193 نتیجه برای Si
وحید صفریان زنگیر، بتول زینالی، یوسف جعفری حسی کندی، لیلا جعفرزاده علیآباد،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
بررسی و ارزیابی پدیده گرد و غبار و ریزگردها یکی از ارزش های مهم در زمینه مدیریت مخاطره اقلیمی و محیطی در خاورمیانه بویژه مناطق خشک و غرب و جنوب و قسمت های مرکزی ایران می باشد. روش ها و طرح های مطالعه این پدیده و مدیریت آن از اهمیت و ارزش های زیادی برخوردار می باشد. با توجه به مطالعات انجام شده در رابطه با پدیده گرد و غبار بر اساس روشهای پیش بینی با خطای کم در تناقض و کم می باشد، ارزیابی ویژگیهای گرد و غبار و پیشبینی آن باعث کاهش خسارات جبرانناپذیر حاصل از آن تاثیرگذار می باشد. برای این کار، در این تحقیق به پایش گرد و غبار و ارزیابی پیشبینی آن در استان اردبیل با استفاده از مدل ANFIS پرداخته شد. دادههای مورد استفاده در این تحقیق، مقدار گرد و غبار در دوره آماری مربوطه به هر ایستگاه از بدو تاسیس تا سال 2016 میباشد. پدیده گرد و غبار در بازه زمانی مشاهده و پیش بینی شده برای ارزیابی ویژگی گرد و غبار و مدل سیستم تطبیقی ANFIS برای پیشبینی پدیده گرد و غبار استفاده شد. با توجه به یافتههای حاصل در این تحقیق، در پایش و پیش بینی وضعیت گرد و غبار درصد فراوانی وقوع در سال های مشاهده شده بیش ترین مقدار حداکثر فراوانی گرد و غبار در ایستگاه اردبیل با مقدار 74 درصد و کم ترین آن در مشکین شهر 8 درصد بوده است. در سال های پیش بینی شده بیشترین مقدار حداکثر فراوانی گرد و غبار در ایستگاه خلخال با مقدار 67/61 درصد و کمترین آن در مشکین شهر 10 درصد بوده است. از نظر مقدار شدت گرد و غبار ایستگاه اردبیل شدیدتر از بقیه ایستگاهها است. از نظر شدت خشکسالی که مورد بررسی قرار گرفت هر 5 ایستگاه مورد مطالعه دارای گرد و غبار میباشند به عبارتی مقدار گرد وغبار بالای 74 درصد را میتوان مشاهده کرد. برای 5 ایستگاه مورد مطالعه برای 18 سال آینده با استفاده از کدهای که به صورت دستی حاصل شده به تفکیک ایستگاهها در سری زمانی به دست آمد که بیش ترین میانگین خطای آموزشی در ایستگاه پارس آباد مغان با مقدار 0/091 درصد و کمترین مقدار آن در ایستگاه گرمی با مقدار 0/001 درصد به حاصل شد.
ارمغان نیک اندیش، سولماز دشتی، غلامرضا سبزقبائی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
مهمترین نقشی که مناطق تحت مدیریت در جهت توسعه پایدار ایفا خواهند کرد، حفاظت اکوسیستمها و تنوع ژنتیکی برای دستیابی به فواید بالقوه علمی، زیباییشناسی، اقتصادی و اجتماعی آتی خواهد بود. مدیریت مناسب مناطق حفاظتشده نیازمند درک کامل فرد از شرایط موجود، اجرای دقیق و برنامهریزی و نظارت منظم است و پایش تغییرات مخاطرات در مناطق حفاظت شده با هدف درک چگونگی آنها، تأثیرشان بر طبیعت، فرایندهای بازسازی و احیا و برای حفاظت از آنها در طولانیمدت بسیار مهم است. پارک ملی و منطقه حفاظت شده کرخه یکی از ارزشمندترین و استراتژیکترین مناطق چهارگانه تحت حفاظت در کشور میباشد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل مخاطرات تهدید کننده منطقه حفاظت شده و پارک ملی کرخه صورت گرفته است. محدوده مطالعاتی با مساحتی حدود 15828 هکتار (مجموع پارک ملی و منطقه حفاظت شده) در دو طرف رودخانه کرخه و در استان خوزستان واقع شده است. در این پژوهش براساس بازدید میدانی و استفاده از تکنیک دلفی که تعداد 15 متخصص و کارشناس در آن شرکت داشتند، 28 ریسک در قالب دو محیط طبیعی و زیستمحیطی (فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) شناسایی شدند. سپس جهت رتبهبندی مخاطرات شناسایی شده از روش TOPSIS بر اساس سه شاخص شدت، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده صورت پذیرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که مخاطره کمبود محیطبان با ضریب نزدیکی 1 بالاترین ریسک منطقه و ریسک آلودگی خاک منطقه به عناصر سنگین با ضریب نزدیکی 149/0 کمترین اولویت را به خود اختصاص دادند.. بیشترین ریسکهای بدست آمده ریسکهای اقتصادی- اجتماعی بودهاند. پس از سطحبندی مخاطرات زیستمحیطی مشخص شد که بیشترین مخاطرات موجود در منطقه در سطح قابل توجه بوده است در نتیجه باید راهکارهای مدیریتی جهت کاهش، کنترل و یا حذف مهمترین مخاطرات مورد مطالعه ارائه و راهبردی گردد. در این میان تقویت قوانین محیط زیستی موجود و ضمانت لازم جهت اجرای آنها امری لازم و ضروری به نظر میرسد.
هاجر پاکباز، محمود خسروی، تقی طاوسی، پیمان محمودی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
در این مطالعه هدف آن است که در یک مطالعه جامع الگوهای فضایی تنشهای گرمایی ایران در یک مقیاس منطقهای با استفاده از شاخص عدم آسایش (DI) مورد بررسی قرار گیرد. لذا در راستای رسیدن به این هدف، دادههای روزانه میانگین دما و رطوبت نسبی برای یک دوره آماری 30 ساله (2016-1987) برای 74 ایستگاه همدید از سازمان هواشناسی ایران اخذ شد. سپس دادههای روزانه دما و رطوبت نسبی با استفاده از معادله شاخص عدم آسایش (DI) به مقادیر روزانه شاخص عدم آسایش (DI) تبدیل شدند. در نهایت در یک مقیاس سالانه، فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی برای هر ایستگاه به طور جداگانه شمارش و نقشههای توزیع فضایی آنها تهیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که توزیع فضایی مجموع تمامی طبقات مختلف شاخص عدم آسایش (DI) از الگوهای اقلیمی شناخته شده در ایران پیروی میکنند به طوریکه نواحی مرتفع و کوهستانی غرب و شمال غرب ایران به دلیل پایین بودن ظرفیت رطوبتی هوا و همچنین پایین بودن میانگین دمای روزانه دارای کمترین روزهای همراه با تنش گرمایی بودهاند.، با توجه به عرض جغرافیایی پایین و نزدیکی به منابع رطوبتی، ایستگاههای جنوبی ایران به خصوص ایستگاههایی که در نوار ساحلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفتهاند دارای بیشترین فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی بودهاند. علاوه بر این، مشخص شد که به ازای هر 100 متر ارتفاع از سطح دریا 9 روز از مجموع فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی در ایران کم میشود. این روند کاهشی به گونهای است که از ارتفاع 2300 متری به بالاتر تنش گرمایی مشخصی در ایران مشاهده نمیشود.
سیده نگار هاشمی نسب، رضا جعفری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
روند روز افزون تخریب منابع طبیعی در بسیاری از نقاط جهان، تهدیدی جدی برای بشریت محسوب میشود. بیابانزایی یکی از مظاهر این تخریب میباشد که در حال حاضر به عنوان یک معضل گریبانگیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه می باشد. در حال حاضر سنجش از دور یکی از فنآوریهایی است که با دادههای بهنگام و دقت مناسب برای پایش تغییر کاربری اراضی در عرصه های منابع طبیعی میباشد. هدف از این تحقیق ارزیابی تغییرات کاربری اراضی به منظور پایش بیابانزایی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در منطقه شرق اصفهان- اراضی کشاورزی اطراف زاینده رود میباشد. در این مطالعه از تصویر سنجندههای TM به تاریخ 1366،1377، ETM+به تاریخ 1381و OLI به تاریخ 1393 مربوط به ماهواره لندست5،7 و 8 جهت بدست آوردن نقشه کاربری اراضی استفاده و بعد تصحیح هندسی و رادیومتریک انجام گرفت. سپس از ترکیب رنگی کاذب، آنالیز مولفه اصلی، شاخص گیاهی و روش طبقهبندی نظارت شده جهت بارزسازی عوارض و از الگوریتم حداکثر احتمال به عنوان مناسبترین روش در طبقهبندی نظارت شده در 9 طبقه از پوشش اراضی استفاده گردید. پس از تولید نقشه کاربری اراضی عملیات ارزیابی صحت با محاسبه ماتریس خطا و سپس عملیات آشکارسازی برای این نقشهها انجام گرفت. در نهایت جهت پایش بیابانزایی، تغییرات 27 ساله کاربری اراضی اطراف زاینده رود با استفاده از روش مقایسه به شناسایی تغییرات پرداخته و مساحت هر کاربری بدست آمد. نتایج نشان داد که در دوره زمانی 27 ساله، حاشیه رودخانه زاینده رود تغییرات چشمگیری داشته، به طوری 43/86 درصد حاشیه رودخانه به دلیل گسترش فعالیتهای کشاورزی در حریم رودخانه و خشک شدن رودخانه، تخریب شده است. از دیگرتغییرات بارز، کاهش قابل توجه اراضی کشاورزی میباشد به طوری که 64 درصد این اراضی نسبت به سال 1366 کاهش یافته است. از دلایل کاهش اراضی کشاورزی میتوان به خشکسالی حاکم بر منطقه و خشک شدن رودخانه زاینده رود و همچنین کاهش نزولات جوی وتغییر کاربری اراضی و همجواری این منطقه با کویر اشاره کرد. همچنین حدود 99/324 هکتار از اراضی شورهزار به اراضی کشاورزی تبدیل شده است. علاوه بر این، مناطق شهری هم توسعه یافته که درتوسعه آن اراضی کشاورزی و مرتع نقش داشتهاند. اراضی بایر اطراف زاینده رود نیزافزایش و همچنین در منطقه از اراضی مرتعی کم و به اراضی بایر وتا حدودی به کشاورزی افزوده شده که استفاده نامناسب از این اراضی را به منظور کشاورزی نشان میدهد. که این بیانگر پیشرفت بیابانزایی در منطقه است. به طور کلی روند بیابانزایی در این دوره 27 ساله یک روند رو به رشد داشته است. بنابراین دادههای ماهوارهای چند زمانه و چند طیفی جهت بارزسازی خصوصا در مورد پایش بیابانزایی دارای قابلیت وسیعی میباشد و روش مقایسه پس از طبقهبندی برای مشخص شدن نوع و جهت تغییرات رخ داده مفید است.
خاطره اژدری معموره، امیر گندمکار، کیوان کبیری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
دمای سطح دریا یکی از مؤثرترین پارامترهای فیزیکی است که سلامت گروه های آبسنگ های مرجانی را تحت تأثیر قرار می دهد. پدیده سفید شدگی مرجان ها ((bleaching به دلیل افزایش در مقادیر دما و تغییرات افزایشی در دمای سطح دریا SST در سالهای اخیر بطور گسترده در خلیج فارس اتفاق افتاده و باعث مرگ و میر بسیاری در جوامع مرجانی شده است. اطلاعات دمای سطح دریا نشان دهنده یک ارتباط تنگاتنگ و قطعی بین مقادیر sst و سفیدشدن آبسنگ های مرجانی می باشد.هدف از این پژوهش تعیین یک آستانه دمایی است که میتواند به عنوان یک اخطار و هشدار برای پیش بینی وقوع این پدیده باشد. داده های مربوط به مقادیر دمای هفتگی سطح دریا (SST) با تفکیک مکانی (°1*°1 ) که دراین مطالعه استفاده شده است از سازمان ملی اقیانوسی جوی NOAA و برای یک دوره آماری 35 ساله (2015-1980) استخراج شده است وسپس شاخص درجه گرمای هفتگی ( DHW) نیز برای همان دوره آماری بدست آمده که به کمک آن و همچنین وقایع سفیدشدگی ثبت شده ، اقدام به تعیین آستانه ای برای درجه گرمای هفتگی شد.که به کمک آن بتوان پدیده "سفیدشدگی" را پیش بینی کرد. برای ارزیابی نتایج و بررسی دقت و صحت روش شناسی بکار رفته از تکنیک مهارت پیرس (PSS) در قالب اعداد نشان داده شد.این روش به ما این امکان را میدهد تا کیفیت پیش بینی های بعدی یا پس بینی های قبلی خود را در قالب اعداد نشان دهد.طبق نتایج بدست آمده آستانه دمای هفتگی (DHW) برای منطقه مورد مطالعه 7.13 مشخص شد. که به عنوان هشدار برای پیش بینی سفیدشدن مرجانهای منطقه مورد مطالعه میباشد. مقدار PSS(تکنیک مهارت پیرس) هم 0.72 حاصل شد.که حاکی از مقاومت مرجان های جنوب خلیج فارس در برابر بی نظمی های دمای سطح دریا SST در مقایسه با نواحی شمالی خلیج فارس میباشد.
دانا رستمی، سید اسعد حسینی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
گردوغبار یکی از مخاطرات محیطی و از پدیده های جوی آشنا برای ساکنان مناطق جنوب و جنوب شرقی کشور است. که هر ساله خسارات فراوانی را به بخش های مختلف وارد می سازد. لذا در این پژوهش به بررسی و شناسایی منابع گردوغبار منطقه، شدت و فرکانس گردوغبار، الگوهای حاکم بر آن و مناطق تحت سیطره گردوغبار در طول دوره آماری 30 ساله (2013-1984) پرداخته شد. بدین منظور از ترکیب تحلیل های آماری، همدیدی و سنجشازدوری و داده های GDAS، دادههای دما، سمت و سرعت باد و ارتفاع ژئوپتانسیل، تصاویر MODIS و داده های ساعتی ایستگاه های هواشناسی بهره گرفته شد. نتایج حاصل نشان داد که ماه های ژوئن، جولای ، اوت و می به ترتیب از نظر فراوانی و شدت با دید کمتر از 1000 متر بیشترین رخداد و ماه دسامبر کمترین رخداد گردوغبار را دارند و دریاچه خشک شده هامون، بیابان های افغانستان، حاشیه ها جنوبی و شرقی لوت، بیابان ربع الخالی، مناطق مرکزی و شمال شرقی عربستان و جنوب عراق، منابع اصلی و مولد گردوغبار منطقه مورد مطالعه هستند. همچنین مسیر شمال – شمال غربی و شمال غربی - جنوب شرقی و در موارد محدودی غربی- شرقی مسیرهای اصلی ورود این پدیده به منطقه مورد مطالعه هستند. نتایج واکاوی همدیدی نیز نشان داد که در دوره گرم سال کمفشار موسمی و کم فشار جنوب شرق ایران با هم تلفیق شده و در نهایت در تقابل با پرفشار مستقر بر دریای خزر و شمال ایران سبب شیو فشار شدید و ایجاد بادهای پرسرعت بر روی جنوب شرق ایران میشود که با توجه به نبود رطوبت و خشکی منطقه، هسته گردوغبار شکل میگیرد و موقعیت مکانی کمفشار سبب مکش شدید هوا و انتقال این پدیده به جنوب شرق ایران میشود. در دوره سرد سال نیز با ورود بادهای غربی ناوه عمیقی بر روی مدیترانه در تراز میانی و پیرو آن ایجاد همگرایی سطحی و فعالیت بین دو مرکز واگرایی بالایی و همگرایی سطحی سبب ناپایداری شدید و صعود هوا روی عراق و عربستان میشود. نتیجه چنین سازوکاری ایجاد جریانهای پر سرعت باد و در صورت کم بودن رطوبت، هسته گردوغبار بر روی منطقه شکل می گیرد.
سمیرا جعفری آذر، غلامرضا سبزقبائی، مرتضی توکلی، سولماز دشتی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
اکوسیستمهای تالابی، بهویژه تالابهای ساحلی دریایی از مهمترین و در عین حال آسیبپذیرترین منابع محیطزیستی جهان محسوب میشوند که همواره به جهت حساسیت و شکنندگی بالای نوار ساحلی، تراکم بالای جمعیت و انجام فعالیتهای شدید انسانی با خطر تخریب و نابودی مواجه بودهاند. مطالعه حاضر بر اساس روشهای تصمیمگیری چندمعیاره با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسکهای تهدیدکننده تالاب بینالمللی رودهای شور، شیرین و میناب در شمال خور هرمز واقع در استان هرمزگان صورت پذیرفت. بر این اساس جهت شناسایی ریسکهای شاخص از روش شناسی دلفی، و به منظور اولویتبندی و تعیین عدد اولویت ریسک از روشهای تصمیم گیری چند معیاره استفاده گردید. در نهایت با توجه به مخاطرهپذیری ریسکها، اولویتهای مدیریتی تعیین شد. براساس نتایج، 32 عامل ریسک در دو گروه طبیعی و محیطزیستی بر اساس سه شاخص شدت اثر، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده طبقهبندی شدند. نتایج حاکی از آن است که به ترتیب برحسب میزان نزدیکی (Cj+) چهار عامل آلودگی نفتی (91/0)، احداث سد در بالادست (81/0)، پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیم (80/0) و قاچاق سوخت (75/0) در رده غیرقابلتحمل برای تالاب قرار دارند. بنابراین بدون تردید شناخت درست و دقیق از عوامل تهدیدکننده تالابها بر اساس اهمیت و میزان تأثیرگذاری آنها میتواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولیتر با این عوامل و نیز تهیه و اجرای دقیق طرحهای حفاظت از تالابها و مدیریت محیطزیستی آنها فراهم آورد.
اصغر عزیزی، حسن افراخته، فرهاد عزیز پور،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
تغییر پوشش اراضی به عنوان عاملی پایه در تغییرات زیست محیطی عمل کرده و به یک خطر جهانی تبدیل شده است. در این پژوهش تغییرات پوشش اراضی در نواحی گردشگری روستایی به وسیله شبکه عصبی، زنجیره مارکوف در نرم افزارهای ArcGIS، ENVI ، Terrsetبا بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه دوره 1985، 2000 و 2015 مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که تغییرات پوشش اراضی در فاصله زمانی سالهای 1985 تا 2015 در پنج کلاس فضاهای مسکونی، سبز و باغی مسکونی، فضاهای بایر و کوهستانی و ارتباطی طبقه بندی شدند. در این بررسی مساحت پوشش اراضی کوهستانی و بایر(25/13 درصد) کاهش یافته و در مقابل، بر پوشش اراضی سبز و باغی مسکونی(221/6 درصد)، مسکونی (258/5 درصد)، تجاری (264/1 درصد) و ارتباطی (529/0 درصد) افزوده شده است. همچنین یافته های حاصل از پیش بینی با استفاده از زنجیره مارکوف – CA نشان داد که با ادامه روند فعلی و بارگذاری بیش از حد بر زمین، در افق 2030 از پوشش سبز (زراعی؛ باغی و مرتع، باغی و مسکونی) و پوشش بایر و کوهستانی کاسته شده و به پوشش های مسکونی ویلایی و تجاری افزوده خواهد شد. مبتنی بر یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که تغییرات پوشش اراضی نواحی گردشگری روستایی در راستای دستیابی به سود بیشتر به کاربری های ناسازگار تبدیل شده است. این تغییر پوشش اراضی علاوه بر اثرات اقتصادی، اجتماعی، منجر به شکل گیری مخاطره زیست محیطی در دهستان برغان شده است.
نورالله نیک پور، حسین نگارش، صمد فتوحی، سید زین العابدین حسینی، شهرام بهرامی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
جنگل زدایی و تخریب پوشش گیاهی یکی از محرکان اصلی تغییرات جهانی زمین به شمار میرود و پیامدهای بزرگی بر عملکرد اکوسیستم و حفاظت از تنوع زیستی دارد. یکی از راه های مطالعه تغییرات پوشش گیاهی به عنوان مهمترین شاخص تخریب زمین، سنجش از راه دور است. در این مطالعه هدف اصلی پایش روند تغییرات پوشش گیاهی در راستای تخریب سرزمین در استان ایلام میباشد. بعد از اخذ و آماده سازی داده های مورد نیاز (410 تصویر دانلود شده) در محیط نرم افزار های Arc Gis و Surfer عملیات ضرب، موزائیک و ژئو رفرنس صورت گرفت. تبدیل فرمت تصاویر به فرمت ASCII مرحله بعدی کار را تشکیل داد. با تبدیل این فرمت تعداد مجموع پیکسل هایی که در داخل محدوده مورد مطالعه قرار گرفتند 953552 پیکسل، که بعد از حذف ارزش های گمشده و منفی، تعداد 328042 پیکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین با استفاده از روش آماری پارامتریک رگرسیون خطی کلاسیک و به کمک برنامه نویسی در محیط نرم افزار R، روند شیب تغییرات و معناداری شیب تغییرات پوشش گیاهی برای دوره زمانی 17 ساله (2016-2000) بدست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که کانون بیشترین روند شیب تغییرات کاهشی (روند شیب تغییرات منفی) در شاخص NDVI در سراسر نیمه غربی محدوده مورد مطالعه وکانون بیشترین روند شیب تغییرات افزایشی (روند شیب تغییرات مثبت) در شاخص NDVI درمرکز و شرق محدوده مورد مطالعه مشاهده شده است. معنا داری روند شیب تغییرات نیز این ادعا را تاٌیید میکند. یعنی کانون بیشترین روند شیب تغییرات (منفی) در غرب و جنوب غرب محدوده مورد مطالعه و بیشترین روند شیب تغییرات (مثبت) در مرکز و شرق محدوده مورد مطالعه در سطح احتمالاتی 05/ معنی دار می باشند.
جلالالدین حاتمی مهند، سمانه ثابت قدم، فرهنگ احمدی گیوی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
دید افقی بهعنوان یکی از مهمترین ویژگیهای نوری جو از جنبههای متفاوت حائز اهمیت است. تعیین دقیق دید از عوامل تاثیرگذار در سلامتی پرواز هنگام فرود و برخاست هواپیما بهشمار میرود. یک روش تعیین دید در امتداد باند فرودگاهها، استفاده از دستگاههای ترنسمیسومتر و فوروارد اسکترومتر است که پخش و عبوردهی نور را اندازهگیری میکنند. در مقاله حاضر برای نخستین بار در کشور از دادههای این دستگاهها برای تعیین میزان دقیق دید در باند فرودگاه امام خمینی استفاده شده است تا شرایط رخداد کمینه دید در سالهای 2013 و 2014 مطالعه شود. اطلاعات ایستگاه همدیدی و متار بهعنوان اطلاعات تکمیلی در این دو سال نیز بهکار رفته است. دادههای مورد استفاده شامل محدوده دید، دما، دمای نقطه شبنم، رطوبت، تندی و جهت باد است. با در نظر گرفتن شرایط حدّی برای رخداد کمینه دید مشاهده میشود که بیشترین رخداد کمینه دید مربوط به فصل زمستان، اواخر پاییز و اوایل بهار است که میتواند بهدلیل تاثیر فعّالیت بیشتر سامانههای جوّی و شرایط آب و هوایی متغیر در این ماهها باشد. بررسی نوع پدیدههای جوی در ایستگاه همدیدی فرودگاه امام در روزهای بحرانی نشان میدهد که عمدتاً گردوخاک، غبار، انواع مه و بارش پدیدههای غالب هستند. بر اساس نتایج دو مطالعه موردی، افزایش رطوبت نسبی و تغییر جهت باد از عواملی هستند که در رخداد کمینه دید نقش موثری دارند
فردین صابری لویه، بهلول علیجانی، شهریار خالدی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
افزایش سطح دریا یکی از قوی ترین شاخص تغییرات آب و هوایی است. پیش بینی دقیق سطح دریای خزر برای آینده غیر ممکن است، اما مدل های کامپیوتری می توانند پیش بینی احتمالی تغییرات آینده را ارائه دهند. این مشکل با استفاده از یک سیستم مدل یکپارچه به نام SIMCLIM با دقت مکانی 1/0 درجه در1/0 درجه در خوشبینانه ترین حالت یعنی RCP 4.5 و بدبینانه ترین حالت یعنی RCP 8.5 در محدوه 90 درصد ( صدک 5 تا 95 ) مورد بررسی قرار گرفته است. رویداد های فرین ناشی از تغییرات آب و هوایی در پیش بینی تراز سطح دریا اهمیت زیادی دارند. در منطقه مورد مطالعه، در آینده فراوانی و شدت رویدادهای فرین دما و بارش افزایش خواهند یافت. نمایه های فرین، نشان دهنده تغییر مقادیر فرین دما و بارش نسبت به دوره پایه 2010-1981 است. ضریب تغیرات بارش و دما برای کل حوضه خزر مثبت است و در ناحیه جنوبی الگوی نامنظمی بر آستانه های بارش حاکم است. پیش بینی های انجام شده نشان می دهد، سطح دریا به آرامی تا سال 2100 افزایش می یابد. منحنی های تغییرات سالانه با دوره پایه 2015-1995 سطح آب دریای خزر راست آزمایی گردید که نشان می دهند در دو دهه گذشته فرکانس نفوذ آب به خشکی از یک افزایش آهسته و یکنواخت به یک رخداد تشدید شونده عبور کرده است. اگر افزایش حداکثر پیش بینی شده رخ دهد، خط ساحلی آسیب پذیرترین جابجایی را تجربه خواهد کرد.
ساجده مقیمی، دانیال منصفی پراپری،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زلزله بهعنوان یکی از مخربترین بلایای طبیعی با شیوع چشمگیر در سراسر دنیا هر ساله جان افراد بیشماری را میگیرد و عدهی زیادی را بیخانمان میکند. برنامهریزی برای مقابله با این امر بهویژه در کشور ایران، بهدلیل قرارگیری بر روی گسل آلپ-هیمالیا و سابقهی زمینلرزههای پیشین ضروری است. افزایش نگرانیهای ناشی از گسترش روزافزون بلایای طبیعی به ویژه زلزله و پیامدهای ناگوار ناشی از آنها، پیشبینی محلهای مناسب اسکان موقت را ضروری میکند. این اقدام به بهعنوان راهی پذیرفتهشده برای تسریع عملیات احیا تلقی میشود. در این پژوهش شهر شاهرود با توجه به پتانسیل بالای لرزهخیزی و مجاورت با حوزهی جنوبشرقی چینخوردگی البرز بهعنوان نمونهی مطالعاتی، انتخاب گردیده است. دادههای تحقیق مشتمل بر معیارهای تاثیرگذار بر انتخاب مکان مناسب بوده که بر اساس مطالعات کتابخانهای و اسنادی بهدست آمدهاند. تحلیل دادهها با استفاده از مدلهای سلسلهمراتبی (AHP) برای تعریف ضریب اهمیت هر معیار و ترکیب خطی وزندهی شده (WLC) برای تلفیق نقشهها و با استفاده از ابزار Expert Choice و GIS صورت گرفته است. نتایج تحقیق هشت مکان پیشنهادی را با مجموع مساحت 136 هکتار برای اسکان آسیبدیدگان پس از زلزله مشخص کرده است. این میزان از فضا تنها پاسخگوی حداقل فضای مورد نیاز اسکان برای این شهر میباشد.
عبدالحمید نظری، مصطفی طالشی، محمد میرزاعلی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
مخاطرات محیطی بهعنوان پدیدههای اجتنابناپذیر، همواره با خطرات جدّی و بحران همراه بوده و بدینسان یکی از چالشهای اساسی بر سر راه توسعه پایدار روستایی است. طی سالهای اخیر تغییرات محسوسی در رویکردهای مدیریت بحران بهوجود آمده و نگاه غالب بهسمت «تابآوری» تغییر کرده است. مطابق آمارهای جهانی، سیل بیشترین خسارات و تلفات را به سکونتگاههای انسانی وارد نموده که این مسئله در ایران و استان گلستان نیز صادق است. طی دوره آماری 93-1370 تعداد 106 مورد سیل در این استان ثبت شده که باعث تخریب منابعطبیعی و محیطزیست گردیده است. امّا چنانچه در خصوص تابآوری روستاها برنامهریزی شده بود، شاید میزان خسارات کاهش مییافت. اگرچه مقوله تابآوری ابعاد متنوع و مختلفی دارد امّا این پژوهش صرفاً با تأکید بر ابعاد محیطی مسأله، بهدنبال تحلیل و سنجش رابطه بین مولفههای محیطی و میزان تابآوری روستائیان حوضه آبخیز گرگانرود در مواجهه با سیل میباشد. پژوهش از نوع کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل 106 روستا با تعداد 22942 خانوار میباشد که تعداد 31 روستا به روش نمونهگیری خوشهای تعیین و با فرمول کوکران، 318 خانوار بعنوان حجم نمونه برآورد و بهروش تصادفی ساده انتخاب گردید. نتایج کلی تحقیق نشان میدهد که بین مولفههای محیطی روستاهای منتخب و میزان تابآوری خانوارهای آنها رابطه معناداری وجود دارد. بهگونهای که میانگین تابآوری محیطی کل منطقه (2/67) پایینتر از حد متوسط بودهاند. همچنین نتایج تحلیل فضایی تابآوری سکونتگاههای روستایی نیز نشان داد که 71 درصد روستاهای نمونه در پهنههایی با درجه آسیبپذیری نسبتاً بالایی قرار داشته و تنها 29 درصد روستاها دارای تابآوری نسبتاً مناسبی میباشند.
سیدعلی بدری، حسین کریم زاده، سیما سعدی، نسرین کاظمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
خسارات گسترده مخاطرات به محیط و کالبد سکونتگاههای انسانی موجب شده است که مفهوم تابآوری در کاهش آثار سوانح، به حوزهای مهم در عرصه مدیریت بحران تبدیل شود. با توجه به این اهمیت، هدف پژوهش حاضر تحلیل تابآوری سکونتگاههای روستایی در برابر زلزله در شهرستان مریوان میباشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل روستاهای ۶ دهستان خاوومیرآباد، زریوار، سرکل، سرشیو، کوماسی و گلچیدر است که خانوارهای نمونه از بین روستاهای این دهستانها و به روش تصادفی طبقهبندی شده و ۱۸ روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند.برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و تعداد ۳۱۰ پرسشنامه به صورت تصادفی تکمیل شدند. اعتبار پرسشنامهها با آزمون آلفای کرونبـاخ، 79% به دست آمد. تحلیل آماری دادهها با آزمونهای t تک نمونه، کروسکال والیس و تحلیل واریانس انجام شد. علاوه بر این، از روش دیمتل برای تعیین جهت رابطه میان معیارها، با استفاده از ۶ نفر از کارشناسان و از روش تحلیل شبکهای نیز برای وزندهی به معیارها استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهند که میتوان روستاهای مورد مطالعه دارای را بافتی با تابآوری پایین به حساب آورد که مهمترین علت آن وضعیت نامناسب عوامل درونی سکونتگاههای روستایی میباشد از جمله کیفیت پایین ساختوساز و اسکلت نامناسب بناها. .با توجه به نتایج تحلیل واریانس بیشترین تابآوری در دهستان زریوار با میانگین ۲.۹۹ و کمترین تابآوری مربوط به دهستان خاوومیرآباد با میانگین ۱.۸۷ میباشد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که تابآوری سکونتگاههای روستایی در سطح دهستانهای شهرستان مریوان در سطح بسیار پایینی است.
علی حسن زاده، هوشمند عطایی، نادر پروین، امیر گندمکار،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
در اثر سرمای دیررس بهاره خسارتهای زیادی به محصولات کشاورزی وارد میشود.از آنجاییکه دماهای پایین اثرات مخربی بر روی تولیدات کشاورزی دارند، بررسی آنها برای پیشبینی و جلوگیری از خسارات احتمالی بسیار ضروری است. اغلب تغییرات دمای جو به علت عبور سیستمهای هوا بسیار ناگهانی است و گیاهان نمیتوانند خود را با این نوسانهای شدید سازگار کنند و در نتیجه آسیب میبینند. هدف از این تحقیق، تحلیلآماری – همدید یخبندانهای بهاره استان کرمانشاه، شناسایی الگوهای همدید 500 هکتوپاسکال، وقوع یخبندانهای دیررس بهاره طی دوره آماری1990تا 2015 به منظور تعیین زمانهای رخداد پدیده یخبندان، دمای حداقل روزانه 7 ایستگاه کرمانشاه، همدان و ایلام است. پس از تجزیه و تحلیل دادههای ارتفاع سطح 500 هکتو پاسکال روزهای یخبندان بهاره استان کرمانشاه با استفاده از تکنیک تحلیل مولفههای اصلی و روش خوشه بندی سلسله مراتبی وارد، 10 الگوی همدید حاکم بر سرماهای دیررس بهاره منطقه مورد مطالعه شناسایی و تعیین گردید. این الگوهای فشار براساس مکان استقرار آنها نامگذاری شدند. الگوی اصلی سینوپتیکی حاکم در یخبندانهای مورد بررسی، شکلگیری کمفشارها و ناوههایحاصل از آنها نقش مهمی در یخبندانهای بهاره منطقه داشته، سردچالها، فرود و فراز موج کوتاه حاکم که حرکات نزولی و صعودی این سامانههای همدید باعث هدایت توده هوای سرد و نسبتاً خشک عرضهای جغرافیایی بالا از سمت شمال و شمال غربی ایران به سمت منطقه شده و افت محیطی دما و یخبندان را سبب شده است.
بهزاد رایگانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
جنگلهای حرا از منابع مهم و میراث با ارزش طبیعی هستند که نقش ارزندهای در حفظ اکوسیستم ساحلی داشته و مکانی ایده آلی برای حمایت از اجزای شبکههای غذایی در دریا محسوب میشوند. با اینحال به دلیل رشد سریع جمعیت، برنامهریزی ضعیف و توسعه اقتصادی ناهماهنگ این جنگلها در معرض تخریب هستند. این مطالعه با هدف بررسی روند کاهش پوشش گیاهی جنگلهای حرا و شناسایی عوامل تخریبکننده این نواحی در منطقه حفاظت شده حرا صورت گرفته است. بدین منظور تصاویر ماهوارهای لندست 8 سنجنده OLI مربوط به سال 2015 و تصاویر سنجنده ETM+ در سال 2001 برای این جنگلها دریافت گردید و چهار روش پایش تغییر بر روی این تصاویر اعمال شد. روشهای پایش تغییر مورداستفاده در این مطالعه شامل روشهای مقایسه پیکسل به پیکسل بهصورت تفاضل، نسبتگیری و رگرسیون و مقایسه پس از طبقهبندی بودهاند. بر همین اساس مناطق دارای تغییرات کاهشی، افزایشی و بدون تغییر مورد بازدید میدانی قرار گرفت و جهت ارزیابی دقت روشهای پایش تغییر، پس از برداشت واقعیات زمینی که از طریق بازدید میدانی و تصاویر ماهوارهای به دست آمد، دقت کل و ضرایب کاپا تعیین شد و مشخص گردید روش مقایسه پس از طبقهبندی با دقت کلی 93% و کاپای بیش از 9/0 بیشترین دقت را در آشکارسازی تغییرات دارد. پس از آن روش تفاضل با آستانه دو برابر انحراف معیار با کاپا 76/0 و دقت کلی 82% بالاترین دقت را نشان داد. همچنین بررسیهای میدانی نشان داد قاچاق سوخت و ریزش ترکیبهای نفتی بخصوص گازوئیل به درون آب و چرای مستقیم شتر از حرا مهمترین عوامل تخریب این جنگلها به شمار میروند. در پایان پس از بررسی میزان تخریب این مناطق بهمنظور احیاء و بازسازی اولویتبندی شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد در صورتیکه از فن سنجش از دور به صورت علمی بهرهبرداری شود، میتوان به راحتی در شناسایی عوامل تهدید جنگلهای حرا و اولویت بندی پروژه های احیائی از آن استفاده نمود.
علی جهانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
هدف از این پژوهش مدلسازی تغییرات مکانی تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با توجه به ساختار اکوسیستم جنگل و فعالیتهای طرح جنگلداری به عنوان یک مخاطره زیست محیطی میباشد. واحدهای همگن محیط زیستی با استفاده از منابع اکولوژیکی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، تهیه گردید. در این تحقیق به کمک شبکههای عصبی مصنـوعی، تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل بر اساس متغیرهای اکولوژیکی و انسانی شبیهسازی شد. شبکه پرسپترون چندلایه با یک لایه پنهان و 4 نرون در هر یک از لایههای مخفی و آرایش نهایی 1-4-23، با توجه به بیشترین مقدار ضریب تبیین آزمون شبکه (معادل 8576/0) و کمترین مقدار میانگین مربعات خطا و میانگین خطای مطلق (به ترتیب معادل 866/0 و 736/0)، بهترین عملکرد بهینهسازی توپولوژی را نشان میدهد. بر اساس نتایج آنالیز حساسیت، عوامل اکولوژیکی و انسانی شامل تراکم تاج پوشش توده، تراکم دام در جنگل، شدت فرسایش خاک و شدت کوبیدگی آن به ترتیب بیشترین تاثیر را در تغییرات پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل از خود نشان دادند. نتایج حاصله در این تحقیق در چهارچوب روش تجزیه و تحلیل سیستمی منجر به مدلسازی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل در ارزیابی مخاطرات محیط زیستی طرحهای جنگلداری و طراحی سامانه پشتیبان تصمیمگیری شده است که میتواند راهگشای تصمیمگیری در مورد ساختار طرح و اجرای پروژههای مشابه در مکانهای مشابه باشد.
احمد پوراحمد، حسین حاتمی نژاد، کرامت الله زیاری، سعیده علیجانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
زیست پذیری شهری بیان کننده چگونگی عملکرد سیستم شهر است، هماهنگی بین زیر سیستم های شهر باعث ارتقاء کیفیت زیست پذیری می شود. کالبد و ساختار فیزیکی شهر بایستی با محیط زیست طبیعی هماهنگ باشد تا جامعه اجتماعی در آن به رفاه اقتصادی و اجتماعی برسند که در نهایت منجر به رضایت و شادی شهروندان می شود. احساس رضایت و رفاه اجتماعی شهروندان در یک شهر طبیعی سالم و پاک اتفاق می افتد. همانطور که زندگی در شوره زار و یا اقلیم بسیار گرم رضایت ساکنین را ایجاد نمی کند، بی توجهی به محیط زیست طبیعی نمی تواند باعث ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان شود. این تحقیق سعی دارد بر اهمیت شرایط محیط زیست در شهر زیست پذیر بپردازد. در بین مؤلفه های محیط زیست، اقلیم و شرایط آب و هوایی مهمترین و بیشترین نقش را بر ارتقاء کیفیت زیست پذیری ایفا می کنند. بررسی کیفیت زیست پذیری شهری توسط سه رویکرد کالبدی، محیط زیست و ادراکی- اجتماعی صورت گرفته است. در رویکرد کالبدی دو شاخص بسیار مهم ضریب دید آسمان (SVF) و نسبت محصوریت یا ارتفاع به عرض خیابان (H/W) و در رویکرد محیط زیستی شاخص آسایش محیطی دمای معادل فیزیولوژیک (PET) در روزهای 16، 17 و 18 مرداد سال 1397 اندازه گیری و محاسبه شدند. همچنین ارزیابی ادراکی و ذهنی شرایط محیط طبیعی از طریق پرسشنامه های کیفی توسط استفاده کننده گان از دو نوع فضای عمومی ( پارک شهدای خلیج فارس و خیابان های شهری ) صورت گرفت. نتایج نشان دادند که میانگین آسایش حرارتی در فضاهای باز عمومی در سطح شرایط استرس زای شدید قرار دارد. در صورتیکه در خیابان های با ضریب دید آسمان کم و نسبت محصوریت بالا ، کمینه مقدار آسایش حرارتی دیده شد. ارتباط خطی مثبت بین دمای معادل فیزیولوژیکی و احساس حرارتی استفاده کننده گان از فضا بدست آمد. رضایت از مطلوبیت آسایش حرارتی از سوی پرسش شوندگان چه در روز و چه در شب کمترین رای را به خود اختصاص داد. که در فصل تابستان با توجه به زمان اوج استفاده از فضاهای تفریحی نتیجه بسیار خوبی نمی باشد. این تحقیق نشان داد که ملاحظات محیطی در راستای ارتقاء کیفیت زیست پذیری و در نهایت توسعه پایدار در طراحی فضاهای شهری از سوی طراحان ، برنامه ریزان شهری و سازندگان در منطقه تازه ساخت 22 صورت نگرفته است . دانش استفاده از اقلیم و شاخص های آن ضروری است در مطالعات طرح جامع و تفصیلی شهری لحاظ شود.
سحر دارابی شاهماری، امیر صفاری،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
چکیده:
زمین لغزشها بخصوص در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم، یکی از شناخته شده ترین مخاطرات طبیعی در جهان هستند و نتایج آنها به ویژه در مناطق شهری میتواند تهدیدی مستقیم برای زندگی و اقتصاد مردم در معرض خطر باشد. در این مطالعه به تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش دامنههای شهرستان دالاهو با استفاده از مقایسهی شاخص آنتروپی و رگرسیون لجستیک پرداخته شده است. پارامترهای مورد مطالعه در تهیه نقشه LSM شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رود، فاصله از جاده، فاصله از گسل، کاربری اراضی، لیتولوژی و بارش هستند. هر یک از پارامترها با توجه به تأثیر بر مخاطره لغزش، طبق نظرات کارشناسی امتیازدهی شده و به صورت رستری به عنوان لایههای اصلی در شاخص آنتروپی بکار گرفته شدهاند. ماتریس آنتروپی برای هر یک از عوامل محاسبه شده، و در محیط GIS نقشه پهنه بندی زمین لغزش منطقه، تهیه شده است. در تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک با توجه به متغیرهای مستقل( پارامترهای مؤثر بر لغزش) و متغیر وابسته(داده های زمین لغزش) به تعیین بهترین معادله اقدام شده و با استفاده از ضرایب مربوط به هر یک از متغیرهای مستقل، نقشه LSM منطقه مورد مطالعه تهیه شده است. جهت اعتبار سنجی مدلها، با استفاده از 30 درصد نقاط لغزشی، منحنی ROC، ترسیم شده و مساحت زیر منحنی(AUC) محاسبه شده است. نتایج اعتبار سنجی نشان داده که شاخص مدل آنتروپی(AUC = .86.) نسبت به مدل رگرسیون لجستیک (AUC= .80) در تولید نقشههای حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه از صحت بیشتری برخوردار است.
یوسف قویدل، منوچهر فرج زاده، بشیر قهرمانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
با پیدایش و شدت رو به افزایش پدیده تغییر اقلیم و به تبع آن گرمایش جهانی در سالهای اخیر، وقوع امواج گرمایی نیز همواره رو به افزایش بوده است. منطقه نیمه جنوبی ایران نیز بخاطر نزدیکی به مناطق گرم کره زمین و قرار گرفتن در نوار عظیم بیابانی دنیا در معرض وقوع امواج گرمایی میباشد. در این پژوهش با استفاده از دادههای 16 ایستگاه همدید و دادههای جوّی به شناسایی و تحلیل همدید امواج گرمایی در دوره گرم سال در منطقه مورد مطالعه پرداخته شده است. سپس با استفاده از روش حداکثر بلوکها، امواج گرمایی طبقه بندی شدند. نتایج این بررسی نشان میدهد که امواج گرمایی در حال افزایش بوده و از عوامل اصلی تأثیر گذار بر رخداد امواج گرمایی در منطقه نیمه جنوبی ایران در سطح زمین وضعیت کم فشار و در سطوح فوقانی جوّ پر ارتفاع میباشد. همچنین وزش تودههای هوایی بسیار گرم و سوزان از اطراف به این منطقه نیز تاثیر به سزایی در رخداد این فرینهاتی اقلیمی داشته است.