8 نتیجه برای یمانی
عادل سلیمانی، حسن افراخته، فرهاد عزیزپور، اصغر طهماسبی،
دوره 3، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
شناسایی سطح کلی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستای نسبت به خشکسالی، به منظور مدیریت اثربخش روستاها از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، چرا که با شناسایی و رتبه بندی توان سازگاری دهستان ها، اتخاذ استراتژی های مدیریتی متناسب جهت کاهش آسیب های ناشی از خشکسالی میسر می گردد. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر اولویت بندی سطح ظرفیت سازگاری نسبت خشکسالی در بین چهار دهستان بخش مرکزی شهرستان روانسر در استان کرمانشاه است. به این منظور در تحقیق کمّی حاضر، پنج شاخص موثر و مهم سنجش ظرفیت سازگاری نسبت به خشکسالی یعنی میزان دانش سازگاری، به کارگیری استراتژی های سازگاری، وجود منابع و نهاده های لازم برای سازگاری، دسترسی به منابع و نهاده های لازم برای سازگاری و میزان مشاوره دریافتی در رابطه با روش های سازگاری، براساس بررسی ادبیات تحقیق، انتخاب گردید. سپس با استفاده از آزمون T تک نمونه ای یک طرفه، میزان تاثیرگذاری هر یک از شاخص های فوق الذکر بر ظرفیت سازگاری روستاییان از دیدگاه دهیاران بخش مرکزی شهرستان روانسر (N=48) که به روش سرشماری انتخاب شدند، بررسی و تایید گردید، در مرحله ی بعد برای تعیین وزن شاخصهای مذکور، با استفاده از تکنیک گلوله برفی و روش نمونهگیری هدفمند، 10 نفر از خبرهگان و کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان روانسر انتخاب و از نظرات آنان بهره گرفته شد. نتایج پژوهش با استفاده از تکنیک TOPSIS براساس شاخص های مذکور، نشان داد که مناطق روستایی دهستان های حسن آباد و زالواب در شهرستان روانسر استان کرمانشاه بیشترین ظرفیت سازگاری را نسبت به خشکسالی داشتند، در حالی که دهستان های بدر و دولت آباد به ترتیب ظرفیت سازگاری کمتری را نسبت به خشکسالی دارا بودند. یافته های این پژوهش می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان روستایی جهت مدیریت موثر بحران خشکسالی به منظور کاهش آسیب پذیری و ارتقای تاب آوری روستاییان داشته باشد.
موسی کمانرودی کجوری، محمد سلیمانی، محمد قاسمی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
باتوجه به موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای زمینساختی ایران، مراکز جمعیتی، همواره در معرض انواع مخاطرات طبیعی، بهخصوص زلزله بوده و آسیبهای جانی و مالی فراوانی را متحمل شدهاند. نویسندگان این مقاله اعتقاد دارند که با استفاده از روشها و سیاستهای مناسب مدیریت شهری، بهویژه برنامهریزی کاربری زمین، میتوان میزان آسیبپذیری مناطق شهری در برابر زلزله را کاهش داد. در این مقاله، رابطه بین کاربری زمین و آسیبپذیری مناطق شهری در برابر زلزله در 5 محله ناحیه 3 شهرداری (بخش مرکزی) شهر سبزوار بررسی شده است. این پژوهش از جهت هدف، از نوع پژوهشهای اکتشافی و کاربردی و از نظر روش، از نوع پژوهشهای توصیفی-تحلیلی است. داده و اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش مطالعات کتابخانهای و پیمایشی جمعآوری شد و پایگاه اطلاعاتی لازم در محیط نرمافزاری Arc GIS تشکیل گردید. در این مقاله، میزان آسیبپذیری بافت فرسودهی محدودهی مورد مطالعه با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) و مدل تحلیلی f (K1, K2,…, K8) برآورد شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، حدود 23 درصد محدودهی مطالعه دارای آسیبپذیری نسبتاً زیاد در برابر زلزله است. همچنین، محله یک دارای بیشترین آسیبپذیری نسبت به کل محلات است و از نظر بیشتر معیارهای مربوط به کاربری زمین دارای شرایط نامناسبی میباشد. بنابراین، بین برنامهریزی کاربری زمین و آسیبپذیری مناطق شهری در برابر زلزله، رابطه وجود دارد و از طریق برنامهریزی کاربری زمین میتوان میزان آسیبپذیری مناطق شهری در برابر خطر زلزله را کاهش داد.
موسی کمانرودی کجوری، امیر صفاری، محمد سلیمانی، مریم نعمتی ثانی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
ایران به دلیل اقلیم غالباً خشک و نیمهخشک، بارندگیهای کم و فصلی و توپوگرافی متنوع، از رود-درهها یا رودخانههای فصلی فراوانی برخوردار است. این رود-درهها نقش اساسی در شکلگیری، تکوین و پایداری سکونتگاههای انسانی دارند و خدمات اکولوژیک متنوعی ارائه مینمایند. زیبایی بصری، ذخیره فضای سبز، تأمین آب، کاهش و ایجاد اختلاف دما، فشار و جریان محلی هوا (باد) و تهویه طبیعی از جمله کارکردها و خدمات اصلی این واحدهای طبیعی-اکولوژیک میباشند. شهر تهران از 7 رود-دره دارآباد، گلابدره، دربند، ولنجک، درکه، فرحزاد و کن برخوردار است. نقش اکولوژیک این رود-درهها در چنددهه اخیر بهدلیل رویکرد و مداخلههای عمرانی غیر اکولوژیکمحور مدیریت شهری و شهروندان به شدت کاهش یافته است. این مداخلهها این رود-درهها را به یکی از مهمترین عرصههای خطر بروز سیل و حرکات دامنهای تبدیل کرده است. رود-دره کن، مهمترین این رود-درهها بهجهت وسعت حوضه آبریز و مدت زمان و میزان دبی آب دائمی میباشد. بخشی از این رود-دره توسط شهرداری به بوستان (جوانمردان) تبدیل شده است. هدف این پژوهش این بوده که عوامل و معیارهای مدیریت اکولوژیکمحور این رود-دره را برای مداخلهها و ساماندهی پایدار آن تدوین و ارائه نماید. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به دو روش کتابخانهای و پیمایشی جمعآوری شده است. به منظور ارائه این عوامل و معیارها، از روش ارزیابی چند معیاره مبتنی بر فرایند تحلیل شبکهای استفاده شده است. نتیجه حاصل از این ارزیابی نشان میدهد که عامل مدیریتی، بیشترین درجه اهمیت و وزن را نسبت به عوامل دیگر در اینخصوص دارد.
مجمد سلیمانی مهرنجانی، علی موحد، احمد زنگانه، زینب احمدی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
ابوالقاسم گورابی، سید محمد زمانزاده، مجتبی یمانی، پریسا پیرانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
تغییرات مکانی پارامترهای فرکتالی عامل مهمی برای بررسی وضعیت زمینساختی است. در هندسه فرکتال، بعد فرکتال در هر مقیاسی، حفظ میشود که بیانگر خاصیت اصلی فرکتال است. در این تحقیق به منظور بررسی کارایی روش فرکتال در بررسی زمینساخت زاگرس شمال غرب، به مقایسه و آزمون یکسان بودن نتایج ابعاد فرکتالی گسلها در نقشههایی با مقیاسهای مختلف، و زمینلرزههایی با طول دوره و جزئیات و مقیاسهای مختلف بزرگا پرداخته شد. برای این منظور از 6 لایه اطلاعاتی استفاده گردید و ابعاد فرکتالی آنها به روش مربعشمار محاسبه و نتایج بعد فرکتالی آنها مورد تحلیل قرار گرفتهاند. دو دسته داده گسلی مستقیماً و دو دسته داده زمینلرزه (پژوهشگاه بینالمللی زلزله و مؤسسه ژئوفیزیک) یکبار بدون تغییر و دیگر بار برای افزایش دقت با احتساب بزرگای کمال وارد محاسبات شدند. نتایج نشان میدهد که ابعاد هندسی گسلهای منطقه فرکتالی است و تنها تفاوت در ثبت جزئیات گسلها سبب تغییری جزئی در ترتیب مناطق فعال در دو مقیاس شده است و نتایج دو مقیاس تقریباً مشابه است. در مورد دادههای لرزهای نتایج دادههای از 1900 تا 2020 که از تعداد کمتر زمینلرزه و مقیاس مختلف ثبت بزرگا برخوردارند تطبیقی با واقعیت نشان نمیدهند، در صورتی که میتوان به نتایج ابعاد فرکتالی دادههای زمینلرزههای منحصراً سده 20 که از نظر دقت و مقیاس ثبت بزرگا یکسان هستند، اعتماد نمود. نتایج آن، فعالترین منطقه از نظر بعد فرکتالی را محدوده غرب کرمانشاه نشان میدهد و شاهد آن تمرکز زمینلرزههایی با بزرگای بالاتر به ویژه زمینلرزه اخیر کرمانشاه با بزرگای 7/3 است که تلفات فراوانی به دنبال داشت.
علی محمد خورشید دوست، علی پناهی، فرحناز خرم ابادی، حسین ایمانی پور،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI میباشد. برای شناخت پراکنش و توزیع پوشش گیاهی از روشهای نوین ناحیهبندی PCA، خوشهبندی و روابط مکانی استفاده شد. بدین منظور دو متغیر اقلیمی (میانگین دما و رطوبت نسبی) از داده های هشت ایستگاه سینوپتیک در بازه زمانی آماری (1986-2018) انتخاب گردید. متناسب با فاصلههای ایستگاهها و تغییرات مکانی شاخص NDVI، شبکهای به ابعاد 15*15 کیلومتر بر روی ایران مرکزی گسترانده شد. در این بررسی برای اطلاع از روند تغییرات شاخص NDVI از آزمون من-کندال به وسیله نرم افزار (MINITAB) استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پراکنش پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI بین 2/0- تا 64/0+ است. همچنین توزیع و تراکم پوشش گیاهی دارای رشد کمتر از یک درصد میباشد. نتایج این بررسی نشان می دهد متغیر اقلیمی دما بیشترین تأثیر را بر توزیع و تراکم پوشش گیاهی در ایران مرکزی دارد. بررسی توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی با استفاده از روش PCA نشان داد که توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی متاثر از هشت عامل است که عامل اول و دوم به تنهایی 56/81 درصد رفتار پوشش گیاهی را در ایران مرکزی تبیین مینمایند. درنهایت با انجام تحلیل خوشهای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عاملها، سه ناحیه توزیع و پراکنش پوشش گیاهی نامنظم، متوسط و یکنواخت در ایران مرکزی شناسایی و نمایش داده شدند.
ارسطو یاری حصار، بهرام ایمانی، سمانه سارانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
از زمانی که کرونا و واژه کووید ـ ۱۹ در ذهنها وارد شده، زندگی فردی و اجتماعی انسان دچار تغییرات زیادی شده است. به طوری که مردم برای ادامه روند زندگی با چالشهای گوناگونی مواجه شدند و تمام ابعاد زندگیشان تحت تأثیر قرار گرفته است. تغییرات بوجود آمده در دوران کرونایی، باعث بروز سبکهای جدیدی از زندگی در میان مردم شده است. پژوهش پیشرو از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. برای تعیین حجم نمونه روستاییان نیز با استفاده از فرمول کوکران از مجموع ۶۹۰۳ خانوار روستاهای نمونه، تعداد ۳۶۲ خانوار بهعنوان خانوار نمونه برای تکمیل پرسشنامه محاسبه گردید. برای بررسی اثرات ویروس کووید۱۹ بر سبک زندگی روستاییان مرزی سیستان، طیف گستردهای از شاخصها تعیین گردید و برای سنجش میزان اثرات کووید ۱۹ بر سبک زندگی روستاییان مرزی شهرستان زابل، قبل و بعد از شیوع بیماری از روش تحلیل عامل تأییدی مرتبه دوم با استفاده از معادلات ساختاری در نرمافزار AM0S استفاده شد. نتایج نشان میدهد سبکهای زندگی در شاخصهای رسانهمحور، اجتماع محور و معیشتی در قبل از شیوع بیماری کووید-19 در وضعیت کمتر از متوسط قرار داشته و پس از شیوع بیماری در وضعیت بالاتر از متوسط قرار گرفته است.
اقای علی عبدی نژاد، آقای مجتبی یمانی، آقای جعفر حسن پور، آقای ابوالقاسم گورابی، آقای مصطفی کریمی احمد آباد،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
در این مطالعه، به بررسی پتانسیل وقوع زمینلغزشهای کمعمق ناشی از بارندگی در حوضۀ آبریز سجادرود پرداخته شده است. در این حوضه به دلیل توپوگرافی کوهستانی (شیب تند دامنهها) و وجود خاکهای حاوی مواد آلی به صورت طبیعی پتانسیل رخداد اینگونه زمینلغزشهای ناشی از بارندگی زیاد است و سالانه زمینلغزشهایی با ابعاد مختلف بعد از وقوع بارندگیهای شدید و طولانیمدت در آن رخ میدهد. این زمینلغزشها که با مکانیسم لغزش در بخشهای بالایی پوشش خاک آغاز میشوند، بلافاصله تبدیل به جریانهای گلی-واریزهای شده و از به هم پیوستن آنها ممکن است جریانهای واریزهای-گلی بزرگ در پاییندست حوضه شکل بگیرد که پدیدهای مخرب محسوب میشود. در این پژوهش، برای بررسی تأثیر بارندگی بر وقوع زمینلغزشهای کمعمق و جریانهای واریزهای-گِلی از برنامۀ تریگرز (TRIGRS) که برنامهای نسبتاً جامع و مبتنی بر شبکه برای تحلیل پایداری شیب به روش شیب بینهایت (در مقیاس ناحیهای) است، استفاده شده است. در این برنامه اثر نفوذ آب باران در خاک و رواناب ناشی از بارندگی که پارامترهایی مهم در ایجاد زمینلغزشهای کمعمق و متعاقب آن جریانهای واریزهای-گلی هستند نیز به طور کامل در نظر گرفته میشود و این پدیدۀ طبیعی به طور کامل شبیهسازی میگردد. داده های ورودی مورد نیاز برای این پژوهش شامل دادههای توپوگرافی حوضه، ویژگیهای زمینشناسی، زمینشناسی مهندسی و هیدروژئولوژیکی واحدهای خاکی (زونهای زمینشناسی) و دادههای مربوط به بارش در منطقه است که از منابع مختلف تهیه و در قالب فایلهای متنی و نقشههای GIS مناسب مرتبسازی شده و مورد استفاده قرار گرفتهاند. خروجی برنامۀ تریگرز شامل نقشههای توزیع مکانی حداقل ضریب ایمنی پایداری، عمق وقوع لغزش و فشار آب منفذی در عمق وقوع لغزش هستند که در قالب فایلهای متنی تهیه و بعد از ترسیم در نرمافزارهای مبتنی بر GIS قابل تفسیر هستند. نتایج این مطالعه نشان داد که در بخشهای مرتفع و پرشیب حوضه هرجا که خاکهایی با سنگبستر از جنس سنگهای غنی از کانیهای رسی (مثل گلسنگ، مارن و شیل) گسترش بیشتری دارند، پتانسیل رخداد لغزشهای کمعمق ناشی از بارندگی بالاست و با وقوع بارندگیهای با شدت بالا و مدت طولانی، این نوع زمینلغزشها رخ خواهند داد که در صورت نزدیکی به سکونتگاهها و جادهها میتوانند ریسک بالایی برای آنها داشته باشند. در بررسیهای صحرایی صورت گرفته، همخوانی خوبی میان نتایج این مطالعه با تجربیات حاصل از مشاهدات صحرایی زمینلغزشهای ناشی از بارندگی در منطقه از نظر توزیع مکانی و زمان وقوع آنها به دست آمد.