جستجو در مقالات منتشر شده



ام السلمه بابایی فینی،، الهه قاسمی، ابراهیم فتاحی،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران، که در منطقه خشک و نیمهخشک جهان واقع شده است، هر ساله شاهد رویدادهای حدی بارش کم (خشکسالی) و رویداد‌‌‌های حدی بارش زیاد (رخداد سیل) هستیم. از این رو، ضرورت بررسی مقادیر حدی بارش و حرکت و فراوانی رخداد این کمیت طی دوره‌های گذشته و، همچنین، تأثیر گرمایش جهانی بر حرکت مقادیر حدی بارش طی دوره‌‌‌های آتی کاملاً احساس می‌شود. بنابراین، در این مطالعه نمایههای حدی بارش طی دوره‌‌‌های گذشته (1961-1990) و دوره‌ی آتی (2011-2040) در دو سناریوِ A2و A1Bبر اساس مدل HadCM3بررسی و مقایسه شده است. این بررسی در سناریوِ A2روند افزایشی رویدادهای حداکثر بارش یک‌روزه در مناطق شمال غربی (جز استان آذربایجان غربی)، مرکزی و جنوب غربی و شمال شرقی و سواحل غربی دریای خزر را پیش‌بینی کرده است. همچنین، افزایش روند تعداد روزهای خشک متوالی در مناطق شمال شرقی، مرکزی و جنوبی کشور مشاهده می‌گردد. نتایج حاصل از سناریوِ A1Bنشان داده است مقدار بارش 24 ساعته در دوره‌ی آتی در مناطق شرقی و شمال شرقی و مرکزی همچنین نوار باریکی از بخش‌های غربی، جنوب غربی و شمال غربی کشور با کاهش همراه است. نتایج حاصل از پیشآگاهی برون‌داد مدل HadCM3و سناریوِ A1Bدر خصوص رویداد‌‌‌های حداکثر بارش پنج‌روزه روند بسیار مشابه‌ای با الگوی حاصل از سناریوِ A2داشته است. نمایه‌ی SDIIدر بخش شمالی و غربی کشور افزایش نشان می‌دهد و در سایر مناطق کشور روند منفی خواهد داشت. روند مثبت در تعداد روزهای با بارش سنگین به بخشهای از استان اصفهان، مرکزی، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان، ‌ایلام، ‌چهارمحال بختیاری و خوزستان در غرب و جنوب غرب کشور محدود شده و در سایر بخشها با کاهش این نمایه روبه‌رو خواهیم بود. افزایش روند خطی نمایه‌ی حداکثر تعداد روزهای متوالی‌تر (CWD) در مناطق غربی، جنوب غربی و شمال شرقی کشور و افزایش تعداد روزهای متوالی خشک در مناطق شمال شرقی، مرکزی و بخش‌هایی از جنوب کشور و، همچنین، جمع بارش سالانه و روزهای تر در نواحی غربی و جنوب غربی، جنوبی، شمال غربی و بخش‌هایی از شرق کشور افزایش نشان می‌دهد.  


اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

شاخص‌های ژئومورفیک و مورفومتریک ابزاری برای تحلیل‌های مورفوتکتونیکی مناطق گوناگون محسوب می‌شوند. این شاخص‌ها به صورت ابزار شناسایی پایه برای تشخیص تغییر شکل‌های تکتونیکی یا تخمین ناپایداری نسبی فعالیت‌های تکتونیکی در منطقه‌ای ویژه به کار می‌روند. این تحقیق رویکری توصیفی- تحلیلی دارد که با استفاده از مطالعات کتاب‌خانه‌ای با هدف بررسی میزان فعالیت‌های نو زمین‌ساختی در هفت حوضه‌ی آبریز کلان‌شهر تهران (کن، وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک، دربند و دارآباد) صورت گرفت. پژوهش با استفاده از شاخص‌های سینوزیته‌ی جبهه‌ی کوهستان (Smf)، پیچ‌و‌خم رودخانه اصلی (S)، عدم‌تقارن حوضه‌ی زهکشی (Af)، تراکم سنجی آبراهه‌ها (D)، انتگرال هیپسومتریک (HI)، نسبت شکل حوضه (BS)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (SL) انجام شد. سرانجام، فعالیت نسبی همه‌ی حوضه‌ها با استفاده از شاخص تکتونیک فعال (IAT) ارزیابی گردید. شاخص‌های مذکور از طریق نقشه‌های توپوگرافی و زمین‌شناسی و تصاویر ماهوارهای Google Earth منطقه‌ی مطالعه و با به کار گیری نرم‌افزارهای Arc GIS و Global Mapper بررسی و ارزیابی شدند. بر اساس شاخص تکتونیک فعال، نتایج تحقیق نشان می‌دهد حوضه‌های کن و دربند در کلاس 2 با فعالیت نئوتکتونیکی بالا و حوضه‌های وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک و دارآباد در کلاس 3 با فعالیت نئوتکتونیکی متوسط قرار گرفته‌اند و همه‌ی حوضه‌ها به علت وجود گسل‌های اصلی و فرعی منطقه و نزدیکی به آن‌ها دارای فعالیت تکتونیکی نسبتاً بالایی هستند. نتیجه‌ این‌که، با توجه به وجود گسل‌های متعدد، فعالیت‌های تکتونیکی و سوابق لرزه‌خیزی در کلان شهر تهران و حوضه‌های آبریز آن احتمال وقوع زمین‌لرزه در منطقه‌ی مطالعه دور از انتظار نیست و این مسئله نیازمند توجه جدی و مدیریتی همه‌جانبه است.


بهلول علیجانی، بهرام ملازاده، محمد سلیقه، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

هدف این تحقیق تحلیل آماری و سینوپتیکی کولاک برف در استان آذربایجان غربی است. بدین منظور، از سازمان هواشناسی کشور داده‌های مربوط به کدهای هوا طی دوره‌ی آماری 1986 تا 2009 اخذ شد. با استفاده از نرم‌افزار Excel و Spss کدهای مربوط به کولاک برف (کدهای 36 تا 39) مشخص و به بررسی آماری داده‌ها پرداخته شد. سپس، نقشه‌های مربوط به فشار، امگا (ناپایداری)، دما و جهت و سرعت باد از سایت cdc.noaa.gov جمع‌آوری شدند و تحلیل سینوپتیکی آن‌ها صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که در طی دوره‌ی آماری مورد مطالعه 322 روز همراه با کولاک برف بود که سال 1992 دارای بیشترین و سال 1999 دارای کمترین روز همراه با پدیده‌ی کولاک برف بود. با توجه به این‌که رخداد پدیده‌ی کولاک برف مربوط به فصل سرد سال است، مطالعه‌ی حاضر نشان داد که ماه‌های ژانویه و فوریه زمان اوج رخداد پدیده‌ی کولاک برف هستند. با توجه به شرایط سینوپتیکی حاکم بر منطقه، ارتفاع و عامل توپوگرافی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در رخداد پدیده‌ی کولاک برف بودند. از هفت ایستگاه سینوپتیکی مورد مطالعه، ایستگاه سردشت دارای بیشترین و ایستگاه خوی دارای کمترین روز همراه با پدیده‌ی کولاک برف بودند. سرانجام، نتایج حاصل از تحلیل سینوپتیکی نشان داد که طی دوره‌ی آماری مورد مطالعه در استان آذربایجان‌غربی دو الگوی گردشی در رخداد پدیده‌ی کولاک برف نقش داشته‌اند که شامل الگوی گردشی کم‌فشار دریای خزر ـ پرفشار اروپای شرقی و الگوی کم‌فشار شمال دریای سیاه است.


حسین حاتمی نژاد، محمدرضا رضوانی، فریبا خسروی کردستانی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

امروزه زیست‌پذیری شهری گفتمانی نیرومند را در توسعه‌ی شهری و طراحی شهری بازتاب می‌دهد که در پیشینه‌ی برنامه‌ریزی شهری رواج پیدا کرده است. چنین گفتمانی به وجود ارتباط مطلوب بین محیط شهری و زندگی اجتماعی اشاره می‌کند. زیست‌پذیری شهر ازیک سو گواه تأثیر و جذابیت قوی شهر است و ازسوی دیگر ارتباطات و آثار شهری را از طریق جذب سرمایه‌گذاری بیشتر و منابع انسانی و فرهنگی شدت می‌بخشد. بنابراین، زیست‌پذیری شهر با شهر سالم، شهر اکولوژیک و توسعه‌ی پایداری شهری ارتباط نزدیکی دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان زیست‌پذیری در سطح محلات منطقه‌ی دو شهر سنندج انجام شده است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است. برای سنجش میزان زیست‌پذیری محلات، داده‌های حاصل از پرسش‌نامه‌های تکمیل‌شده‌ی ساکنان با استفاده از نرم‌افزارهای Arc Gis, Excel, Spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد اصلی زیست‌پذیری محلات تفاوت چندانی وجود ندارد. از نظر توزیع فضایی، ابعاد سه‌گانه به صورت یکسان پخش نشده‌اند و توزیع فضایی به صورت خوشه‌ای است. همچنین رتبه‌بندی محلات بر اساس شاخص کل زیست‌پذیری نشان‌دهنده‌ی‌ آن است که محله‌ی خسروآباد با امتیاز 279/3 در رتبه‌ی اول و محله‌ی شریف‌آباد با امتیاز 228/2 در رتبه‌ی آخر قرار گرفته است.


مهدی زارع، فرناز کامران‌زاد،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

تکتونیک فعال نوار لرزه‌خیز آلپ ـ هیمالیا فلات ایران را شکل داده است که در مرز همگرایی بین ورقه‌های زمین‌ساختی اوراسیا ـ عربستان قرار دارد. این فلات یکی از لرزه‌خیزترین نواحی جهان است و هر سال با زمین‌لرزه‌های متعددی مواجه می‌شود. در ایران، شرایط فعال زمین‌ساختی، وجود گسل‌ها و چشمه‌های لرزه‌زای متعدد و قرارگیری جمعیت فراوان در نواحی مستعد زمین‌لرزه توجه بیش از پیش به این سانحه‌ی طبیعی و لزوم مطالعات علمی را در زمینه‌ی تحلیل خطر زمین‌لرزه افزایش می‌دهد. در مقاله‌ی حاضر، علاوه بر مرور لرزه‌زمین‌ساخت و لرزه‌خیزی ایران از گذشته تاکنون، سعی شده است به مسئله‌ی تحلیل خطر زمین‌لرزه پرداخته و به وضعیت مدیریت سانحه، آسیب‌پذیری و بافت فرسوده در ایران اشاره شود.


ابوالفضل قنبری، علی زلفی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

قبل از وقوع بلایایی طبیعی، به‌ویژه زلزله در مناطق شهری، مدیریت بحران‌های پدید‌آمده یکی از ضرورت‌های نظام برنامه‌ریزی شهری است. از این رو، تعیین میزان آسیب‌پذیری فیزیکی در برابر زلزله اهمیت بالایی دارد. همچنین، طبقه‌بندی واحد‌های مکانی شهری از نظر درجه‌ی آسیب‌پذیری در برابر زلزله و پهنه‌بندی اراضی شهری برای شناسایی نواحی در معرض خطر امری ضروری است. با توجه به این که ایران از نظر وقوع بلایایی طبیعی جزو ده کشور جهان است و شهر کاشمر در منطقه‌ای زلزله‌خیز واقع شده است، ضرورت این کار بیشتر به چشم می‌آید. در این پژوهش، نواحی شهری کاشمر از نظر آسیب‌پذیری کالبدی با استفاده از مدل VIKOR اولویت‌بندی شدند تا نواحی این شهر قبل از وقوع زلزله برای کاهش آسیب‌های ناشی از زلزله بهسازی و آماده‌سازی شوند. یکی از مراحل مدل VIKOR وزن‌دهی به معیارهای دخیل در امر اولویت‌بندی است که در این پژوهش برای وزن‌دهی به معیارها از مدل AHP استفاده شد. گفتنی است که روش پژوهش مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد ناحیه‌ی 8 کمترین آسیب‌پذیری و ناحیه‌ی 3 شهر کاشمر بیشترین آسیب‌پذیری کالبدی در برابر زلزله را دارد. همچنین، در ادامه‌ی پژوهش، با استفاده از مدل اسپیرمن میزان همبستگی بین تراکم جمعیت و میزان آسیب‌پذیری در نواحی شهری کاشمر ارزیابی شد. میزان همبستگی 5866/0 نشان می‌دهد که همبستگی بالایی بین این دو متغیر وجود دارد و تراکم بالا سبب افزایش میزان آسیب‌پذیری در نواحی شهر کاشمر می‌شود.


محمد حاصلی، حمید جلالیان،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

در مطالعات آمایش محیطی، بهترین مسیر توسعه توجه اصولی به توان‌ها و تهدیدهای محیطی و، بر این اساس، استفاده بهینه از سرزمین است. در این باره، ارتباط تنگاتنگی بین توسعه‌ی کشاورزی، توسعه روستایی و منابع محیطی وجود دارد. نوع بهره‌برداری از اراضی عامل بسیار مهمی در فرسایش و تولید رسوب حوضه‌های آبریز به‌شمار می‌رود. در پژوهش حاضر، مطالعه و ارزیابی وضعیت فرسایش خاکِ حوضه‌ی آبریز «دشت الشتر» با هدف توسعه‌ی بهره‌برداری‌های کشاورزی با استفاده از روش PSIAC صورت گرفته است. اصول روش PSIAC برای تخمین استعداد رسوب‌زایی اراضی بر پایه‌ی بررسی نقش و اهمیت نُه عامل مؤثر شامل وضعیت زمین سطحی (مقاومت سنگ‌بستر در برابر عوامل فرساینده)، وضعیت خاک (واحد‌های اراضی)، وضعیت آب‌وهوا، وضعیت رواناب، وضعیت توپوگرافی (پستی‌وبلندی)، وضعیت پوشش حفاظتی، نحوه‌ی استفاده از اراضی، وضعیت فعلی فرسایش، ارزیابی عامل شیب فرسایش رودخانه‌ای و حمل رسوب در فرسایش خاک طراحی شده است. در فرآیند مطالعه، با استفاده از سامانه‌ی اطلاعات جغرافیایی (GIS)، این اطلاعات تجزیه‌وتحلیل، تلفیق و، سرانجام، به‌صورت لایه‌های اطلاعاتی تهیه گردیدند. در ادامه، با استخراج واحدها و سنجش آن‌ها با مطالعات طرح جامع احیا و توسعه‌ی کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان، که مؤسسه‌ی پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی تهیه کرده است، پهنه‌بندی نهایی صورت گرفت. نتیجه‌ی این پژوهش نشان می‌دهد فرسایش در سطح حوضه نسبتاً فراوان است، به‌نحوی‌که حداقل بیش از 62% را از وسعت حوضه کلاس‌های فرسایشی (VI V,) و حدود 37% را از سطح حوضه کلاسهای فرسایشی کم تا متوسط (III, II, I) در برگرفته است. بنابراین، در نگاه کلی، استفاده از اراضی در این حوضه با محدودیت فرسایش روبه‌رو است و کنترل فرسایش خاک و اقدام‌هایی برای حفاظت خاک و آب در چارچوب طرح‌های حفاظتی اولویت مییابد. با این حال، مکانگزینی گذشته سکونتگاه‌های روستایی عمدتاً منطبق بر پهنههای فرسایشی کم تا متوسط است که این نشان‌دهنده‌ی وجود نوعی تفکر آمایشی سنتی نزد پیشینیان است.


فروغ ‌ مومن‌پو ر، نیما فریدمجتهدی، شبنم هادی‌نژادصبوری، حسین عابد، سمانه ‌ نگاه،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

برای بررسی شرایط جوی در زمان وقوع باد گرمش، روزهای شاخص این پدیده از بانک اطلاعاتی 29 ساله‌ی باد گرمش گیلان (2010-1982) استخراج شد. میدان‌های فشار، دما، نم ویژه، ارتفاع ژئوپتانسیلی، سرعت قائم، مؤلفه‌های مداری و نصف‌النهاری باد، فرارفت رطوبت و دما، جریان، تاوایی نسبی و برش قائم کمیت‌های دینامیکی در سامانه‌های منجر به این پدیده در همه ترازهای جوی مطالعه شد. از تصاویر سنجنده‌ی مودیس، ماهواره‌های ترا و آکوا برای تأیید وجود ابرناکی و بارش (برف) در دو سوی رشته‌کوه البرز استفاده شد. به سبب ابرناکی و وقوع بارش در هنگام باد گرمش سه دسته الگو شناسایی شد: دسته‌ی اول موارد رخداد باد گرمش همراه با آسمان صاف و بدون پدیده در دو سوی رشته‌کوه البرز، دسته دوم فقط وجود ابرناکی در هنگام باد گرمش و دسته سوم موارد همراه با وقوع بارش را در دامنه‌ی جنوبی رشته‌کوه البرز در زمان باد گرمش شامل می‌شود. نتایج نشان می‌دهد که تفاوت این سه دسته، علاوه بر الگوی سطوح میانی و فوقانی وردسپهر، در الگوی همدیدی توده هوای مستقر در سطح زمین است. در دسته اول و دوم، استقرار توده هوای پرفشار در نواحی مرکزی فلات ایران و نفوذ زبانه‌ی کم‌فشار در شمال رشته‌کوه البرز موجب شکل‌گیری جریان‌های جنوبی به سمت سواحل جنوبی دریای کاسپین و افزایش سرعت باد در لایه‌های زیرین وردسپهر می‌گردد. اما در دسته‌ی سوم گسترش کم‌فشار به سمت دامنه‌ی جنوبی البرز و نواحی شمال‌غربی ایران، شکل‌گیری مولفه‌ی مثبت باد نصف‌النهاری را به سمت دامنه‌های شمالی و پشت به باد البرز در پی دارد. 


فریماه بخشی‎زاده، هانی رضائیان، مهری اکبری،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

یکی از مشکلات اصلی شهرها افزایش سریع آلودگی هواست که ترافیک وسایل نقلیه یکی از مهم ترین عوامل آن به‌شمار میرود. مدیریت هدفمند این عامل آلوده‌کننده نیازمند اطلاعات صحیح و دقیق از نحوه‌ی انتشار آلایندهها در شرایط گوناگون مکانی و زمانی است. در‌این‌باره، پژوهش حاضر نحوه‌ی انتشار سهبعدی آلودگی حاصل از اکسیدهای نیتروژن (NOx) را در مقیاس میکرو بررسی و با استفاده از مدل GRAL [1] محدوده‌ی تقاطع ولی‌عصر ـ فاطمی شهر تهران را در فصل زمستان مطالعه می‌کند. با توجه به این، خودروها به‌منزله‌ی مهمترین عامل آلاینده به مدل معرفی شد و فرآیند مدل‌سازی در نُه ارتفاع متفاوت (از 7/1 تا 5/52 متری) انجام گردید. برای بررسی ویژگیهای فضایی و زمانی دادههای میزان غلظت آلاینده‌ی NOx از روشهای خودهم‌بستگی فضایی عمومی و محلی موران استفاده گردید. میزان شاخص موران معادل 7/0 تا 9/0 در حالت دوبعدی و معادل 22/0 در حالت سه‌بعدی در نتایج حاصل نشان‌دهنده‌ی وجود سطح بالایی از خود‌هم‌بستگی فضایی مثبت معنادار است که گواه صحت عملکرد شبیهسازی صورت گرفته است. تحلیل شاخص موران محلی/انسلین نشان‌دهنده‌ی غلبه‌ی نقاط بالا‌ـ‌بالا در ارتفاعات پایین تا متوسط و افزایش نقاط پایین‌ـ‌پایین در ارتفاع‌های بالاتر است. همچنین، وجود خوشههای آلودگی نسبتاً پایدارتر در ارتفاعهای مختلف در تقاطعها و ناپایداری وضعیت خوشهبندی آلودگی هوا در نزدیکی ساختمانها در نتایج حاصل مشهود است.

 

[1].Graz Lagrangian Model - GRAL


فاطمه ستوده، بهلول علیجانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

هدف از این مطالعه‌ شناخت حرکت و الگوهای خوشه‏ای فضایی بارش‌های سنگین استان گیلان است. بدین‌منظور از داده‏های بارش روزانه‌ی سال‌های 1979 تا 2010 استفاده شد. با استفاده از شاخص صدک نودو‌پنجم بارش‏های سنگین فراگیر استخراج و با اعمال تحلیل عاملی و خوشه‏ای بر فشار تراز سطح دریای متناظر با این بارش‏ها سه الگو استخراج گردید. برای مطالعه‌ی تغییرات خوشه‏ای فضایی الگوها، از روش‏های زمین‌آمار کریجینگ و شاخص موران محلی، شاخص گتیس ارد و بیضی استاندارد استفاده شد. الگوی اول یک پرفشار قوی در شمال دریای سیاه با بیش‏ترین درصد پراش، الگوی دوم پرفشار ضعیف دریای سیاه و الگوی سوم پرفشار سیبری با کم‏ترین درصد پراش است.

     نتایج تحقیق نشان داد که خوشه‏های بیشینه‌ی بارش هر سه الگو در منطقه‌ی ساحل و تا حدودی به طرف مرکز استان دیده می‏شوند. الگوهای پرفشارهای غربی تا حدودی به داخل استان نفوذ می‏کند، اما بارش‏های الگوی پرفشار سیبری فقط در خط ساحل و در نواحی شرقی استان مشاهده می‏شود. بیش‏تر بارش‏های سنگین را پرفشارهای مهاجر سبب می‌شود و سهم پرفشار سیبری بسیار ناچیز است. با توجه به آرایش مکانی بیضی استاندارد بیشتر بارش‌های سنگین در راستای شرقی ـ غربی نایک‌نواختی و یا ضریب تغییر‌پذیری مکانی بیشتر دارند. در صورتی که در راستای برعکس بارش‏ها متمرکز‌تر و یکنواخت‏تر هستند. دلیل این آرایش ورود رطوبت دریای خزر به صورت جریانی نسبتاً متمرکز از طرف شرق یا شمال شرق است.

                                                                                                                                                   


هاشم رستم زاده، اسماعیل اسدی، جعفر جعفرزاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

آب‌های زیرزمینی منبع بسیار مهمی برای تأمین آب مصرفی در بخش‌های کشاورزی، صنعت و شرب دشت اردبیل است. از‌این‌رو، بررسی تغییرات منابع آب زیرزمینی در برنامه‌ریزی و مدیریت پایدار این منابع اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش، هدف سطح‌بندی وضعیت دهستان‌های موجود در دشت اردبیل به‌لحاظ بحران آب زیرزمینی و تغییرات آن طی سال‌های 1360 و 1391 است. بنابراین، از اطلاعات 39 چاه پیزومتری موجود در سطح دشت اردبیل (اخذ‌شده از سازمان آب منطقه‌ای) استفاده شد. با استفاده از تکنیک وزن‌دهی جمعی ساده‌ی فازی و روش‌های درون‌یابی، سطح ایستابی پیزومترها درون‌یابی و نحوه‌ی تغییرات سطح ایستابی آن‌ها طی این دو دوره نمایش داده شدند. سپس، نقشه‌ی نهایی فازی‌شده و وزن‌دار از دو نقشه‌ی سال 60 و سال 91 تهیه گردید. نتایج تحلیل، کاهش تقریباً 47 درصدی سطح ایستابی را در سال 1391 نسبت‌به سال 1360 نشان می‌دهد. سرانجام، با استفاده از اطلاعات به‌دست آمده می‌توان گفت که دهستان‌های شرقی، ویلکیج مرکزی و فولادلوی شمالی بیشترین تغییرات را به‌لحاظ افت سطح آب زیرزمینی داشته‌اند که قسمت شرق و جنوب شرق دشت را شامل می‌شوند. همچنین، دهستان‌های شمالی دشت نیز به سمت بحران پیش می‌روند که، با توجه به نقشه‌ی سطح کشت و تراکم چاه عمیق، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی را در این ناحیه می‌توان عامل اصلی بحران قلمداد کرد.


صادق اصغری لفمجانی، مهدی نادریان فر،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

هجوم ماسه‏های روان و آثار تخریبی آن بلای طبیعی است و خطر عمده‏ای در زندگی بشر محسوب می‌شود. متأسفانه، با شروع خشک‌سالی و با خشک‌شدن تالاب بین‌المللی هامون در منطقه‌ی سیستان، شکل‌گیری ماسه‌‏های روان و هجوم آن‌ها به سکونتگاه‏های روستایی همراه با بادهای 120 روزه حاکم بر منطقه آغاز می‏‌شود که بروز این پدیده‏ مسائل متعددی را در زندگی روستاییان شهرستان هیرمند به وجود می‌آورد. بر‌این‌اساس، شناسایی و تحلیل آسیب‌پذیری سکونتگاه‌های روسـتایی در برابر مخاطرات ناشی از هجوم ماسه‏های روان در سطح روستاهای این شهرستان برای مقابله با آن اهمیت فراوانی دارد. روش تحقیق حاضر توصیفی‌ ـ تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسی‏های میدانی و تکمیل پرسشنامه‌های روستا و خانوار است. در اجرای تحقیق، ابتدا ضمن مصاحبه با کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اسـلامی، دهیاران، اعضای شـوراها و خبرگان محلی، از بین 303 روستای واقع در شهرستان هیرمند (جامعه‌ی آماری تحقیق)، 56 روسـتای دارای مشکل ماسه‌های‌ روان شناسایی گردید. در جمع‌آوری داده‌ها، متناسب با گستره‌ی جغرافیایی محدوده‌ی مطالعه و شرایط حاکم بر روستاهای این شهرستان به طیف گسترده‌ای از شاخص‏ها برای بررسی شدت آسیب‌پذیری سکونتگاه‌های روستایی از ماسه‏های روان حاصل از فرسایش بادی توجه شد. همچنین، در تجزیه‌و‌تحلیل اطلاعات، مدل تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP)، تحلیل‏های آماری و تحلیل‌های فضایی (برای مقایسه‌ی توأمان اطلاعات مکانی و داده های توصیفی روستاها) و نرم‌افزارهای Choice Expert، SPSS و ArcGIS استفاده گردید. بر‌اساس یافته‌های پژوهش، سطح آسیب‌پذیری روستاهای مورد مطالعه در 38/30 درصد از روستاها شدید یا بسیار شدید است که بخش عمده آن‌ها در قسمت‌های شمالی محدوده‌ی مطالعه و در دهستان‌های مجاور تالاب خشک هامون واقع شده‌اند. از طرف دیگر، نتایج تحقیق مؤید آن است که آثار تخریبی ماسه‌های روان در اراضی کشاورزی و شبکه‌های‌ آبرسانی بیشتر از سایر بخش‌هاست.


احمد زنگانه، حمیدرضا تلخابی، فریدون گازرانی، محسن یوسفی فشکی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

گستره‌های فقر، نابرابری و تفاوت در الگوی زیست در کلان‌شهرهای بزرگ ماحصل اقتصاد دوگانه با حاکمیت سرمایه‌داری بازار آزاد است. گسترش شهرها با ساختار فضایی نامنسجم و ازهم‌گسیخته سبب تمرکز نامعقول امکانات و خدمات در بخش‌های گوناگون شهر و توسعه‌ی اجتماعی ـ اقتصادی نابرابر در آن‌هاست. شهر اراک از جمله ‌شهرهایی است که فضای شهری آن دارای عدم‌تعادل اجتماعی ـ‌ اقتصادی و وجود گستره‌های فضایی فقر در حاشیه‌های شهر است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و سطح‌بندی گستره‌های فقر شهری در شهر اراک است. با توجه به ماهیتِ شناختی مسئله، روش انجام این پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی است که برای دستیابی به این هدف از مؤلفه‌های چندگانه‌ی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی استفاده‌ شد. داده‌های پژوهش بر مطالعات اسنادی و پیمایش چندگانه (پرسش‌نامه، مصاحبه، مشاهده) محققان استوار است. به‌دلیل تفاوت در نوع داده‌ها و هدف تحقیق، از نرم‌افزار ARCGIS 10.2 برای شناسایی گستره‌های فقیر و از مدل‌های کمی ELECTRE و AHP در‌زمینه‌ی سطح‌بندی گستره‌های شناسایی‌شده استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با توجه به تلفیق شاخص‌های چندگانه اجتماعی و اقتصادی و کالبدی، هفت گستره‌ی اصلی در شهر شناسایی ‌شدند که، به‌جز بخش مرکزی، عمدتاَ در حاشیه شهر قرار دارند. نتایج سطح‌بندی گستره‌های شناسایی‌شده حاکی از آن است که به‌لحاظ برخورداری و شرایط مطلوب زیستی بخش مرکزی  در رتبه‌ی اول، محور 20 متری میقان و محله‌های رودکی و باغ‌خلج در رتبه‌ی دوم، محله‌ی داوران و کشتارگاه، محله‌ی فوتبال و کوی ولی‌عصر در رتبه‌ی سوم و، سرانجام، کوی قنات ناصری در رتبه‌ی چهارم قرار دارند.


حسن لشکری، فرشاد پژوه، محمد بیتار، فرزانه جعفری،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

موج‌های سرما و یخبندان از جمله پدیده‌های جوی هستند که هر سال خسارت‌های جبران‌ناپذیری بر بخش‌های گوناگون وارد می‌سازند. رخداد یخبندان‌های ناگهانی و دیرهنگام در فصل بهار مشکلات فراوانی در بخش کشاورزی و حمل‌و‌نقل جاده‌ای به‌همراه دارد. فروردین ماه سالهای 1382 و 1384 موج سرما و یخبندانی به‌مدت دو روز متوالی منطقه‌ی شمال غرب ایران فرا گرفت. در این تحقیق، به‌منظور تحلیل همدید این دورهها، نقشه‌های فشار تراز دریا، نقشه‌های ترکیبی ارتفاع ژئوپتانسیل و تاوایی و وزش دمایی در ترازهای 1000 تا 500 هکتوپاسکال با استفاده از داده‌های سایت NECP/NCAR و با استفاده از نرم‌افزار GRADS ترسیم و واکاوی شد. آرایش همدیدی این موج سرما نشان می‌دهد که چنین سرمایی از نوع فرارفتی است و در هر دو موج سرمای مورد واکاوی عامل اصلی وقوع سرما در منطقه قرارگیری منطقه‌ی شمال غرب در الگوی پرفشار مهاجر نیمه‌ی شرقی اروپا است. این پرفشارِ هسته‌ی سرد با استقرار در شرق و شمال دریای سیاه و گسترش آن از شمال غرب ایران، موج‌های سرمای مخاطره‌آمیز را بر استان آذربایجان غربی تحمیل می‌کند. بررسی نقشه‌های ارتفاع ژئوپتانسیل در سطوح 1000 و 850 هکتوپاسکال نیز نشان می‌دهد بسته‌شدن پرارتفاعی در شمال شرق دریای سیاه و شمال غرب کشور هوای سرد عرض‌های بالا را به سمت استان آذربایجان غربی هدایت می‌کند. همچنین، در سطوح 700 و 500 هکتوپاسکال قرارگیری پشت ناوه‌ی عمیقِ شمال دریاچه‌ی آرال با راستای شمال غرب به جنوب شرق بر روی پرفشار سرد سطوح زیرین سبب هدایت هوای سرد به استان از عرض‌های بالاست. واکاوی نقشه‌های وزش دمایی نیز منطبق بر ارتفاع ژئوپتانسیل است، به‌نحوی‌که همه‌ی ترازهای مورد بررسی از شمالی و شمال غرب‌‌‌بودن وزش‌های سرد از سمت نیمه‌ی شرقی اروپا و شمال غرب روسیه حکایت دارد که سبب افت دما و وقوع یخبندان در منطقه‌ی شمال غرب ایران می‌شود.


اسماعیل علی اکبری، نفیسه سادات میرایی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

در شهرهای لرزه‌خیز، برنامه‌ریزی شهری ناگزیر از آسیب‌شناسی لرزه‌ای معابر است. این مقاله می‌کوشد ضریب و الگوی آسیب‌پذیری لرزه‌ای معابر شهری را با دیدگاه برنامه‌ریزی پیشگیری در ناحیه‌ی سه کلان‌شهر تبریز ارزیابی کند. در این پژوهش، داده‌ها و لایه‌‌های اطلاعاتی با روش اسنادی تهیه و با روش دلفی رتبه‌بندی و امتیازدهی و با استفاده از روش IHWP در محیط GIS پردازش شده‌اند. جامعه‌ی آماری شبکه‌ی معابر ناحیه‌ی سه‌ی منطقه‌ی یک کلان‌شهر تبریز است. نتایج نشان می‌دهد درجه‌ی محصور‌بودن بالا، افزایش سطح سرویس ترافیک، تراکم جمعیت و نظام ویژه‌ی کاربری زمین به‌صورت تمرکز کاربری‌های تجاری، تفریحی و فرامنطقه‌ای دلایل اصلی آسیب‌پذیری معابر هستند. در معابر کم عرض  (8 تا 10 متر)، درجه‌ی محصور‌بودن بر ضریب آسیب‌پذیری لرزه‌ای در معابر شریانی شاخص ترافیک و نظام کاربری افزوده‌‌اند. الگوی فضایی آسیب‌پذیری معابر از شرق به غرب و از شمال به جنوب روندی افزایشی دارد. کانون شدت فضایی آسیب‌پذیری معابر در مرکز ناحیه قرار دارد و بر خیابان‌های ولی‌عصر، شریعتی، عارف و رازی منطبق است. بدین‌‌ترتیب، به‌لحاظ زمین‌لرزه‌ای، معابر کارآمد و پایدار در شرق ناحیه واقع هستند.


قهرودی تالی، درفشی،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

سیلاب اگرچه خود مخاطره‌ای محسوب می‌شود، بی‌نظمی‌هایی در الگوهای آن رخ می‌دهد که حاکی از تغییر ماهیت آن است. بی‌نظمی‌‌های الگوی سیلاب که شاهدی بر کیاس یا آشوب در سیستم رخداد آن است از طریق هندسه‌ی فرکتالی یا برخالی قابل مطالعه است. حوادث رخ داده در تغییرات مکانی سیلاب‌ها در 50 سال اخیرِ تهران حاکی از وقوع بی‌نظمی در الگوی پراکنش سیلاب است. در این پژوهش، بر مبنای داده‌های 27 ایستگاه هواشناسی در دوره‌ی آماری 2009- 1998 و با مدل کریجینگِ تابع گوس، میزان بارش شهر تهران تهیه گردید. با روش SCS (CN) برای کاربری‏‌‌‌های گوناگون شهر تهران، میزان شماره‌ی منحنی و روان‌آب محاسبه شد. با استفاده از متغیر‌‌های مسیل‏‌‌‌های طبیعی شهر، شبکه‏‌‌‌های ارتباطی، کاربری اراضی شهری، سازه‏‌‌‌های شهری، توزیع تراکم جمعیتی و شرایط ارتفاعی و مدل سلسله‌مراتبی نقشه‌ی پتانسیل خطر سیلاب در پنج رده خطر در تهران تهیه شد. همچنین، برای بررسی آشفتگی در الگوی سیلاب در تهران از دو مدل فرکتالی محیط ـ مساحت و تعداد ـ مساحت در 12 حوضه‌ی نمونه و در رده‌‌های آسیب‌پذیری استفاده گردید. بالاتر بودن میزان DAP و DP از عدد یک بیانگر افزایش کیاس یا بی‌نظمی در الگوی خطر سیلاب شهر تهران است و این آشفتگی از رده خطر خیلی کم به سمت رده خطر خیلی زیاد افزایش می‌یابد. بنابراین، افزایش آشفتگی هم‌زمان با بزرگ شدن مخاطره‌ی سیلاب بیانگر این است که امکان پیش‌بینی نحوه‌ی گسترش سیلاب و تعیین مناطق در معرض خطر فراهم نیست.


سید موسی پورموسوی، محمدرضا اقبال، جلال خوشخوان،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

از جمله عواملی که امنیت و کیفیت حیات شهرها را به ‌شدت تحت تأثیر قرار می‏‌‌‌دهد مسئله‌ی توجه به مدیریت بحران و راهکارهای مواجه با آن است. اهمیت این عامل در طرح‏‌‌‌های توسعه شهری، از جمله طرح تفصیلی، منجر به ارتقای کیفیت تأثیرگذاری می‌شود و تحقق آن‌ها را به همراه می‌آورد و در نتیجه می‏‌‌‌تواند به توسعه‌ی پایدار شهری کمک کند. این پژوهش با هدف تجزیه ‏‌‌‌و تحلیل شاخص‏‌‌‌های مدیریت بحران در طرح تفصیلی منطقه‌ی 20 شهرداری تهران در زمینه‌ی توجه به میزان تأثیرگذاری طرح تفصیلی از دیدگاه نخبگان مدیریت بحران شهری تدوین شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل 217 نفر از کارشناسان خبره‌ی برنامه‏‌‌‌ریز شهری و متصدیان تهیه‌ی طرح تفصیلی شهر تهران بوده است. یافته‌‏‌‌‌های پژوهش نشان می‏‌‌‌دهد که منطقه‌ی 20 از هشت مخاطره‌ی طبیعی و 16 کانون خطرساز انسانی تهدید می‏‌‌‌شود که، از میان آن‌ها، وجود بافت فرسوده و متراکم، انتقال شبکه‏‌‌‌های نیروی فشارقوی و شبکه‏‌‌‌های فاضلاب بیشترین تأثیر را در تهدید‌های منطقه به دنبال دارند. نتایج نهایی حاکی از آن است که از نظر آزمودنی‏‌‌‌ها به شاخص‏‌‌‌های مدیریت بحران در طرح تفصیلی با مقیاس رتبه‏‌‌‌ای خیلی کم و کم توجه می‏‌‌‌شود و این میزان توجه معنادار است. بنابراین، منطقه‌ی 20 شهرداری تهران به لحاظ شاخص‏‌‌‌های مدیریت بحران شهری به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و طرح تفصیلی و هدایت توسعه‌ی شهر کمتر به آن می‌‏‌‌‌پردازد.


محمود فال سلیمان،، محمد حجی پور،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

             مخاطرات در حیات بشر متأثر از دو نیروی انسانی و طبیعی ظهور و نمود مییابند. تاکنون این گونه بوده که انسان تأثیرگذارترین محرک پایابی مخاطرات و شدت‌دهی به آن بوده است. علت نقشآفرینی منفی انسان در صحنهی زیستی به عوامل عدیدهای چون ناآگاهی، قدرت عمل و واکنش پایین، توان فناوری کم، ایدئولوژیهای سلطهجویانه و رقابت باز میگردد. اما، در کل آنچه در نظام اجتماعی و مهندسی رفتار بشر (بهخصوص در برخورد با طبیعت) به شدت تابعی از آن است، نظام مدیریتی است. یکی از رفتارهای متداول و مرسوم انسانها، که در چارچوب نظام اقتصادی جای میگیرد، استخراج و بهرهبرداری از معادن است که دارای تبعات بیشماری برای اکوسیستم است. در واقع، معادن جلوهای از کنش انسان در برخورد با طبیعت هستند که روز به روز بر دامنهی فعالیتی آن افزوده میشود. ایران کشوری است که حیات اقتصادی آن در مقیاس خرد تا کلان بر پایه‌ی ذخایر عظیم معدنی مستقر در آن است. از سوی دیگر، بهرهبرداری از معادن در کشور دارای آثار گوناگون محیط زیستی است. در این تحقیق تلاش شده تا به تحلیل فضایی ـ زمانی پدیدهی انسانساخت مخاطرات محیط زیستی معادن در حال بهرهبرداری کشور، تحت عنوان مخاطرات آنتروپوژنیکی معادن پرداخته شود که به طور عمده ناشی از نظام مدیریتی است. دادههای مورد نیاز با استفاده از مطالعات اسنادی و از مرکز آمار ایران برای دو سال 1388 و 1392 گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل و پاسخ پرسش تحقیق، دادهها در 5 شاخص و 16 زیرشاخص دستهبندی شدند. سپس، به تهیه‌ی‌ نقشههای توزیع درصدی معادن و فعالیتهای محیط زیستی استانها در نرم افزار GEO DaTM و استفاده از روش تصمیمگیری چندمعیاره COPRAS، مدل AHP و الگوریتم بیضوی انحراف معیار در GIS.10 اقدام شد. نتایج نشان داد به‌رغم وجود معادن در همه‌ی مناطق کشور و گسترش بهرهبرداری از آن، توجه‌ها و ملاحظه‌های لازم برای کاهش یا تعدیلسازی آثار مخرب محیط زیستی معادن دایر در کشور وجود ندارد، به ویژه این‌که در زمینهی اقتصادی کاهشدهی تخصیص سرمایه به تقویت بنیانهای «زیستسازگار» کردن معادن در پیش گرفته شده است. پدیدهی «مخاطرات آنتروپوژنیکی معادن در حال بهرهبرداری ناشی از مدیریت»، میتواند در ایجاد و تشدید مخاطرات زیست‌‌محیطی فضا نقش اساسی داشته باشد و در پهنهی سرزمینی ایران، مخاطرات آنتروپوژنیکی با سرعتی مضاعف در حال خزش به سوی کانونهای مهم جمعیتی و بسترسازی برای بحرانهای گوناگون مخاطراتی است.


امیر کرم، امیر صفاری، شیلا حجه فروش نیا،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

با گسترش اقتصاد و خدمات اجتماعی، نیاز به کاهش مخاطرات، مهار مخاطره‌ها و دیگر اقدام‌های مهم و مدیریتی برای تهیه‌ی برنامه‌ها و پیگیری طرح‌های آسیب‌پذیری فزنی یافته است. در حوزه‌ی پیشگیری، اتخاذ تدابیر و برنامه‌ریزی مستلزم داشتن اطلاعات صحیح از مناطق و شناخت وضعیت موجود است. از این رو، مطالعه و پژوهش در زمینه‌ی کاهش خطرپذیری و شناخت تهدیدهای موجود در منطقه‌ی ارنگه ضروری به نظر می‌رسد. این منطقه یکی از مناطق با جاذبه‌‌های توریستی حوضه‌ی آبریز کرج است. در اغلب موارد فرایندهای ژئومورفیکی، که با سیستم‌‌های رودخانه‌ای ایجاد می‌شوند، سبب بروز مخاطرات محیطی در محیط‌‌های انسانی و طبیعی می‌گردند. در این مقاله، مخاطره‌های ناشی از فرایندهای ژئومورفیک رودخانه‌ای به خصوص مخاطرات ناشی از طغیان آب و سیلاب بررسی، تحلیل و برآورد شده و دبی حداکثر سیلاب برای ارنگه و زیر حوضه‌‌های آن نیز محاسبه گردیده است. هدف از این تحقیق مشخص کردن نواحی دارای بیشترین خطر سیلاب است. در این پژوهش، بر اساس مطالعات هیدروژئومورفولوژیک و برآورد دبی زیر حوضه‌ها، محدوده‌‌هایِ دارای بیشترین خطرسیلاب مشخص شده‌اند. بدیهی است که نتایج حاصل از این مطالعه سبب توانمندسازی سیستم مدیریت بحران در فاز قبل از بحران می‌گردد و می‌تواند به برنامه‌ریزی و مدیریت منابع طبیعی، گردشگری و کالبدی منطقه کمک کند. بنابراین، اهمیت پرداختن به این مسئله ضروری به نظر می‌رسد.


محمود احمدی، حسن لشکری، پرستو عظیمی،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

مطالعه بارش محتمل جهت ارزیابی و برآورد سیل برای طراحی سازه‌های هیدرولوژیکی شهری، از قبیل کانال آبیاری، تعیین بیشترین میزان آبی که وارد مخازن و یا سایر تاسیسات می‌شود ضروری است. سیلاب‌ها بالاترین نرخ تلفات جانی را به همراه دارند و به لحاظ وسعت تأثیر بعد از خشکسالی دومین بلای طبیعی محسوب می‌شوند. مفهوم بیشترین بارش محتمل (PMP) به لحاظ نظری بیشترین ارتفاع بارش در یک مدت مشخص برای یک دوره معین از سال که از نظر شرایط فیزیکی خاص در محدوده توفان و یک محدوده جغرافیایی می‌تواند ببارد اطلاق می‌شود. هدف از این تحقیق برآورد PMP در منطقه جنوب غرب خزر به روش سینوپتیک است. روش کار پس از بررسی آمار 30 ساله ایستگاه‌های باران سنجی و کلیماتولوژی موجود در منطقه ، 4 طوفان شدید و فراگیر انتخاب شدند. که از 4 طوفان انتخاب شده، جهت محاسبه PMP به روش سینوپتیک پس از تحلیل نقشه‌های ارتفاعی هوا و رطوبت و صعود قائم هوا، و تعیین دهانه ورودی توفان از داده‌های سرعت باد، دمای نقطه شبنم و فشار مربوط به ایستگاه‌های سینوپتیک بندر انزلی، رشت، رامسر، اردبیل و پارس آباد استفاده شد. نتایج نشان داد مقادیر بیشترین بارش محتمل با تداوم 24 ساعته برای منطقه  مقدار آن برابر با 95/276 می باشد. و متوسط دبی حاصل از آن با در نظر گرفتن ضریب جریان، عدد 66/21797 متر مکعب بر ثانیه است.این مقدار آب یک تهدید جدی برای مخاطرات سیلاب در منطقه می باشد.



صفحه 2 از 19     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb