جستجو در مقالات منتشر شده


48 نتیجه برای Spatial

بهلول علیجانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

مهم­ترین مسئله در تعریف و تعدیل مخاطرات محیطی بررسی مبانی فلسفی آن است. بدین جهت، در این مقاله، ابتدا، مخاطرات محیطی تعریف و روند تکوین و تحول آن شرح داده شد. سپس، به بحث درباره­ی فلسفه­های مؤثر پرداخته شد. در این زمینه، از دیدگاه دین اسلام هم بهره گرفته شد. سرانجام، نقش علم جغرافیا در تعریف، تحلیل و چاره­سازی مخاطرات محیطی مطرح گردید. واژه­ی خطر همیشه در رابطه­ی انسان با شرایط محیطی تعریف شده است. در ابتدا، زمانی که زندگی انسان بسیار ساده و بیولوژیک بود، خطر در حد بیماری­های واگیر و کشنده تعریف می­شد. اما بعد­ها، در پی توسعه­ی جمعیت و انتظارات انسان و بهره­برداری فزاینده او از طبیعت، خطر اتفاق­های ناشی از رفتار انسان با محیط تعریف شد و به آن حادثه­ای گفته شد که به انسان یا مایملکاو صدمه بزند. در زمینه­ی ریشه­ی فلسفی مخاطرات محیطی، اولین فلسفه، که هنوز هم آثار آن ادامه دارد، فلسفه انسان محور است. طبق این فلسفه انسان حاکم طبیعت است و باید برای توسعه و زندگی خود از آن بهره­برداری کند. بعد از جنگ جهانی دوم و مسلط شدن انسان به تکنولوژی، این بهره­برداری بسیار گسترده شد و بحران­های امروزی را ایجاد کرد. در مقابل، فلسفه­ی اکوسیستم­محور بهره­برداری انسان را از محیط محدود کرده و اجازه بیشتر از نیاز اولیه را نمی­دهد. در این فلسفه محیط مقدس بوده و ارزش ذاتی دارد. از نظر دین اسلام هم عامل اصلی مخاطرات محیطی اسراف و رفتار نامطلوب انسان با محیط است. اما، از منظر جغرافیا مخاطرات محیطی بر اثر بهم خوردن نظم محیط طبیعی ایجاد می­شود. در هر کجا که پراکندگی جمعیت با پراکندگی منابع محیطی هماهنگ نباشد مخاطرات رخ خواهد داد. در نتیجه، فلسفه­ی ایجاد مخاطرات محیطی فلسفه­ای مکان­محور است. محور اصلی این فلسفه نظم محیطی است که در پراکندگی پدیده­ها و ویژگی­ها نمایان است. به هم زدن این نظم سبب بی­عدالتی فضایی در توزیع منابع می­شود. اخلاق محیطی از منظر جغرافیا بر­هم نزدن این نظم و رعایت عدالت فضایی است. روش جغرافیا برای چاره­جویی و جلوگیری از مخاطرات محیطی هم برنامه­ریزی فضایی (آمایش سرزمین) است.  


موسی کمانرودی کجوری،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده

وقوع تخلفات ساختمانی یکی از مهم‌ترین آسیب‌های توسعه‌ی فضایی-کالبدی کلان‌شهر تهران در دو دهه‌ی اخیر بوده است. این پژوهش در پاسخ به این سؤال اساسی صورت گرفت که وضعیت و زمینه‌های وقوع تخلفات ساختمانی و تغییرات فضایی-کالبدی در مناطق کلان‌شهر تهران در دهه‌های 1370 و 1380 چه بوده است؟ این پژوهش از نوع شناختی است که به روش کیفی و تفسیری انجام شده است. هدف پژوهش شناخت، توصیف و تفسیر وضعیت و زمینه‌های وقوع تخلفات ساختمانی و تغییرات فضایی-کالبدی در مناطق کلان‌شهر تهران است. جامعه‌ی آماری این پژوهش، کل ساخت و سازها در محدوده‌ی مناطق بیست و دوگانه کلان‌شهر تهران است. داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی جمع‌آوری شده‌ است. برای توصیف و تفسیر داده‌ها و اطلاعات این پژوهش از آمار توصیفی و برای نمایش یافته‌های آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. بر اساس یافته‌های این پژوهش، تخلفات ساختمانی بسیاری در دهه‌های 1370 و 1380 در کلان‌شهر تهران به‌وقوع پیوسته است، به طوری ‌که به ‌ازای هر پروانه‌ ساختمانی صادره در این کلان‌شهر در سال‌های 1376 تا 1387، حدود 5/3 مورد تخلف ساختمانی در دبیرخانه‌ی کمیسیون‌های ماده‌ی صد قانون شهرداری به ثبت رسیده است. بیشترین حجم (مساحت) این تخلفات در این دوره در مناطق یک تا پنج کلان‌شهر تهران رخ داده است که ارزش و تراکم مازاد ساختمانی بیشتر دارد. کسب درآمد و فروش تراکم مازاد ساختمانی مهم‌ترین زمینه‌های ارتکاب این تخلفات در این کلان‌شهر است. مغایرت گسترش سطح و سرانه بنای مسکونی و کاربری‌های تجاری و نظامی و تعداد جمعیت با طرح جامع از مهم‌ترین تغییرات فضایی-کالبدی در مناطق کلان‌شهر تهران در این دوره است.


یوسف قویدل رحیمی، پرستو باغبانان، منوچهر فرج زاده اصل،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

درپژوهش حاضر، داده‌‌های ماهانهی فراوانی وقوع توفان‌‌های تندری 25 ایستگاه سینوپتیک کشور در طی بازهی زمانی 51 ساله از 1960-2010 با استفاده از روش‌‌های تحلیل خوشه‌ای سلسلهمراتبی وارد شد و روش زمین‌آمار کریجینگ به منظور طبقه‌بندی و شناسایی مکان‌‌های اصلی رخداد مخاطرهی توفان‌‌های تندری فصل بهار در ایران تحلیل شد. پس از محاسبه فراوانی وقوع توفان‌‌های تندری فصل بهار و بررسی ویژگی‌‌های آماری مربوط به آن، تابع توزیع احتمالاتی مناسب با داده‌‌های توفان‌‌های تندری برازش داده شدو سپس، با استفاده از تحلیل خوشه‌ای به تقسیم‌بندی مناطق گوناگون به گروه‌‌های همگون و با استفاده از روش کریجینگ به پهنه‌بندی توفان‌‌های تندری اقدام گردید. پس از بررسی فراسنج‌‌های آمار توصیفی توفان‌‌های تندری بهاره، مشخص شد که توزیع احتمال فراوانی وقوع داده‌‌های توفان‌‌های تندری بهارهی ایران، مانند بیشتر متغیرهای تصادفی گسسته از توزیع احتمال ویبول سه پارامتری تبعیت می‌کند. براساس نتایج حاصل از تحلیل خوشه‌ای مناطق گوناگون کشور به پنج ناحیه همگن مجزا مشتمل بر نواحی شمالی، میانی، شمال شرقی؛ نواحی مرکزی و شرقی؛ شمال غرب؛ غرب و نیمهی جنوبی با روند مشابه خوشه‌بندی گردید. پس از انجام پهنه‌بندی مشخص شد که کانون‌‌های اصلی رخداد این پدیده بیشتر در نواحی شمال غرب و غرب کشور متمرکز شده است.


حسین حاتمی نژاد، محمدرضا رضوانی، فریبا خسروی کردستانی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

امروزه زیست‌پذیری شهری گفتمانی نیرومند را در توسعه‌ی شهری و طراحی شهری بازتاب می‌دهد که در پیشینه‌ی برنامه‌ریزی شهری رواج پیدا کرده است. چنین گفتمانی به وجود ارتباط مطلوب بین محیط شهری و زندگی اجتماعی اشاره می‌کند. زیست‌پذیری شهر ازیک سو گواه تأثیر و جذابیت قوی شهر است و ازسوی دیگر ارتباطات و آثار شهری را از طریق جذب سرمایه‌گذاری بیشتر و منابع انسانی و فرهنگی شدت می‌بخشد. بنابراین، زیست‌پذیری شهر با شهر سالم، شهر اکولوژیک و توسعه‌ی پایداری شهری ارتباط نزدیکی دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان زیست‌پذیری در سطح محلات منطقه‌ی دو شهر سنندج انجام شده است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است. برای سنجش میزان زیست‌پذیری محلات، داده‌های حاصل از پرسش‌نامه‌های تکمیل‌شده‌ی ساکنان با استفاده از نرم‌افزارهای Arc Gis, Excel, Spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد اصلی زیست‌پذیری محلات تفاوت چندانی وجود ندارد. از نظر توزیع فضایی، ابعاد سه‌گانه به صورت یکسان پخش نشده‌اند و توزیع فضایی به صورت خوشه‌ای است. همچنین رتبه‌بندی محلات بر اساس شاخص کل زیست‌پذیری نشان‌دهنده‌ی‌ آن است که محله‌ی خسروآباد با امتیاز 279/3 در رتبه‌ی اول و محله‌ی شریف‌آباد با امتیاز 228/2 در رتبه‌ی آخر قرار گرفته است.


فریماه بخشی‎زاده، هانی رضائیان، مهری اکبری،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

یکی از مشکلات اصلی شهرها افزایش سریع آلودگی هواست که ترافیک وسایل نقلیه یکی از مهم ترین عوامل آن به‌شمار میرود. مدیریت هدفمند این عامل آلوده‌کننده نیازمند اطلاعات صحیح و دقیق از نحوه‌ی انتشار آلایندهها در شرایط گوناگون مکانی و زمانی است. در‌این‌باره، پژوهش حاضر نحوه‌ی انتشار سهبعدی آلودگی حاصل از اکسیدهای نیتروژن (NOx) را در مقیاس میکرو بررسی و با استفاده از مدل GRAL [1] محدوده‌ی تقاطع ولی‌عصر ـ فاطمی شهر تهران را در فصل زمستان مطالعه می‌کند. با توجه به این، خودروها به‌منزله‌ی مهمترین عامل آلاینده به مدل معرفی شد و فرآیند مدل‌سازی در نُه ارتفاع متفاوت (از 7/1 تا 5/52 متری) انجام گردید. برای بررسی ویژگیهای فضایی و زمانی دادههای میزان غلظت آلاینده‌ی NOx از روشهای خودهم‌بستگی فضایی عمومی و محلی موران استفاده گردید. میزان شاخص موران معادل 7/0 تا 9/0 در حالت دوبعدی و معادل 22/0 در حالت سه‌بعدی در نتایج حاصل نشان‌دهنده‌ی وجود سطح بالایی از خود‌هم‌بستگی فضایی مثبت معنادار است که گواه صحت عملکرد شبیهسازی صورت گرفته است. تحلیل شاخص موران محلی/انسلین نشان‌دهنده‌ی غلبه‌ی نقاط بالا‌ـ‌بالا در ارتفاعات پایین تا متوسط و افزایش نقاط پایین‌ـ‌پایین در ارتفاع‌های بالاتر است. همچنین، وجود خوشههای آلودگی نسبتاً پایدارتر در ارتفاعهای مختلف در تقاطعها و ناپایداری وضعیت خوشهبندی آلودگی هوا در نزدیکی ساختمانها در نتایج حاصل مشهود است.

 

[1].Graz Lagrangian Model - GRAL


فاطمه ستوده، بهلول علیجانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

هدف از این مطالعه‌ شناخت حرکت و الگوهای خوشه‏ای فضایی بارش‌های سنگین استان گیلان است. بدین‌منظور از داده‏های بارش روزانه‌ی سال‌های 1979 تا 2010 استفاده شد. با استفاده از شاخص صدک نودو‌پنجم بارش‏های سنگین فراگیر استخراج و با اعمال تحلیل عاملی و خوشه‏ای بر فشار تراز سطح دریای متناظر با این بارش‏ها سه الگو استخراج گردید. برای مطالعه‌ی تغییرات خوشه‏ای فضایی الگوها، از روش‏های زمین‌آمار کریجینگ و شاخص موران محلی، شاخص گتیس ارد و بیضی استاندارد استفاده شد. الگوی اول یک پرفشار قوی در شمال دریای سیاه با بیش‏ترین درصد پراش، الگوی دوم پرفشار ضعیف دریای سیاه و الگوی سوم پرفشار سیبری با کم‏ترین درصد پراش است.

     نتایج تحقیق نشان داد که خوشه‏های بیشینه‌ی بارش هر سه الگو در منطقه‌ی ساحل و تا حدودی به طرف مرکز استان دیده می‏شوند. الگوهای پرفشارهای غربی تا حدودی به داخل استان نفوذ می‏کند، اما بارش‏های الگوی پرفشار سیبری فقط در خط ساحل و در نواحی شرقی استان مشاهده می‏شود. بیش‏تر بارش‏های سنگین را پرفشارهای مهاجر سبب می‌شود و سهم پرفشار سیبری بسیار ناچیز است. با توجه به آرایش مکانی بیضی استاندارد بیشتر بارش‌های سنگین در راستای شرقی ـ غربی نایک‌نواختی و یا ضریب تغییر‌پذیری مکانی بیشتر دارند. در صورتی که در راستای برعکس بارش‏ها متمرکز‌تر و یکنواخت‏تر هستند. دلیل این آرایش ورود رطوبت دریای خزر به صورت جریانی نسبتاً متمرکز از طرف شرق یا شمال شرق است.

                                                                                                                                                   


هاشم رستم زاده، اسماعیل اسدی، جعفر جعفرزاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

آب‌های زیرزمینی منبع بسیار مهمی برای تأمین آب مصرفی در بخش‌های کشاورزی، صنعت و شرب دشت اردبیل است. از‌این‌رو، بررسی تغییرات منابع آب زیرزمینی در برنامه‌ریزی و مدیریت پایدار این منابع اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش، هدف سطح‌بندی وضعیت دهستان‌های موجود در دشت اردبیل به‌لحاظ بحران آب زیرزمینی و تغییرات آن طی سال‌های 1360 و 1391 است. بنابراین، از اطلاعات 39 چاه پیزومتری موجود در سطح دشت اردبیل (اخذ‌شده از سازمان آب منطقه‌ای) استفاده شد. با استفاده از تکنیک وزن‌دهی جمعی ساده‌ی فازی و روش‌های درون‌یابی، سطح ایستابی پیزومترها درون‌یابی و نحوه‌ی تغییرات سطح ایستابی آن‌ها طی این دو دوره نمایش داده شدند. سپس، نقشه‌ی نهایی فازی‌شده و وزن‌دار از دو نقشه‌ی سال 60 و سال 91 تهیه گردید. نتایج تحلیل، کاهش تقریباً 47 درصدی سطح ایستابی را در سال 1391 نسبت‌به سال 1360 نشان می‌دهد. سرانجام، با استفاده از اطلاعات به‌دست آمده می‌توان گفت که دهستان‌های شرقی، ویلکیج مرکزی و فولادلوی شمالی بیشترین تغییرات را به‌لحاظ افت سطح آب زیرزمینی داشته‌اند که قسمت شرق و جنوب شرق دشت را شامل می‌شوند. همچنین، دهستان‌های شمالی دشت نیز به سمت بحران پیش می‌روند که، با توجه به نقشه‌ی سطح کشت و تراکم چاه عمیق، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی را در این ناحیه می‌توان عامل اصلی بحران قلمداد کرد.


احمد زنگانه، حمیدرضا تلخابی، فریدون گازرانی، محسن یوسفی فشکی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

گستره‌های فقر، نابرابری و تفاوت در الگوی زیست در کلان‌شهرهای بزرگ ماحصل اقتصاد دوگانه با حاکمیت سرمایه‌داری بازار آزاد است. گسترش شهرها با ساختار فضایی نامنسجم و ازهم‌گسیخته سبب تمرکز نامعقول امکانات و خدمات در بخش‌های گوناگون شهر و توسعه‌ی اجتماعی ـ اقتصادی نابرابر در آن‌هاست. شهر اراک از جمله ‌شهرهایی است که فضای شهری آن دارای عدم‌تعادل اجتماعی ـ‌ اقتصادی و وجود گستره‌های فضایی فقر در حاشیه‌های شهر است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و سطح‌بندی گستره‌های فقر شهری در شهر اراک است. با توجه به ماهیتِ شناختی مسئله، روش انجام این پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی است که برای دستیابی به این هدف از مؤلفه‌های چندگانه‌ی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی استفاده‌ شد. داده‌های پژوهش بر مطالعات اسنادی و پیمایش چندگانه (پرسش‌نامه، مصاحبه، مشاهده) محققان استوار است. به‌دلیل تفاوت در نوع داده‌ها و هدف تحقیق، از نرم‌افزار ARCGIS 10.2 برای شناسایی گستره‌های فقیر و از مدل‌های کمی ELECTRE و AHP در‌زمینه‌ی سطح‌بندی گستره‌های شناسایی‌شده استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با توجه به تلفیق شاخص‌های چندگانه اجتماعی و اقتصادی و کالبدی، هفت گستره‌ی اصلی در شهر شناسایی ‌شدند که، به‌جز بخش مرکزی، عمدتاَ در حاشیه شهر قرار دارند. نتایج سطح‌بندی گستره‌های شناسایی‌شده حاکی از آن است که به‌لحاظ برخورداری و شرایط مطلوب زیستی بخش مرکزی  در رتبه‌ی اول، محور 20 متری میقان و محله‌های رودکی و باغ‌خلج در رتبه‌ی دوم، محله‌ی داوران و کشتارگاه، محله‌ی فوتبال و کوی ولی‌عصر در رتبه‌ی سوم و، سرانجام، کوی قنات ناصری در رتبه‌ی چهارم قرار دارند.


سید موسی پورموسوی، محمدرضا اقبال، جلال خوشخوان،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

از جمله عواملی که امنیت و کیفیت حیات شهرها را به ‌شدت تحت تأثیر قرار می‏‌‌‌دهد مسئله‌ی توجه به مدیریت بحران و راهکارهای مواجه با آن است. اهمیت این عامل در طرح‏‌‌‌های توسعه شهری، از جمله طرح تفصیلی، منجر به ارتقای کیفیت تأثیرگذاری می‌شود و تحقق آن‌ها را به همراه می‌آورد و در نتیجه می‏‌‌‌تواند به توسعه‌ی پایدار شهری کمک کند. این پژوهش با هدف تجزیه ‏‌‌‌و تحلیل شاخص‏‌‌‌های مدیریت بحران در طرح تفصیلی منطقه‌ی 20 شهرداری تهران در زمینه‌ی توجه به میزان تأثیرگذاری طرح تفصیلی از دیدگاه نخبگان مدیریت بحران شهری تدوین شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل 217 نفر از کارشناسان خبره‌ی برنامه‏‌‌‌ریز شهری و متصدیان تهیه‌ی طرح تفصیلی شهر تهران بوده است. یافته‌‏‌‌‌های پژوهش نشان می‏‌‌‌دهد که منطقه‌ی 20 از هشت مخاطره‌ی طبیعی و 16 کانون خطرساز انسانی تهدید می‏‌‌‌شود که، از میان آن‌ها، وجود بافت فرسوده و متراکم، انتقال شبکه‏‌‌‌های نیروی فشارقوی و شبکه‏‌‌‌های فاضلاب بیشترین تأثیر را در تهدید‌های منطقه به دنبال دارند. نتایج نهایی حاکی از آن است که از نظر آزمودنی‏‌‌‌ها به شاخص‏‌‌‌های مدیریت بحران در طرح تفصیلی با مقیاس رتبه‏‌‌‌ای خیلی کم و کم توجه می‏‌‌‌شود و این میزان توجه معنادار است. بنابراین، منطقه‌ی 20 شهرداری تهران به لحاظ شاخص‏‌‌‌های مدیریت بحران شهری به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و طرح تفصیلی و هدایت توسعه‌ی شهر کمتر به آن می‌‏‌‌‌پردازد.


بهلول علیجانی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

هدف این مقاله تعریف تحلیل فضایی و شرح مختصر مراحل تکوین آن در جغرافیاست. برای این منظور، از سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم تاکنون، تطور تحلیل فضایی (پیدایش و عوامل مؤثر بر گسترش آن) بررسی شد. بر اساس منابع بررسی شده، تحلیل فضایی در پی انقلاب کمی و برای کشف نظریه‌ها و قوانین فضایی پراکندگی‌ها نضج گرفته است. از نظر طرفداران این نگرش جغرافیای قدیم (ناحیه‌ای) درصدد کشف نظریه‌‌های جهانی نیست و، بنابراین، نمی‌تواند دانش  علمی تولید کند. در نتیجه‌ی چنین ضعفی، این دانش قادر به حل مسائل و مشکلات جامعه نیست. هدف تحلیل فضایی تحلیل پراکندگی‌ها یعنی توصیف ساختار فضایی و استدلال این ساختارها از طریق روابط فضایی و سرانجام برنامه‌ریزی فضایی فعالیت‌‌های انسان است. پس از ورود کامپیوتر و ایجاد سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل فضایی رویکرد اصلی جغرافیا شد و اکنون نیز سیطره‌ی این نگرش ادامه دارد. از نظر فلسفه‌ی علم، تحلیل فضایی با پراکندگی‌ها به منزله‌ی هستی ‌های مستقل سروکار دارد. دانشِ حاصل به صورت نظریه‌‌های مستقل و جهانی بیان می‌شود. روش‌شناسی کمی و تجربی در قالب علم مهم زمین‌آمار همه‌ی پردازش‌های آماری مانند درون‌یابی، شناسایی ساختار فضایی، تغییرات فضایی و سرانجام برنامه‌ریزی فضایی را اجرا می‌کند.


میثم جمالی، ابراهیم مقیمی، زین العابدین جعفرپور، پرویز کردوانی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

توسعه‌ی شهرنشینی و گسترش مناطق اسکان جمعیت در حریم رودها مستلزم مطالعات دقیق درباره‌ی شرایط سیل‌گیری محدوده‌ی مورد نظر برای توسعه است. بیشتر خسارات وارده‌شده به شهرها ناشی از وقوع سیل به دلایلی نظیر تخطی در بستر و حریم رودخانه‌ها، پایین بودن ظرفیت پل‌ها و معابر حرکت آب، ناپایداری سیل‌بندها، ساخت و ساز در مسیر سیل‌ها و کاهش پوشش گیاهی اراضی مشرف به شهرهاست. بر اثر این اقدام‌ها هر ساله صدمات جبران‌ناپذیر مالی و انسانی به مناطق گوناگون کشور وارد می‌آید. در این پژوهش کلان‌شهر شیراز از لحاظ مخاطرات ناشی از فرایندهای ژئومورفیک رودخانه‌ای بررسی شده است. مطالعه‌ی این مخاطرات در دو قسمت صورت گرفت. در یک قمست مخاطرات ناشی از فرسایش رودخانه و آبراهه‌ها (تخریب، حمل و رسوب‌گذاری) و مخاطرات ناشی از طغیان آب و سیلاب مطالعه شد و در قسمت دیگر تحلیل و بررسی نقش عوامل انسانی تشدید‌کننده‌ی مخاطرات رودخا‌نه‌‌ای انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش کتاب‌خانه‌ای ـ میدانی است. نخست از عکس‌های هوایی و تصاویر ماهواره‌ای برای بررسی حوضه‌ی‌ آبریز رودخانه‌ی خشک و پهنه‌های سیل‌خیز استفاده گردید. سپس، بازدیدهای میدانی و برداشت نقاط زمینی با استفاده از GPS، تفسیر عکس هوایی و کاربرد GIS نقشه‌ی مناطق در معرض خطر حاشیه‌ی رودخانه و فاصله از رودخانه ترسیم شد. در نهایت مشخص شد که از یک طرف بخش شرقی کلان‌شهر شیراز به دلیل قرارگیری بر روی دشت سیلابی از طرف آبراهه‌ها و رودخانه‌ی خشک و از طرف دیگر با تعرض به حریم رودخانه، ابعاد و ارتفاع نامناسب پل‌ها، احداث کنارگذرها و... در معرض مخاطرات محیطی ناشی از فرآیندهای رودخانه‌ای وعوامل انسان‌ساخت قرار دارد.


علی شماعی، لقمان مصطفی پور، محسن یوسفی فشکی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

این پژوهش به پهنه‌‌بندی آسیب‌پذیری محله‌های شهری پیرانشهر در برابر مخاطرات محیطی به ویژه تهاجم نظامی با توجه به 5 متغیر و 16 شاخص بر اساس رویکرد پدافند غیرعامل پرداخته است. همچنین، تعیین میزان آسیب‌پذیری تأسیسات و تجهیزات و پهنه‌بندی آسیب­پذیری محله­های شهر پیرانشهر از منظر پدافند غیرعامل از اهداف این پژوهش است. متغیرهای اصلی پژوهش شریان‌های حیاتی، مراکز مدیریت شهر، مراکز نظامی، تأسیسات و تجهیزات شهری، مراکز پشتیبانی هستند. روش پژوهش توصیفی  ـ تحلیلی با بهره‌گیری از مدل AHP Fuzzy است. یافته‌های پژوهش مشخص می‌سازد  به ترتیب شریان‌های حیاتی با ضریب 469/0، مراکز مدیریت بحران و مراکز پشتیبانی مشترک با ضریب 201/0، تجهیزات شهری با ضریب 086/0 بیشترین آسیب‌پذیری و مراکز نظامی با ضریب 043/0 کمترین  آسیب‌پذیری را به خود اختصاص دادند. با توجه به توزیع فضایی عناصر محلات شهری می‌توان گفت محله­های غربی، مرکزی و جنوب غربی شهر شامل محله­های کهنه‌خانه و گراو و بخش‌هایی از محله­های فرهنگیان یک، قدس، ایثارگران، زرگتن و مام خلیل آسیب‌پذیرترین محله‌های شهر پیرانشهر در برابر تهاجمات نظامی هستند.


محمود خسروی ، صمد فتوحی، سلیمان پیروزاده،
دوره 2، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده

سالانه حجم عظیمی از ماسه‌های بادی، مناطق مسکونی و روستاها را مورد هجوم قرار می‌دهند. در برخی از روستاها که در مسیر حرکت ماسه‌ها قرار دارند، مقدار حجم رسوبات به‌گونه‌ای است که سبب دفن واحدهای مسکونی شده و روستاییان به‌ناچار مجبور به ترک روستاها و خانه‌های خود شده‌اند. هدف از این پژوهش حاضر با دیدگاهی جدید و کاملاً متفاوت از بقیه پژوهش‌ها، درواقع به دنبال آشکارسازی تغییرات فضایی - زمانی تپه‌های ماسه‌ای در منطقه ساحلی غرب زرآباد (کنارک) بوده است. پژوهش حاضر برای رسیدن به هدف ذکرشده ازلحاظ هدف کاربردی  و ماهیت روش‌شناسی بر مبنای روش، توصیفی تحلیلی و  از طریق شیوه مطالعه کتابخانه­ای- اسنادی و پیمایشی برای تحقیق در منطقه روستایی  غرب زرآباد پرداخته شد. در این تحقیق برای بررسی  تغییرات فضایی- زمانی تپه ماسه‌ای منطقه غرب زرآباد، در دوره زمانی ۲۳ ساله (۲۰۱۴-1991) از  نقشه‌های زمین‌شناسی، تصاویر ماهواره‌ای ،GPS، استفاده گردید و به‌وسیله روش­های سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، و نرم‌افزار (ENVI)  مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از گسترش تپه‌های ماسه‌ای  نشان می‌دهد که در سال 1991 تا 2014 مساحت کاربری  که به نفع تپه­های ماسه­ای تغییر کاربری یافته­اند، عبارت‌اند از پوشش گیاهی حدود 108/0 کیلومترمربع، رسوبات رودخانه­ای 60/10 کیلومترمربع و زمین­های بایر 35/264 کیلومترمربع بوده­اند. همچنین بیشترین تغییر مساحت  مربوط به تپه­های ماسه­ای بوده که در سال 1991 (25/561) کیلومترمربع  بوده و در سال 2014(45/578) کیلومترمربع رسیده و  رشدی معادل (198/ 17) کیلومترمربع را  داشته است.


برومند صلاحی، مجتبی فریدپور،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

خشکسالی یکی از پدیده­های خزنده محیطی است که در مناطق خشک و نیمه‌خشک نمود بیشتری دارد. در این پژوهش با استفاده از داده‌های بارندگی 23 ایستگاه سینوپتیک و باران­سنجی در بازه زمانی 20 ساله در شمال غرب ایران، به بررسی و تحلیل فضایی خشکسالی پرداخته‌شده است. ابتدا با استفاده از مقادیر SPI، دوره‌های خشکسالی و ترسالی منطقه شناسایی شدند و با استفاده از افزونه Geostatistic Analyst اقدام به پهنه‌بندی خشکسالی با روش درون­یابی کریجینگ معمولی با مدل نیم­پراشنگار گوسین و با کمترین خطای RMS شد. در ادامه با استفاده از واریوگرام مناسب، یاخته‌هایی به ابعاد 5*5 کیلومتر جهت انجام تحلیل فضایی بر منطقه مورد مطالعه گسترانیده شد. به‌منظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در شمال غرب ایران از آماره­های سراسری و موضعی موران در حکم رویکردهای تحلیل اکتشافی داده­های فضایی استفاده شد. نتایج شاخص موران در مورد خشکسالی نشان داد که مقادیر مربوط به سال‌های مختلف در طول دوره آماری دارای ضریب مثبت و نزدیک به یک (I >0/959344Moran's) می­باشند که نشان‌دهنده خوشه­ای بودن توزیع فضایی خشکسالی است. همچنین نتایج حاصل از مقادیر امتیاز استاندارد Z و مقدار P-Value، خوشه­ای بودن توزیع فضایی خشکسالی را مورد تائید قرارداد. درنهایت جهت شناسایی الگوهای فضایی حاکم بر خشکسالی از آماره­ی عمومی G استفاده شد. نتایج این آماره نشان داد که قسمت غرب و شمال غرب منطقه دارای الگوی خشکسالی ملایم و جنوب شرق منطقه دارای الگوی خشکسالی بسیار شدید می­باشد که در سطح 99/0 درصد معنادار می­باشند.


الهه اعتمادیان، رضا دوستان،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

مخاطرات آب و هوایی از جمله رخداده های  آب و هوای کره زمین می باشند، یکی از این پدیده ها، وقوع موج گرما است. برای تعیین الگوی مکانی امواج گرمایی ایران، دمای حداکثر روزانه 49 ایستگاه سینوپتیک در دوره 2010-1980 استفاده گردید. با استفاده از شاخص صدک95 ام‌، آستانه های دمایی ماهانه، تعیین، و تداوم سه روز و بیشتر درهر ماه میلادی از ایستگاه‌، موج گرما  تعریف شد. آستانه دمایی متفاوت ماهانه و ایستگاه، منجر به شناسایی موج گرما برای کل ایران گردید. بیشینه آستانه دما در  نیمه جنوبی و کمینه در نیمه شمالی و نقش ارتفاعات چشمگیر است، اما بیش‌ترین امواج گرمایی ایران در نیمه غربی و به سمت شرق کاهش دارند. از منطقه کوهپایه داخلی ایران به سمت شمال و جنوب کشور (سواحل)و مناطق مرکزی، این پدیده اقلیمی کاهش دارد. سری‌های زمانی نشان می‌دهد، مجموع فراوانی دهه‌ای امواج گرما در تمام ماه‌ها روند افزایشی داشته است، با این تفاوت که ماه‌های دوره سرد سال روند افزایشی معنادارتری و دوره گرم سال معناداری کمتری دارند. فلات ایران طی دهه 2000 بیش‌ترین فراوانی امواج گرما را نسبت به دو دهه دیگر تجربه کرده است.


منیژه احمدی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده

مدیریت پسماندها در کشور با توجه به رشد افزایشی آن در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته و عدم توجه به این مسأله می‌تواند مشکلات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی را ایجاد نماید. پیدا کردن موقعیت و مکان بهینه برای پسماندهای شهری و روستایی که هم دارای کم­ترین خطرات زیست محیطی و هم از لحاظ اقتصادی بهینه باشد، هدف اصلی پژوهش حاضر است. به منظور مکان یابی بهینه محل دفن زباله ابتدا مطالعات اولیه جهت شناسایی معیارهای تأثیرگذار بر انتخاب محل بهینه انجام و سپس برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از ترکیب سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روش تصمیم گیری چند متغیره (MCA) جهت ارزیابی، مکان‌یابی و پهنه بندی بهینه استفاده گردید. عوامل مؤثر بر مکان یابی پسماند بر اساس امتیاز 1 (مناطق خیلی نامناسب ) تا 5 (مناطق کاملا مناسب) ارزش گذاری شده و امتیاز صفر نیز به مناطق ممنوعه در نظر گرفته شده است. در نهایت مناطق اولویت بندی شده در نقشه نهایی براساس محل دفن زباله مشخص گردیده است. بر این اساس اولویت 5 در نقشه‌ها و به خصوص نقشه نهایی نشان دهنده مناسب‌ترین مکان‌ها و اولویت 1 کمترین ارزش ترین مکان برای دفن و اولویت صفر نیز فاقد هر گونه ارزش مکانی برای دفن زباله‌ها می‌باشد.
 

خدیجه کریمی، وحید ریاحی، فرهاد عزیزپور، علی اکبر تقی لو،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده

سکونتگاههای روستایی به مثابه نظام های مکانی فضایی در معرض پویایی ودگرگونی مداوم قرار دارند.آشکار است که در این تحولات، مجموعه عوامل و نیروهای متفاوت ومتنوعی نقش آفرین هستند اما بیشتر این عوامل به نوعی متاثر ازنظام مدیریتی است که در فضاهای روستایی نقش آفرینی می کند. این نظام، با توجه به الگوهای مختلف، دارای اثر گذاری متفاوتی بر نظام های فضایی است. براین اساس، تحقیق حاضر به دنبال بررسی دگرگونی فضایی سکونتگاههای روستایی شهرستان ارومیه مبتنی بر نقش مدیریت بحران است. قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه، شهرستان ارومیه است که در غرب دریاچه ارومیه قرار دارد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری مورد مطالعه، 70 نفر از خبرگان دستگاههای مرتبط با مدیریت بحران شهرستان ارومیه می باشند که با روش تعیین حجم نمونه با جامعه نا معلوم با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای جمع‌آوری داده‌ها واطلاعات از روش کتابخانه‌ای و میدانی، از فن پرسشگری و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، دوربین واتسون، رگرسیون، تحلیل مسیر و همبستگی پیرسون در  نرم افزار SPSS بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، این نتیجه حاصل شده است که روستاهای تحت تاثیر اقدام نظام مدیریت بحران در مواجهه با مخاطره خشکیدن دریاچه ارومیه با دگرگونی های نامناسبی در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی روبرو شدند. این دگرگونی‍‍ها، متاثراز سازوکار نظامی است که در آن بعلت دولتی بودن، تمرکز گرایی و بخشی نگری؛ پاسخگویی، مشروعیت، نقش پذیری کارآمد، عدالت محوری وجهت گیری برنامه ای در آن تضعیف شده است. در این میان، ضعف مشروعیت و ضعف در نقش پذیری کارآمد از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. با تعمق در ماهیت عوامل و روابط مستقیم و غیر مستقیم آنها این نکته کلیدی مشخص شده است که نقش پذیری ضعیف روستاییان و نگاه ابزاری به مشارکت آنها در مدیریت بحران، عامل کلیدی بروز تحولات فضایی نامناسب در روستاهای مورد مطالعه است.

تقی طاوسی، محسن حمیدیان پور، راشد دهانی،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف این پژوهش شناسایی تغییرات زمانی و پراکندگی فضایی رخداد توفان­های تندری گستره استان سیستان و بلوچستان، در مقیاس ساعتی، ماهانه، فصلی و سالانه، در دوره آماری سی ساله (2016 -1987) می­ باشد. بدین منظور از داده­های ساعتی هوای حاضر (ww) 7 ایستگاه همدید استان سیستان و بلوچستان استفاده گردید. جهت بررسی تغییرات زمانی این رویداد از روش ناپارامتریک من­کندال و شیب سن استفاده شد. ضمن اینکه ارتباط این پدیده با انسو و همچنین پراکندگی مکانی آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی‌ها نشان می­دهد که در مقیاس ساعتی بیشترین توفان­های تندری در ساعات 12 و 15 بعد از ظهر رخ داده است و به ندرت در شب رخ می­ دهند.به لحاظ ماهانه بیشترین بسامد توفان­های تندری متعلق به ماه مارس و می باشد. در بین فصول، فصل بهار با 756 (5/17%) رخداد بیشترین  و پاییز (5/17%) و تابستان (17%) کمترین فراوانی را دارند و همچنین در دوره­ی آماری مورد مطالعه سال 1997 با 195 و سال 1985 با 12 رخداد به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشته است.بررسی روند تغییرات توفان­های تندری در ایستگاه های منتخب نشان می­دهد که توفان­های تندری در تمامی ایستگاه­ها به جز ایستگاه سراوان روند افزایشی دارند. این روند کاهشی در سطح 95% معنی­دار است. از دیگر نتایج این پژوهش این است که حدود 72 درصد توفان­های تندری در فاز گرم انسو (النینو) رخ می­دهد و نوسانات سالانه این پدیده مرتبط به تغییر الگوهای جوی در طی النینو می­باشد.به لحاظ آرایش مکانی بیشترین توفان­های تندری در تمامی فصول در شرق استان با مرکزیت ایستگاه­های ایرانشهر و سراوان رخ می­دهد.  این آرایش فضایی در مقیاس فصلی بدین صورت است که بیشترین توفان­های تندری تابستانه و پاییزه با منشاء حاره­ای از مرکزیت شهر ایرانشهر برخوردار است ولی در طی فصول زمستان و بهاره با منشاء برون­حاره­ای با مرکزیت شهر سراوان می­باشد

سیدرضا آزاده ، مسعود تقوایی،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده

پژوهش در زمینه مخاطرات طبیعی دارای سابقه‌ای غنی در علم جغرافیا است. در میان تمام مخاطرات طبیعی، زلزله یکی از جدی‌ترین آن‌ها است که زیان‌های عظیم اقتصادی و مرگ‌ومیر مردم را به بار می‌آورد. کشور ایران بر روی کمربند زلزله خیز آلپ ـ هیمالیا واقع شده که یک منطقه مستعد زلزله است. از این رو زمین لرزه های مخرب عظیمی در گذشته در کشور ایران روی داده است. هدف اصلی از انجام این پژوهش تحلیل فضایی میزان خطر زلزله در سکونتگاه‌های شهری و روستایی استان گیلان است. در این راستا از تحلیل‌های فضایی در نرم‌افزار ArcGIS و تحلیل فاصله اقلیدسی استفاده شد. احتمال وقوع خطر زلزله در استان گیلان بر اساس فاصله از خطوط گسل­های فعال و غیر فعّال تحلیل شد. نتایج نشان داد که72/40 درصد از مساحت استان گیلان در فاصله صفر تا 15 کیلومتری گسل های فعّال  قرار دارد و همچنین 45/64 درصد از مساحت این استان در فاصله ای کمتر از هشت کیلومتر تا گسل های غیر فعال قرار دارند. تحلیل خطر زلزله در نقاط شهری استان گیلان براساس خطوط گسل فعّال حاکی از آن است که 18 نقطه شهری در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله و 14 شهر در پهنه با خطر بالای زلزله قرار دارند. براساس مطالعات انجام شده 57/20 درصد از جمعیت نقاط شهری در پهنه با خطر بالای بسیار بالای زلزله (80 تا 100 درصد) ساکن هستند. تحلیل خطر وقوع زلزله در نقاط شهری استان گیلان براساس گسل های غیر فعّال حاکی از آن است که، 20 نقطه شهری با جمعیت نسبی 44/25 درصد در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله ساکن هستند.  مطالعات انجام شده در زمینه نقاط روستایی استان گیلان براساس گسل های فعّال نشان داد که از مجموع 2925 سکونتگاه روستایی، 1350 روستا با جمعیت نسبی 90/24 درصد در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله ساکن هستند. تحلیل خطر زلزله در نقاط روستایی استان گیلان براساس فاصله از گسل های غیرفعّال نشان داد که 1679 روستا در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله قرار دارند. در پایان پژوهش پیشنهاد‌هایی در راستای مقابله با خطر وقوع زلزله ارائه شد.

هاجر پاکباز، محمود خسروی، تقی طاوسی، پیمان محمودی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

در این مطالعه هدف آن است که در یک مطالعه جامع الگوهای فضایی تنش­های گرمایی ایران در یک مقیاس منطقه­ای با استفاده از شاخص عدم آسایش (DI) مورد بررسی قرار گیرد. لذا در راستای رسیدن به این هدف، داده­های روزانه میانگین دما و رطوبت نسبی برای یک دوره آماری 30 ساله (2016-1987) برای 74 ایستگاه همدید از سازمان هواشناسی ایران اخذ شد. سپس داده­های روزانه دما و رطوبت نسبی با استفاده از معادله شاخص عدم آسایش (DI) به مقادیر روزانه شاخص عدم آسایش (DI) تبدیل شدند. در نهایت در یک مقیاس سالانه، فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی برای هر ایستگاه به طور جداگانه شمارش و نقشه­های توزیع فضایی آنها تهیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که توزیع فضایی مجموع تمامی طبقات مختلف شاخص عدم آسایش (DI) از الگوهای اقلیمی شناخته شده در ایران پیروی می­کنند به طوریکه نواحی مرتفع و کوهستانی غرب و شمال غرب ایران به دلیل پایین بودن ظرفیت رطوبتی هوا و همچنین پایین بودن میانگین دمای روزانه دارای کمترین روزهای همراه با تنش گرمایی بوده­اند.، با توجه به عرض جغرافیایی پایین و نزدیکی به منابع رطوبتی، ایستگاه­های جنوبی ایران به خصوص ایستگاه­هایی که در نوار ساحلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته­اند دارای بیشترین فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی بوده­اند. علاوه بر این، مشخص شد که به ازای هر 100 متر ارتفاع از سطح دریا 9 روز از مجموع فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی در ایران کم می­شود. این روند کاهشی به گونه­ای است که از ارتفاع 2300 متری به بالاتر  تنش گرمایی مشخصی در ایران مشاهده نمی­شود.
 

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb