6 نتیجه برای لاکتات
دکتر سجاد کرمی، دکتر حمید رجبی، دکتر مجید کاشف، دکتر محمد علی قرائت،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
سابقه و هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف حاد مکمل گلوتامین همراه با فعالیت ورزشی تناوبی بر پاسخ Hsp70 و لاکتات خون بازیکنان فوتبال باشگاهی انجام گرفت. مواد و روشها : 32 بازیکن تیم راه آهن تهران انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل، مکمل، مکمل- فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی تقسیم شدند. آزمودنیها قبل از انجام مطالعه در تمرینات روزانه شرکت داشتند و فقط دو گروه مکمل- فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی، پروتکل تناوبی را انجام دادند. نمونه خون پایه، پیشآزمون، پسآزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته شد. مکمل و دارونما به مقدار g/kgBW5/0 و حجم ml/kgBW5 یک ساعت قبل از پروتکل تناوبی مصرف شد. پروتکل تناوبی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقهای با شدت 80% حداکثر ضربان قلب بیشینه و استراحت 5 دقیقهای پیاده روی بین مراحل بود. مقادیر HSP72 و لاکتات خون به ترتیب با استفاده از روش الایزا و آنزیماتیک سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازههای تکراری و عامل بین گروهی در سطح 05/0 P≤تحلیل شد. یافتهها : مکمل گلوتامین به تنهایی و همراه با ورزش محرک پاسخ HSP72 بوده و ترکیب مکمل- فعالیت ورزشی منجر به پاسخ بزرگتری از HSP72 میشود و در این پاسخ تغییرات لاکتات نقشی نداشته است. نتیجهگیری : به نظر میرسد که مصرف مکمل گلوتامین در طولانی مدت سازگاریهای بیشتری را ایجاد کند که البته باید مورد مطالعه قرار بگیرد.
ایرج صدری، کریم آزالی علمداری، جبرئیل پوزش جدیدی، بابک عبادی شیرمرد،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
به منوور مقایسه اثر یک وعده از نوشیدنیهای OR و مگابیسیک با دارونما، 22 مرد ورزشکار داوطلب،
70 کیلوگرم( در قالب 3 گروه /23±3/ 173 سانتی متر و وزن 67 /00± 7/ 22 سال، قد 62 /2±2/ )سن 63
تصادفی، در دو آزمون رست متوالی)با و بدون مصرف نوشیدنی ها( با فاصله 26 دقیقه، شرکت کردند. جهت
محاسبه سطوح لاکتات و PH خون )روش گاز آنالایزر(، از هر کدام از گروهها، شش بار خونگیری)شامل
قبل از هر دو آزمون و 2 و 2 دقیقه پس از پایان آنها( به عمل آمد و همچنین اوج، میانگین و حداقل توان
بیهوازی محاسبه شدند. دادههای خونی مربوط به هر گروه با استفاده از آزمون اندازهگیری مکرر )آزمون
تعقیبی بونفرونی(، مقایسه بینگروهی تغییرات دادهها در بین دو آزمون متوالی با استفاده از آزمون
ANOVA و دادههای مربوط به توان بی هوازی با استفاده از آزمون تی همبسته 6 مقایسه / با اطمینان 60
شدند. نتایج: سطوح لاکتات خون هر سه گروه در فاصله قبل از شروع تا 2 دقیقه پس از پایان هر دو آزمون
6/ و در فاصله بین 2 تا 2 دقیقه پس از پایان آنها، تفاوت معنی داری داشت) 60 P< (. همچنین سطوح لاکتات
خون گروه دارونما، مگابیسیک و OR ، به ترتیب در زمانهای قبل از شروع، 2 و 2 دقیقه پس از پایان آزمون
6/ رست دوم، تفاوت معنی داری نسبت به مقادیر مشاهده شده در آزمون رست اول داشتند) 60 P< (. به
ععوه، با وجود عدم معنی داری تفاوت PH خون گروه OR در فاصله قبل از آغاز هر دو آزمون تا دو دقیقه
پس از پایان آنها و همچنین تفاوت PH خون گروه مگابیسیک در بین 2 تا 2 دقیقه پس از پایان آزمون دوم،
در بقیه موارد سطوح PH خون هر سه گروه، تفاوت معنی داری نسبت به مقادیر مرحله قبلی،
6/ داشت) 60 P< (. با مصرف نوشیدنی، توان اوج و حداقل فقط در گروه OR ، نسبت به آزمون اول، افزایشیافت و همچنین توان میانگین نیز در هر دو گروه OR 6/ و مگابیسیک، کاهش داشت) 60 P< (. نتیجه گیری:
مصرف نوشیدنی OR می تواند در فعالیتهای متناوب، بر توان بیهوازی اثرگذار باشد.
زینب رضایی، فهیمه اسفرجانی، سید محمد مرندی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
هدف این تحقیق، بررسی اثر روشهای مختلف شناوری در آب در مقایسه با خشکی برتغییرات لاکتات خون
2/ و عملکرد بعدی شناگران زن تمرین کرده بود. 16 نفر از شناگران با میانگین سن 2 ± 0/ 17/4 سال، قد 4
9/ 102/0 سانتیمتر، وزن 9
1/ 09/2 کیلوگرم، درصد چربی 7
22/2 و BMI 0/2 ،
21/4 کیلوگرم بر
مترمربع، در سه روز جداگانه و به فاصلههای 24 ساعت، در محل اجرای آزمون حضور یافتند، در هر روز
شنای 166 متر کرال سینه اجرا و پس از آن آزمودنیها در یکی از روشهای بازیافت 10 دقیقهای شامل:
1.خشکی 2. شناوری متناوب در آب گرم ) C 2دقیقه(/ آب سرد ) /26 C 1 دقیقه( و 3. شناوری در /23
آب سرد ) C 23 ( شرکت کردند. لاکتات خون، ضربان قلب و دمای پوستی شناگران، قبل و پس از اجرای
آزمون )صد مترکرال سینه( و درطی مدت بازیافت هر 3 دقیقه یکبار اندازهگیری شد. میزان در فشار و
احساس شناگران پس از هریک از روشهای بازیافت، از طریق پرسشنامه ) TQR1 ( و ) RPE2 ( ثبت شد. در
پایان برای سنجش تأثیر روشهای تحت بررسی روی عملکرد، اجرای شنای صد متر تکرار گردید. برای
تجزیهوتحلیل اطععات، از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD ، استفاده
شد. نتایج حاصل نشان داد که کاهش ضربان قلب پساز شناوری در آب سرد، نسبت به خشکی معنیدار
است. همچنین، کاهش معنیداری در سطوح لاکتات پس از شناوری در آب گرم/سرد، در مقایسه با خشکی
مشاهده شد. دمایپوستی و خستگی، پساز روشهای شناوری در آب در مقایسه با گروه خشکی، بهطور
معنیداری کاهش و عملکرد بعدی بهبود یافت. بهنور میرسد، روشهای شناوری در آب گرم/سرد و آب
سرد سبب تسریع و بهبود روند بازیافت نسبت به خشکی شود.
علی ملایی، صدیقه حسین پور دلاور، مهران قهرمانی، رضا جباری، محمد جلیلوند،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر شناوری در آب سرد و تحریک جریان مستقیم جمجمهای TDCS در دوره ریکاوری بر تغییرات لاکتات خون و عملکردی بعدی شناگران حرفهای مرد بود. بدین منظور 20 شناگر مرد در دو روز با فاصله ۴۸ ساعت در محل آزمون حضور یافتند. هر روز شنای ۲۰۰ متر کرال سینه اجرا و پسازآن آزمودنیها در یکی از پروتکلهای، روز اول تحریک آندی (با شدت 2 میلیآمپر) و گروه ساختگی، روز دوم شناوری در آب سرد (با درجه ) و بازیافت در خشکی قرار گرفتند. لاکتات خون قبل از اجرای آزمون (۲۰۰ متر شنا کرال) بلافاصله بعد از اجرای آزمون در طول پروتکل هر سه دقیقه تا انتهای زمان ۱۵ دقیقه اندازهگیری شد. در پایان برای سنجش تأثیر روشهای تحت بررسی روی عملکرد، اجرای شنای دویست متر تکرار گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از آزمونها، تی وابسته، تحلیل کواریانس، تعقیبی LSD و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. نتیجه این پژوهش نشان داد عملکرد شنا فقط در گروه TDCS بهبود معناداری داشت، کاهش زمان رکورد (0/001=p). لاکتات خون در گروه شناوری در آب سرد کاهش بیشتری (0/001=p) نسبت به سایر گروهها داشت.
دکتر رسول اسلامی، آقای نواب آبنما،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مکمل بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات در فرم اسید آزاد ((HMB-FA) بر شاخص های آسیب عضلانی پس از مسابقه فوتبال بود.24 فوتبالیست مرد (میانگین سنی 3±23 سال، شاخص توده بودنی 2±8/22 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه به عنوان نمونه آماری این پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفره مکمل و دارونما تقسیم شدند. دراین تحقیق آزمودنی ها در یک میکروسیکل هفتگی فوتبال با دو مسابقه شرکت کردند. آزمودنی های گروه مکمل روزانه سه گرم HMB-FA در طی میکروسیکل هفتگی فوتبال مصرف کردند. نمونه های خون در هفت مرحله (قبل از مصرف مکمل، قبل از مسابقه اول، بلافاصله بعد از مسابقه اول، 24 ساعت بعد از مسابقه اول، قبل از مسابقه دوم، بلافاصله بعد از مسابقه دوم و 24 ساعت بعد از مسابقه دوم ) گرفته شد. غلظت پلاسمایی کراتین کیناز(CK) و لاکتات دهیدروژناز(LDH) با روش الایزا اندازه گیری شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون آماری فریدمن، ویلکاکسون، کروسکال-والیس و یو من ویتنی با سطح معنی داری 05/0≥ p انجام شد. پس از مصرف مکمل کاهش معنی دار سطح پلاسمایی لاکتات دهیدروژناز (درزمان های قبل و بعد از مسابقه اول) و کراتین کیناز( در زمان های بلافاصله بعد از مسابقه اول و قبل از مسابقه دوم ) مشاهده شد (برای همه، 05/0≥ p ) مصرف مکمل HMB-FA شاخص های آسیب عضلانی را کاهش داد که این برای ریکاوری از آسیب های ناشی از تمرین و مسابقات طی یک میکروسیکل مسابقه ضروری است. بعلاوه، مصرف مکمل HMB-FA نتایج دیگری نیز ممکن است داشته باشد که از جمله می توان به کاهش خستگی عصبی عضلانی، کاهش پاسخ التهابی و بازسازی سریع عضله اسکلتی اشاره کرد که نیازمند مطالعات بیشتر است.
دکتر ملیحه آوسه، دکتر مریم کوشکی جهرمی، دکتر جواد نعمتی، دکتر سعید اسماعیلی ماهانی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده
اخیرا لاکتات به عنوان یک عامل سیگنالینگ درگیر در متابولیسم شناحته شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش ورود لاکتات به مغز در حین تمرین بر سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید بود. 24سر موش صحرایی نر در سن هشت هفتگی با میانگین وزن 21 ± 197 گرم در سه گروه کنترل، تمرینی صرف و گروه تمرین + 4-CIN (که منع ورود لاکتات به مغز را در حین تمرین تجربه می کرد)، تقسیم شدند. تمامی گروه ها یک جلسه تمرین استقامتی را 72 ساعت بعد از پروتکل 12 هفته ای تمرین انجام دادند. سطوح اسیدهای چرب آزاد (FFA) و تری گلیسیرید در پلاسما و بافت چربی اپیدیدیمال و CAMP و اینوزیتول تری فسفات بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد با تکنیک الایزا اندازه گیری و بوسیله تحلیل واریانس یک راهه بین گروهها مقایسه شد.تمرین استقامتی باعث افزایش غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در هر دو گروه تمرین صرف و تمرین + 4-CIN نسبت به گروه کنترل شد. غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در گروه تمرین + 4-CIN نسبت به تمرین صرف پایین تر بود. بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد، کاهش معنی دار 61 و31 درصدی در سطوح پلاسمایی تری گلیسرید، کاهش معنی دار 39 و 26 درصدی در سطوح تری گلیسرید بافت چربی، افزایش معنی دار 125 و 56 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA، افزایش معنی دار 217 و 125 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA، افزایش معنی دار 87 و 41 درصدی در سطوح CAMP بافت چربی و افزایش معنی دار 90 و 49 درصدی سطوح اینوزیتول تری فسفات بافت چربی به ترتیب در گروه تمرینی صرف و تمرین + 4-CIN نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. سطوح تری گلیسرید پلاسما و بافت چربی در گروه تمرین + 4-CIN به طور معنی دار نسبت به گروه تمرینی صرف بالاتر و سطوح FFA پلاسما و بافت چربی بطور معنی دار پایین تر از گروه تمریی صرف بود.نتایج کلی تحقیق نشان داد که لاکتات به واسطه عملش در مغز می تواند در سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید اثرگذار باشد.