اقای حمید رضا برزگر پور، دکتر فریبرز هوانلو، دکتر حمید رجبی، اقای ناصر عسگرزاده،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر مقایسۀ تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بیهوازی افراد ورزشکار بود. آزمودنیهای این تحقیق 16 نفر دانشجوی داوطلب مرد بودند. آزمودنیها به دو گروه هشتنفرۀ تمرین در وضعیت هایپوکسی (ارتفاع 3300) و نورموکسی تقسیم شدند. عملکرد بیهوازی (اوج توان،میانگین توان) ازطریق اجرای آزمون وینگیت و غلظت لاکتات قبل و بعد از آزمون وینگیت اندازهگیری شد. 24 ساعت بعد، Wmax در وضعیت هایپوکسی مشخص و 48 ساعت بعد میزان Wmax در وضعیت نورموکسی تعیین شد. برنامۀ تمرین هر دو گروه ازنظر شدت (یک دقیقه با شدت80درصد-85درصدWmax و دو دقیقه با شدت 50درصد Wmax) و مدت تمرین (30 دقیقه) یکسانسازی شده بود. برنامۀ تمرینی شامل دوازده جلسۀ پیدرپی بود. بعد از آن، متغیرهای پیشآزمون مجدداً اندازهگیری شد. پساز تعیین توزیع طبیعی دادهها بهوسیلۀ آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05≥p نشان داد این دورۀ تمرینی باعث بهبود در عملکرد بیهوازی در هر دو گروه شد. همچنین غلظت لاکتات در 5 دقیقه بعد از آزمون وینگیت در هر دو گروه کاهش داشت، اما تفاوتی بین دوازده جلسه تمرین تناوبی در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بیهوازی مشاهده نشد. درنتیجه میتوان بیان کرد دورۀ تمرینی بهکارگرفتهشده در این تحقیق میتواند باعث بهبود عملکرد بیهوازی شود، اما مدت و شدت هایپوکسی در این تحقیق بهاندازهای نبوده است که بتواند عملکرد بیهوازی را در گروه هایپوکسی نسبت به نورموکسی بهبود بخشد
اقای محمد علی ناصری روحانی، دکتر محمد تقی امیری خراسانی، دکتر محمد رضا امیر سیف الدینی،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر سطح ناپایدار پای تکیهگاه بر کینماتیک شوت روی پای فوتبال بود 30 بازیکن فوتبال مرد در این مطالعه مشارکت کردند. پساز آزمونهای تعادل ایستا و پویا با دستگاه بایودکس، 20 بازیکنی که ازلحاظ تعادل در سطح مطلوبی قرار داشتند، بهمنزلۀ نمونۀ آماری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از شش دوربین اپتوالکترونیک سهبُعدی تحلیل حرکت با سرعت 200 هرتز استفاده شد. پارامترهای کینماتیکی در سه لحظۀ بحرانی مهارت شوت (حرکت روبهجلوی ران، تماس با توپ و ادامۀ حرکت) با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مکرر و تی مستقل در سطح معنیداری 05/0 مقایسه شدند. نتایج تحقیق نشان داد که حداکثر سرعت زاویهای و جابهجایی زاویهای مفصل ران و نیز سرعت توپ در شوت روی سطح باثبات به طور معنیداری بیشتر از شوت روی سطح بیثبات است. نتایج بهدستآمده نشان داد که شوت روی سطح بیثبات باعث کاهش مقادیر پارامترهای کینماتیکی در بیشتر مراحل مهارت شوت درنتیجه باعث کاهش سرعت اولیۀ حرکت توپ میشود.
اقای سروش باقری کودکانی، دکتر شهرام لنجان نژادیان، اقای مصطفی حاج لطفعلیان،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده
نرمافزارهای تحلیل حرکت، ابزاری سودمند و پرکاربرد در بررسی بیومکانیکی حرکتها هستند، اما بهدلیل بالابودن قیمت این ابزار، محققانِ اندکی امکان استفاده از آنها را دارند. هدف این مطالعه، طراحی و اعتباریابی نرمافزاری کاربردی و ارزانقیمت برای محاسبۀ کینماتیک حرکت است. در طراحی این نرمافزار از الگوریتمهای دقیقِ پردازش تصویر و روش انتقال مستقیم خطی (DLT)[1] برای تعیین موقعیت مارکرها در تصاویر و فضا استفاده شد. برای سنجش اعتبار نرمافزار، آزمایشهای متعددی در وضعیتهای ایستا، پویا، خطی و زاویهای در فضای دوبعدی و سهبعدی با ابزار مناسب انجام گرفت و با نتایج حاصل از نرمافزار بهوسیلۀ آزمون یومنویتنی مقایسه شد و اختلاف معنیداری مشاهده نشد. برای بررسی روایی و پایایی نرمافزار، از ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی درونی استفاده شد که در کلیۀ مقایسههای انجامشده، مقادیر بزرگتر از 97/0 برای ایندو ضریب بهدست آمد که نشاندهندۀ روایی و پایایی زیاد نرمافزار است. با توجه به نتایج تحقیق نرمافزار حاضر، با قابلیتهایی مانند یافتنِ خودکارِ موقعیت مارکرها در تصاویر حاصل از دوربینهای ویدئویی، ارزانی قیمت، امکان استفاده در فضای باز و پردازش تصاویر دوبعدی و سهبعدی، میتواند ابزار مناسبی برای تحلیل کینماتیک حرکت باشد.
دکتر رامین امیرساسان، دکتر کمال عزیز بیگی، دکتر بهمن میرزایی، خانم خورشید پارسافر،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده
در زنان یائسه میزان هموسیستئین و مقاومت به انسولین بهدلیل کاهش سطح استروژن، کمتحرکی و افزایش وزن بالا میرود که باعث افزایش بیماریهای قلبی-عروقی میشود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سابقۀ تمرین هوازی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان فعال و غیرفعال چاق یائسه بود. بههمین منظور، 21 زن چاق یائسه با دامنۀ سنی 65- 48 بهطور داوطلبانه در تحقیق همکاری کردند و در دو گروه فعال (11n=) و غیرفعال (10n= ) قرار داده شدند. یک جلسه فعالیت هوازی پساز 10 ساعت ناشتایی، با انجام دو مرحله خونگیری قبل و بعد از آزمون پیادهروی بریسک با 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که سطح پایۀ هموسیستئین (003/0p=) و مقاومت به انسولین (003/0p=) در گروه زنان فعال بهطور معنیداری نسبت به گروه غیرفعال کمتر است. با وجود این، پاسخ هموسیستئین در زنان فعال از مقدار بیشتری نسبت به گروه غیرفعال برخوردار است (028/0p=). هرچند تفاوت معنیداری در پاسخ مقاومت به انسولین نسبت به آزمون بریسک در دو گروه مشاهده نشد (05/0p>)، میتوان گفت فعالیت بدنی منظم سبب بهبود سطح هموسیستئین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه چاق میشود، ولی یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط نمیتواند بر مقاومت به انسولین تأثیر گذارد، هرچند پاسخ هموسیستئین نسبت به فعالیت هوازی در گروه فعال بیشتر بود. به نظر میرسد رفتار این دو متغیر نسبت به فعالیت هوازی متفاوت است
دکتر علی یلفانی، خانم فرزانه گندمی،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده
ناپایداری مزمن مچ پا، بهمثابۀ وقوع مجدد اسپرین مچ پا تعریف شده است، بهگونهای که حدود 40درصد مصدومان بعد از آسیبدیدگی حاد، با وجود دریافت بازتوانیهای کافی، به این ناپایداری دچار میشوند. هدف این مطالعه، بررسی سهم ریزفاکتورهای نوسانهای وضعیتی، در مهارتهای پرش-فرود و جهش جانبی در پیشبینی وقوع اسپرینهای مزمن است. در این مطالعۀ توصیفی-تحلیلی، 25 ورزشکار حرفهای آسیبدیدهی مچ پا و 25 ورزشکار سالم مشارکت کردند. شش متغیر (سطح نوسانهای، طول مسیر و سرعت نوسانهای در مهارت پرش-فرود؛ و سطح نوسانهای، طول مسیر و سرعت نوسانهای در مهارت جهش جانبی) بهمنزلۀ متغیرهای پیشبین آسیب اندازهگیری شدند و جهت پیشبینی، از رگرسیون لُجستیک استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد، شاخص طول مسیر و سرعت نوسانهای در مهارت پرش-فرود، شاخص محیط نوسانهای و طول مسیر نوسانهای در مهارت جهش به پهلو در طبقهبندی گروههای آسیبدیده و سالم سهم آماری معناداری داشتند و بهطورکلی مدل حدود 77درصد موردها را بهطور صحیح طبقهبندی کرد. بنابراین، ورزشکاران با سابقۀ اسپرین مچ پا حین مهارتهای جهشی-پرشی و تغییر مسیر نسبت به ورزشکاران سالم کنترل وضعیتی کمتری دارند و خطر بیشتری برای ابتلا به اسپرین مجدد تهدیدشان میکند. همچنین، افراد دارای ناپایداری مزمن مچ پا در سطح فرونتال، کنترل وضعیت کمتری دارند
آقای رضا امینی، دکتر حمید رجبی، دکتر محمد رضا امیرسیف الدینی، آقای کوروس دیوسالار،
دوره 14، شماره 12 - ( 7-1395 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تعیین تغییرات آدیپونکتین، لپتین و نیمرخ لیپیدی پلاسمای خون مردان غیرفعال به دنبال 24 جلسه بازی فوتسال است. در این مطالعه 20 مرد سالم 30-20 ساله و غیرفعال، بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (سن: 2/58±23/5، وزن: 14/48±69/36 کیلوگرم، شاخص تودۀ بدنی: 4/41±22/82 کیلوگرم بر مترمربع) و گروه کنترل (سن: 2±24/6 سال، وزن: 12/71±68/22 کیلوگرم، شاخص تودۀ بدنی: 3/58±21/99 کیلوگرم بر مترمربع) تقسیم شدند. گروه تجربی در هر جلسه برنامۀ تمرینی فوتسال شامل 20 دقیقه گرمکردن، دو زمان 30 دقیقهای بازی فوتسال و درنهایت 10 دقیقه سردکردن را بهمدت هشتهفته و هر هفته سه جلسه اجرا انجام داد و گروه کنترل فعالیت عادی خود را سپری کرد. قبلاز برنامۀ تمرینی و 48 ساعت پساز پایان آخرین جلسۀ بازی، نمونۀ خون بهمیزان 5 میلیلیتر، جهت اندازهگیری میزان آدیپونکتین، لپتین و نیمرخ لیپیدی پلاسمای خون از آزمودنیها جمعآوری و با استفاده از آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد که 24 جلسه بازی فوتسال باعث افزایش معنیدار لیپوپروتئین پرچگال (0/03=p) و کاهش معنیدار لپتین (0/04=p)، لیپوپروتئین کمچگال (0/03=p)، لیپوپروتئین(a) (0/04=p)،، تریگلیسیرید (0/03=p) و کلسترول (0/03=p) میشود، با وجود این، تفاوتها دربارۀ آدیپونکتین (0/04=p) معنیدار نبود (0/05≥p). به نظر میرسد فعالیت بدنی ناشی از بازی فوتسال موجب تغییراتی در میزان برخی هورمونهای ترشح شده از بافت چربی سفید و دیگر ارگانهای مرتبط با ترشح این هورمونها میشود، ولی با وجود نتایج متناقض بهدستآمده در تحقیقات گذشته، بررسیهای بیشتر در این باره ضروری به نظر میرسد.
اقای مصطفی حاج لطفعلیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر حیدر صادقی، اقای سجاد محمدی،
دوره 14، شماره 12 - ( 7-1395 )
چکیده
با توجه به تأثیر موقعیت قرارگیری پای تکیهگاه بهمنزلۀ عاملی مؤثر بر موفقیت شوت و بروز آسیب در مفصل مچ پا، هدف این تحقیق، مقایسۀ منتخبی از ویژگیهای بیومکانیکی و عوامل مؤثر بر آسیبِ پای تکیهگاه در شوت با پای برتر و غیربرتر بازیکنان مبتدی فوتسال بود. در این تحقیقِ نیمهتجربی، 12 بازیکن فوتسال آماتور جوان با میانگین و انحراف استاندارد سن 1/5±21/2 ، قد 4/2±176 سانتی متر، وزن 5/5 ±67/6 کیلوگرم مشارکت کردند. درحالیکه از ورزشکاران خواسته شد تا توپ را با پای برتر و غیربرتر با حداکثر تلاش از فاصلۀ 10 متری بهسمت دروازه شوت کنند، اطلاعات مربوط به نیرو و ضربۀ وارد شده به کف پا و موقعیت پای تکیهگاه بهکمک دستگاه سنجش فشار کف پای صفحهای Platform و با سرعت نمونهبرداری 300 هرتز ثبت شد. برای بررسی خطر آسیب مچ پا، نیروها، ضربهها و بیشترین فشار وارد به قسمتهای لترال و مدیال، در دو پای برتر و غیربرتر اندازهگیری شد. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنادار در دامنۀ حرکتی مفصل سابتالار بود که احتمالاً میتوان دلیل آن را وجود انعطاف و هماهنگی بیشتر در پای برتر دانست. در مقدار ضربۀ وارد به قسمتهای جلویی، میانی و عقبی پا، اختلاف معنیداری بین پای راست و چپ مشاهده نشد. حداکثر فشار در قسمت لترال پای غیربرتر بهطور معناداری بیشتر از پای دیگر بود که احتمالاً میتواند یکی از علل افزایش خطر آسیب داخلی مچ پا تلقی شود. با توجه به تازهکاربودن و فقدان هماهنگی عصبی عضلانی مناسب در اندام غیربرتر آزمودنیها قادر نبودند الگوی پیشرفتهای از حرکت شوت را در پای غیربرتر ارائه دهند. ازاینرو، فقدان هماهنگی عصبی عضلانی میتواند به اتلاف انرژی و واردآمدن فشارهای غیراصولی به قسمتهای مختلف بدن بهویژه کف پا منجر شود و بروز آسیب را تشدید کند. با توجه به نتایج تحقیق، میتوان گفت ورزشکاران مبتدی فوتسال، حین زدن شوت با پای برتر، کیفیت بالاتری را از نظر فاکتورهای بیومکانیکی دخیل در حرکت نشان میدهند. همچنین، با توجه به پارامترهایی که بررسی شد، احتمال آسیب در مچ پای تکیهگاه فوتبالیستهای مبتدی، هنگامی که با پای غیربرتر اقدام به شوت میکنند، بیشتر از پای تکیهگاه است. البته تعمیم این نتایج به بازیکنان نیمهمبتدی و حرفهای نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.
خانم مهسا حکیمی پور، خانم روشنک ایراندوست، دکتر هومن مینونژاد، دکتر رضا رجبی،
دوره 14، شماره 12 - ( 7-1395 )
چکیده
اختصاصیبودن تمرینهای ورزشی یکی از عوامل مهمی است که میتواند بر نظام اسکلتی عضلانی تأثیرگذار باشد. هدف این تحقیق، مقایسه میزان انحراف وضعیتی ستون فقرات و اندام تحتانی در زنان تکواندوکار با غیرورزشکاران است. 50 زن تکواندوکار دارای کمربند مشکی و 50 غیرورزشکار آزمودنیهای تحقیق را تشکیل دادند. برای اندازهگیری کایفوز و لوردوز از خطکش منعطف و برای تعیین میزان زاویه سربهجلو و اسکولیوز از روش فتوگرامتری و برای ارزیابی ناهنجاریهای زانو و پا نیز بهترتیب از کولیس و روش افت ناوی استفاده شد. بهمنظور مقایسه دو گروه از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که مقدار لوردوز کمری (47/90درجه) در تکواندوکاران بهطور معناداری بیشتر از غیرورزشکاران
(44/04درجه) است. همچنین، مقدار انحنای جانبی ستون فقرات (اسکولیوز) (3/52درجه) در تکواندوکاران بهطور معناداری بیشتر از غیرورزشکاران است، میزان فاصله کندیل داخلی ران نیز در تکواندوکاران (3/26سانتیمتر) بهطور معناداری بیشتر از غیرورزشکاران (1/91سانتیمتر) بود. اما بین میزان سربهجلو، کایفوز، فاصله قوزک داخلی پا و افت ناوی در دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد (0/05≥P ). براساس نتایج تحقیق میتوان اظهار کرد که ورزش تکواندو بهعلت نوع تمرینهای رایج میتواند بر وضعیت بدنی ورزشکاران تأثیر بگذارد
خانم سارا گلنژاد، خانم رز فولادی، دکتر ناصر بهپور، دکتر مریم برزین،
دوره 14، شماره 12 - ( 7-1395 )
چکیده
مطالعۀ حاضر به بررسی تأثیر شیبهای مختلف پاشنه بر زوایای مکانیکی لومبوساکرال و ثبات آن در افراد مبتلا به کمردرد مکانیکال و افراد سالم میپردازد. این مطالعۀ مورد – شاهدی، 38 زن (18 نفر مبتلا به کمردرد، 20 نفر سالم) در بیمارستان امامخمینی شهر ساری مطالعه کرد. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیک، 3 رادیوگرافی لترال درحالت ایستاده روی شیبهای (صفر، 3/7+ و3/7- درجه) برای تعیین زوایای شیب ساکروم، لومبوساکرال، افقی ساکروم و لوردوز سگمنتال و بررسی ثبات کمری تهیه شد. نتایج نشان داد ایستادن روی شیبهای مختلف بر زوایای بیومکانیکی ناحیۀ لومبوساکرال هر یک از دو گروه سالم و کمردردی و در مقایسۀ دو گروه با هم تأثیر معنیداری نداشت (0/05≤p). در مبتلایان به کمردرد، ثبات کمری نسبت به افراد سالم کمتر بود و میزان بیثباتی در مقایسۀ بین دو گروه، هنگام ایستادن روی شیب منفی (0/009=p)، مثبت (0/023=p) و صفر (0/004=p) همچنان معنیدار بود، هرچند اختلاف معنیداری در ثبات کمری دو گروه سالم و کمردرد در زمان ایستادن روی
شیبهای مختلف دیده نشد (0/05≤p). چنین بهنظر میرسد که افراد مبتلا به کمردرد، غالباً از بیثباتی ستون فقرات رنج میبرند و این بیماری با استفاده از شیبهای مختلف پاشنه جبران نمیشوند.
دکتر مصطفی زارعی،
دوره 14، شماره 12 - ( 7-1395 )
چکیده
میزان بروز آسیبهای اندام تحتانی در بازیکنان جوان فوتبال زیاد است اما اطلاعات اندکی درزمینۀ خطر فاکتورهای این آسیبها وجود دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی رابطۀ استاتیک اندام تحتانی و بروز آسیبهای بازیکنان نوجوان فوتبال ایران است. چهار تیم (78 بازیکن) از لیگ برتر آسیا ویژن نوجوان استان تهران (14 تا 16 سال) در این مطالعه مشارکت کردند. قبل از آغاز فصل، میزان افت ناوی ، زاویه Q، زاویه هایپراکستنشن زانو، زانوی پرانتزی و شاخص توده بدنی این بازیکنان اندازهگیری شد. سپس، آسیبهای این بازیکنان در طول یکفصل (7ماه) بهصورت آیندهنگر ثبت شد. برای بررسی رابطه بین راستای استاتیک اندام تحتانی و آسیبها از آزمون لجستیک رگرسیون استفاده شد. طبق یافتههای تحقیق، میزان شیوع آسیبها برابر با 8/7 آسیب در هر 1000ساعت تمرین (95درصد اطمینان، 10/10-7/01) بود. نتایج آزمون لجستیک رگرسیون نشان داد که افت ناوی پای برتر (p=0/001، OR=4/5)، زاویه Q پای برتر (p=0/048، OR=2/77) و زانوی پرانتزی (p=0/021 ،OR=4/06) با بروز آسیبها ارتباط معنیداری دارند. بازیکنانی که شاخص افت ناوی آنها بیشتر از 1/5سانتیمتر باشد، 4/5 برابر بازکنان دیگر مستعد بروز آسیب اندام تحتانی هستند. همچنین، بازیکنانی که شاخص زاویه Q پای برتر آنها بیشتر از 15/5درجه باشد، 2/77 برابر بازیکنان دیگر مستعد بروز آسیب اندام تحتانی هستند.نتایج این مطالعه نشان داد که سنجش راستای اندام تحتانی مانند زاویهQ، زانوی پرانتزی و افت ناوی میتواند بازیکنان در معرض آسیبهای اندام تحتانی را مشخص کند. این نتایج میتواند به بازیکنان و مربیان برای پیشگیری از آسیبها کمک کند.
چیمن علیارنژاد، حسن دانشمندی، نادر سمامی،
دوره 16، شماره 15 - ( 6-1397 )
چکیده
سندروم متقاطع فوقانی بهعنوان یک ناهنجاری پاسچرال با فعالیت بیش از حد عضلات سینهای و عضلات ذوزنقهای فوقانی شناخته میشود. هدف از این مطالعه بررسی سندروم متقاطع فوقانی در دانشآموزان کمبینا، کمشنوا و عادی است. این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 30پسر کمبینا، 30پسر کمشنوا و 30پسر عادی با میانگین و انحراف استاندارد 2/89±11/76سال، وزن 29/47±52 کیلوگرم، قد 13/13±135/15سانتیمتر انجامشد. ارزیابی ناهنجاری سربهجلو و شانهگرد از نمای جانبی وضعیت سر و شانه و ارزیابی کایفوز با خطکش منعطف (0/91r=) انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه در سطح معناداری (0/05≥p) انجام شد. نتایج نشانداد زاویه سربهجلو کمبینایانبیشتر از گروه کمشنوایان و عادی بود (0/001p=). زاویه شانهگرد و کایفوز در کمبینایان بیشتر از کمشنوایان و گروه سالم بود (0/001p=). نارسایی بینایی و شنواییمیتواند باناهنجاریهای وضعیتی مرتبط باشد. نتایج نشانداد سربهجلو، شانهگرد و کایفوز منجر به سندروم متقاطع فوقانی میشود و لازم است به آن توجه شود؛ بنابراین، به مربیان و متخصصان ورزشی توصیه میشود برای بهبود وضعیتبدنی این افراد برنامههای آموزشی پیشگیرانه و نیز تجویز برنامه حرکتی اصلاحی را برنامهریزی نمایند
علی عباسی، حیدر صادقی، مهدی زمانیان، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر کشش کوتاه مدت استاتیک و دینامیک عضلات بر تغییرپذیری کینماتیکی اندام تحتانی مردان جوان سالم فعال در حین رکاب زدن بود. تعداد 15 دانشجوی پسر تربیت بدنی و علوم ورزشی از دانشگاه خوارزمی به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها در طی دو روز با اختلاف 48 ساعت در هر مراجعه به آزمایشگاه مراجعه کردند و در حالتهای بدون کشش و پس از گذشت 2، 5 و 10 دقیقه از کشش استاتیک و دینامیک اطلاعات کینماتیکی اندام تحتانی آنها در 30 سیکل رکاب زدن دوچرخه ثابت در شدت کار 70 دور بر دقیقه توسط دوربین تحلیل حرکت با فرکانس 50 هرتز ثبت شد. اطلاعات جابجایی و سرعت زاویهای مفاصل ران، زانو و مچ پا برای ساختن سری زمانی و محاسبه تغییرپذیری استخراج شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری نشان داد که تفاوت معنیداری در تغییرپذیری جابجایی و سرعتزاویه ای مفاصل ران، زانو و مچ پا در وهلههای 2، 5 و 10 دقیقه بعد از کشش استاتیک و دینامیک وجود ندارد (05/0<P). با توجه به نتایج احتمالا میتوان در برنامه گرم کردن قبل از رکاب زدن یا انجام بازتوانی روی دوچرخه ثابت از هر دو نوع کشش استاتیک و دینامیک به یک میزان بهره برد.