بهتازگی، تئوری استفاده از بازیهای جدی در زمینهی شبیهسازی و مدیریت مخاطرات محیطی مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق، از ترکیب بازیهای ویدئویی و سیستم اطلاعات جغرافیایی یک سرویس Game GISطراحی و اجرا شده است. این سرویس با پشتیبانی از پایگاه دادهی مکانی در پی کمک به مدیریت بحران با هدف به حداقل رساندن آسیبپذیری ناشی از زمینلرزه است. یکی از مهمترین مشخصهها و تفاوتهای Game GIS با سایر بازیهای موجود به مختصات، ابعاد و خصوصیات واقعی مکانی آن بازمیگردد که میتواند نقش مهمی را در کنار شیوههای سنتی مقابله با بحران و تصمیمگیریهای صحیح در زمان وقوع بحران ایفا کند. در تحقیق حاضر، ابتدا بر اساس مطالعات کتابخانهای معیارهای مؤثر برای آسیبپذیری ساختمان در برابر زلزله تعیین شد. پس از جمعآوری دادهها و اطلاعات مورد نیاز از طریق برداشت میدانی و بلوکهای آماری، پایگاه داده مکانیای ایجاد گردید. سپس، میزان اثرگذاری هر کدام از معیارهای مذکور بر اساس ایجاد ماتریس مقایسهی دودویی و پرسشگری از افراد متخصص در موضوعِ مطالعه برآورد شد. در نهایت، برای ایجاد ارتباط بین عوامل تأثیرگذار و تخمین میزان آسیبپذیری نهایی هر ساختمان، فرمولی ارائه گردید که در آن همهی عوامل مؤثر با تأکید بر سطح اثرگذاری هر کدام دخالت داده شدند. برای طراحی Game، پیادهسازی دادههای مؤثر در سیستم و اجرای آن در قالب نرمافزار، شش کلاس مختلف با اهداف و عملکردهای متفاوت طراحی گردید. هر کدام از این کلاسها وظیفهی اجرا و کنترل قسمتی از نرمافزار و دستورهای طراحی شده در آن را بر عهده دارند. همچنین، نمایش بخشهای مختلف بازی در قالب شش فرم متفاوت ارائه شد که هر کدام از آنها وظیفهی نمایش دستورها و نماهای گوناگون بازی را بر عهده دارند. سرانجام نرمافزار در قالب یک بازی جدی با محوریت مدیریت بحران زمینلرزه در چهار مرحله مختلف تهیه شد. بازی در مرحلهی اول با زمینلرزهی 5 ریشتری آغاز میشود و در مرحلهی چهارم با زمینلرزهی 8 ریشتری پایان مییابد. در هر مرحله از بازی با توجه به موارد ذکر شده میزان تخریب و مسیریابی انتقال مجروحان و کمکرسانی شبیهسازی میشود و فردی که بازی میکند بر اساس موارد گوناگون (سرعت عمل و ...) امتیاز میگیرد و در صورتی که امتیاز لازم را کسب کند به مرحلهی بعدی که شدت زلزله یک ریشتر بیشتر است صعود میکند. نرمافزار طراحی شده میتواند در شبیهسازی زلزله در ریشترهای مختلف برای برنامهریزیِ کاهش تبعات زلزله، واکنش سریع، مانورها و آموزش قبل از وقوع زلزله استفاده شود.
هدف این مقاله تعریف تحلیل فضایی و شرح مختصر مراحل تکوین آن در جغرافیاست. برای این منظور، از سالهای قبل از جنگ جهانی دوم تاکنون، تطور تحلیل فضایی (پیدایش و عوامل مؤثر بر گسترش آن) بررسی شد. بر اساس منابع بررسی شده، تحلیل فضایی در پی انقلاب کمی و برای کشف نظریهها و قوانین فضایی پراکندگیها نضج گرفته است. از نظر طرفداران این نگرش جغرافیای قدیم (ناحیهای) درصدد کشف نظریههای جهانی نیست و، بنابراین، نمیتواند دانش علمی تولید کند. در نتیجهی چنین ضعفی، این دانش قادر به حل مسائل و مشکلات جامعه نیست. هدف تحلیل فضایی تحلیل پراکندگیها یعنی توصیف ساختار فضایی و استدلال این ساختارها از طریق روابط فضایی و سرانجام برنامهریزی فضایی فعالیتهای انسان است. پس از ورود کامپیوتر و ایجاد سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل فضایی رویکرد اصلی جغرافیا شد و اکنون نیز سیطرهی این نگرش ادامه دارد. از نظر فلسفهی علم، تحلیل فضایی با پراکندگیها به منزلهی هستی های مستقل سروکار دارد. دانشِ حاصل به صورت نظریههای مستقل و جهانی بیان میشود. روششناسی کمی و تجربی در قالب علم مهم زمینآمار همهی پردازشهای آماری مانند درونیابی، شناسایی ساختار فضایی، تغییرات فضایی و سرانجام برنامهریزی فضایی را اجرا میکند.
توسعهی شهرنشینی و گسترش مناطق اسکان جمعیت در حریم رودها مستلزم مطالعات دقیق دربارهی شرایط سیلگیری محدودهی مورد نظر برای توسعه است. بیشتر خسارات واردهشده به شهرها ناشی از وقوع سیل به دلایلی نظیر تخطی در بستر و حریم رودخانهها، پایین بودن ظرفیت پلها و معابر حرکت آب، ناپایداری سیلبندها، ساخت و ساز در مسیر سیلها و کاهش پوشش گیاهی اراضی مشرف به شهرهاست. بر اثر این اقدامها هر ساله صدمات جبرانناپذیر مالی و انسانی به مناطق گوناگون کشور وارد میآید. در این پژوهش کلانشهر شیراز از لحاظ مخاطرات ناشی از فرایندهای ژئومورفیک رودخانهای بررسی شده است. مطالعهی این مخاطرات در دو قسمت صورت گرفت. در یک قمست مخاطرات ناشی از فرسایش رودخانه و آبراههها (تخریب، حمل و رسوبگذاری) و مخاطرات ناشی از طغیان آب و سیلاب مطالعه شد و در قسمت دیگر تحلیل و بررسی نقش عوامل انسانی تشدیدکنندهی مخاطرات رودخانهای انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش کتابخانهای ـ میدانی است. نخست از عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای برای بررسی حوضهی آبریز رودخانهی خشک و پهنههای سیلخیز استفاده گردید. سپس، بازدیدهای میدانی و برداشت نقاط زمینی با استفاده از GPS، تفسیر عکس هوایی و کاربرد GIS نقشهی مناطق در معرض خطر حاشیهی رودخانه و فاصله از رودخانه ترسیم شد. در نهایت مشخص شد که از یک طرف بخش شرقی کلانشهر شیراز به دلیل قرارگیری بر روی دشت سیلابی از طرف آبراههها و رودخانهی خشک و از طرف دیگر با تعرض به حریم رودخانه، ابعاد و ارتفاع نامناسب پلها، احداث کنارگذرها و... در معرض مخاطرات محیطی ناشی از فرآیندهای رودخانهای وعوامل انسانساخت قرار دارد.
در دهههای اخیر، سیاست اسکان مجدد از طریق جابهجایی و تجمیع یکی از اقدامهای مهمی است که در کشور ما به کار گرفته شده است. اما چون جابهجاییهای ناشی از حوادث غیرمترقبهای مثل سیل حسب شرایط اضطراری لاجرم باید هرچه سریعتر صورت گیرد، معمولاً فرصتی برای ارزیابیهای پیش از اجرا وجود ندارد. در نتیجه، بسیاری از طرحهای اسکان مجدد چنانچه از حیث توان اکولوژیکی به طور دقیق ارزیابی نشوند ــ بهرغم پیامدهای مثبتی که در زمینهی خدماترسانی دارند ــ ممکن است از حیث ابعاد محیطی ـ کالبدی دچار مسائلی شوند. چنین مسائلی همواره سبب نارضایتی ساکنان خواهد بود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی توان بومشناختی و سنجش رضایتمندی اهالی ساکن در سایت پیشکمر صورت گرفت که حاصل تجمیع 12 روستای واقع در شهرستان کلاله است. این ارزیابی از نوع پسرویدادی و روش اجرای آن توصیفی ـ تحلیلی است. بر این اساس، ابتدا در فرآیندی چهار مرحلهای توان بومشناختی سایت مذکور با بهرهگیری از مدل توان اکولوژیکی و با استفاده از نقشههای پایهی1:50000توپوگرافی،1:250000 زمینشناسی و نقشهی1:100000 کاربری اراضی و حاصلخیزی خاک در محیط Arcgisارزیابی شد. سپس، با پرسشنامهی محققساخته، درجهی رضایتمندی 200 نفر از ساکنان سایت تعیین گردید که بر اساس رابطهی کوکران (به صورت نمونهی تصادفی) انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد که از ترکیب 330 سلول اولیه و همپوشانی نقشههای گوناگون در نهایت 13 یگان زیستمحیطی همگن به دست آمد. 67 درصد آنها در کلاس با توان مناسب یک، 8/28 درصد در کلاس با توان مناسب دو و 2/4 درصد در کلاس سهی نامناسب برای استقرار سکونتگاه واقع شدهاند. در مجموع، این سایت توان بومشناختی مناسبی دارد. همچنین، میزان رضایتمندی ساکنان از برخی شاخصهای متأثر از شرایط بومشناختی از جمله شیب سطحی و دفع آب، جهتگیری بنا از شبکهی معابر، استحکام بنا و الگوی معماری مثبت است و در برخی شاخصها مثل مقاومت خاک، جهت وزش بادهای محلی و همسازی با اقلیم منفی است.
شهر تهران در جنوب کوههای البرز، امروزه مواجه با سه نوع مخاطره آب و هوایی است، مخاطره آب و هوایی ناشی از جغرافیا، مخاطره آب و هوایی ناشی از پایداری هوا و مخاطره آب و هوایی ناشی از گرمایش جهانی. هدف از این پژوهش مطالعه این سه نوع مخاطره در شهر تهران است. روش کار در این پژوهش بررسی روند تغییرات عوامل سینوپتیکی است که تحت تأثیر گرمایش جهانی و توسعه شهری دچار تغییراتی شده اند. بدین منظور ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال جهت تغییرات پر ارتفاع جنب حاره ای در دو بازه زمانی 5 ساله، بازه اول از 1948 تا 1952 و بازه دوم از 2010 تا 2014، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بازه های زمانی نزدیک تغییراتی در ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 ژئوپتانسیل رخ داده است که باعث افزایش مخاطرات در شهر تهران شده است. بر اثر تغییرات آب وهوایی در دهه های اخیر، پایداری هوا و دوره تسلط آن بر نیوار شهر تهران افزایش یافته است. پایداری هوا در تهران به دو گروه پایداری های حرارتی و پایداری های برودتی تقسیم می شوند. عوامل انسان ساخت باعث تشکیل جزیره حرارتی، افزایش ارتفاع LCL شده و تراز تراکم هوا را به ارتفاع بالاتری انتقال داده است. تغییر میدان باد شهری، تشدید توربولانس های جوی، تشدید گرادیان های ترمودینامیک، فربه ای سیکلون های مهاجر ، از اثرات جزیره حرارتی شهر هستند.
در این پژوهش از تصاویر ماهوارهای MODIS و الگوریتم جهانی کشف آتش برای آشکارسازی مکانهای آتشسوزی در جنگل و مراتع استان مازندران استفاده گردید. با این روش پیشنهادی، پس از اجرای تصحیحهای هندسی و رادیومتری و با تعیین حد آستانهی مناسب نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. سپس، با تعیین حد آستانه و آزمونهای گوناگون، پیکسل آتش برای سه مورد آتشسوزی سالهای 2006 در منطقهی سوادکوه، 2009 در منطقهی نور و برای 2010 در منطقهی بهشهر استخراج شد. نتایج نشان میدهد که با استفاده از حد آستانهی 310 درجهی کلوین برای باند 22 سنجندهی مودیس، که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتشسوزیهای سرد و کوچک آشکار نمیشود. از این رو، از حد آستانه بومی شده استفاده گردید. همچنین، با ترسیم نقشههای دمای سطحی و پوشش گیاهی به بررسی تأثیرات دما و مقدار سبزینگی پوشش گیاهی در روزهای آتشسوزی و روز قبل و بعد آنها پرداخته شد. در این بررسی مشخص گردید برای پیکسل آتشسوزی مقدار سبزینگی در روز آتش از روز قبل کاهش و میزان دما برای پیکسل آتش در روز آتشسوزی از روز قبل افزایش داشته است. ترسیم و بررسی نقشههای سینوپتیکی نشان میدهد که در روز آتشسوزی در سطح زمین استیلای زبانهی کمفشار و در ترازهای میانی فراز مانع موجب انتقال هوای گرم عرضهای جغرافیایی بالا به منطقهی مطالعه شده است.
این پژوهش به پهنهبندی آسیبپذیری محلههای شهری پیرانشهر در برابر مخاطرات محیطی به ویژه تهاجم نظامی با توجه به 5 متغیر و 16 شاخص بر اساس رویکرد پدافند غیرعامل پرداخته است. همچنین، تعیین میزان آسیبپذیری تأسیسات و تجهیزات و پهنهبندی آسیبپذیری محلههای شهر پیرانشهر از منظر پدافند غیرعامل از اهداف این پژوهش است. متغیرهای اصلی پژوهش شریانهای حیاتی، مراکز مدیریت شهر، مراکز نظامی، تأسیسات و تجهیزات شهری، مراکز پشتیبانی هستند. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی با بهرهگیری از مدل AHP Fuzzy است. یافتههای پژوهش مشخص میسازد به ترتیب شریانهای حیاتی با ضریب 469/0، مراکز مدیریت بحران و مراکز پشتیبانی مشترک با ضریب 201/0، تجهیزات شهری با ضریب 086/0 بیشترین آسیبپذیری و مراکز نظامی با ضریب 043/0 کمترین آسیبپذیری را به خود اختصاص دادند. با توجه به توزیع فضایی عناصر محلات شهری میتوان گفت محلههای غربی، مرکزی و جنوب غربی شهر شامل محلههای کهنهخانه و گراو و بخشهایی از محلههای فرهنگیان یک، قدس، ایثارگران، زرگتن و مام خلیل آسیبپذیرترین محلههای شهر پیرانشهر در برابر تهاجمات نظامی هستند.
سالانه حجم عظیمی از ماسههای بادی، مناطق مسکونی و روستاها را مورد هجوم قرار میدهند. در برخی از روستاها که در مسیر حرکت ماسهها قرار دارند، مقدار حجم رسوبات بهگونهای است که سبب دفن واحدهای مسکونی شده و روستاییان بهناچار مجبور به ترک روستاها و خانههای خود شدهاند. هدف از این پژوهش حاضر با دیدگاهی جدید و کاملاً متفاوت از بقیه پژوهشها، درواقع به دنبال آشکارسازی تغییرات فضایی - زمانی تپههای ماسهای در منطقه ساحلی غرب زرآباد (کنارک) بوده است. پژوهش حاضر برای رسیدن به هدف ذکرشده ازلحاظ هدف کاربردی و ماهیت روششناسی بر مبنای روش، توصیفی – تحلیلی و از طریق شیوه مطالعه کتابخانهای- اسنادی و پیمایشی برای تحقیق در منطقه روستایی غرب زرآباد پرداخته شد. در این تحقیق برای بررسی تغییرات فضایی- زمانی تپه ماسهای منطقه غرب زرآباد، در دوره زمانی ۲۳ ساله (۲۰۱۴-1991) از نقشههای زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای ،GPS، استفاده گردید و بهوسیله روشهای سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، و نرمافزار (ENVI) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از گسترش تپههای ماسهای نشان میدهد که در سال 1991 تا 2014 مساحت کاربری که به نفع تپههای ماسهای تغییر کاربری یافتهاند، عبارتاند از پوشش گیاهی حدود 108/0 کیلومترمربع، رسوبات رودخانهای 60/10 کیلومترمربع و زمینهای بایر 35/264 کیلومترمربع بودهاند. همچنین بیشترین تغییر مساحت مربوط به تپههای ماسهای بوده که در سال 1991 (25/561) کیلومترمربع بوده و در سال 2014(45/578) کیلومترمربع رسیده و رشدی معادل (198/ 17) کیلومترمربع را داشته است.
سیلاب به عنوان یکی از مخاطرات محیطی همواره طی تاریخ حیات بشری ابعاد مختلف زندگی را دستخوش تغییر و تهدید نموده و با داشتن بیشترین فراوانی نسبی وقوع از حوادث طبیعی باعث خسارات مالی و حتی جانی زیادی در جهان شده اند. از این رو، هدف غایی این مطالعه ی همدید، تبیین اندرکنش های کلیدی میان جو و محیط سطحی و به عبارتی کشف رابطه ی میان الگوی گردشی موجد بارش های سیل زا در منطقه ی مطالعاتی به منظور پیش بینی وقوع رگبارهای منجر به سیل است. بدین منظور برای تحلیل همدید بارش های موجد سیل آذرماه 1391 در جنوبغرب ایران (استان های بوشهر، خوزستان و کهکیلویه و بویراحمد)، با بهره گیری از رویکرد محیطی به گردشی، الگوهای گردشی ایجاد کننده ی بارش های سیل زا شناسایی شد و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بارش های سیل زا در منطقه طی روزهای 4 تا 8 آذرماه فرود عمیقی بر شرق مدیترانه تشکیل گشته و منطقه ی مطالعاتی در نیمه شرقی این فرود که محل ناپایداری جو است قرار داشت. در عین حال، الگوهای ضخامت جو، بیانگر ریزش هوای سرد از اروپای شمالی به سمت عرض های پائین تر و گسترش هوای گرم مستقر در شمال آفریقا تا عرض 50 درجه ی شمالی است؛ در نتیجه در محل برخورد این دو توده ی هوا، ناپیوستگی جبههای دور از انتظار نیست. تحلیل الگوهای تابع همگرایی شار رطوبت نیز نشان داد که بارش های سیل زا نتیجه ی شارش رطوبت از پهنه های آبی مدیترانه و خلیج فارس بوده و دریای سرخ و دریای عرب جز منابع تقویتی محسوب گردید.
شهر - منطقه تهران در معرض مخاطرات محیطی مختلفی است. نقش فرآیند انباشت سرمایه در شرایط خاص اجتماعی ، اقتصادی در شکل پذیری فضاهایی قابل بررسی است که می تواند به زمینه بروز و تشدید مخاطرات محیطی را فراهم آورد. هدف اصلی مقاله درک روندهای قانون انباشت سرمایه و اثرش بر آن بخش از مدیریت فضای شهر- منطقه تهران است که زمینه بروز و تشدید مخاطرات محیطی را فراهم آوده است. ناحیه مورد مطالعه تحقیق را شهر-ناحیه تهران به عنوان یک ساختار تحلیلی تشکیل می دهد. در جستجوی جمع آوری داده های مورد نیاز تحقیق، پنج فضای مختلف شهری تهران انتخاب شده است. در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از "روش کیو" استفاده شده است. مناسب بودن داده ها برای انجام تحلیل عاملی توسط شاخص KMO مشخص شده است. نتیجه نشان داده که چهار عامل مرتبط به هم شامل "کارکرد سودا گری مستغلات " ، "کالایی سازی زمین و مسکن" ،"مدیریت و نظارت بر فضای شهر- منطقه" و "نظارت و کنترل منابع طبیعی" سبب شده که اقتصاد مولد تضعیف و ساخت و ساز شهری و پیراشهری را به حرفه ای سود آور و جذاب تبدیل شود در نتیجه سازندگان ساختمان در جستجوی سود با استفاده از کالایی شدن زمین و مسکن و نفوذ پذیری قوانین نظارتی، به روش های شبه قانونی هر نوع کاربری اعم از پارک، فضای سبز، منابع طبیعی، مسیل و کوه را به فضای ساخت و ساز تبدیل کرده و فضا برای بروز و تشدید مخاطرات محیطی آماده شده است.
سیل بزرگترین و مهمترین بحران اقلیمی است که همهساله خسارات فراوانی به جامعه انسانی و محیطزیست او وارد میسازد. مهار کامل مخاطرات و از آن جمله سیل، امکانپذیر نیست. بلکه، تنها میتوان با مدیریت مناسب آنها، خسارت را به حداقل رساند. مدیریت مخاطرات طبیعی (سیل)، با تکیه بر رویکرد اجتماعمحور (مشارکتی)، بر این باور است که بایستی جمعیت محلی آسیبدیده بهعنوان افرادی که توانایی عمل و مشارکت دارند مدنظر قرار گیرند نه افرادی که نیازمند کمک دولت هستند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان تمایل به مشارکت و عوامل تأثیرگذار بر گرایش و رفتار روستاییان حوزه آبخیز رودخانه بشار در شهرستان کهکیلویه و بویراحمد برای بهرهگیری از روشهای نوین مدیریتی سیلاب است. روششناسی پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و شیوهی تحلیل، توصیفی ـ تحلیلی است. روش گردآوری دادهها و اطلاعات با توجه به ماهیت مطالعه، به دو صورت کتابخانهای- اسنادی و میدانی بوده است. همچنین در این پژوهش، به منظور برآورد میزان مشارکت مالی جامعه در معرض مخاطره سیل، از رویکرد تجربی انتخابی مبتنی بر سود و فایده، بر اساس کارتهای ارزشیابی استفاده شده است. متغیرهای اصلی پژوهش شامل؛ کاهش اثرات مستقیم سیلاب؛ کاهش اثرات غیرمستقیم سیلاب و حفاظت از محیطزیست رودخانه (به عنوان متغیرهای مستقل) و میزان تمایل به مشارکت مالی (به عنوان متغیر وابسته) هستند. جامعه آماری پژوهش، 754 خانوار ساکن در حوزه آبخیز رودخانه بشار است که از این تعداد، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 111 خانوار برآورد شد. اطلاعات جمعآوری شده بعد از بررسی اولیه کدگذاری شد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS پردازش شدند. به منظور تحلیل یافتهها، با توجه به اهداف تدوین شده، از آزمون آماری T تک نمونهای و مدل زوجی لوجیت استفاده شده است. نتایج نشان داد که خانوارهای روستایی بر اساس تجربههای شخصی، نسبت به خطرات سیل و احتمال وقوع آن در آینده آگاهی دارند و بر این اساس مایلند بخشی از هزینه کاهش خطر سیلاب را به عنوان عمل مشارکتگرایانه برای بهرهگیری از شیوههای نوین مدیریت سیلاب بپذیرند. همچنین مشخص شد که گرایش جامعه مورد بررسی برای مشارکت در کاهش مخاطره سیل، ارتباط تنگاتنگی با عوامل اقتصادی و اجتماعی، بهخصوص وضعیت درآمد، سن جامعه و سطح سواد دارد و تصمیم گیری و رفتار آنها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، به طوری که میتوان گفت، رفتار جامعه تابعی از عوامل اقتصاد و اجتماعی است.
به منظور تحلیل همدیدی روزهای بسیار آلوده در13و14 نوامبر ۲۰۰۷ از یک روش تحلیل همدیدی ترکیبی استفاده شد. در پژوهش حاضر، چهار دسته داده، شامل داده های آلودگی ثبت شده در ایستگاه های سنجش آلودگی هوا، داده های رقومی جوی، داده های ایستگاه جو بالا و خروجی های مدلHYSPLIT مورد استفاده قرار گرفت. داده های آلودگی هوا از سازمان حفاظت محیط زیست خراسان رضوی، داده های جوی از مرکز ملی پیش بینی محیطی/مرکز ملی پژوهش جو(NCEP/NCAR) و داده های جو بالای ایستگاه مشهد از دانشگاه وایومینگ تهیه شد. ردیابی ذرات معلق نیز با بهره گیری از نسخه آنلاین مدل لاگرانژینیHYSPLIT و با استفاده از روش ردیابی پسگرد به انجام رسید. نتایج تحلیل همدیدی بیانگر آن است که روزهای بسیار آلوده 13و14نوامبر2007در شهر مشهد در قالب الگوی پرفشار مهاجرقابل طبقه بندی است .در الگوی پرفشار مهاجر،عبور امواج غربی از روی منطقه، استقرار پشته ای قوی در محدوده رشته کوه های اورال و دریای خزر را در پی دارد که با یک اریب شرق سو شکل گیری مرکز گردش واچرخندی را در حدفاصل دریای خزر تا بخش های شمالی خراسان در ترازهای زیرین موجب می گردد.دراین الگو شاهد شکل گیری همزمان چند لایه کم ضخامت وارونگی در زیر تراز 400 هکتوپاسکال هستیم.
برنامههای کاهش و پیشگیری از بروز فجایع از جمله سیاستهایی است که کشورها برای افزایش توان و ظرفیت جامعهشان در برابر بلایا، بهدنبال آن هستند. سیلاب از جمله مخاطراتی است که در سالهای اخیر خسارات زیادی در مناطق مورد مطالعه بر جای گذاشته است. با توجه به اینکه نمیتوان از وقوع رخداد سیلاب جلوگیری کرد، ولی میتوان با ارزیابی نقاط تابآور و آسیبپذیر در برابر خطرات احتمالی، تا حدّ زیادی اثرات ناشی از سیلاب را کاهش داد. هدف از انجام این تحقیق، سنجش میزان تابآوری و شناسایی نقاط قدرت و ضعف روستاهای تحتتأثیر سیلاب در حاشیهی نکارود است که بر اساس نمونهگیری تصادفی 8 روستا از بین روستاهایی که تحت تأثیر سیلاب در سالهای اخیر بودهاند، انتخاب شدند. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن کاربردی است. بر این اساس برای ارزیابی تابآوری روستاهای مذبور، از چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، زیرساختی و نهادی بر اساس مدل مکان محور (DROP) استفاده گردید. در مرحلهی بعد اطلاعات مورد نیاز از خانوارهای روستاهای نمونه در قالب پرسشنامه، جمعآوری و بعد از کدگذاری در SPSS مورد پردازش قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که سکونتگاههای مورد مطالعه در شرایط متفاوتی از نظر تابآوری قرار دارند. با در نظر گرفتن هر چهار بعد تابآوری، مشخص گردید که روستای زرندین سفلی با بیشترین نمره میانگین در رتبهی اول از لحاظ تابآور بودن در برابر مخاطرهی سیل قرار دارد. روستاهای کوهسارکنده و زرندین علیا در جایگاههای بعدی هستند. با توجه به نتایج بدست آمده، روستای گلبستان با کمترین میانگین رتبهی آخر را از نظر میزان تابآوری بدست آورده است.
بارشهای سنگین از جمله مخاطرات محیطی است که وقوع ناگهانی آنها منجر به خسارات جانی و مالی میشود. با توجه به اینکه هیچ پدیدهی محیطی وجود ندارد که الگوی خاصی از توزیع فشار، عامل ایجاد آن نباشد، میتوان با شناخت شرایط سینوپتیکی و الگوهای فشار بوجود آورندهی این پدیده، از چند روز قبل، بارشهای سنگین را پیشبینی کرده و آمادگی لازم در مواجه با این پدیده بدست آورد. بر این اساس این پژوهش با هدف شناسایی و طبقهبندی الگوهای گردش جوی بارندگیهای شدید بر روی ایران، به انجام رسیده است. برای دستیابی به این مهم، دادههای میانگین روزانهی ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال و فشار سطح دریا طی دورهی آماری 2009 – 1980 در تلاقیهای 5/2 * 5/2 درجه از مجموعه دادههای بازسازی شدهی NCEP / NCAR ، استخراج گردید. محدودهی انتخاب شده که گسترهای از 10 تا 60 درجهی عرض شمالی و 10 تا 80 درجهی طول شرقی را پوشش میدهد، شامل 609 یاخته است. با استفاده از آرایهی S روش تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) تعداد 609 تلاقی مورد مطالعه به پنج مؤلفهی اصلی که مجموعاً 63/77 درصد از کل واریانس دادهها را توضیح میدهند، کاهش داده شد. سپس به کمک خوشه بندی چند هستهای (K- Mean Cluster) همهی روزهای مورد مطالعه به پنج گروه دستهبندی و نقشهی ترکیبی هر گروه به عنوان الگوی گردشی کنترل کنندهی بارشهای شدید و فراگیر ایران، ترسیم و ارائه شد. نتایج این بررسی گویای وجود اختلاف در آرایش الگوها، فراوانی تیپهای هوا و مسیر حرکت آنها به سوی ایران است. همچنین برای ارزیابی رابطهی بین الگوهای گردش جوی و بارش از شاخص Pi استفاده شد.
هدف از این پژوهش شناسایی امواج گرمایی سواحل شمالی خلیجفارس و مقایسهی شرایط پایه و آینده است. برای نیل به این هدف از آمار روزانهی میانگین دمای بیشینهی 35 سال آماری (از 1980 تا 2014) ایستگاههای آبادان، بوشهر، بندرعباس، بندرلنگه و کیش استفاده شده است؛ همچنین برای پیشبینی امواج گرمایی در آینده از دادههای دمای بیشینهی چهار مدل از سری مدلهای CMIP5 (شامل CanESM2، MPI-ESM-MR، CSIRO-Mk3-6-0 و (CMCC-CESM طبق RCP8.5 برای دوره 2040 تا 2074 استفاده شده است. برای ریزگردانی خروجی مدلهای اقلیمی مورد نظر از روش شبکههای عصبی مصنوعی و برای شناسایی امواج گرمایی، از شاخص فومیاکی (فوجیبه) استفاده شده و با استفاده از برنامهنویسی در محیط نرمافزار متلب روزهایی را که (دست کم به مدت 2 روز) دمای آنها بالاتر از 2+ انحراف معیار بود به عنوان موج گرمایی شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد که امواج گرمایی کوتاهمدت رخداد بیشتری دارند. امواج گرمایی در دورهی پایه دارای روند افزایشی معنیدار (بجز ایستگاه بوشهر) امّا ضعیف بودهاند بهطوری که فراوانی آن در سالهای اخیر، بیشتر شده است. در دورهی 2040 تا 2074 فراوانی امواج گرمایی دارای روند کاهشی معنیدار امّا معمولاً با ضرایب تعیین اندک است. هر چند برای ایستگاه کیش در دورهی 2040 تا 2074 فراوانی امواج گرمایی پیشبینی شده با چهار مدل، نسبت به دوره پایه افزایش نشان میدهد امّا برای بقیّهی ایستگاههای مورد مطالعه، در دو مدل افزایش و در دو مدل کاهش نشان دادهاند. با استفاده از آزمون دانکن در سطح ۰۵/۰، مشخص شد که بین امواج گرمایی دادههای پایه و آینده هیچگونه تفاوت معنیداری وجود ندارد.
حفاظت از گونههای درختی باغی حساس به سرمازدگی یکی از چالشهای سالانه بسیاری از گردوکاران در مناطق سردسیر بشمار میرود. هدف از این مطالعه تحلیل رفتار مدیریت سرمازدگی گردوکاران و راهکارهای بکار گرفته شده توسط گردوکاران دهستان کمهر شهرستان سپیدان، از توابع استان فارس بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیّه گردوکاران شهرستان سپیدان بودند. با استفاده از جدول مورگان 90 گردوکار دهستان کمهر این شهرستان به عنوان تعداد اعضای نمونه از طریق روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادههای این مطالعه پرسشنامهای ساختارمند بود که برای تکمیل آن از روش مصاحبهی رو در رو استفاده گردید. روایی ابزار سنجش توسط پانل متخصصان تأیید شد. برای سنجش پایایی ابزار پژوهش مطالعهی پیشآهنگ در خارج از جامعه آماری انجام گرفت. نتایج آزمون اعتبار سنجی نشان داد که مقیاسها دارای نمره آلفای کرونباخ در بازه 82/0-53/0 بودند، که نشان از اعتبار ابزار سنجش داشت. تحلیل یافتهها از طریق نسخه 22 نرم افزار آماری SPSS در محیط ویندوز صورت گرفت. یافتهها حاکی از آن بود که در بین گردوکاران، بکارگیری روشهای فعال مبارزه با سرمازدگی (آتشزدن و سوزاندن لاستیک) دارای بیشترین و بکارگیری بخاریها و مهسازها دارای کمترین میزان اقبال بودند. هرچند گردوکاران بر مفید بودن راهکارهای مدیریت سرمازدگی اذعان داشتند، لکن بکارگیری این راهکارها را دشوار انگاشته اند. گردوکاران همگرا با رفتار مدیریت سرمازدگی، از ادراک مساعدتری در خصوص اثربخشی، فایدهمندی و سهولت رفتار مدیریت سرمازدگی برخوردار بوده اند. از ویژگیهای عمد نظام همگرا، هزینه کرد فعالیتهای سطح مزرعه با نگاه اقتصاد مقیاس است.
یکی از عواملی که در میزان آسیب پذیری شهر در برابر زلزله تاثیر به سزایی دارد شبکه معابر و ویژگی های فضایی- کالبدی آن است. از نظر فضایی کارایی شبکه معابر ارتباط تنگاتنگی با ویژگی های توپولوژیک و هندسی دارد و می تواند در زمان وقوع زلزله و پس از آن در کاهش میزان آسیب پذیری موثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان آسیب پذیری محله امیریهی سبزوار با استفاده از تحلیل فضایی شبکه معابر است. محله امیریه بخشی از بافت فرسوده شهر سبزوار است که در محدوده مرکزی شهر قرار گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جهت شناسایی محدوده های آسیب پذیر، هفت معیار و 25 زیر معیار تعریف و نقشه های آن در قالب لایه های اطلاعاتی تهیه و تحلیل گردید. سپس با استفاده از روش ای اچ پی فازی وزن مربوط به هر لایه تعیین و لایه ها تلفیق شدند. در مرحله نهایی با استفاده از روش برآورد تراکم کرنل نقشه نهایی آسیب پذیری تهیه گردید. نتایج نشان داد بیش از 58 درصد از محله امیریه در محدوده آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. همچنین تطابق نقشه آسیب پذیری با ویژگی های توپولوژیک شبکه معابر نشان داد که از نظر فضایی، بخش های درونی محله بیشترین تراکم نقاط و محورهای بحرانی دارند. این نقاط به واسطه طول کوتاه و عرض کم بیشترین آسیب پذیری را در مواقع زلزله دارند و پس از آن روند امدادرسانی را با اختلال مواجه خواهد ساخت. بنابراین اصلاح ساختار و سلسله مراتب دسترسی ها از ضروریات شبکه معابر محله امیریه است.
هدف اساسی این تحقیق بررسی ارتفاع لایه آمیخته با استفاده از روش وارونگی بحرانی و نقش آن در آلودگی شهر تهران می باشد. در این راستا از دادههای سال 2013 مربوط به پیمایش قائم جو برای ایستگاه مهرآباد از پایگاه دادههای اقلیمی Wyoming استفاده گردید. همچنین دادههای ساعتی عناصر آلاینده هوا شامل آلایندههای گازی CO, N2O,O3,SO2 و ذرات معلق (PM10) از مرکز کنترل کیفیت هوای تهران(AQCC) برای ایستگاههای(اقدسیه، ژئوفیزیک، پونک، شهر ری و منطقه 11) دریافت و اقدام به جداسازی روزهایی با غلظت آلودگی بالا و روزهایی با شرایط خوب بگونهای که در تمامی ایستگاههای مورد بررسی یکسان باشند، گردید. با ترسیم و تحلیل گرافهای Skew-T و براساس روش وارونگی بحرانی Heffter، از میان 100 روز همراه با وارونگی، 30 روز بحرانی تشخیص داده شد که از این میان 4 روز در دمای پتانسیل، یعنی 2 روز آلوده (6 فوریه و 16 اوت) و 2 روز پاک(9 فوریه و 5 ژوئن) انتخاب گردید. بر اساس نتایج پیمایشهای قائم جوی در نمونه های آلوده، وارونگیها در ساعات صبحگاهی از نوع تابشی بوده که مشخصه بارز آن ها، ضخامت کم و خیزآهنگ زیاد دمای پتانسیل میباشد. در حالی که در ساعات ظهر وارونگیها ناشی از فرونشینی هوا بوده و مهمترین ویژگی آنها، ضخامت زیاد و خیز آهنگ کم دمای پتانسیل میباشد. همچنین مشاهده گردید که در نمونه های پاک(فصل گرم و سرد سال) وارونگی ها در ساعات صبح و بعد از ظهر از نوع فرونشینی و شدت خیزآهنگ دمای پتانسیل مساوی بوده است. در نمونه های فصل گرم سال از نوع پاک، وارونگی مشاهده شده در ساعت صبحگاهی از نوع فرونشینی و درساعت بعدازظهر هیچ نوع وارونگی ای مشاهده نشده است.
در عصر حاضر اکثر شهرها با مشکلات متعددی مواجه شدهاند. اما محیط زیست بشری بیشتر به چالش کشیده شده است. بسیاری از متخصصان شهری همواره در پی این هستند که راه حلهای کارآمدی برای جلوگیری از آسیب به محیط زیست ارائه دهند. از این رو نظریات، دیدگاهها و مدلهای فراوانی در اینباره مطرح شده که از جمله آنها میتوان به رویکرد زیستپذیری منبعث از مکتب توسعه پایدار اشاره نمود. امروزه رویکرد زیستپذیری بهعنوان یکی از دیدگاههایی که ریشه در نظریه توسعه پایدار دارد مورد توجه واقع شده و علت آن قابلیت رویکرد فوق در تحلیل مسائل زیستی شهرها میباشد. در تحقیق حاضر منطقه 17 به عنوان یکی از مسئلهدارترین مناطق در کلانشهر تهران انتخاب گردید و در پی، سنجش زیستپذیری در سطح محلات منطقه 17 و اهداف فرعی آن عبارتنداز سنجش ابعاد زیستپذیری شامل بُعد زیستمحیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاستهای مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیتها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در سطح محلات، سنجش میزان اثرگذاری متغیرها، شاخصها و ابعاد زیستپذیری در محدوده مورد مطالعه و شناسایی خوشههای همگن زیستپذیر منطقه می باشد براساس مرور پیشینه و مبانی نظری زیستپذیری، مهمترین ابعاد، شاخصها و گویههای مربوط به آن استخراج شدند و تمامی ابعاد و شاخصهای منتخب، ریشه در پیشینه و مبانی نظری مربوط به زیستپذیری دارند. در تحقیق حاضر ابعاد شش گانه شامل بُعد زیستمحیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاستهای مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیتها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در قالب 20 شاخص و 94 گویه مورد تحقیق قرار گرفته است . الگوی حاکم بر تحقیق بهلحاظ هدف؛شناختی و به لحاظ ماهیت و روش، ارزیابی- مقایسهای و از نظر قلمرو مکانی مربوط به محلات منطقه 17 تهران، از جهت زمانی، مقطعی و مربوط به سال 1394 میشود. شیوه گردآوری دادهها ترکیبی (اسنادی، پیمایشی) و از نوع دادههای کیفی (پرسشنامهای) است. به طوری که دادههای مورد استفاده در تحقیق از نوع دادههای اولیه هستند که در قالب پرسشنامه محقق ساخته حاصل شدهاند. جامعه آماری تحقیق را ساکنان وشهروندان منطقه 17 تهران تشکیل میدهند که مورد پرسشگری قرار گرفتهاند. اقدامات لازم برای عملیاتی نمودن تحقیق در چندین مرحله صورت گرفته است: 1-تنظیم پرسشنامه (استفاده از طیف پنج مقیاسی لیکرت از خیلی کم تا خیلی زیاد، تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط کارشناسان، تأیید پایایی پرسشنامه با استفاده از اجرای آلفای کرونباخ در نرمافزار Spss با نتیجه 8/0) 2- تعیین حجم نمونه و روش نمونهگیری ( تعیین 400 نمونه به وسیله فرمول کوکران، استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای) 3- ورود دادهها به نرمافزار Spss و انجام آزمونهای آماری) تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیله نرمافزار Spss و آزمونهای آماری تیتک نمونه، آنووا، فریدمن، یافته ها ی تحقیق نشان دهنده نامطلوب بودن وضعیت زیستپذیری و ابعاد آن در سطح منطقه، تفاوت میان محلات به لحاظ زیستپذیری و تأثیر بیشتر بعد اقتصادی بر وضعیت زیستپذیری منطقه 17 و محلات آن میباشد. 4- نمایش نمود فضایی یافته های تحقیق و تهیه نقشههای مربوط به ابعاد زیستپذیری با استفاده نرمافزار Arc Gis و روش درونیابی kriging در پهنه بندی تراکم زیست پذیری یا ناپذیری محلات. درنهایت براساس یافتهها و بنابر نظر محققین و مشاهدات میدانی صورت گرفته میتوان نتیجه گرفت که علل مسائل و مشکلات موجود در این محدوده را باید در بطن منطقه و محلات، آن هم بهلحاظ شرایطی که بر آنها غلبه یافته جستجو نمود. به عبارت دیگر، ریشه مشکلات و مسائل موجود در محدوده فوق ناشی از شرایط بستر جغرافیایی آن و سایر ویژگیهای خرد دیگر میباشد. منظور از شرایط بستر جغرافیایی، خصوصیات اقلیمی و زمینساختی منطقه و منظور از ویژگیهای خرد، وجود مسائلی با ماهیت اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، زیرساختی و ... است که درپی نفوذ کاربریهای با فعالیت اقتصادی و به تبع آن هجوم جمعیت شکل گرفتهاند. به عبارت دیگر، بیتوجهی به خصوصیات جغرافیایی این محدوده و هجوم جمعیت برای زیست در آن بدون توجه به ایجاد زمینههای سازگاری با محیط صورت گرفته و محدوده مذکور در حال حاضر فاقد ظرفیت و گنجایش و بهعبارت دیگر، توانایی محیطی لازم برای نگهداشت این جمعیت فزاینده را ندارد. مشکلات مطرح شده تا آن زمان که به دو امر مهم در این منطقه توجه نشود همواره جریان خواهند داشت: 1- بستر محیطی - جغرافیایی 2-میزان ظرفیت منطقه 17 برای اسکان جمعیت و خدماترسانی به آن.
یکی از مشکلات زیست محیطی کشور ما وقوع رخداد توفانهای گردوغبار به ویژه در استانهای غربی و جنوبغرب کشور است. در این مطالعه، به بررسی توفان شدید و فراگیر مرداد ماه 1384 می پردازیم که در آن بخش وسیعی از کشور تحت تأثیر این توفان قرار گرفت. ملاک انتخاب روزهای گرد و غباری شاخص، گزارش گرد و غبار در اکثر ایستگاهها، حداقل دید و حداکثر تداوم میباشد. ابتدا جدول حداقل دید افقی روزانه با کمک داده های سازمان هواشناسی در 5 شهر غربی کشور ارائه میشود. سپس نقشههای همدیدی مربوط به این پدیده از وبگاه NOAA استخراج میشود و تفسیر همدیدی و دینامیکی آنها انجام می شود. سپس تصاویر سنجده MODIS ماهواره Aqua و میانگین غلظت جرمی ذرات گردوغبار این سنجنده در پدیده مورد نظر مورد بررسی قرار میگیرد. سپس با کمک مدل لاگرانژی HYSPLIT مسیر ذرات گردوغبار ردیابی میشوند. پس از مسیریابی پس گرد ذرات گردوغبار، مناطق بیابانی کشور سوریه بعنوان کانون شکل گیری گردوغبار شناسایی شدند. در آخر، خروجیهای غلظت گردوغبار مدل WRF-Chem مورد بررسی قرار میگیرد. به منظور صحت سنجی، خروجیهای مدل در شهر تبریز این خروجیها با دادههای غلظت سازمان محیط زیست و دادههای دید افقی سازمان هواشناسی کشور مقایسه میشود. نتایج خروجیهای مدل به خوبی روند افزایش گردوغبار و روز حداکثر گردوغبار را نشان میدهد، اما این خروجیهای غلظت گردوغبار تفاوت چشمگیری با مقادیر واقعی دارد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts
Designed & Developed by : Yektaweb