امیر اسکندری، فریبرز مسعودی، نسرین فرح خواه،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
در این پژوهش، نقش فرایندهای فیزیکی مؤثر در تکوین سنگهای آذرین از جمله کینتیک تبلور (هستهبندی و رشد بلورها)، دینامیک سیستمهای ماگمایی (مانند اختلاط و جریانهای همرفتی) و فرایندهای تعادلی مانند درشتشدگی بافتی بر اساس آرایش فضایی و اندازۀ بلورها بررسی شده است. به این منظور، الگوی توزیع فضایی بلورهای پلاژیوکلاز، آمفیبول و کوارتز بهصورت کمّی در مجموعهای از سنگهای میکرودیوریت-کوارتزدیوریتی منطقۀ بررسی شده واقع در 120 کیلومتری جنوب خاوری بیرجند اندازهگیری شدهاند. سپس با تلفیق پژوهشهای سنگنگاری کمّی و کیفی در مورد تأثیر عوامل مختلف در آرایش پلاژیوکلازها و نحوۀ تشکیل بافت و فرایندهای فیزیکی حاکم بر تشکیل این سنگها بحث شده است. ویژگیهای هندسی 3098 بلور در 8 مقطع میکروسکوپی از این سنگها از جمله طول، عرض و مکان مرکز بلورها اندازهگیری شد. سپس با استفاده از روش فاصلۀ نزدیکترین همسایه و با کمک نرمافزارهای BigR و ArcGIS، مقادیر R بهعنوان نمادی کمّی از الگوی توزیع فضایی بلورها، اندازهگیری و دادهها در نمودار R در برابر درصد زمینه ترسیم شدند. محاسبات و نمودارها نشان میدهند که الگوی توزیع فضایی بلورهای پلاژیوکلاز، آمفیبول و کوارتز بهصورت خوشهای است. میزان خوشهبندی پلاژیوکلازها در مقاطع متفاوت است و متناسب با تغییرات اندازه و شکل بلورها تغییر میکند که حاکی از نقش فرایندهای مختلف از جمله هستهبندی ناهمگن، درشتشدگی بافتی1 و رویهمرشدی2 بلورها است.
سهند تدبیری، محمود الماسیان، محسن پورکرمانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه و هدف : معدن چاه سوار آغا از مجموعه معادن سنگ چینی نیریز فارس ، از مراکز مهم اقتصادی این استان می باشد. در سال های اخیر ریزش ها و ناپایداری های رخ داده در محدوده این معدن سبب گردیده تا نقش ساختارهای تکتونیک و تنش های برجا در منطقه مورد توجه قرار گیرد. از این رو بررسی نقش ساختارهای تکتونیکی از قبیل درزه ها و شکستگی ها و فازهای تنش برجا و تاثیر آنها بر ناپایداری دیواره شمالی این معدن هدف اصلی این پژوهش باشد.
روش کار : در این راستا با بررسی های صحرایی و اندازه گیری مشخصات هندسی شکستگی ها از قبیل شیب و جهت شیب درزه ها ، تعداد نسل های پرشدگی و نوع پرشدگی و پردازش آنها در نرم افزار DIPS 5.1 ، سعی در تحلیل ساختارهای تکتونیکی و دست یابی به فازهای تنش برجا شده است.
یافته ها و نتیجه گیری : با توجه به نتایج بدست آمده ، وجود دو فاز تنش برجا در محدوده معدن قابل اثبات است
- فاز تنش رهایی از فشارش با روند N250 سبب بازشدن برخی از درزه های قدیمی و ایجاد شکستگی های جوان در منطقه شده است. این فاز تنش ، در اثر باربرداری از معدن ایجاد شده است.
- تنش کششی موضعی : مشاهدات صحرایی نشان از خزش و جابجایی در دیواره شمالی در امتداد N152 دارد ، به گونه ای که بردار جابجایی آن سبب ایجاد کشش در محدوده در امتداد N270 و بازشدن شکستگی های با شیب 90 درجه شده است. علت این خزش ، تنش قائم حاصل از وزن آوارهای بالای دیواره شمالی است که بر طبقات پایینی وارد شده و سبب خزش توده سنگ بر روی مهدرزه با مشخصات N152/ 50NE در امتداد N150 می شود.
نعمت اله رشیدنژاد عمران، مریم هنرمند، محمد محجل،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مجموعۀ گرانیتوئید آلوت در بخش شمال غرب پهنه سنندج - سیرجان قرار گرفته است. این مجموعه از سه واحد سنگشناختی اصلی تشکیل شده که عبارتند از تودههای مونزوگرانیتی تا گرانودیوریتی (SiO2 = 65–77 wt%) که بیشترین رخنمون را در این مجموعه دارند، واحد کوارتز دیوریت تا تونالیت(SiO2 = 52–63 wt%) که به صورت دو استوک نفوذی در این مجموعه دیده میشوند و تودههای گرانیتوئید میلونیتی شده که بهصورت چندین رخنمون در ناحیۀ برونزد دارند. مجموعه نفوذی آلوت، از لحاظ ژئوشیمیایی، متاآلومین تا اندکی پرآلومین، متعلق به سری کالک آلکالن تا تحولی پتاسیم پایین و گرانیتوئیدهای نوع I است و خصوصیات ژئوشیمیایی تودههای نفوذی در حواشی فعال قارهایی را نشان میدهد (برای مثال تهیشدگی واضح از Nb، Ti، P و Sr). شواهد ژئوشیمیایی مربوط به واحد کوارتزدیوریت تا تونالیت نشان میدهد که ذوب پوستۀ تحتانی مافیک تحت تأثیر مذابهای گوشتهای مهمترین عامل در بهوجود آمدن ماگمای کوارتز دیوریتی بوده است. همچنین ذوب سنگهای متاسدیمنتری (حاوی کانیهای آبدار مانند بیوتیت) در فشارهای نسبتاً پایین را میتوان بهعنوان منشأ احتمالی ماگمای مولد واحد مونزوگرانیتی تا گرانودیوریتی در نظر گرفت. وجود آنکلاوهای دانهریز مافیک دلالت بر اختلاط ناقص ماگمای مافیک و فلسیک برای تشکیل ماگمای مولد تودههای گرانودیوریتی تا گرانیتی در منطقه بررسی شده دارد.
سید احمد علوی، محمدرضا قاسمی، محمد مختاری، علیرضا گلال زاده، رضا علی پور،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
میدان نفتی پازنان در 150کیلومتری جنوب خاور اهواز، جنوب خاور میدان آغاجاری و در منطقه فروافتادگی دزفول واقع شده است. رخنمون سطحی این میدان را سازند آغاجاری تشکیل می دهد و سازند آسماری مهم ترین سنگ مخزن در این میدان می باشد که به هفت لایه مخزنی تقسیم شده است. در این پژوهش بر اساس اطلاعات زیر سطحی و با بهره گیری از روش های تحلیلی زیرسطحی مناطق با توسعه شکستگی بالا در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد که تاقدیس نفتی پازنان یک چین نامتقارن است که یال جنوب باختری آن شیب زیاد دارد و در قسمت های میانی ساختار که خمش محوری (طولی) بارز است، مستعد مناطق با شکستگی بالا است. تحلیل هندسی این ساختار نشان می دهد که یال جنوب باختری در بیشتر نواحی و یال شمال خاوری در نواحی مرکزی به عنوان بخش هایی از ساختار با تراکم بالای شکستگی هستند. خمش محوری (طولی) تاقدیس پازنان ناشی از رشد و گسترش تاقدیس های مجزا و به هم آمیختن آن ها، پهنه برشی حاصل از عمل کرد گسل های پی سنگی و ساختارهای راستا لغز قدیمی و می باشد.
بهمن رحیم زاده، جمشید حسن زاده، فریبرز مسعودی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
در منطقه شهر سه¬ول¬آوا در استان کردستان، توده¬ها و دایک¬های با ترکیب گابرو در همراهی بازالت¬ها و پریدوتیت¬های افیولیتی رخ¬نمون دارند. افیولیت¬های سه¬ول¬آوا بخشی از افیولیت¬های کردستان است که در زون برشی بین زاگرس مرتفع و سنندج-سیرجان شمالی واقع شده است. در این تحقیق ژئوشیمی و سن گابروها مطالعه شده است. بافت غالب گابروها دانه¬ای و پگماتوئیدی است که بخشهای مجاور گسل اصلی و جوان زاگرس میلونیتی شده¬اند. دامنه تغییرات SiO2 گابروها بین 84/47 تا 65/51 درصد و سرشت ماگمای آنها بیشتر توله¬ایتی است. کانی های اصلی گابروها، پلاژیوکلاز با ترکیب لابرادور و کلینوپیروکسن¬ از دو نوع دیوپسید و اوژیت با عدد منیزیم (Mg#) 90/83 تا 90/88 است. ویژگی¬های این گابروها در نمودار¬های مختلف ژئوشیمیایی و ژئوتکتونیکی گویای منشاء گوشته¬ای اندکی تهی شده است که در یک محیط سوپراسابداکشن (Supra-subduction Zone) پشت¬قوس تشکیل شده است. این گابروها به روش U-Pb بر روی دانه¬های زیرکن سن میانگین 3/1± 3/38 میلیون سال را نشان می دهند. سن ائوسن پایانی گابروهای سه¬ول¬آوا و چندین توده گابروی مشابه در امتداد زمین درز زاگرس در منطقه کردستان می تواند گویای این باشد که نئوتتیس در این منطقه بعد از ائوسن بسته شده باشد.
اسماعیل مرادیان تشنیزی، مصطفی قماشی، علی احمدی، هادی امین رسولی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
منطقه مورد مطالعه دراین پژوهش در محدوده¬ی جنوب، غرب و شمال اصفهان واقع شده است. دراین پژوهش به بررسی ژئوشیمیایی و سنگ¬شناسی دولومیت¬های کرتاسه¬زیرین پرداخته شده ¬است. براساس مطالعات سنگ¬¬شناسی و ژئوشیمیایی پنج نوع دولومیت در برش¬های مورد مطالعه تشخیص داده شده است. نوع اول دولومیت¬های خیلی ریز- ریز بلور که در شرایط نزدیک به سطح زمین و در مراحل اولیه دیاژنز در پهنه¬های جزرومدی تا کولاب تشکیل شده¬اند. در این دولومیت¬ها مقادیر Srبالا (2537پی¬پی¬ام) و )Fe8861 پی¬پی¬ام) و Mn(852 پی¬پی¬ام) پایین است. نوع دوم، دولومیت¬های ریز - متوسط بلور نیمه شکل دار تا بی شکل را شامل می¬شود که نسبت به نوع اول مقادیر Sr آن¬ها کمتر و برعکس مقادیر Fe و Mn آن¬ها بیشتر است. این دولومیت¬ها به احتمال زیاد در مراحل اولیه دیاژنز تدفینی کم¬عمق تشکیل شده¬اند. نوع سوم شامل دولومیت¬های متوسط - درشت بلور شکل¬دار و نیمه شکل¬دار و واجد حواشی روشن و مراکز کدر هستند. این نوع دولومیت¬ها در مقایسه با دو نوع قبلی دارای Fe و Mn بیشتر و Srکمتری هستند. آن¬ها احتمالا در شرایط تدفین بیشتر و از طریق دولومیتی¬شدن رسوبات آهکی قبلی و یا از تبلور دوباره دولومیت¬های نوع اول و دوم تشکیل شده¬اند. دولومیت¬های متوسط درشت بلور پرکننده¬ی شکستگی¬ها و فضاهای خالی، نوع چهارم از دولومیت¬های منطقه مطالعاتی را تشکیل می¬دهند. این دولومیت¬ها، احتمالا دراثر دیاژنز تاخیری و در طی تدفین متوسط در دمایی کمتر از 60 تا 80 درجه سانتی گراد تشکیل شده اند. دراین دولومیت¬ها، مقادیر Fe و Mn به سمت مرکز حفرات و شکستگی¬ها افزایش می¬یابد.
نوع پنجم، شامل دولومیت¬های درشت بلور زین اسبی پرکننده حفرات و شکستگی هستند. این دولومیت¬ها، در خلال دیاژنز تدفینی عمیق و در دمایی بالاتر از 60 تا 80 درجه سانتی گراد، در آخرین مرحله دیاژنز تشکیل شده¬اند. این نوع دولومیت¬ها، فقط در برش نجف¬آباد تشخیص داده شده اند و تشکیل آن¬ها به احتمال زیاد مرتبط با تکتونیک منطقه بوده است.
شواهد ژئوشیمیایی، بررسی مقادیر عناصر فرعی و اصلی و همچنین استوی¬شیومتری دولومیت¬ها حاکی از کاهش مقدار استرانسیم و افزایش مقادیر منگنز و آهن از دولومیت¬های نوع اول به دولومیت¬های نوع چهارم (پرکننده¬ی حفرات) است. دولومیت¬های خیلی¬ریز- ریزبلور(نوع اول) دارای بالاترین مقادیر استرانسیم و بالاترین استوی¬شیومتری هستند. بالابودن مقدار استرانسیم دردولومیت¬های خیلی ریز - ریزبلور احتمالاً دلیلی بر کانی¬شناسی آراگونیتی کربنات¬های اولیه است، ضمن اینکه بالا بودن نسبت Mg/Ca در این دولومیت¬ها نیز تاییدی بر تشکیل آن¬ها از سیالاتی با شوری بالا می¬باشد
فریبرز مسعودی، رقیه دورورزی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
در دامنه شمالی البرز مرکزی، در جنوب مرزن آباد سنگ های ولکانیک بازیکی برونزد دارند که منتسب به زمان کرتاسه می باشند. در این تحقیق، فرایندهای موثر بر تکوین و تکامل این سنگ های ولکانیکی به منظور درک بهتر فرایند ماگماتیسم مزوزوئیک در البرز مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی، سنگ های مذکور را می توان به دو دسته کلی بازالت و آندزیت بازالت تقسیم نمود. براساس نمودارهای ژئوشیمیایی، ماگمای سنگ های بازالتی جنوب مرزن آباد دارای ماهیت آلکالن می باشد و در محیط کششی درون قاره ای تشکیل شده است. مطالعات میکروسکوپی، بررسی های ترکیب شیمیایی کانی ها و روندهای مشاهده شده در نمودارهای ژئوشیمیایی سنگ کل، همگی تایید کننده رخداد تبلور تفریقی می باشد، به طوری که تبلور کانی های الیوین و کلینوپیروکسن و به مقدار کمتر پلاژیوکلاز در بازالت ها و کانی های کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در آندزیت بازالت ها به وقوع پیوسته است. علاوه بر شواهد پتروگرافی، کانی شناسی و شیمیایی، فرایند تفریق توسط مدل های ژئوشیمیایی تائید و کیفیت این تفریق توسط نرم افزار Melts بازسازی شد. بر پایه مدل سازی تفریق بلورین در سنگ های بازیک جنوب مرزن آباد، سنگ های بازالتی در طی تبلور تفریقی حدود 30 درصدی ماگمای اولیه تشکیل شده اند. سنگ های آندزیت بازالتی نیز می توانند پس از بازالت ها، از ماگمای مشابه پس از تبلور تفریقی نزدیک به 50 درصدی تشکیل شده باشند. مطالعات ترموبارومتری الیوین نیز تایید کننده صحت داده های به دست آمده توسط نرم افزار Melts می باشد.
حمیدرضا ناصری، روح اله آدینه وند، عبدالرحیم صلوی تبار،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
دشت تبریز با وسعت 869 کیلومتر مربع بخشی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. هدف از این تحقیق شبیه سازی رفتار آبخوان دشت تبریز در برابر تنش های مختلف و تعیین حد تراز مجاز بهره برداری از آبخوان می باشد. برای رسیدن به هدف یاد شده از شبیه سازی به روش سیستم پویا بهره گرفته شد. در این راستا اطلاعات مورد نیاز شامل دادههای مربوط به منابع آب زیرزمینی (چاه، چشمه، قنات)، منابع و مصارف پس از رفع نواقص و تجزیه و تحلیل به نرم افزار + VENSIM PLE معرفی و یک مدل شبیه سازی پویا توسعه داده شد. سپس با تعریف محدوده مجاز افت و خیز سطح ایستابی و تخصیص میزان آب استحصالی تحت این شرایط، تراز مجاز سطح آب و میزان بهره برداری مطمئن از آبخوان مشخص شد. با توجه به نتایج بدست آمده در دوره شش ساله مدل سازی، حداکثر میزان برداشت ماهانه و سالانه از آبخوان بدون تحمیل خسارتی به آن به ترتیب 12/70 و 152/45 میلیون متر مکعب است. متوسط حداقل و حداکثر مجاز تراز سطح ایستابی طی این دوره نیز به ترتیب 1317/35 و 1322/34 متر می باشد.
نعمت اله رشید نژاد عمران، مریم ندری، مهراج آقازاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
توده مورد مطالعه در شرق زنجان، با روند شمال غرب – جنوب شرق، برونزد دارد و از نظر ساختاری در پهنه البرز - آذربایجان و زیرپهنه طارم واقع شده است. این توده، از نظر ترکیب سنگ شناختی، دامنه ای از مونزوگرانیت، کوارتزمونزونیت، مونزونیت، کوارتزمونزودیوریت و مونزودیوریت دارد و در واقع یک سری مونزونیتی را نشان می دهد. کانیهای اصلی تشکیل دهنده توده، فلدسپات پتاسیم، پلاژیوکلاز، پیروکسن (اوژیت- دیوپسید) و کوارتز هستند. بافت اصلی توده گرانولار، اینترگرانولار، میکروگرانولار تا میکروگرانولار- پورفیریتی است. به لحاظ ژئوشیمیایی، ماهیت آن متاآلومین و - type I است و به سری ماگمایی کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی تعلق دارد. انکلاوهای موجود در توده نفوذی، از نوع میکروگرانولار مافیک، با ترکیب مونزودیوریتی و کوارتزمونزودیوریتی است، که نسبت به سنگ میزبان خود دانه ریزتر و دارای بافت میکروگرانولار- پورفیریتی می باشد. طبق نتایج به دست آمده از مباحث ژئوشیمی و پتروژنز، ماگمای سنگ های منطقه مورد مطالعه، عمدتا از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری زیرقاره ای متاسوماتیزه شده در اثر سیالات و یا مذاب های بخشی برخاسته از لبه فرورانش منشا گرفته است. با توجه به دیاگرام های هارکر به نظر می رسد که تفریق ماگمای مونزودیوریتی منجر به تشکیل مونزونیت و در نهایت موجب تفریق و تبلور مونزوگرانیت شده است. بنابراین، تفریق و تبلور این ماگما، مهمترین فرآیند کنترل کننده تنوع سنگها در سری مونزونیتی بوده است. نمودارهای تکتونیکی نشان دهنده یک کمان ماگمایی حاشیه قاره ای و یک محیط کششی درون کمانی همزمان تا عمدتاً پس از برخورد است.
علی یساقی، آذین ایمان پور،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
درونهشته عنبران در شمال¬غرب کوه¬های تالش و شمال¬غرب شهرستان نمین، در استان اردبیل قرار دارد. در این درونهشته سنگ¬های قدیمی¬تر پالئوزوئیک به وسیله نهشته¬های جوان¬ترکرتاسه و ائوسن احاطه شده است. جهت شناسایی ساختار درونهشته عنبران و دستیابی به الگوی دگرشکلی آن، ویژگی¬های هندسی و جنبشی تمامی ساختارهای آن، که برای اولین بار در این مطالعه برداشت شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. برای این تحلیل¬ها از عناصر موجود در پهنه¬های گسلی مانند: خطوط لغزشی، چین¬های در ارتباط با گسل و ساختارهای C-S استفاده شده است. نتایج این بررسی¬ها نشان می¬دهد، ساختارهای اصلی درونهشته، که عمدتا در بخش¬های شمالی و جنوبی آن متمرکز شده¬اند، به ترتیب شامل گسل¬های معکوس عنبران و RF1 می¬باشند. این گسل¬های معکوس، به عنوان گسل¬های کنترل کننده درونهشته با شیب بیش از 50 درجه، موجب رانده شدن واحدهای قدیمی پرکامبرین (معادل سازندهای بایندر و سلطانیه)، در بخش مرکزی درونهشته از دو سو بر روی واحدهای ولکانیکی ائوسن و سنگ آهک¬های کرتاسه شده¬اند و با ایجاد ساختار بالاجسته (pop-up)، باعث ایجاد مورفولوژی کنونی آن به صورت درونهشته گردیده¬اند. شیب زیاد گسل عنبران و وجود نهشته¬های کرتاسه محدود به فرادیواره آن، می¬تواند شاهدی از فعالیت وارون شدگی زمین¬ساختی آن باشد. بنابراین درونهشته عنبران یک ساختار بالاجسته است که در فرادیواره گسل وارون شده عنبران و گسل پس راند فرادیواره¬ای آن (RF1) به وجود آمده است.
مهراج آقازاده، عادل سرخوشی، علیرضا جوانشیر،
دوره 16، شماره 41 - ( 1-1394 )
چکیده
در شمال شهرستان بم ولکانیسم گسترده ای در زمان ائوسن رخ داده و سنگهای آتشفشانی بازیک به همراه نهشته های اسیدی با ترکیب ریوداسیتی و عمدتا با ماهیت آذرآواری تشکیل شده اند. این رخمنون ها توسط مجموعه دایک های مختلف قطع می شوند. نمونه های مربوط به سنگ های آتشفشانی ماهیت ساب آلکالن و کالک آلکالن تا شوشونیتی و دایک ها ماهیت آلکالن پتاسیک دارند. در دیاگرام های عنکبوتی، نمونه ها الگوی غنی شدگی از عناصر LILE و تهی شدگی از عناصر HFSE را نشان می دهند که با الگو های مربوط به سنگ های محیط های فرورانشی و نیز سنگهای پوسته فوقانی هماهنگ است. همچنین نمونه های مورد مطالعه الگوی غنی شدگی از عناصر LREE نسبت به HREE و همچنین نسبت های متغیری از (La/Yb)N را نشان می دهند. خانواده آندزیت بازالت ها از ذوب بخشی 1 الی 10 درصدی یک منشاء گوشته اسپینل لرزولیتی متاسوماتیسم شده توسط عوامل فرورانش ایجاد شده اند که بعدا فرایندهای AFC را تحمل کرده اند. داسیت های منطقه از ذوب بخشی منشاء مافیک در پوسته زیرین ایجاد شده اند در حالی که ریولیت ها از ذوب بخشی یک منشاء متاگرایوک در پوسته ایجاد شده اند. دایک های اولیوین بازالتی از ذوب بخشی کمتر از 1 درصد و دایک های بازالتی (دیابازی) از ذوب بخشی 3-5 درصدی منشاء گارنت اسپینل لرزولیتی متاسوماتیسم شده توسط فرایندهای فرورانش ایجاد شده اند. ماگماتیسم ائوسن در منطقه بم در اثر فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران مرکزی در یک محیط آتشفشانی قوس قاره ای ایجاد شده است.
فاضل ایرانمنش، مهران مقصودی، ابراهیم مقیمی، مجتبی یمانی، امیرحسین چرخابی،
دوره 16، شماره 41 - ( 1-1394 )
چکیده
دلتاها از مهم ترین واحدهای ریخت شناسی محسوب می شوند که تأثیر زیادی در فعالیتهای کشاورزی، استخراج معادن، مدیریت سواحل و غیره دارند. علیرغم وجود منابع آب و خاک مناسب در دلتاها، پدیدههای محیطی گوناگونی مانند تغییرات آبوهوایی و تغییرات سطح اساس دریاها آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. اثر این تغییرات بر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی، کانیشناسی رسوبات ظاهر میشود. بنابراین پژوهش پیشرو با هدف تحلیل محیطهای رسوبگذاری دلتای رودخانه کرخه بر اساس ویژگیهای شیمیایی رسوبات دیرینه انجام شد. بدین منظور پس از پردازش دادههای رقومی، تهیه نقشه ژئومورفولوژی و بازدید اولیه از منطقه، محیطهای رسوبگذاری و محلهای مغزهگیری مشخص شدند. مغزهگیری با یک دستگاه ماشین حفاری دورانی و به صورت پیوسته، تا عمق ده متری در دو محل رفیع و جفیر انجام شد. از میان مغزهها، تعداد 20 نمونه برای انجام آزمایشهای کانی شناسی و شیمیایی انتخاب شدند. تفاوت در ویژگیهای شیمایی و کانیشناسی نشان داد حداقل سه مرزگسستگی عمده بین لایههای رسوبی تا عمق 10 متری وجود دارد. علاوهبراین ضخامت و نوع رسوبات در بین گسستگی-ها شرایط یکسانی نداشته و تغییرات آن تابع پایداری محیطهای رسوبگذاری بوده است. برهمین اساس مشخص شد، به دلیل سیر افزایشی شاخص Mg/Ca، منیزیم، درصد شوری و همچنین کاهش درصد ذرات رسی، روند تغییرات محیطهای رسوبی ازعمق 10 تا 5 متری به سمت شرایط خشک و محیطهای پرانرژی بوده است. در حالیکه از عمق 5 تا 4 و 3 تا 0 متری این روند به سمت شرایط اقلیمی مرطوبتر و محیطهای کمانرژی است. برایناساس نتیجه میشود، شرایط محیطهای رسوب-گذاری دلتای رودخانه کرخه حداقل در هولوسن بالایی ثابت نبوده و این مسئله منجر به تغییراتی در دلتای رودخانه شده است.
محبوبه جمشیدی بدر،
دوره 16، شماره 41 - ( 1-1394 )
چکیده
کمپلکس آلمابولاغ در شمال غرب استان همدان و در پهنه ساختاری سنندج-سیرجان قرار گرفته است و شامل انواعی از سنگهای دگرگونی درجه پایین و دو نوع توده نفوذی فلسیک و مافیک است. این تحقیق در مورد توده نفوذی مافیک کمپلکس آلمابولاغ می باشد، سنگهای این توده بافتهای افیتیک، ساب افیتیک و اینترگرانولار دارند و دارای کانیهای اصلی پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن، آمفیبول و با فراوانی کمتر کانیهای کوارتز، آلکالی فلدسپار و کانیهای اُپک هستند. کانیهای ثانویه این توده شامل کانیهای اپیدوت، کلریت و آمفیبولهایی است که در حاشیه کانیهای کلینوپیروکسن تشکیل شدهاند. شیمی کانیهای این توده شامل: کلینوپیروکسن از نوع اوژیت، آمفیبول از نوع چرماکیت، پلاژیوکلاز در محدودهی آندزین تا لابرادوریت، آلکالی فلدسپاراز نوع آنورتوکلاز و کانیهای اُپک از نوع ایلمنیت میباشد. سری ماگمایی توده مافیک کمپلکس آلمابولاغ بر مبنای شیمی سنگ کل کالکوآلکالن است و عنصر Nb نرمالیزه شده به گوشته اولیه دارای آنومالی منفی بوده که معرف محیط های فرورانشی میباشد. بر مبنای شیمی کانی پیروکسن سری ماگمایی توده نفوذی مافیک آلمابولاغ از نوع کالکوآلکالن و محیط تکتونیکی آن مربوط به محیطهای فرورانشی است. جایگیری این توده بر اساس ترمومتر پیروکسن-آمفیبول و بارومتر آمفیبول در حرارت 900-750 درجه سانتی گراد و فشار (عمق) 7-6 کلیوبار است. ماگمای اولیه توده نفوذی مافیک کمپلکس آلمابولاغ بر مبنای نسبت Sm/Yb و La/Sm از ذوب بخشی گارنت-اسپینل لرزولیت منشا گرفته و در اواخر ژوراسیک- اوایل کرتاسه در مناطق فرورانشی قبل از بسته شدن کامل نئوتتیس در زون سنندج-سیرجان تشکیل شده است.
رضا علی پور، سید احمد علوی، محمد رضا قاسمی، محمد مختاری، علی رضا گلال زاده،
دوره 16، شماره 41 - ( 1-1394 )
چکیده
این پژوهش با استفاده از نیمرخ های لرزه نگاری بازتابی هندسه ساختار راندگی تاقدیس نفتی آغاجاری بر روی تاقدیس مارون در فروبار دزفول (جنوب باختر ایران) را مورد بررسی قرار می دهد. این دو تاقدیس دارای روند شمال باختری – جنوب خاوری می باشند که بخش شمالی منطقه مورد مطالعه تاقدیس آغاجاری برروی تاقدیس مارون رانده شده است. در جنوب منطقه مورد مطالعه و نیمرخ های لرزه نگاری 4 و5 تاقدیس مارون در حال شکل گیری است و میل این تاقدیس قابل مشاهده است و بیشتر دگرشکلی در تاقدیس آغاجاری متمرکز می باشد. همچنین در بخش میانی منطقه مورد مطالعه تاقدیس مارون شکل گرفته، ولی راندگی ها در این بخش از تاقدیس عمل نکرده اند و بیشترین راندگی تاقدیس آغاجاری روی مارون دیده می شود. در بخش شمالی نیز در هر دو تاقدیس یک راندگی با ریشه نسبتا عمیق در یال جنوبی دیده می شود و در هر دو تاقدیس با ادامه دگرریختی یک راندگی بالایی از سازند گچساران به سطح رسیده و نهایتا در انتهای شمال باختری منطقه مورد مطالعه در هر دو تاقدیس یک راندگی با ریشه نسبتا عمیق در یال جنوبی دیده می شود که به سمت بالا انتشار یافته و یک پس راندگی از راندگی عمقی اصلی هر دو تاقدیس منشعب شده است. البته در تاقدیس مارون با ادامه دگرریختی یک راندگی بالایی از سازند گچساران به سطح رسیده است که در تاقدیس آغاجاری دیده نمی شود که نشان می دهد تاقدیس مارون در عمق کمتری قرار دارد.
مریم سلطانی نجف آبادی، سید احمد بابازاده،
دوره 16، شماره 42 - ( 1-1394 )
چکیده
گونههای متنوع Alveolinaبرای چینهنگاری زیستی سنگهای رسوبی ائوسن اهمیت دارند. در این تحقیق برای اولین بار گونههای Alveolina در برشهای چلونک،کلاتهرود و شرق بینآباد از شرق ایران گزارش و سن برشهای بررسی شده ائوسن پیشین و میانی تعیین میشود. در برش چلونک با ضخامت 245 متر مجموعاً 55 نمونه برداشت شده است. در این برش چهارزونتشخیص داده شده است که عبارتند از:
Alveolina solida-Alveolina globula interval range zone, Alveolina solida-A.globosa interval range zone, Alveolina globusa total range zone. Alveolina aragonesis total range zone.
بر اساس گونههای شاخص
Alveolinanaavellana, A. aragonensis, A. globula, A.leupoldi, A. globusa, A. elliptica nutalli, A.rotundata, A. corbarica, A. solida
سن برش چلونک ائوسن پیشین پیشنهاد میشود. همچنین در این زون زیستی گونههایی گزارش شده است مانند:
Cuvilierina valensis, Nummulites globulus, Nummulites atacicus
در برش کلاته رودبا ضخامت242 متر درمجموع80 نمونه برداشت و بررسی شد. در این برش چهار بیوزون شناسایی شد:
Alveolina solida-Alveolina globosa interval range zone, Alveolina globosa total range zone, Alveolinaaragonensis-A. canavariiinterval rangezone, Alveolina canavarii total range zone.
بر اساس گونههای شاخص
Alveolina aragonensis, A. decipiens, A. Avellana, A. laxa, A.pasticillata, A. canavari. A. globosa, A. solida, A
سن پیشنهادی برش کلاته رودائوسن پیشین است. در برش شرق بینآباد، ضخامت 900 متر است و مجموعاً 150 نمونه برداشت و بررسی شدند. در این برش نیز چهار بیوزون تشخیص داده شد که عبارتند از:
Glomalveolina lepidula-Alveolina solida interval range zone, Alveolina elliptica nutali-Alveolina corbarica interval range zone, Alveolina corbarica total range zone, Alveolina ruetimeyeri-A.levantina assemblage zone
بر اساس گونههای شاخص
solida. A.elliptica nuttalli, AAlveolina corbarica, A. roetimeyeri, A. decipiens. Glomalveolina lepidula A.levantina,
سن این برش ائوسن پیشین است.
اسماعیل درویشی، محمود خلیلی، علیرضا ندیمی،
دوره 16، شماره 42 - ( 1-1394 )
چکیده
تودۀ گرانیتی مرزیان ازنا یکی از جمله تودههای نفوذی متعدد پهنۀ ساختاری سنندج- سیرجان است که دارای ترکیب سنگشناسی لوکوگرانیت، گرانیت و گرانودیوریت است. همچنین در هالۀ همبری این توده (کردیریت و آندالوزیت شیست) لوکوگرانیتهای تورمالین و گارنتدار، آپلیت، پگماتیت، سنگهای میلونیتی شده و میگماتیتهای تزریقی رخنمون دارند. کانیهای عمده آنها شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، فلدسپار پتاسیمدار، بیوتیت، موسکویت، تورمالین، گارنت است. بررسیهای ساختاری بیانگر وجود پهنههای برشی بهویژه در قسمتهای جنوب خاوری و با روندهای شمال باختری- جنوب خاوری، شمال، شمال خاوری- جنوب، جنوب باختری است و بررسیهای ریز ساختاری نشاندهندۀ وجود چهار نوع ریز ساختار: 1) ریز ساختارهای ماگمایی، 2) ریزساختار حالت جامد دما بالا، 2) ریزساختار حالت جامد کم دما، 4) ریزساختار نیمه میلونیتی و میلونیتی در منطقه است.
پهنههای برشی اکثر سنگهای منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد. نشانگرهای سوی برش مانند فابریک S-C، پورفیروکلاست و پورفیروبلاستهای نامتقارن، کینک نوارهای شکن بیوتیت و فلدسپارها، میکاها و آندالوزیتهای ماهیگون و ریزساختارهای دومینو و بودین شده فلدسپار و تورمالین بیانگر تغییرات شکلپذیر با حرکت فشارشی برشی راستبر حاکم بر منطقه هستند. مجموع شواهد، بیان کنندۀ این واقعیت است که پهنههای حالت ماگمایی و جامد دمای زیاد در شرایط رخساره شیست سبز تا آمفیبولیت پایینی (500-300 درجۀ سانتیگراد)، همزمان با جایگیری تودههای گرانیتی روی داده است و پهنههای حالت جامد کم دما، نیمه میلونیتی و میلونیتی و ساختارهای شکننده حاصل فعالیتهای پس از جایگیری توده گرانیتی هستند.
فریبرز مسعودی، فاطمه نادری،
دوره 16، شماره 42 - ( 1-1394 )
چکیده
منطقۀ علیآباد دمق در جنوب همدان، و شمال باختر سنندج- سیرجان واقع شده است. در این منطقه انواع متنوعی از سنگهای دگرگونی با عناصر متنوع فابریک رخنمون دارند. در این تحقیق سنگهای دگرگونی این منطقه بر اساس ریزساختارهای موجود از نظر دما بررسی شده است. در این گستره دگرشکلیها در طول مدت تغییر دمای منطقه صورت گرفتهاند. در سنگهای دگرگونی سه نسل برگوارگی و چهار مرحله دگرریختی قابل مشاهده است. رشد پورفیروبلاستها نسبت به برگوارگیها و شواهد ریزساختاری موجود در آنها بیانگر آغاز دگرشکلیها در دگرگونی ناحیهای پیشرونده است، در صورتیکه رشد میکاها و کلریتها بهصورت پس از تکتونیک نسبت به S3، نشاندهندۀ ادامه دگرگونی بهصورت دگرگونی پسرونده است. اوج این دگرگونی در منطقۀ رخساره شیست سبز تا اول رخساره آمفیبولیت تعیین میشود. شواهد دگرشکلی در گرانیت میلونیتها و سنگهای دگرگونی واقع در منطقه علیآباد دمق نشان از تأثیر دگرگونی دینامیک و تشکیل یک پهنه برشی وسیع از نوع شکلپذیر بهدنبال دگرگونی ناحیهای است. شواهد دگرشکلی در کربنات میلونیتها، حضور پهنهای برشی راستگرد در منطقه را تأیید میکند. دمای دگرشکلی در دگرگونی دینامیک بر اساس ماکلهای کلسیت در مرمرهای میلونیتی بیشتر از 200 درجۀ سانتیگراد تخمین زده شد. در این تحقیق با توجه به عکسالعمل کانیهای سازنده سنگهای منطقۀ بررسی شده و بهطور کلی دگرریختیها در برابر حرارت و نرخ کرنش، پهنه برشی از نوع شکلپذیر تا شکننده معرفی میشود.
مریم سادات میرعابدینی، مریم آق اتابای،
دوره 16، شماره 42 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینلرزۀ بلده-کجور که از بزرگترین زمینلرزههای صد سال اخیر نزدیک به تهران محسوب میشود، در خرداد 1383 در دامنۀ شمالی البرز روی داده است. در این پژوهش تغییرات مکانی پارامترهای فرکتالی برای بررسی الگوی لرزهخیزی منطقۀ بررسی شده است. بهمنظور ترسیم نقشههای تغییرات مکانی، ابعاد فرکتالی مکانی روکانون زمینلرزهها (De)، توزیع زمانی رویداد آنها (Dt) و b-value قبل و بعد از شوک اصلی محاسبه شد. نتایج نشان داد که پیش از زمینلرزۀ بلده-کجور مقدار این پارامترها در بخش خاوری روکانون اندک است. بهنظر میرسد کم بودن این پارامترها پیش از زمینلرزه بلده-کجور بهدلیل وجود خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه و نیز زمینلرزههای کوچکتر پس از آن باشد. در محدودۀ اطراف روکانون زمینلرزه کاهش میزان لرزهخیزی (آرامش لرزهای) مشاهده میشود. بعد از زمینلرزه مقدار پارامتر b-value و Dt در محدودۀ روکانون و بخش باختری اندک است. کم بودن این پارامترها بعد از زمینلرزه بهدلیل تأثیر خوشۀ پسلرزهها و آزاد شدن تنش در زمان زمینلرزه و در توالی پسلرزهها است. در نقشۀ لرزشی زمینلرزه نیز زیاد بودن شدت زمینلرزه در این بخش مشاهده میشود. مقدار De بعد از رویداد شوک اصلی همچنان زیاد است. کم بودن b-value و زیاد بودن De سطح بالایی از فعالیت لرزهخیزی را در منطقه نشان میدهد. در مجموع نتایج این تحقیق نشان میدهد که پارامترهای فرکتالی به خوشهبندی مکانی و زمانی زمینلرزهها بسیار حساس هستند و از آنها میتوان بهعنوان ابزار پژوهشهای پیشنشانگرهای لرزهای زمینلرزههای بزرگ استفاده کرد.
حمیدرضا ناصری، زهرا کی همایون، محمد نخعی،
دوره 16، شماره 42 - ( 1-1394 )
چکیده
با هدف شناخت خصوصیات انتقالی آبخوان و نحوۀ انتقال نیترات با سیستم جریان آب زیرزمینی در محدودۀ تمرکز فعالیتهای کشاورزی دشت لنجانات، پس از تعیین غلظت این آنیون بهصورت فصلی، جریان آب زیرزمینی در آبخوان مدلسازی شده و سپس انتقال نیترات با آن شبیهسازی شده است. سنجش فصلی غلظت نیترات در نمونههای آب زیرزمینی محدودۀ بررسی شده و مقایسۀ آن با استانداردهای آب شرب انسان و دام و آبیاری حاکی از غلظت بیش از حد استاندارد این آنیون در آب زیرزمینی دشت است. نتایج مدلسازی جریان آب زیرزمینی با استفاده از کد MODFLOW نشان میدهد که سیستم جریان آب زیرزمینی دشت لنجانات متأثر از خصوصیات ثابت هیدروژئولوژی آبخوان است. تنشهای غیرطبیعی وارد بر سیستم جریان از طریق میزان زیاد پمپاژ از چاههای استفاده شده، سبب افت سطح ایستابی و کاهش ذخیرۀ آبخوان شده است. نتایج حاصل از واسنجی و تحلیل حساسیت مدل انتقال نیترات با استفاده از کد MT3DMS نشان میدهد که تغذیۀ نیترات از سطح، میزان تجزیۀ مرتبۀ اول، تخلخل مؤثر و بارش، بیشترین تأثیر را در ورود و ماندگاری این آنیون در آب زیرزمینی محدودۀ بررسی شده دارد. شرایط اکسیدی حاکم بر آبخوان لنجانات و وجود غلظتهای زیاد اکسیژن در آب زیرزمینی به همراه مقادیر اندک مواد آلی سبب کاهش میزان نیتراتزدایی در آبخوان شده است. نیمهعمر آنیون نیترات در آبخوان بررسی شده بیش از 5/2 سال است و حرکت آن عمدتاً از طریق انتقال همرفت انجام میشود. بر اساس نوع و میزان حاصلخیز کنندههای نیتراته مصرفی در محدودۀ بررسی شده و کارایی جهانی جذب نیتروژن و با توجه به جرم محاسبه شده برای نیترات ورودی به آبخوان با مدل انتقال، میزان نیتروژن فروشویی شده به آب زیرزمینی محدودۀ بررسی شده 1-yr1-kgNha 108 است.
فاطمه نوری سندیانی، حسین عزیزی،
دوره 16، شماره 42 - ( 1-1394 )
چکیده
در جنوب شرق صحنه و در شمال رودخانه گاماسیاب، در غرب ایران تودههای پراکنده گابرویی با روند شمال شرق- جنوب غرب که بخشی از مجموعه افیولیتی زاگرس هستند رخنمون دارند. این مجموعه از واحدهای مجاور بهوسیلۀ گسلهای عمیق جدا شده است و در بعضی بخشها نیز دایکهای پیروکسنیتی آنها را قطع کردهاند. شواهد صحرائی، پتروگرافی و ژئوشیمیایی این سنگها نشان میدهد که تغییرات شدیدی در مجموعه کانیایی و فراوانی عناصر این سنگها نسبت به گابروهای سالم روی داده است. بهعلاوه نسبتهای ایزوتوپی زیاد 143Nd/144Nd (512945/0-513021/0) و نسبتهای کم 87Sr/86Sr (70334/0- 70656/0) از یک منشأ گوشتهای تهیشده زیراقیانوسی برای این سنگها حکایت دارد. ثابت ماندن تغییرات نسبتهای ایزوتوپی 143Nd/144Nd همزمان با افزایش نسبتهای ایزوتوپی 87Sr/86Sr، همچنین تهیشدن شدید این سنگها از SiO2 و غنی شدن آنها از CaO و Al2O3 دلالت بر واکنش شدید گابروها با آب دریا دارد. مجموعه کانیهای این سنگها شامل گراسولار/ هیدروگراسولار، آندرادیت، اپیدوت، پرهنیت، وزوویانیت و دیوپسید است که نشانگر فرایند رودنگیتی شدن گابروها در آبهای نه چندان عمیق در محیطی قلیایی است.