جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای انسولین

فردین مرادی، محمدرضا دهخدا، حمید رجبی،
دوره 11، شماره 5 - ( 1-1392 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر تعیین اثر مکمل پروتئین-کربوهیدرات پس از تخلیه گلیکوژن بر پاسخ انسولین و گلوکز
پلاسما و عملکرد استقامتی دانشجویان فعال بود. 30 نفر از دانشجویان پسر کارشناسی رشته تربیت بدنی
174 سانتیمتر) که حداقل 4 نیمسال /05±5/ 70 کیلوگرم و قد 41 /13±9/ 22 سال، وزن 56 /53±1/ (سن 5
واحدهای عملی خود را گذرانده و به دلیل عضویت در تیمهای دانشگاه، یک رشته ورزشی اختصاصی را
بهطور منظم تمرین میکردند، بهطور تصادفی در چهار گروه مکمل پروتئین-کربوهیدرات ( 8 نفر)، مکمل
کربوهیدرات ( 8 نفر)، مکمل پروتئین ( 7 نفر) و دارونما ( 7 نفر) تقسیم شدند. هریک از آزمودنیها یک آزمون
و زمان رسیدن به واماندگی انجام دادند و 3 روز پس از تعیین Wmax فزاینده برای تعیین بازده توان بیشینه
و زمان رسیدن به واماندگی، پروتکل تخلیه گلیکوژن در ساعت 8:30 دقیقه صبح درحالیکه Wmax
آزمودنیها ناشتا بودند انجام شد. بلافاصله پس از انجام پروتکل تخلیه گلیکوژن از کلیه آزمودنیها مقدار
5 خون برای تعیین مقدار انسولین و گلوکز پلاسما گرفته شد. 10 دقیقه و دوباره 2 ساعت پس از تخلیه cc
گلیکوژن به آزمودنیها مکمل پروتئین -کربوهیدرات( 80 گرم کربوهیدرات، 28 گرم پروتئین، 6 گرم چربی)،
40 گرم پروتئین) و دارو نما (آب) داده شد / کربوهیدرات ( 108 گرم کربوهیدرات، 6 گرم چربی)، پروتئین ( 7
5 خون برای تعیین مقدار انسولین و گلوکز پلاسما cc و 30 دقیقه پس از دومین دوز مصرف مکمل مقدار
گرفته شد. همچنین 4 ساعت پس از انجام پروتکل تخلیه گلیکوژن و دریافت مکمل، زمان رسیدن به
وابسته و t واماندگی در یک آزمون استقامتی فزاینده تعیین شد. جهت تعیین اختلاف درونگروهی از آزمون
و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری ANOVA تعیین اختلاف بینگروهها از تحلیل واریانس
استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد پاسخ انسولین و گلوکز پلاسما و زمان رسیدن به واماندگی در P≤0.05
مکمل پروتئین -کربوهیدرات نسبت به کربوهیدرات و پروتئین، همچنین کربوهیدرات نسبت به پروتئین و
دارونما بیشتر بود. بنابراین پس از یک تمرین شدید، همراه با تخلیه گلیکوژن عضله، مکمل پروتئین -
و زمان P< کربوهیدرات نسبت به کربوهیدرات و پروتئین، بازیافت گلیکوژن عضله را سریعتر کرد 0.01
را برای نوبت بعدی تمرین یا مسابقه افزایش داد. P< رسیدن به واماندگی 0.01
 


احمد آزاد، علی گرزی،
دوره 11، شماره 5 - ( 1-1392 )
چکیده

بررسی ها حاکی از بهبود مقاومت به انسولین پس از فعالیت بدنی منظم است. با وجود این رابطه، اثر تعداد
جلسات تمرین در روز مشخص نیست. هدف این تحقیق بررسی اثر یک یا دو جلسه فعالیت بدنی با شدت
و مدت برابر در روز بر مقاومت به انسولین است. 30 مرد می ا نسال غیرفعال داوطلب (با میانگین
26/5±3/6 کیلوگرم بر مترمربع و BMI ، 80 کیلوگرم /4±13/ 174 سانتیمتر، وزن 6 /1±5/ 43 ، قد 3 /6±6/ سن 5
35/46±6 میلی لیتر در کیلوگرم) به صورت تصادفی به گروه کنترل ( 10 نفر)، گروه یکجلسه ( 10 =VO2max
نفر) و دوجلسه تمرین در روز ( 10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین عبارت بود از 16 هفته، هفته ای پنجروز
2) در روز. شدت تمرین در هفته × دویدن روی نوار گردان، به صورت یک (دقیقه 30 ) یا دوجلسه (دقیقه 15
بود و در هفته شانزدهم به 70 تا 80 درصد رسید. گلوکز، انسولین و HRmax اول 40 تا 50 درصد
درحالت پایه و BMI ادیپونکتین خون (ناشتا)، مقاومت به انسولین، آمادگی قلبی- تنفسی، چاقی شکم و
پسآزمون اندازه گیری و از آزمون تی جفتی و تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. پس
0/ چاقی شکم ( 05 ،(P< 0/ از 16 هفته تمرین، درمقایسه با گروه کنترل، کاهش معن یدار گلوکز خون ( 05
در دو گروه تجربی مشاهده (P< 0/ و افزایش معنی دار آمادگی قلبی تنفسی ( 05 ،(P< 0/05) BMI ،(P<
بود و ادیپونکتین فقط در گروه یکجلسه (P> 0/ شد؛ درحالیکه مقاومت به انسولین فاقد تغییر معن یدار ( 05
براساس یافت ههای تحقیق به نظر م یرسد تقسیم جلسه فعالیت بدنی به .(P< 0/ تمرین افزایش یافته بود ( 05
دوبخش کوتا هتر می تواند نی مرخ گلوکز، آمادگی قلبی- تنفسی و شاخص های چاقی را مانند یکجلسه فعالیت
بدنی پیوسته بهبود بخشد. اما ازمنظر افزایش ادیپونکتین و کاهش چاقی شکم، پیوستگی جلس ه فعالیت از اثر
بیشتری برخوردار است.


خانم سحر خادمی، دکتر روح الله رنجبر، دکتر محسن قنبرزاده،
دوره 13، شماره 10 - ( 7-1394 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشتهفته تمرین ترکیبی ایستگاهی بر سطح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت به انسولین زنان چاق بود. در پژوهش حاضر
29/2±35/53 کیلوگرم/ مترمربع(، داوطلب مشارکت در تحقیق شدند و تصادفی به دو گروه کنترل BMI ؛ 26 سال /04±4/ 22 زن دارای اضافه وزن ) 43
تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی مدت هشتهفته و هفتهای چهارجلسه تمرین ایستگاهی )دراز و )n= و تمرین ترکیبی ایستگاهی ) 11 )n=11(
نشست، شنای سوئدی، طنابزنی، پروانه، بلندکردن توپ مدیسنبال، استپ( را اجرا کردند. برای اندازهگیری آیریزین سرم، نمونه خونی قبلاز شروع تمرین
و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا گرفته و به روش الایزا اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگین شاخصهای دو گروه از روش تحلیل
در نظر گرفته شد. بعد از هشتهفته تمرین P≥0/ کوواریانس و برای مقایسه درونگروهی دادهها از آزمون تی همبسته استفاده شد. سطح معنیداری 05
ترکیبی ایستگاهی، سطوح آیریزین سرمی در گروه تمرینکرده به طور معناداری افزایش یافت؛ درحالیکه شاخص مقاومت به انسولین در این گروه به طور
همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین تغییرات آیریزین با شاخص مقاومت به انسولین ارتباط معکوس .)P≥0/ معناداری کاهش یافت ) 05
یافتهها نشان داد تمرین ترکیبی ایستگاهی ازطریق ترشح مایوکاینهایی مانند آیریزین باعث بهبود ترکیب بدنی و .)P≥0/05 ,r=-0/ معنیداری وجود دارد ) 47
اختلالات متابولیکی نظیر مقاومت به انسولین در زنان دارای اضافه وزن میشود.


دکتر رامین امیرساسان، دکتر کمال عزیز بیگی، دکتر بهمن میرزایی، خانم خورشید پارسافر،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده

در زنان یائسه میزان هموسیستئین و مقاومت به انسولین به‌دلیل کاهش سطح استروژن، کم‌تحرکی و افزایش وزن بالا می‌رود که باعث افزایش بیماری‌های قلبی-‌عروقی می‌شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سابقۀ تمرین هوازی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به  انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان فعال و غیرفعال چاق یائسه بود. به‌همین منظور، 21 زن چاق یائسه با دامنۀ سنی 65- 48 به‌طور داوطلبانه در تحقیق همکاری کردند و  در دو گروه فعال (11n=) و غیرفعال (10n= ) قرار داده شدند. یک جلسه فعالیت هوازی پس‌از 10 ساعت ناشتایی، با انجام دو مرحله خون‌گیری قبل و بعد از آزمون پیادهروی بریسک با 75-70 ‏درصد ضربان قلب بیشینه صورت ‌گرفت. نتایج نشان داد که سطح پایۀ‌ هموسیستئین (003/0p=)  و مقاومت به انسولین (003/0p=) در گروه زنان فعال به‌طور معنی‌داری نسبت به گروه غیرفعال کمتر است. با وجود این، پاسخ هموسیستئین در زنان فعال از مقدار بیشتری نسبت به گروه غیرفعال برخوردار است (028/0p=). هرچند تفاوت معنی‌داری در پاسخ مقاومت به انسولین نسبت به آزمون بریسک در دو گروه مشاهده نشد (05/0p> می‌توان گفت فعالیت بدنی منظم سبب بهبود سطح هموسیستئین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه چاق می‌شود، ولی یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط نمی‌تواند بر مقاومت به انسولین تأثیر گذارد، هرچند پاسخ هموسیستئین نسبت به فعالیت هوازی در گروه فعال بیشتر بود. به نظر می‌رسد رفتار این دو متغیر نسبت به فعالیت هوازی متفاوت است


علی گُرزی، راحله جزائی، احمد رحمانی، عباسعلی بهاری،
دوره 17، شماره 18 - ( 10-1398 )
چکیده

تعیین بهترین میزان فاصلۀ استراحت بین دوره‌های تمرین ﻣﻘﺎﻭﻣﺘﻲ، برای رسیدن به سازگاری، بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر فاصله‌های گوناگون استراحت بین نوبت‌های یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان ژن پپتید وابسته به ژن کلسی‌تونین (CGRP) و عامل رشد شبه‌انسولینی یک (IGF-1) در عضله بود. به این ‌منظور، 42 سر موش صحرایی نر ویستار، به‌صورت تصادفی در هفت گروه قرار گرفتند. گروه‌های تمرینی یک جلسه تمرین مقاومتی (صعود از نردبان عمودی یک‌متری با 26 پله) با چهار نوبت، پنج تکرار با استراحت‌های 30، 60، 90، 120، 150 و 180 ثانیه‌ای بین نوبت‌ها را اجرا کردند. اضافه‌بار برابر با حدود 150 درصد وزن بدن موش‌ها بود. برای ارزیابی بیان ژن CGRP و IGF-1 از تکنیک RT-qPCR استفاده شد. میزان بیان ژن CGRP عضلۀ نعلی در گروه‌هایی که 30 ثانیه، 60 ثانیه و 90 ثانیه بین دوره‌های تمرینی استراحت می‌کردند، به‌طور معنی‌داری پایین‌تر از گروه‌های کنترل، 120، 150 و 180 ثانیه بود. بااین‌حال، میزان بیان ژن IGF-1 عضله در بین گروه‌ها تفاوت معنی‌داری نداشت (P=0.12). مطابق یافته‌های پژوهش حاضر، به نظر می‌رسد این دامنه استراحتی را نقطۀ افتراق بیان ژن‌های فعال‌شونده در فرآیندهای توسعه قدرت و حجیم‌سازی در سطح سلولی مطرح کرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb