دکتر سید کرامت هاشمی عنا،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
چکیده
جهت بررسی رفتار فصلی طول دورههای خشک از دادههای بارش در مقیاس روزانه برای 44 ایستگاه سینوپتیک ایران و دورهآماری30 ساله (2018-1988) استفاده شد. بعد از یکپارچهسازی آماری دادهها، دورههای بلندمدت با تداوم بیش از 20 روز مبنای مطالعه قرار گرفتند. در گام بعدی برای تعیین وزن فصلی دورهها از روش ارزیابی گامبهگام منطق فازی-عددی سوارا(SWARA)، استفاده شد. در چهار گام اساسی اهمیت نسبی دورههای پرتکرار، وزن اولیه، وزن نهایی و نرمال شده دورهها مشخص شد.
اثرگذاری و وزن هرکدام از معیارها با روش سوارا در محیط فازی نشان داد که در مناطق غربی و شمالی کشور، بیشترین وزن اولیه در تبیین دورهها را فصل زمستان و بهار و معیارهایی مانند برگشتپذیری و درصد احتمال رخداد دارا هستند. در تبیین نهایی نیز این دو فصل وزن بالایی داشتند. این دو فصل بیش از 65 درصد وزن دورهها در این مناطق را تبیین میکنند. در مناطق جنوبی و بخشهایی از مرکز(اصفهان، شرق فارس و غرب کرمان)، فصل زمستان و پاییز بیش از 71 درصد وزن دورهها را تبیین میکنند. در بین معیارهای تبیینکننده وزن دورهها نیز معیار برگشتپذیری و احتمال رخداد بیش از 55 درصد وزن را به خود اختصاص داده است.
تغییرپذیری معیارها در مناطق شمالی و مرطوب کشور از برگشتپذیری، تداوم و احتمال رخداد بیشتری برخوردار است. این امر حاکی از این امر است که مرز مناطق خشک در آینده اقلیم ایران به سمت مناطق شمالی جابهجا میشود. میتوان اذعان نمود که رفتار دورههای خشک بلندمدت بیشتر تابعی از دو معیار برگشتپذیری و احتمال رخداد آنهاست.
اقای ابوالقاسم فیروزی، دکتر اکرم بمانی، دکتر ملیحه عرفانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
تغییرات کاربری اراضی با تغییر ویژگیهای پوشش سطحی مانند شکل مناطق ساخت و ساز شده ، میزان جذب گرما ، مصالح ساختمانی، آلبدوی سطحی و میزان پوشش گیاهی منجر به تغییرات دمای سطح زمین میشود. الگوی تغییرات دمای زمین در کاربری ساخت و ساز شده در مناطق گرم و خشک بر خلاف مناطق مرطوب باعث کاهش دمای سطح زمین و به عبارتی پدیده جزایر سطحی سرد شهری میشود. با توجه به توسعه شتابان مناطق شهری و صنعتی در دشت اردکان- یزد در دهههای اخیر، این مطالعه با هدف بررسی تغییرات الگوی دمایی سطح زمین با استفاد از تصاویر ماهوارهای لندست 7 و 8 برای دو فصل زمستان و تابستان سالهای 2002 و 2019 انجام شد. علاوه بر آن ارتباط کاربری اراضی/پوشش اراضی با دمای سطح زمین نیز بررسی شد. الگوریتمهای مورد استفاده جهت به دست آوردن دمای سطح زمین برای تصاویر لندست 7 روش تک پنجره و برای تصاویر لندست 8 مدل دفتر علوم لندست بود. نتایج این مطالعه نشان داد که جزایر سرد در مناطق ساخت و ساز شده شهری در فصول زمستان و تابستان تشکیل شدهاند و از سال 2002 تا 2019 وسعت جزایر سرد در زمستان کاهش و در تابستان روندی افزایشی داشته و در همین مدت وسعت جزایر حرارتی در زمستان و تابستان کمتر شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که افزایش 6/7 درصدی مناطق ساخت و ساز شده در دوره 17 ساله موجب افزایش جزایر سرد سطحی شده و با کاهش بیش از 32 درصدی مناطق دارای پوشش گیاهی و باغات در دشت اردکان جزایر حرارتی در فصل تابستان گسترش بیشتری داشته است.
دکتر عبدالمجید احمدی، دکتر عبدالکریم ویسی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
مخاطره زمین لغزش خسارات قابل توجهی به اموال، موجودات زنده و پروژه های مهندسی در همه مناطق کوهستانی وارد میکند. هدف از این پژوهش ارزیابی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش و تهیه نقشه حساسیت آن در حوضه آبخیز ورنسرا میباشد. به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از شاخص انتروپی، ابتدا محدوده های لغزش مشخص گردید، سپس عوامل مؤثر در وقوع حرکات دامنهای در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه و نقشه حساسیت زمینلغزش منطقه موردمطالعه تهیه گردید. اولویت بندی عوامل مؤثر با استفاده از شاخص انتروپی شانون نشان داد که لایه های شیب، کاربری اراضی، انحنای سطح، شاخص رطوبت توپوگرافی و شاخص موقعیت توپوگرافی بیشترین تأثیر را در وقوع زمینلغزش منطقه داشته اند. همچنین پهنه بندی حساسیت زمینلغزش با مدل مذکور و ارزیابی دقت آن با استفاده از منحنی ROC بیانگر دقت خیلی خوب مدل (6/79 درصد) با انحراف استاندارد 0228/0 برای منطقه موردمطالعه است. نقشه پهنه بندی گویای آن است که پهنه های کم خطر فقط 13 درصد از منطقه را در برمیگیرند و بیش از 56 درصد منطقه در پهنه با خطر زیاد زمینلغزش قرار دارد که حاکی از پتانسیل بالای منطقه در رخداد زمینلغزش است. ساخت و ساز با فاصله از خطوط گسلی، آبراههها و سازند آسماری پرشیب و ایمنی مسیرهای ارتباطی مهمترین اقدامات برای کاهش میزان خسارات ناشی از زمینلغزش در حوضه آبخیز ورنسرا است.
سید هدایت شیخ قادری، طوبی علیزاده، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، رحمن شریفی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف آنالیز زمانی و مکانی طوفانهای گردوغبار طی بازهی زمانی 2016 تا 2018 در شهر کرمانشاه با بهرهگیری از مدل مسیریابی HYSPLIT و پروداکت MCD19A2 سنجندهی مودیس در سامانهی تحت وب گوگل ارث انجین انجام گرفت. جهت مسیریابی منشأ ذرات گردوغبار از روش لاگرانژی مدل HYSPLIT در 48 ساعت قبل از وقوع پدیده گردوغبار در کرمانشاه در سه سطح ارتفاعی 200، 1000 و 1500 متری مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای حاصل از نقشههای ردیابی مدل HYSPLIT حاکی از آن است که مسیر کلی برای انتقال گردوغبار به منطقه مورد مطالعه مسیر شمالغرب- جنوبشرق با منشأ بیابانهای عراق و سوریه در سه ارتفاع 200، 1000 و 1500 متری در روزهای 17 ژوئن 2016 و 27 اکتبر 2018 و همچنین مسیر جنوب غرب به غرب با منشأ کویت، شمال عربستان و بخشی از عراق در 2 نوامبر 2017 میباشد. نتایج نقشههای حاصل از پروداکت MCD19A2 سنجندهی مودیس علیالخصوص نقشههای تناوب رخداد، غلظت تجمعی، تغییرات مکانی و نقشه بیشترین میزان AOD نشان از همبستگی بالا با نقشههای مسیریابی شده مستخرج از مدل HYSPLIT دارد. بهطورکلی بر اساس یافتههای حاصل از نقشههای مستخرج از پروداکت MCD19A2 سنجنده مودیس طی بازهی زمانی 2016 تا 2018 شهر کرمانشاه، مناطق مرکزی و شرقی همواره بیشتر از دیگر مناطق شهر درگیر طوفان گردوغبار گردیده و در این راستا مناطق فوق بهصورت متوسط، نسبت به دیگر مناطق شهر بیشتر با آلودگی ناشی از گردوغبار مواجه بودهاند. در این راستا نتایج نهایی نشاندهندهی همبستگی بالا بین دادههای PM10 واقعی و مقادیر AOD مشتق شده از سنجنده مودیس میباشد.
دکتر قاسم عزیزی، دکتر سمانه نگاه، دکتر نیما فریدمجتهدی، آقای یوسف شجاعی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
فرایند مستمر و رو به گسترش گرمایش جهانی بهویژه در منطقه آسیا، شرایط را برای افزایش خشکی و گسترش پدیده بیابانزایی فراهم کرده است. بسیاری از بیابانهایی که تا چندی پیش در تعادل اکولوژیک، شرایط حفاظت خاک را داشتند، امروزه بهعنوان کانونهای تازهای از ایجاد مخاطره گردوخاک گسترشیافته تبدیل شدهاند. نمونههای متعددی در ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خاصاش، در میان برخی از بیابانهای مهم دنیا، اتفاق افتاده است. ناهنجاری دمایی 8 درجهای در زمستان سال گذشته در حوضه آبخیر دریای کاسپین، کانونهای گردوخاک جدیدی برای سواحل جنوبی این دریا فراهم کرده است. در تاریخ 30 الی 31 اردیبهشت 1400، گردوخاکی کمسابقه از لحاظ وسعت منطقه درگیر و همچنین غلظت، در ایستگاههای هواشناسی استان گیلان به ثبت رسید. اجرای مدلهای پسگرد شیمیایی جو HYSPLIT نشان از گسیل گردوخاک از منطقه شمالغربی دریای کاسپین برای اولینبار به سواحل جنوبی دریای کاسپین (استان گیلان) با چنین شدتی دارد. کانون و منشاء این گردخاک بیابان راین در شمالغربی دریای کاسپین شناسایی شد. گرمایش مستمر و کمسابقه در منطقه و همراهی با جریانهای قوی شمالی-جنوبی شرایط را برای گسیل این گردوخاک فراهم کرد. بهدلیل منشاء گردوخاک گسیلشده و همچنین وضعیت جغرافیایی و توپوگرافیکی حوضه دریای کاسپین، تراز این گردوخاک از سطح زمین تا ارتفاع کمتر از 1500 متر ارزیابی شد. تحلیل شرایط همدید با استفاده از دادههای بازتحلیل NCEP/NCAR با تفکیک مکانی 1 درجه، بیانگر استقرار توده هوای پرفشار با مرکز 1018 هکتوپاسکال روی بخشهای شمالغربی دریای کاسپین و نفوذ زبانه پرفشار تا سواحل جنوبی دریای کاسپین است. باتوجهبه گرادیان مناسب فشاری و افزایش سرعت باد، چشمههای مولد گردوخاک روی مناطق بیابانی راین شکل گرفته و با حاکمیت جریانهای شمالی (جنوب سو) توده گردوخاک به سمت استان گیلان گسیل مییابد.
دکتر مسعود مرادی، دکتر محمدحسین قلی زاده، آقای میثم رحمانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
دمای خاک یکی از پارامترهای مهم در مطالعات هیدرولوژی، هواشناسی کشاورزی و اقلیمشناسی است. در این پژوهش تغییرات دمای خاک ایران در عمق های 5 تا 30سانتیمتری زمین با هدف شناسایی رفتار زمانی و مکانی دما در گستره ی ایران بررسی شده است. بدین منظور دادههای دمای خاک ۱۵۰ ایستگاه هواشناسی ایران استفاده شده است. پس از کنترل کیفی داده ها و انجام تحلیل های آماری مقدماتی، تغییرات روزانه و ماهانه ی دما برای کل ایران بررسی شد. در ادامه روند دمای خاک با استفاده از آزمون ناپارامتری من-کندال و شیب خط سن بررسی شده است. نتایج نشان داد رابطه ی مستقیم میان افزایش و کاهش دمای خاک در طول سال و ضریب تغییرات روزانهی آن دیده میشود. روند مثبت دما در دو فصل تابستان و زمستان در گستره ی ایران فراگیر بوده است. در فصل تابستان روندهای قوی با اطمینان ۹۹ درصد غالبا در مناطق کوهستانی فراوانی بیشتری دارد در حالی که در فصل زمستان ایستگاه های واقع در نیمه ی جنوبی ایران بیشترین روند مثبت دمای خاک را در عمقهای مختلف تجربه کرده اند. بررسی مقادیر روند دما گویای این است که روندهای بالاتر از ۱ درجه ی سلسیوس غالبا تا عمق ۲۰ سانتیمتری خاک دیده می شود. روند افزایشی دمای خاک در فصل زمستان گسترش مکانی بیشتری را نشان می دهد که گویای افزایش دماهای کمینه ی سالانه است و در حالت کلی روند افزایشی دمای خاک ایران را در بلندمدت نشان می دهد.
خانم حلیمه شاهزائی، دکتر محسن حمیدیان پور، دکتر مهسا فرزانه،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
شار گرمای محسوس و شار گرمای نهان از جمله متغیرهایی هستند که وابستگی زیادی به دما دارند و از طرفی اکثر متغیرهای هواشناسی وابسته به دما میباشند. لذا در این پژوهش قصد داریم با بررسی سیر تغییرات شار گرمایی محسوس و گرمای نهان و نسبت بین این دو به بواکاوی و آشکارسازی تغییرات اقلیمی ایران بپردازیم. بدین منظور از دادههای باز تحلیلی NCEP/NCAR شامل شار گرمای محسوس و نهان طی دورۀ 1948-2020 در محدوده ایران استفاده شد. از نسبت این دو شار گرمایی، میزان ضریب باون محاسبه شد. برای تحلیل فضایی زمانی – مکانی آنها از روشهای درونیابی استفاده شد. ضمن اینکه با بهرهگیری از روشهای ناپارامتریک من کندال و شیبسن تغییرات فضایی و زمانی نیز بررسی شد. بخش اوّل نتایج نشان داد که به لحاظ مکانی میزان ضریب باون تابعی از عرض جغرافیایی و ناهمواریها میباشد. و به لحاظ زمانی کمترین مقدار مربوط به ماه ژانویه و بیشترین مقدار مربوط به ماه ژوئیه است. نتایج بخش دوّم بیانگر این مطلب است که ضریب باون در طول زمان دارای سیر و روندی مثبت است. سیر صعودی آن بیانگر افزایش ضریب خشکی کشور است. به طوری که این وضعیت در روند مثبت و افزایش دما قابل مشاهده است.
لیلا احدی، حسین عساکره، یونس خسروی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
تغییرات شدید آب و هوایی (و گرمایش کرۀ زمین) در سال¬های اخیر به تغییر الگوهای جوی و پدید آمدن ناهنجاری¬های اقلیمی در اغلب نقاط جهان منجر شده است. فرایند تغییر اقلیم بهویژه تغییرات دما از مهمترین چالش¬ها در قلمرو علوم زمین و علوم محیطی است. هرگونه تغییر در مشخصه¬های دما بهعنوان یکی از عناصر مهم اقلیمی هر منطقه موجب تغییر در ساختار اقلیمی آن منطقه می¬گردد. از اینرو شناخت تغییرات و روند دما در برنامه¬ریزی¬های محیطی مبتنی بر دانسته¬های آب وهوایی هر نقطه و ناحیه امری ضروری به نظر می¬رسد. به همین جهت پژوهش حاضر به شبیهسازی دمای روزانۀ (کمینه، بیشینه و میانگین) شهر زنجان تا سال 2100 میپردازد. روش اجرای پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری دادهها کتابخانهای (اسنادی) است. برای بررسی دمای شهر زنجان از دادههای کمینه، بیشینه و میانگین روزانۀ دما از ایستگاه همدید شهر زنجان طی دوره 2021-1961 استفاده شد. دادههای مدل گردش عمومی جوی جهت شبیهسازی متغیرهای اقلیمی (دمای کمینه، متوسط و بیشینه) با استفاده از شگرد شبکه عصبی مصنوعی و سناریوهای اقلیمی، در دورههای آتی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از شبیهسازی فرینهای دمایی با استفاده از سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5، نشان داد که افزایش متوسط دمای روزانه، کمینه و بیشینه تحت تمامی سناریوها، بهترتیب 6/3، 3/3 و 7/2 درجۀ سلسیوس برای دورۀ 2022-2100 محتمل است. بررسی دادههای ماهانۀ شبیهسازی شده تحت سناریوها و دادههای مشاهده شدۀ نظیر نشان میدهد که احتمال دارد کمینه، میانگین و بیشینۀ دما در ماههای ژانویه و فوریه بیشترین افزایش را داشته باشند. در حالیکه با توجه به 3 سناریو، احتمال دارد که میانگین کمینه در ماه اوت، متوسط دما در ماه آوریل و بیشینۀ دما در ماه اکتبر کمترین افزایش را تجربه کنند. همچنین دمای فصلی شبیهسازی شده تحت سناریوها نشان میدهد همه فصلهای سال بهویژه فصلهای سرد سال، گرمتر خواهند شد. شمار رخداد فراوانی فرینها نیز در هر سه مقیاس دمایی (کمینه، میانگین و بیشینه) برای چارک 25ام و75ام در هر سه سناریو افزایش خواهد یافت.
اقای علی عبدی نژاد، آقای مجتبی یمانی، آقای جعفر حسن پور، آقای ابوالقاسم گورابی، آقای مصطفی کریمی احمد آباد،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
در این مطالعه، به بررسی پتانسیل وقوع زمینلغزشهای کمعمق ناشی از بارندگی در حوضۀ آبریز سجادرود پرداخته شده است. در این حوضه به دلیل توپوگرافی کوهستانی (شیب تند دامنهها) و وجود خاکهای حاوی مواد آلی به صورت طبیعی پتانسیل رخداد اینگونه زمینلغزشهای ناشی از بارندگی زیاد است و سالانه زمینلغزشهایی با ابعاد مختلف بعد از وقوع بارندگیهای شدید و طولانیمدت در آن رخ میدهد. این زمینلغزشها که با مکانیسم لغزش در بخشهای بالایی پوشش خاک آغاز میشوند، بلافاصله تبدیل به جریانهای گلی-واریزهای شده و از به هم پیوستن آنها ممکن است جریانهای واریزهای-گلی بزرگ در پاییندست حوضه شکل بگیرد که پدیدهای مخرب محسوب میشود. در این پژوهش، برای بررسی تأثیر بارندگی بر وقوع زمینلغزشهای کمعمق و جریانهای واریزهای-گِلی از برنامۀ تریگرز (TRIGRS) که برنامهای نسبتاً جامع و مبتنی بر شبکه برای تحلیل پایداری شیب به روش شیب بینهایت (در مقیاس ناحیهای) است، استفاده شده است. در این برنامه اثر نفوذ آب باران در خاک و رواناب ناشی از بارندگی که پارامترهایی مهم در ایجاد زمینلغزشهای کمعمق و متعاقب آن جریانهای واریزهای-گلی هستند نیز به طور کامل در نظر گرفته میشود و این پدیدۀ طبیعی به طور کامل شبیهسازی میگردد. داده های ورودی مورد نیاز برای این پژوهش شامل دادههای توپوگرافی حوضه، ویژگیهای زمینشناسی، زمینشناسی مهندسی و هیدروژئولوژیکی واحدهای خاکی (زونهای زمینشناسی) و دادههای مربوط به بارش در منطقه است که از منابع مختلف تهیه و در قالب فایلهای متنی و نقشههای GIS مناسب مرتبسازی شده و مورد استفاده قرار گرفتهاند. خروجی برنامۀ تریگرز شامل نقشههای توزیع مکانی حداقل ضریب ایمنی پایداری، عمق وقوع لغزش و فشار آب منفذی در عمق وقوع لغزش هستند که در قالب فایلهای متنی تهیه و بعد از ترسیم در نرمافزارهای مبتنی بر GIS قابل تفسیر هستند. نتایج این مطالعه نشان داد که در بخشهای مرتفع و پرشیب حوضه هرجا که خاکهایی با سنگبستر از جنس سنگهای غنی از کانیهای رسی (مثل گلسنگ، مارن و شیل) گسترش بیشتری دارند، پتانسیل رخداد لغزشهای کمعمق ناشی از بارندگی بالاست و با وقوع بارندگیهای با شدت بالا و مدت طولانی، این نوع زمینلغزشها رخ خواهند داد که در صورت نزدیکی به سکونتگاهها و جادهها میتوانند ریسک بالایی برای آنها داشته باشند. در بررسیهای صحرایی صورت گرفته، همخوانی خوبی میان نتایج این مطالعه با تجربیات حاصل از مشاهدات صحرایی زمینلغزشهای ناشی از بارندگی در منطقه از نظر توزیع مکانی و زمان وقوع آنها به دست آمد.
سیده فاطمه حسینی، محمد همتی، مهتاب جعفری، علیرضا استعلاجی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
سیل یکی از مخربترین مخاطرات آب و هوایی در سراسر جهان است. وقوع مکرر سیلابهای شهری بر امنیت عمومی شهری تأثیر گذاشته و توسعه پایدار اقتصاد اجتماعی را محدود کرده است. پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشه پهنهبندی شدت سیلخیزی و تحلیل ارتباط آن با پوشش گیاهی در شهرستان قیروکارزین در استان فارس انجام گرفته است. بدین منظور در ابتدا پس از مرور منابع مختلف، با معرفی پنج معیار موثر در وقوع سیلاب که تکرار آنها در سایر تحقیقات در این زمینه فراوانی بیشتری داشت، عوامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه، شاخص توپوگرافیک و ارتفاع رواناب به عنوان عوامل موثر انتخاب شده و با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکهای در نرم افزار سوپردسیژن وزندهی و سپس با روش مجموع ساده وزنی نقشه نهایی بدست آمده است. درهمین راستا تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر لندست در سالهای 2000 و 2021 و شاخص NDVI بدست آمده است. نتایج نشان داد اثرگذارترین معیار شاخص توپوگرافیک بوده است و شهرستان قیروکارزین در پنج پهنه خیلیکم، کم، متوسط، زیاد و خیلیزیاد از نظر خطر وقوع سیلاب قرار داشته است، در این میان 8/1849 کیلومتر مربع (8/54 درصد) از شهرستان قیروکارزین در پهنه با خطر سیلاب زیاد و خیلیزیاد قرار دارد. همچنین تحلیل تغییرات پوشش گیاهی نشان داد با وجود توسعه کشاورزی و باغی و منتج از آن بهبود نسبی مقادیر متوسط شاخص NDVI، در محدودههای اراضی بالادست حوضههای آبخیز این شهرستان، پوشش گیاهی اراضی جنگلی و مرتعی کاهش چشمگیری داشته است و در نهایت اثرات این مساله منجر شده است تا مناطق سکونتگاهی و اراضی کشاورزی و باغی در سال 2021 نسبت به سال 2000، با درصد فراوانی بیشتری در پهنههای با پتانسیل سیلخیزی بالا واقع شوند، این مساله میتواند موید این امر باشد که حفاظت کاربری اراضی حوزه بالادست متناسب با سیاست حفظ پوشش موجود و توسعه پوششهای گیاهی با استفاده از گیاهانی که ارزش حفاظت خاک بالایی را دارند، میتواند تا چه حد در تخفیف و فرونشانی سیلاب اراضی پاییندست نقشآفرین باشد.
مهدی فیض اله پور،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
دمای سطح زمین پارامتر مهمی در مطالعات بیوسفر، یخ کره و تغییرات آب و هوایی به شمار می رود. در این تحقیق با بهره گیری از سنجه OLI و TIRS ماهواره لندست 8، مقادیر LST، NDVI، NDMI و NDWI برای منطقه تالاب انزلی محاسبه گردید. بررسی ها نشان داد که حداقل دمای LST برای سال های 2013، 2018 و 2023 به ترتیب معادل 94/13، 36/22 و 6/14 بوده و حداکثر مقادیر آن برای همین سالها به ترتیب معادل 7/35، 58/40 و 6/31 درجه سانتیگراد برآورد شده است. وضعیت پوشش گیاهی، دسترسی به منابع آبی و تنش آبی برای منطقه مورد مطالعه با شاخص های NDVI، NDWI و NDMI برآورد گردید. برای برآورد این شاخص ها از باندهای 3، 4، 5، 6 و 10 ماهواره لندست8 استفاده شد. مقادیر حاصله با مقادیر LST مقایسه گردید. نمودارهای پراکنش نشان می دهند که بیشترین همبستگی منفی بین LST و NDMI به میزان 65/0- برقرار بوده و بیشترین همبستگی مثبت بین شاخص های NDWI و LST به میزان 23/0 برقرار می باشد. در کل بررسی ها نشان داده است که بین دو شاخص NDMI و NDVI با شاخص LST رابطه همبستگی منفی برقرار بوده است. برای بررسی تغییرات کاربری اراضی(LULC) نیز از روش ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شد. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه که از وسعتی معادل 81/686 کیلومتر مربع برخوردار است زمین های کشاورزی با گسترش قابل توجهی روبرو بوده و از 329 کیلومتر مربع در سال 2013 به 7/487 کیلومتر مربع رسیده است. در این بین پهنه های جنگلی با کاهش شدیدی مواجه شده و از 8/34 کیلومتر مربع به 73/1 کیلومتر مربع کاهش یافته اند.
صدیقه فرهود، اسدا.. خورانی، عباس افتخاریان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
در بیشتر مطالعات مرتبط با تغییراقلیم، آشکارسازی روندهای پتانسیلی در متوسط طولانی مدت متغیرهای اقلیمی مطرح شده است، در حالیکه مطالعه تغییرپذیری فضایی- زمانی رویدادهای حدّی نیز دارای اهمیت است. در این پژوهش دادههای روزانهی دمای حداکثر، دمای حداقل و مجموع بارش 49 ایستگاه سینوپتیک با 30 سال دورهی آماری(2020-1991) برای تجزیه و تحلیل شاخصهای حدّی مورد استفاده قرار گرفته و 15 شاخص حدّی بارش و دما در محیط برنامه R استخراج گردید. درنهایت با استفاده از آزمون ناپارامتریک من-کندال روندهای این شاخصها محاسبه شد. مقادیر این شاخصها برای دورههای بازگشت 50، 200 و 500 ساله برآورد گردید و نقشههای آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که روند شاخصهای بارش به جز شاخص طول دوره خشک (CDD) کاهشی است در حالیکه روند شاخصهای حدّی دما به جز دو شاخص روزهای با دمای حداکثر و حداقل روزانه زیر صفر درجه، افزایشی است. از نظر فضایی شاخصهای گرم در نواحی شمال غربی، شاخصهای سرد در نیمه جنوبی کشور دارای روند افزایشی بوده و حاشیه دریای خزر، دریای عمان و خلیج فارس و مناطق کوهپایهای زاگرس تاثیرپذیرترین مناطق در نتیجه افزایش روند بودهاند. همچنین مقادیر شاخصها برای دوره بازگشتهای 50، 200 و 500 ساله برآورد شدند. در نتیجه بررسی های انجام شده، شمال غرب کشور بیشترین مقادیر شاخصها را در دوره بازگشتهای مختلف در شاخصهای دما دارد. افزایش مقادیر شاخصهای R10 ، R20 ، RX1day و RX5day در دوره بازگشتهای مختلف بیشتر در رشته کوه زاگرس و البرز بوده است و شاخصهای CWD، CDD و SDII در حاشیه دریاهای خزر و خلیج فارس بیشترین مقادیر را داراست.
کاوه محمدپور، علی محمد خورشیددوست، گونا احمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
طوفان گرد و غبار فرایند پیچیدهای است که تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفر–زمین بوده و از نظر اقلیمشناسان و هواشناسانی که تغییرهای اقلیمی و اتمسفری را بررسی میکنند، پایش پوشش گرد و غبار یک پدیده دینامیکی مهم است. در این مطالعه با استفاده از دادههای دید افقی و سنجش از دور ماهوارهای (MODIS) و شاخص NDDI به آشکارسازی گردوغبار در نیمه غربی ایران پرداخته شده است. طبق بررسیهای انجام شده، نقشه میانیابی تعداد روز غبارآلود در نیمه غربی ایران نشان داد که محدوده مورد مطالعه غرب ایران از لحاظ فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و چگونگی روند آن دارای نظام همگنی نیست و تعداد روزهای گرد و غباری از شمال به سمت جنوب افزایش مییابد. هسته بیشینه وقوع پدیده گرد و غبار در بخش جنوبغربی منطقه و بر روی اهواز، امیدیه و بوشهر قرار دارد که با منشاٌ مناطق بیابانی در عراق-سوریه و عربستان است. نتایج پراکنش فضایی دید افقی ایستگاههای زمینی با آشکارسازی شاخص NDDI بر روی تصاویر مطابقت دارد و نشان داد که بیشترین سطح پوشش گردوغبار بر روی اتمسفر استانهای فارس و بوشهر و کمترین مقدار آن در سطح استانهای آذربایجان غربی و شرقی، قم و مرکزی مشاهده میشود.
معصومه هاشمی، عزت الله قنواتی، علی احمد آبادی احمد آبادی، اویس ترابی، عبدالله مظفری،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
سیستم آبرسانی شهری مهم ترین زیر ساخت حیاتی به شمار می آید که معمولا در اثر وقوع حوادث طبیعی به ویژه زلزله و سیل آسیب میبیند از این رو عملکرد خطوط لوله سیستم آبرسانی، تعیین کننده میزان تاب آوری و طراحی زیر ساخت در برابر مخاطرات متعدد طبیعی و انسان ساختی است. خطوط لوله شبکه آب در معرض بیشترین خسارات هستند. در همین راستا با مدلسازی لرزه ای و آنالیز مکانی عوارض شبکه انتقال آب شهری، لرزه خیزی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت و شاخص های لرزه ای PGV,PGD،PGA شهر تهران محاسبه گردیده و میزان خطر پذیری منطقه مورد ارزیابی دقیق لرزه ای قرار گرفت. از طرفی برای وزن دهی شاخص های فوق از مدل ANP استفاده شده است. برای بررسی تعاملات و ارتباطات میان معیارها از نظر میزان اثرگذاری یا اثرپذیری از یکدیگر با توجه به هدف پژوهش و انجام مقایسات زوجی بین آنها پرسشنامه های مربوط تهیه و توسط کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش تکمیل گردید. مدل مفهومی ANP تهیه و در نرم افزار Super Decision اجرا گردید. پس از ترسیم وضعیت مخاطره و محاسبه آسیب پذیری شبکه آبرسانی استفاده از روش SAW مورد توجه قرار گرفت و وضعیت ریسک بر روی شبکه آبرسانی با روش SAW محاسبه گردید.. برای محاسبه ریسک زلزله براساس رابطه R= H*V مقادیر این دو مولفه (توان لرزه زایی، آسیب پذیری) در هم ضرب شده اند. این محاسبه در نرم افزار GIS روی لایه های توان مخاطره زایی و آسیب پذیری انجام و نتیجه نهایی حاصل از این محاسبه در نقشه میزان ریسک پذیری نمایش داده شد. میزان ریسک محاسبه شده برای تمامی شبکه انتقال آب بر اثر زمین لرزه نشان داده شده است. نتایج نهایی حاکی از این است که پتانسیل خطر از خطر کم تا خیلی زیاد وجود دارد بیشترین مساحت منطقه در کلاس ریسک کم خطر با 50 درصد مربوط به نواحی جنوبی از منطقه مورد مطالعه و بیشترین میزان ریسک با حدود 14 درصد بیشتر در نواحی شمالی به چشم می خورد که در برنامه ریزی ها باید در اولویت باشد.
محمد حسین دادخواه، بهنود برمایهور،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
در سالهای اخیر، با افزایش قابل توجه آمار رخدادهای ناگوار گوناگون از قبیل بحرانهای مالی، بلایای طبیعی و غیرطبیعی و غیره، توانایی بقاء امری حیاتی برای پروژهها خصوصا در صنایع زیربنایی مانند صنعت ساختمان بوده است. در واقع، پروژهها همچون سیستمهای موقتی نیاز دارند تا جهت پیشگیری و کاهش تاثیر خسارات پیشآمدهها، تابآور شوند. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: بررسی عوامل موثر بر ارتقاء تابآوری در پروژههای ساختمانی بهمنظور کاهش آسیبها و شکستهای ناشی از حوادث و اختلالات. در این راستا، در این پژوهش ترکیبی، ابتدا با بهرهگیری از مطالعات کتابخانهای عوامل موثر معرفی شدند. در ادامه، دادههای جمعآوری شده، از طریق مطالعات میدانی و مصاحبه با ده نفر از خبرگان پژوهش، تحلیل (کیفی مضمونی) شدند. بر این اساس، عوامل اصلی و فرعی موثر، در سه دورهی زمانی قبل، حین و پس از ساخت، شناسایی، اصلاح و نهایی گردیدند. پس از آن، عوامل اصلی با استفاده از پرسشنامهی توزیع شده بین شصت و یک نفر، نرمافزار کمی SPSS و نیز آزمون فریدمن اولویتبندی شدند؛ که بهترتیب عبارتند از: در مرحلهی قبل از ساخت- قوانین و سیاستهای کلان و امکانسنجی؛ در مرحلهی ساخت- ایمنی، تیم پروژه، نظارت و کنترل، تکنولوژی ساخت، مدیریت چابک، آموزش، مدیریت ذینفعان، مدیریت هزینه، مدیریت ارتباطات، مدیریت زمانبندی و درسآموختهها و در مرحلهی پس از ساخت- مدیریت بحران، تعمیر و نگهداری و فرهنگسازی. در آخر، یافتههای پژوهش نشان میدهند که اتخاذ رویکرد مدیریتی مبتنیبر تابآوری در پروژهها خصوصا در حوزهی ساختمانسازی میتواند آسیبها و شکستهای ناشی از حوادث و اختلالات را به حداقل برساند.
پوپک دانانیانی، احسان سوره، بختیار محمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
توفانهای تندری یکی از پدیدههای جوی هستند که در زمان رخداد آنها، اغلب بادهای شدید، همراه با بارشهای سنگین و رعد و برق گزارش میشود. رخداد آنها در بسیاری از موارد همراه با خسارتهای فراوان مالی و جانی است. این پژوهش با هدف بررسی مکانی- زمانی توفانهای تندری و شناخت روند آنها در ایران انجام شد. بدین منظور از دادههای ماهانه تعداد روزهای توفانهای تندری 201 ایستگاه همدید ایران از بدو تأسیس تا سال 2010 استفاده گردید. ابتدا فراوانی رخداد ماهانه و سالانه توفانهای تندری ایستگاههای همدید در گستره ایران محاسبه شد. همچنین روند توفانهای تندری براساس آزمون ناپارامتری من-کندال بررسی و مقدار کاهش یا افزایش این پدیده به کمک آزمون برآورد کننده شیب سن مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داد که توفانهای تندری از نظر مکانی در تمام گستره ایران رخ میدهند. با این حال فراوانی این پدیده در شمال غرب، جنوب غرب و جنوب شرق ایران بیش از سایر بخشهای دیگر است. از نظر زمانی نیز در هر ماه از سال بخشی(هایی) از ایران به عنوان کانون بیشینه رخداد توفانهای تندری است. به عنوان مثال در زمستان مناطق جنوب غرب، جنوب و جنوب شرق ایران، در اوایل فصل بهار، غرب و شمال غرب ایران، و در اواخر بهار جنوب شرق کشور، کانون اصلی رخداد این پدیده بوده است. در تابستان شمال غرب تا شمال شرق ایران و همچنین جنوب شرق و جنوب استان فارس مراکز اصلی شکلگیری توفانهای تندری هستند. در آغاز فصل پاییز سواحل دریای خزر تا شمال خلیج فارس و به سمت شمال غرب ایران و در نوامبر و دسامبر نیز جنوب غرب و غرب ایران محل اصلی رخداد این پدیده جوی بوده است. نتایج دیگر این پژوهش نشان داد که روند توفانهای تندری نیز در گستره ایران مشابه نبوده است. این پدیده در شمال غرب، جنوب غرب و نیمه جنوبی استان کرمان روند افزایشی معنی داری(بیش از 1 روز در سال) را در سطح اطمینان 99% را نشان داد. همچنین در جنوب شرق و بخش وسیعی از ایران مرکزی کاهش معنیدار(7/0 روز در سال) برآورد گردید. در سایر بخشهای ایران کاهش یا افزایش توفانهای تندری به صورت پراکنده مشاهده شده است که البته مقدار آن در سطوح اطمینان 99%، 95% و 90% معنیدار نبوده است.
فاطمه عمادالدین، دکتر علی احمدآبادی، سید مروت افتخاری، معصومه اسدی گندمانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
امروزه نرخ فرونشست زمین در بسیاری مناطق از جمله سکونتگاههای شهری و روستایی به دلیل برداشت بیرویه و کاهش سطح آبهای زیرزمینی، افزایش یافته است. فرونشست زمین اثرات منفی بر اجزای اکوسیستم محیطی از جمله آبخوانها و لایههای خاک و همچنین بر زیرساختهای انسان ساخت دارد. بنابراین ارزیابی و تحلیل فضایی آسیب پذیری در وجوه محیطی، سکونتگاههای انسانی و زیرساختها در اثر فرونشست زمین بخصوص در مناطق کلانشهری مستعد ضروری است. در پژوهش حاضر دشت جنوب غربی شهر تهران به عنوان عرصه مطالعاتی انتخاب شده و پراکندگی مکانی آسیب پذیری محیطی و همچنین انسانی شامل زیرساختها، تاسیسات شهری و سکونتگاههای اقماری و پر جمعیت شهر تهران، مدلسازی و تحلیل گردید. بدین منظور ابتدا با تکنیک تداخلسنجی راداری نرخ فرونشست زمین برآورد و همچنین تغییرات عمق آب زیرزمینی در یک بازه 12 ساله استخراج گردیده و میزان همبستگی فضایی فرونشست با تغییرات عمق آب زیرزمینی تحلیل شده است. به منظور مدلسازی آسیب پذیری در قالب روش تحلیل شبکه مربعی از نقشه معیارهای عمق و سطح تراز آب زیرزمینی، شبکه رودخانه ،پهنه سیلابی، خطوط مترو، شبکه حمل و نقل جادهای، حاصلخیزی خاک و تراکم جمعیت در مناطق شهری با مدل همپوشانی مکانیSAW استفاده شده است. میانگین فرونشست به صورت پراکنده در چهار پهنه اصلی در سراسر دشت برابر با 9/9 سانتیمتر در 12 سال برآورد شد. نتایج تحلیل همبستگی فضایی فرونشست زمین و تغییرات تراز آب زیرزمینی در دشت جنوب غربی تهران مقدار R برابر با 61/0 را نشان میدهد به عبارتی گویای این واقعیت است که بخش عمده الگوی فرونشست در دشت تهران از تغییرات عمق آب زیرزمینی پیروی می کند. نتایج پراکندگی مکانی آسیب پذیری، گویای وجود پهنه های دارای آسیب پذیری خیلی زیاد در مرکز و شمال دشت است. علت آسیب پذیری بالای این پهنه ها وجود سکونتگاههای شهری با تراکم جمعیت بالا، وجود پهنه های سیلابی، تراکم بالا راههای اصلی ارتباطی، مسیر رودخانه و وسعت زیاد خاکهای حاصلخیز در این شبکه ها است. از طرف دیگر در مناطق جنوبی دشت تهران، پهنه هایی با آسیب پذیری کم و خیلی کم پراکنده دیده می شود. که علت آن خاک نامناسب، دور بودن از پهنه های سیلابی، عدم وجود سکونتگاههای شهری تراکم زیاد و تراکم کم راههای ارتباطی اصلی است. به نظر میرسد نتایج پژوهش بخصوص در بخش پراکندگی مکانی آسیب پذیری ناشی از فرونشست، بتواند در تصمیم گیریهای توسعه شهری و منطقه ای لحاظ گردد تا توسعه با هزینه کمتر محیطی و انسانی بخصوص در آینده همراه شود.
فرزین محمودی پاتی، حامد قادرمزی، لیلا مفاخری،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مخاطرات محیطی به عنوان پدیده های اجتناب ناپذیری هستند که همواره با خطرات جدی و بحران همراه بوده و از موانع اصلی توسعه، به خصوص توسعه پایدار روستایی به حساب می آیند. هدف پژوهش حاضر بررسی مدیریت ریسک مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان تویسرکان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و براساس طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی است و ازنظر ماهیت، تحلیلی- اکتشافی محسوب میشود. داده های پژوهش به صورت میدانی و از طریق مصاحبه و مشاهده مستقیم جمع آوری شده است. جهت تحلیل داده ها از روشهای توصیفی از جمله فراوانی و میانگین در محیط نرم افزار اکسل و جهت تحلیل داده های فضایی از نرم افزار GIS استفاده شده است. همچنین برای تحلیل کیفی مصاحبه و پرسش های باز پژوهش از تحلیل تماتیک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهمترین مخاطره طبیعی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان تویسرکان سرمازدگی باغات گردو است و این مخاطره بر روی درآمد و مهاجرت تأثیر گذاشته است. همچنین نتایج حاکی از آن است که مهمترین راهکارهای جامعه محلی جهت کاهش اثرات مخاطره سرمازدگی در باغات گردو، عبارتنداز: اصلاح ژنتیکی درختان، استفاده از فناوریهای جدید، کاشت گونه های مقاوم به سرما، آبیاری درختان در فصل سرما و روشن کردن آتش در زمانی که احتمال سرمازدگی وجود دارد. به طور کلی تغییرات آب و هوایی و تحولات محیطی در نواحی روستایی موجب بروز مخاطرات طبیعی متعددی شده است که بر روی معیشت جامعه روستایی تأثیر چشمگیری دارد. جهت کاهش اثر این مخاطرات و مدیریت ریسک این نوع مخاطره ها، استفاده از فناوریهای نوین و ابزارهای جدید در نواحی روستایی، یک ضرورت انکار ناپذیر است.
نازنین سلیمی، مرزبان فرامرزی، محسن توکلی، حسن فتحی زاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
امروزه میزان برداشت از آبهای زیرزمینی بیش از میزان تغذیه آبهای زیرزمینی است که این عامل باعث افت شدید سطح سفرههای آب زیرزمینی شده است. مراتع و جنگلها بعنوان اصلیترین مکانهای تغذیه سفرههای آب زیرزمینی محسوب میشوند، درحالیکه بیشترین برداشت از این منابع در کاربری کشاورزی انجام میشود. هدف اصلی از پژوهش حاضر استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین شامل رگرسیون جنگل تصادفی و تابع آنتروپی شانون برای مدلسازی منابع آب زیرزمینی در مراتع نیمهخشک غرب ایران میباشد. برای این هدف، ابتدا لایههای اطلاعاتی شامل: درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از گسل، شکل شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، بارندگی، لیتولوژی و کاربری اراضی تهیه شد. پس از تعیین وزن پارامترها با استفاده از تابع آنتروپی شانون و سپس تعیین طبقات آنها، در محیط سامانههای اطلاعات جغرافیایی، از ترکیب وزن پارامترها و طبقات آنها نقشه نهایی مناطق دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی مدلسازی گردید. بعلاوه، برای اجرای مدل جنگل تصادفی از نرم افزار R 3.5.1 و بسته randomForest استفاده شد. در تحقیق حاضر از اعتبارسنجی ضربدری k-fold برای صحتسنجی مدلها استفاده گردید. به منظور ارزیابی کارایی مدلهای جنگل تصادفی و آنتروپی شانون برای پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی، از شاخصهای آماری MAE، RMSE و R2 استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل جنگل تصادفی با دقت (RMSE: 3.41, MAE: 2.85 R² = 0.825,) دارای دقت بالاتری نسبت به مدل آنتروپی شانون با دقت (R² = 0.727, RMSE: 4.36, MAE: 3.34) میباشد. یافتههای مدل جنگل تصادفی نشان داد که قسمت زیادی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (22/26954 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (61/205 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی میباشد. از طرفی، نتایج مدل آنتروپی شانون نشان داد که قسمت اعظمی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (05/24633 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (12/1502 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی میباشد.
نبی محمدی، بهروز ساری صراف، هاشم رستم زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
امروزه به دلیل گرمایش جهانی، خشکسالی و رخداد دوره های سرد و تنش های گرمایی، بررسی فرین های اقلیمی دارای اهمیت زیادی است. لذا در این پژوهش به پیشنگری بلند مدت تغییرات فرین های دمایی در شمال غرب ایران در دوره پایه (2014-1985) و سه دوره آینده نزدیک(2050-2021)، آینده متوسط(2080-2051) و آینده دور(2100-2081) پرداخته شد. بدین منظور از 2 شاخص حدی دمایی شامل تداوم دوره گرم (WSDI) و تداوم دوره سرد (CSDI) و آزمون روند من کندال (Maan-Kendall) جهت بررسی تغییرات استفاده شد. برای پیشنگری تغییرات نمایه ها در دوره آینده نیز پس از ارزیابی 7 مدل گردش کلی (GCMs) از سری مدلهای گزارش ششم (CMIP6) از دو مدل بهینه تحت سه سناریوی خط سیر مشترک اجتماعی- اقتصادی شامل SSP3-7.0، SSP1-2.6 و SSP5-8.5 بهره گرفته شد. توزیع فضایی روند تغییرات تداوم دوره گرم در دوره پایه نشان داد که هسته بیشینه آن در جنوب و جنوبغربی منطقه قرار دارد و با حرکت به سمت شمال و شمال شرقی از میزان آن کاسته می شود. تغییرات مکانی نمایه تداوم دوره سرد با هسته های بیشینه آن در نواحی غربی و اطراف دریاچه ارومیه و هسته های کمینه در نواحی مرکزی و شمالی منطقه مشخص می شود. بر اساس نتایج، میانگین تداوم دوره گرم و تداوم دوره سرد در دوره پایه به ترتیب برابر با 53/5 و 80/3 روز در سال است که حداکثر و حداقل تداوم دوره گرم با 1/8 و 7/2 روز به ترتیب مربوط به ایستگاههای پیرانشهر و پارس آباد و حداکثر و حداقل تداوم دوره سرد نیز با 7/5 و 32/1 روز مربوط به ایستگاههای زرینه و مریوان است. بررسی روند تغییرات نیز نشان داد که در بیشتر ایستگاهها نمایه WSDI دارای روند افزایشی است که این روند در برخی ایستگاهها معنی دار شده است ولی نمایه CSDI دارای روند کاهشی و درهیچ کدام از ایستگاهها معنی دار نشده است. ارزیابی مدلهای مختلف با شاخصهای خطاسنجی مختلف نیز نشان داد که مدلهای MRI-ESM2-0 و MPI-ESM1-2-L بهترین عملکرد را در شبیهسازی فرین های دمایی در منطقه مورد مطالعه دارند. توزیع روند تغییرات در دوره آینده نیز نشان داد که نمایه WSDI در بیشتر ایستگاهها و بر اساس هر سه سناریو به ویژه سناریوی SSP5-8.5 دارای روند افزایشی خواهد بود ولی روند CSDI در بیشتر ایستگاهها کاهشی و براساس سناریوهای SSP3-7.0 و SSP5-8.5 معنی دار خواهد بود.