جستجو در مقالات منتشر شده


152 نتیجه برای at

آقای کورش دهقان، دکتر خسرو جلالی دهکردی، دکتر فرزانه تقیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر بهرام عابدی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

پوکی استخوان رایج ترین بیماری متابولیکی استخوان است که عوامل مختلفی مانند شاخص پایین توده بدن و عدم فعالیت جسمانی در بروز این بیماری دخالت دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر تمرینات مقاومتی دایره‌‌ای، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامینD، تراکم مواد معدنی و شاخص های عملکردی در مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان بود. در یک آزمایش کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون پس آزمون، تعداد 60 نفر مرد سالمند مبتلا به پوکی استخوان با دامنه سنی 78-65 سال به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی دایره‌ای (15 نفر)، ویبریشن کل بدن (15 نفر)، ترکیبی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت 30 تا 60% یک تکرار بیشینه، 3 بار در هفته برای 12 هفته اجرا شد. تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) به صورت 10 حرکت ترکیبی پایین تنه و بالاتنه که روی دستگاه ویبریشن با شدت فرکانس بین  25 تا 45 هرتز، دامنه 5 تا 8 میلی متر و زمان هر حرکت 60 تا 100 ثانیه انجام گرفت. در حالی¬که گروه کنترل سبک زندگی معمول خود را حفظ کردند. متغیرهای ترکیب بدن شامل، وزن بدون چربی (LBM)، وزن بافت نرم (SLM) و وزن عضله اسکلتی (SMM) با استفاده از دستگاه  Analyzer Body Composition، سنجش تراکم استخوانی با استفاده از دستگاه DEXA و 25- هیدروکسی ویتامینD3 با استفاده از نمونه خون قبل و پس از آخرین جلسات تمرینی اندازه گیری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی همبسنته و کواریانس در سطح کمتر از 05/0 انجام شد. پس از 12 هفته مداخله، بهبود معناداری در سطوح BMD، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلانی، وزن بدون چربی و وزن عضله اسکلتی متعاقب تمرین های مقاومتی دایره ای و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. با این حال، هیچ گونه تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، وزن بدون چربی، وزن بافت نرم، وزن عضله اسکلتی (SMM)، BMD، تعادل، هیدروکسی ویتامین D3 مشاهده نشد (05/0p>).   . یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد انجام تمرینات مقاومتی دایره ای، ویبرشن و ترکیبی  به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی می تواند سبب افزایش قابل توجهی در تراکم استخوانی و شاخص های عملکردی مردان سالمند شود ولی تاثیری بر شاخص های هورمونی مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان ندارد، مطالعات بیشتر با پیگیری طولانی مدت برای تایید این یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد.

زهرا قهرمانی، حسن دانشمندی، مهرداد عنبریان،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، مقایسه­ اثر حاد گرم­کردن عمومی و  نیرومندسازی پس­فعالی بر پرش عمودی و الگوی پرش- فرود زنان هندبالیست دارای نقص ­تنه بود. 12 هندبالیست دارای نقص ­تنه داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی­ها در سه روز متفاوت هر سه پروتکل: 1- گرم­کردن عمومی 2- گرم­کردن عمومی با اجرای دو تکرار نیم­اسکات پویا با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه و 3-گرم­کردن عمومی با اجرای دو تکرار نیم­اسکات ایستا با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه را تصادفی اجرا کردند. آزمون پرش عمودی و سیستم امتیازدهی خطای فرود 5 دقیقه پس از هر پروتکل انجام شد و ارتفاع پرش عمودی، نمره سیستم امتیازدهی خطای فرود، زوایای ولگوس و فلکشن زانو استخراج گردید. برای تحلیل آماری داده­ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه­گیری تکراری استفاده شد. ارتفاع پرش پس از اجرای پروتکل­های دوم و سوم نسبت به گرم­کردن عمومی به طور معناداری افزایش یافت (به ترتیب 039/0p= و 047/0p=)، اما در نمرات سیستم امتیازدهی خطای فرود، زوایای ولگوس و فلکشن زانوی آزمودنی­ها در هر سه پروتکل تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. به نظر می­رسد گرم‌کردن با استفاده از نیرومندسازی پس­فعالی می­تواند منجر به بهبود عملکرد پرش عمودی ورزشکاران بدون تغییر خطر آسیب لیگامنت صلیبی قدامی گردد.

محسن سلطانی، علی برزگری، سعید نقیبی، محمد حسن دشتی خویدکی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

این مطالعه با هدف تأثیر تمرین و مکمل کوئرستین بر سطح مایواستاتین و فول‌استاتین در بافت قلب رت‌های دیابتی صورت گرفت. بدین منظور تعداد 50 سر موش نر ویستار 10 هفته­ای با میانگین وزنی 33±237 گرم به‌طور تصادفی در پنج گروه 10 تایی شامل: کنترل سالم، دیابت، دیابت+مکمل، دیابت+تمرین و دیابت+مکمل+تمرین قرار گرفتند. پروتکل تمرینی شامل پنج جلسه در هفته به مدت هشت هفته روی نوار گردان بدون شیب ویژه جوندگان به مدت 60 دقیقه و با سرعت 25 متر در دقیقه در هر جلسه دویدند و گروه‌های مکمل نیز به صورت گاواژ روزانه به مقدار 50 میلی‌گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن کوئرستین را دریافت کردند. تغییرات مایواستاتین و فول‌استاتین بافت قلب رت­ها با استفاده از روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اختلاف سطوح مایواستاتین در میان گروه‌ها معنی‌دار است (001/0P=). سطوح مایواستاتین بین گروه‌ تمرین+مکمل+دیابت با دیابت کاهش معنی‌داری داشت (002/0P=). میان گروه‌های مکمل+دیابت و تمرین+دیابت نیز تفاوت معنی‌داری وجود داشت (009/0P=). همچنین نتایج نشان داد که اختلاف سطوح فول‌استاتین در میان گروه‌ها معنی‌دار است (001/0P=). نتایج نشان داد سطوح فول‌استاتین بافت قلب میان گروه‌های دیابت، تمرین+دیابت، مکمل+دیابت و تمرین+مکمل+دیابت با گروه‌ کنترل افزایش معنی‌داری داشت (به ترتیب: 005/0P=؛ 001/0P=؛ 001/0P=؛ 001/0P=). به نظر می‌رسد تمرین هوازی با شدت متوسط و مصرف مکمل کوئرستین تأثیر مثبت و مفیدی بر سطح میوستاتین و فول‌استاتین دارد.


مجتبی صالح پور، علی سرلک، هادی صمدی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

افزایش آهن در اثر افزایش سن در روند فروپتوزیس تأثیر دارد و محصول نهایی پراکسیداسیون لیپیدی، MDA است و GPX4 تنظیم‌کننده مرکزی و البته منفی فروپتوز است. فعالیت‌های ورزشی می‌تواند با کاهش پراکسیداسیون لیپیدی این مسیر سالمندی را تعدیل کند؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی بر میزان بیان GPX4 و MDA در عضله نعلی موش‌های صحرایی نر سالمند بود. این مطالعه از نوع تجربی است. 20 سر موش صحرایی نرسالمند (با میانگین سنی 20 ماهه و میانگین وزنی 373 گرم) به دو گروه 10 تایی تقسیم شد: گروه تمرین، گروه کنترل. تمرین به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته با تردمیل ویژه جوندگان به‌طور فزاینده انجام شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، عضله نعلی موش‌ها طی جراحی برداشته شد و میزان GPX4 به روش بیان ژن و میزان MDA به روش الایزا اندازه‌گیری شد. برای آنالیز داده‌ها، برای سنجش توزیع طبیعی داده‌ها از آزمون شاپیروویلک و برا تعیین همگنی واریانس‌ها از آزمون لوین و برای تعیین تفاوت بین دو گروه از آزمون t مستقل استفاده‌شده و از آزمون دی کوهن برای اندازه‌گیری اندازه اثر استفاده شد و محاسبات آماری توسط نرم‌افزار Prism Graph Pad نسخه هشت انجام شد. اختلاف معنادار در میزان بیان ژن GPX4 در عضله نعلی موش‌های گروه تمرین نسبت به موش‌های گروه کنترل مشاهده نشد 4079/0(p= ولی میزان MDA در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت (0028/0p=). بنا بر یافته‌های تحقیـق حاضـر، به نظـر می‌رسد اثر تمرین استقامتی در این پژوهش، کاهش فروپتوز را نشان می‌دهد. عدم اختلاف معنادار میزان بیان ژن GPX4 نشان از عدم تأثیر تمرین استقامتی با این شدت بر آن است.


مسعود برزگر، ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین، امیر لطافتکار، رز فولادی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش مقایسه تأثیر هشت هفته تمرینات عصبی عضلانی با و بدون تکالیف دوگانه شناختی بر حس عمقی و تعادل ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی بود. در مطالعه نیمه تجربی حاضر، 39 فوتبالیست به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 13 نفره (گروه کنترل، گروه تمرینات عصبی عضلانی و گروه تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه) تقسیم شدند. دو گروه تمرینی، تمرینات را به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. برای اندازه‌گیری حس عمقی به روش فوتوگرامتریک و برای سنجش تعادل از آزمون Y استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم تفاوت معناداری در حس عمقی مفصل زانو در زنجیره حرکتی باز (036/0>p) و بسته (003/0>p) بعد از ارائه مداخله بین سه گروه بود، اما عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران بر اساس آزمون تعادلی Y در جهت قدامی (جلویی) و خلفی خارجی بعد از ارائه مداخله بین سه گروه معنادار بود (p≤0.05). ارائه تمرینات عصبی عضلانی به همراه تکایف دوگانه احتمالاً میتواند به عنوان یک رویکرد مفید جهت بهبود عملکرد اندام تحتانی بر اساس آزمون تعادلی Y در ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی در نظر گرفته شود.

 
جاوید شاه حسینی، آرزو اسکندری، محمد فشی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

   
    هدف مطالعه حاضر برآورد یک تکرار بیشینه بر پایه میزان درک فشار کار در زنان فعال و ارائه معادل پیش بین ویژه آن بود. تعداد 30 زن سالم با (20 تا 35 سال)، شاخص توده بدن 34/3± 32/26 کیلوگرم/مجذور متر2 به صورت داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند. به منظور ارائه معادله مقدار نصف وزن آزمودنی برای انجام حرکت پرس سینه با هالتر انتخاب شد. از آزمودنی­ها خواسته شد تا یک‌بار این وزنه را با چشمان بسته تکرار و بعدازآن عددی را برای تعیین شدت این تکرار بین 6 تا 20 انتخاب کنند. پس از تعیین معادله، به منظور بررسی اعتبار معادله طراحی‌شده یک تکرار بیشینه آزمودنی­ها به وسیله معادله برزیسکی نیز محاسبه و از روش همبستگی پیرسون میزان همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. همبستگی بالایی بین معادله مطالعه حاضر و معادله برزیسکی (89/0=r)، همچنین پس از بررسی اعتبار متقاطع (91/0=r) به دست آمد. تفاوت معناداری بین نتایج معادله حاضر با نتایج معادله برزیسکی مشاهده نشد. به نظر می­رسد معادله مطالعه حاضر" 1RM={(20-RPE /40) +1 }× وزن نصف " بر اساس درک فشار کار می­تواند برآورد قابل اعتمادی را برای یک تکرار بیشینه پرس سینه در زنان سالم ارائه دهد.    
 
   

محسن محمدنیا احمدی، راضیه حیدری،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

با توجه به پیشرفت استفاده از طب سنتی در تحقیقات اخیر، عصاره بادرنجبویه به عنوان عامل اثرگذار بر چربی خون و کاهنده استرس جسمانی و روانی موردتوجه قرارگرفته است. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حاد مصرف عصاره هیدروالکی بادرنجبویه بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و کورتیزول بزاقی هنگام و پس از فعالیت تناوبی شدید است. تعداد 10 نفر از زنان غیرفعال (شاخص توده بدنی 60/0 ± 28/22 کیلوگرم بر مترمربع) در 2 جلسه مجزا در آزمون شرکت کردند. آزمودنی­ها در جلسه اول، عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه (500 میلی­گرم) و در جلسه دوم، دارونما (500 میلی‌گرم نشاسته) را 60 دقیقه قبل از انجام فعالیت تناوبی شدید (11 تناوب دویدن 1 دقیقه کار و 2 دقیقه استراحت به ترتیب با شدت 90 و 60 درصد max2vVO) مصرف نمودند. هزینه سوخت و سازی و اکسایش سوبسترا با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی، ضربان قلب با استفاده از ضربان­سنج پولار و کورتیزول بزاقی به روش نورتابی شیمیایی اندازه­گیری شد. نتایج نشان داد در دو گروه بادرنجبویه و دارونما بین شاخص­های میانگین اکسیژن مصرفی (51/0=P)، اکسایش چربی (9/0=P)، نسبت تبادل تنفسی (76/0=P)، هزینه انرژی (6/0=P)، ضربان قلب (42/0=P) و کورتیزول بزاقی (15/0=P) تفاوت معنی­داری وجود نداشت. بر اساس یافته­های این مطالعه، مصرف عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه همراه با انجام فعالیت تناوبی شدید تأثیری بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و سطح کورتیزول در زنان غیرفعال ندارد.

 
حمیدرضا برزگرپور، حمید رجبی، سعید محمدی، رعنا فیاض میلانی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: انجام تلاش ذهنی قبل و حین فعالیت ورزشی جسمانی باعث افزایش شاخص­های خستگی می­شود و به نظر می‌رسد که اندازه این خستگی به نوع تلاش ذهنی به‌کارگرفته‌شده بستگی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر Stroop، AX-CPT و PVT هم­زمان با فعالیت ورزشی رکاب‌زدن بر درک تلاش، ضربان قلب و کورتیزول است. روش­شناسی: 10 مرد دوچرخه­سوار با میانگین سنی 5/4± 5/34 سال، قد 5/4± 177 سانتی­متر و حداکثر توان خروجی 36± 236 وات طی پنج جلسه به آزمایشگاه فراخوانده شدند. در جلسه­ی اول مشخصات آنتروپومتریک و آزمون تعیین حداکثر توان خروجی انجام شد. در چهار جلسه­ی بعد فعالیت ورزشی رکاب زدن به­مدت 45 دقیقه و با شدت 65 درصد حداکثر توان خروجی بر­روی چرخ کارسنج همراه (Stroop، AX-CPT و PVT) و بدون تلاش ذهنی (تماشای مستند) انجام شد. در حین انجام پروتکل درک تلاش و ضربان قلب هر 10 دقیقه توسط آزمونگر اندازه­گیری شد. همچنین  نمونه­ی خونی قبل و 30 دقیقه بعد از فعالیت به­منظور اندازه­گیری کورتیزول جمع­آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون آنالیز تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد. نتایج: انجام 45 دقیقه تلاش ذهنی Stroop با فعالیت ورزشی رکاب زدن به‌صورت هم­زمان، باعث افزایش معنی­دار میزان درک تلاش، شاخص فشار ذهنی در پرسشنامه ناسا و غلظت کورتیزول نسبت به فعالیت ورزشی رکاب زدن تنها شد (p≤0/05) اما بین جلسات تلاش ذهنی AX-CPT و PVT با فعالیت ورزشی رکاب زدن تنها تفاوت معنی­داری یافت نشد. نتیجه­گیری: نتایج پژوهش نشان داد انجام تلاش­های ذهنی مختلف به­صورت هم­زمان با فعالیت ورزشی رکاب زدن بسته به میزان چالش و مدت زمان آن­ها می­توانند برخی شاخص­های خستگی را به میزان بیشتری تحت تاثیر قرار دهند.

المیرا احمدی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، رضا قراخانلو، گریگوری پیرسی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاین‌های التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالاً تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاین‌ها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش می‌دهد. مطالعه حاضر به‌ منظور بررسی تأثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موش‌های ماده پس از القای EAE  انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفته‌ای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل  EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسه‌ی 30 دقیقه‌ای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر می‌رسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، می‌تواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.


 
معصومه آقازاده، سکینه امین‌نژاد،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

یکی از راه‏های بهینه‏سازی فعالیت‏های ورزشی، استفاده از فناوری نانو است. نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی تأثیرات ارزشمندی در بهبود عملکرد ورزشی ورزشکاران دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی بر پاسخ‏های فیزیولوژیکی و عملکرد ورزشی ورزشکاران زن بود. جامعه آماری تحقیق، زنان فعال در ورزش‏های همگانی شهر ماکو بود. حجم نمونه، با روش تصادفی و به تعداد 10 نفر از ورزشکاران زن (با میانگین سنی 9/25، میانگین وزنی 60 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 49/25) انتخاب شد. تأثیر تیمارها (فعالیت ورزشی با و بدون لباس‏های نانو) بر میزان استقامت، میزان جذب رطوبت، میزان باکتری‌زدایی، میزان فشار‏خون سیستولی و دیاستولی و تعداد ضربان قلب ورزشکاران بررسی شد. نتایج نشان داد که استفاده از لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی باعث افزایش استقامت آنها می‏شود. این لباس‏ها منجر به افزایش باکتری‏زدایی در آنها می‏گردد. لباس‌های حاوی این نانوذرات در کاهش فشار‏خون آنها مؤثر بود. بین ورزشکاران زن از نظر تعداد ضربان قلب بعد از تمرین اختلاف معنا‌دار بود و این لباس‏ها در کاهش تعداد ضربان قلب آنها تأثیر داشت. همچنین باعث بهبود جذب رطوبت ورزشکاران زن شد. به‌طورکلی، لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی بر کاهش پاسخ‏های فیزیولوژیکی و عملکرد ورزشی ورزشکاران زن تأثیر دارد.

 
امیر لطافت کار، فرانک امینی، بهرام شیخی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

ﻣﻘﺪﻣﻪ: هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی ترکیب آموزش مکانیسم عصبی درد و تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی با تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی به‌تنهایی در بیماران دارای کمردرد مزمن بود.
ﻣﻮاد و روش‌ها: پنجاه و چهار بیمار دارای کمردرد مزمن (گروه آموزش مکانیسم عصبی درد همراه با تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی =27 نفر و گروه تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی =27 نفر) در این مطالعه شرکت کردند. درد، ناتوانی، فهرست حساسیت مرکزی و ترس از حرکت همه بیماران در ابتدا و هشت هفته پس از مداخلات ارزیابی شد. از آنالیز واریانس با اندازه­های تکراری و مدل­های آمیخته خطی، برای بررسی تفاوت­های بین‌گروهی استفاده شد.
یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: اثر متقابل گروه×زمان برای درد (008/0P=)، حساسیت مرکزی (002/0P=) و ترس از حرکت (001/0> P) در گروه آموزش مکانیسم عصبی درد همراه با تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی نسبت به گروه تمرینات کنترل حرکتی پس از هشت هفته یافت شد. اثرات اصلی زمان برای درد، ناتوانی و ترس از حرکت پس از مداخلات مشاهده شد (001/0> P). هیچ اثر متقابل زمان×گروه برای ناتوانی (50/0P=) یافت نشد.
 ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: یافته‌های این مطالعه از اضافه‌کردن آموزش مکانیسم عصبی درد به‌عنوان یک مکمل مؤثر بالینی به تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی در بیماران کمردرد مزمن حمایت می‌کند.

سعید ارشم،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی سازوکارهای زیربنایی تفاوت‌های وابسته به سن در کنترل قامت دختران 7-18 ساله از طریق تعیین تفاوتهای بین ردههای سنی مختلف و بزرگسالان در اولویتهای حسی آنها برای پاسخهای جبرانی بود. تعداد 118 دختر غیرورزشکار 7 تا 18 ساله به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به چهار گروه سنی 7- 9 (31 نفر)، 10- 12 (32 نفر)، 13-15 (28 نفر) و 16-18 (27 نفر) تقسیم شدند. همچنین، یک گروه مرجع از بزرگسالان (28 نفر، میانگین سنی 9/27 سال) بهمنظور مقایسه بررسی شد. برای دستکاری دروندادهای حسی از آزمون سازماندهی حسی (SOT) با دستگاه پاسچروگرافی پویای کامپیوتری استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی تفاوت معنیدار بین تمام گروههای سنی در 6 شرایط آزمون را نشان داد (05/0>P). استفاده از دروندادهای حسی پیکری و دهلیزی برای حفظ تعادل در گروههای سنی مختلف تقریبا یکسان بود اما، در استفاده از دروندادهای بینایی تفاوتهای معنیداری مشاهده شد. عملکرد کنترل قامت دختران از 13 سالگی به بعد مشابه با افراد بزرگسال میشود که این میتواند به دلیل رشد تأخیری دستگاه بینایی باشد. بهطور کلی، ظاهرا برای کنترل بهینه قامت، ابتدا دستگاه حسی پیکری و پس از آن، به ترتیب دستگاه‌های دهلیزی و بینایی بالیده می‌شوند.


صفحه 8 از 8    
8
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb