5 نتیجه برای گاز
دکتر وحید صفریان،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تغییرات گازهای گلخانهای در ایران و شناخت گازهای اثرگذارتر میباشد. همچنین یافتههای تحقیق به شناخت بهتر وضعیت آلودگی و تدوین راهکارهای کاهش آن کمک خواهد کرد. این یافتهها میتواند مبنای برنامهریزی برای کاهش اثرات تغییر اقلیم در کشور قرار گیرد. در تحقیق حاضر از دادههای سنجش از دور استفاده شد.
روش پژوهش: در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات زمانی و فضایی گازهای گلخانهای شامل مونوکسیدکربن، دیاکسید نیتروژن، اُزن، بخار آب و متان در ایران طی سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴ اقدام شد. دادههای ماهوارهای Sentinel-5P با استفاده از سامانه تحت وب GEE استخراج شدند و پس از فیلتر کردن و حذف دادههای دارای کیفیت پایین، با استفاده از روش Z-Score برای بهبود مقایسه و تحلیل همبستگی استانداردسازی شدند. برای کاهش ابعاد دادهها و شناسایی مؤلفههای مؤثر بر تغییرات گازها، تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) انجام شد و روندهای زمانی و مکانی گازها با استفاده از تحلیل آمار بررسی گردید. ازن
یافتهها: نتایج نشان داد که متان دارای روند افزایشی پایدار از اواخر ۲۰۲۱ تا پایان ۲۰۲۴ بوده و با ضریب تعیین 87/0 = R2
بیشترین تأثیر را بر واریانس کل دادهها دارد که احتمالاً ناشی از فعالیتهای انسانی و تغییرات اقلیمی منطقه میباشد. CO،NO₂ و O₃ بیشتر تحت تأثیر نوسانات فصلی و عوامل غیرخطی قرار داشته و الگوهای افزایشی یا کاهشی طولانیمدت مشخصی از آنها مشاهده نشد. بخار آب نیز با تغییرات دما، منابع آب و الگوهای جوی رابطه مستقیم دارد و کمترین غلظت آن در ماههای سرد ثبت شد، در حالی که در ماههای گرم افزایش نشان میدهد. تحلیل PCA نشان داد که دو مؤلفه اصلی بیش از ۷۰ درصد واریانس کل دادهها را توضیح میدهند و گازهای CH₄،O₃ وNO₂ بیشترین سهم را در تغییرات کل دارند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که تغییرات گازهای گلخانهای در ایران همزمان تحت تأثیر عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی است. ترکیب دادههای ماهوارهای، تحلیل آماری و PCA امکان ارزیابی دقیق روندهای زمانی و فضایی گازهای گلخانهای را فراهم کرده و اطلاعات ارزشمندی برای برنامهریزی کاهش آلایندهها، و تدوین راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم ارائه میدهد.
آقای لقمان خداکرمی، دکتر سعید پورمنافی، دکتر علیرضا سفیانیان، دکتر علی لطفی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
مصرف سوختهای فسیلی در مناطق شهری، موجب انتشار مقادیر زیادی گاز گلخانهای به جو میشود. بنابراین، مطالعه پایش میزان گاز دی اکسید کربن منتشر شده از مناطق شهری به یک موضوع مهم پژوهشی تبدیل شده است. هدف اصلی این مطالعه، کمیسازی مکانی انتشار دی اکسیدکربن ناشی از احتراق سوختهای فسیلی در شهر اصفهان میباشد. بدینمنظور در پژوهش حاضر برای کمیسازی میزان گاز دیاکسیدکربن، بر اساس منابع تولید آن، در مقیاس شهری و درک تفاوت انتشار دیاکسید کربن در سطح شهر از روش "پایین به بالا" استفاده شد. در این روش میزان انتشار به تفکیک منابع مختلف مصرف انرژی محاسبه شده و سپس نقشه توزیع مکانی انتشار تهیه شد. نتایج این تحقیق نشان داد، میزان انتشار گاز دی اکسید کربن در فرآیند احتراق سوختهای فسیلی در محدوده شهر اصفهان ۸۴/۱۳۸۵۵۵۲۵ تن در سال میباشد که به تفکیک منابع احتراقی ثابت و متحرک بخشهای نیروگاهی، خانگی، تجاری، حملو نقل جادهای و ریلی و حملونقل غیرجادهای (ماشینآلات کشاورزی) بهترتیب ۶۱/۵۰، ۷۸/۲۱، ۱۸/۱۷، ۹۲/۴، ۳۷/۴، و۱۴/۱ درصد از کل میزان گاز دی اکسید کربن سالانه را در شهر منتشر میکنند. بهطور کلی، با بهکارگیری روش پایین بهبالا در نقشهسازی انتشار دیاکسیدکربن اقدامات کاهشی را میتوان در بخشهای مختلف بهصورت بسیار کارآمدتر بهکار گرفت.
محمد شریفی کیا، علی موسیوند، مرال پورحمزه،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
تداخلسنجی راداری تکنیکی کارآمد برای رصد پویایی سطوح است که به کمک آن میتوان ناپایداری سطوح بهخصوص سطوح دامنهای که مخاطرات لغزشی را پیامد دارند، تشخیص داده و مورد پایش قرار داد. تشخیص این مخاطره علاوه بر خطرات شناخته شده و متداول آن در پارهای مواقع میتواند تأسیسات و زیرساختهای مدفون را آسیب رسانیده و خسارات و خطرات فراوانی به همراه داشته باشد. شبکه انتقال نفت از جمله این زیرساختهاست که با عبور از نواحی کوهستانی و مستعد لغزش عموماً در خطر شکستگی و نشت قرار دارند. طبق مطالعات صورت گرفته، پژوهشی به منظور تعیین خطرپذیری خطوط لوله با تکنیک تداخلسنجی راداری در منطقه مورد مطالعه یافت نشد. تحقیق حاضر خطرپذیری شبکه نفت و گاز مارون (مارون-اصفهان) در زاگرس مرکزی از مخاطره زمینلغزش به کمک تکنیک تداخلسنجی رادری را هدف داشته است. بدین منظور دادههای دو سنجنده راداری در باند C و L در مقاطع متفاوت زمانی دریافت و مبتنی بر روش تداخلسنجی تفاضلی میزان تغییرات سطح و جابجاییهای آن محاسبه شد. بر این اساس نرخ حداکثر جابجایی در منطقه حدود 4/7 سانتیمتر بالاآمدگی و 9/3 سانتیمتر فروافتادگی حاصل شد. پس از آن صحت نتایج بدست آمده از مرحله آزمایشگاهی، در پیمایش میدانی با بازدید از 3 زمینلغزش واقع در مجاورت خط لوله و تطبیق مکانی آنها با یافتههای آزمایشگاهی سنجیده شد. سپس پهنهبندی خطر آتی زمینلغزش در 5 کلاس خطر با مدل تجربی ارزش اطلاعاتی تهیه و صحتسنجی شد. مستند به این نقشه، حدود 20 درصد سطح منطقه در کلاس خطر زیاد و بسیار زیاد طبقهبندی شده است. منطبقسازی نقشه کلاسبندی خطر زمینلغزش با مسیر خط لوله نشان داد که 5/28 درصد از طول خط لوله مورد مطالعه در کلاس خطر زیاد و خیلی زیاد، و حدود 52 درصد از آن در کلاس خطر کم و بسیار کم قرار گرفتهاند.
مهندس حمیدرضا پرستش، دکتر خسرو اشرفی، دکتر محمدعلی زاهد،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
این مطالعه که در مناطق 8 گانه گازی شهری مشهد انجام شد؛ در ابتدا آمار توصیفی از وضعیت علمک های گاز شهری مشهد و حالتهای مختلف نشتی ارائه شد؛ به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده و بررسی علل نشتی، رابطه میان 5 متغیر با مقدار نشتی از علمک های گاز با نرم افزار Statistical Package for the Social Sciences (SPSS) V.26 تحت آزمون قرار گرفت؛ این 5 متغیر عبارتند از: تجهیزات/اتصالات علمک، سن کارکرد علمک، نوع سرویس علمک (خانگی، صنعتی و تجاری)، ناحیه شهری و فصول مختلف سال.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نشان داد که میان نوع تجهیزات/اتصالات و نشتی اختلاف معنی داری مشاهده گردید. (P-Value= 0.0001). همچنین میان سایر متغیرهای پژوهش (سن کارکرد علمک، نوع سرویس علمک (خانگی، صنعتی و تجاری)، ناحیه شهری و فصول مختلف سال) با میزان نشتی اختلاف معنیدار مشاهده گردید (P-Value= 0.0001)؛ افت فشار به دلیل تقاضای بیشتر مصرف گاز در فصل زمستان باعث کاهش میزان نشتی نسبت به سایر فصول شده است؛ تأثیر سن تجهیزات/ اتصالات شبکه توزیع به دلیل فرسودگی و طول عمر بیشتر باعث تشدید میزان نشتی گاز متان میشود؛ همچنین میزان نشتی در محل های تجاری اختلاف قابل توجهی را با سایر انواع مصارف به همراه داشت؛ قرار گرفتن در ناحیه شهری نیز باعث افزایش میزان نشتی گاز متان نسبت به سایر نواحی شده است؛ جنس و کیفیت تجهیزات و اتصالات به عنوان عامل اصلی و تأثیرگذار در نشتی گاز متان بایستی مورد توجه مدیران و مسئولان در این حوزه کاری واقع شود.
دکتر صالح ارخی، اقای حبیبالله کر، دکتر سمیه عمادالدین،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده
کاهش انتشارات ناشی از جنگلزدایی و تخریب جنگل (REDD)، راهکاری برای تعدیل تغییرات اقلیمی است که به منظور کاهش شدت جنگلزدایی و انتشار گازهای گلخانهای در کشورهای در حال توسعه به کار گرفته میشود. در چند دهه اخیر، تغییرات شدید کاربری اراضی سبب کاهش میزان چشمگیری از جنگلهای هیرکانی واقع در استان مازندران شده است. به این منظور هدف این مطالعه، بررسی تغییرات کاربری اراضی و پیشبینی آن برای سال 1430 با استفاده از زنجیره مارکوف و پروژه REDD برای کاهش انتشار گاز دیاکسیدکربن برای شهرستانهای نوشهر و چالوس میباشد. با استفاده از تصاویر سنجندههای TM وETM+ ماهوارهای لندست نقشه کاربری اراضی در سه دوره زمانی مربوط به سالهای 1368، 1379 و 1400 تهیه شده است. برای طبقهبندی تصاویر از طبقهبندی نظارت شده، روش حداکثر احتمال استفاده گردید. از ماتریس خطا، ضریب کاپا در این ارزیابی برای سال 1368 برابر با 83/0، سال 1379 برابر با 81/0 و برای سال 1400 برابر با 92/0 بدست آمد. نتایج نشان میدهد که پوشش جنگل در سال 1430 کاهش پیدا میکنند. در مقابل مساحت اراضی مرتع، شهر، زمینبایر، کشاورزی و تالاب روند افزایشی خواهند داشت. براساس اهداف پروژه REDD، میزان انتشار دیاکسیدکربن تا سال 1430 محاسبه گردید. در صورت عدم اجرای پروژه REDD، در منطقه مساحت زیادی از پوشش جنگل تخریب و دیاکسیدکربن بیشتری انتشار مییابد. میزان دیاکسیدکربن در سال 1400 در منطقه اجرای پروژه، 49681 تن میباشد و تا سال 1430 به میزان 806732 تن خواهد رسید و با اجرای پروژه REDD در منطقه میتوان این میزان گاز را به معادل 402321 تن رساند، و از انتشار 404411 تن دیاکسیدکربن به جو فوقانی زمین جلوگیری نمود. بررسی تغییرات با استفاده از تصاویر ماهوارهای میتواند به مدیران و برنامهریزان کمک کند، تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند.