جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای کردی

سمیرا عمادی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

بر هم خوردن هموستاز میانجی های تنظیم کننده سیستم ایمنی گیرنده آریل هیدروکربن (AhR) و اورنیتین دکربوکسیلاز-1 (ODC-1) در پاتوژنز بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) نقش دارد. فعالیت های بدنی در کنترل و بهبود علائم ببماری MS نقش دارند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر 4 هفته فعالیت در محیط غنی شده بر بیان های ژن AhR   و ODC-1 در بافت مخچه مدل موش MS انجام شد. این مطالعه تجربی روی 30 موش ماده C57BL/6 انجام شد. موش ها در 3 گروه 10 تایی شامل 1) کنترل سالم، 2) مدل تجربی بیماری MS و 3)  فعالیت در محیط غنی شده توزیع شدند. در گروه سوم حیوانات پس از القا انسفالومیلیت خود ایمن تجربی (EAE) به مدت 4 هفته در محیط غنی شده زندگی کردند. نمره بالینی از زمان القاء تا 28 روز روزانه ثبت می شد. بیان ژن های AhR  و ODC-1 در مخچه با تکنیک RT-PCR اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل دادها با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه در سطح معنی داری کمتر از 05/0 انجام شد.فعالیت در محیط غنی شده بیان ژن AhR   را در مقایسه با گروه EAE به طور معنی داری کاهش داد (02/0= P) و بیان ژن  ODC-1 را  نیز کاهش داد ولی از نظر آماری معنی دار نبود (28/0= P). همچنین نمره بالینی پس از فعالیت در محیط غنی شده به طور معنی داری بهبود یافت (001 /0= P). تغییر سبک زندگی و فعالیت در محیط غنی شده منجر به تنظیم کاهشی بیان ژن های  AhR   و ODC-1  شد و نمره بالینی حیوانات بهبود یافت.
حمید عباسی بافقی، محمد حسن کردی اشکذری، عبدالمجید هراتی زاده، سعید عابدین زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مچ پا یکی از شایعترین آسیبهای ورزشی می­باشد که بـه دلایلـی ماننـد برخـورد مسـتقیم بـا بازیکـن حریـف یـا زمیـن، تـکل­هایـی کـه از سـمت داخـل و خــارج و پــرش و فرود ایجاد می­گردد. از بین این آسیب­ها، اسـپرین خارجـی مـچ پـا از شـایع­تریـن آسیب­ها مـی­باشـد که با ناپایداری مچ پا همراه است. هدف از تحقیق حاضر مقایسه تمرینات تعادلی و هاپینگ بر حس عمقی ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا می­باشد.
مواد و روش ها: تعداد 30 ورزشکار مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا در 2 گروه های مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت تصادفی تقسیم شدند. گروه اول شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی­مچ پا تمرینات هاپینگ (15 نفر)، گروه دوم شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا تمرینات تعادلی (15 نفر) بود. در ابتدا با کمک عکسبرداری حس عمقی مفصل مچ پای آنها ارزیابی شد و سپس به مدت 6 هفته به تمرینات پرداختند و در انتها مجددا حس عمقی مفصل مچ پا ارزیابی شد. جهت تجزیه وتحلیل داده­های این پژوهش ازنرم افزار  SPSSنسخه 20 استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد تمرینات تعادلی و هاپینگ به طور معناداری باعث کاهش خطای مطلق بازسازی دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن مچ پا شدند (p<0/05). همچنین بین دو گروه تمرینات تعادلی و هاپینگ تفاوت معناداری وجود دارد (p<0/05).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات تعادلی و هاپینگ باعث بهبود حس عمقی مفصل مچ پا ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا گردیده است و همچنین تمرینات هاپینگ نسبت به تعادلی اثر بخشی بیشتری دارند.

 

ابراهیم متشرعی، محمدرضا کردی، احمد فرخی، ولی اله کاشانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 7-1390 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر، تدوین هنجار ویژگیهای بیوانرژیک بازیکنان نخبه مرد و زن بدمینتون کشور به
تفکیک جنسیت است. روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی هنجارساز است. جامعه آماری
128 ، پژوهش حاضر شامل تمامی بازیکنان مرد و زن نخبه و زبده بدمینتون ایران در سال 1389
6/ 19 سال، قد 13 /92 ± 3/ بازیکن نخبه و زبده شامل 64 بازیکن نخبه و زبده مرد (با میانگین سن 40
9/27 سال) و  2/ 70 کیلوگرم و سابقه فعالیت رقابتی 68 / 46 ± 6/ 176 سانتیمتر، وزن 77 / 53 ±
163 سانتیمتر، وزن / 90± 5/ 17 سال، قد 87 / 00 ±2/ 64 بازیکن نخبه و زبده زن (با میانگین سن 44
6/27 سال) و نمونه آماری با جامعه آماری  1/ 56/18 کیلوگرم و سابقه فعالیت رقابتی 55 ± 5/75
برابر بود. با توجه به ویژگیها و نیازمندیهای اختصاصی ورزش بدمینتون، توان هوازی، توان
بی هوازی بی لاکتیک و توان بی هوازی با لاکتیک مورد اندازهگیری قرار گرفت. همچنین براساس توزیع
نمرات به دست آمده، جدول های فراوانی و نقاط درصدی بازیکنان به تفکیک جنسیت، جهت تدوین
ترسیم شد و سپس براساس هنجار درصدی به spss- هنجارهای مربوط، با استفاده از نرم افزار 15
دست آمده و براساس مقیاس رایج لیکرت، دستهبندی عملکرد بازیکنان صورت گرفت. همچنین از
یک نمونهای جهت مقایسه ویژگیهای بیوانرژیک بازیکنان نخبه و زبده کشور با بازیکنان t آزمون
نخبه جهانی استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان داد که میانگین توان هوازی بازیکنان مرد و زن نخبه و
44 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه به طور معنیداری از / 55 و 05 / زبده بدمینتون ایران با مقادیر 16
p < بازیکنان مرد و زن نخبه جهانی با مقادیر 63 و 50 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه پایینتر ( 0.01
) بود. همچنین میانگین ارتفاع پرش سارجنت بازیکنان مرد و زن نخبه و زبده بدمینتون ایران بامقادیر 63 و 48 سانتی متر نسبت به بازیکنان مرد زن نخبه جهانی بدمینتون با مقادیر 63 و 56
اما توان بیهوازی با لاکتیک بازیکنان مرد و زن ( p < سانتی متر به شکل معن یداری پایینتر ( 0.01
نخبه و زبده بدمینتون کشور در وضعیت مناسبی قرار داشت. نتایج تحقیق بیانگر نیاز به توجه،بازنگری و طراحی تمرینات اختصاصی در جهت توسعه و بهبود توان هوازی و بیهوازی بیلاکتیک
در بین بازیکنان بدمینتون کشور است.


محمد رضا کردی، محمد همتی نفر، فاطمه احمدی، علی اصغر رواسی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

 ویبریشن کل بدن به­عنوان روشی جدید و مکمل برای فعالیت عصبی ـ عضلانی، باعث تحریک مکانیکی این سیستم می­شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ویبریشن بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 دانشجویان دختر تمرین­کرده بود. 20 دانشجوی دختر رشته تربیت­بدنی با میانگین و انحراف ­استاندارد سنی 2/2±75/21سال، وزن 28/7±25/54 کیلوگرم و BMI 44/2±1/20 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10n=) و کنترل (10n=) قرار گرفتند. تمرینWBV به مدت10 روز با فرکانس 30 هرتز و دامنه 10 میلی­متر در 6 وضعیت­ بدنی مختلف انجام شد. نمونه­های خونی 24 ساعت قبل و بعد از تمرینWBV اندازه­گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون آماری t همبسته و مستقل استفاده شد. یافته­های تحلیل آماری نشان داد 10 روز برنامه تمرین WBV منجر به افزایش معنی‌دار قدرت، سرعت، توان، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 در گروه تجربی شد (05/0≥P)، در­­ حالی ­که چابکی در این گروه تغییر معنی‌داری نداشت. یافته­ها نشان داد برنامه تمرینیWBV می­تواند به­عنوان یک شیوه تمرینی جدید و مکمل در کنار سایر روش­های تمرینی جهت بهبود مقادیر هورمون­های آنابولیکی و عوامل آمادگی جسمانی استفاده شود.


ندا رضوان خواه گلسفیدی، محمدحسین علیزاده، محمدرضا کردی،
دوره 12، شماره 8 - ( 7-1393 )
چکیده

مؤلفه زمان در اثربخشی تمرینهای اصلاحی و ماندگاری آن توجه پژوهشگران را برانگیخته است. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین اصلاحی
و ماندگاری آن پس از چهار ماه بر لوردوز افزایشیافته کمری دانشآموزان پیش و پس از بلوغ است. آزمودنیها شامل 46 دختر 01 و 01 سال قوس کمری
افزایشیافته داشتند که به دو گروه تجربی ) 23 n= ( و گروه کنترل ) 23 n= ( تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته و هفتهای سه جلسه در برنامه تمرینهای
اصلاحی شرکت کردند و گروه کنترل فعالیتهای عادی خود را ادامه دادند. در آغاز و پایان دوره و چهار ماه پس از تمرینها، قوس کمری آزمودنیها با استفاده
از خطکش منعطف اندازهگیری شد. دادهها بهکمک آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری و α در سطح معناداری 1.10 انجام شد . نتایج نشان داد
که پس از تمرین میزان لوردوز کمری افزایشیافته در دختران نابالغ و بالغ کاهش معنیداری پیدا کردند ) 1.10 p> (. میانگین زاویه لوردوز در گروههای تجربی
در پسآزمون دوم افزایش پیدا کرد ) 1.10 p> (. درحالیکه در گروه کنترل در این زمانها تفاوت آماری معنیدار نبود. نتایج تحقیق نشاندهنده تأثیر تمرینها بر
قوس کمر افزایشیافته آزمودنیهای نابالغ و بالغ است، هرچند اثربخشی تمرینها پس از بلوغ به مراتب مؤثرتر از قبل از بلوغ بوده است. ماندگاری اثر تمرین
نشان میدهد آزمودنیها به شرکت در برنامه تمرینهای اصلاحی مستمر نیاز دارند و با نتایج دلخواه زودهنگام نباید برنامه تمرینی را رها کرد.


آقای رضا اسدی، دکتر محمد رضا کردی، دکتر فاطمه شب خیز،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

فرآیندهای تخریب عصبی نقش مهمی در پیشرفت بیماری ام‌اس دارند. تمرین ورزشی مناسب و زندگی در محیط غنی‌سازی شده حرکتی (EE) می‌تواند از طریق ترشح برخی فاکتورهای رشد عصبی در هیپوکامپ ازجمله آیریزین وفاکتور نوتروفیک مشتق از مغر (BDNF) باعث بهبود و یا جلوگیری از پیشرفت بیماری شود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ۴ هفته تمرین مقاومتی و هوازی و EE بر سطوح پروتئین آیریزین و BDNF هیپوکامپ در موش‌های ماده C57BL6 مبتلا به آنسفالومیلیت خودایمنی تجربی (EAE) بود. تعداد 50 سر موش ماده (سن 8 هفته، میانگین وزن 2± 18 گرم) به‌صورت تصادفی به پنج گروه مساوی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند: 1- کنترل سالم، 2-کنترل + EAE، 3-فعالیت مقاومتی + EAE،4- فعالیت هوازی + EAE و 5- EE + EAE. هفته اول و دوم سازگاری با محیط و سپس القای EAE انجام شد. گروه‌های تمرین 5 روز در هفته روزی نیم ساعت به مدت 4 هفته تمرین کردند و گروه EE به قفس تجهیز شده خود منتقل شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی موش‌ها بی‌هوش و سپس تشریح و بافت‌برداری انجام شد. برای سنجش میزان پروتئین‌ها از روش الایزا و برای تعیین تفاوت میان متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعیبی توکی استفاده شد. تمامی تحلیل‌ها در سطح معنی‌داری 05/0 و با نرم‌افزار SPSS22 انجام شد. بیان پروتئین BDNF هیپوکامپ در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل EAE افزایش یافت. این افزایش در گروه EE و تمرین مقاومتی هم نسبت به گروه کنترل EAE و هم نسبت به گروه تمرین شنا معنادار بود. همچنین بیان پروتئین آیریزین هیپوکامپ در هر سه گروه تمرین نسبت به گروه کنترل EAE افزایش داشت که این افزایش در گروه‌های EE و تمرین مقاومتی معنادار بود همچنین بیان آیریزین در گروه EE نسبت به دو گروه تمرین هوازی شنا و تمرین مقاومتی افزایش بیشتری داشت که این افزایش نسبت به گروه تمرین هوازی شنا معنادار بود. به نظر می‌رسد فعالیت ورزشی از هر دو نوع اختیاری و اجباری می‌تواند با مکانیسم اثر متفاوت، موجب افزایش ترشح فاکتورهای رشد عصبی ازجمله آیریزین و BDNF و درنتیجه کمک به بهبود و پیشگیری از پیشرفت بیماری ام‌اس شود.

آقای کورش دهقان، دکتر خسرو جلالی دهکردی، دکتر فرزانه تقیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر بهرام عابدی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

پوکی استخوان رایج ترین بیماری متابولیکی استخوان است که عوامل مختلفی مانند شاخص پایین توده بدن و عدم فعالیت جسمانی در بروز این بیماری دخالت دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر تمرینات مقاومتی دایره‌‌ای، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامینD، تراکم مواد معدنی و شاخص های عملکردی در مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان بود. در یک آزمایش کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون پس آزمون، تعداد 60 نفر مرد سالمند مبتلا به پوکی استخوان با دامنه سنی 78-65 سال به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی دایره‌ای (15 نفر)، ویبریشن کل بدن (15 نفر)، ترکیبی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت 30 تا 60% یک تکرار بیشینه، 3 بار در هفته برای 12 هفته اجرا شد. تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) به صورت 10 حرکت ترکیبی پایین تنه و بالاتنه که روی دستگاه ویبریشن با شدت فرکانس بین  25 تا 45 هرتز، دامنه 5 تا 8 میلی متر و زمان هر حرکت 60 تا 100 ثانیه انجام گرفت. در حالی¬که گروه کنترل سبک زندگی معمول خود را حفظ کردند. متغیرهای ترکیب بدن شامل، وزن بدون چربی (LBM)، وزن بافت نرم (SLM) و وزن عضله اسکلتی (SMM) با استفاده از دستگاه  Analyzer Body Composition، سنجش تراکم استخوانی با استفاده از دستگاه DEXA و 25- هیدروکسی ویتامینD3 با استفاده از نمونه خون قبل و پس از آخرین جلسات تمرینی اندازه گیری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی همبسنته و کواریانس در سطح کمتر از 05/0 انجام شد. پس از 12 هفته مداخله، بهبود معناداری در سطوح BMD، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلانی، وزن بدون چربی و وزن عضله اسکلتی متعاقب تمرین های مقاومتی دایره ای و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. با این حال، هیچ گونه تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، وزن بدون چربی، وزن بافت نرم، وزن عضله اسکلتی (SMM)، BMD، تعادل، هیدروکسی ویتامین D3 مشاهده نشد (05/0p>).   . یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد انجام تمرینات مقاومتی دایره ای، ویبرشن و ترکیبی  به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی می تواند سبب افزایش قابل توجهی در تراکم استخوانی و شاخص های عملکردی مردان سالمند شود ولی تاثیری بر شاخص های هورمونی مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان ندارد، مطالعات بیشتر با پیگیری طولانی مدت برای تایید این یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد.

المیرا احمدی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، رضا قراخانلو، گریگوری پیرسی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاین‌های التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالاً تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاین‌ها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش می‌دهد. مطالعه حاضر به‌ منظور بررسی تأثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موش‌های ماده پس از القای EAE  انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفته‌ای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل  EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسه‌ی 30 دقیقه‌ای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر می‌رسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، می‌تواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.


 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb