی و، بر این اساس، استفاده بهینه از سرزمین است. در این باره، ارتباط تنگاتنگی بین توسعهی کشاورزی، توسعه روستایی و منابع محیطی وجود دارد. نوع بهرهبرداری از اراضی عامل بسیار مهمی در فرسایش و تولید رسوب حوضههای آبریز بهشمار میرود. در پژوهش حاضر، مطالعه و ارزیابی وضعیت فرسایش خاکِ حوضهی آبریز «دشت الشتر» با هدف توسعهی بهرهبرداریهای کشاورزی با استفاده از روش PSIAC صورت گرفته است. اصول روش PSIAC برای تخمین استعداد رسوبزایی اراضی بر پایهی بررسی نقش و اهمیت نُه عامل مؤثر شامل وضعیت زمین سطحی (مقاومت سنگبستر در برابر عوامل فرساینده)، وضعیت خاک (واحدهای اراضی)، وضعیت آبوهوا، وضعیت رواناب، وضعیت توپوگرافی (پستیوبلندی)، وضعیت پوشش حفاظتی، نحوهی استفاده از اراضی، وضعیت فعلی فرسایش، ارزیابی عامل شیب فرسایش رودخانهای و حمل رسوب در فرسایش خاک طراحی شده است. در فرآیند مطالعه، با استفاده از سامانهی اطلاعات جغرافیایی (GIS)، این اطلاعات تجزیهوتحلیل، تلفیق و، سرانجام، بهصورت لایههای اطلاعاتی تهیه گردیدند. در ادامه، با استخراج واحدها و سنجش آنها با مطالعات طرح جامع احیا و توسعهی کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان، که مؤسسهی پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی تهیه کرده است، پهنهبندی نهایی صورت گرفت. نتیجهی این پژوهش نشان میدهد فرسایش در سطح حوضه نسبتاً فراوان است، بهنحویکه حداقل بیش از 62% را از وسعت حوضه کلاسهای فرسایشی (VI V,) و حدود 37% را از سطح حوضه کلاسهای فرسایشی کم تا متوسط (III, II, I) در برگرفته است. بنابراین، در نگاه کلی، استفاده از اراضی در این حوضه با محدودیت فرسایش روبهرو است و کنترل فرسایش خاک و اقدامهایی برای حفاظت خاک و آب در چارچوب طرحهای حفاظتی اولویت مییابد. با این حال، مکانگزینی گذشته سکونتگاههای روستایی عمدتاً منطبق بر پهنههای فرسایشی کم تا متوسط است که این نشاندهندهی وجود نوعی تفکر آمایشی سنتی نزد پیشینیان است.
مسعود جلالی، غلامرضا مقامی مقیم، عبدالله فرجی، علی محمد منصورزاده، سید محمود حسینی صدیق،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
امروزه در برنامهریزیهای راحتی و سلامت انسان، بررسی وضعیت تنشهای فیزیولوژیک حرارتی، نقش مهمی را ایفا میکند. در این خصوص میتوان در برنامهریزیهای بلندمدت از آب و هوا و در برنامهریزی کوتاه مدت از شرایط جوّی کمک گرفت. در تحقیق حاضر با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک تنش حرارتی(PET) اقدام به تهیه اطلس آسایش اقلیم ایران در مقیاس ماهانه گردید. مقادیر محاسبه شده برای 40 ایستگاه کشور با طول دوره آماری مشترک 52 سال (1338-1390) نقشههای تنش فیزیولوژیک حرارتی تهیه شد. بر اساس نقشههای ترسیم شده نقش ارتفاعات در شکلدهی شرایط تنشهای فیزیولوژیک حرارتی بسیار پررنگتر از طول و عرض جغرافیایی است. از لحاظ شرایط بدون تنش حرارتی فروردین ماه با 7/47 درصد از مساحت ایران در رتبه اول قرار دارد و مطلوبترین شرایط آب و هوایی بدون تنش را داراست. در همین ارتباط دی ماه با 3/75 درصد از کشور دارای تنش سرمایی است و بعد از آن مرداد ماه با تنش گرمایی 9/99 درصد از کشور، بدترین شرایط تنش فیزیولوژیک حرارتی آب و هوایی را دارا است. بیشترین و کمترین ضرایب تغییرات مکانی تنش فیزیولوژیک حرارتی ایران به ترتیب مربوط به دی و تیر ماه است. در ادامه با توجّه به نمرات شاخص، گروه بندی ایستگاهها با اعمال روش خوشهای سلسله مراتبی با روش ادغام وارد (Ward) انجام گرفت. نتایج نشان داد هفت ناحیه اصلی تنش فیزیولوژیک حرارتی برای اطلس ایران قابل تشخیص است که در هر یک از این ناحیه، شرایط تنش حرارتی از ویژگیهای همسان برخوردار است.
سید محمود حسینی صدیق، مسعود جلالی، تیمور جعفری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
تغییرات در تابش موج بلند خروجی زمین به عنوان یک شاخص حیاتی سینوپتیکی دگرگونی و مخاطرات آب و هوایی است که برای شناسایی کمربند خشک گرمسیری، چرخش سلول هادلی، نوسانات اقیانوسی-جو، ابرهای ضخیم و همرفتی، پیش بینی زلزله و گردوغبار در نظر گرفته می شود؛ هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فصلی تابش موج بلند خروجی ایران میباشد. بدین منظور دادههای تابش موج بلند خروجی زمین طی دوره آماری 1396-1354 از پایگاه داده ncep/ncar استخراج و مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد تابش موج بلند خروجی ایران به نسبت افزایش هر سال، به مقدار W/m2 16/0+ افزایش و همچنین، با افزایش عرض جغرافیایی به مقدار W/m2 37/0- کاهش مییابد. روند تغییرات فصلی بیانگر این است که 100درصد مساحت کشور در فصل زمستان از روند افزایشی معنی داری و در فصل پاییز عدم معنی داری برخوردار بوده است. فصل تابستان 24/21 درصد و در بهار 35/18 درصد از روند کاهشی عدم معنی داری برخوردار است که در جنوب شرق شامل استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان، فارس و هرمزگان است و همچنین 76/78 درصد فصل تابستان و 65/81 درصد فصل بهار از روند افزایشی عدم معنی داری برخوردار می باشد. بررسی شاخص فضایی آماره Gi لکههای داغ تابش موج بلند خروجی ایران در فصلهای بهار، پاییز و زمستان در جنوب و جنوب شرق کشور شامل استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، جنوب فارس، بوشهر و در فصل تابستان در مرکز ایران شامل دشتهای لوت، کویر و صحرای پست نمکزار و ماسهزار طبس و همچنین در غرب ایران در استانهای کرمانشاه، خوزستان و ایلام با مرکزیت موسیان مشاهده شده است.مناطق لکه های سرد در همه فصول به صورت کمربندی از شمال شرق به سوی شمال غرب و همچنین در زاگرس شمالی مشاهده شده است که کمینه آن با میانگین W/m2220- 213 به مرکزیت خوی، ماکو، چالدران، جلفا و مرند است.
آقا سید محمود حسینی صدیق، آقا مسعود جلالی، آقا حسین عساکره،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
گسترش قطب سوی کمربندگرمسیری را در اثر تغییرات آب و هوایی ناشی از فعالیتهای انسانی، به ویژه افزایش گازهای گلخانهای و تغییر کاربری اراضی زمین میدانند. تغییرپذیری پهنای کمربند گرمسیری به عرضهای جغرافیایی بالاتر حاکی از گسترش منطقه خشک نیمه گرمسیری است که این امر حاکی از افزایش فراوانی خشکسالی در هر نیمکره است. به منظور تغییرپذیری پهنای کمربند گرمسیری نیمکره شمالی در عرضهای میانه از شاخص های کسر بارش از تبخیر، مؤلفه مداری بردار باد، تابع جریان نصفالنهاری، دمای سطح وردایست، تابش موج بلند خروجی زمین و فشار سطح زمین استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد، گسترش عرض جغرافیایی کمربندگرمسیری با تابع جریان نصفالنهاری به سمت عرضهای جغرافیایی بالاتر با 1 تا 3 درجه عرض جغرافیایی و تاثیر فرونشینی گردش هدلی افزایش دامنه تبخیر از بارش را نشان داده است که کسر بارش از تبخیر 1 تا 3 درجه عرض جغرافیایی افزایش داشته است. جت جنب حاره در حرکت شاخههای فوقانی وردسپهر از گردش هدلی با 2 تا 4 درجه عرض جغرافیایی افزایش داشته است که میتواند بر سامانههای رطوبتزای گذری و همچنین بر میزان بارشها اثر منفی داشــته باشـد. گسترش قطبسوی کمربند گرمسیری که پیامدی از دگرگونی و مخاطرات آب و هوایی به شمار میرود، جا به جایی مکانی قطب سوی رودباد جنب حارهای را در پی خواهد داشت و در نتیجه کمربندهای خشک جنب حارهای به سمت قطب را ارائه میکنند؛ و همچنین تابش موج بلند خروجی زمین 1 تا 2 درجه عرض جغرافیایی افزایش یافته و دلیلی بر افزایش گرما در وردسپهر فوقانی گردیده است و این باعث افزایش خشکی و کاهش خفیف ابر در وردسپهر فوقانی شده است و همچنین باعث گسترش کمربند گرمسیری به سمت عرضهای جغرافیایی بالاتر شده است. به طور کلی، یافتههای پژوهش نشان داد که اکثر شاخصهای کمربند گرمسیری از سال 1979 روند افزایشی داشته است.