خانم طیبه تازیکی، دکتر خدامراد مؤمنی، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر غلامعلی افروز،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیشبینهای کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی با میانجیگری ذهنآگاهی مادر انجام شد. در این پژوهش توصیفیـهمبستگی، با نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 298دانشآموز (از 878دانشآموز) از مدارس ابتدایی دانشآموز کمتوانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399ـ1398، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر، مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون، پرسشنامه پنجوجهی ذهنآگاهی، پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف. دادهها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد همبستگی مثبت معناداری بین مهارتهای اجتماعی و ذهنآگاهی با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. همچنین همبستگی منفی معناداری بین مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. بعلاوه نقش میانجی ذهنآگاهی در رابطه مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت افزایش مهارتهای اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانشآموزان در مدرسه موجبات ارتقاء کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران آنها را فراهم میسازد.
محلا گیلک حکیم ابادی، عزیزالله تاجیک اسماعیلی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش نشخوار فکری، تحمل پریشانی و احساس انسجام در بیماران مبتلا به ام اس بود. طرح این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش اجرا طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی بیماران زن مراجعه کننده به انجمن ام اس تهران در سال 1398 بودند که با توجه به ملاک های ورود و خروج به مطالعه و پس از غربالگری اولیه (تکمیل پرسشنامه های مرحله پیش آزمون)، 30 بیمار زن به شیوه در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های نشخوار ذهنی- تامل نیما قربانی (RRS)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (DTS) و حس انسجام آنتونووسکی (SOC) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره و نرم افزار 25spss انجام گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ نشخوار ذهنی، تحمل پریشانی و حس انسجام تفاوت معنی داری در سطح (0.001> P) وجود دارد. درمان مبتنی بر شفقت یکی از درمان های حوزه روان شناسی موج سوم است که موجب کاهش نشخوار ذهنی و افزایش در تحمل پریشانی و احساس انسجام بیماران مبتلا به ام اس شده است.
دکتر شقایق مدبری، دکتر حسن پوررضی، خانم راحله کبیری،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
بسیاری از دولت ها به منظور کنترل بیماری کرونا مجبور به اعمال شرایط قرنطینه در بسیاری از کشورها شدند. شرایط "قرنطینه" بسیاری از جنبه های سلامت روانی و جسمانی افراد یک جامعه را تهدید میکند. فعالیت بدنی در بهبود سلامتی و کیفیت زندگی انسان ها در شرایط مختلف نقش قابل ملاحظهایی دارد. مطالعه حاضر به دنبال ارزیابی رابطه خطر اختلال خوردن و نوع سبک انتخابی جهت مقابله با استرس در افراد فعال و غیر فعال در دوره شیوع ویروس کرونا میباشد. پژوهش حاضر در قالب سه پرسشنامه آنلاین که شامل: 16 سوال فعالیت بدنی،48 سوال سبکهای مقابله با استرس و 26 سوال نگرش اختلال خوردن بودند، در اختیار افراد بالای 18 سال در تابستان 1399 در سراسر ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مشخص کرد که رابطه مثبت معنی داری بین فعالیت بدنی و نگرش خطر اختلال خوردن وجود دارد (04/0 = p). این رابطه به طور معنی داری بیشتر در زنان فعال مشاهده شد (0001/0 = p). رابطه منفی معنی داری بین نگرش خطر اختلال خوردن و نوع سبک مقابله با استرس در مردان با فعالیت کمتر (03/0 = p)، و با فعالیت بیشتر (02/0 = p) به ترتیب مشخص گردید. نتایج بیانگر این است که زنان فعال تمایل بیشتری به تغییر نگرش غذایی خود و احتمال ابتلا به اختلالات خوردن در شرایط بحرانی و استرس مانند شرایط قرنطینه دارند و به منظور مقابله با شرایط استرس زا بیشتر از سبک مسأله مدار استفاده میکنند. همچنین در مردان فعال نگرش اختلال خوردن بیشتر مشاهده شد.
دکتر طاهره الهی، آفاق ذوالفقاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مهارت ارتباط بین فردی، ویژگی های شخصیتی و انسجام خانواده با واسطه احساس تنهایی در مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی دردوران فاصلهگذاری اجتماعی ناشی ازکرونا انجام شد. پژوهش با روش همبستگی و نمونهگیری در دسترس، بر روی133نفر از معلولین جسمی-حرکتی استان تهران درسال 1400 انجام شد. اطلاعات با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی(DASS-21)، مقیاس مهارت ارتباط بینفردی ماتسون، انسجام خانواده سامانی(1381)، ویژگی های شخصیتی نئو(NEO-PI) و احساس تنهایی راسل(ULS-20)گردآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشانگر رابطه معنادار مولفههای انسجام خانواده و مهارت ارتباط بینفردی با اضطراب، استرس و افسردگی، و روانرنجورخویی با اضطراب، احساس تنهایی با استرس، مهارت ارتباط بینفردی و انسجام خانواده بودند. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره به روش سلسلهمراتبی نیزنشان داد که متغیرهای مهارت ارتباط بینفردی، انسجام خانواده، ویژگیهای شخصیتی و احساس تنهایی 61% واریانس مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی را تبیین میکنند. نقش واسطهای احساس تنهایی باضریب تعیین 3% معنادار بود. همچنین مهارت ارتباط بینفردی و روانرنجورخویی به ترتیب با ضرایب بتا 69/0- و 113/0 پیش بین معنادار مشکلات روانشناختی بودند. برطبق نتایج این پژوهش کمبود مهارت ارتباط بینفردی و تمایل به تجربه هیجانات منفی با واسطه احساس تنهایی عامل مهمی در تبیین مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی میباشد.
یونس یوسفی، اسرین محمدی، سارا تواضعی، احمد امانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: مادران کودکان مبتلا به سندرم داون با چالشهای بسیاری مواجه هستند. اضطراب، استرس، افسردگی، نگرشهای ناکارآمد، افکارخودآیند و هیجانهای منفی و سبکهای پاسخدهی ناکارآمد مانند دوری از موقعیتها و نداشتن ارتباط با دیگران از جمله مشکلات گزارش شده توسط این مادران است.
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عوامل محافظ خانواده، احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون بود.
روش: طرحِ پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 30 نفر از مادران کودکان مبتلا به سندرم داون در سنندج بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین شدند. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه به صورت گروهی اجرا شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش نمرات مادران در عوامل محافظ خانواده، کاهش احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری (در ابعاد آشفتگی والدین و تعامل ناکارآمد والد-کودک) میشود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد میشود از مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بهبود تعاملات و راهبردهای مبتنی بر ارزش در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون استفاده کرد.
نسرین همایونفر، بهزاد تقی پور، پریسا سراج محمدی، لطیفه دیدا، فریبا عبدی، الهام احدی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان دهنی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی واز نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود که به مراکز توانبخشی شهر اردبیل در سال 1401مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت قرار گرفت، در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت پرسشنامه های تحمل پریشانی و نگرانی به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون تحمل پریشانی و نگرانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت موجب بهبود نمرات نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی شد.
مریم زارعی، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر قاسم آهی، دکتر احمد منصوری،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی انجام شد. روش پژوهش حاضر نوع نیمه آزمایشی، همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای وسواس فکری عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 48 نفر با روش نمونه گیری هدفمند-در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه های نشخوار ذهنی هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی ولز (1994) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج آزمون تحلیل واریانس - مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروههای مداخله با کنترل در نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی وجود دارد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی منجر به کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی شده است. همچنین طرحواره درمانی موثرتر از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نشخوار ذهنی است. بنابراین نتیجه گرفته میشود که میتوان در برنامه درمانی مراکز مشاوره از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی در جهت کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی استفاده نمود.
مریم زارعی، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر قاسم آهی، دکتر احمد منصوری،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان دارای نشانههای وسواس فکری عملی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای وسواس فکری عملی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1402 بودند که بر اساس ملاکهای ورود و خروج 48 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. شرکتکنندهها با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS 26 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس- مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروههای مداخله با کنترل در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی وجود دارد( 0/05P<). شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی منجر به بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی شده است. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی مؤثرتر از طرحواره درمانی در بهبود تنظیم هیجان است. نتیجه گرفته میشود که میتوان در برنامه درمانی مراکز مشاوره از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی در جهت بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی زنان دارای نشانههای وسواس فکری عملی استفاده نمود.
سمیرا عطار، دکتر حسن زارعی محمود ابادی، دکتر نجمه سدرپوشان،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی بسته آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر بهبود رابطه والد کودک ، استرس فرزند پروری و احساس تنهایی بود. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی بود . جامعه آماری شامل تمام والدین مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناسی و مشاوره شهر شیراز و همچنین روانشناسان و متخصصان در حوزهی کار با کودک بودند. از میان جامعه آماری ، تعداد 30 نفر که به کلینیک مشاوره آرام مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند آنگاه در دو گروه کنترل و ازمایش( هرکدام 15 نفر) به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنیدگی رابطه والد –کودک جرارد ، پرسشنامه استرس فرزندپروری ابدین و مقیاس احساس تنهایی راسل و همکاران بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کمی از شاخصهای آماری توصیفی مانند فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و به منظور تعمیم یافتهها از آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر بهبود رابطه ی والد – کودک تاثیر دارد، بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش استرس فرزند پروری در مادران تاثیر دارد و بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش احساس تنهایی در مادران تاثیر دارد.
شیما خواجه وند، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر مریم نصری، دکتر فاطمه شهابی زاده،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثریخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش حاضرنیمه آزمایشی، همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان مضطرب شرکت پالایش نفت شهر بندرعباس در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 45 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم هیجان شیلد و کیکتی (1997)، رفتار خوردن کودکان واردل و همکاران (۲۰۰۱) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والدین (1998) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب وجود دارد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک منجر به کاهش منفی گرایی هیجانی و مشکلات رفتارهای خوردن و افزایش تنظیم هیجانی انطباقی در کودکان مضطرب شده است. نیزدرمان مبتنی بر ذهنی سازی موثرتر از درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان کودکان مضطرب است. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه های درمانی مبتنی بر ذهنیسازی و رابطه والد-کودک می توان به عنوان مداخلات مناسب در جهت بهبود تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن در کودکان مضطرب استفاده کرد.
زهره قنبری، زهرا محسنی نسب، مجید طاعتی، مهسا محبی آریا، احمد ترابی،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان قربانی خشونت خانگی در شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح گروهی لیست انتظار پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از خشونت خانگی مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی ذهن آرا در سال 1402 بود. در این مطالعه 45 بیمار واجد شرایط انتخاب شدند و شرکت کنندگان به طور تصادفی به سه گروه مشاوره طرحواره درمانی (15 نفر) و گروه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. روش ها و فنون راهبردی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروهها آموزش داده شد. از گروهها خواسته شد که پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو؛ پرسشنامه خودکنترلی تانجی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را پاسخ دهند . نتایج پژوهش نشان داد گروه آزمایش طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل توانست به طور موثرتری نمرات ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی را تغییر دهد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کاهش ناگویی هیجانی، و افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی و کاهش ناگویی هیجانی آنها می شود. بنابراین، رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای زنان آسیب دیده از خشونت خانگی برای افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی و کاهش ناگویی هیجانی توصیه می شود.
میترا میرجلیلی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف پژوهش بررسی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نقش میانجی رفتارهای خوردن آسیب زا و تصویر بدنی منفی در ورزشکاران بوده است. روش این پژوهش از نوع طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل روابط ساختاری است. نمونه آماری در این پژوهش 309 نفر از ورزشکاران شهر تهران در سال 1402 بودند. داده های پژوهش به کمک مقیاس اعتیاد به رسانه های اجتماعی برگن (2016)، سیاهه ترس از تصویر بدن لیتلتون (2005)، مقیاس وابستگی به تمرین (2002)، و آزمون نگرش به تغذیه (1982) جمع آوری شده اند. پرسشنامه ها نیز به صورت آنلاین تکمیل شدند. یافته ها نشان داد که اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نقش واسطه ای رفتارهای خوردن آسیب زا میتوانند اعتیاد به ورزش را پیشبینی کنند، اما اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی نتوانست با نقش میانجیگری تصویر بدنی منفی، اعتیاد به ورزش را پیش بینی کند. با توجه به نتایج فوق میتوان اهمیت رفتارهای خوردن آسیب زا در مسیر اعتیاد به شبکههای مجازی و اعتیاد به ورزش پی برد که با هدف قرار دادن این مولفهها میتوان تا به بهبود اعتیاد به ورزش کمک کرد.
دکتر زهرا علیزاده بیرجندی، کارشناس ارشد سجاد باقری، دکتر سید کاظم رسول زاده طباطبایی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
مدلهای خودکشی بیان میکنند که افراد تنها زمانی اقدام به خودکشی میکنند که تمایل به مرگ و توانمندی لازم برای اقدام به خودکشی را داشته باشند. توانمندی کسب شده برای خودکشی، مانند نترسیدن از مرگ (FAD)، برای گذر از تمایل به اقدام ضروری است و جزء کلیدی توانمندی خودکشی محسوب میشود. با توجه به اهمیت شناسایی افراد در معرض خطر اقدام به خودکشی و نیاز به ابزارهای معتبر، این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس توانمندی کسب شده برای خودکشی- ترس از مرگ (ACSS-FAD) بر اساس نظریه بینفردی خودکشی (IPTS) انجام شد. این مطالعه همچنین ساختار عاملی، پایایی و روایی این مقیاس را در بین دانشجویان ایرانی بررسی کرد. نسخه انگلیسی مقیاس (ACSS-FAD) پس از ترجمه دوگانه، بر روی 380 دانشجوی مراجعهکننده به کلینیکهای مشاوره دانشگاههای فردوسی، امام رضا (ع) و حکمت رضوی مشهد در سال تحصیلی 1401-1402 اجرا شد. روایی سازه و روایی همگرا از طریق تحلیل دادهها ارزیابی شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای تمام خردهمقیاسها و کل مقیاس در هر دوجنس و کل نمونه، ویژگیهای روانسنجی رضایتبخشی را داراست. ساختار عاملی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی تأیید شد و نشاندهنده برازش قابل قبول گویهها بود. همچنین، الگوی ضریب همبستگی بین خردهمقیاسها و روایی همگرای پرسشنامه با مقیاس بک برای افکار خودکشی، روایی خوب مقیاس را نشان داد. نسخه فارسی مقیاس توانمندی کسب شده برای خودکشی از اعتبار خوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و ابزاری مفید برای غربالگری و ارزیابی خطر اقدام به خودکشی در محیطهای بالینی و تحقیقاتی محسوب میشود.
میلاد رحیمی، وحید صادقی فیروزآبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن در رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و نگرش خوردن در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان ۱۸ تا ۲۵ سال دانشگاه خوارزمی تهران بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲ مشغول به تحصیل بودند و از این بین ۴۲۲ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل نسخه ۲۶ سؤالی تست نگرش خوردن گارنر و همکاران (۱۹۸۲)، مقیاس تجدیدنظرشده حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس (۱۹۹۸)، پرسشنامه شکل بدن کوپر و همکاران (۱۹۸۷) و پرسشنامه آسیبهای دوران کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳) بود. یافتهها حاکی از برازش مناسب دادهها با مدل بود. نتایج نشان داد که آسیبهای دوران کودکی، حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن با نگرش خوردن رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین، آسیبهای دوران کودکی رابطه مستقیم و معناداری با حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن دارد. علاوهبرآن، حساسیت اضطرابی با نارضایتی از بدن رابطه مستقیم و معنادار داشته و در رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و نارضایتی از بدن نقش واسطهای دارد. همچنین، نارضایتی از بدن نقش واسطهای در رابطه بین حساسیت اضطرابی و نگرش خوردن ایفا میکند. نارضایتی از بدن و حساسیت اضطرابی نیز نقش واسطهای در رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و نگرش خوردن دارند. باتوجهبه نتایج میبایست راهبردهای مناسب جهت ارزیابی بهموقع آسیبهای دوران کودکی و استفاده از راهبردهای آموزشی و مداخلات مؤثر جهت آگاهی و بهبود حساسیت اضطرابی، نارضایتی از بدن و نگرش خوردن در دانشجویان موردتوجه قرار گیرد.