جستجو در مقالات منتشر شده


14 نتیجه برای ارزیابی

اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

شاخص‌های ژئومورفیک و مورفومتریک ابزاری برای تحلیل‌های مورفوتکتونیکی مناطق گوناگون محسوب می‌شوند. این شاخص‌ها به صورت ابزار شناسایی پایه برای تشخیص تغییر شکل‌های تکتونیکی یا تخمین ناپایداری نسبی فعالیت‌های تکتونیکی در منطقه‌ای ویژه به کار می‌روند. این تحقیق رویکری توصیفی- تحلیلی دارد که با استفاده از مطالعات کتاب‌خانه‌ای با هدف بررسی میزان فعالیت‌های نو زمین‌ساختی در هفت حوضه‌ی آبریز کلان‌شهر تهران (کن، وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک، دربند و دارآباد) صورت گرفت. پژوهش با استفاده از شاخص‌های سینوزیته‌ی جبهه‌ی کوهستان (Smf)، پیچ‌و‌خم رودخانه اصلی (S)، عدم‌تقارن حوضه‌ی زهکشی (Af)، تراکم سنجی آبراهه‌ها (D)، انتگرال هیپسومتریک (HI)، نسبت شکل حوضه (BS)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (SL) انجام شد. سرانجام، فعالیت نسبی همه‌ی حوضه‌ها با استفاده از شاخص تکتونیک فعال (IAT) ارزیابی گردید. شاخص‌های مذکور از طریق نقشه‌های توپوگرافی و زمین‌شناسی و تصاویر ماهوارهای Google Earth منطقه‌ی مطالعه و با به کار گیری نرم‌افزارهای Arc GIS و Global Mapper بررسی و ارزیابی شدند. بر اساس شاخص تکتونیک فعال، نتایج تحقیق نشان می‌دهد حوضه‌های کن و دربند در کلاس 2 با فعالیت نئوتکتونیکی بالا و حوضه‌های وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک و دارآباد در کلاس 3 با فعالیت نئوتکتونیکی متوسط قرار گرفته‌اند و همه‌ی حوضه‌ها به علت وجود گسل‌های اصلی و فرعی منطقه و نزدیکی به آن‌ها دارای فعالیت تکتونیکی نسبتاً بالایی هستند. نتیجه‌ این‌که، با توجه به وجود گسل‌های متعدد، فعالیت‌های تکتونیکی و سوابق لرزه‌خیزی در کلان شهر تهران و حوضه‌های آبریز آن احتمال وقوع زمین‌لرزه در منطقه‌ی مطالعه دور از انتظار نیست و این مسئله نیازمند توجه جدی و مدیریتی همه‌جانبه است.


عبدالحمید نظری،، حسین سادین، اوغل گل خرمی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

در دهه‏های اخیر، سیاست اسکان مجدد از طریق جابه‏جایی و تجمیع یکی از اقدام‌های مهمی است که در کشور ما به کار گرفته شده است. اما چون جابه‌جایی‏های ناشی از حوادث غیرمترقبه‏ای مثل سیل حسب شرایط اضطراری لاجرم باید هرچه سریع‌تر صورت گیرد، معمولاً فرصتی برای ارزیابی‏های پیش از اجرا وجود ندارد. در نتیجه، بسیاری از طرح‌های اسکان مجدد چنان‌چه از حیث توان اکولوژیکی به طور دقیق ارزیابی نشوند ــ به‌رغم پیامدهای مثبتی که در زمینه‌ی خدمات‏رسانی دارند ‌ــ ممکن است از حیث ابعاد محیطی ـ کالبدی دچار مسائلی شوند. چنین مسائلی همواره سبب نارضایتی ساکنان خواهد بود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی توان بوم‏شناختی و سنجش رضایت‌مندی اهالی ساکن در سایت پیشکمر صورت گرفت که حاصل تجمیع 12 روستای واقع در شهرستان کلاله است. این ارزیابی از نوع پس‏رویدادی و روش اجرای آن توصیفی ـ تحلیلی است. بر این اساس، ابتدا در فرآیندی چهار مرحله‏ای توان بوم‏شناختی سایت مذکور با بهره‏گیری از مدل توان اکولوژیکی و با استفاده از نقشه‏های پایه‌ی1:50000توپوگرافی،1:250000 زمین‏شناسی و نقشه‌ی1:100000 کاربری اراضی و حاصل‌خیزی خاک در محیط Arcgisارزیابی شد. سپس، با پرسش‌نامه‌ی محققساخته، درجه‌ی رضایت‌مندی 200 نفر از ساکنان سایت تعیین گردید که بر اساس رابطه‌ی کوکران  (به صورت نمونه‌ی تصادفی) انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد که از ترکیب 330 سلول اولیه و هم‌پوشانی نقشه‏های گوناگون در نهایت 13 یگان زیست‏محیطی همگن به دست آمد. 67 درصد آن‌ها در کلاس با توان مناسب یک، 8/28 درصد در کلاس با توان مناسب دو و 2/4 درصد در کلاس سه‌ی نامناسب برای استقرار سکونتگاه واقع شده‌اند. در مجموع، این سایت توان بوم‌شناختی مناسبی دارد. همچنین، میزان رضایت‌مندی ساکنان از برخی شاخص‌های متأثر از شرایط بوم‏شناختی از جمله شیب سطحی و دفع آب، جهت‏گیری بنا از شبکه‌ی معابر، استحکام بنا و الگوی معماری مثبت است و در برخی شاخص‌ها مثل مقاومت خاک، جهت وزش بادهای محلی و همسازی با اقلیم منفی است.


طاهر پریزادی، لیلا بیگدلی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

در عصر حاضر اکثر شهرها با مشکلات متعددی مواجه شدهاند. اما محیط زیست بشری بیشتر به چالش کشیده شده است. بسیاری از متخصصان شهری همواره در پی این هستند که راه حلهای کارآمدی برای جلوگیری از آسیب به محیط زیست ارائه دهند. از این رو نظریات، دیدگاهها و مدلهای فراوانی در اینباره مطرح شده که از جمله آنها میتوان به رویکرد زیستپذیری منبعث از مکتب توسعه پایدار اشاره نمود. امروزه رویکرد زیستپذیری بهعنوان یکی از دیدگاههایی که ریشه در نظریه توسعه پایدار دارد مورد توجه واقع شده و علت آن قابلیت رویکرد فوق در تحلیل مسائل زیستی شهرها میباشد. در تحقیق حاضر منطقه 17 به عنوان یکی از مسئلهدارترین مناطق در کلانشهر تهران انتخاب گردید و در پی، سنجش زیست‌پذیری در سطح محلات منطقه 17 و اهداف فرعی آن ‌عبارتند‌از سنجش ابعاد زیست‌پذیری ‌شامل بُعد زیست‌‌محیطی، بُعد الگوی ‌تاریخی، بُعد سیاست‌های ‌مدیریت ‌شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت‌ها و امکانات ‌شهری، بُعد اقتصاد شهری ‌در سطح محلات، سنجش میزان اثرگذاری متغیرها، شاخص‌ها و ابعاد زیست‌پذیری در محدوده مورد مطالعه و شناسایی خوشه‌های همگن زیست‌پذیر منطقه می باشد براساس مرور پیشینه و مبانی نظری زیستپذیری، مهمترین ابعاد، شاخصها و گویههای مربوط به آن استخراج شدند و تمامی ابعاد و شاخصهای منتخب، ریشه در پیشینه و مبانی نظری مربوط به زیستپذیری دارند. در تحقیق حاضر ابعاد شش گانه شامل  بُعد زیست‌‌محیطی، بُعد الگوی ‌تاریخی، بُعد سیاست‌های ‌مدیریت ‌شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت‌ها و امکانات ‌شهری، بُعد اقتصاد شهری در قالب 20 شاخص و 94 گویه مورد تحقیق قرار گرفته است . الگوی حاکم بر تحقیق به‌لحاظ ‌هدف؛‌شناختی و به‌ لحاظ‌ ماهیت ‌و روش، ارزیابی- مقایسه‌ای و از نظر قلمرو مکانی مربوط به محلات منطقه 17 تهران، از جهت زمانی، مقطعی ‌و مربوط ‌به ‌سال 1394 می‌شود. شیوه گردآوری داده‌ها ترکیبی (اسنادی، پیمایشی) و از نوع داده‌های کیفی (پرسشنامه‌ای) است. به طوری که دادههای مورد استفاده در تحقیق از نوع دادههای اولیه هستند که در قالب پرسشنامه محقق ساخته حاصل شدهاند. جامعه آماری تحقیق را ساکنان وشهروندان منطقه 17 تهران تشکیل می‌دهند که مورد پرسشگری قرار گرفتهاند. اقدامات لازم برای عملیاتی نمودن تحقیق در چندین مرحله صورت گرفته است: 1-تنظیم پرسشنامه (استفاده از طیف پنج مقیاسی لیکرت از خیلی کم تا خیلی زیاد، تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط کارشناسان، تأیید پایایی پرسشنامه با استفاده از اجرای آلفای کرونباخ در نرمافزار Spss با نتیجه 8/0) 2- تعیین حجم نمونه و روش نمونهگیری ( تعیین 400 نمونه به وسیله فرمول کوکران، استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای) 3- ورود دادهها به نرمافزار Spss و انجام آزمونهای آماری) تجزیه و تحلیل دادهها به‌وسیله نرمافزار Spss و آزمون‌های آماری تی‌تک نمونه، آنووا، فریدمن، یافته ها ی تحقیق نشان دهنده نامطلوب بودن وضعیت زیست‌پذیری و ابعاد آن در سطح منطقه، تفاوت میان محلات به لحاظ زیست‌پذیری و تأثیر بیشتر بعد اقتصادی بر وضعیت زیست‌پذیری منطقه 17 و محلات آن می‌باشد.  4- نمایش نمود فضایی یافته های تحقیق و تهیه نقشههای مربوط به ابعاد زیستپذیری با استفاده نرمافزار Arc Gis و روش درونیابی kriging در پهنه بندی تراکم زیست پذیری یا ناپذیری محلات. درنهایت براساس یافتهها و بنابر نظر محققین و مشاهدات میدانی صورت گرفته میتوان نتیجه گرفت که علل مسائل و مشکلات موجود در این محدوده را باید در بطن منطقه و محلات، آن هم بهلحاظ شرایطی که بر آنها غلبه یافته جستجو نمود. به عبارت دیگر، ریشه مشکلات و مسائل موجود در محدوده فوق ناشی از شرایط بستر جغرافیایی آن و سایر ویژگیهای خرد دیگر میباشد. منظور از شرایط بستر جغرافیایی، خصوصیات اقلیمی و زمینساختی منطقه و منظور از ویژگیهای خرد، وجود مسائلی با ماهیت اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، زیرساختی و ... است که درپی نفوذ کاربریهای با فعالیت اقتصادی و به تبع آن هجوم جمعیت شکل گرفتهاند. به عبارت دیگر، بیتوجهی به خصوصیات جغرافیایی این محدوده و هجوم جمعیت برای زیست در آن بدون توجه به ایجاد زمینههای سازگاری با محیط صورت گرفته و محدوده مذکور در حال حاضر فاقد ظرفیت و گنجایش و بهعبارت دیگر، توانایی محیطی لازم برای نگهداشت  این جمعیت فزاینده را ندارد. مشکلات مطرح شده تا آن زمان که به دو امر مهم در این منطقه توجه نشود همواره جریان خواهند داشت:  1- بستر محیطی - جغرافیایی 2-میزان ظرفیت منطقه 17 برای اسکان جمعیت و خدماترسانی به آن.


شمس اله عسگری، عزت الله قنواتی، صمد شادفر،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

  چکیده
ارزیابی کمی رسوب زایی زمین لغزش ازمباحث جدید و مسائل پیچیده حوضه آبخیز می‌باشد. داشتن معلومات کافی از حجم دقیق زمین لغزش­ها، میزان رسوب زایی زمین لغزش‌ها به ویژه در حوضه سد ایلام که حیات شهر ایلام و توابع آن به عمرسد ایلام وابسته است اهمیت و ضررورت تحقیق می‌باشد، با این فرض، که بخش عمده ای از رسوب تجمع یافته در سد ایلام مربوط به زمین لغزش‌های سطح حوضه است. بنایراین در این تحقیق ابتدا نقاط زمین لغزش با عملیات میدانی، تصاویر ماهواره‌ای ETM+ و Google Erth شناسایی شد. استفاده از مدل خود همبستگی فضایی موران نشان داد که زمین لغزش‌ها از الگوی خوشه‌ای برخوردارند بنابراین روابط متغیر وابسته زمین لغزش به متغیرهای مستقل در مدل منطق فازی، تحلیل شده تا علت الگوی خوشه‌ای زمین لغزش‌ها در سطح حوضه تبیین شود. جهت تدقیق نتایج کمی رسوب زایی زمین لغزش‌ها از مدل‌های تجربی برآورد فرسایش رسوب، مدل هیدرولوژیکی منحنی سنجه دبی و رسوب، آمار مشاهده‌ای رسوب در طول دوره آماری، زمان رخداد زمین لغزش در تطبیق با پیک رسوب ایستگاه هیدرومتری در طول  نشان داد که در زیرحوضه چاویز 2/38 درصد معادل 6/4 تن در هر هکتار در سال افزایش رسوب مربوط به رخدادهای زمین لغزش ذکر شده است در نتیجه به میزان 4/15 تن رسوب در هرهکتار دریک سال وارد سد ایلام شده است. در زیر حوضه اما (ملکشاهی) بدون رخداد زمین لغزش فعال افزایش رسوب در طول دوره مشاهده نشد. در مجموع  1237314 تن رسوب دهی زمین لغزش‌ها وارد سد ایلام شده است.جهت کنترل این مخاطره اقدام مناسب توسط دستگاه اجرایی برای توسعه پایدار بکار گرفته شود.
 
علی اکبر عنابستانی، مهدی جوانشیری، حمیده محمودی، محمدرضا دربان آستانه،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

مفهوم تاب‌آوری ارمغان تحول مدیریت مخاطرات دهه‌ی حاضر است. امروزه دیدگاه‌ها و نظریه‌های مدیریت سوانح و توسعه‌ی پایدار به دنبال ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی هستند. سوانح طبیعی مثل زلزله، خشک‌سالی، سیل و... به‌عنوان پدیده­های اجتناب‌ناپذیری به‌حساب می­آیند که همیشه خطری جدی برای توسعه به‌خصوص توسعه روستایی به شمار می­روند. جهت کاهش آسیب­های ناشی از سوانح طبیعی باید ظرفیت و توان روستاها را برای مقابله با این حوادث بالا برد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر ارتقای تاب‌آوری محیطی روستاییان در هنگام مواجهه با مخاطرات طبیعی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان فاروج می‌باشد. در این راستا از روش تحقیق پیمایشی با به‌کارگیری پرسشنامه استفاده‌شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفاء کرونباخ برای ابعاد مختلف تأمین شد. جامعه آماری، 4591 خانوار از روستاهای مناسب برای اسکان موقت بوده است که بر پایه فرمول کوکران، شمار نمونه­ها 252 نمونه به دست آمد، این افراد با روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته­های تحقیق نشان داد که عوامل بُعد زیرساختی با میانگین 2.92 بیشترین و عوامل بُعد اقتصادی با میانگین 2.58 کمترین تأثیر را در تاب‌آوری روستاها داشته است. بر اساس آزمون T میانگین واقعی نظر کل پاسخگویان از 3 کوچک‌تر و در حد متوسط به پایین است. همچنین به‌منظور ارزیابی میزان اثرگذاری هر یک از شاخص‌های تحقیق بر میزان تاب‌آوری در روستاهای موردمطالعه، از آزمون آماری تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که مشخص گردید از بین شاخص­های موردمطالعه «میزان رضایت روستائیان از عملکرد شورا و دهیاری»، «نقش نهادها در آموزش مردم در مورد حوادث مختلف» و «استفاده از مصالح جدید و بادوام برای پیشگیری از اثرات مخرب حوادث» بیشترین اثر را در تاب‌آوری روستاهای موردمطالعه دارند. همچنین برای تعیین بهترین روستا ازنظر تاب‌آوری برای استقرار پایگاه اسکان موقت در مدیریت بحران از سه تکنیک ارزیابی مجموع نسبت­ها، ویکور و تحلیل خاکستری استفاده شد و بر اساس روش میانگین رتبه‌ها، اولویت‌بندی روستاهای موردمطالعه انجام شد، که روستاهای مفرنقاه، استاد و پیرعلی با توجه به شاخص­های تاب‌آوری موردبررسی در مناطق روستایی بالاترین رتبه را دارا بودند و روستای ریزه و رشوانلو پایین‌ترین رتبه را داشته است.
ارمغان نیک اندیش، سولماز دشتی، غلامرضا سبزقبائی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

مهم­ترین نقشی که مناطق تحت مدیریت در جهت توسعه پایدار ایفا خواهند کرد، حفاظت اکوسیستم­ها و تنوع ژنتیکی برای دستیابی به فواید بالقوه علمی، زیبایی­شناسی، اقتصادی و اجتماعی آتی خواهد بود. مدیریت مناسب مناطق حفاظت‌شده نیازمند درک کامل فرد از شرایط موجود، اجرای دقیق و برنامه‌ریزی و نظارت منظم است و پایش تغییرات مخاطرات در مناطق حفاظت شده با هدف درک چگونگی آن­ها، تأثیرشان بر طبیعت، فرایند­های بازسازی و احیا و برای حفاظت از آن­ها در طولانی­مدت بسیار مهم است. پارک ملی و منطقه حفاظت شده کرخه یکی از ارزشمندترین و استراتژیک­ترین مناطق چهارگانه تحت حفاظت در کشور می­باشد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل مخاطرات تهدید کننده منطقه حفاظت شده و پارک ملی کرخه صورت گرفته است. محدوده مطالعاتی با مساحتی حدود 15828 هکتار (مجموع پارک ملی و منطقه حفاظت شده) در دو طرف رودخانه کرخه و در استان خوزستان واقع شده است. در این پژوهش براساس بازدید میدانی و استفاده از تکنیک دلفی که تعداد 15 متخصص و کارشناس در آن شرکت داشتند، 28 ریسک در قالب دو محیط طبیعی و زیست­محیطی (فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) شناسایی شدند. سپس جهت رتبه­بندی مخاطرات شناسایی شده از روش TOPSIS بر اساس سه شاخص شدت، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده صورت پذیرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که مخاطره کمبود محیط­بان با ضریب نزدیکی 1 بالاترین ریسک منطقه و ریسک آلودگی خاک منطقه به عناصر سنگین با ضریب نزدیکی 149/0 کم­ترین اولویت را به خود اختصاص دادند.. بیشترین ریسک­های بدست آمده ریسک­های اقتصادی- اجتماعی بوده­اند. پس از سطح­بندی مخاطرات زیست­محیطی مشخص شد که بیش­ترین مخاطرات موجود در منطقه در سطح قابل توجه بوده است در نتیجه باید راهکارهای مدیریتی جهت کاهش، کنترل و یا حذف مهم­ترین مخاطرات مورد مطالعه ارائه و راهبردی گردد. در این میان تقویت قوانین محیط زیستی موجود و ضمانت لازم جهت اجرای آن­ها امری لازم و ضروری به نظر می­رسد.


سمیرا جعفری آذر، غلامرضا سبزقبائی، مرتضی توکلی، سولماز دشتی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

اکوسیستم­های تالابی، به­ویژه تالاب­های ساحلی دریایی از مهم­ترین و در عین حال آسیب­پذیرترین منابع ­محیط­زیستی جهان محسوب می­شوند که همواره به جهت حساسیت و شکنندگی بالای نوار ساحلی، تراکم بالای جمعیت و انجام فعالیت­های شدید انسانی با خطر تخریب و نابودی مواجه بوده­اند. مطالعه حاضر بر اساس روش­های تصمیم­گیری چندمعیاره با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک­های تهدیدکننده تالاب بین­المللی رودهای شور، شیرین و میناب در شمال خور هرمز واقع در استان هرمزگان صورت پذیرفت. بر این اساس جهت شناسایی ریسک­های شاخص از روش شناسی دلفی، و به منظور اولویت­بندی و تعیین عدد اولویت ریسک از روش­های تصمیم گیری چند معیاره استفاده گردید. در نهایت با توجه به مخاطره­پذیری ریسک­ها، اولویت­های مدیریتی تعیین شد. براساس نتایج، 32 عامل ریسک در دو گروه طبیعی و محیط­زیستی بر اساس سه شاخص شدت اثر، احتمال وقوع و حساسیت محیط ­پذیرنده طبقه­بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که به ترتیب برحسب میزان نزدیکی (Cj+) چهار عامل آلودگی نفتی (91/0)، احداث سد در بالادست (81/0)، پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیم (80/0) و قاچاق سوخت (75/0) در رده غیرقابل­تحمل برای تالاب قرار دارند. بنابراین بدون تردید شناخت درست و دقیق از عوامل تهدید­کننده تالاب­ها بر اساس اهمیت و میزان تأثیرگذاری آن­ها می­تواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولی­تر با این عوامل و نیز تهیه و اجرای دقیق طرح­های حفاظت از تالاب­ها و مدیریت محیط­زیستی آن­ها فراهم آورد.


علی جهانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

هدف از این پژوهش مدل­سازی تغییرات مکانی تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با توجه به ساختار اکوسیستم جنگل و فعالیت­های طرح جنگلداری به عنوان یک مخاطره زیست محیطی می­باشد. واحدهای همگن محیط زیستی با استفاده از منابع اکولوژیکی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، تهیه گردید. در این تحقیق به کمک شبکه­های عصبی مصنـوعی، تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل بر اساس متغیرهای اکولوژیکی و انسانی شبیه­سازی شد. شبکه پرسپترون چندلایه با یک لایه پنهان و 4 نرون در هر یک از لایه­های مخفی و آرایش نهایی 1-4-23، با توجه به بیشترین مقدار ضریب تبیین آزمون شبکه (معادل 8576/0) و کمترین مقدار میانگین مربعات خطا و میانگین خطای مطلق (به ترتیب معادل 866/0 و 736/0)، بهترین عملکرد بهینه­سازی توپولوژی را نشان می­دهد. بر اساس نتایج آنالیز حساسیت، عوامل اکولوژیکی و انسانی شامل تراکم تاج پوشش توده، تراکم دام در جنگل، شدت فرسایش خاک و شدت کوبیدگی آن به ترتیب بیشترین تاثیر را در تغییرات پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل از خود نشان دادند. نتایج حاصله در این تحقیق در چهارچوب روش تجزیه و تحلیل سیستمی منجر به مدل­سازی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل در ارزیابی مخاطرات محیط زیستی طرح­های جنگلداری و طراحی سامانه پشتیبان تصمیم­گیری شده است که می‌تواند راه­گشای تصمیم‌گیری در مورد ساختار طرح و اجرای پروژه‌های مشابه در مکان‌های مشابه باشد.


رضا دوستان،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف از این مطالعه، بررسی و تعیین دستاورد مطالعات خشکسالی در ایران است. بنابراین 403 مقاله علمی- پژوهشی از مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی(sid) بررسی شد. تعداد 384 مقاله دارای هدف و نتیجه قابل استناد بوده، که بر اساس یافته تحقیق، در 5 بخش مجزا می شوند. عمده تحقیقات(78 درصد)، خشکسالی را در نواحی مختلف ایران ارزیابی کرده اند. یافته ها نشان داد، ایران دوره های خشکسالی را در چند دهه اخیر با شدت های مختلف تجربه کرده است. این پدیده در ارتباط با برآورد سناریوهای تغییر اقلیم چه خوش بینانه و چه بد بینانه در آینده نیز با شدت های مختلف ادامه خواهد داشت. طبیعتاً پیامد خشکسالی های گذشته، به شکل آرام و خزشی، موجب بحران آبی، خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها، شور شدن منابع آب زیر زمینی، خالی شدن روستاها و آسیب های اقتصادی-اجتماعی و غیره در ایران گردید.کاهش تحقیقات خشکسالی در سالهای اخیر، حاکی از کفایت ارزیابی صرف خشکسالی دارد، چرا که نتیجه نهایی مشخص است(اکوسیستم تشنه ایران). بنابراین محیط طبیعی ایران نیاز به راه حل عملی، تولید تکنولوژی با توجه به دانش بومی برای کاهش آسیب های محیطی دارد، که این امر بجز با جمع متخصصان حوزه های مختلف و پژوهش های گروهی مرتبط با بحران های محیطی، امکانپذیر نمی باشد.
 
دکتر فریبا اسفندیاری درآباد، صدیقه لایقی، دکتر رئوف مصطفی زاده، خدیجه حاجی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

پهنه‌بندی خطر سیل در واقع ابزار اساسی برای مدیریت کاهش خطرات سیل است و وسیله‌ای قانونی در دست دولت و مسئولان برای کنترل و مدیریت کاربری اراضی و برنامه‌های توسعه هم‌زمان با کاهش خطرهای سیل و حفاظت محیط‌زیست است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تعیین پهنه‌های خطر وقوع سیلاب در حوضه آبخیز قطورچای با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه‌ای (ANP) می‌باشد. سپس با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، تصاویر ماهواره‌ای، داده‌های ایستگاه سینوپتیک، فرآیند تحلیل شبکه و روش تلفیق لایه‌ها، پتانسیل سیل‌خیزی حوضه آبخیز قطورچای مدل‌سازی شده است. نقشه نهایی خطر سیل‌خیزی بر پایه ترکیبی از عوامل و عناصر اقلیمی و فیزیکی شامل عوامل کاربری اراضی، زمین‌شناسی، پوشش‌گیاهی، توپوگرافی، شیب و قابلیت اراضی تهیه شد. وزن هر یک از معیارها با روش ANP و جهت مدل‌سازی فضایی و تلفیق لایه‌ها برای تهیه نقشه پتانسیل سیل‌خیزی از روش WLC استفاده گردید. نتایج حاصل از پهنه‌بندی ریسک سیل‌خیزی نشان داد که لایه Qal از زمین‌شناسی، شیب‌های کم‌تر از 3 درصد، واحد تیپ‌های اراضی خاک 5، 6 و7 و هم‌چنین فقر پوشش‌گیاهی به‌عنوان پهنه‌های سیلابی شناسایی شدند. نتایج به‌دست آمده از مدل تحلیل شبکه‌ای بیانگر این واقعیت است که بخشی از حوضه تحت‌تأثیر خطر وقوع سیلاب با پتانسیل بسیار بالا قرار دارد، که به‌طور عمده در پایین‌دست حوضه واقع شده است. بدین سبب شبکه‌های رتبه 3 و 4 به‌عنوان پهنه‌های سیل‌خیز و نواحی هدایت کننده سیلاب به نواحی پایین‌دست می‌باشند. هم‌چنین شبکه‌های رودخانه‌ای رتبه 5 و بالاتر در محدوده سیلاب‌دشت‌ها و یا پایاب رودخانه‌ای قرار دارند و معمولاً دارای سیلاب‌های سطحی و گسترده هستند. لذا نواحی مستعد سیلاب و ارائه راهکارهای مؤثر به‌منظور مدیریت سیلاب یکی از اقدامات اساسی در کاهش خسارت ناشی از سیلاب است.
حسین کیانپور، سولماز دشتی، روشنا بهباش،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

تحلیل آسیب­پذیری اکوسیستم­ها در برابر عوامل مختلف طبیعی و  انسانی اطلاعاتی از نقاط ضعف و ظرفیت آنها در اختیار می­گذارد که برای مدیریت صحیح آنها الزامی هستند. هدف این پژوهش بررسی آسیب­پذیری اکوسیستم تالاب میانگران و ارائه راهکارها و راهبردهای مدیریتی در جهت حفاظت از این اکوسیستم است. داده­ها و اطلاعات مورد تحلیل از سازمان محیط­زیست و مصاحبه با کارشناسان، اساتید در رشته­های مربوطه، مطالعات کتابخانه­ای و مرور مقالات داخلی و خارجی به دست آمده­اند. برای انجام این پژوهش نخست با استفاده از منابع اطلاعاتی سازمان محیط­زیست و منابع طبیعی، مصاحبه­های صورت گرفته و مرور مقالات عوامل تهدیدکننده تالاب میانگران شناسایی شده و در قالب هفت شاخص (تولید آلودگی، تغییر رژیم هیدرولوژیکی، تغییر رژیم اکولوژیکی، تغییر کاربری، قوانین و ضعف زیرساخت­ها، آتش­سوزی عمدی مراتع اطراف تالاب و خشکسالی) قرار داده شدند. سپس امتیاز عوامل تهدیدکننده براساس دو شاخص، شدت تهدید و احتمال وقوع تهدید هر شاخص تعیین گردید. آنگاه، به این عوامل با استفاده از ماتریس­های ارزیابی امتیاز داده شد. سپس تعامل میان این ارزش­ها و عوامل تهدید کننده مورد بررسی قرار گرفت و میزان آسیب­پذیری ارزش­های تالاب نیز از ضرب امتیازهای کسب شده تمامی عوامل مورد بررسی به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشترین آسیب­پذیری بر ارزش­های هیدرولوژی و اکولوژیکی تالاب وارد شده و از ارزش­های اکولوژیکی پرندگان تالاب بیشترین اسیب را متحمل شده­اند.
در مجموع براساس نتایج حاصل از این مطالعه می­توان اذعان نمود که تالاب میانگران با وجود دارا بودن ارزش­های فراوان اکولوژیکی، هیدرولوژیکی و  اجتماعی و اقتصادی در معرض عوامل تهدید زیادی قرار دارد، که ارزیابی آسیب­پذیری می­تواند درک درستی از روابط میان عملکردهای تالاب و عوامل تهدید کننده آن را به نمایش بگذارد و این اقدام گام موثری برای مدیریت اکوسیستم تالاب میانگران است. همچنین با توجه به اینکه بیشترین آسیب در حوضه ارز­ش­های اکولوژیکی و هیدرولوژیکی می­باشد. پس راهکارهای مدیریتی ارائه شد در این دو حوضه باید بیشتر مد نظر مدیران و کارشناسان قرار گیرد.
سعیده کوهستانی، بیژن سیاف زاده، عبدالرضا سروقد مقدم، مهدی شریفی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

با افزایش تعداد کارخانه­های فرآیندی به دلیل نیاز جوامع بشری به محصولات این کارخانه­ها، دسته جدیدی از حوادث ناشی از انواع خرابی‌های رویداده در آنها و تاثیر مخرب این رویدادها بر روی جوامع و محیط زیست و اقتصاد مشاهده شده است. افزایش حوادث ناشی از تاثیر مخاطرات طبیعی بر روی صنایع و تحمیل هزینه بسیار به جوامع و دولت­ها، و آسیب­پذیری بالای صنایع مذکور و نواحی شهری به این دسته از رویدادها، نیاز به توجه به این دسته از رویدادها را بیشتر نمود. با اینحال همچنان در بسیاری از مناطق دنیا به این موضوع آنچنان که باید پرداخته نشده است و همچنان با این دیدگاه که احتمال وقوع این قبیل حوادث بسیار ناچیز می­باشد از پرداختن به آن و همچنین تعریف و پذیرش مسئولیت در برابر آن شانه خالی می­شود و این درحالیست که فراوانی و توسعه روزافزون این رویدادها نشان داده شده است.  در این مقاله با اتکا به آمارهای موجود به ارزیابی و مقایسه تبعات مخاطرات طبیعی منجر به رویداهای طبیعانه پرداخته می­شود. منظور از رویدادهای طبیعانه، حوادث فناورانه ناشی از مخاطرات طبیعی می‌باشد که به عنوان رویدادهایی با پیامد بالا و احتمال پایین در نظر گرفته می‌شوند و می‌توانند یک ناحیه وسیع را تحت تاثیر قرار دهند و منجر به حوادث بزرگ و زنجیره وار شوند. بعد از معرفی و دسته بندی رویدادهای طبیعانه، مقایسهای از توزیع و تبعات این رویدادها در ایران و جهان بر اساس مقالات و تحقیقات موجود صورت پذیرفته است. این تحقیقات نشان می‌دهد که بر خلاف مخاطرات طبیعی به رویدادهای طبیعانه در کشور توجه لازم نشده است. این در حالیست که هم تنوع کارخانه‌ها و سازه‌های صنعتی در ایران بسیار زیاد است که شرایط موجود و نیز روال تعمیر و نگهداری آنها مناسب نیست و هم بررسی آمار جمع آوری شده در این تحقیق نشانگر پتانسیل بالای وقوع حوادث فناورانه در کشور می­باشد. در نهایت برای گام اول در راستای افزایش سطح آمادگی برای رویدادهای طبیعانه مرور تجارب موثر جهانی توصیه می­شود.  شناسایی و دسته بندی این صنایع، تدوین اطلاعاتی که در گزارشات ایمنی آنها باید وجود داشته باشد و نیز بررسی سناریوها و لحاظ کردن اثر دومینویی پیشنهاد شده و توصیه‌هایی در این راستا مدون شده‌ است.

مجید رمضانی مهریان،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

رشد جمعیت و شهرسازی دو عامل اولیه در افزایش خطر سیل در مناطق شهری به ‌شمار می‌روند. هم‌زمان با گسترش روز‌افزون شهرنشینی در بسیاری از شهرها تغییرات کاربری زمین منجر به افزایش حجم روانابهای سطحی و تغییر رژیم‌های‌ سیلابی رودخانهها شده است. از این رو سیل‌ شهری یکی از مخاطراتی است که به‌طور مستقیم و غیر‌مستقیم آثار زیان‌بار خود را بر شهرهای مختلف ایران وارد ساخته است. از آنجا که تابآوری با ترکیب مؤلفههای مختلف درک جامعی از شرایط فراهم میسازد میتواند در ایجاد ابزارهای مدیریت ریسک سیل شهری مثمر ثمر باشد. برای اینکه بتوان از مفهوم تابآوری به‌طور مؤثر در فرایند تصمیم‌گیری و مدیریت سیلاب‌های شهری استفاده کرد، لازم است تابآوری شهر در برابر مخاطره سیل موردسنجش و ارزیابی قرار گیرد. با وجود این، سنجش تابآوری در محیط‌های شهری در برابر سیل به‌دلیل عدم شفافیت لازم در زمینه رویکردهای روش‌شناختی با چالش جدی مواجه است. بر این اساس در این مطالعه با مرور نظام‌مند و فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینه ارزیابی تابآوری محیطهای شهری در برابر سیل رویکردها و روش‌‌ها در این زمینه مورد واکاوی قرار گرفته است. مطابق یافته‌های تحقیق روش‌های ارزیابی تاب‌آوری محیط‌های شهری در برابر سیل، به سه دسته کمی، نیمه‌کمی و کیفی تقسیم میشوند. روش‌های کیفی از تنوع کمتری نسبت به روشهای کمی برخوردارند و غالباً شامل روش مصاحبه‌گیری و چارچوب‌های مفهومی نظری میشوند. غالب روش‌های ارزیابی در این زمینه روش‌های کمی و نیمه‌کمی هستند که می‌توان آن‌ها را در دو دسته پرکاربرد یعنی روش‌های مبتنی بر شبیه‌سازی و روش‌های مبتنی بر شاخص‌سازی جای داد. در رویکرد مبتنی بر شبیهسازی به‌طورکلی از مدلسازی هیدرولوژیکی و شبیهسازی سیلاب استفاده می‌شود. روش‌های مبتنی بر شاخصسازی در شکل‌های متفاوت توسعه‌یافتهاند اما به‌طورکلی از اصول یکسانی پیروی میکنند و میتوان از آنها برای تحلیل تابآوری دیگر انواع مخاطرات در عرصههای جغرافیایی نیز استفاده کرد.


 

آقای علی اکبر میرشفیعی، دکتر سعید بازگیر، دکتر قاسم عزیزی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

در بسیاری از تحقیقات علمی، استفاده از آماره‎های سنجش خطا در انتخاب یک مدل و یا روش در تحلیل فضایی مخاطرات محیطی، بدون در
نظرگرفتن ملاحظاتی انجام می‎شود. در این پژوهش، سنجش دقت روش‎های‌ درون‌یابی بارش در استان فارس با هدف ارزیابی عملکرد
آماره‎های پرکاربرد اندازه‌گیری خطا و ارائه توصیه‎هایی برای استفاده صحیح از آنها بوده ‌است. درون‎یابی بارش به کمک 161 ایستگاه
هواشناسی (22 ایستگاه همدیدی و 139 ایستگاه باران‎سنجی) برای سال 1398 به عنوان یک سال پربارش با روش‎های وزنی عکس فاصله،
کریجینگ، کوکریجینگ و تابع پایه شعاعی انجام شد. نتایج ارزیابی آماره MBE نشان می‎دهد در مواردی به دلیل صفر شدن حاصل جمع مقادیر
مثبت و منفی، محقق در انتخاب روش درون‎یابی دچار اشتباه شده و این آماره تنها بیش‎برآوردی و یا کم‎برآوردی را نشان داده و نمی‎توان از آن
برای ارزیابی دقت و انتخاب روش‎های درون‎یابی استفاده نمود. در خصوص ضریب تبیین (r 2 )، نتایج نشان داد که به دلیل عدم سنخیت بزرگی
دامنه تغییرات این ضریب (صفر تا 1) با مقادیر خطا (100 تا 400 میلی‎متر برای درون‎یابی بارش استان فارس)، استفاده از آن در ارزیابی
دقت یک روش صحیح نمی‎باشد. درخصوص NRMSE نتایج نشان داد که در نمونه‎های با تعداد افراد کم (n=3, NRMSE=0.35) در
مقایسه با نمونه‎های با تعداد زیاد (n=20, NRMSE=0.097)، مقدار آن بیش از اندازه افزایش یافته و استفاده از این آماره پیشنهاد
نمی‎شود. در یک نتیجه‎گیری کلی، استفاده از آماره‎های MAE و RMSE برای ارزیابی خطای روش‎های درون‎یابی به دلیل واقعی‎تر نشان
دادن مقدار خطا پیشنهاد می‎شوند.
واژگان کلیدی: بارش، آماره‌های ارزیابی خطا، روش‌های درون‌یابی، استان فارس


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb