7 نتیجه برای Ppo
آقای سعید ملاحسینی پاقلعه، آقای میلاد فلاح زاده، دکتر محمدرضا امیرسیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در دهه های گذشته کنترل لرزش دست در بیماری های اختلالات عصبی مانند پارکینسون توجه زیادی را به خود جلب کرده است. تئوری های روش تحریک عمیق مغزی به صورت حلقه بسته به طور قابل توجهی در حال افزایش است. هدف از این مقاله، ارایه یک روش حلقه بسته خودکار برای توانبخشی بیماران پارکینسونی دارای علایم لرزش دست با استفاده از یادگیری ماشین است.
مواد و روش: در مقاله حاضر از مدل ریاضی که شامل مدل عضله، عقده های قاعده ای (Basal ganglia)، قشر مغز و ناحیه حرکتی (Supplementary Motor Area) برای شبیه سازی لرزش استفاده شده است. و همچنین برای کنترل لرزش دست از کنترل کننده تناسبی-مشتق گیر-انتکرال گیر غیر صحیح (non-integer PID) و همچنین با استفاده از الگوریتم هوشمند Proximal Policy Optimization (PPO) به عنوان زیر مجموعه یادگیری تقویتی برای تنظیم ضرایب استفاده شده است.
یافته ها: از مزایای روش پیشهادی علاوه بر کاهش لرزش دست و یادگیری خودکار برای استفاده در سطح های مختلف بیماری که نتایج قابل قبولی نسبت به سایر روش های کنترلی داده است، پیاده سازی این روش به صورت عملی در دنیای واقعی به دلیل سادگی کنترل کننده و همچنین پیاده سازی آسان الگوریتم هوشمند به دلیل تنظیم خودکار ضرایب شبکه های هوش مصنوعی است.
نتیجه گیری: سیستم هوشمند پیشنهادی علاوه بر بهینه سازی علایم خروجی مانند لرزش دست در مقایسه با سایر کنترل کننده ها و همچنین قابل استفاده برای تمام سطوح بیماری به دلیل تطبیقی بودن آن، باعث کاهش چشمگیر اثرات جانبی ناشی از تحریک مداوم مغز در روش تحریک مغز به صورت حلقه باز می شود.
کلمات کلیدی: اختلال پارکینسونی، تحریک عمیق مغزی، یادگیری ماشین، یادگیری تقویتی، PPO
چکیده
مقدمه و اهداف: در دهه های گذشته کنترل لرزش دست در بیماری های اختلالات عصبی مانند پارکینسون توجه زیادی را به خود جلب کرده است. تئوری های روش تحریک عمیق مغزی به صورت حلقه بسته به طور قابل توجهی در حال افزایش است. هدف از این مقاله، ارایه یک روش حلقه بسته خودکار برای توانبخشی بیماران پارکینسونی دارای علایم لرزش دست با استفاده از یادگیری ماشین است.
مواد و روش: در مقاله حاضر از مدل ریاضی که شامل مدل عضله، عقده های قاعده ای (Basal ganglia)، قشر مغز و ناحیه حرکتی (Supplementary Motor Area) برای شبیه سازی لرزش استفاده شده است. و همچنین برای کنترل لرزش دست از کنترل کننده تناسبی-مشتق گیر-انتکرال گیر غیر صحیح (non-integer PID) و همچنین با استفاده از الگوریتم هوشمند Proximal Policy Optimization (PPO) به عنوان زیر مجموعه یادگیری تقویتی برای تنظیم ضرایب استفاده شده است.
یافته ها: از مزایای روش پیشهادی علاوه بر کاهش لرزش دست و یادگیری خودکار برای استفاده در سطح های مختلف بیماری که نتایج قابل قبولی نسبت به سایر روش های کنترلی داده است، پیاده سازی این روش به صورت عملی در دنیای واقعی به دلیل سادگی کنترل کننده و همچنین پیاده سازی آسان الگوریتم هوشمند به دلیل تنظیم خودکار ضرایب شبکه های هوش مصنوعی است.
نتیجه گیری: سیستم هوشمند پیشنهادی علاوه بر بهینه سازی علایم خروجی مانند لرزش دست در مقایسه با سایر کنترل کننده ها و همچنین قابل استفاده برای تمام سطوح بیماری به دلیل تطبیقی بودن آن، باعث کاهش چشمگیر اثرات جانبی ناشی از تحریک مداوم مغز در روش تحریک مغز به صورت حلقه باز می شود.
اقای محمد علی ناصری روحانی، دکتر محمد تقی امیری خراسانی، دکتر محمد رضا امیر سیف الدینی،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر سطح ناپایدار پای تکیهگاه بر کینماتیک شوت روی پای فوتبال بود 30 بازیکن فوتبال مرد در این مطالعه مشارکت کردند. پساز آزمونهای تعادل ایستا و پویا با دستگاه بایودکس، 20 بازیکنی که ازلحاظ تعادل در سطح مطلوبی قرار داشتند، بهمنزلۀ نمونۀ آماری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از شش دوربین اپتوالکترونیک سهبُعدی تحلیل حرکت با سرعت 200 هرتز استفاده شد. پارامترهای کینماتیکی در سه لحظۀ بحرانی مهارت شوت (حرکت روبهجلوی ران، تماس با توپ و ادامۀ حرکت) با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مکرر و تی مستقل در سطح معنیداری 05/0 مقایسه شدند. نتایج تحقیق نشان داد که حداکثر سرعت زاویهای و جابهجایی زاویهای مفصل ران و نیز سرعت توپ در شوت روی سطح باثبات به طور معنیداری بیشتر از شوت روی سطح بیثبات است. نتایج بهدستآمده نشان داد که شوت روی سطح بیثبات باعث کاهش مقادیر پارامترهای کینماتیکی در بیشتر مراحل مهارت شوت درنتیجه باعث کاهش سرعت اولیۀ حرکت توپ میشود.
اقای مصطفی حاج لطفعلیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر حیدر صادقی، اقای سجاد محمدی،
دوره 14، شماره 12 - ( 7-1395 )
چکیده
با توجه به تأثیر موقعیت قرارگیری پای تکیهگاه بهمنزلۀ عاملی مؤثر بر موفقیت شوت و بروز آسیب در مفصل مچ پا، هدف این تحقیق، مقایسۀ منتخبی از ویژگیهای بیومکانیکی و عوامل مؤثر بر آسیبِ پای تکیهگاه در شوت با پای برتر و غیربرتر بازیکنان مبتدی فوتسال بود. در این تحقیقِ نیمهتجربی، 12 بازیکن فوتسال آماتور جوان با میانگین و انحراف استاندارد سن 1/5±21/2 ، قد 4/2±176 سانتی متر، وزن 5/5 ±67/6 کیلوگرم مشارکت کردند. درحالیکه از ورزشکاران خواسته شد تا توپ را با پای برتر و غیربرتر با حداکثر تلاش از فاصلۀ 10 متری بهسمت دروازه شوت کنند، اطلاعات مربوط به نیرو و ضربۀ وارد شده به کف پا و موقعیت پای تکیهگاه بهکمک دستگاه سنجش فشار کف پای صفحهای Platform و با سرعت نمونهبرداری 300 هرتز ثبت شد. برای بررسی خطر آسیب مچ پا، نیروها، ضربهها و بیشترین فشار وارد به قسمتهای لترال و مدیال، در دو پای برتر و غیربرتر اندازهگیری شد. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنادار در دامنۀ حرکتی مفصل سابتالار بود که احتمالاً میتوان دلیل آن را وجود انعطاف و هماهنگی بیشتر در پای برتر دانست. در مقدار ضربۀ وارد به قسمتهای جلویی، میانی و عقبی پا، اختلاف معنیداری بین پای راست و چپ مشاهده نشد. حداکثر فشار در قسمت لترال پای غیربرتر بهطور معناداری بیشتر از پای دیگر بود که احتمالاً میتواند یکی از علل افزایش خطر آسیب داخلی مچ پا تلقی شود. با توجه به تازهکاربودن و فقدان هماهنگی عصبی عضلانی مناسب در اندام غیربرتر آزمودنیها قادر نبودند الگوی پیشرفتهای از حرکت شوت را در پای غیربرتر ارائه دهند. ازاینرو، فقدان هماهنگی عصبی عضلانی میتواند به اتلاف انرژی و واردآمدن فشارهای غیراصولی به قسمتهای مختلف بدن بهویژه کف پا منجر شود و بروز آسیب را تشدید کند. با توجه به نتایج تحقیق، میتوان گفت ورزشکاران مبتدی فوتسال، حین زدن شوت با پای برتر، کیفیت بالاتری را از نظر فاکتورهای بیومکانیکی دخیل در حرکت نشان میدهند. همچنین، با توجه به پارامترهایی که بررسی شد، احتمال آسیب در مچ پای تکیهگاه فوتبالیستهای مبتدی، هنگامی که با پای غیربرتر اقدام به شوت میکنند، بیشتر از پای تکیهگاه است. البته تعمیم این نتایج به بازیکنان نیمهمبتدی و حرفهای نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.
مهدیه ترمه، افشین قنبرزاده، محمدهادی هنرور، کورش حیدری شیرازی،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده
در طراحی حرکت راهرفتن، حفظ حداکثری تعادل، در کنار تأمین قیود سینماتیک و میزان انرژی مصرفی باید در کانون توجه قرار گیرد. در این پژوهش، هدف یافتن طول گام بهینه است. در این مطالعه، از یک تابع هزینۀ حداقل مصرف انرژی و هزینۀ افتادن استفاده شد. تابع هزینۀ افتادن با استفاده از مفهوم حاشیۀ پایداری و کمیت شاخص تعادل طراحی شد. برای بررسی وضعیت تعادل و بازسازی الگوی حرکتی، از حرکت راهرفتن طبیعی آزمودنیهای سالم دادهبرداری شد و الگویی هفتلینکی تعریف شد. در این پژوهش، مناسبترین طول گام برای فرد با قد و وزن و مشخصات دورۀ راهرفتن معلوم بهدست آمد. برای مثال، طول گام بهینه در راهرفتن فردی با قد 187 سانتیمتر و جرم 92 کیلوگرم، 54 سانتیمتر است. در این پژوهش با تحلیل راهرفتن فرد، ویژگیهای سینماتیکی و سینتیکی الگوی حرکتی او تشخیص داده شد. با محاسبۀ شاخص تعادل، به فرد در یافتن طول گام بهینهای که بهازای آن تعادل بیشینه میشود، کمک شده است. نتایج این مطالعه میتواند طول گام بهینه را با هدف اصلاح الگوی راهرفتن تعیین کند.
محمدرضا منصوری، محمدرضا اسماعیلی، فریده اشرف گنجویی، زهرا حاجیانزهایی،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به تجارت گستردهای که در برخی از ورزشها وجود دارد، یک تصمیم نادرست داوری نه تنها میتواند عواقب مالی عظیمی را برای شرکت کنندگان در رقابت داشته باشد، بلکه خود رویداد را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. هدف کلی پژوهش حاضر تعیین نقش تکنولوژی اطلاعات و حمایت سازمانی ادراک شده بر عملکرد داوران جام جهانی فوتبال روسیه 2018: بررسی نقش میانجی رضایت شغلی و خودسودمندی بود. روش: این پژوهش توصیفی، مدل همبستگی، مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری، و نوع آن کاربردی است. جامعۀ آماری پژوهش را تمام داوران و کمک داوران حاضر در جام جهانی فوتبال روسیه 2018 تشکیل دادند که از این تعداد 111 داور بود که 35 داور وسط، 63 کمک داور و 13 کمک داور ویدئویی بودند. یافتهها: نتایج رابطه مثبت معناداری بین تکنولوژی اطلاعات، حمایت سازمانی ادراک شده و خودسودمندی بر عملکرد داوران جام جهانی فوتبال روسیه 2018 را نشان داد. در حالیکه رابطه معناداری بین رضایت شغلی و عملکرد داوران جام جهانی فوتبال روسیه 2018 دیده نشد. نتیجهگیری: تکنولوژی اطلاعات به عنوان یک عامل موثر و تسهیلساز در تصمیمگیری داوران میباشد، لذا پیشنهاد میشود زیرساختهای تکنولوژیکی در راستای بهبود تصمیمات لحظهای داوران در سطحی گستردهتر فراهم گردد.
آقای رضا اسدی، دکتر محمد رضا کردی، دکتر فاطمه شب خیز،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده
فرآیندهای تخریب عصبی نقش مهمی در پیشرفت بیماری اماس دارند. تمرین ورزشی مناسب و زندگی در محیط غنیسازی شده حرکتی (EE) میتواند از طریق ترشح برخی فاکتورهای رشد عصبی در هیپوکامپ ازجمله آیریزین وفاکتور نوتروفیک مشتق از مغر (BDNF) باعث بهبود و یا جلوگیری از پیشرفت بیماری شود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ۴ هفته تمرین مقاومتی و هوازی و EE بر سطوح پروتئین آیریزین و BDNF هیپوکامپ در موشهای ماده C57BL6 مبتلا به آنسفالومیلیت خودایمنی تجربی (EAE) بود. تعداد 50 سر موش ماده (سن 8 هفته، میانگین وزن 2± 18 گرم) بهصورت تصادفی به پنج گروه مساوی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند: 1- کنترل سالم، 2-کنترل + EAE، 3-فعالیت مقاومتی + EAE،4- فعالیت هوازی + EAE و 5- EE + EAE. هفته اول و دوم سازگاری با محیط و سپس القای EAE انجام شد. گروههای تمرین 5 روز در هفته روزی نیم ساعت به مدت 4 هفته تمرین کردند و گروه EE به قفس تجهیز شده خود منتقل شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی موشها بیهوش و سپس تشریح و بافتبرداری انجام شد. برای سنجش میزان پروتئینها از روش الایزا و برای تعیین تفاوت میان متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعیبی توکی استفاده شد. تمامی تحلیلها در سطح معنیداری 05/0 و با نرمافزار SPSS22 انجام شد. بیان پروتئین BDNF هیپوکامپ در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل EAE افزایش یافت. این افزایش در گروه EE و تمرین مقاومتی هم نسبت به گروه کنترل EAE و هم نسبت به گروه تمرین شنا معنادار بود. همچنین بیان پروتئین آیریزین هیپوکامپ در هر سه گروه تمرین نسبت به گروه کنترل EAE افزایش داشت که این افزایش در گروههای EE و تمرین مقاومتی معنادار بود همچنین بیان آیریزین در گروه EE نسبت به دو گروه تمرین هوازی شنا و تمرین مقاومتی افزایش بیشتری داشت که این افزایش نسبت به گروه تمرین هوازی شنا معنادار بود. به نظر میرسد فعالیت ورزشی از هر دو نوع اختیاری و اجباری میتواند با مکانیسم اثر متفاوت، موجب افزایش ترشح فاکتورهای رشد عصبی ازجمله آیریزین و BDNF و درنتیجه کمک به بهبود و پیشگیری از پیشرفت بیماری اماس شود.
اعظم داوودآبادی، سعید نقیبی، علی برزگری، محمد حسن دشتی خویدکی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف از این پژوهش تأثیر یک دوره تمرینات هوازی بر میزان افسردگی و تغییرات فاکتور استرس اکسیداتیو در هیپوکامپ و پروفرونتال کورتکس مغز رتهای مبتلا به آلزایمر بود. بدین منظور 40 سر رت نر ویستار 8 هفتهای با میانگین وزن 33±237 گرم به طور تصادفی در چهار گروه 10تایی شامل: کنترل، ورزش، آلزایمر و ورزش+آلزایمر قرار گرفتند. پروتکل تمرینی شامل 12 هفته دویدن روی تردمیل با سرعت 12 متر بر دقیقه و به مدت 30 دقیقه در هر جلسه بود. در انتهای دوره تمرینی، آزمونهای سرکوب احساس تغذیه و تعلیق دم جهت برآورد افسردگی و همچنین سطوح مالوندیآلدئید هیپوکامپ و پرفرونتال به روش برادفورد انجام شد. همچنین جهت القای آلزایمر مقدار سه میلیگرم بر کیلوگرم استرپتوزوسین در حجم پنج میکرولیتر آب مقطر استریل در ناحیه بطن مغز تزریق شد. نتایج نشان داد که تمرینات ورزشی سبب کاهش معنادار میزان افسردگی در آزمونهای تأخیر در غذاخوردن و مدتزمان بیحرکتی در رتهای مبتلا به آلزایمر شده است. همچنین تمرینات سبب کاهش معنادار سطوح مالوندیآلدئید در هیپوکامپ رتهای آلزایمری، درحالیکه تفاوت معناداری در ناحیه در پروفرونتال مشاهده نشد. به نظر میرسد، فعالیت ورزشی سبب ایجاد ایمنی در برابر آلزایمر میشود و احتمالاً در جلوگیری از بروز افسردگی در بیماران مبتلا به آلزایمر مؤثر باشد.