7 نتیجه برای مقدم
مریم عبدالهی مقدم، علیرضا مرادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
هدف از این پژوهش، مقایسه خود تعریفی افراد تک زبانه ( فارس زبان) و دو زبانه (کرد زبان) سالم و مبتلا به اچ.آی.وی/ ایدز بوده است. آزمودنی ها شامل 60 فرد تک زبانه ( سالم و بیمار) و 60 فرد دو زبانه ( سالم و بیمار) بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و متغیرهای جنس، سن و هوش از طریق روش تحلیل کوواریانس کنترل گردید. آزمودنی ها پس از تکمیل مقیاس تجدید نظر شده تأثیر رویداد (IES-R)، پرسش نامه افسردگی بک (BDI)، پرسش نامه اضطراب بک (BAI)، و مقیاس هوش تجدید نظر شده وکسلر بزرگسالان (WAIS-R)، به تکمیل آزمون جملات بیست گانه (TST) پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد که به طور کلی، کمیت خود تعریفی در سطح گروه ها در گروه سالم و در سطح زبان در افراد دو زبانه بیشتر بوده است و از نظر محتوا، خود تعریفی گروه سالم، بیشتر محتوای مستقلانه و خود تعریفی گروه دو زبانه محتوای به هم وابستگی داشته است. علاوه بر این، خود تعریفی با محتوای تروما در بیماران دو زبانه بیشتر از بیماران تک زبانه بوده که این برتری بر اساس ویژگی شخصیتی و رشد فرایندهای شناختی در افراد سالم و دو زبانه بحث شده است. همچنین، خود تعریفی متفاوت بر اساس حافظه برتر افراد سالم و دو زبانه در مقایسه با بیماران می تواند پدید آمده باشد
نعیمه طاهری مقدم، محمد احسان تقی زاده، علی اصغر کاکو جویباری، آنیتا علاقمند،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر کاهش افکار خودآیند منفی و افزایش عزت نفس بیماران زن افسرده مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی شهید هاشمی شهر اراک بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی بیماران زن بستری شده در مرکز روانپزشکی بود، که بعد از انتخاب به شیوهی نمونهگیری تصادفی در دسترس از بین آنها حدود 38 نفر انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه، مقیاس افکار خودآیند منفی و عزت نفس کوپر اسمیت را تکمیل کردند. لازم به ذکر است که هر دو گروه در هنگام بررسی، در نوع و میزان مصرف دارو، نسبت به قبل هیچ تغییری نداشتند و از نظر تحصیلات و سن همتا شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفتهای 2 بار و هر بار دو ساعت) در معرض طرحواره درمانی قرارگرفتند و بعد از گذشت یک ماه هر دو گروه مجدداً پرسشنامهها را تکمیل کردند. تعداد نفرات هر گروه به علت افت آزمودنیها به 15 نفر رسید. دادههای بهدست آمده از طریق تحلیل کوواریانس و آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده حاکی از تأثیر طرحواره درمانی بر کاهش متغیر باور و افزایش عزت نفس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود، ولی در متغیر فراوانی در افکار خودآیند منفی تغییر چندانی ایجاد نشد.
مجتبی مقدم، بهنام مکوندی، سیروس پاک سرشت،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سبک های مقابله ای(اجتنابی،رفتاری، شناختی، هیجان مدار و مساله مدار) بیماران سرطانی بود. 40 بیمار سرطانی در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند که برای گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه مداخله و آموزش انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های مقابله بیلینگز و موس بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل آنکوا و آزمون کولموگروف – اسمیرنف استفاده گردید. نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر سبک های مقابله ای ( سبک مقابله ای اجتنابی و هیجان مدار را کاهش و سبک مقابله ای رفتاری، شناختی و مساله مدار را افزایش می دهد) تاثیر مطلوب دارد. همچنین نتایج پیگیری بعد از یک ماه نشان داد که این تاثیر پایدار بوده است. (05/0>p و 01/0>p)
خدیجه علوی، محمد علی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت اله فراهانی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1396 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر، بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان بود. بدین منظور، فرآیند ترجمه و ترجمه معکوس برای تهیه نسخه فارسی پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان انجام شد. از 521 نفر دانشجویان سه دانشگاه در تهران در سال تحصیلی 95-94 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان، به همراه پرسشنامههای افسردگی بک و هراس اجتماعی پاسخ دادند. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی) و اعتبار همگرا استفاده شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از روشهای آلفای کرونباخ، پایایی دونیمه سازی، و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان، حاکی از وجود دو عامل دوسوگرایی در ابراز هیجانهای مثبت و دوسوگرایی در ابراز هیجانهای منفی بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مؤید ساختار به دست آمده در تحلیل عاملی اکتشافی بود و با مدل اصلی پیشنهاد داده شده پرسشنامه تفاوت داشت. ضرایب آلفای کرونباخِ کل پرسشنامه و عاملهای تشکیل دهنده آن در دامنه 77/0 تا 86/0 و ضرایب اسپیرمن- بروان در دامنه 77/0 تا 88/0 بود. همچنین ضرایب پایایی بازآزمایی در دامنه 72/0 تا 79/0 به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد این پرسشنامه از ویژگی های روانسنجی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است.
محمد خبیری، علی مقدم زاده، امیر حسین مهر صفر، حمیده ابریشم کار،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی دو شیوۀ آرامسازی پیشروندۀ عضلانی و آرامسازی مبتنی بر تصویرسازی ذهنی بر پاسخهای روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی (سطح کورتیزول) و اعتماد به نفس ورزشکاران نخبه بود. بدین منظور 36نفر از ووشوکاران نخبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. در پیشآزمون (مسابقه اول) اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس و نیز کورتیزول بزاقی در هر سه گروه سنجیده شدند. گروههای تجربی به مدت 4هفته دو روش آرامسازی را انجام دادند و پسآزمون (مسابقه دوم) بعد از مداخله به عمل آمد. دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بعد از مداخلۀ آرامسازی به روش پیشروندۀ عضلانی، اضطراب جسمانی و کورتیزول بزاقی کاهش بیشتری نسبت به مداخلۀ آرامسازیِ مبتنی بر تصویرسازی داشته است. همچنین، بعد از مداخلۀ آرامسازی مبتنی بر تصویرسازی در مقایسه با مداخلۀ آرامسازی پیشروندۀ عضلانی، اضطراب شناختی کاهش بیشتری پیدا کرد. به علاوه، اعتماد به نفس ورزشکاران بعد از این مداخله بیشتر شد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تمرین انواع مختلف آرامسازی میتواند راهبردی برای کاهش پاسخهای روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی و بهبود اعتماد به نفس باشد.
خدیجه علوی، محمدعلی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت اله فراهانی،
دوره 12، شماره 1 - ( دوره دوازدهم، شماره اول 1397 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل آسیبشناسی لینچ، اثر تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمالگرایی والدین با میانجیگری بیشکنترلگری و پیوند اجتماعی، در رابطه با افسردگی بود. اعضای نمونه را 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل میدهند که به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس طبع منفی فهرست شخصیت سازگار و ناسازگار، مقیاس تجربهی زمانی لذّت، خردهمقیاسهای کمالگرایی ناسازگارانه، مقیاس کمالگرایی چندبعدی فراست، پرسشنامهی دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس نیاز شخصی به ساختار، پرسشنامهی مشکلات بینفردی، مقیاس امنیت و لذّت اجتماعی و پرسشنامهی افسردگی بک بود. یافتههای مطالعه، حکایت از برازش خوب مدل یادشده داشت. تحلیل بوت استرپ نیز نقش واسطهای بیشکنترلگری و پیوند اجتماعی را تأیید کرد. بر این اساس تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمالگرایی والدین منجر به ایجاد سبک مقابلهای بیشکنترلگرانه میشود؛ بیشکنترلگری نیز بهنوبهی خود به اختلال در پیوند اجتماعی میانجامد و از این طریق به افسردگی منجر میشود. بر این اساس، یافتههای مطالعهی حاضر از مدل لینچ در رابطه با آسیبشناسی افسردگی حمایت میکند.
عارفه حمیده مقدم، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی ماسوله، مرجان مهدوی روشن،
دوره 15، شماره 1 - ( دوره پانزده، شماره اول، بهار 1400 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهنآگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار بود. این پژوهش توصیفی، با طرح علی مقایسهای انجام گرفت. جامعه پژوهش را زنان مراجع دو مرکز مشاوره تغذیه شهرستان رشت در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 179 آزمودنی (50 زن دارای شاخص توده بدنی بالا با اختلال پرخوری، 69 زن دارای شاخص توده بدنی بالا بدون اختلال پرخوری و 60 زن دارای وزن طبیعی) مراجعهکننده به این دو مرکز بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن استیک و همکاران (2000)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خوردن ذهنآگاهانه فرامسون و همکاران (2009) استفاده شد. دادهها با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری به منظور کنترل سن تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تجربیات آزاردیدگی در زنان چاق و دارای اضافهوزن با اختلال پرخوری بیش از زنان بدون اختلال و در هر دو گروه بیشتر از زنان دارای وزن بهنجار است. زنان گروه دارای اختلال پرخوری نمرات خوردن ذهنآگاهانه کمتری نسبت به زنان بدون اختلال و هر دو گروه نمره پایینتری از زنان دارای وزن طبیعی داشتند. با توجه به یافتهها، تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهنآگاهانه نقش مهمی در آسیبشناسی چاقی، اضافهوزن و اختلال پرخوری دارند. بنابراین، طراحی برنامههای آموزشی/ درمانی با هدف کاهش پیامدهای روانشناختی آزاردیدگی و آموزش تکنیکهای خوردن ذهنآگاهانه، میتواند راهگشا باشد.