209 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
فاطمه ریاحی، حیدر صادقی، الهام شیرزاد،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تکنیک لانژ از جمله رایجترین حرکات در رشته شمشیربازی و یکی از تعیینکنندهترین حرکات تهاجمی در این رشته به شمار میآید. هدف از انجام این پژوهش مقایسه کینماتیکی اندام فوقانی شمشیربازان نخبه زن و مرد بزرگسال در اجرای تکنیک لانژ بود. نمونه آماری این پژوهش را هشت شمشیرباز نخبه رشته اپه (4 زن و 4 مرد) که عضو تیم ملی بزرگسالان جمهوری اسلامی ایران بودند تشکیل دادند. از آزمودنیها در طی اجرای لانژ کامل در پاسخ به یک محرک نوری، با یک دوربین با نرخ نمونهگیری Hz 300 فیلمبرداری و برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی tمستقل در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد که شمشیربازان نخبه مرد از زمان عکسالعمل و زمان حرکت کوتاهتری نسبت به شمشیربازان نخبه زن برخوردار بودند. عدم وجود تفاوتهای قابلملاحظه در سایر پارامترهای کینماتیکی، نشاندهنده آن است که شمشیربازان نخبه زن و مرد تکنیک لانژ را با روشی مشابه اجرا کردند. نتیجهگیری نهائی اینکه وجود تفاوت در پارامترهای زمانی تکنیک لانژ، مؤید نیاز به استراتژیهای متفاوت تمرین برای آمادهسازی ورزشکاران شمشیرباز است.
مجتبی صادقی، حمید رجبی، فرزاد ناظم،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف : از پژوهش حاضر تعیین تاثیر تمرین پلایومتریک بالاتنه بر توان بیهوازی بالاتنه و مراحل مختلف عملکرد شنای 25 متر کرال سینه شناگران پسر 10 ساله بود. روش شناسی : بدین منظور 16 نفر از شناگران عضو تیم شنای استان همدان (میانگین سن7/0±9/9 سال، وزن 9±9/45 کیلوگرم، قد 5 ±8/149سانتیمتر، شاخصتوده بدن 3±19/20 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلب انتخاب شدند. آزمودنیها بر اساس رکورد 25 متر شنا به یک گروه تمرین پلایومتریک (8 نفر) و کنترل (8 نفر) به صورت همتا تقسیم شدند. تمرینات پلایومتریک بر روی دست به مدت 6 هفته، هر هفته 3 جلسه و در مجموع 18جلسه در محیط بیرون از آب صورت گرفت. مدت زمان هر جلسه تمرین پلایومتریک 16 تا 35 دقیقه به طول انجامید. پیش و پس از اجرای پروتکل، آزمون رکورد 25 متر شنا کرال سینه در مسافت های10، 20 و 25 متر و تعداد ضربات دست جهت بررسی عملکرد شنا و تست وینگیت دست جهت بررسی عملکرد توان بیهوازی انجام شد. بررسی دادهها، از طریق تحلیل کوواریانس در سطح معنیداری (05/0>p) انجام شد. یافته ها : نشان داد، شش هفته تمرین پلایومتریک بالاتنه بر روی دست شناگران کرال سینه شاخصهای عملکرد بی هوازی از جمله اوج توان به میزان 18 درصد نسبت به گروه کنترل پیشرفت معنیداری داشت اما میانگین توان با اینکه 7 درصد پیشرفت داشت اما معنا دار نبود(05/0>p). همچنین عملکرد شنا در مسافت های 10متر (8 درصد)، مسافت 10 الی 20 متر (6 درصد) و در مسافت 25 متر (1 درصد) پیشرفت نسبت به گروه کنترل وجود داشت که معنی داری در همه مسافت ها مشاهده شد (05/0> p) همچنین در تعداد ضربات دست شنا گروه تمرین پلایومتریک با اینکه در مسافتهای 10 متر شنا (11 درصد)، در مسافت 10 الی 20 متر (5/7 درصد) و در مسافت 25 متر (33/5 درصد) پیشرفت داشته اند ولی این تغییرات معنی دار نبود. (05/0> p).بحث و نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد شش هفته تمرین پلایومتریک بالاتنه توان بی هوازی بالاتنه و عملکرد شنای شناگران کرال سینه را بویژه در مسافت های ابتدایی شنا بهبود می دهد و می تواند به عنوان یک روش تمرینی مکمل در شناگران جوان مورد استفاده قرار گیرد.
وحید فاضلی، پژمان معتمدی، حمید رجبی، ندا خالدی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر تاثیر تمرین ترکیبی بر آترواسکلروز آئورت و FGF23 در رت های نر مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بود.
روششناسی: دراین پژوهش تعداد 20 سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزنی 10±250 گرم) که به روش NX5/6 نارسایی مزمن کلیه به آن ها القا شد. بعد از 2 هفته دوره نقاهت به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (10سر) و تمرین ترکیبی (10سر) تقسیم شدند و به مدت 8 هفته پروتکل تمرین ترکیبی را انجام دادند. پروتکل تمرین ترکیبی، شامل؛ تمرین مقاومتی به صورت تمرین روی نردبان و شامل 2 ست و 6 تکرار با درصدهایی از وزن بدن بود و تمرین هوازی شامل، 30 دقیقه فعالیت کم شدت روی تردمیل بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری t-Test استفاده شد. همچنین سطح معناداری P<0.05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد تمرین ترکیبی باعث کاهش آترواسکلروزیس آئورت و کاهش پلاکها شد، همچنین FGF23 به طور معنیداری کاهش یافته بود ( p= 0.001). هورمون پاراتورمون نیز کاهش معنیداری داشت ( p= 0.041) و کلسیم و فسفر نیز، کاهش معنیداری را داشتند (به ترتیب، p= 0.004 و p= 0.005). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد که تمرین ترکیبی می تواند با کاهش FGF23، هورمون پاراتورمون، کلسیم و فسفر بر آترواسکلروز آئورت و شاخص های بیماری قلبی- عروقی در بیماران نارسایی مزمن کلیه موثر باشد.
خانم زهرا قهرمانی، آقا حسن دانشمندی، آقا مهرداد عنبریان،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر حاد گرمکردن عمومی و نیرومندسازی پسفعالی بر پرش عمودی و الگوی پرش- فرود زنان هندبالیست دارای نقص تنه بود. 12 هندبالیست دارای نقص تنه داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها در سه روز متفاوت هر سه پروتکل: 1- گرمکردن عمومی 2- گرمکردن عمومی با اجرای دو تکرار نیماسکات پویا با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه و 3-گرمکردن عمومی با اجرای دو تکرار نیماسکات ایستا با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه را به طور تصادفی اجرا کردند. آزمون پرش عمودی و سیستم امتیازدهی خطای فرود در 5 دقیقه ریکاوری پس از هر سه پروتکل انجام شد و ارتفاع پرش عمودی، نمره سیستم امتیازدهی خطای فرود، زوایای ولگوس و فلکشن زانو استخراج گردید. برای تحلیل آماری دادهها از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری استفاده شد. ارتفاع پرش پس از اجرای پروتکلهای دوم و سوم نسبت به گرمکردن عمومی به طور معناداری افزایش یافت ( به ترتیب 039/0p= و 047/0p= )، اما در نمرات سیستم امتیازدهی خطای فرود، زوایای ولگوس و فلکشن زانوی آزمودنیها در هر سه پروتکل تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. به نظر میرسد گرمکردن ویژه با استفاده از نیرومندسازی پسفعالی میتواند منجر به بهبود عملکرد پرش عمودی ورزشکاران بدون تغییر در میزان خطر آسیب لیگامنت صلیبی قدامی گردد.
mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">
اقا محسن سلطانی، دکتر علی برزگری، دکتر سعید نقیبی، دکتر محمد حسن دشتی خویدکی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف:این مطالعه با هدف تأثیر تمرین و مکمل کوئرستین بر سطح میوستاتین و فولیستاتین در بافت قلب رتهای دیابتی صورت گرفتروششناسی:بدین منظور50 سر رت نر ویستار با میانگین وزنی 33±237 گرم بطور تصادفی در پنج گروه 10 تایی شامل:کنترل سالم،دیابت،دیابت+مکمل،دیابت+تمرین و دیابت+مکمل+تمرین قرار گرفتند.پروتکل تمرینی شامل هشت هفته تمرین، پنج جلسه در هفته و 60 دقیقه در هر جلسه بود و گروههای مکمل نیز بصورت گاواژ روزانه بهمقدار 50 میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن بدن کوئرستین را دریافت کردند.تغییرات مایوستاتین و فولاستاتین بافت قلب رتها با استفاده از روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها:نتایج نشان دادکه تفاوت معنیداری در سطوح مایوستاتین میان گروههای تمرین+مکمل و دیابت وجود دارد(004/0P=).سطوح مایوستاتین بین گروههای تمرین+مکمل+دیابت و دیابت نیز تفاوت معنیداری داشت(002/0P=).علاوه بر این، تفاوت معنیداری نیز میان گروه مکمل+دیابت نسبت به گروههای دیابت و کنترل مشاهده شد(001/0P=).میان گروههای مکمل+دیابت و تمرین+دیابت نیز تفاوت معنیداری وجود داشت(009/0P=).همچنین تفاوت معنیداری در سطوح فولاستاتین بافت قلب رتها در گروه تمرین+مکمل+دیابت نسبت به گروههای دیابت، کنترل و تمرین+دیابت مشاهده شد(001/0P=). نتیجهگیری:به نظر میرسد، کاهش مایوستاتین میوکارد به موازات افزایش فولاستاتین، علاوه بر این که نقش متضاد این دو کاردیوکاین مهم قلبی را در بیماران دیابتی بهتر نشان میدهد، اهمیت انجام تمرین و مصرف کوئرستین را نیز در این بیماری تبیین میکند.
خانم اعظم داوودآبادی، دکتر سعید نقیبی، دکتر علی برزگری، دکتر محمد حسن دشتی خویدکی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف:بیماری آلزایمر یکی از شایعترین بیماریهای تحلیل برنده سلولهای مغزی است که یکی از علائم آن افسردگی میباشد. هدف از این پژوهش تأثیر یک دوره تمرینات ورزشی بر میزان افسردگی و تغییرات فاکتور استرس اکسیداتیو در هیپوکامپ و پروفرونتال کورتکس مغز رتهای مبتلا به آلزایمر بود.
روششناسی:بدین منظور40 سر رت نر ویستار 8 هفتهای با میانگین وزن 33±237گرم بهطور تصادفی در چهار گروه 10تایی شامل: کنترل، ورزش، آلزایمر و ورزش+آلزایمر قرار گرفتند. پروتکل تمرینی شامل 12 هفته دویدن روی تردمیل با سرعت 12 متر بر دقیقه و به مدت 30 دقیقه در هر جلسه بود. در انتهای دوره تمرینی، آزمونهای سرکوب احساس تغذیه و تعلیق دم جهت برآورد افسردگی و همچنین سطوح مالوندیآلدئید هیپوکامپ و پرفرونتال به روش برادفورد انجام شد.
یافتهها:نتایج نشان داد که تمرینات ورزشی سبب کاهش معنادار میزان افسردگی در آزمونهای تاخیر در غذاخوردن و مدت زمان بیحرکتی در رتهای مبتلا به آلزایمر شده است.همچنین تمرینات سبب کاهش معنادار سطوح مالوندیآلدئید در هیپوکامپ رتهای آلزایمری ، در حالی که تفاوت معناداری در ناحیه در پروفرونتال مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری:به نظر میسد، فعالیت ورزشی سبب ایجاد ایمنی در برابر آلزایمر می شود و احتمالاً در جلوگیری از بروز افسردگی در بیماران مبتلا به آلزایمر موثر باشد.
مجتبی ایرانمنش، منصور صاحب الزمانی، محمدرضا امیر سیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
و هدف: مجموعه شانه به عنوان یکی از متحرک ترین مفاصل بدن است که که در ورزشکاران دارای الگوی حرکتی بالای سر احتمال آسیب بالایی دارد. غربالگری اسکلتی عضلانی مانند ارزیابی دامنه حرکتی (ROM) و قدرت میتواند برای استراتژیهای پیشگیری از آسیب و توسعه برنامههای آمادهسازی و توانبخشی مفید باشد. هدف از این مطالعه مقایسه نسبت انتخابی (ROM) و قدرت در بازیکنان والیبال، هندبال و بدمینتون است.
روش شناسی: نوع مطالعه حاضر مقطعی می باشد. تعداد ۳۶ ورزشکار انتخاب و بطور مساوی به سه گروه (هر گروه والیبال، هندبال و بدمینتون شامل ۱۲ نفر) تقسیم شدند. برای اندازه گیری نسبت دامنه حرکتی و قدرت به ترتیب از فلکسومتر لیتون و دینامومتر دستی استفاده شد، که دامنه حرکتی بصورت ایستاده، تکیه به ستون، ۹۰ درجه ابداکشن (دور شدن) بازو و ۹۰ درجه فلکشن (خم شدن) آرنج اندازه گیری شد، و همچنین برای ارزیابی قدرت به صورت دمر و در ۹۰ درجه ابداکشن(دور شدن) بازو و ۹۰درجه فلکشن(خم شدن) آرنج انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای نسبت قدرت خارجی (ER) به قدرت داخلی (IR)(p=0/001) و نسیت دامنه حرکتی چرخش خارجی به چرخش داخلی(p=0/001) بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که ورزشکاران بدمینتون در تمامی متغیرهای اندازه گیری شده نسبت به ورزشکاران والیبال و هندبال تفاوت معنی داری داشتند. اما بین ورزشکاران والیبال و هندبال تفاوتی وجود نداشت.
بحث و نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تفاوت معنی داری بین نسبت قدرت و دامنه حرکتی مفصل شانه گروه بدمینتون با دو گروه والیبال و هندبال وجود دارد، بنابراین توصیه می شود غربالگری قبل از فصل در این ورزشکاران صورت پذیرد، تا از آسیب های شانه آن ها در طول فصل رقابتی پیشگیری شود.
فائزه غلامی، منوچهر حیدری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: خستگی ذهنی، معمولا به دنبال فعالیتهای طولانیمدت شناختی ایجاد میگردد؛ به گونهای که عملکرد شناختی را کاهش داده و منجر به تغییر در فعالیتهای عملکردی میشود. لذا هدف ازمطالعه حاضر، بررسی تأثیر یکجلسه ماساژ ریلکسیشنسوئدی و مدیتیشن در کنترل خستگیذهنی بر تعادل واکنشی و عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران دختر دانشگاهی بود.
روششناسی: پژوهش حاضر یک طرح نیمهتجربی با پیشآزمون و پسآزمون و اعمال مداخله در یک گروه تجربی است. 16 دختر ورزشکار تربیت بدنی بهصورت هدفمند و براساس معیارهای ورود به مطالعه بهعنوان نمونه انتخاب شدند و تحت پروتکل خستگیذهنی (45 دقیقه فعالیت شناختی (تستاستروپ))، ماساژ ریلکسیشن سوئدی (30 دقیقه) و مدیتیشن(30دقیقه) با فاصلهی زمانی 48 ساعت قرار گرفتند. تعادل واکنشی با تست Y با چراغهای اتوماتیک و عملکرد اندام تحتانی با تستهای پرش لی تکپا، پرش لی 3 تایی، پرش لی 6 متری در زمان، پرش لی متقاطع ارزیابی شد. جهت بررسی تغییرات درونگروهی از تست آنالیز واریانس مکرر استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشانداد که، بین میانگین نمرات تعادل واکنشی و عملکرد اندام تحتانی آزمودنیها در مقایسه پسآزمون خستگیذهنی با پس آزمون ماساژ و مدیتیشن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0< P). همچنین بین نمرات آزمودنیها در مقایسه ماساژ و مدیتیشن برای تعادل واکنشی و عملکرداندامتحتانی تفاوت مثبت و معناداری وجود دارد به طوری که تاثیر ماساژ بیشتر از مدیتیشن است (05/0< P).
نتیجهگیری: به منظور پیشگیری از آسیبهای ورزشی ورزشکاران میتوان از ماساژ ریلکسیشنسوئدی و مدیتیشن به عنوان مداخلهای برای تسریع در ریکاوری خستگیذهنی و بهبود تعادل واکنشی و عملکرداندامتحتانی استفاده نمود.
اقای سالار حریری، دکتر حیدر صادقی، دکتر امیر قیامی راد، دکتر سعید نیکوخصلت،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
از آنجایی که شناسایی بهترین شیوه اجرای تکنیک مای ماواشی گری جودان از دغدغههای مربیان و کاراتهکاها میباشد، هدف از پژوهش حاضر، مقایسهی متغیرهای منتخب کینماتیکی چهار شیوهی اجرای تکنیک مایماواشیگری جودان کاراتهکای مردان نخبه بود. 18 کومیتهرو به صورت هدفمند و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. پنج مارکر به نقاط آناتومیکی پای ضربه زننده متصل و از چهار شیوهی اجرای تکنیک مای ماواشی گری جودان با سه دستگاه دوربین مدل هیروسه با سرعت تصویر برداری 240 هرتز فیلمبرداری شد. با استفاده از نرم افزار اسکیلاسپکتور نسخه1.3.2 برآیند سرعتاوج مفصلهای اندام تحتانی، مسافتکل، سرعتکل، شتابکل به صورت مستقیم بهدست آمد. با توجه به نرمال بودن توزیع دادهها، از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بننفرونی در سطح معناداری (05/0p≤)، با استفاده از نرمافزار اسپیاساس نسخه 22 انجام شد. نتایج تفاوت معناداری در سرعت اوج مفصلهای لگن، زانو، مچپا، مسافتکل، سرعتکل و شتابکل بین چهار شیوهی اجرای تکنیک مایماواشیگری جودان را نشان داد. باتوجه به نتایج پژوهش، شیوهی اول اجرا به دلیل بالا بودن سرعت و امکان امتیازگیری در کوتاهترین فاصلهی زمانی مناسب، در مقابل تاکتیکهای دیآی و دیآشی به دلیل بسته شدن مسیر حملهی حریف، میتواند به عنوان تکنیک کارآمدتر به کومیتهروها توصیه شود.
دکتر رامین بلوچی، دکتر فریده باباخانی، دکتر محمدرضا هاتفی، آقای حسین حسین پور،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات ثبات¬مرکزی بر عملکرد اندام فوقانی بر مبانی آزمون تعادلی Y، قدرت و دامنه حرکتی چرخش شانه در ورزشکاران بدمینتون¬باز بود. روش¬شناسی: 30 بدمینتون¬باز پسر بصورت تصادفی به دو گروه کنترل (15=n) و تجربی (15=n) تقسیم شدند. گروه تجربی برنامه تمرینات ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته برای مدت 40 دقیقه انجام دادند، در حالی که گروه کنترل مداخله¬ای را دریافت نکرد. اندازهگیری عملکرد اندام فوقانی بواسطه آزمون تعادلی Y، و همچنین قدرت و دامنه حرکتی چرخش داخلی و خارجی شانه به ترتیب بواسطه دینامومتر دستی و گونیامتر قبل و بعد از ارائه مداخله انجام شد. یافته¬ها: تجزیه و تحلیل داده¬های حاصل از تحقیق بر اساس آزمون آماری آنکوا (ANCOVA) نشان داد که تفاوت معنی¬داری در میانگین آزمون تعادل اندام فوقانی Y بین دو گروه کنترل و تجربی در هر دو دست برتر و غیر برتر وجود دارد که بیانگر تاثیر مثبت تمرینات ثبات مرکزی بر عملکرد افراد در اجرای آزمون تعادل Y می باشد (05/0 < p) با این حال هیچ تفاوت آماری در قدرت عضلانی و دامنه حرکتی چرخش خارجی و داخلی شانه بعد از ارائه مداخله مشاهده نشد (05/0 < p). نتیجه¬گیری: بنظر می¬رسد که ارائه برنامه¬ تمرینات ثبات مرکزی می¬تواند با رویکرد افزایش عملکرد اندام فوقانی و بالطبع پیشگیری از آسیب در ورزشکاران بدمینتون¬باز در نظر گرفته شود.
سید کاظم موسوی ساداتی، سیما نظری، کیوان ملانوروزی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی اسنورکل بر آموزش مهارتهای اصلی شنا درکودکان و نوجوانان غیرشناگر دارای ترس از آب بود. این پژوهش از نوع تجربی و با طرح های پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان30 کودک (64/0±95/8 سال) و30 نوجوان (71/0±06/15 سال) غیرشناگر دارای ترس از آب بودند که شرکت کنندگان هر گروه بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). هر چهار گروه پس از شرکت در پیش آزمون مهارت ورود به آب، باز کردن چشم در آب، سر خوردن و جهتگیری در آب، حرکت در آب و حبس نفس، وارد دوره 20 جلسهای آموزش شنا شدند، بطوریکه به گروه آزمایش با اسنورکل و به گروه کنترل بدون اسنورکل مهارتهای اصلی شنا توسط یک مربی آموزش داده شد. سپس هر چهار گروه در پس آزمون شرکت کردند. دادهها با تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) دو عاملی و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج یافتهها گویای آن است اثرات اصلی سن معنی دار نبود ولی اثرات اصلی تمرین و اثرات تعاملی سن و تمرین معنی دار بود. استفاده از اسنورکل در کودکان و نوجوانان بر مهارت ورود به آب، باز کردن چشم در آب اثر معنی داری نداشت ولی بر مهارت های سر خوردن و جهتگیری در آب و حرکت در آب اثر معنی دار و مثبت داشت. همچنین استفاده از اسنورکل در کودکان و نوجوانان بر مهارت حبس نفس اثر معنی دار و منفی داشت. با توجه به اینکه نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده تاثیرات مثبت استفاده از اسنورکل بر یادگیری مهارت های سر خوردن و جهتگیری در آب و حرکت در آب و اثرات منفی آن بر حبس نفس در کودکان و نوجوانان است، توصیه میشود مربیانی که برای سازگار نمودن کودکان و نوجوانان با آب از اسنورکل استفاده می کنند آموزش های تکمیلی برای بهیود مهارت حبس نفس ارایه نمایند.
خانم صدیقه نصرتی ابرقویی، خانم فاطمه نعمتیان، دکتر روح انگیز نوروزی نیا، خانم فاطمه عدالت، خانم درین نیکبخت،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: پرستاران بهخصوص پرستاران بخش مراقبتهای ویژه، استرس شغلی قابل توجهی را تجربه میکنند که میتواند سلامتی آنان را به خطر انداخته و باعث کاهش کیفیت خواب و شادکامی در آنها و در نتیجه افت کیفیت مراقبت از بیماران شود و با عنایت به اینکه شرایط کاری پرستاران بخش مراقبتهای ویژه، به گونهای است که افزایش فشارهای عاطفی و خلق غمگین را به همراه دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر ورزش پیلاتس بصورت برخط بر کیفیت خواب و شادکامی پرستاران بخش مراقبتهای ویژه انجام گرفت.
روششناسی: مطالعه از نوع شبهتجربی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه مداخله و شاهد بوده و بر روی 70 نفر پرستار خانم با میانگین سنی 26/3±14/30 انجام شد. مداخله در 8 جلسه (هفتهای 3 جلسه، 50 دقیقهای در بعد از ظهر در قالب حرکات گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن) بصورت برخط برگزار گردید. دادهها با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و شادکامی آکسفورد جمعآوری و با نرمافزار spss 23 و آزمونهای مجذور کای، تی تست و منویتنی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در شروع مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشت. اما در پایان مداخله میانگین نمره کل کیفیت خواب (045/0p=) و شادکامی (0001/0p=) در گروه مداخله بهبود معنیداری را نشان دادند.
نتیجهگیری: برای ارتقا سلامت جسم و روان، بهبود کیفیت زندگی و خواب و شادکامی میتوان ورزش پیلاتس به روش کلاسیک را برای گنجاندن در برنامههای روزانه توصیه نمود.
خانم نسیم سیوندی، دکتر روح الله نیکویی، دکتر داریوش مفلحی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
اسیدآمینه تائورین می تواند بوسیله افزایش بیان ژنهای مربوط به تنظیم متابولیسم انرژی، استفاده از اسیدهای چرب و تحریک فرآیند لیپولیز را افزایش دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکمل تائورین برتسهیل اکسیداسیون لیپید و انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق بود.
15 زن چاق (سن 32/6 ± 53/34 سال، شاخص توده بدن 23/3 ± 12/33 کیلوگرم/مجذور متر) یک آزمون فزاینده استاندارد را قبل و بعد از مصرف 21 روزه مکمل تائورین (mg/kg 50 ) انجام دادند. نمونه خونی قبل و بعد از آزمون و پارامترهای تنفسی در تمامی طول آزمون به طور نفس به نفس اندازه گیری شد. نقاط FATmax (به عنوان نقطه ای که چربی بیشترین سهم را در انرژی مصرفی دارد) و نقطه تقاطع سوخت کربوهیدرات و چربی(به عنوان نقطه ای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر پیدا می کند، COP) تعیین و ضربان قلب، بارکاری و اکسیژن مصرفی معادل با این نقاط استخراج و بین کوششهای قبل از مصرف مکمل و بعد از آن بوسیله آزمون t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری با هم مقایسه شدند.
متعاقب مصرف 21 روزه مکمل تائورین، تغییرات سطوح سرمی هورمون های استروژن و پروژسترون، حداکثر اکسیژن مصرفی و زمان رسیدن به واماندگی در حین تمرین فزاینده نسبت به قبل از مصرف مکمل بطور معنی دار مقادیر بالاتری داشت. با وجود این، مصرف این مکمل بر متغیر های ضربان قلب، بار کاری و اکسیژن مصرفی معادل با نقاط FATmax و COP بدون تاثیر بود.
علیرغم افزایش فاکتورهای عملکردی در حین تمرین، مکمل تائورین بر انتخاب سوبسترای مصرفی در حین تمرین در زنان چاق بی تاثیر است.
دکتر ملیحه آوسه، دکتر مریم کوشکی جهرمی، دکتر جواد نعمتی، دکتر سعید اسماعیلی ماهانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
اخیرا لاکتات به عنوان یک عامل سیگنالینگ درگیر در متابولیسم شناحته شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش ورود لاکتات به مغز در حین تمرین بر سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید بود.
24 سر موش صحرایی نر در سن هشت هفتگی با میانگین وزن 21 ± 197 گرم در سه گروه کنترل، تمرینی صرف و گروه تمرین + 4-CIN (که منع ورود لاکتات به مغز را در حین تمرین تجربه می کرد)، تقسیم شدند. تمامی گروهها یک جلسه تمرین استقامتی را 72 ساعت بعد از پروتکل 12 هفته ای تمرین انجام دادند. سطوح اسیدهای چرب آزاد (FFA) و تری گلیسیرید در پلاسما و بافت چربی اپیدیدیمال و cAMP و اینوزیتول تری فسفات بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد با تکنیک الایزا اندازه گیری و بوسیله تحلیل واریانس یک راهه بین گروهها مقایسه شد.
تمرین استقامتی باعث افزایش غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در هر دو گروه تمرین صرف و تمرین + 4-CIN نسبت به گروه کنترل شد. غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در گروه تمرین + 4-CIN نسبت به تمرین صرف پایین تر بود. بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد، کاهش معنی دار 61 و31 درصدی در سطوح پلاسمایی تری گلیسرید، کاهش معنی دار 39 و 26 درصدی در سطوح تری گلیسرید بافت چربی، افزایش معنی دار 125 و 56 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA، افزایش معنی دار 217 و 125 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA، افزایش معنی دار 87 و 41 درصدی در سطوح cAMP بافت چربی و افزایش معنی دار 90 و 49 درصدی سطوح اینوزیتول تری فسفات بافت چربی به ترتیب در گروه تمرینی صرف و تمرین + 4-CIN نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. سطوح تری گلیسرید پلاسما و بافت چربی در گروه تمرین + 4-CIN به طور معنی دار نسبت به گروه تمرینی صرف بالاتر و سطوح FFA پلاسما و بافت چربی بطور معنی دار پایین تر از گروه تمریی صرف بود.
نتایج کلی تحقیق نشان داد که لاکتات به واسطه عملش در مغز می تواند در سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید اثرگذار باشد.
آقای مسعود صبیانی، دکتر هومن مینونژاد، دکتر الهام شیرزاد، دکتر محمدحسین علیزاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
آزمون باز کردن ران بهصورت دمر جهت ارزیابی کیفیت کنترل حرکتی در ناحیه لومبوپلویک استفاده میشود. به نظر میرسد تعامل عضلات در این آزمون با توجه به اینکه شباهت بسیار زیادی به الگوی راه رفتن و دویدن دارد، در آسیب همسترینگ مهم باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تغییر الگوی فعالیت عضلات در اکستنشن ران بهصورت دمر بر فاکتورهای کینماتیکی موثر بر آسیب همسترینگ است. پژوهش حاضر از نوع علی –مقایسه ای بود. تعداد 28 نفر فوتبالیست مرد در تحقیق حاضر شرکت کردند. جهت ارزیابی و تقسیمبندی آزمودنیها از آزمون باز کردن ران بهصورت دمر استفاده شد و بر اساس الگوی فعالیت به دو گروه الگوی نرمال (14 نفر) و الگوی تغییریافته (14 نفر) تقسیمبندی شدند. برای ارزیابی آزمون باز کردن ران بهصورت دمر، از دستگاه الکترومایوگرافی وایرلس برند مایون مورد استفاده شد. همچنین ارزیابی کینماتیکی دویدن، بر روی تردمیل و با سرعت 20 کیلومتر بر ساعت انجام گرفت. از آنالیز دو بعدی و سه بعدی برای استخراج دادههای کینماتیکی (تیلت لگن، فلکشن جانبی تنه و فلکشن تنه) استفاده شد. دامنه حرکتی در یک سیکل دویدن و میزان هر یک از متغیرها در لحظه برخورد پا با زمین مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان فلکشن جانبی تنه (002/0 p=) و فلکشن تنه (024/0 p=) در لحظه برخورد پا با زمین و دامنه حرکتی فلکشن جانبی تنه (019/0 p=)، فلکشن تنه (035/0 p=) و دامنه تیلت لگن در یک سیکل دویدن (008/0 p=)، در یک سیکل دویدن در بین گروه الگوی تغییریافته و گروه نرمال تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج تحقیق حاضر نشان که تغییر در الگوی فعالیت عضلات در آزمون اکستنشن ران به حالت دمر می تواند ریسک آسیب همسترینگ را افزایش دهد.
آقای احسان ابراهیمی پور، خانم فرشته ثابت، آقای شایان حاج ابراهیمی، دکتر محمدرضا سیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
ریتمهای شبانهروزی نقش مهمی در کنترل عملکردهای فیزیولوژیکی بدن انسان دارند و میتوانند بر توانایی انجام وظایف حرکتی تأثیر بگذارند. در این مطالعه، هدف ما بررسی تأثیر زمان روز بر تعادل ایستا و پویا با استفاده از رویکرد تکلیف شناختی بود. بدین منظور، 24 سالمند در دامنه سنی 60-70 سال به عنوان آزمودنی در نظر گرفته شدند. شرکتکنندگان در دو شرایط با و بدون تکلیف دوگانه شناختی آزمونهای مربوط به تعادل ایستا (استقرار بر روی دستگاه فوت اسکنر) و پویا (آزمون برخاستن و راه رفتن) را انجام دادند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه با سطح معناداری 0.05 صورت گرفت. بر اساس نتایج مربوط به نوسانات مرکز فشار با چشمهای باز، پارامترهایی شامل بیضی اطمینان 95 درصد (محدوده نوسان)، طول مسیر، و میانگین سرعت نوسان مرکز فشار در هنگام انجام تکلیف دوگانه شناختی نسبت به راه رفتن عادی تفاوت معناداری داشتند. با این حال، در زمانهای مختلف روز، این متغیرها تفاوت معناداری نداشتند. به علاوه، نتایج مربوط به نوسانات مرکز فشار با چشمهای بسته در زمانهای مختلف روز و همچنین در حالت ثبت اطلاعات تحت تأثیر تکلیف دوگانه شناختی تفاوت معناداری نداشتند. بر اساس یافتههای ما، احتمال سقوط و زمین خوردن در سالمندان سالم در ساعات مختلف روز تفاوت چندانی ندارد. با این حال، انجام همزمان تکلیف دوگانه شناختی منجر به اختلال تعادل در هر دو حالت چشم باز و بسته میشود.
آقای رضا اسدی، دکتر محمد رضا کردی، دکتر فاطمه شب خیز،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف : فرآیندهای تخریب عصبی نقش مهمی در پیشرفت بیماری اماس دارند. تمرین ورزشی مناسب و زندگی در محیط غنیسازی شده حرکتی(EE) میتواند از طریق ترشح برخی فاکتورهای رشد عصبی در هیپوکامپ از جمله آیریزین وفاکتور نوتروفیک مشتق از مغر(BDNF) باعث بهبود و یا جلوگیری از پیشرفت بیماری شود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ۴ هفته تمرین مقاومتی و هوازی و EE بر سطوح پروتئین آیریزین و BDNF هیپوکامپ در موشهای ماده C57BL6 مبتلا به آنسفالومیلیت خودایمنی تجربی(EAE) بود.
روش شناسی : تعداد50 سر موش ماده(سن 8 هفته، میانگین وزن 2± 18 گرم) به صورت تصادفی به پنج گروه مساوی(10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند : 1- کنترل سالم ، 2-کنترل + EAE ، 3-فعالیت مقاومتی + EAE ،4- فعالیت هوازی + EAE و5- EE + EAE .هفته اول و دوم سازگاری با محیط وسپس القای EAE انجام شد. گروههای تمرین 5 روز در هفته روزی نیم ساعت به مدت 4 هفته تمرین کردند و گروه EE به قفس تجهیز شده خود منتقل شد . 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی موشها بیهوش و سپس تشریح و بافت برداری انجام شد. برای سنجش میزان پروتئینها از روش الایزا و برای تعیین تفاوت میان متغیرهای پژوهش ازآزمون تحلیل واریانس و آزمون تعیبی توکی استفاده شد. تمامی تحلیل ها در سطح معنی داری 05/0 و با نرم افزار SPSS22 انجام شد.
یافتهها : بیان پروتئین BDNF هیپوکامپ در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل EAE افزایش یافت. این افزایش در گروه EE و تمرین مقاومتی هم نسبت به گروه کنترل EAE و هم نسبت به گروه تمرین شنا معنادار بود. همچنین بیان پروتئین آیریزین هیپوکامپ در هر سه گروه تمرین نسبت به گروه کنترل EAE افزایش داشت که این افزایش در گروههای EE و تمرین مقاومتی معنادار بود همچنین بیان آیریزین در گروه EE نسبت به دو گروه تمرین هوازی شنا و تمرین مقاومتی افزایش بیشتری داشت که این افزایش نسبت به گروه تمرین هوازی شنا معناداربود.
بحث و نتیجه گیری : به نظر میرسد فعالیت ورزشی از هر دو نوع اختیاری و اجباری میتواند با مکانیسم اثر متفاوت ، موجب افزایش ترشح فاکتورهای رشد عصبی از جمله آیریزین و BDNF و در نتیجه کمک به بهبود و پیشگیری از پیشرفت بیماری اماس شود.
آقا احسان طسوجیان، آقا هومن مینونژاد، آقا محمد حسین علیزاده، خانم شهرزاد زندی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف: ورزش والیبال، به دلیل ماهیت تکراری ضربات اسپک، سرویس و دفاع روی تور، دارای پتانسیل زیادی برای دیسکنزی کتف میباشد از اینرو هدف تحقیق حاضر بررسی الکترومایوگرافی عضلات کمربند شانۀ والیبالیستهای با انواع دیسکنزی کتف حین سرویس موجی میباشد.
روش بررسی: روش تحقیق حاضر از نوع علی مقایسهای بوده که 41 والیبالیست 18 تا 25 ساله به صورت غیرتصادفی و هدفمند انتخاب و به سه گروه (13 نفر با برجستگی زاویه تحتانی کتف، 13 نفر با برجستگی حاشیۀ داخلی کتف و 15 نفر بدون دیسکنزی کتف) تقسیم شدند. الکترومایوگرافی 4 عضلۀ سراتوس قدامی، ذوزنقه فوقانی، میانی و تحتانی با استفاده از سیستم مایوماسل حین سرویس موجی مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که حین فاز شتاب سرویس موجی، بین گروههای دیسکنزی با برجستگی حاشیه داخلی و گروه بدون دیسکنزی از لحاظ فعالیت عضلات ذوزنقۀ فوقانی (009/0=p)، و ذوزنقهای میانی (01/0=p) و بین گروههای دیسکنزی با برجستگی زاویه تحتانی و بدون دیسکنزی از لحاظ فعالیت عضلات سراتوس قدامی(007/0=p) و ذوزنقهای میانی (01/0=p) تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: بنظر میرسد حین فاز شتاب سرویس موجی، والیبالیستهای دارای دیسکنزی با برجستگی حاشیۀ داخلی کتف، افزایش غیرطبیعی فعالیت ذوزنقهای فوقانی و مهار فعالیت ذوزنقهای میانی را تجربه کرده اند، درحالیکه احتمالاً والیبالیستهای دارای دیسکنزی با برجستگی زوایۀ تحتانی، مهار فعالیت ذوزنقهای میانی و سراتوس قدامی حین این فاز تجربه میکنند.
کورش دهقان، خسرو جلالی دهکردی، فرزانه تقیان، مهدی کارگرفرد، بهرام عابدی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
پوکی استخوان رایج ترین بیماری متابولیکی استخوان است که عوامل مختلفی مانند شاخص پایین توده بدن و عدم فعالیت جسمانی در بروز این بیماری دخالت دارند.. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر تمرینات مقاومتی دایرهای، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامین D،تراکم مواد معدنی و شاخص های عملکردی در مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان بود. در یک آزمایش کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، تعداد 60 نفر مرد سالمند مبتلا به پوکی استخوان با دامنه سنی 78-65 سال به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی دایرهای (15 نفر)، ویبریشن کل بدن (15 نفر)، ترکیبی (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایرهای با شدت 30 تا 60% یک تکرار بیشینه، 3 بار در هفته برای 12 هفته اجرا شد. تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) به صورت 10 حرکت ترکیبی پایین تنه و بالاتنه که با شدت فرکانس بین 25 تا 45 هرتز، دامنه 5 تا 8 میلی متر و زمان هر حرکت 60 تا 100 ثانیه انجام گرفت. در حالی که گروه کنترل سبک زندگی معمول خود را حفظ کردند. متغیرهای ترکیب بدن شامل؛ وزن بدون چربی (LBM)، وزن بافت نرم (SLM) و وزن عضله اسکلتی (SMM) سنجش تراکم استخوانی و 25- هیدروکسی ویتامین D3 قبل و پس از آخرین جلسات تمرینی اندازه گیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تی همبسنته و کواریانس در سطح کمتر از 05/0 انجام شد.پس از 12 هفته مداخله، افزایش در سطوح تراکم استخوانی ( BMD ) ، متعاقب تمرین های مقاومتی دایرهای ، ویبرشن و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد(012/0 p=).همچنین تغییرات معنی دار بین ویتامین D ، هورمون کلسی توسین و هورمون پاراتیروئید در بین گروه ها مشاهده نشد(05/0< p).شاخص عملکردی تعادل، قدرت و همانگی عصبی عضلانی و انعطاف پذیری بین گروهها افزایش معنی دار داشت(001/0=p). با این حال، هیچگونه تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای وزن بدون چربی، وزن بافت نرم، وزن عضله اسکلتی (SMM) مشاهده نشد (05/0p>). یافتههای پژوهش حاضر نشان انجام تمرینات مقاومتی دایره ای،ویبرشن و ترکیبی به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی می تواند سبب افزایش قابل توجهی در تراکم استخوانی و شاخص های عملکردی مردان سالمند شود و تاثیری بر شاخص های هورمونی مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان ندارد، مطالعات بیشتر با پیگیری طولانی مدت برای تایید این یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد.
الهه طالبی گرکانی، شکوفه خردمند، خدیجه نصیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
شیوع چاقی در زنان به ویژه پس از یائسگی، در مقایسه با مردان بیشتر است. یائسگی با کاهش استروژن همراه است و منجر به اختلال در عملکرد میتوکندری میشود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی شدید بر تعداد کپیهای ژنوم میتوکندری (mtDNA) و فاکتور رونویسی میتوکندری A (Tfam) در بافت چرب احشایی موشهای صحرایی اورکتومی و تغذیه شده با غذای پرچرب است. 40 سر موش صحرایی به 5 گروه:1) غذای نرمال 2) غذای نرمال+اورکتومی 3) غذای پرچرب 4) غذای پرچرب+اورکتومی 5) غذای پرچرب+اورکتومی+تمرین شدید، تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 8 هفته/5 جلسه در هفته تمرین هوازی (85–80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه بافت چربی احشایی برای ارزیابی تعداد کپیهای mtDNA و بیان ژن Tfam برداشته شد. اورکتومی و غذای پرچرب منجر به تغییر معنادار بیان ژن Tfam نشد اما موجب کاهش معنادار تعداد کپیهای mtDNA نسبت به گروه کنترل شد. تمرین شدید موجب افزایش معنادار بیان ژن Tfam نسبت به گروه کنترل و بیان ژن Tfam و تعداد کپیهای mtDNA نسبت به گروه غذای پرچرب+اورکتومی گردید. تمرین هوازی شدید موجب بهبود تعداد کپیهای mtDNA بافت چرب احشایی موشهای صحرایی اورکتومی و تغذیه شده با غذای پرچرب میشود.