3 نتیجه برای گسل
محمد خلج،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
بررسی پتانسیل لرزهای گسلهای تهران به عنوان پایتخت ایران امری ضروری است. گذرگاهها یا مسیرهای تنش (Stress Trajectories) برای این برآورد کارگشا هستند، زیرا تجمع آنها در اطراف یک گسل میتواند نشانه پتانسیل لرزهزایی آن باشد. در این پژوهش، از دادههای خشلغز گسلی برای تحلیل تنش دیرین استفاده شد. بر این پایه، منطقه به شش محدوده پایدار تنشی تفکیک شده و میانگین تنش دیرین در هر یک از این محدودهها به دست آمد. در گام بعد بر پایه میدان تنش میانگین به دست آمده از هر محدوده و چرخش دادههای گسلی بر اساس تئوری آندرسن برای رژیم تنشی فشاری، نقشه گذرگاههای تنش برای میدان تنش میانگین حاکم بر منطقه در طول زمان زمینشناسی رسم شد. آرایش گذرگاههای تنش بیشینه و همگرایی ضعیف آنها در محل تلاقی گسلها، نشانگر تبعیت آنها از رژیم تنش کلی حاکم بر منطقه است و افزایش میزان تنش و پتانسیل لرزهای در محل تلاقی گسلهای بزرگ، بسیار محدود است.
دکتر شاهرخ پوربیرانوند،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
البرز مرکزی به علت استقرار کلان شهر تهران از اهمیت خاصی در مطالعات مرتبط با سوانح طبیعی از جمله خطر لرزه ای برخوردار است. این اهمیت باعث توسعۀ شبکه ای نسبتاً متراکم از ایستگاههای GPS در این منطقه و مناطق همجوار شده است. در این مطالعه از درونیابی بردارهای سرعت GPS بر روی یک شبکه مستطیل شکل و محاسبۀ کرنش در مرکز هر سلول برای مطالعۀ تغییرات آهنگ کرنش در گستره البرز مرکزی استفاده شد. نتایج دلالت بر تغییرات مکانی در محورهای اصلی آهنگ کرنش ژئودتیکی در منطقه و همچنین تغییر در آهنگ کرنش مساحتی (اتساع) در قسمتهای مختلف البرز مرکزی دارد که در تلفیق با جهت گیری گسلهای اصلی منطقه، واقعیتهای مهمی را دربارۀ سازوکار حرکت گسلها آشکار نمود. بیهنجاریهای مشاهده شده در این کمیتها، با لرزهخیزی و حرکتهای راندگی و راستالغز بر روی گسلهای مهم منطقه تطابق معنی داری را نشان داده و افراز دگرشکلی را در البرز مرکزی و نواحی پیرامون که به دلیل اعمال تنش های تکتونیکی مایل بر گسلها و صفحات شکستگی های ضعیف از پیش موجود رخ می دهد، مورد تایید قرار دادند. بی هنجاری های مثبت مشاهده شده در نقشۀ آهنگ کرنش مساحتی یا اتساع بیانگر مکان های مستعد مخاطرات لرزه ای می باشند.
ابوالقاسم گورابی، سید محمد زمانزاده، مجتبی یمانی، پریسا پیرانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
تغییرات مکانی پارامترهای فرکتالی عامل مهمی برای بررسی وضعیت زمینساختی است. در هندسه فرکتال، بعد فرکتال در هر مقیاسی، حفظ میشود که بیانگر خاصیت اصلی فرکتال است. در این تحقیق به منظور بررسی کارایی روش فرکتال در بررسی زمینساخت زاگرس شمال غرب، به مقایسه و آزمون یکسان بودن نتایج ابعاد فرکتالی گسلها در نقشههایی با مقیاسهای مختلف، و زمینلرزههایی با طول دوره و جزئیات و مقیاسهای مختلف بزرگا پرداخته شد. برای این منظور از 6 لایه اطلاعاتی استفاده گردید و ابعاد فرکتالی آنها به روش مربعشمار محاسبه و نتایج بعد فرکتالی آنها مورد تحلیل قرار گرفتهاند. دو دسته داده گسلی مستقیماً و دو دسته داده زمینلرزه (پژوهشگاه بینالمللی زلزله و مؤسسه ژئوفیزیک) یکبار بدون تغییر و دیگر بار برای افزایش دقت با احتساب بزرگای کمال وارد محاسبات شدند. نتایج نشان میدهد که ابعاد هندسی گسلهای منطقه فرکتالی است و تنها تفاوت در ثبت جزئیات گسلها سبب تغییری جزئی در ترتیب مناطق فعال در دو مقیاس شده است و نتایج دو مقیاس تقریباً مشابه است. در مورد دادههای لرزهای نتایج دادههای از 1900 تا 2020 که از تعداد کمتر زمینلرزه و مقیاس مختلف ثبت بزرگا برخوردارند تطبیقی با واقعیت نشان نمیدهند، در صورتی که میتوان به نتایج ابعاد فرکتالی دادههای زمینلرزههای منحصراً سده 20 که از نظر دقت و مقیاس ثبت بزرگا یکسان هستند، اعتماد نمود. نتایج آن، فعالترین منطقه از نظر بعد فرکتالی را محدوده غرب کرمانشاه نشان میدهد و شاهد آن تمرکز زمینلرزههایی با بزرگای بالاتر به ویژه زمینلرزه اخیر کرمانشاه با بزرگای 7/3 است که تلفات فراوانی به دنبال داشت.