9 نتیجه برای کریمی
خدیجه کریمی، وحید ریاحی، فرهاد عزیزپور، علی اکبر تقی لو،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
سکونتگاههای روستایی به مثابه نظام های مکانی– فضایی در معرض پویایی ودگرگونی مداوم قرار دارند.آشکار است که در این تحولات، مجموعه عوامل و نیروهای متفاوت ومتنوعی نقش آفرین هستند اما بیشتر این عوامل به نوعی متاثر ازنظام مدیریتی است که در فضاهای روستایی نقش آفرینی می کند. این نظام، با توجه به الگوهای مختلف، دارای اثر گذاری متفاوتی بر نظام های فضایی است. براین اساس، تحقیق حاضر به دنبال بررسی دگرگونی فضایی سکونتگاههای روستایی شهرستان ارومیه مبتنی بر نقش مدیریت بحران است. قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه، شهرستان ارومیه است که در غرب دریاچه ارومیه قرار دارد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری مورد مطالعه، 70 نفر از خبرگان دستگاههای مرتبط با مدیریت بحران شهرستان ارومیه می باشند که با روش تعیین حجم نمونه با جامعه نا معلوم با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای جمعآوری دادهها واطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی، از فن پرسشگری و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، دوربین واتسون، رگرسیون، تحلیل مسیر و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، این نتیجه حاصل شده است که روستاهای تحت تاثیر اقدام نظام مدیریت بحران در مواجهه با مخاطره خشکیدن دریاچه ارومیه با دگرگونی های نامناسبی در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی روبرو شدند. این دگرگونیها، متاثراز سازوکار نظامی است که در آن بعلت دولتی بودن، تمرکز گرایی و بخشی نگری؛ پاسخگویی، مشروعیت، نقش پذیری کارآمد، عدالت محوری وجهت گیری برنامه ای در آن تضعیف شده است. در این میان، ضعف مشروعیت و ضعف در نقش پذیری کارآمد از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. با تعمق در ماهیت عوامل و روابط مستقیم و غیر مستقیم آنها این نکته کلیدی مشخص شده است که نقش پذیری ضعیف روستاییان و نگاه ابزاری به مشارکت آنها در مدیریت بحران، عامل کلیدی بروز تحولات فضایی نامناسب در روستاهای مورد مطالعه است.
ثریا یعقوبی، کامران کریمی، مرزبان فرامرزی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل گریبانگیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه است. این معضل مشتمل بر فرآیندهایی است که هم زائیده عوامل طبیعی بوده و هم به عملکرد نادرست انسان برمیگردد. هدف از این پژوهش مقایسه بیابان زایی و خشکسالی دشت عباس و دشت دهلران به ترتیب با مساحت 34104 و54252 هکتار می باشد.در این مطالعه با استفاده از مدل ایرانی IMDPA شدت بیابانزایی دشت عباس و دشت دهلران در دوره زمانی 88-1384و 93-1389 مورد ارزیابی قرار گرفت. به همین منظور معیار اقلیم به عنوان موثرترین معیار ارزیابی بیابانزایی در نظر گرفته شد. برای معیار اقلیم سه شاخص بارش سالانه، شاخص خشکسالی SPI و استمرا خشکسالی در نظر گرفته شد. بعد از آماده سازی دادهها با استفاده از جدول امتیازدهی مدل IMDPA هریک از شاخص ها بصورت لایه های اطلاعاتی وارد نرم افزار Arc GIS 9.3 شد. در نهایت با استفاده از میانگین هندسی نقشه های تهیه شده دو دوره زمانی با هم ادغام شده و با قرار دادن لایه های امتیاز دهی شده سه شاخص مذکور نقشه نهایی مدل IMDPA از اقلیم دشت عباس و دشت دهلران تهیه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که شاخص SPI به عنوان موثرترین شاخص،در دشت عباس در دو دوره به ترتیب با میانگین وزنی 04/3 و 5/3 در طبقه شدید با زیر کلاس 2 و 3 قرار دارد. در مقابل در دشت دهلران نیز شاخص SPI در دوره اول و دوم با میانگین وزنی 93/1 و 25/2 در طبقات متوسط زیر کلاس 1 و 2 و 3 و شدید زیر کلاس 1 قرار گرفته است. می توان نتیجه گرفت که شدت بیابان زایی در دشت عباس در مقایسه با دشت دهلران از نظر اقلیم در شرایط نامطلوبیقرار دارد. بطوری که وقوع بیابانزایی با شدت بیشتر در دهههای آتی دور از انتظار نخواهد بود
دکتر مصطفی کریمی، خانم سوسن حیدری، خانم سمیه رفعتی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
یکی از چالشهای مهم در عصر حاضر، رقابت جهت دسترسی به منابع آب میباشد. بارش به عنوان یکی از عناصر بنیادی چرخه آبشناختی و سامانه اقلیم، دارای تغییرپذیری زمانی و مکانی بالایی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشکی مانند ایران است. تغییرات زمانی آن به علت تغییرپذیری رطوبت و گردش جو میباشد. به همین منظور در این پژوهش روند تغییرات همزمان آبقابلبارش (رطوبت جو) و بارش بر روی حوضههای آبریز ایران جهت شناسایی ارتباط بین تغییرات این دو متغیر بررسی شده است. برای این هدف دادههای ماهانه بازکاوی شده (ERA5) بارش و آبقابلبارش از مرکز پیشبینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه 1979- 2019 اخذ گردید. روند تغییرات ماهانه، فصلی و سالانه این دو متغیر با استفاده از آزمون من-کندال بررسی شد. نتایج حاکی از روند کاهشی هر دو متغیر، در فصل زمستان در حوضههای آبریز شرق و نواحی مرکزی کشور و در مقابل روند افزایشی هر دو متغیر در فصل پاییز در اکثر حوضهها آبریز دارد. بررسی سالانه نشان داد بارش در حوضههای شرقی کشور روند کاهشی را تجربه کردهاند اما آبقابلبارش در حوضههای غرب، جنوب، جنوبغرب و شمال روند افزایشی داشته است. این تحقیق نشان داد که پتانسیل رخداد بارشهای رگباری و شاید سنگین، به دلیل افزایش آبقابلبارش، میتواند بیشتر گردد.
دکتر مصطفی کریمی، خانم فهیمه نوروزی، دکتر مهناز جعفری، دکتر فرامرز خوش اخلاق، دکتر علی اکبر شمسی پور،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
واچرخند عربستان از جمله مهمترین ارکان گردش جو منطقه جنوبغرب آسیا و موثر بر بارش ایران است. در این تحقیق ویژگیهای جغرافیایی (موقعیت) و همدید آن (شدت، شکل و ارتباط با دیگر سامانهها) در ارتباط با بارشهای سنگین دوره سرد و بارشی ایران (اکتبر تا مارس) بررسی شد. بهاین منظور از دادههای تحلیل مجدد ERA interim تراز 850 هکتوپاسکال (2010-1981) استفاده گردید. ابتدا بارشهای سنگین (بیش از 30 میلیمتر) استخراج شد. سپس ویژگیهای واچرخند (ذکر شده در بالا) در روزهای بارشی مشخص شد. نتایج نشان داد که موقعیت استقرار مراکز واچرخند عربستان در تراز 850 هکتوپاسکال پراکنده بوده و محدوده طولجغرافیایی50 تا 74 درجه شرقی را دربرگرفته است. بیشترین فراوانی تمرکز مراکز واچرخند در دو محدوده ساحل جنوبشرق شبهجزیره عربستان و دریای عرب مشاهده شد. شکل گسترش (جهت) مراکز واچرخندی بیشتر شرقی-غربی (10 مرکز) بوده است. این الگوی استقرار و گسترش واچرخند، مناسبترین شرایط برای بارش بهترتیب در جنوبغرب و غرب بوده است. گسترش شرقی-غربی واچرخند و استقرار بر روی دریای عرب و جنوبشرق شبهجزیره عربستان و اندرکنش آن با سامانههای چرخندی بادهای غربی که بیشتر برروی عراق دیده میشوند، باعث افزایش عمق ناوه و ایجاد گرادیان شدید فشاری به سمت شمال و در ادامه ناپایداریهای مناسب برروی ایران میشود. محرز گردید که علاوه بر شدت واچرخند، موقعیت قرارگیری و گستره فعالیت آن و وجود سیستم کمفشار در منطقه میتواند به عنوان عوامل تاثیرگذار در میزان بارش دریافتی ایران باشد. مادامی که واچرخند عربستان با زبانههای پرفشارسیبری و تبت تلفیق شده، گستره و شدت بارشها در ایران افزایش یافته است.
خانم سوسن حیدری، دکتر مصطفی کریمی، دکتر قاسم عزیزی، دکتر علی اکبر شمسی پور،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
شناخت الگوهای مکانی رخداد خشکسالی نقش مهمی در پایش، پیشآگاهی و پیشبینی، مقابله، کاهش آسیبپذیری و افزایش سازگاری با این مخاطره دارد. هدف پژوهش شناسایی پراکنش مکانی و تحلیل الگوهای مکانی سالانه، فصلی و ماهانه شدتهای خشکسالی ایران است. با این هدف، استخراج شدتهای خشکسالی از دادههای بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیشبینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 و شاخص ZSI انجام شد. برای دستیابی به هدف تحقیق و تبیین الگوی مکانی حاکم بر فراوانی شدتهای خشکسالی (بسیارشدید، شدید، متوسط و ضعیف) از روشهای آمار فضایی مانند خودهمبستگی موران جهانی، شاخص انسیلن محلی موران و لکههای داغ استفاده شد. نتایج شاخص موران جهانی نشان داد که با افزایش شدت، پراکنش مکانی پدیده خشکسالی خوشهای شده است. توزیع مکانی شاخص موران محلی و لکههای داغ نیز این امر را تأیید میکنند. تضاد بسیار واضح در خوشههای محلی رخداد بالا (پایین) و همچنین لکههای داغ (سرد) خشکسالیهای شدید (بسیار شدید) سالانه در جنوب، جنوبشرق و شرق دیده شد. در فصل پاییز خشکسالیهای ضعیف تا بسیارشدید، جهتگیری جنوبشرقی- شمالغربی دارند. اما در فصل بهار و زمستان الگوی مکانی خشکسالی بسیارشدید برعکس خشکسالی شدید و متوسط است. با وجود تغییرپذیری نسبتاً بالای بیشینه خودهمبستگی فضایی مثبت خشکسالیهای شدید و بسیارشدید ماهانه، الگوی مکانی آنها تقریباً مشابه است. تشکیل خوشههای مکانی خشکسالیهای شدید و بسیار شدید در شمالغرب، شمالشرق و بهویژه سواحلخزری، هشدار جدی در مورد مدیریت منابع آب بهخصوص برای فعالیتهای مبتنی بر رخداد بارش، مانند کشاورزی است.
دکتر علی اکبر شمسی پور، دکتر حدیث صادقی، دکتر حسین محمدی، دکتر مصطفی کریمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
اقلیم از عوامل تعیینکننده در کمیت و کیفیت تولید محصولات کشاورزی است، این پژوهش ارتباط میان عناصر اقلیمی بارش و دما به عنوان متغیرهای مستقل با عملکرد برنج 40 شهرستان و گندم30 شهرستان به عنوان متغیرهای وابسته در سواحل جنوبی دریای خزر در طول دوره آماری 1379-1395 واکاوی شد. با استفاده از آزمون خودهمبستگی موران و رگرسیون وزندار جغرافیایی تحلیلهای آمار فضایی انجام شد. براساس نتایج حاصل از شاخص موران بهترتیب بهمیزان 434821/0z= برای برنج و719571/0z= برای گندم نشان داد که الگوی توزیع فضایی عملکرد برنج و گندم دارای الگوی خوشهای است. تأثیر مثبت بارش در عملکرد برنج در شرق دریای خزر با دامنه ضرایب رگرسیون020/0 تا 540/0 قابل توجه است؛ همچنین نتایج حاکی از رابطه منفی میان متغیر دما با عملکرد برنج در جنوبشرق و شرق و اثر مثبت آن بر عملکرد برنج در دیگر نواحی بود. تأثیر بارش بر عملکرد گندم در غرب و مرکز منطقه با دامنه ضرایب رگرسیون 481/0- تا 871/0- منفی بدست آمد. همچنین نتایج حاکی از رابطه منفی دما با عملکرد گندم در شرق و جنوبشرقی نوار ساحلی و رابطه مثبت دما با عملکرد گندم در دیگر مناطق بود. در نهایت نتایج حاکی از آن بود که در بخشهای غربی و مرکزی به علت بارش فراوان و تعداد ساعات آفتابی کم افزایش در مقدار دما مطلوبتر از افزایش مقدار بارش است و در نواحی شرقی و جنوبشرق منطقه که میزان بارش آن پایینتر از آستانه مورد نیاز برنج و گندم است افزایش در میزان بارش مطلوبتر است.
اقای علی عبدی نژاد، آقای مجتبی یمانی، آقای جعفر حسن پور، آقای ابوالقاسم گورابی، آقای مصطفی کریمی احمد آباد،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
در این مطالعه، به بررسی پتانسیل وقوع زمینلغزشهای کمعمق ناشی از بارندگی در حوضۀ آبریز سجادرود پرداخته شده است. در این حوضه به دلیل توپوگرافی کوهستانی (شیب تند دامنهها) و وجود خاکهای حاوی مواد آلی به صورت طبیعی پتانسیل رخداد اینگونه زمینلغزشهای ناشی از بارندگی زیاد است و سالانه زمینلغزشهایی با ابعاد مختلف بعد از وقوع بارندگیهای شدید و طولانیمدت در آن رخ میدهد. این زمینلغزشها که با مکانیسم لغزش در بخشهای بالایی پوشش خاک آغاز میشوند، بلافاصله تبدیل به جریانهای گلی-واریزهای شده و از به هم پیوستن آنها ممکن است جریانهای واریزهای-گلی بزرگ در پاییندست حوضه شکل بگیرد که پدیدهای مخرب محسوب میشود. در این پژوهش، برای بررسی تأثیر بارندگی بر وقوع زمینلغزشهای کمعمق و جریانهای واریزهای-گِلی از برنامۀ تریگرز (TRIGRS) که برنامهای نسبتاً جامع و مبتنی بر شبکه برای تحلیل پایداری شیب به روش شیب بینهایت (در مقیاس ناحیهای) است، استفاده شده است. در این برنامه اثر نفوذ آب باران در خاک و رواناب ناشی از بارندگی که پارامترهایی مهم در ایجاد زمینلغزشهای کمعمق و متعاقب آن جریانهای واریزهای-گلی هستند نیز به طور کامل در نظر گرفته میشود و این پدیدۀ طبیعی به طور کامل شبیهسازی میگردد. داده های ورودی مورد نیاز برای این پژوهش شامل دادههای توپوگرافی حوضه، ویژگیهای زمینشناسی، زمینشناسی مهندسی و هیدروژئولوژیکی واحدهای خاکی (زونهای زمینشناسی) و دادههای مربوط به بارش در منطقه است که از منابع مختلف تهیه و در قالب فایلهای متنی و نقشههای GIS مناسب مرتبسازی شده و مورد استفاده قرار گرفتهاند. خروجی برنامۀ تریگرز شامل نقشههای توزیع مکانی حداقل ضریب ایمنی پایداری، عمق وقوع لغزش و فشار آب منفذی در عمق وقوع لغزش هستند که در قالب فایلهای متنی تهیه و بعد از ترسیم در نرمافزارهای مبتنی بر GIS قابل تفسیر هستند. نتایج این مطالعه نشان داد که در بخشهای مرتفع و پرشیب حوضه هرجا که خاکهایی با سنگبستر از جنس سنگهای غنی از کانیهای رسی (مثل گلسنگ، مارن و شیل) گسترش بیشتری دارند، پتانسیل رخداد لغزشهای کمعمق ناشی از بارندگی بالاست و با وقوع بارندگیهای با شدت بالا و مدت طولانی، این نوع زمینلغزشها رخ خواهند داد که در صورت نزدیکی به سکونتگاهها و جادهها میتوانند ریسک بالایی برای آنها داشته باشند. در بررسیهای صحرایی صورت گرفته، همخوانی خوبی میان نتایج این مطالعه با تجربیات حاصل از مشاهدات صحرایی زمینلغزشهای ناشی از بارندگی در منطقه از نظر توزیع مکانی و زمان وقوع آنها به دست آمد.
دکتر علی زنگی آبادی، آقای فضل اله کریمی قطب آبادی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
تابآوری اقتصادی در برابر سوانح طبیعی که درواقع نحوه تأثیرگذاری ظرفیتهای اقتصادی در برابر سوانح میباشد، ازجمله مسایلی است که باید در هر جامعه به آن توجه شود. شایانذکر است که نوع نگرش به مقوله تابآوری اقتصادی و نحوه تحلیل آن ازیکطرف، در چگونگی شناخت تابآوری وضع موجود و علل آن نقش کلیدی دارد و از طرف دیگر سیاستها و اقدامات کاهش خطر و نحوۀ رویارویی با آن را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از انجام این پژوهش، رتبه بندی تاب آوری اقتصادی سکونتگاههای شهری جدید منطقه شهری اصفهان در برابر خطر زلزله است. با توجه به مؤلفههای مورد بررسی و ماهیت موضوع، رویکرد حاکم بر این پژوهش، « توصیفی- تحلیلی» است. جامعه آماری این پژوهش شامل 6 سکونتگاه شهری جدید شاهینشهر، مجلسی، سپاهان شهر، فولادشهر، بهارستان و شهید کشوری میباشند. این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی بوده و در بخش ادبیات تحقیق برای جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای اقدام شده است. با توجه به نتایج حاصل از ASI در این پژوهش، سکونتگاههای جدید بهارستان، مجلسی، شهیدکشوری، فولادشهر، سپاهان شهر و شاهین شهر به ترتیب رتبههای اول تا ششم را از نظر تاب آوری اقتصادی در برابر خطر زلزله را دارا میباشند. بنابراین برای کاهش تأثیرات نامطلوب خطر زلزله، باید به ظرفیتهای اقتصادی سکونتگاههای مورد مطالعه و کاهش عوامل خطرزای اقتصادی در هر جامعه، توجه نمود تا از این طریق ازخسارتهای مالی که براثر این حوادث احتمالی به وجود میآید، جلوگیری نمود.
غلام حسن جعفری، زینب کریمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمین لرزه مسئول آزاد شدن انرژی درونی زمین، به صورت نقطه ای است. انرژی آزاد شده در کانون زلزله ها به صورت سطحی گسترش می یابد و سطوح ارضی را متأثر میسازد. در علوم زمین برای بررسی اثرپذیری سطوح ارضی از فعالیتهای نئوتکتونیکی، از شاخصهای مورفوتکتونیکی استفاده میشود. در این مقاله برای سنجش وضعیت فعالیتهای نئوتکتونیکی سطوح ارضی ایران، در قالب زونهای مورفوتکتونیکی، علاوه بر استفاده از حوضه هایی که بر اساس شاخصهای مورفوتکتونیکی در مورد وضعیت تکتونیکی آن ها قضاوت شده است، از انرژی ثبت شده در کانون زلزلههای 2009-1900 و همچنین وضعیت قرارگیری حوضه نسبت به گسلها استفاده شده است؛ به این منظور ابتدا دادههای زمین لرزهای 110 ساله ایران، طی فرایند برنامهنویسی در متلب، ابتدا از حالت نقطهای به حالت سطحی و سپس به رستری تبدیل گردید. علاوهبر آن با توجه به منابع اسنادی گسلهای اصلی ایران در سه نوع تقسیم و تحلیل گردید. اسناد حوضهای مربوط به شاخصهای مورفوتکتونیکی ایران در غالب واحدهای مورفوتکتونیکی تحلیل و تفسیر گردید. نتایج دال بر این است که الف) مقدار انرژی آزاد شده از زمین لرزهها نمیتواند در ارزیابی شاخصهای مورفوتکتونیکی حوضهها نقش زیادی داشته باشد. ب) قرارگرفتن حوضه در حریم گسلهای کواترنری و لرزهای جوان، تأثیر بسیار زیادی در منعکس شدن فعالیت های تکتونیکی در شاخص های مورفوتکتونیکی حوضه داشته است. ج) مجاورت حوضههای نیمه فعال با حوضههای فعال، یا مجاورت حوضههای غیرفعال با حوضههای نیمه فعال میتواند ناشی از حد آستانه شاخصهایی باشد که برای برآورد وضعیت فعالیت تکتونیکی حوضهها استفاده میشود.