جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای ورزشکار

معصومه آقازاده، سکینه امین‌نژاد،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

شناسایی راه‏های بهینه‏سازی اجرای فعالیت‏های ورزشی، همواره یکی از دغدغه‏های متولیان ورزشی و ورزشکاران بوده‏است. با پیشرفت علوم و آشکار شدن مزایای فن‏آوری برای جوامع بشری، یکی از مقوله‏هایی که نه تنها ورزش، بلکه تمامی ابعاد زندگی آدمی را تحت‏تأثیر و دگرگونی قرار داده، فن‏آوری نانو، به ویژه نانوذارت است. نانوذارت، بویژه نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی تأثیرات ارزشمندی در بهبود عملکرد ورزشی ورزشکاران دارند. لذا، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی بر پاسح‏های فیزیولوژیکی و عملکرد ورزشی ورزشکاران زن انجام گرفت. جامعه‏ی آماری تحقیق کلیه‏ی زنان فعال در ورزش‏های همگانی شهر ماکو بود. حجم نمونه، با روش تصادفی و به تعداد 10 نفر از ورزشکاران زن (با میانگین سنی 9/25، میانگین وزنی 60 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 49/25) انتخاب شد. تأثیر تیمارها (فعالیت ورزشی با و بدون لباس‏های نانو) بر میزان استقامت، میزان جذب رطوبت، میزان باکتری‌زدایی، میزان فشار‏خون سیستولی و دیاستولی و تعداد ضربان‏قلب ورزشکاران بررسی و جهت تعیین اختلاف بین گروه‏ها از پس‏آزمون دانکن با ضریب احتمال 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی باعث افزایش استقامت آنها می‏شود. این لباس‏ها منجر به افزایش باکتری‏زدایی در آنها می‏گردد. لباس‌های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی در کاهش فشار‏خون آنها مؤثر بود. بین ورزشکاران زن از نظر تعداد ضربان قلب بعد از تمرین اختلاف معنا‌دار بود و این لباس‏ها در کاهش تعداد ضربان قلب آنها تأثیر داشت. همچنین این لباس‏ها باعث بهبود جذب رطوبت ورزشکاران زن شد. به طور کلی، لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی بر کاهش پاسخ‏های فیزیولوژیکی و عملکرد ورزشی ورزشکاران زن تاثیر دارد.
نادر شوندی، حیدر صادقی، حجت الله نیک بخت، رحمان شیخ حسینی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

در ورزشهایی مانند هندبال، تنیس و والیبال فرد نیاز دارد نیروی زیادی را در بالای شانه اعمال کند. در
چنین ورزشهایی ورزشکاران در معر ضایعات استفاده بیش از حد قرار دارند. سندرم عضله تحت
خاری به مفهوم ضعف و آتروفی بدون درد این عضله است که به دنبال نوروپاتی عوب فوق کتفی به
وجود میآید. هدف این تحقین بررسی اثر شیوه تمرینی کوتاه مدت قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک -
الکتریکی بر قدرت و پارامترهای الکترومیوگرافی عضله تحت خاری است.
21 بازیکن والیبال مبتلا به سندرم عضله تحت خاری به طور توادفی به دو گروه تمرینات قدرتی -
13/1±7/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /3±1/ 11 سال، قد 6 /1±3/ استقامتی فزاینده ) 6 نفر، میانگین سنی 1
3 سال( و تحریک /11±2/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 7 /1±1/ کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 0
16 کیلوگرم، /1±6/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /0±2/ 11 سال، قد 0 /1±1/ الکتریکی ) 6 نفر، میانگین سنی 0
1 سال( تقسیم شدند. 15 نفر از /3±1/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 1 /0± سابقه ورزش والیبال 1
10 سانتیمتر، وزن /6±3/ 10 سال، قد 1 /2±1/ بازیکنان سالم نیز به عنوان گروه کنترل )میانگین سنی 1
3 سال( در /1±1/ 1 سال و سابقه عضویت در تیم ملی 3 ±3/ 10/6±7/2 کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 1
نیر گرفته شدند. مداخلات درمانی به مدت 1 هفته انجام شد. الکترومیوگرافی سطحی عضلات تحت
خاری و گرد کوچک و حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخ دهنده خارجی قبل و بعد از مداخلات
اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه در سط اطمینان
10 درصد ) 5950 P< ( انجام شد.پس از هشت هفته، حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی در هر دو گروه تاربی
افزایش معنیداری نشان داد، ولی در فاکتورهای IEMG و RMSEMG تغییر معنیداری مشاهده نشد.طبن یافتههای این تحقین، تمرینات قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک الکتریکی باعث افزایش حداکثر -
قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی بازو میشوند. ولی هر دو روش درمانی تأثیری بر
پارامترهای الکترومیوگرافی عضلات تحت کتفی و گرد کوچک ندارند. به نیر میرسد نمیتوان از
الکترومیوگرافی سطحی برای تعیین اثر این پروتکلها بر عضلات فوق استفاده کرد.


زهرا درزی شیخ، محمدحسین علیزاده، علی اشرف جمشیدی،
دوره 10، شماره 4 - ( 7-1391 )
چکیده

ناتوانی باقیمانده در مچ پا به دنبال پیچ خوردگی اولیه اسپرین مجدد را طی فعالی تهای فیزیکی به دنبال دارد و در
30 درصد از موارد منجر به ناپایداری عملکردی مچ پا م یشود. هدف تحقیق حاضر تعیین حداکثر گشتاور به وزن
کانسنتریک و اکسنتریک عضلات مچ پا در زنان ورزشکار سالم و مبتلا به ناپایداری عملکردی بوده است. 30 زن
ورزشکار حاضر در لیگ برتر تهران با دامنه سنی 20 تا 28 سال با روش نمون هگیری در دسترس انتخاب شدند.
پس از انجام آزمو نهای بالینی و پرکردن پرس شنامه آزمودن یها به دو گروه کنترل و گروه با ناپایداری عملکردی
مچ پا تقسیم شدند. سپس حداکثر گشتاور به وزن اینورژن، اورژن مچ در سرعت 60 و پلانتار فلکشن و دورسی
مستقل t فلکشن مچ پا در سرعت 120 درجه بر ثانیه تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری
استفاده شد. یافته ها نشان داد که تنها تفاوت معن یداری در حداکثر گشتاور کانسنتریک پلانتار فلکشن بین دو
نتایج تحقیق بر ضرورت اهمیت گشتاور کانسنتریک عضلات پلانتار فلکسور در .(p < 0/ گروه وجود دارد ( 05
ناپایداری عملکردی مچ پا در برنام هریزی پروتکل های درمانی و توا نبخشی ورزشکاران آسی بدیده دلالت دارد.


علی قاسمی کهریزسنگی، علی کاظمی، علی‌اصغر رواسی، محمدرضا حائری، محمدرضا دهخدا،
دوره 12، شماره 7 - ( 1-1393 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مکمل­سازی گلوکز وگلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی وامانده­ساز، که باعث تخلیه گلیکوژنی عضلات می­شود، بر HSP72  سرم مردان غیرورزشکار بود. بدین‌منظور 20 نفر مرد سالم که فعالیت­بدنی منظم نداشتند انتخاب شدند و به­طور تصادفی در چهار گروه تحت مطالعه قرار گرفتند: گروه مکمل­سازی گلوکز به­همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، مکمل 1)، گروه مکمل­سازی گلوتامین به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n = 5، مکمل 2)، گروه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، دارونما) و یک گروه بدون هرگونه دستکاری (n=5، کنترل). نمونه­­های خونی در ابتدای دوره چهارهفته­ای پروتکل تمرینی تناوبی- استقامتی وامانده­ساز براساس آزمون RHIET و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از سیاهرگ زند اعلی جمع­آوری شد.  غلظت HSP72 سرم به­وسیله تکنیک ELISA اندازه گرفته شد. اثرات اصلی و متقابل با استفاده از آزمون آماری آنووای دوراهه اندازه­گیری و به‌وسیله آزمون تعقیبی توکی کامل شد. سطح معنی­داری نیز &alpha;=0.05 انتخاب شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیر مستقل تمرین باعث کاهش معنی­دار HSP72 سرم [F(1,17)= 6.362 P<0.05]  شد. متغیر مستقل مکمل نیز باعث کاهش معنی­دار HSP72 سرم [F(1,17)= 15.362 P<0.01]  شد. نتایج آزمون تعقیبی توکی حاکی از اختلاف معنی­دار بین گروه­های دارونما با مکمل گروه 1(p<0.05) و  بین گروه­های دارونما با گروه مکمل 2 (p<0.01) بودند. اثر متقابل بین دو متغیر مستقل مکمل­سازی و تمرینی معنی­دار نبود. به‌طور کلی، نتایج تحقیق پیشنهاد می­کند که مکمل­سازی گلوکز یا گلوتامین در وضعیت تمرینی تخلیه گلیکوژنی باعث کاهش میزان HSP72 سرم در مردان غیرورزشکار پس از چهارهفته می­شود.


جلیل عطایی، دکتر محمدرضا دهخدا، دکتر حمید رجبی، دکتر نعیما خواجوی، سارا زارع کاریزک،
دوره 12، شماره 8 - ( 7-1393 )
چکیده

هدف پژوهش مقایسه اثر 4 هفته تمرین قدرتی به دو روش مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت بر قدرت بیشینه و توان ورزشکاران تمرین کرده بود. 61 نفر از
ورزشکاران مرد باشگاههای 70 کیلوگرم و /22±60/ 674 سانتی متر، وزن 00 /54±1/ 20 سال، قد 05 /00±2/ برگزیده تهران 8 نفر ووشو، 8 نفر کشتیگیر با سن 00
62 پس از نخستین آزمون از متغیرهای قدرت بیشینه بالاتنه و پایینتنه، توان بالاتنه و پایینتنه، درصد چربی، محیط دور اندام و وزن /87±4/ درصد چربی 25
بصورت تصادفی در دو گروه تمرین قدرتی مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت قرار گرفتند و به مدت 4 هفته و هر هفته سه جلسه در تمرینات شرکت کردند.
تمرین در هر دو گروه شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود که با مقاومت 80 درصد 1RM در سه نوبت با 0 تکرار انجام شد تمرین در گروه مقاومت
سازگارپذیر بدین صورت بود که به مقدار 20 درصد 1RM توسط زنجیر در درازای دامنه حرکتی به بار تمرین اضافه میشد. در پایان دوره تمرینی از
متغیرهای وابسته تحت شرایط مشابه آزمونی دوباره به عمل آمد. آزمون تحلیل کواریانس برای مقایسه میزان پیشرفت قدرت و توان دو گروه نشان داد که در
=0/ متغیرهای وزن 596 p = ، محیط دور اندام 645 P =0/ ، درصد چربی 465 P =0/ ، توان بالاتنه 217 P =0/ ، توان پایینتنه 202 P =0/ و قدرت بیشینه بالاتنه 805 P بین
=0/ دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در متغیر قدرت بیشینه پایینتنه 04 P تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود داشت در بررسی نتایج هرچند
=0/ بیشتر متغیرها اختلاف معناداری نشان ندادند، بررسی اندازه اثر گروهها نشان داد که 12 ES = 0/ در توان بالاتنه 14 ES =0/ در توان پایینتنه 65 ES در قدرت
=6/ بالاتنه و 84 ES %58/ 60 % در بالاتنه، 18 / در قدرت پایینتنه، به نفع گروه مقاومت سازگارپذیر است. این تفاوت در قدرت بیشینه در گروه سازگارپذیر 12
1% پایینتنه / 1% بالاتنه، 16 / 26 % در پایینتنه بود. همچنین این اندازه اثر بر توان درگروه سازگارپذیر 97 / 64 % در بالاتنه، 84 / درپایینتنه و در گروه یکنواخت 81
4% پایینتنه بود. روی هم رفته پژوهش نشان داد که برای افزایش قدرت بیشینه و توان، تمرین سازگارپذیر کارآمدتر / 4% بالاتنه، 17 / و در گروه یکنواخت 61
از روش سنتی )یکنواخت( است.


لیلا قنبری، محمدحسین علیزاده، هومن مینونژاد، سید حسین حسینی،
دوره 17، شماره 17 - ( 2-1398 )
چکیده

با توجه به نقش مهمی که کتف در حرکات مفصل شانه بر عهده دارد، موقعیت قرارگیری آن روی قفسه سینه می­‌تواند بر عملکرد این مفصل اثرگذار باشد؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه پیش­بین قدرت و دامنه حرکتی چرخش مفصل شانه با اختلال حرکت کتف در ورزشکاران زن با الگوی پرتاب از بالای سر است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش‌­های توصیفی-همبستگی است که روی 60 نفر از بازیکنان زن والیبال، هندبال، بسکتبال و بدمینتون انجام شد. اختلال حرکت کتف از طریق آزمون لغزش جانبی کتف، اندازه‌گیری شد. برای اندازه­‌گیری دامنه حرکتی و قدرت چرخش مفصل شانه به ترتیب از گونیامتر و قدرت­‌سنج دستی استفاده گردید. داده­‌ها با آزمون­‌های همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه آنالیز شدند. ضرایب همبستگی میان دامنه حرکتی چرخش داخلی شانه (0/734- r =؛ 0/000P=)، دامنه حرکتی چرخش خارجی شانه (0/693r =؛ 0/001P=)، قدرت چرخش داخلی شانه (0/674r=؛ 0/005P=) و قدرت چرخش خارجی شانه (0/719- r =؛ 0/001P=) با اختلال حرکت کتف معنی­‌دار بود. تحلیل مدل پژوهش نشان‌داد که حدود یک‌سوم (30/1 درصد) از کل تغییرات در اختلال حرکت کتف، وابسته به متغیرهای مستقل ذکرشده در این مدل رگرسیونی می­‌باشد؛ بنابراین، باید به غربالگری ورزشکاران با الگوی پرتاب از بالای سر، جهت تشخیص اختلال حرکت کتف و شرکت در تمرینات اصلاحی با هدف افزایش دامنه حرکتی چرخش داخلی شانه و قدرت عضلات چرخش‌دهنده خارجی شانه توجه کرد.

مینا کربلائی مهدی، محمدحسین علیزاده، هومن مینونژاد،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده

اسپرین مچ پا یکی از شایع‌­ترین آسیب‌­های اندام تحتانی است. بیشتر از 70 درصد افراد که دچار اسپرین مچ پا شده‌­اند، به بی­‌ثباتی مزمن مچ پا مبتلا می­‌شوند. با وجود این، بعضی از افراد با این آسیب به­‌خوبی سازگار می‌­شوند (افراد گروه کوپر) و بی‌­ثباتی مزمن مچ پا را تجربه نمی‌­کنند. هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ میزان فعالیت الکترومیوگرافی عضلات درگیر در راهکارهایحفظ تعادل حین ایستادن تک­پا بین ورزشکاران با بی­‌ثباتی مزمن مچ پا، کوپر و سالم است. 13 ورزشکار مبتلا به بی‌­ثباتی مزمن مچ پا، 10 ورزشکار کوپر و 11 ورزشکار سالم در این تحقیق مشارکت داشتند. هر شرکت‌­کننده به‌­مدت 20 ثانیه تعادل تک‌­پای خود را روی سطوح 3 و 12 دستگاه تعادلی بایودکس حفظ می‌­کرد و فعالیت الکتریکی عضلات با دستگاه الکترومیوگرافی در این مدت ثبت می‌­شد. نتایج نشان داد که فعالیت افراد با بی‌­ثباتی مزمن مچ پا در مقایسه با افراد سالم در عضلات دوقلو داخلی و راست‌­رانی (0/05p≤)، در مقایسه با گروه کوپر کاهش یافت که فعالیت عضلات درشت­‌نی قدامی، دوقلو داخلی و راست­‌شکمی (0/05p≤) آنها کاهش یافته بود. افراد با بی­‌ثباتی مزمن مچ پا کاهش فعالیت عضلات ناحیۀ دیستال و پروگزیمال را در طول ایستادن تک‌­پا نشان دادند و نمی‌­توان با قطعیت بیان کرد که کدام راهکار در این افراد بیشتر در حفظ تعادل در حالت ایستادن تک‌­پا نقش دارد.

حیدر صادقی، محسن علی دارچینی، حسین نبوی نیک،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

ثبات‌مرکزی واژه‌ای پرطرفدار محسوب می‌شود و اصول پایه‌ای بسیاری از برنامه‌های بازتوانی، آموزش عملکرد و برنامه‌های پیشگیری است. از‌این‌رو، هدف پژوهش حاضر؛ بررسی ارتباط استقامت و توان ثبات‌مرکزی با عملکرد ورزشکاران نوجوان می‌باشد. در این مطالعه 12 شناگر پسر شرکت کردند. برای اندازه‌گیری استقامت و توان ثبات‌مرکزی به‌ترتیب از پروتکل مک‌گیل و آزمون پرتاب توپ مدیسین‌بال و آزمون دراز‌ و نشست استفاده شد. عملکرد آزمودنی‌ها به صورت عمومی (پرش‌طول، پرش‌عمودی، ‏دو 9 مترسرعتی، دو 9×4 متر، آزمون انعطاف‌پذیری و پرتاب‌توپ مدیسین‌بال) و اختصاصی (تواتر استروک، و رکورد 100 متر کرال سینه) اندازه‌گیری شد. از روش همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط استقامت و توان ثبات‌مرکزی با عملکرد ورزشکاران استفاده شد. نتایج نشان داد تنها بین آزمون فلکشن تنه با پرش‌طول و پرتاب توپ مدیسین‌بال و بین امتیاز کلی توان ثبات‌مرکزی با انعطاف‌پذیری ارتباط وجود دارد. همچنین بین فلکشن جانبی سمت چپ با دو 9×4 متر و بین آزمون فلکشن تنه با تواتر استروک رابطه معکوس معنی داری یافت شد. نتایج این پژوهش بیانگر ارتباط ضعیف بین ناحیه ثبات‌مرکزی و عملکرد عمومی و اختصاصی شناگران است، که بر اساس این نتایج ضرورتی برای تمرکز روی این سبک از برنامه‌های تمرینی برای شناگران وجود ندارد.

دکتر رامین بلوچی، دکتر فریده باباخانی، دکتر محمدرضا هاتفی، آقای حسین حسین پور،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات ثبات­مرکزی بر عملکرد اندام فوقانی بر مبانی آزمون تعادلی Y، قدرت و دامنه حرکتی چرخش شانه در ورزشکاران بدمینتون­باز بود. روش­شناسی: 30 بدمینتون­باز پسر بصورت تصادفی به دو گروه کنترل (15=n) و تجربی (15=n) تقسیم شدند. گروه تجربی برنامه تمرینات ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته برای مدت 40 دقیقه انجام دادند، در حالی که گروه کنترل مداخله­ای را دریافت نکرد. اندازه‌گیری‌ عملکرد اندام فوقانی بواسطه آزمون تعادلی Y، و همچنین قدرت و دامنه حرکتی چرخش داخلی و خارجی شانه به ترتیب بواسطه دینامومتر دستی و گونیامتر قبل و بعد از ارائه مداخله انجام شد. یافته­ها: تجزیه و تحلیل داده­های حاصل از تحقیق بر اساس آزمون آماری آنکوا (ANCOVA) نشان داد که تفاوت معنی­داری در میانگین آزمون تعادل اندام فوقانی Y بین دو گروه کنترل و تجربی در هر دو دست برتر و غیر برتر وجود دارد که بیانگر تاثیر مثبت تمرینات ثبات مرکزی بر عملکرد افراد در اجرای آزمون تعادل Y می باشد (05/0 < p) با این حال هیچ تفاوت آماری در قدرت عضلانی و دامنه حرکتی چرخش خارجی و داخلی شانه بعد از ارائه مداخله مشاهده نشد (05/0 < p). نتیجه­گیری: بنظر می­رسد که ارائه برنامه­ تمرینات ثبات مرکزی می­تواند با رویکرد افزایش عملکرد اندام فوقانی و بالطبع پیشگیری از آسیب در ورزشکاران بدمینتون­باز در نظر گرفته شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb