جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای شیری

سعیده شیری، رقیه فخرپور، کریم آزالی علمداری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف؛ سارکوپنی یک اختلال پیشرونده و عمومی عضله اسکلتی است که شامل از دست دادن سریع توده و عملکرد عضلانی است که با افزایش پیامدهای نامطلوب همراه است، با شیوع روزافزون بیماری آلزایمرو سارکوپنیا و همچنین مشکلات دریافت درمان‌های مؤثر، کشف درمان‌های جایگزین از طریق رویکردهای جدید ضروری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات هوازی تداومی بر بیماری سارکوپنیا، تغییرات میوفیبریل‌ها در عضله‌ی اسکلتی و عملکرد ورزشی در رت‌‌های سالمند مبتلا به آلزایمر بود تا تاثیر فعالیت بدنی بر کاهش بیماری سارکوپنیا و تغییرات میوفیبریل‌ها در عضله اسکلتی و عملکرد ورزشی در رت‌های سالمند مبتلا به آلزایمر سنجیده شود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش حاضر،40 سر رت نژاد ویستار سالمند (11ماهه) با دامنه وزنی300 الی 350 گرم ، از مرکز انستیتو پاستور تهران تهیه و به آزمایشگاه منتقل شدند. رت‌ها به طور تصادفی در چهار گروه ده‌تایی شامل سالم کنترل، سالم تمرین، بیمار کنترل، بیمار تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین در یک برنامه تمرینی هوازی تداومی شش هفته‌ای شرکت کردند. گروره بیمار در مدت زمان 14 روز با تزریق اسکوپولامین که به صورت داخل صفاقی انجام شد، به آلزایمر مبتلا شدند و پس از حصول اطمینان از القای آلزایمر با استفاده از تست تشخیص شیء جدید، گروه تمرین در یک برنامه تمرینی هوازی تداومی شش هفته‌ای شرکت کردند. قبل و بعد از شروع دوره تزریق و تمرین، داده‌های مربوط به اندازه‌گیری متغیرها جمع‌آوری شدند و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss، قبل از تجزیه و تحلیل آماری، همه متغیرها از نظر نرمال بودن و همگنی واریانس به ترتیب با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و لون بررسی شدند. برای بررسی اختلافات بین گروه‌های مورد مطالعه از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید.
نتایج: براساس نتایج بعد از شش هفته تمرینات هوازی تداومی با توجه به اندازه‌گیری اجزای بافتی در عضله سولئوس و EDL رت‌های گروه سالم تحت تمرین افزایش جزئی در وسعت پارانشیم بافتی و قطر فیبرهای عضلانی را در مقایسه با گروه شاهد سالم نشان داد، لکن این تغییرات معنی‌دار نبود. کمی‌سازی وسعت اجزای بافتی در عضله سولئوس و EDL رت‌های مورد مطالعه، کاهش معنی‌دار پارانشیم عضلانی و همچنین کاهش قابل توجه میانگین قطر فیبرهای عضلانی را در گروه بیمار نسبت به گروه شاهد سالم نشان داد (01/0>p). بروز ادم میان بافتی و توسعه بافت همبند نیز در عضله سولئوس گروه بیمار در مقایسه با  گروه شاهد سالم مشاهده شد به ترتیب 001/0>p و 01/0>p. این تغییرات آتروفیک به طور قابل توجهی با انجام تمرین بدنی مهار شد. مساحت پارانشیم عضلانی و میانگین قطر فیبر‌های عضله سولئوس و EDL در موش‌های گروه بیمار تحت تمرین در مقایسه با موش‌های گروه بیمار به طور معنی داری افزایش بافت (05/0>p) و میزان ادم بافتی و وجود بافت همبند کاهش معنی داری را نشان داد (به ترتیب 01/0>p و 05/0>p.  لازم به ذکر است، انجام تمرینات در گروه بیمار هرگز نتوانست تغییرات بافتی ایجادشده در عضله سولئوس و EDL موش‌ها را تا حد طبیعی خود بهبود بخشد و از لحاظ پارامترهای مورد بررسی آسیب، همواره بین گروه بیمار تحت تمرین و شاهد سالم تفاوت معنی دار برقرار بود (05/0>p). نتایج نشان داد که تمرینات هوازی تداومی اثرات مثبتی بر پیشرفت بیماری رت‌های سالمند مبتلا به آلزایمر دارد.
 
راضیه شیری، حجت‌اله نیک‌بخت، ماندانا غلامی، خسرو ابراهیم،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده

مدت­‌زمان قرارگرفتنِ عضله تحت تنش از متغیرهای تمرینات قدرتی است که در سازگاری‌­های ناشی از آن نقش دارد. مطالعۀ حاضر، با هدف بررسی اثر شش‌­هفته تمرین مقاومتی با مدت زمان تحت تنش متفاوت عضله بر مقادیر VEGF و اندوستاتین سرم زنان جوان سالم انجام شد. 20 نفر از دانشجویان دختر (2/03±22/65 سال) در این مطالعه مشارکت کردند. آزمودنی‌ها به‌طور تصادفی و مساوی در دو گروه با مدت زمان تحت تنش یک ثانیه- یک ثانیه (Normal Speed Contraction) و سه ثانیه- سه ثانیه (Slow Speed Contraction) قرار گرفتند. بار تمرینی در هر دو گروه یکسان بود و تمرین مقاومتی به­‌صورت دایره‌ای در هشت ایستگاه، به‌­مدت شش­‌هفته و سه روز در هفته انجام شد. جهت بررسی متغیرهای پژوهش قبل از دورۀ تمرینی و 48 ساعت بعد از آخرین جلسۀ تمرین، از آزمودنی‌ها نمونۀ خون گرفته شد. دادهها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس در سطح معنی‌داری 0/05P≤ ارزیابی شدند. بین مقادیر سرمی VEGF و اندوستاتین دو گروه اختلاف معنی­‌داری مشاهده نشد (0/05P). در آزمون قدرت پا، گروه SSC افزایش قدرت بیشتری را گزارش کردند. اگرچه در شاخص‌­های مربوط به رگ‌­زایی تغییری در دو گروه در مدت شش‌­هفته مشاهده نشد و به‌­احتمال زیاد برای تغییر این شاخص به تمرین بیشتری نیاز است، اما تمرین با زمان تحت تنش بیشتر (سه ثانیه- سه ثانیه)، ممکن است افزایش قدرت بیشتری را در شش‌­هفته به‌­دنبال داشته باشد.

شیرین یزدانی، نادر فرهپور،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده

مقدمه و هدف: اگرچه مستند است که در ناهنجاری اسکلیوز راستای ستون فقرات و لگن تغییر می­یابد، لیکن اطلاعات دقیقی درباره تأثیر این تغییرات در بیومکانیک اندام تحتانی هنگام راه رفتن وجود ندارد. ازاین‌رو هدف این مطالعه مقایسه توان مفاصل اندام تحتانی بیماران اسکولیوز نوجوانی ناشناخته و افراد سالم هنگام راه رفتن بود. روش‌شناسی: با استفاده از دستگاه تحلیل حرکتی با 4 دوربین Vicon و دو صفحه نیروی کیستلر، متغیرهای کینماتیکی و کینتیکی راه رفتن 20 دختر نوجوان مبتلا به اسکولیوز و 20 دختر سالم ثبت و سپس با استفاده از نرم­افزارهای Vicon Nexus و Polygon توان مفاصل ران، زانو و مچ پای راست و چپ در صفحه ساجیتال محاسبه شد. داده­ها با استفاده از روش آماری ANOVA در سطح معنی­داری 05/0>α   پردازش شدند. یافته­ها: جذب توان زانوی راست بیماران اسکولیوز به‌طور معنا­داری 5/12% کمتر از افراد سالم بود (01/0=p). به‌غیراز جذب توان در زانوی راست، بین میزان جذب و تولید توان در سایر مفاصل پای راست و چپ بیماران اسکولیوز و افراد سالم تفاوتی مشاهده نشد (0/05<p). بحث و نتیجه‌­گیری: ناهنجاری اسکولیوز، با کاهش جذب توان زانو همراه است. با توجه به اینکه کاهش یک‌طرفه و نامتقارن جذب توان در زانو ممکن است با تغییرات نامتقارن گشتاور، نیروی عکس­العمل و عملکرد عضلات مرتبط باشد، می­تواند احتمالاً عامل اعمال نیروی نامتقارن به لگن و متعاقباً پیشرفت انحناء اسکولیوز شود.

فریده اعلاباف یوسفی، رقیه پوزش جدیدی، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری، جواد وکیلی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

هدف: هدف تحقیق تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر مقدار بیان FSTL1، Smad7 و کلاژن‌های نوع I، III و IV بطن چپ موش‌های صحرایی نر مدل سکته قلبی بود. روش‌شناسی: پس از القای سکته قلبی، 48 سر موش صحرائی به پنج گروه: مرجع، تمرین، کورکومین، توأم (تمرین+کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. پس از کشتار گروه مرجع برای تأیید بروز سکته، کورکومین روزانه 15 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ استفاده شد. جلسات تمرین HIIT پنج روز در هفته، هر جلسه شامل 60 دقیقه متشکل از 10 وهله (هر وهله چهار دقیقه) دویدن با شدت 90-85 درصد از vVO2 peak با دو دقیقه فاصله استراحت فعال در بین تکرارهای دویدن با شدت 50-45 درصد از vVO2 peak برگزار شدند. مقدار بیان پروتئین‌های FSTL1، Smad7 و همچنین کلاژن‌های I، III و IV بافت بطن چپ توسط وسترن بلات اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: پس از هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توأم، وزن قلب به‌طور معنی‌داری بیشتر (به ترتیب 001/0=P، 018/0=P و 001/0=P) و مقدار بیان کلاژن نوع IV کمتر (001/0=P در هر سه مورد) از گروه کنترل بودند. فقط در گروه توأم مقدار بیان کلاژن نوع III قلب به‌طور معنی‌داری کمتر (033/0=P) و FSTL و Smad7 (001/0=P) و Smad7 (008/0=P) بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه‌گیری: کاهش کلاژن نوع IV بدون مرگ‌ومیر در اثر اعمال هر سه مداخله، شاید به ایمن بودن تمرین HIIT و مکمل کورکومین برای کاهش روند فیبروز قلبی متعاقب سکته دلالت کند؛ اما فقط مداخله توأم سبب کاهش بیان پروتئین کلاژن نوع III و افزایش FSTL و Smad7 در بطن چپ دچار سکته شد که زمینه تجویز توأم کورکومین و HIIT برای کسب نتایج بهتر را فراهم می‌کند؛ اما به دلیل محدودیت‌های تحقیق و کمبود شواهد انسانی، همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر باقی است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb