جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
12 نتیجه برای موضوع مقاله:

رقیه افضلی نسب گروهی، دکتر عبدالحمید دانشجو، دکتر منصور صاحب الزمانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: عوامل عصبی عضلانی در آسیب لیگامان صلیبی قدامی در زنان ورزشکار جزء ریسک فاکتورهای قابل اصلاح هستند. هدف این تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرینات بازخوردی عصبی­-عضلانی داخلی و خارجی بر تعادل وقدرت در دختران بسکتبالیست شهرستان mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">[A1] کرمان با ریسک آسیب زیاد می­باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و با توجه به اعمال متغیر مداخله‌ای و انتخاب هدفمند آزمودنی‌ها بر اساس معیار ورود و خروج، نیمه تجربی و آینده‌نگر است. بیست بسکتبالیست mouseout="msoCommentHide('_com_2')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_2','_com_2')">[A2] به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه بازخورد درونیmouseout="msoCommentHide('_com_3')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_3','_com_3')">[M3]  (سن=78/0±73/15، وزن=/09/±38/61، قد=68/69±40/164) و بازخورد بیرونی (سن=33/1±70/14، جرم بدن=38/8±31/56، قد=±02/6±66/161) برنامه تمرینات ویژه براساس مطالعات انجام شده به مدت 8 هفته ،سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 15-20دقیقه زیر نظر آزمونگر اجرا شد. تعادل پویا با دستگاه بایودکس و قدرت با دستگاه MMT ، در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون اندازه‌گیری شدند و از آزمون آماری تحلیل کوواریانس جهت تجزیه ‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته­ها: نتایج تحقیق تفاوت معناداری دربین دوگروه در شاخص تعادل کلی و شاخص داخلی/خارجی نشان داد (001/0p=). در میزان قدرت عضله کوادریسپس و عضله همسترینگ بین دو گروه تمرینات بازخوردی خارجی و داخلی تفاوت معنا‌داری مشاهده شد (05/0P). همچنین نتایج آزمونt  زوجی نشان داد که تعادل کلی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (345/0درصد و19/0درصد)، تعادل قدامی /خلفی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (409/0درصد و22/0درصد) و تعادل داخلی/خارجی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (427/0درصد و22/0درصد) به طور معناداری نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است ( 002/ <0p). قدرت عضله کوادریسپس در گروه بازخورد خارجی 07/2 درصد و در گروه بازخورد داخلی 82/1درصد در پس آزمون نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است (001/0p=). قدرت عضله همسترینگ در گروه بازخورد خارجی 16/2 درصد و در گروه بازخورد داخلی 95/1درصد در پس آزمون نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است (001/0p=).
نتیجه‌گیری: از نتایج تحقیق می­توان این­گونه نتیجه‌گیری کرد که تمرینات بازخوردی داخلی و خارجی عصبی-عضلانی یکی از شیوه­های تمرینی مناسب جهت بهبود تعادل و قدرت عضلات زانو در دختران هست و تمرینات با بازخورد خارجی مؤثرتر از تمرینات با بازخورد داخلی بود.
واژگان کلیدی :  تمرینات عصبی-عضلانی، پیشگیری از آسیب، رباط صلیبی قدامی ،بازخورد
آقای سعید ملاحسینی پاقلعه، آقای میلاد فلاح زاده، دکتر محمدرضا امیرسیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

 مقدمه و اهداف: در دهه های گذشته کنترل لرزش دست در بیماری های اختلالات عصبی مانند پارکینسون توجه زیادی را به خود جلب کرده است. تئوری های روش تحریک عمیق مغزی به صورت حلقه بسته به طور قابل توجهی در حال افزایش است. هدف از این مقاله، ارایه یک روش حلقه بسته خودکار برای توانبخشی بیماران پارکینسونی دارای علایم لرزش دست با استفاده از یادگیری ماشین است.
مواد و روش: در مقاله حاضر از مدل ریاضی که شامل مدل عضله، عقده های قاعده ای (Basal ganglia)، قشر مغز و ناحیه حرکتی (Supplementary Motor Area) برای شبیه سازی لرزش استفاده شده است. و همچنین برای کنترل لرزش دست از کنترل کننده تناسبی-مشتق گیر-انتکرال گیر غیر صحیح (non-integer PID) و همچنین با استفاده از الگوریتم هوشمند Proximal Policy Optimization (PPO) به عنوان زیر مجموعه یادگیری تقویتی برای تنظیم ضرایب استفاده شده است.
یافته ها: از مزایای روش پیشهادی علاوه بر کاهش لرزش دست و یادگیری خودکار برای استفاده در سطح های مختلف بیماری که نتایج قابل قبولی نسبت به سایر روش های کنترلی داده است، پیاده سازی این روش به صورت عملی در دنیای واقعی به دلیل سادگی کنترل کننده و همچنین پیاده سازی آسان الگوریتم هوشمند به دلیل تنظیم خودکار ضرایب شبکه های هوش مصنوعی است.
نتیجه گیری: سیستم هوشمند پیشنهادی علاوه بر بهینه سازی علایم خروجی مانند لرزش دست در مقایسه با سایر کنترل کننده ها و همچنین قابل استفاده برای تمام سطوح بیماری به دلیل تطبیقی بودن آن، باعث کاهش چشمگیر اثرات جانبی ناشی از تحریک مداوم مغز در روش تحریک مغز به صورت حلقه باز می شود.
کلمات کلیدی: اختلال پارکینسونی، تحریک عمیق مغزی، یادگیری ماشین، یادگیری تقویتی، PPO
چکیده
مقدمه و اهداف: در دهه های گذشته کنترل لرزش دست در بیماری های اختلالات عصبی مانند پارکینسون توجه زیادی را به خود جلب کرده است. تئوری های روش تحریک عمیق مغزی به صورت حلقه بسته به طور قابل توجهی در حال افزایش است. هدف از این مقاله، ارایه یک روش حلقه بسته خودکار برای توانبخشی بیماران پارکینسونی دارای علایم لرزش دست با استفاده از یادگیری ماشین است.
مواد و روش: در مقاله حاضر از مدل ریاضی که شامل مدل عضله، عقده های قاعده ای (Basal ganglia)، قشر مغز و ناحیه حرکتی (Supplementary Motor Area) برای شبیه سازی لرزش استفاده شده است. و همچنین برای کنترل لرزش دست از کنترل کننده تناسبی-مشتق گیر-انتکرال گیر غیر صحیح (non-integer PID) و همچنین با استفاده از الگوریتم هوشمند Proximal Policy Optimization (PPO) به عنوان زیر مجموعه یادگیری تقویتی برای تنظیم ضرایب استفاده شده است.
یافته ها: از مزایای روش پیشهادی علاوه بر کاهش لرزش دست و یادگیری خودکار برای استفاده در سطح های مختلف بیماری که نتایج قابل قبولی نسبت به سایر روش های کنترلی داده است، پیاده سازی این روش به صورت عملی در دنیای واقعی به دلیل سادگی کنترل کننده و همچنین پیاده سازی آسان الگوریتم هوشمند به دلیل تنظیم خودکار ضرایب شبکه های هوش مصنوعی است.
نتیجه گیری: سیستم هوشمند پیشنهادی علاوه بر بهینه سازی علایم خروجی مانند لرزش دست در مقایسه با سایر کنترل کننده ها و همچنین قابل استفاده برای تمام سطوح بیماری به دلیل تطبیقی بودن آن، باعث کاهش چشمگیر اثرات جانبی ناشی از تحریک مداوم مغز در روش تحریک مغز به صورت حلقه باز می شود.
آقای احسان ابراهیمی پور، خانم فرشته ثابت، آقای شایان حاج ابراهیمی، دکتر محمدرضا سیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

ریتم‌های شبانه‌روزی نقش مهمی در کنترل عملکردهای فیزیولوژیکی بدن انسان دارند و می‌توانند بر توانایی انجام وظایف حرکتی تأثیر بگذارند. در این مطالعه، هدف ما بررسی تأثیر زمان روز بر تعادل ایستا و پویا با استفاده از رویکرد تکلیف شناختی بود. بدین منظور، 24 سالمند در دامنه سنی 60-70 سال به عنوان آزمودنی در نظر گرفته شدند. شرکت‌کنندگان در دو شرایط با و بدون تکلیف دوگانه شناختی آزمون‌های مربوط به تعادل ایستا (استقرار بر روی دستگاه فوت اسکنر) و پویا (آزمون برخاستن و راه رفتن) را انجام دادند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه با سطح معناداری 0.05 صورت گرفت. بر اساس نتایج مربوط به نوسانات مرکز فشار با چشم‌های باز، پارامترهایی شامل بیضی اطمینان 95 درصد (محدوده نوسان)، طول مسیر، و میانگین سرعت نوسان مرکز فشار در هنگام انجام تکلیف دوگانه شناختی نسبت به راه رفتن عادی تفاوت معناداری داشتند. با این حال، در زمان‌های مختلف روز، این متغیرها تفاوت معناداری نداشتند. به علاوه، نتایج مربوط به نوسانات مرکز فشار با چشم‌های بسته در زمان‌های مختلف روز و همچنین در حالت ثبت اطلاعات تحت تأثیر تکلیف دوگانه شناختی تفاوت معناداری نداشتند. بر اساس یافته‌های ما، احتمال سقوط و زمین خوردن در سالمندان سالم در ساعات مختلف روز تفاوت چندانی ندارد. با این حال، انجام همزمان تکلیف دوگانه شناختی منجر به اختلال تعادل در هر دو حالت چشم باز و بسته می‌شود.

آقا علی نعمتی، دکتر محمدتقی امیری خراسانی، دکتر محمدرضا امیرسیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه و هدف: یکی از راهکارهایی که ورزشکاران برای افزایش موقت نیرو و توان عضلانی می­توانند استفاده کنند، توانمندسازی پس­فعالی (PAP) در طول گرم­ کردن است. به هر حال اثر این پدیده بر کینماتیک حرکات ویژه مشخص نشده است. لذا، هدف از این مطالعه، تاثیر حاد PAP در طول گرم­کردن بر ویژگی­های کینماتیکی اندام تحتانی حین ضربه سر بازیکنان فوتبال می­باشد.
روش­شناسی: نمونه آماری این تحقیق شامل 24 بازیکن نیمه حرفه ­ای فوتبال در رده سنی جوانان با میانگین سن11/1±67/18 سال، قد12/7±32/182 سانتی متر، جرم46/7± 17/74 کیلوگرم بودند که چهار روش مختلف گرم­کردن PAPتیک­آف، PAPفرود،PAPترکیبی و گرم­کردن عمومی، که برگرفته از مراحل ضربه سر فوتبال بود، اجرا کردند. سرعت­های زاویه­ای زانو و ران در طول مرحله تیک­آف و حداکثر فلکشن زانو و مدت زمان مکث روی مفصل زانو در مرحله فرود با دستگاه آنالیز حرکتی سه بعدی  (vicon peak ltd ,oxford ,UK vicon) با چهار دوربین T20 و با فرکانس 1000 هرتز ثبت شد. در نهایت از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون فرونی در سطح معنی داری P<0.05 استفاده شد.
یافته­ها: افزایش معنی داری در سرعت زاویه­ای زانو و ران بعد از PAPترکیبی و سپس PAPتیک­آف با دیگر برنامه­های گرم­کردن وجود داشت. همچنین، افزایش معنی­ دار در زاویه فلکشن زانو بعد از PAPفرود در مقایسه با دیگر برنامه­های گرم­کردن وجود داشت. بعلاوه، افزایش معنی­داری در مدت زمان مکث بر روی مفصل زانو بعد از گرم­کردن عمومی در مقایسه با دیگر برنامه­های گرم­کردن وجود داشت.
بحث و نتیجه­گیری:­PAPتیک­آف موجب بهبود عملکرد پرش و PAPفرود موجب بهبود عملکرد فرود می­شود. ترکیب این دو روش، PAPترکیبی، نتیجه بهتری را در کل به دنبال خواهد داشت.
دکتر روح الله نیکویی، خانم بهاره حاج ملک، دکتر داریوش مفلحی، آآقای امیر نژاد وزیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش نیمه تجربی حاضر، بررسی اثر مقاومت به انسولین بر انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق دیابتی بود.
روش:  24 زن غیرفعال چاق بطور هدفمند انتخاب و در سه گروه سالم (n=8,BMI=31.03±1.18)، دیابتی غیر مقاوم به انسولین (n=8,BMI=30.91±0.78) و دیابتی مقاوم به انسولین (n=8,BMI=31.57±0.91) در تحقیق شرکت و یک آزمون فزاینده استاندارد را با بار کاری اولیه 50 وات و افزودن 20 وات به بارکاری هر 3 دقیقه تا وقوع واماندگی، انجام دادند. گازهای تنفسی در خلال آزمون جمع‌آوری شد. FATmax به عنوان نقطه‌ای که چربی بیش‌ترین سهم را در انرژی مصرفی تمرین دارد و نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات به عنوان نقطه‌ای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر می‌کند، تعیین و اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با آن‌ها استخراج روش آنالیر واریانس یکراهه با هم مقایسه شدند. 
نتایج: مقادیر اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات در هر دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل پایین‌تر در گروه مقاوم به انسولین نسبت به گروه غیرمقاوم به انسولین و سالم به طور معنی دار پایین‌تر بود (همه P ˂0.05). اکسیژن مصرفی معادل با نقطه FATmax گروه غیرمقاوم به انسولین و مقاوم به انسولین نسبت به گروه کنترل نیز پایین‌تر بود (همه P ˂0.05) و دو گروه دیابتی باهم تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: به‌طور کلی نتایج حاکی است که مقاومت به انسولین باعث اکسیداسیون بیش‌تر کربوهیدرات و استفاده کم‌تر از چربی در شدت‌های تمرینی زیربیشینه می‌شود.
واژگان کلیدی: مقاومت به انسولین، انتخاب سوبسترا، FATmax point، Cross over point، چاقی
 
حمید عباسی بافقی، محمد حسن کردی اشکذری، عبدالمجید هراتی زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مچ پا یکی از شایعترین آسیبهای ورزشی می­باشد که بـه دلایلـی ماننـد برخـورد مسـتقیم بـا بازیکـن حریـف یـا زمیـن، تـکل­هایـی کـه از سـمت داخـل و خــارج و پــرش و فرود ایجاد می­گردد. از بین این آسیب­ها، اسـپرین خارجـی مـچ پـا از شـایع­تریـن آسیب­ها مـی­باشـد که با ناپایداری مچ پا همراه است. هدف از تحقیق حاضر مقایسه تمرینات تعادلی و هاپینگ بر حس عمقی ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا می­باشد.
مواد و روش ها: تعداد 30 ورزشکار مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا در 2 گروه های مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت تصادفی تقسیم شدند. گروه اول شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی­مچ پا تمرینات هاپینگ (15 نفر)، گروه دوم شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا تمرینات تعادلی (15 نفر) بود. در ابتدا با کمک عکسبرداری حس عمقی مفصل مچ پای آنها ارزیابی شد و سپس به مدت 6 هفته به تمرینات پرداختند و در انتها مجددا حس عمقی مفصل مچ پا ارزیابی شد. جهت تجزیه وتحلیل داده­های این پژوهش ازنرم افزار  SPSSنسخه 20 استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد تمرینات تعادلی و هاپینگ به طور معناداری باعث کاهش خطای مطلق بازسازی دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن مچ پا شدند (p<0/05). همچنین بین دو گروه تمرینات تعادلی و هاپینگ تفاوت معناداری وجود دارد (p<0/05).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات تعادلی و هاپینگ باعث بهبود حس عمقی مفصل مچ پا ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا گردیده است و همچنین تمرینات هاپینگ نسبت به تعادلی اثر بخشی بیشتری دارند.
 
اقای سعید ایمانی زاده، دکتر منصور صاحب الزمانی، دکتر محمد تقی امیری خراسانی،
دوره 13، شماره 10 - ( 7-1394 )
چکیده

هدف این تحقیق، بررسی اثر خستگی عملکردی ویژه فوتبال در هنگام فرود بر زوایای مفاصل ران و زانو در بین بازیکنان حرفهای است. 15 بازیکن فوتبال
باشگاهی شهر کرمان با حداقل دو سال سابقه فعالیت باشگاهی به صورت تصادفی انتخاب شدند. جهت ارزیابی کینماتیک اندام تحتانی بعد از پرش و ضربه
سر زدن ویژه فوتبال از سه دوربین 50 هرتزی استفاده شد. به منظور ایجاد خستگی در آزمودنیها از پروتکل عملکردی شبیهساز ویژه فوتبال بنگسبو استفاده
انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری Quintic sport V شد و تحلیل کینماتیکی فیلمهای ثبتشده با استفاده از نرمافزار 21
استفاده شد. نتایج نشان داد که خستگی عملکردی بر زوایای ران و زانو در صفحات ساجیتال و α=0/ توصیفی و آزمون تی زوجی در سطح معنیداری 05
فرونتال در طول مرحله فرود تأثیرگذار است؛ بهطوریکه باعث کاهش زوایای فلکشن ران و زانو و نیز افزایش زاویه واروس زانو در لحظه تماس پا با زمین
شد. با توجه به نتایج، در هنگام خستگی، آزمودنیها با کاهش زاویه فلکشن ران و زانو، با وضعیت صافتری فرود آمدند. و خستگی به طور درخور توجهی
سبب کاهش توانایی کنترل وضعیت اندام تحتانی در بازیکنان حرفهای فوتبال در هنگام فرود شد.


آقا محمد علیمرادی، دکتر منصور صاحب الزمانی، خانم رویا بیگتاشخانی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

 
مقدمه و هدف: الگو‌های حرکتی نقش مهمی در بروز صدمات غیر برخوردی آسیب ACL ایفا می‌کنند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر برنامه +11 بر خطای پرش- فرود بازیکنان زن فوتبال هست. روش‌شناسی: 30 زن فوتبالیست غیرحرفه‌ای به‌طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. به مدت 16 هفته و هفته‌ای 3 جلسه گروه تجربی برنامه +11 را انجام دادند درحالی‌که گروه کنترل در طول تحقیق روش گرم کردن معمول خود را حفظ کردند. خطای پرش- فرود بازیکنان به‌وسیله آزمون تکلیف پرش- فرود ویژه فوتبال و با استفاده از سیستم نمره دهی خطای فرود موردبررسی قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد اجرای 16 هفته برنامه +11 سبب بهبود معنی‌داری در نمرات خطای پرش- فرود بازیکنان گروه تجربی شده بود. هم‌چنین، مقایسه نتایج بین دو گروه تجربی و کنترل نشان داد که تفاوت معنی‌داری بین دو گروه وجود دارد. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، برنامه +11 می‌تواند باعث بهبود الگوی پرش- فرود در بازیکنان زن فوتبالیست در شرایط نزدیک به مسابقه شود؛ بنابراین، به مربیان پیشنهاد می‌شود از این برنامه به‌عنوان جایگزین گرم کردن معمولی در جهت پیشگیری از آسیب استفاده شود.

آقای رضا خزائی، دکتر منصور صاحب الزمانی، دکتر عبدالحمید دانشجو،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

اختلالات وضعیتی فعالیت عضلات را مختل کرده و منجر به اختلال عملکرد مفاصل می شود و از آنجایی که حفظ عملکرد مفصل شانه نیازمند هماهنگی دقیق و به موقع وارد عمل شدن عضلات است،که در نتیجه تغییر در سطح فعالیت عضلانی اختلال حرکتی ایجاد می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر 8 هفته برنامه ی تمرینی حرکات اصلاحی با فیزیوبال، و کینزیوتیپ و ماندگاری این اثرات پس از 4 هفته بر فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمربند شانه ای پسران جوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را 45 نفر از پسران (گروه شاهد سن 75/0±00/17، قد 01/2±93/163، وزن 51/6±20/65، توده بدنی 76/2±10/25، گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال سن 88/0±93/16، قد 85/6±66/161، وزن 09/10±40/63،توده بدنی 04/3±82/26 و گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ سن 92/0±00/17، قد 25/7±53/161، وزن 81/6±86/62، توده بدنی 84/3±88/27) مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی تشکیل دادند. برنامه تمرینات ویژه بر اساس مطالعات انجام شده به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 40 تا 60 دقیقه زیر نظر آزمونگر اجرا شد. جهت اندازه گیری فعالیت الکتریکی عضلات، فرد در حالت دمر حرکات چرخش خارجی، چرخش داخلی و اکستنشن شانه را انجام داده و به ترتیب حداکثر انقباض ارادی عضلات تراپزیوس، رومبویدوس و سراتوس آنتریور بوسیله دستگاه EMG ثبت شد. پس از 4 هفته از پایان دوره تمرین،آزمون ها مجددا تکرار شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان فعالیت الکتریکی عضلات پس از هشت هفته تمرین در هر دو گروه آزمایشی در پس آزمون به طور معناداری بهتر از پیش آزمون است (گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 14/17، تراپزیوس میانی : 001/0=p ، % 79/15، رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 81/14،) گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ (سراتوس انتریور:001/0=p ، % 14/17،تراپزیوس میانی : 001/0=p ، % 62/21، رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 00/20،) و همچنین نتایج تحقیق پیشرفت معنی داری در آزمون ماندگاری نسبت به پیش آزمون در هر دو آزمایشی نشان داد (گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 60/8، تراپزیوس میانی :001/0=p ، % 90/7،رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 40/7،)گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 60/8تراپزیوس میانی 001/0=p ، % 20/16 و رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 00/8). با در نظر گرفتن نتایج تحقیق حاضر میتوان بیان کرد که برنامه تمرینات اصلاحی با کینزیوتیپ و فیزیوبال، بر روی فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمربند شانه ای (عضلات سراتوس انتریور،تراپزیوس میانی و رومبویید ماژور) تاثیر مثبتی دارد و این اثرات حتی پس از 4 هفته ماندگار است. پیشنهاد می شود از این برنامه تمرینات اصلاحی برای پسران نوجوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی جهت بهبود وضعیت عضلات کمربند شانه ای آنها استفاده شود.
 

آقای مجتبی ایرانمنش، دکتر منصور صاحب الزمانی، دکتر محمدرضا امیر سیف الدینی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

مجموعه شانه به عنوان یکی از متحرک ترین مفاصل بدن اغلب توسط ورزشکاران دارای الگوی حرکتی بالای سر استفاده می شود.بنابراین، غربالگری اسکلتی عضلانی مانند ارزیابی دامنه حرکتی (ROM) و قدرت می‌تواند برای استراتژی‌های پیشگیری از آسیب و توسعه برنامه‌های آماده‌سازی و توانبخشی مفید باشد.هدف از این مطالعه مقایسه نسبت انتخابی (ROM) و قدرت در بازیکنان والیبال، هندبال و بدمینتون است.نوع مطالعه مقطعی می باشد و در مجموع ۳۶ ورزشکار(هر گروه والیبال، هندبال و بدمینتون شامل ۱۲ نفر) انتخاب شدند.برای اندازه گیری نسبت دامنه حرکتی و قدرت به ترتیب از فلکسومتر لیتون و دینامومتر دستی استفاده شد، که دامنه حرکتی بصورت ایستاده، تکیه به ستون، ۹۰ درجه ابداکشن(دور شدن) بازو و ۹۰ درجه فلکشن(خم شدن) ساعد اندازه گیری شد، و همچنین برای ارزیابی قدرت به صورت دمر و ۹۰ درجه ابداکشن(دور شدن) بازو و ۹۰درجه فلکشن(خم شدن) ساعد انجام گرفت.نتایج نشان داد که میانگین متغیرهای نسبت قدرت خارجی(ER) به قدرت داخلی(IR)(p=0/001) و چرخش خارجی به چرخش داخلی(p=0/001) بین سه گروه تفاوت معنی داری دارد.آزمون تعقیبی نشان داد که ورزشکاران بدمینتون در تمامی متغیرهای اندازه گیری شده نسبت به ورزشکاران والیبال و هندبال تفاوت معنی داری داشتند.اما بین ورزشکاران والیبال و هندبال تفاوتی وجود نداشت.نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تفاوت معنی داری بین نسبت قدرت و دامنه حرکتی مفصل شانه گروه بدمینتون با دو گروه والیبال و هندبال وجود دارد، بنابراین توصیه می شود غربالگری قبل از فصل برای دستیابی به مقادیر بهینه در این اقدامات صورت پذیرد، که ممکن است آسیب های شانه آینده را در ورزشکاران دارای الگوی حرکتی بالای بالای سر کاهش دهد.


خانم نسیم سیوندی، دکتر روح الله نیکویی، دکتر داریوش مفلحی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

اسیدآمینه تائورین می تواند بوسیله افزایش بیان ژنهای مربوط به تنظیم متابولیسم انرژی، استفاده از اسیدهای چرب و تحریک فرآیند لیپولیز را افزایش دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکمل تائورین برتسهیل اکسیداسیون لیپید و انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق بود.15 زن چاق (سن 32/6 ± 53/34 سال، شاخص توده بدن 23/3 ±  12/33 کیلوگرم/مجذور متر) یک آزمون فزاینده استاندارد را قبل و بعد از مصرف 21 روزه مکمل تائورین (mg/kg 50 ) انجام دادند. نمونه خونی قبل و بعد از آزمون و پارامترهای تنفسی در تمامی طول آزمون به طور نفس به نفس اندازه گیری شد. نقاط FATmax (به عنوان نقطه ای که چربی بیشترین سهم را در انرژی مصرفی دارد) و نقطه تقاطع سوخت کربوهیدرات و چربی[1](به عنوان نقطه ای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر پیدا می کند، COP) تعیین و ضربان قلب، بارکاری و اکسیژن مصرفی معادل با این نقاط استخراج و بین کوششهای قبل از مصرف مکمل و بعد از آن بوسیله آزمون t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری با هم مقایسه شدند. متعاقب مصرف 21 روزه مکمل تائورین، تغییرات سطوح سرمی هورمون های استروژن و پروژسترون، حداکثر اکسیژن مصرفی و زمان رسیدن به واماندگی در حین تمرین فزاینده نسبت به قبل از مصرف مکمل بطور معنی دار مقادیر بالاتری داشت. با وجود این، مصرف این مکمل بر متغیر های ضربان قلب، بار کاری و اکسیژن مصرفی معادل با نقاط FATmax  و COP  بدون تاثیر بود. علیرغم افزایش فاکتورهای عملکردی در حین تمرین، مکمل تائورین بر انتخاب سوبسترای مصرفی در حین تمرین در زنان چاق بی تاثیر است.

دکتر ملیحه آوسه، دکتر مریم کوشکی جهرمی، دکتر جواد نعمتی، دکتر سعید اسماعیلی ماهانی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

   اخیرا لاکتات به عنوان یک عامل سیگنالینگ درگیر در متابولیسم شناحته شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش ورود لاکتات به مغز در حین تمرین بر سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید بود. 24سر موش صحرایی نر در سن هشت‌ هفتگی با میانگین وزن 21 ± 197 گرم در سه گروه کنترل،  تمرینی صرف و گروه تمرین + 4-CIN (که منع ورود لاکتات به مغز را در حین تمرین تجربه می کرد)، تقسیم شدند. تمامی گروه ها یک جلسه تمرین استقامتی را 72 ساعت بعد از پروتکل 12 هفته ای تمرین انجام دادند. سطوح اسیدهای چرب آزاد (FFA) و تری گلیسیرید در پلاسما و بافت چربی اپیدیدیمال و CAMP و اینوزیتول تری فسفات بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد با تکنیک الایزا اندازه گیری و بوسیله تحلیل واریانس یک راهه بین گروهها مقایسه شد.تمرین استقامتی باعث افزایش غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در هر دو گروه تمرین صرف و تمرین + 4-CIN نسبت به گروه کنترل شد. غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در گروه تمرین + 4-CIN نسبت به تمرین صرف پایین تر بود. بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد، کاهش معنی دار 61 و31 درصدی در سطوح پلاسمایی تری گلیسرید،  کاهش معنی دار 39 و 26 درصدی در سطوح تری گلیسرید بافت چربی، افزایش معنی دار 125 و 56 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA، افزایش معنی دار 217 و 125 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA،  افزایش معنی دار  87 و 41 درصدی در سطوح CAMP بافت چربی و افزایش معنی دار  90 و 49 درصدی سطوح اینوزیتول تری فسفات  بافت چربی به ترتیب در گروه تمرینی صرف و تمرین + 4-CIN  نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. سطوح تری گلیسرید پلاسما و بافت چربی در گروه تمرین + 4-CIN به طور معنی دار نسبت به گروه تمرینی صرف بالاتر و سطوح FFA پلاسما و بافت چربی بطور معنی دار پایین تر از گروه تمریی صرف بود.نتایج کلی تحقیق نشان داد که لاکتات به واسطه عملش در مغز می تواند در سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید اثرگذار باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb