جستجو در مقالات منتشر شده


88 نتیجه برای تمرین

حمید رجبی، پژمان معتمدی، داود ذبیحی،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید همراه با محدودیت جریان خون بر عملکرد هوازی و بی‌هوازی مردان جوان فعال است. به‌­این­‌منظور، 24 نفر از دانشجویان رشتۀ تربیت‌بدنی 23-19 ساله دانشگاه خوارزمی (میانگین وزن 6±67/8 کیلوگرم، قد 5/4±173/9 سانتی‌متر و شاخص توده بدنی 6/84±22/7) به سه گروه تمرین تناوبی شدید همراه با محدودیت جریان خون، تمرین تناوبی شدید بدون محدودیت جریان خون، و گروه گواه تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل دو هفته تمرین رکاب­‌زدن هر هفته شش جلسه و هر جلسه ده مرحلۀ یک­‌دقیقه‌­ای، با شدت 85-80 درصد Wmax بود که بین هر مرحله، دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 50 درصد Wmax صورت گرفت (مجموع زمان تمرین اصلی در هر جلسه 30 دقیقه بود). پیش و پس از دورۀ تمرین، پروتکل آزمون­ آستراند برای بررسی عملکرد هوازی و آزمون وینگیت برای بررسی عملکرد بی‌­هوازی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تی وابسته، آزمون تحلیل واریانس یک‌­سویه و آزمون تعقیبی ال.اس.دی استفاده شد. نتایج نشان­‌دهندۀ تفاوت معنی­‌دار در عملکرد هوازی گروه­‌های تمرینی نسبت به گروه گواه (0/000=p vo2max، 0/000=p wmax، 0/001=p زمان رسیدن به خستگی) بود. دیگر یافتۀ پژوهش، گویای افزایش معنادار مؤلفه‌های عملکرد هوازی در گروه تمرین همراه با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون بود، اما، تفاوت معناداری در عملکرد بی‌­هوازی بین هیچ‌­یک از گروه‌­ها (0/064=p اوج توان بی­‌هوازی، 0/058=p میانگین توان بی‌­هوازی، 826/.=p حداقل توان بی­‌هوازی) مشاهده نشد. به­‌طور­کلی، نتایج نشان داد اعمال محدودیت جزئی بر جریان خون حین تمرین تناوبی رکاب‌­زدن، بر سازگاری هوازی در یک دورۀ کوتاه اثر معنی‌­داری دارد، اما بر عملکرد بی­‌هوازی بی­‌تأثیر است.

علی گل‌چینی، نادر رهنما،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده

سندرم انحراف پرونیشن یکی از شایع‌ترینناهنجاری­‌های بدنی است که ناراستایی‌­هایی در ساختارهای بخش اسکلتی اندام تحتانی پدید می‌­آورد و نوسان­‌های پاسچری را افزایش می‌­دهد. هدف این پژوهش، تعیین تأثیر دوازده هفته تمرین اصلاحی بر نوسان‌­های پاسچر دانش‌­آموزان پسر دارای سندرم انحراف پرونیشن بود. در این تحقیق نیمه‌­آزمایشگاهی، 30 داوطلب دارای سندرم انحراف پرونیشن انتخاب و به­‌صورت تصادفی و مساوی در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش، تمریناصلاحی متشکل از تمرین­‌های مهاری، کششی، تقویتی و انسجامی را به­‌مدت سه‌­ماه اجرا کردند، درحالی­که گروه کنترل فعالیت معمول خود را انجام می­‌دادند. قبل و بعد از سه­‌ماه اجرای تمرینات اصلاحی، نوسان‌­های کنترل پاسچر ارزیابی شد. از آزمون­‌های آماری تی وابسته و مستقل برای تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد (0/05P). سه­‌ماه تمرین اصلاحی در نوسان­‌های کنترل پاسچر و نیروی واکنش زمین، بهبودی معناداری پدیدار ساخت (0/001P≤)، اما در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05P). به­‌علاوه، پس از انجام مداخله، نوسان­‌های کنترل پاسچر و نیروی واکنش زمین در گروه آزمایش به­‌طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (0/001P)، درحالی­که این تفاوت در پیش‌­آزمون معنادار نبود (0/05P). به­‌نظر می­‌رسد تمرین اصلاحی نظام­‌مند سبب بهبود فعالیت عضلات مسئول کنترل نوسان بدن شده، که آن نیز به کاهش نوسان­‌های پاسچر و نیروی واکنش زمین در افراد دارای  سندرم انحراف پرونیشن منجر می‌­شود؛ بنابراین، به پژوهشگران، مربیان و متخصصان توصیه می­‌شود برای بهبود کنترل نوسان­‌های پاسچر و نیروی واکنش زمین در افراد دارای سندرم انحراف پرونیشن، تمرین­‌های اصلاحی نظام­‌مند را در برنامه درمانی خود قرار دهند.

ابراهیم بنی طالبی، محمد فرامرزی، فریده سواری نیکو، ندا سلطانی هفشجانی، مجید مردانیان قهفرخی،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده

چاقی استئوسارکوپنیک نتیجۀ فرآیندهایی است که منجر به تحلیل عضله و استخوان و افزایش بافت چربی می‌شود. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند‌های کشی بر شاخص‌­های عملکردی و شاخص چاقی استئوسارکوپنیک در زنان سالمند مبتلا به چاقی استئوسارکوپنیک‌ بود. در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 49 زن سالمند (سن 3/68±64/13 سال، درصد چربی 6/56±45/4 درصد، شاخص توده بدنی 3/71±33/1 کیلوگرم بر مترمربع و نمره T چگالی استخوان‌ 1/42±1/86-) به‌صورت تصادفی به دو گروه کنترل (22‌نفر) و تمرین (27‌نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته تمرینات مقاومتی با باندهای کشی را برای همۀ گروه‌های عضلانی اصلی انجام دادند. یافته­‌ها: مقایسه‌های بین گروهی نشان‌دهندۀ افزایش معنی‌دار در عملکرد جسمانی کوتاه‌مدت (SPPB) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل (0/024P=) و نمره Z چاقی سارکوپنیک (0/041P=) و تفاوت غیر‌معنی‌دار کیفیت عضلانی (0/200P=) و خطر شکستگی (0/259P=) بین گروه تمرین و کنترل بود. 12 هفته تمرین مقاومتی با باندهای کشی سبب بهبود عملکرد جسمانی کوتاه‌مدت و نمره Z چاقی سارکوپنیک در زنان سالمند مبتلا به چاقی استئوسارکوپنیک می­شود، اما احتمالاً برای تأثیرات بیشتر بر سایر شاخص‌های چاقی استئوسارکوپنیک دوره تمرینی طولانی‌­تری لازم است.

سروش شاه حسینی، امیرحسین براتی، محمدحسین ناصرملی، محسن مرادی،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده

سندروم درد کشککی رانی بیش از 50 درصد آسیب‌های ناشی از استفاده بیش‌ازحد را شامل می‌شود، لذا هدف از تحقیق حاضر مقایسه فعالیت عضله پهن داخلی در افراد مبتلا به سندروم درد کشککی رانی پس از یک دوره تمرین‌های قدرتی انعطاف‌پذیری با و بدون تمرین‌های بازخورد الکتروفیزیولوژیک بود. در این تحقیق نیمه آزمایشگاهی، 30 نفر به‌عنوان آزمودنی به سه گروه کنترل، درمانی و درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک تقسیم شدند. ابتدا فعالیت عضله پهن داخلی توسط دستگاه الکترومایوگرافی ثبت و سپس بعد از اعمال مداخله تمرینی به هر یک از گروه‌ها، پس‌آزمون گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس یک‌راهه برای مقایسه فعالیت عضله پهن داخلی بین گروه‌ها استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که اختلاف معنی‌داری بین گروه‌ها در متغیر فعالیت عضله پهن داخلی وجود داشت (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه درون‌گروهی نشان داد که اختلاف معنی‌داری بین گروه کنترل با گروه تمرین درمانی (0/024=P)، گروه کنترل با گروه تمرین درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک (0/028=P) و گروه تمرین درمانی با گروه تمرین درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک (0/001>P) وجود داشت. با توجه به این نتایج، تمرین‌های درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک نسبت به تمرین درمانی تأثیر بیشتری بر فعالیت عضله پهن داخلی در افراد دارای سندروم درد کشککی رانی دارد.



زهرا محمدپور، کریم آزالی علمداری، اعظم زرنشان،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده

مطالعه فراتحلیلی پاسخ فشارخون به تمرینات ورزشی آبی در بیماران پرفشار خون بسیار اهمیت دارد. شامل تعیین کمی تغییرات فشارخون بعد از تمرینات ورزشی آبی و شناسایی زیرگروه‌های دارای بیشترین تغییرات بود. کارآزمایی‌های بالینی منتشرشده در مجلات پژوهشی انگلیسی و فارسی تا جولای 2020 از سایت‌های google scholar، Pubmed، Science Direct، sid و magiran سرچ شدند. 12 مداخله با استفاده از مدل اثرات تصادفی برای تعیین اندازه‌ اثر (تفاوت در میانگین با تناوب اطمینان %95) تحلیل شدند. فراتحلیل‌های طبقه‌ای در مورد زیرگروه‌های جنسیت، وضعیت یائسگی، شدت و تعداد جلسات تمرین در هفته بررسی و همبستگی بین سن، وزن بدن، دمای آب و مدت تمرین با مقدار تغییرات فشارخون با فرا رگرسیون تصادفی واحد انجام شد. تمرین ورزشی در آب، فارغ از ویژگی‌های فردی بیماران و یا تعداد جلسات تمرین و دمای آب، به ترتیب سبب 12/29-­ و 5/69-­ میلی‌متر جیوه کاهش در فشارخون سیستولی و دیاستولی شد. در ضمن، فقط مقدار کاهش فشارخون سیستولی با دمای آب (0/012=P، 1/29-=P) وزن بدن آزمودنی‌ها (0/003=P، 0/38=β1) همبستگی داشت (0/05>P). تمرین ورزشی در آب باعث کاهش قابل‌ملاحظه فشارخون سیستولی و دیاستولی بیماران پرفشار خون می‌شود که بر اهمیت بالینی تمرینات آبی در کنترل پر فشارخونی تأکید می‌کند؛ اما به نظر می‌رسد که با کمتر شدن وزن بدن و همچنین افزایش دمای آب (تا 38 درجه) فواید بیشتری ازنظر کاهش فشارخون حاصل شود. ولی به دلیل کم بودن شواهد و هتروژنیتی در نتایج، هنوز باید کارآزمایی‌های بالینی بیشتری فراهم شوند.


کرار خواجه‌نعمت، حیدر صادقی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، رغد معمار،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده

حسی عمقی برای عملکرد مفصل ضروری است و از طریق آن فرد حرکت اجزاء بدن خود در فضا را درک می­کند. یافتن تأثیر تمرین تعادلی بر روی سطح ناپایدار با جابجایی عمقی، افقی و ترکیبی بر حس وضعیت مفصل زانوی جوانان فعال سالم. 39 مرد فعال به سه گروه تمرینی و یک گروه کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. سه گروه تمرین با جابجایی عمقی (10 نفر)، با جابجایی افقی (10 نفر) و تمرین ترکیبی (10 نفر)، به مدت هشت هفته، هفته­‌ای سه جلسه تمرین داشتند. میزان خطای بازسازی فعال و غیرفعال موقعیت مفصل زانو در زوایای 30، 45 و 60 با دستگاه بایودکس سیستم 3، قبل و بعد از دوره تمرینی اندازه­‌گیری شد. از آزمون تحلیل واریانس یک‌راهه در سطح معنی­‌داری P≤0.05 استفاده شد. میانگین میزان خطای بازسازی فعال و غیرفعال موقعیت مفصل زانو در زوایای مذکور پس از هشت هفته در گروه­‌های تمرینی کاهش یافت اما این بهبود ازلحاظ آماری معنی­‌دار نبود. به نظر می­‌رسد تمرین تعادلی بر روی سطوح ناپایدار به‌تنهایی نتواند بر حس وضعیت زانوی مردان جوان فعال تأثیرگذار باشد.

حمید محمودی، حمید رجبی، محسن باپیران، پژمان معتمدی،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده

 هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر تمرین پلایومتریک قبل و بعد از بلوغ همراه با تمرین فوتبال بر شاخص­ الکترومایوگرافی و عملکرد بازیکنان فوتبال بود. تعداد 30 دانش ­آموز فوتبالیست قبل از بلوغ (وزن 6/59±32/38 کیلوگرم، سن 0/53±10/35 سال و قد 6±141 سانتیمتر) و بعد از بلوغ (وزن 96/10±79/43 کیلوگرم، سن 0/72±15/43 سال و قد 9±156 سانتیمتر) از شهرستان دلفان انتخاب شدند. آزمودنی‌ها در دو گروه 15 نفرِ قبل و بعد از بلوغ قرار گرفتند. برای ارزیابی سن از شاخص­هایی همچون قد، سن دندانی و سن استخوانی (روش پرتونگاری) استفاده شد، سپس جهت همگن­کردن گروه­ها از شاخص سن بیولوژیکی توسط رادیولوژیست استفاده شد. قبل و بعد از 4 هفته تمرین، آزمون‌های عملکردی دو 20 متر سرعت، چابکی، پرش سارجنت و همچنین آمپلی­تود عضله پهن جانبی گرفته شد. نتایج با استفاده از آزمون t زوجی نشان داد در گروه قبل از بلوغ در پرش عمودی، چابکی و 20 متر سرعت تفاوت معناداری مشاهده شد. در گروه بعد از بلوغ تنها در عملکرد پرش عمودی و چابکی تغییرات معناداری مشاهده شد و در سایر متغیرها تفاوت معناداری مشاهده نشد. در تغییرات بین گروهی آزمون t مستقل نشان داد، تنها در آزمون 20 متر سرعت تفاوت معناداری مشاهده شد و در سایر متغیرها باوجود تفاوت­های ظاهری، ازنظر آماری تفاوتی نداشت. نتایج پژوهش نشان داد تمرین پلایومتریک در گروه قبل از بلوغ نسبت به گروه بعد از بلوغ اثری بیشتری داشت و این نتایج می­تواند به مربیان گروه­های سنی قبل از بلوغ در استفاده از این نوع تمرینات در طراحی تمرین فوتبال کمک شایانی کند.


سمیه مهدویان، فرشاد غزالیان، خسرو ابراهیم،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده

هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و مکمل ویتامین D بر برخی از شاخص‌های عملکرد کلیوی در رت­های نر مبتلابه نارسایی کلیوی بود. در این مطالعه تجربی، تعداد 16 سر موش صحرایی (7-8 هفته و میانگین وزن 350 تا 370 گرم) نر در چهار گروه (4=n): تمرین، گروه مکمل، گروه تمرین و مکمل و گروه کنترل قرار گرفتند. پس از القا آسیب کلیوی از طریق روش جراحی NX 6/5 و گذشت دو هفته، تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته اجرا گردید. به‌صورت هم‌زمان نیز ویتامین D به میزان 1000 واحد در هفته به‌صورت عضلانی به رت‌ها تزریق گردید. در پایان، میزان تصفیه گلومرولی (با استفاده از مقادیر اوره و کراتینین) و سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر اندازه‌گیری شدند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون آنووا یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. نتایج نشان داد، تصفیه گلومرولی و ویتامین D در گروه تمرین و مکمل در مقایسه با گروه کنترل و تمرین افزایش معنی‌داری نشان داد (0/05>P). این در حالی بود که مقادیر اوره و کراتینین و همچنین کلسیم و فسفر سرم کاهش معنی‌داری پیدا کردند (0/05>P). به نظر می‌رسد استفاده هم‌زمان از تمرینات مقاومتی و مکمل ویتامین D می‌تواند بر میزان فیلتراسیون گلومرولی مؤثر باشد.

رضا سبزواری راد، حکمت احسان بخش، ابراهیم فصیحی رامندی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

آدیپونکتین نقش مهمی در بسیاری از بیماریهای متابولیکی وقلبی دارد همچنین تنظیم آنزیم‌های کبدی برای سلامت ارگان‌های بدن ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر مقادیر آدیپونکتین و غلظت سرمی آنزیم‌های کبدی در پسران چاق و دارای اضافه وزن بود. بدین منظور22 پسر 12 تا 14 ساله چاق و دارای اضافه وزن (میانگین وزن 97/8 ± 40/74 کیلوگرم و قد 97/8 ± 40/157 سانتیمتر و  BMI 97/3 ± 56/28 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 21/4 ± 67/33 )  انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی هشت هفته تمرین تناوبی شدید رکاب زنی را با شدت معادل 80 درصد  HRreserve به مدت 3 روز در هفته اجرا نمودند. متغیرهای آدیپونکتین، آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، آلکالین‌فسفاتاز(ALP)، آلانین‌آمینو ترانسفراز(ALT) با استفاده از کیت‌ها و روش‌های آزمایشگاهی هم‌چنین توان هوازی، شاخص توده بدنی و درصد چربی آزمونی‌ها در دو مرحله پیش و پس از پروتکل تمرین نیز سنجیده و برای مقایسه متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس و برای بررسی ارتباط، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. .نتایج در سطح معنی‌داری(05/0>P) با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. اجرای هشت هفته تمرین تناوبی شدید با استفاده از دوچرخه منجر به کاهش غیرمعنادار مقادیر آدیپونکتین(05/0<P) و آنزیم های AST (05/0<P) و ALP(05/0<P) شد. همچنین این تمرین سبب کاهش معنادار آنزیم ALT (05/0>P)و درصد چربی(05/0>P) و افزایش  توان هوازی(05/0>P) شد. تمرین  تناوبی شدید سبب تقویت توان هوازی و  کاهش درصد چربی وکاهش آنزیم کبدی ALT در پسران چاق می گردد. البته برای روشن شدن قطعی این موضوع تحقیقات بیشتری نیاز است.

فریده اعلاباف یوسفی، رقیه پوزش جدیدی، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری، جواد وکیلی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

هدف: هدف تحقیق تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر مقدار بیان FSTL1، Smad7 و کلاژن‌های نوع I، III و IV بطن چپ موش‌های صحرایی نر مدل سکته قلبی بود. روش‌شناسی: پس از القای سکته قلبی، 48 سر موش صحرائی به پنج گروه: مرجع، تمرین، کورکومین، توأم (تمرین+کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. پس از کشتار گروه مرجع برای تأیید بروز سکته، کورکومین روزانه 15 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ استفاده شد. جلسات تمرین HIIT پنج روز در هفته، هر جلسه شامل 60 دقیقه متشکل از 10 وهله (هر وهله چهار دقیقه) دویدن با شدت 90-85 درصد از vVO2 peak با دو دقیقه فاصله استراحت فعال در بین تکرارهای دویدن با شدت 50-45 درصد از vVO2 peak برگزار شدند. مقدار بیان پروتئین‌های FSTL1، Smad7 و همچنین کلاژن‌های I، III و IV بافت بطن چپ توسط وسترن بلات اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: پس از هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توأم، وزن قلب به‌طور معنی‌داری بیشتر (به ترتیب 001/0=P، 018/0=P و 001/0=P) و مقدار بیان کلاژن نوع IV کمتر (001/0=P در هر سه مورد) از گروه کنترل بودند. فقط در گروه توأم مقدار بیان کلاژن نوع III قلب به‌طور معنی‌داری کمتر (033/0=P) و FSTL و Smad7 (001/0=P) و Smad7 (008/0=P) بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه‌گیری: کاهش کلاژن نوع IV بدون مرگ‌ومیر در اثر اعمال هر سه مداخله، شاید به ایمن بودن تمرین HIIT و مکمل کورکومین برای کاهش روند فیبروز قلبی متعاقب سکته دلالت کند؛ اما فقط مداخله توأم سبب کاهش بیان پروتئین کلاژن نوع III و افزایش FSTL و Smad7 در بطن چپ دچار سکته شد که زمینه تجویز توأم کورکومین و HIIT برای کسب نتایج بهتر را فراهم می‌کند؛ اما به دلیل محدودیت‌های تحقیق و کمبود شواهد انسانی، همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر باقی است.

علی اصغر رواسی، موسی خلفی، دکتر کریم آزالی علمداری،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

مقدمه و هدف. اثر تمرینات ورزشی بر نارسایی‌های متابولیک از طریق دست‌کاری عامل رشد فیبروبلاستی-21 (FGF-21) متناقض است. بنابراین، هدف تحقیق تعیین اثر کمّی تمرینات ورزشی بر FGF-21 سرم بزرگ‌سالان دارای اختلالات متابولیک بود. روش‌شناسی. ابتدا جستجوی پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed و Google Scholar برای استخراج مقالههای فارسی و انگلیسی منتشره شده تا اردیبهشت 1400، انجام شد و اندازه اثر (SMD) با مدل اثرات تصادفی محاسبه شد. یافته¬ها: 14 مطالعه شامل 19 مداخله(شامل تمرین هوازی(3=n)، تمرین مقاومتی(3=n)، تمرین تناوبی شدید(4=n) و تمرین ترکیبی(4=n)) دربردارنده اطلاعات 503 آزمودنی(دارای اضافه‌وزن یا چاقی و یا مبتلا به دیابت دو، سندرم متابولیک و کبد چرب)، واجد شرایط ورود به فراتحلیل شدند. اما به دلیل وجود ناهمگونی، درنهایت اثر کمی 16 مداخله به صورت کاهش FGF21 سرم پس از تمرین[001/0p=، (22/-0 الی 65/0CI: -) 44/0-SMD=] به دست آمد که با سن(10/0=P) و شاخص توده بدن(50/0=P) آزمودنی‌ها همبستگی نداشت. بحث و نتیجه‌گیری: تمرینات بدنی بی‌اعتنا به سن یا وضعیت وزنی، ابزار کارآمدی برای کاهش قابل‌ملاحظه  FGF21سرم بیماران متابولیک هستند که انتظار می‌رود به بهبود بیشتر اختلالات متابولیکی منجر شود. با این حال، هنوز هم نیاز به کارآزمایی‌های بالینی بیشتر با در نظر گرفتن نقش مؤلفه‌های تمرینی از جمله شدت و نوع تمرین در این زمینه باقی است.
 
محمد عظیم نژاد، پژمان معتمدی، محمدرضا دهخدا، ندا خالدی،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: آپوپتوز، مرگ برنامه ریزی شده ی سلول است به نظر می رسد دیابت نوع دو در بافتهای مختلف بویژه قلب فعال می شود با توجه به نقش حفاظتی فعالیت ورزشی بر آپوپوز، هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن کاسپاز-3، Bcl-2 و Bax در بافت قلب رت های نر ویستار دیابتی نوع دو بود. روش شناسی: در یک کارآزمایی تجربی، 36 سر رت نر نژاد ویستار بطور تصادفی به سه گروه دیابتی با تمرین استقامتی (12= n) ، گروه کنترل دیابتی (12= n) و گروه کنترل سالم (12= n) تقسیم شدند. القاء دیابت نوع 2 از طریق تزریق درون صفاقی STZ صورت گرفت و با اندازه گیری گلوکز ناشتا تایید شد. پروتکل تمرین شامل 10 هفته تمرین استقامتی، 5 جلسه در هفته به  مدت 15 دقیقه و با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته اول بود که به تدریج به مدت 60 دقیقه در هفته نهم رسید. حیوانات 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین قربانی شدند و نمونه ها از بافت قلب گرفته شد. بیان ژن کاسپاز-3، Bcl-2 و Bax با روش  Real time-PCR بررسی شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. سطح معنی داری 05/0> pدر نظر گرفته شد. یافته ها: بیان ژن کاسپاز-3 و Bax در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با گروه کنترل سالم افزایش معنی داری را نشان دادند (001/0=p) درحالیکه بیان ژن Bcl-2 کاهش معنی داری یافت (001/0=p) که همگی نشانگر فعال شدن مسیر آپوپتوز بود.تمرین استقامتی موجب کاهش معنی دار بیان ژن کاسپاز-3 و Bax  (001/0=p) و افزایش معنی دار Bcl-2 در مقایسه با گروه کنترل دیابتی شد (001/0=p).نتیجه گیری: به نظر می رسد بیان ژن بیان ژن کاسپاز-3، Bcl-2 و Bax بافت قلب دیابتی تحت تاثیر مثبت تمرین استقامتی قرار می گیرد و تمرین استقامتی باعث تعدیل آپوپتوز بافت قلب می گردد.

فرزانه زوار، سارا چشمی، اکسیر ویزواری،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده

باتوجه­به شیوع درد و ناتوانی در مفصل زانو، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر تمرینات ثبات­مرکزی به­همراه بهبود حس عمقی مفصل زانو بر تعادل، درد و ناتوانی عملکردی زنان مبتلابه زانو درد مزمن پرداخت. 20 زن 30 تا 50 ساله مبتلابه زانو درد مزمن در دو گروه تمرین و کنترل قرارگرفتند. برای اندازه­گیری تعادل ایستا و پویا، درد و ناتوانی عملکردی به­ترتیب از آزمون­های تعادل لک لک، وای، مقیاس دیداری درد و پرسشنامه وومک استفاده­شد. تمرینات به­مدت هشت هفته در گروه تمرین پیگیری شد. برای ارزیابی فرضیات تحقیق، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر در نرم افزار spss نسخه 24 استفاده­گردید. نتایج نشان داد که، قبل از اجرای پروتکل تمرینی در هیچ­یک از متغیرهای اندازه­گیری شده، بین دو گروه کنترل و آزمون، اختلاف معنادار وجود­نداشت. درحالی­که اجرای هشت هفته پروتکل تمرینی، سبب اختلاف معنادار در تعادل ایستا و پویا، ناتوانی عملکردی و درد بین دو گروه کنترل و تمرین گردید. بنابراین تمرینات ثبات­مرکزی به­همراه بهبود حس­عمقی باعث افزایش تعادل در افراد دارای زانو درد مزمن می­شود که همین امر می­تواند میزان خطر سقوط را در این افراد کاهش داده و با بهبود درد و ناتوانی عملکردی، کیفیت زندگی را بهبود بخشد.
حسین نبوی نیک، محسن علی دارچینی، رضا عظیمی،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه و هدف: تمرینات پلایومتریک و ثبات‌مرکزی از روش های تمرینی هستند که ورزشکاران برای بهبود عملکرد خود از آن استفاده می‌کنند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر شش هفته برنامه تمرینی ناحیه ثبات کمری-لگنی و پلایومتریک بر برخی شاخص های آمادگی جسمانی ورزشکاران بود.
روش شناسی: در این مطالعه نیمه تجربی 36 پسر ورزشکار به صورت داوطلبانه شرکت کرده و به طور تصادفی به سه گروه (گروه یک؛ تمرین ناحیه کمری – لگنی؛ گروه دو؛ تمرین پلایومتریک و گروه سه؛ کنترل) تقسیم شدند. یک روز قبل شروع شش هفته برنامه تمرینی از آزمودنی‌ها آزمون‌های عملکردی (پرش طول، پرش عمودی، دو 9 متر، آزمون چابکی 9×4، انعطاف‌پذیری و پرتاب توپ مدیسین بال از حالت نشسته) گرفته شد. بعد از اتمام دوره تمرینی، از سه گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه تحلیل اطلاعات از آنالیز واریانس یک سویه در سطح معناداری 05/0α استفاده شد.
نتایج: گروه تمرین ثبات کمری – لگنی و پلایومتریک افزایش معناداری را در اجرای آزمو نهای عملکردی (پرش عمودی، پرش طول، دوی 9 متر و آزمون چابکی) نشان دادند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق استفاده از تمرینات ثبات کمری-لگنی و پلایومتریک برای بهبود برخی شاخص های آمادگی جسمانی ورزشکاران توصیه می‌شود.

دکتر مجید کاشف، دکتر مارال رامز، خانم اعظم احمدی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

برآورد شده است که تا سال 2035، بیشتر از 130 میلیون فرد بزرگسال از انواع مختلف بیماری های قلبی عروقی رنج خواهند برد. بنابراین شناخت پاتوژن های بیماری های قلبی و بررسی درمان های جدید بسیار اهمیت دارد. همچنین، علی رغم پیشرفت مداوم در تشخیص بیماری، آموزش بیماران و مدیریت عوامل خطرآفرین، انفارکتوس عضله قلب (MI)  یکی از رایج ترین علل ناخوشی، بستری شدن در بیمارستان و مرگ و میر در سطح جهان است. رخ داد های همراه با MI به مقدار زیادی پیچیده است و با تغییرات متابولیکی و بیوشیمیایی سریع مشخص می شود. تمرین ورزشی یک استراتژی موثر برای محافظت از قلب است که اثرات نامطلوب MI و ایسکمی/ خون رسانی مجدد (I/R) را از طریق سازوکاری که پیش آماده سازی ورزشی نامیده می شود،کاهش می دهد. مسیرهای سیگنالینگ متعدد پیش آماده سازی ورزش در کاهش آسیب های قلبی ناشی از MI یکی از موضوعاتی است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این مقاله به برخی از عوامل مشارکت کننده در محافظت قلبی ناشی از ورزش از جمله تغییرات میتوکندریایی، تغییرات متابولیکی، سازگاری های عروقی ، ظرفیت آنتی اکسیدانی، پروتئین های شوک گرمایی، سطح سیکلواکسیژناز، کانال های پتاسیمی حساس به ATP، آدنوزین، پروتئین کیناز C، هموئوستاز کلسیم و کلوتو پرداخته شده است.
 

خانم نفیسه سادات شاه امیری، دکتر محمدعلی سلیمان فلاح، دکتر فواد فیض الهی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین ثبات مرکزی با و بدون کنزیوتیپ برعوامل بیومکانیکی مؤثر بر سندروم متقاطع تحتانی زنان است. ۳۶ زن ۳۰ تا ۴۰ ساله مبتلا به عارضه¬ی سندروم متقاطع تحتانی به صورت در دسترس و تصادفی به سه گروه ۱۲ نفری با تیپ، بدون تیپ و کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری شیب لگن، دامنه ی حرکتی ران و زانو، قدرت ایزومتریک فلکسورها و اکستنسورهای ران و زانو، استقامت عضلات شکم، انعطاف پذیری اکستنسورهای ستون فقرات، استقامت عضلات ناحیه ی مرکزی بدن به ترتیب از اینکلاینومتر، گونیامتر، دینامومتر، آزمون فلکشن تنه، آزمون راست کننده ی تنه و آزمون پلانک به طرفین تنه استفاده شد. برای ارزیابی فرضیات پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس و در صورت مشاهده ی اختلاف معنی دار از مقایسه ی چندگانه ی میانگین ها به وسیله ی آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. تفاوت بین گروه با تیپ و کنترل در شیب لگن، دامنه ی حرکتی همسترینگ، راست رانی، قدرت فلکسور زانو و ران و اکستنسور ران معنی داربود(0.05p) . تفاوت بین گروه بدون تیپ و کنترل در شیب لگن، دامنه ی حرکتی راست رانی، اکستنسورهای ستون فقرات معنی داربود(0.05p). تفاوت بین گروه تمرین با و بدون کنزیوتیپ در دامنه ی حرکتی همسترینگ، سوئزخاصره، قدرت فلکسور زانو و ران، اکستنسور و اداکتور ران، استقامت عضلات شکمی، ناحیه ی مرکزی معنی دار بود(0.05p). نتایج نشان داد که انجام تمرین با تیپ نقش مؤثری در کاهش عارضه ی سندروم متقاطع تحتانی داشته است، لذا پیشنهاد می­شود از تیپ به عنوان روشی غیر تهاجمی و کم هزینه همزمان با تمرین استفاده شود.

آقای رضا خزائی، دکتر منصور صاحب الزمانی، دکتر عبدالحمید دانشجو،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

اختلالات وضعیتی فعالیت عضلات را مختل کرده و منجر به اختلال عملکرد مفاصل می شود و از آنجایی که حفظ عملکرد مفصل شانه نیازمند هماهنگی دقیق و به موقع وارد عمل شدن عضلات است،که در نتیجه تغییر در سطح فعالیت عضلانی اختلال حرکتی ایجاد می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر 8 هفته برنامه ی تمرینی حرکات اصلاحی با فیزیوبال، و کینزیوتیپ و ماندگاری این اثرات پس از 4 هفته بر فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمربند شانه ای پسران جوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را 45 نفر از پسران (گروه شاهد سن 75/0±00/17، قد 01/2±93/163، وزن 51/6±20/65، توده بدنی 76/2±10/25، گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال سن 88/0±93/16، قد 85/6±66/161، وزن 09/10±40/63،توده بدنی 04/3±82/26 و گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ سن 92/0±00/17، قد 25/7±53/161، وزن 81/6±86/62، توده بدنی 84/3±88/27) مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی تشکیل دادند. برنامه تمرینات ویژه بر اساس مطالعات انجام شده به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 40 تا 60 دقیقه زیر نظر آزمونگر اجرا شد. جهت اندازه گیری فعالیت الکتریکی عضلات، فرد در حالت دمر حرکات چرخش خارجی، چرخش داخلی و اکستنشن شانه را انجام داده و به ترتیب حداکثر انقباض ارادی عضلات تراپزیوس، رومبویدوس و سراتوس آنتریور بوسیله دستگاه EMG ثبت شد. پس از 4 هفته از پایان دوره تمرین،آزمون ها مجددا تکرار شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان فعالیت الکتریکی عضلات پس از هشت هفته تمرین در هر دو گروه آزمایشی در پس آزمون به طور معناداری بهتر از پیش آزمون است (گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 14/17، تراپزیوس میانی : 001/0=p ، % 79/15، رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 81/14،) گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ (سراتوس انتریور:001/0=p ، % 14/17،تراپزیوس میانی : 001/0=p ، % 62/21، رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 00/20،) و همچنین نتایج تحقیق پیشرفت معنی داری در آزمون ماندگاری نسبت به پیش آزمون در هر دو آزمایشی نشان داد (گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 60/8، تراپزیوس میانی :001/0=p ، % 90/7،رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 40/7،)گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 60/8تراپزیوس میانی 001/0=p ، % 20/16 و رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 00/8). با در نظر گرفتن نتایج تحقیق حاضر میتوان بیان کرد که برنامه تمرینات اصلاحی با کینزیوتیپ و فیزیوبال، بر روی فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمربند شانه ای (عضلات سراتوس انتریور،تراپزیوس میانی و رومبویید ماژور) تاثیر مثبتی دارد و این اثرات حتی پس از 4 هفته ماندگار است. پیشنهاد می شود از این برنامه تمرینات اصلاحی برای پسران نوجوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی جهت بهبود وضعیت عضلات کمربند شانه ای آنها استفاده شود.
 

خانم نگین گیل سمائی، دکتر سید صدرالدین شجاع الدین، دکتر حسن صادقی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

شیوع آسیب های ورزشی در ورزش های رزمی بالا است. آسیب های رایج در تکواندو بیشتر در اندام های تحتانی اتفاق می افتد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک با و بدون تمرینات کششی بر داینامیک والگوس زانو،انعطاف پذیری و متغیرهای عملکردی‌زنان تکواندوکار نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی بود. 45 تکواندوکار زن 15-25 سال نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی در این تحقیق شرکت کردند. داینامیک والگوس زانو در حرکت اسکوات با نرم افزار KINOVEA ، انعطافپذیری با آزمون بالا آوردن مستقیم پا و شاخص های عملکردی با تست های وای بالانس، پرش لی سه گام و سیستم امتیازدهی خطای فرود پیش و پس از هشت هفته تمرینات پلایومتریک همراه با تمرینات کششی اندازه گیری شدند.پس از آن داده های حاصل از تست های پیش و پس آزمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون آنالیز واریانس یکراهه((000/0=p)داینامیک والگوس زانو غالب، (000/0=p)داینامیک والگوس زانو غیر غالب، (003/0=p) بالا آوردن مستقیم پای غالب، پرش لی سه گام و (000/0=p) آزمون امتیازدهی خطای فرودنشان داد که تفاوت معنی‌داری بین نتایج دادهای هر سه گروه وجود دارد(05/0P).  همچنین با توجه با اندازه اثرگزارش شده  هر متغیر در هر گروه نشان داده شد که برتری متعلق به گروه تمرینات پلایومتریک همراه کشش بود. تمرینات پلایومتریک همراه با کشش تاثیر معناداری در کاهش ریسک آسیب و افزایش انعطاف¬پذیری و عملکرد تکواندوکاران زن نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی داشت. با توجه به اندازه اثر بالای گزارش شده برای گروه تمرینات پلایومتریک همراه کشش پیشنهاد می‌شود که از این مداخلات برای کاهش ریسک آسیب و افزایش عملکرد تکواندوکاران مورد استفاده قرار گیرد

آقای مجتبی صادقی، دکتر حمید رجبی، دکتر فرزاد ناظم،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر تمرین پلایومتریک بالاتنه بر توان بی‌هوازی بالاتنه و مراحل مختلف عملکرد شنای 25 متر کرال سینه شناگران پسر 10 ساله بود. بدین منظور 16 نفر از شناگر (میانگین سن7/0±9/9 سال، وزن 9±9/45 کیلوگرم، قد 5 ±8/149سانتی‌متر، شاخص توده بدن 3±19/20 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی‌ها به یک گروه تمرین پلایومتریک (8 نفر) و کنترل (8 نفر)تقسیم شدند. پیش و پس از اجرای پروتکل، آزمون رکورد 25 متر شنا کرال سینه در مسافت های10، 20 و 25 متر و تعداد ضربات دست جهت بررسی عملکرد شنا و تست وینگیت دست جهت بررسی عملکرد توان بی هوازی انجام شد. بررسی داده‌ها، از طریق تحلیل کوواریانس صورت پذیرفت. نشان داد، شش هفته تمرین ‏پلایومتریک بالاتنه روی دست شناگران کرال سینه شاخص‌های عملکردی از جمله اوج توان به میزان 18 درصد نسبت به گروه کنترل پیشرفت معنی‌داری داشت اما میانگین توان با اینکه 7 درصد پیشرفت داشت اما معنا دار نبود(05/0<p). همچنین عملکرد ‏شنا در مسافت های10متر (8 درصد)، 10 الی 20 متر (6 درصد) و در مسافت 25 متر (80/3 درصد) پیشرفت نسبت به گروه کنترل وجود داشت که معنی داری در همه مسافت ها مشاهده شد (05/0> p) همچنین در تعداد ضربات دست شنا گروه تمرین پلایومتریک با اینکه در مسافت‌های 10 متر شنا (11 درصد)، در مسافت 10 الی 20 متر (5/7 درصد) و در مسافت 25 متر (33/5 درصد) پیشرفت داشته ‌اند ولی این تغییرات معنی دار نبود. (05/0<p).  نتایج نشان داد شش ‏هفته تمرین پلایومتریک بالاتنه در افزایش و بهبود پارامترهای اندازه گیری شده موثراست و می تواند به عنوان یک روش تمرینی مکمل در شناگران جوان مورد استفاده قرار گیرد.

دکتر ملیحه آوسه، دکتر مریم کوشکی جهرمی، دکتر جواد نعمتی، دکتر سعید اسماعیلی ماهانی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

   اخیرا لاکتات به عنوان یک عامل سیگنالینگ درگیر در متابولیسم شناحته شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش ورود لاکتات به مغز در حین تمرین بر سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید بود. 24سر موش صحرایی نر در سن هشت‌ هفتگی با میانگین وزن 21 ± 197 گرم در سه گروه کنترل،  تمرینی صرف و گروه تمرین + 4-CIN (که منع ورود لاکتات به مغز را در حین تمرین تجربه می کرد)، تقسیم شدند. تمامی گروه ها یک جلسه تمرین استقامتی را 72 ساعت بعد از پروتکل 12 هفته ای تمرین انجام دادند. سطوح اسیدهای چرب آزاد (FFA) و تری گلیسیرید در پلاسما و بافت چربی اپیدیدیمال و CAMP و اینوزیتول تری فسفات بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد با تکنیک الایزا اندازه گیری و بوسیله تحلیل واریانس یک راهه بین گروهها مقایسه شد.تمرین استقامتی باعث افزایش غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در هر دو گروه تمرین صرف و تمرین + 4-CIN نسبت به گروه کنترل شد. غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در گروه تمرین + 4-CIN نسبت به تمرین صرف پایین تر بود. بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد، کاهش معنی دار 61 و31 درصدی در سطوح پلاسمایی تری گلیسرید،  کاهش معنی دار 39 و 26 درصدی در سطوح تری گلیسرید بافت چربی، افزایش معنی دار 125 و 56 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA، افزایش معنی دار 217 و 125 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA،  افزایش معنی دار  87 و 41 درصدی در سطوح CAMP بافت چربی و افزایش معنی دار  90 و 49 درصدی سطوح اینوزیتول تری فسفات  بافت چربی به ترتیب در گروه تمرینی صرف و تمرین + 4-CIN  نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. سطوح تری گلیسرید پلاسما و بافت چربی در گروه تمرین + 4-CIN به طور معنی دار نسبت به گروه تمرینی صرف بالاتر و سطوح FFA پلاسما و بافت چربی بطور معنی دار پایین تر از گروه تمریی صرف بود.نتایج کلی تحقیق نشان داد که لاکتات به واسطه عملش در مغز می تواند در سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید اثرگذار باشد.


صفحه 4 از 5     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb