بارش سنگین برای هر روز به بارشی است که فراتر از بارشهای معمول در یک محل و برای همان روز باشد. برای این مقدار بارشها دو آستانهی مطلق و نسبی معرفی شده است. در تحقیق حاضر، بارش سنگین با استفاده از نمایهی نسبی و بر اساس فراسنج صدکها تعریف شده است. میانگین الگوهای گردشی تراز دریا و تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال توأم با بارشهای مذکور بررسی شد. بدین ترتیب، دو گروه داده: یکی، زمینی و دیگری، جوی برای تحقیق حاضر استفاده شده است. داده های زمینی شامل: اندازهگیری بارش در ایستگاههای همدید، اقلیمشناسی و بارانسنجی سازمان هواشناسی کشور و ایستگاههای بارانسنجی وزارت نیرو برای دورهی آماری ۱۹۶۷-۲۰۰۷ است. روش کریجینگ روش بهینهی میانیابی و نیز اندازهی شبکهی میانیابی، برای تهیهی نقشه ۱۴۹۷۵ مورد استفاده شد. اندازه شبکه میان یابی با ابعاد حدود ۳۳۳۳ کیلومتر (تقریباً ۱۱۶ یاخته) اختیار شد. بنابراین، دادههای شبکهای بارش شمال غرب به ابعاد ۱۱۶ ۱۴۹۷۵ با آرایش گاه جای۱ مرتب شد. دادههای جوی شامل فشار تراز دریا و ارتفاع تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال از پایگاه دادههای جوی مرکز پیشیابی اقلیم NCEP/NCARوابسته به سازمان ملیجو و اقیانوسشناسی ایالات متحده برداشت شد. گسترههای ۱۰-۲۰ الی ۶۰-۷۰ درصد تحت پوشش بارش سنگین بررسی شد. نقشهی میانگین و گرانیگاه بارش برای تمامی این حالات برآورد گردید. بررسی این وضعیتها گواهی بر تصادفی بودن توزیع مکانی بارشهای سنگین است. متوسط الگوهای فشار تراز دریا حضور پرفشار سیبری با زبانهی شرقی ـ غربی و نیز ناهنجاری مثبت را در محدودهی ظهور آن نشان می دهد. کشیدگی زبانهی پرفشار سیبری به سمت اروپا، موجب ظهور ناهنجاری کمابیش قوی و مثبت در این ناحیه شده است. ظهور یک کمفشار در ناحیه دریای سرخ و کشیدگی زبانه آن به مدیترانه شرقی، شامات و شمال عربستان و نیز امتداد آن تا شمال غربی و بعضاً سرتاسر غرب ایران ضمن این که موجب تکوین یک ناحیه با ناهنجاری منفی فشار شده است، در مجاورت پرفشار و ناهنجاری مثبت اروپایی موجب شکلگیری شیو شدید فشار شده است. در تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال، شمال غرب ایران در جلو محور فرود (ناوه) حاکم بر روی مدیترانهی شرقی قرار دارد. با افزایش پهنهی زیر پوشش بارش سنگین، عمق فرود افزایش یافته و محور آن از حالت نسبتاً عمود به سمت حالت افقی و اریب میل می کند. حضور این ناوه موجب شکلگیری ناهنجاری منفی در ناحیه تحت تأثیر بوده است. در تمامی حالات، بلافاصله در غرب و شرق ناوه مورد بحث یک پشته قرار گرفته است. حضور پشتهی غربی ضمن ریزش هوای سرد به داخل ناوه، شرایط برخورد هوای سرد شمال اروپا و هوای گرمترِ مدیترانه شرقی و شکلگیری جبههها را میسر ساخته است. با جابه جایی شرق سوی پشتهی شرقی، پهنهی زیر پوششِ بارشِ سنگین، زیاد می شود.
در دورهی سرد سال، ریزش برف سنگین باعث بروز مشکلات و خسارات زیادی میشود. وسعت خسارات ناشی از ریزش برفهای بسیار سنگین در بخشهای مختلف پیامدهای دارد، از جمله تخریب ساختمانها و تاسیسات، اختلال در بخشهایی نظیر حمل و نقل و توزیع سوخت و انرژی در فعالیتهای بخش صنعتی و کشاورزی. همچنین، وقوع پدیدهی یخبندان در چنین شرایطی باعث تشدید خسارات میشود. در دورهی سرد سال، لزوم شناخت و آگاهی از مکانیسم تشکیل چنین پدیدهای، که ریشه در الگوهای گردش جوی در مقیاس سینوپتیکی دارد، میتواند نقش موثری در مدیریت خطر و بحران داشته باشد. هدف اصلی این مطالعه شناسایی الگوهای گردش جوی مربوط به روزهای همراه با ریزش برف سنگین در حوضههای غرب ایران است. در این مطالعه، روزهایی را که حداقل ۱۵ سانتیمتر برف طی ۲۴ ساعت داشتند و ریزش برف در سطح فراگیری گزارش شده بود به منزلهی روز با ریزش برف سنگین انتخاب شد. سپس، برای شناسایی و طبقهبندی الگوهای گردشی مربوط به روزهای فوق، دادههای روزانه مربوط به تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال و فشار تراز دریای روزها مذکور از مرکز دادههای NCEPتهیه شد. برای طبقهبندی الگوهای روزهای همراه با برف سنگین از روش تحلیل مولفههای اصلی و خوشهبندی استفاده شد. سرانجام، الگوهای گردش اصلی ریزش برف سنگین در منطقهی مطالعه شناسایی شد. الگوهای به دست آمده میتواند در امر پیشبینی روزهای همراه با برف سنگین کارایی داشته باشد.
در حاشیه دریاهای گرم، بر اثر افزایش دما و رطوبت نسبی پدیدهی اقلیمی شرجی رخ میدهد که سبب سلب آسایش و بروز مشکلاتی در زندگی روزمرهی انسان میشود. در این مطالعه، طبقهبندی روزهای شرجی در نیمهی جنوبی ایران بررسی شد و پهنهبندی ویژگیهای آماری روزهای شرجی با استفاده از سامانهی اطلاعات جغرافیایی صورت گرفت. برای دستیابی به این اهداف، دادههای ساعتی و روزانه فشار جزئی بخار آب برای یک دوره ی ۱۵ ساله (۲۰۰۹ - ۱۹۹۵) مربوط به ۱۳ ایستگاه منتخب از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. سپس، روزهای شرجی براساس آستانهی فشار جزئی بخار آب ۸/۱۸ هکتوپاسکال استخراج و در قالب هشت طبقهی جداگانه تقسیم شد و پهنهبندی ویژگیهای آماری روزهای شرجی با روش میانیابی کریجینگ صورت گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین روزهای شرجی در مقیاس ماهانه در دو ماه ژوئن و ژولای و کمترین آن در ماه ژانویه اتفاق میافتد. در مقیاس فصلی، نیز بیشترین تعداد روزهای شرجی متعلق به فصل تابستان و کمترین آن مربوط به فصل زمستان است. از لحاظ مکانی نیز جنوب شرق ایران در مقایسه با جنوب غرب بیشترین تعداد روزهای شرجی را دارد. طبقهبندی روزهای شرجی نیز نشان داد که ایستگاه چابهار با بیشترین تعداد روزهای شرجی طبقهی هشت (کل ۲۴ ساعت شبانهروز دارای شرایط شرجی) حادترین ایستگاه در بین ایستگاههای مورد مطالعه بوده و ایستگاههایی همچون کرمان، زاهدان و شیراز با داشتن کمترین روز شرجی طبقهی هشت بهترین شرایط را دارا بوده اند.
درپژوهش حاضر، دادههای ماهانهی فراوانی وقوع توفانهای تندری ۲۵ ایستگاه سینوپتیک کشور در طی بازهی زمانی ۵۱ ساله از ۱۹۶۰-۲۰۱۰ با استفاده از روشهای تحلیل خوشهای سلسلهمراتبی وارد شد و روش زمینآمار کریجینگ به منظور طبقهبندی و شناسایی مکانهای اصلی رخداد مخاطرهی توفانهای تندری فصل بهار در ایران تحلیل شد. پس از محاسبه فراوانی وقوع توفانهای تندری فصل بهار و بررسی ویژگیهای آماری مربوط به آن، تابع توزیع احتمالاتی مناسب با دادههای توفانهای تندری برازش داده شدو سپس، با استفاده از تحلیل خوشهای به تقسیمبندی مناطق گوناگون به گروههای همگون و با استفاده از روش کریجینگ به پهنهبندی توفانهای تندری اقدام گردید. پس از بررسی فراسنجهای آمار توصیفی توفانهای تندری بهاره، مشخص شد که توزیع احتمال فراوانی وقوع دادههای توفانهای تندری بهارهی ایران، مانند بیشتر متغیرهای تصادفی گسسته از توزیع احتمال ویبول سه پارامتری تبعیت میکند. براساس نتایج حاصل از تحلیل خوشهای مناطق گوناگون کشور به پنج ناحیه همگن مجزا مشتمل بر نواحی شمالی، میانی، شمال شرقی؛ نواحی مرکزی و شرقی؛ شمال غرب؛ غرب و نیمهی جنوبی با روند مشابه خوشهبندی گردید. پس از انجام پهنهبندی مشخص شد که کانونهای اصلی رخداد این پدیده بیشتر در نواحی شمال غرب و غرب کشور متمرکز شده است.
با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران، که در منطقه خشک و نیمهخشک جهان واقع شده است، هر ساله شاهد رویدادهای حدی بارش کم (خشکسالی) و رویدادهای حدی بارش زیاد (رخداد سیل) هستیم. از این رو، ضرورت بررسی مقادیر حدی بارش و حرکت و فراوانی رخداد این کمیت طی دورههای گذشته و، همچنین، تأثیر گرمایش جهانی بر حرکت مقادیر حدی بارش طی دورههای آتی کاملاً احساس میشود. بنابراین، در این مطالعه نمایههای حدی بارش طی دورههای گذشته (۱۹۶۱-۱۹۹۰) و دورهی آتی (۲۰۱۱-۲۰۴۰) در دو سناریوِ A۲و A۱Bبر اساس مدل HadCM۳بررسی و مقایسه شده است. این بررسی در سناریوِ A۲روند افزایشی رویدادهای حداکثر بارش یکروزه در مناطق شمال غربی (جز استان آذربایجان غربی)، مرکزی و جنوب غربی و شمال شرقی و سواحل غربی دریای خزر را پیشبینی کرده است. همچنین، افزایش روند تعداد روزهای خشک متوالی در مناطق شمال شرقی، مرکزی و جنوبی کشور مشاهده میگردد. نتایج حاصل از سناریوِ A۱Bنشان داده است مقدار بارش ۲۴ ساعته در دورهی آتی در مناطق شرقی و شمال شرقی و مرکزی همچنین نوار باریکی از بخشهای غربی، جنوب غربی و شمال غربی کشور با کاهش همراه است. نتایج حاصل از پیشآگاهی برونداد مدل HadCM۳و سناریوِ A۱Bدر خصوص رویدادهای حداکثر بارش پنجروزه روند بسیار مشابهای با الگوی حاصل از سناریوِ A۲داشته است. نمایهی SDIIدر بخش شمالی و غربی کشور افزایش نشان میدهد و در سایر مناطق کشور روند منفی خواهد داشت. روند مثبت در تعداد روزهای با بارش سنگین به بخشهای از استان اصفهان، مرکزی، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان، ایلام، چهارمحال بختیاری و خوزستان در غرب و جنوب غرب کشور محدود شده و در سایر بخشها با کاهش این نمایه روبهرو خواهیم بود. افزایش روند خطی نمایهی حداکثر تعداد روزهای متوالیتر (CWD) در مناطق غربی، جنوب غربی و شمال شرقی کشور و افزایش تعداد روزهای متوالی خشک در مناطق شمال شرقی، مرکزی و بخشهایی از جنوب کشور و، همچنین، جمع بارش سالانه و روزهای تر در نواحی غربی و جنوب غربی، جنوبی، شمال غربی و بخشهایی از شرق کشور افزایش نشان میدهد.
تکتونیک فعال نوار لرزهخیز آلپ ـ هیمالیا فلات ایران را شکل داده است که در مرز همگرایی بین ورقههای زمینساختی اوراسیا ـ عربستان قرار دارد. این فلات یکی از لرزهخیزترین نواحی جهان است و هر سال با زمینلرزههای متعددی مواجه میشود. در ایران، شرایط فعال زمینساختی، وجود گسلها و چشمههای لرزهزای متعدد و قرارگیری جمعیت فراوان در نواحی مستعد زمینلرزه توجه بیش از پیش به این سانحهی طبیعی و لزوم مطالعات علمی را در زمینهی تحلیل خطر زمینلرزه افزایش میدهد. در مقالهی حاضر، علاوه بر مرور لرزهزمینساخت و لرزهخیزی ایران از گذشته تاکنون، سعی شده است به مسئلهی تحلیل خطر زمینلرزه پرداخته و به وضعیت مدیریت سانحه، آسیبپذیری و بافت فرسوده در ایران اشاره شود.
سیلاب به عنوان یکی از مخاطرات محیطی همواره طی تاریخ حیات بشری ابعاد مختلف زندگی را دستخوش تغییر و تهدید نموده و با داشتن بیشترین فراوانی نسبی وقوع از حوادث طبیعی باعث خسارات مالی و حتی جانی زیادی در جهان شده اند. از این رو، هدف غایی این مطالعه ی همدید، تبیین اندرکنش های کلیدی میان جو و محیط سطحی و به عبارتی کشف رابطه ی میان الگوی گردشی موجد بارش های سیل زا در منطقه ی مطالعاتی به منظور پیش بینی وقوع رگبارهای منجر به سیل است. بدین منظور برای تحلیل همدید بارش های موجد سیل آذرماه ۱۳۹۱ در جنوبغرب ایران (استان های بوشهر، خوزستان و کهکیلویه و بویراحمد)، با بهره گیری از رویکرد محیطی به گردشی، الگوهای گردشی ایجاد کننده ی بارش های سیل زا شناسایی شد و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بارش های سیل زا در منطقه طی روزهای ۴ تا ۸ آذرماه فرود عمیقی بر شرق مدیترانه تشکیل گشته و منطقه ی مطالعاتی در نیمه شرقی این فرود که محل ناپایداری جو است قرار داشت. در عین حال، الگوهای ضخامت جو، بیانگر ریزش هوای سرد از اروپای شمالی به سمت عرض های پائین تر و گسترش هوای گرم مستقر در شمال آفریقا تا عرض ۵۰ درجه ی شمالی است؛ در نتیجه در محل برخورد این دو توده ی هوا، ناپیوستگی جبههای دور از انتظار نیست. تحلیل الگوهای تابع همگرایی شار رطوبت نیز نشان داد که بارش های سیل زا نتیجه ی شارش رطوبت از پهنه های آبی مدیترانه و خلیج فارس بوده و دریای سرخ و دریای عرب جز منابع تقویتی محسوب گردید.
بارشهای سنگین از جمله مخاطرات محیطی است که وقوع ناگهانی آنها منجر به خسارات جانی و مالی میشود. با توجه به اینکه هیچ پدیدهی محیطی وجود ندارد که الگوی خاصی از توزیع فشار، عامل ایجاد آن نباشد، میتوان با شناخت شرایط سینوپتیکی و الگوهای فشار بوجود آورندهی این پدیده، از چند روز قبل، بارشهای سنگین را پیشبینی کرده و آمادگی لازم در مواجه با این پدیده بدست آورد. بر این اساس این پژوهش با هدف شناسایی و طبقهبندی الگوهای گردش جوی بارندگیهای شدید بر روی ایران، به انجام رسیده است. برای دستیابی به این مهم، دادههای میانگین روزانهی ارتفاع تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال و فشار سطح دریا طی دورهی آماری ۲۰۰۹ – ۱۹۸۰ در تلاقیهای ۵/۲ * ۵/۲ درجه از مجموعه دادههای بازسازی شدهی NCEP / NCAR ، استخراج گردید. محدودهی انتخاب شده که گسترهای از ۱۰ تا ۶۰ درجهی عرض شمالی و ۱۰ تا ۸۰ درجهی طول شرقی را پوشش میدهد، شامل ۶۰۹ یاخته است. با استفاده از آرایهی S روش تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) تعداد ۶۰۹ تلاقی مورد مطالعه به پنج مؤلفهی اصلی که مجموعاً ۶۳/۷۷ درصد از کل واریانس دادهها را توضیح میدهند، کاهش داده شد. سپس به کمک خوشه بندی چند هستهای (K- Mean Cluster) همهی روزهای مورد مطالعه به پنج گروه دستهبندی و نقشهی ترکیبی هر گروه به عنوان الگوی گردشی کنترل کنندهی بارشهای شدید و فراگیر ایران، ترسیم و ارائه شد. نتایج این بررسی گویای وجود اختلاف در آرایش الگوها، فراوانی تیپهای هوا و مسیر حرکت آنها به سوی ایران است. همچنین برای ارزیابی رابطهی بین الگوهای گردش جوی و بارش از شاخص Pi استفاده شد.
خشکسالی یکی از پدیدههای خزنده محیطی است که در مناطق خشک و نیمهخشک نمود بیشتری دارد. در این پژوهش با استفاده از دادههای بارندگی ۲۳ ایستگاه سینوپتیک و بارانسنجی در بازه زمانی ۲۰ ساله در شمال غرب ایران، به بررسی و تحلیل فضایی خشکسالی پرداختهشده است. ابتدا با استفاده از مقادیر SPI، دورههای خشکسالی و ترسالی منطقه شناسایی شدند و با استفاده از افزونه Geostatistic Analyst اقدام به پهنهبندی خشکسالی با روش درونیابی کریجینگ معمولی با مدل نیمپراشنگار گوسین و با کمترین خطای RMS شد. در ادامه با استفاده از واریوگرام مناسب، یاختههایی به ابعاد ۵*۵ کیلومتر جهت انجام تحلیل فضایی بر منطقه مورد مطالعه گسترانیده شد. بهمنظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در شمال غرب ایران از آمارههای سراسری و موضعی موران در حکم رویکردهای تحلیل اکتشافی دادههای فضایی استفاده شد. نتایج شاخص موران در مورد خشکسالی نشان داد که مقادیر مربوط به سالهای مختلف در طول دوره آماری دارای ضریب مثبت و نزدیک به یک (I >۰/۹۵۹۳۴۴Moran's) میباشند که نشاندهنده خوشهای بودن توزیع فضایی خشکسالی است. همچنین نتایج حاصل از مقادیر امتیاز استاندارد Z و مقدار P-Value، خوشهای بودن توزیع فضایی خشکسالی را مورد تائید قرارداد. درنهایت جهت شناسایی الگوهای فضایی حاکم بر خشکسالی از آمارهی عمومی G استفاده شد. نتایج این آماره نشان داد که قسمت غرب و شمال غرب منطقه دارای الگوی خشکسالی ملایم و جنوب شرق منطقه دارای الگوی خشکسالی بسیار شدید میباشد که در سطح ۹۹/۰ درصد معنادار میباشند.
هدف از این تحقیق ، تعیین سهم اثرات محرّکهای مختلف تغییر اقلیم بر تغییرات بارش های حدّی جنوب غرب ایران می باشد. محدوده مورد مطالعه شامل حوضه های آبریز مهمی چون حوضه های کارون بزرگ ، زهره و جراحی و کرخه می باشد. شاخص های حداکثر بارش سالانه و حداکثر مجموع بارش پنج روزه در سال ،طی دوره آماری ۲۰۰۵-۱۹۵۱ با استفاده از پایگاه داده های بارش روزانه افرودیت(APHRODITE) به عنوان مشاهدات و شبیه سازی های مدل NorESM۱-M ، تهیه و بررسی شدند . با استفاده از رویکرد بزرگ مقیاس نمایی و با استفاده از روش نزدیکترین همسایگی ، میانگین سلول منطقه ی مورد مطالعه بین طول جغرافیایی ۴۸ تا ۵۲ درجه ی شرقی و عرض جغرافیایی ۳۰ تا ۳۳ شمالی محاسبه گردید . سهم محرک های خارجی پدیده تغییر اقلیم شامل اثرات ترکیبی انسانی و طبیعی (ALL) ، اثرات جداگانه طبیعی (NAT) و اثرات جداگانه گازهای گلخانه ای (GHG) بر تغییرات بارش های حدی منطقه با استفاده از روش انگشت نگاشت بهینه آشکارسازی و نسبت دهی برای اولین بار در ایران در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت . نتایج به دست آمده نشان می دهند که سهم سیگنال (ALL) در تغییرات بارش های حدی جنوب غرب ایران طی دوره آماری ۲۰۰۵-۱۹۵۱ قابل آشکارسازی و نسبت دهی هستند . اما هیچ گونه آشکارسازی برای اثرات جداگانه طبیعی (NAT) و اثرا جداگانه گازهای گلخانه ای (GHG) تایید نگردید. درصد تغییرات روند قابل نسبت دهی به اثرات ترکیبی انسانی و طبیعی برای Rx۱day و Rx۵day به ترتیب ۶۴/۱ درصد ( ۱۸/۰ تا ۱/۳) و ۵/۲ درصد(۱ تا ۴ درصد) برآورد گردید.
خشکسالی با استفاده از شاخصهای متعددی مطالعه میشود. عنصر رایج در اکثر این شاخصها، بارندگی است. اهمیت بارش در تحلیل و پیش بینی خشکسالیها باعث شده است که محققان شاخصهای متعددی بر اساس متغیرهای بارشی تعریف و ارائه نمایند. در پژوهش حاضر، شاخص متغیرهای تاثیرگذار بارندگی (CPEI) برای بررسی خشکسالیهای فصلی و سالانه ایران مورد استفاده قرار گرفته است. در این شیوه، برخلاف شاخصهای کمی مورد استفاده در مطالعه خشکسالیها، خروجیها به صورت مدلهای ریاضی و مقادیر کمی ارائه نمیشود بلکه نتایج شاخص مذکور به صورت تعداد و عناوین متغیرهای تاثیرگذار بارندگی هستند که میتوانند در بررسی مطالعه خشکسالی در یک مکان مورد استفاده مدلسازان قرار بگیرد. در این راستا، دادههای بارش روزانه ۴۰ ایستگاه سینوپتیک ایران طی دوره آماری ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۹ مورد استفاده قرار گرفت. براساس روشهای ریاضی- آماری و مقادیر همبستگی بین متغیرها ، ترکیب بهینهای از متغیرهای تاثیرگذار بارندگی برای هر ایستگاه تعیین و میزان انطباق دورههای زمانی و مکانی با شاخص CPEIبرای بررسی خشکسالیها و پایش آنها در ایران به دست آمد. نقشههای پهنه بندی براساس تناسب ایستگاهها با شاخص CPEI تهیه شد. نتایج نشان داد که در بیشتر ایستگاهها شاخص مذکور قابل استفاده است و از شاخص CPEI برای تعیین دورههای خشک فصلی و سالانه در ایران میتوان در طراحی مدلها استفاده نمود. همچنین معلوم شد که استفاده از این روش برای مطالعه خشکسالیهای فصل بهار و سالانه مناسبتر از بقیه دورههای زمانی است. مناطق شمالی و شمالغرب، در دورههای سالانه و فصلی (به استثنای فصل بهار) با شاخص CPEI، هماهنگی کمتری نشان دادند.
مخاطرات آب و هوایی از جمله رخداده های آب و هوای کره زمین می باشند، یکی از این پدیده ها، وقوع موج گرما است. برای تعیین الگوی مکانی امواج گرمایی ایران، دمای حداکثر روزانه ۴۹ ایستگاه سینوپتیک در دوره ۲۰۱۰-۱۹۸۰ استفاده گردید. با استفاده از شاخص صدک۹۵ ام، آستانه های دمایی ماهانه، تعیین، و تداوم سه روز و بیشتر درهر ماه میلادی از ایستگاه، موج گرما تعریف شد. آستانه دمایی متفاوت ماهانه و ایستگاه، منجر به شناسایی موج گرما برای کل ایران گردید. بیشینه آستانه دما در نیمه جنوبی و کمینه در نیمه شمالی و نقش ارتفاعات چشمگیر است، اما بیشترین امواج گرمایی ایران در نیمه غربی و به سمت شرق کاهش دارند. از منطقه کوهپایه داخلی ایران به سمت شمال و جنوب کشور (سواحل)و مناطق مرکزی، این پدیده اقلیمی کاهش دارد. سریهای زمانی نشان میدهد، مجموع فراوانی دههای امواج گرما در تمام ماهها روند افزایشی داشته است، با این تفاوت که ماههای دوره سرد سال روند افزایشی معنادارتری و دوره گرم سال معناداری کمتری دارند. فلات ایران طی دهه ۲۰۰۰ بیشترین فراوانی امواج گرما را نسبت به دو دهه دیگر تجربه کرده است.
حدوث وقایع فرین اقلیمی ازجمله توفانهای حارهای سالانه مخاطرات جبرانناپذیری را در مناطق تحت سیطره خود بر جای میگذارند. شناخت این وقایع و علم به زمان رخداد آنها میتواند در مدیریت حوادث غیرمترقبه ناشی از آنها راهگشا باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر واکاوی شرایط همدیدی جو همزمان با رخداد چرخند حارهای مورخ ۰۵ تا ۰۸ ژوئن ۱۹۴۸ که سواحل جنوبی ایران را تحت تاثیر قرار داده است، میباشد. دادههای مورد استفاده جهت تحلیل دینامیک و ترمودینامیک چرخند حارهای مورد بررسی شامل فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، مؤلفههای مداری و نصفالنهاری باد، میزان انرژی پتانسیل در دسترس همرفت، سرعت قائم، دمای سطح دریا، نم ویژه و پوشش ابر میباشد که از پایگاه ECMWF با قدرت تفکیک مکانی یک درجه اخذ گردید. نتایج نشان داد که اندرکنش بین زبانههای پرفشار جنب حاره بر روی عربستان، تبت و ایران و چرخند حارهای زمینه فعالیت و جابهجایی چرخند حارهای را فراهم نموده است. به نظر میرسد عمدهترین عامل شکلگیری این چرخند ایجاد همگرایی در تراز دریا توسط جریانات قائم بالاسو و واگرایی ایجاد شده در هسته رودباد تراز پایین جو باشد؛ بطوری که بیشینه سرعت باد در رودباد مذکور به ۲۲ متر بر ثانیه رسیده است. در تمامی روزهای فعالیت چرخند سرعت رودباد تراز پایین جو نسبت به رودباد تراز ۵۰۰ میلی بار بیشتر میباشد که خود نشان از شکلگیری و توسعه این چرخند حارهای از ترازهای زیرین جو به ارتفاعات بالاتر می باشد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts
Designed & Developed by : Yektaweb