جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای مرادی

نرمین غنی زاده حصار، بهنام مرادی، مرضیه موسی قلیزاده فلاح،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

سندرم متقاطع فوقانی از شایع ترین اختلالات بالاتنه است که با 65-45 درصد از دردهای شانه مرتبط است. هدف از این تحقیق بررسی اثر تمرینات اصلاحی متمرکز بر عکس العمل­ های زنجیره ­ای، بر وضعیت کتف، حس عمقی و ثبات عملکردی شانه دانش آموزان دختر دارای سندرم متقاطع فوقانی بود. 30 نفر از دانش آموزان دختر 14تا 18 سال شهرستان ارومیه که دارای ناهنجاری مذکور بودند به صورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. از متر نواری برای ارزیابی فاصله بین نقطه میانی استرنوم به برجستگی کوراکوئید و فاصله خلفی جانبی آکرومیون به بخش مهره­ای توراسیک (وضعیت کتف)، فلکسومتر لیتون جهت اندازه­گیری حس عمقی، از آزمون Y به منظور ارزیابی عملکرد اندام فوقانی و برای سنجش زاویه سر و شانه به جلو و کایفوز (سندرم متقاطع فوقانی) بترتیب از گونیامتر، متر نواری و خط کش منعطف استفاده گردید. تمر­ینات اصلاحی نیز بر مبنای نظریه عکس العمل زنجیره ­ای بکار گرفته شد. از آزمون t مستقل و وابسته بترتیب برای مقایسه میانگین­ های بین گروهی و درون گروهی استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تمرینات اصلاحی بر وضعیت کتف، حس عمقی و ثبات عملکردی شانه دانش­آموزان دختر داری سندرم متقاطع فوقانی تاثیر معناداری داشته، لذا تمرینات اصلاحی متمرکز بر عکس العمل زنجیره ­ای احتمالاً بتواند بر متغیرهای بیان شده در دانش­آموزان دارای سندرم متقاطع فوقانی موثر باشد.
فردین مرادی، محمدرضا دهخدا، حمید رجبی،
دوره 11، شماره 5 - ( 1-1392 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر تعیین اثر مکمل پروتئین-کربوهیدرات پس از تخلیه گلیکوژن بر پاسخ انسولین و گلوکز
پلاسما و عملکرد استقامتی دانشجویان فعال بود. 30 نفر از دانشجویان پسر کارشناسی رشته تربیت بدنی
174 سانتیمتر) که حداقل 4 نیمسال /05±5/ 70 کیلوگرم و قد 41 /13±9/ 22 سال، وزن 56 /53±1/ (سن 5
واحدهای عملی خود را گذرانده و به دلیل عضویت در تیمهای دانشگاه، یک رشته ورزشی اختصاصی را
بهطور منظم تمرین میکردند، بهطور تصادفی در چهار گروه مکمل پروتئین-کربوهیدرات ( 8 نفر)، مکمل
کربوهیدرات ( 8 نفر)، مکمل پروتئین ( 7 نفر) و دارونما ( 7 نفر) تقسیم شدند. هریک از آزمودنیها یک آزمون
و زمان رسیدن به واماندگی انجام دادند و 3 روز پس از تعیین Wmax فزاینده برای تعیین بازده توان بیشینه
و زمان رسیدن به واماندگی، پروتکل تخلیه گلیکوژن در ساعت 8:30 دقیقه صبح درحالیکه Wmax
آزمودنیها ناشتا بودند انجام شد. بلافاصله پس از انجام پروتکل تخلیه گلیکوژن از کلیه آزمودنیها مقدار
5 خون برای تعیین مقدار انسولین و گلوکز پلاسما گرفته شد. 10 دقیقه و دوباره 2 ساعت پس از تخلیه cc
گلیکوژن به آزمودنیها مکمل پروتئین -کربوهیدرات( 80 گرم کربوهیدرات، 28 گرم پروتئین، 6 گرم چربی)،
40 گرم پروتئین) و دارو نما (آب) داده شد / کربوهیدرات ( 108 گرم کربوهیدرات، 6 گرم چربی)، پروتئین ( 7
5 خون برای تعیین مقدار انسولین و گلوکز پلاسما cc و 30 دقیقه پس از دومین دوز مصرف مکمل مقدار
گرفته شد. همچنین 4 ساعت پس از انجام پروتکل تخلیه گلیکوژن و دریافت مکمل، زمان رسیدن به
وابسته و t واماندگی در یک آزمون استقامتی فزاینده تعیین شد. جهت تعیین اختلاف درونگروهی از آزمون
و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری ANOVA تعیین اختلاف بینگروهها از تحلیل واریانس
استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد پاسخ انسولین و گلوکز پلاسما و زمان رسیدن به واماندگی در P≤0.05
مکمل پروتئین -کربوهیدرات نسبت به کربوهیدرات و پروتئین، همچنین کربوهیدرات نسبت به پروتئین و
دارونما بیشتر بود. بنابراین پس از یک تمرین شدید، همراه با تخلیه گلیکوژن عضله، مکمل پروتئین -
و زمان P< کربوهیدرات نسبت به کربوهیدرات و پروتئین، بازیافت گلیکوژن عضله را سریعتر کرد 0.01
را برای نوبت بعدی تمرین یا مسابقه افزایش داد. P< رسیدن به واماندگی 0.01
 


فتاح مرادی، اعظم حیدر زاده، محمدعلی محمدعلی آذربایجانی،
دوره 11، شماره 6 - ( 7-1392 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر دوازدههفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی هورمونهای منتخب در مردان
کموزن بود. 11 مرد سالم کموزن بهطور تصادفی به دوگروه تمرین استقامتی و کنترل تقسیمبندی شدند.
سطوح سرمی آدیپونکتین، کورتیزول و تستوسترون قبل و پس از دوره تمرین اندازهگیری شد. پروتکل
تمرین استقامتی شامل دوازدههفته تمرین رکابزدن روی چرخ کارسنج ) 3 جلسه تمرین در هفته، شدت 06
تا 06 درصد ضربان قلب ذخیره، مدت 06 تا 06 دقیقه در هر جلسه( بود. تجزیه و تحلیل دادهها با
بهکارگیری نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای t همبسته و t مستقل صورت گرفت. سطح معنیداری
>6/60 p 10 درمقابل /0±0/ در نظر گرفته شد. تمرین استقامتی اثر معنیداری بر غلظت سرمی آدیپونکتین ) 0
100 نانوگرم بر میلیلیتر( /3±39/ 101 درمقابل 0 /0±01/ 13/9±1/1 میکروگرم بر میلیلیتر( و کورتیزول ) 0
<6/ نداشت ) 60 P 0 نانوگرم بر میلیلیتر( را کاهش /0±1/ 1 در مقابل 1 /0±1/ (، اما غلظت تستوسترون سرم ) 0
=6/ داد ) 630 P( و شاخص VO2max =6/ آزمودنیها نیز افزایش نشان داد ) 661 P(. اجرای تمرین استقامتی
به مدت دوازده هفته، احتمالاً به دلیل عدم تغییر درصد چربی بدن، تأثیری بر غلظت آدیپوتکتین سرم مردان
کموزن ندارد. به نظر نمیرسد کاهش سطوحِ درگردش تستوسترون به دنبال این دوره تمرین اثرات مضری
بر فرایندهای آنابولیک آندروژنیک وابسته به تستوسترون داشته باشد و حتی براساس مطالعات پیشین -
میتواند برای سلامت قلبی عروقی مفید هم باشد. بههرحال، سطح آمادگی قلبی تنفسی مردان کم وزن به دنبال دوره تمرین استقامتی بهبود یافت. به نظر نمیرسد تمرین استقامتی تأثیری بر سطوح استراحتی )وضعیت
غیرتمرینی( کورتیزول موجود در گردش خون مردان کموزن داشته باشد.


دکتر عباس صارمی، دکتر مسعود گلپایگانی، خانم زینب مرادی،
دوره 13، شماره 10 - ( 7-1394 )
چکیده

چکیده
امروزه با توجه به فراگیرشدن مکملهای ورزشی، پیامدهای مصرف این مکملها بر عملکرد ورزشکاران نیازمند بررسی و ارزیابی است. هدف تحقیق حاضر
بررسی تأثیر دریافت یک هفته مکمل آرژنین بر پاسخ پویایی جذب اکسیژن و زمان رسیدن به واماندگی در دختران تکواندوکار بود. در این مطالعه نیمهتجربی
60 کیلوگرم( به طور تصادفی /98 ± 2/ 167 سانتیمتر(، )وزن: 4 /53± 6/ 19 (، )قد: 04 /88±2/ با طرح پیشآزمون- پسآزمون، 18 دختر تکواندوکار )سن: 23
به گروههای دریافت مکمل آرژنین )نه نفر( و دارونما )نه نفر( تقسیم شدند. آزمودنیها ابتدا در یک آزمون فزاینده روی دوچرخه کارسنج شرکت کردند و
برای شبیهسازی با یک روز مسابقه تکواندو، جلسه پیشآزمون شامل سه آزمون فزاینده بیشینه با فاصله یک تا دو ساعت بود. گروه مکمل روزانه شش گرم
پودر آرژنین و گروه دارونما همین مقدار پودر میکروکریستالین سلولز را به مدت هفت روز دریافت کردند. پسآزمون هفت روز بعد طبق پیشآزمون از تمام
آزمودنیها گرفته شد. متغیرهای پویایی جذب اکسیژن )کسر اکسیژن، ثابت زمانی اول و دوم( ازطریق دستگاه اسپیرومتری به روش نفس به نفس اندازهگیری
0 در نظر گرفته شد. زمان رسیدن به واماندگی متعاقب مصرف آرژنین / و دادهها با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه تجزیه و تحلیل شد و سطح معناداری 05
همچنین نتایج نشان داد که مکمل یاری آرژنین به تسریع پویایی جذب اکسیژن )کسر اکسیژن، ثابت زمانی اول و .)P<0/ به طور معنیدار افزایش یافت ) 05
به نظر میرسد دریافت یک هفته مکمل آرژنین به میزان شش گرم در روز باعث بهبود شاخصهای .)P<0/ دوم( در دختران تکواندوکار منجر میشود ) 05
پویایی جذب اکسیژن )کسر اکسیژن و ثابت زمانی اول و دوم( و زمان رسیدن به واماندگی در دختران تکواندوکار میشود


سروش شاه حسینی، امیرحسین براتی، محمدحسین ناصرملی، محسن مرادی،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده

سندروم درد کشککی رانی بیش از 50 درصد آسیب‌های ناشی از استفاده بیش‌ازحد را شامل می‌شود، لذا هدف از تحقیق حاضر مقایسه فعالیت عضله پهن داخلی در افراد مبتلا به سندروم درد کشککی رانی پس از یک دوره تمرین‌های قدرتی انعطاف‌پذیری با و بدون تمرین‌های بازخورد الکتروفیزیولوژیک بود. در این تحقیق نیمه آزمایشگاهی، 30 نفر به‌عنوان آزمودنی به سه گروه کنترل، درمانی و درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک تقسیم شدند. ابتدا فعالیت عضله پهن داخلی توسط دستگاه الکترومایوگرافی ثبت و سپس بعد از اعمال مداخله تمرینی به هر یک از گروه‌ها، پس‌آزمون گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس یک‌راهه برای مقایسه فعالیت عضله پهن داخلی بین گروه‌ها استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که اختلاف معنی‌داری بین گروه‌ها در متغیر فعالیت عضله پهن داخلی وجود داشت (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه درون‌گروهی نشان داد که اختلاف معنی‌داری بین گروه کنترل با گروه تمرین درمانی (0/024=P)، گروه کنترل با گروه تمرین درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک (0/028=P) و گروه تمرین درمانی با گروه تمرین درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک (0/001>P) وجود داشت. با توجه به این نتایج، تمرین‌های درمانی به همراه بازخورد الکتروفیزیولوژیک نسبت به تمرین درمانی تأثیر بیشتری بر فعالیت عضله پهن داخلی در افراد دارای سندروم درد کشککی رانی دارد.



آقا محمد علیمرادی، دکتر منصور صاحب الزمانی، خانم رویا بیگتاشخانی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

 
مقدمه و هدف: الگو‌های حرکتی نقش مهمی در بروز صدمات غیر برخوردی آسیب ACL ایفا می‌کنند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر برنامه +11 بر خطای پرش- فرود بازیکنان زن فوتبال هست. روش‌شناسی: 30 زن فوتبالیست غیرحرفه‌ای به‌طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. به مدت 16 هفته و هفته‌ای 3 جلسه گروه تجربی برنامه +11 را انجام دادند درحالی‌که گروه کنترل در طول تحقیق روش گرم کردن معمول خود را حفظ کردند. خطای پرش- فرود بازیکنان به‌وسیله آزمون تکلیف پرش- فرود ویژه فوتبال و با استفاده از سیستم نمره دهی خطای فرود موردبررسی قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد اجرای 16 هفته برنامه +11 سبب بهبود معنی‌داری در نمرات خطای پرش- فرود بازیکنان گروه تجربی شده بود. هم‌چنین، مقایسه نتایج بین دو گروه تجربی و کنترل نشان داد که تفاوت معنی‌داری بین دو گروه وجود دارد. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، برنامه +11 می‌تواند باعث بهبود الگوی پرش- فرود در بازیکنان زن فوتبالیست در شرایط نزدیک به مسابقه شود؛ بنابراین، به مربیان پیشنهاد می‌شود از این برنامه به‌عنوان جایگزین گرم کردن معمولی در جهت پیشگیری از آسیب استفاده شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb