415 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
علی اکبر پیراسته مطلق، زهرا نیک منش، طیبه اکبری علی آباد،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
هدف مطالعهی حاضر بررسی ارتباط مؤلفههای معنویت، نگرش نسبت به بیماری و احساس رنج در بیماران مبتلا به ایدز (اچ آی وی) بود. در این مطالعهی توصیفی- همبستگی، 43 بیمار از بین کلیهی بیماران مبتلا به ایدز (اچ آی وی) سه شهر زاهدان، سراوان و ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. متغیرها با استفاده از پرسشنامههای سنجش معنویت، مقیاس تجربه و ادراک رنج و آگاهی و نگرش نسبت به بیماری ایدز مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین رنج جسمانی و نگرش نسبت به بیماری رابطهی مثبت و معنادار وجود دارد. رنج روانی با معنویت رابطهی منفی معنادار و با نگرش نسبت به بیماری رابطهی مثبت معنادار دارد. رابطهی رنج معنوی/ وجودی با معنویت، مثبت و معنادار و با نگرش نسبت به بیماری، منفی و معنادار بود. تحلیل رگرسیون نشان داد که نگرش نسبت به بیماری بهترین پیشبینی کننده رنج روانی بود. همچنین خودآگاهی و نگرش نسبت به بیماری به ترتیب بهترین پیشبینی کننده رنج معنوی/ وجودی بودند. با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان استنباط کرد، معنویت و نگرش نسبت به بیماری بر احساس رنج در بیماران مبتلا به ایدز (اچ آی وی) تأثیر دارند؛ و آموزش معنویت و نگرشهای مثبت نسبت به بیماری را میتوان به عنوان روشهای مقابلهای برای کاهش احساس رنج بیماران مورد استفاده قرار داد.
محمد شاکرمی، کیانوش زهراکار، فرشاد محسن زاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای سبکهای حل تعارض در رابطهی بین رضایت جنسی و تحریفهای شناختی بین فردی با تعهد زناشویی صورت گرفت.پژوهش اکتشافی از نوع طرحهای همبستگی بود. جامعهی پژوهش شامل، تمامی کارکنان متأهل بیمارستان فارابی تهران در سال 1392 (517 نفر) بود که تعداد 221 نفر از آنها بر اساس فرمول برآورد حجم نمونه، بهصورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای تعهد زناشویی، تحریفهای شناختی بین فردی، رضایت جنسی و سبکهای حل تعارض رحیم استفاده گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار AMOSو به روش تحلیل مسیر انجام گرفت.نتایج نشان داد که متغیرهای سبکهای حل تعارض (سازنده و غیرسازنده)، تحریفهای شناختی بین فردی و رضایت جنسی با تعهد زناشویی همبستگی معنادار داشته و مدل مفروض با متغیرهای مستقل رضایت جنسی و تحریفهای شناختی بین فردی در رابطه با تعهد زناشویی تأیید گردید. همچنین اثر کل تمامی متغیرها بر تعهد زناشویی معنادار بود. میتوان با اصلاح تحریفهای شناختی زوجها و ارتقای سطح رضایت جنسی و آموزش سبکهای مناسب حل تعارض به آنها، علاوه بر کمک به حل تعارضاتشان، به طور غیر مستقیم باعث افزایش تعهد زناشویی آنها نیز شد.
عزیز لاچینی، لیلی امیر سرداری، مرتضی محمودی زمان،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خودکارآمدی بر کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد. طی یک پژوهش نیمه تجربی تعداد 58 بیمار مبتلا به دیابت نوع۲ که برای درمان دارویی در دورهی زمانی دی تا اسفند 91 تحت نظر یک پزشک معالج در شهرستان مهاباد بودند، به روش نمونهگیری داوطلبانه یدردسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (28 نفر) و گروه گواه (30 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت9جلسهی45دقیقهای دردورهی آموزش خودکارآمدی به شیوهی شناختی- رفتاری گروهی شرکت کردند. به منظور ارزیابی تأثیر مداخله، آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله، قبل، بعد و سه ماه پس از پایان مداخله انجام شد. دادههای حاصل با روش تحلیل واریانس آمیخته برای اندازه گیریهای مکرر و تحلیل کوواریانس بررسی شدند. قند خون گروه آزمایش پس از مداخله به طور معناداری کاهش یافته بود، در حالیکه کاهش قند خون گروه گواه معنادار نبود. این یافتهها در پیگیری سه ماهه پابرجا باقی ماند. همچنین خودکارآمدی دیابت گروه آزمایش به صورت معناداری به نسبت گروه گواه ارتقاء پیدا کرده بود. نتایج آشکار ساخت آموزش خودکارآمدی میتواند بر کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع۲اثر بخش باشد. ارائهی این نوع آموزش به عنوان بخشی از درمان و مراقبت جامع دیابت توصیه میشود.
نگار محمودی، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم های مغزی/ رفتاری و ناگویی خلقی بود. مشارکت کنندگان 277 دانشجوی کارشناسی (121 پسر و 156 دختر) دانشگاه خوارزمی کرج بودند که به شیوه خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه پنج عاملی جکسون، پرسشنامه عواطف مثبت و منفی (PANAS) و پرسشنامه ناگویی خلقی را تکمیل کردند. داده ها به شیوه رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیستم بازداری/ فعالساز رفتاری به صورت مثبت و معنادار ناگویی خلقی را پیش بینی میکند. همچنین نقش واسطه ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم های بازداری و فعالساز رفتاری و ناگویی خلقی مشاهده شد. مدل بدست آمده در این پژوهش الگوی مناسبی را جهت تبیین ناگویی خلقی در اختیار قرار میدهد.
معصومه السادات سجادی، سید محمدحسین موسوی نسب،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی نقش مستقیم و غیرمستقم پنج عامل بزرگ شخصیت در پیش بینی ذهن آگاهی و شادکامی ذهنی بود. نمونه ای با300 شرکت کننده (165دختر، 135پسر) از بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه شهید باهنر کرمان، به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل فرم کوتاه پنج عامل شخصیت نئو، پنج وجهی ذهن آگاهی، عاطفه مثبت و منفی و رضایت از زندگی بود. داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss22، Mplus5 و روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد روانرنجورخویی، برونگرایی، سازگاری و وظیفه شناسی با ذهن آگاهی رابطه دارند. همچنین روانرنجورخویی، برونگرایی، گشودهگی به تجربه و وظیفهشناسی با مؤلفه عاطفه مثبت؛ برونگرایی و روانرنجورخویی با مؤلفه عاطفه منفی و روانرنجورخویی، برونگرایی و وظیفه شناسی با مؤلفه رضایت از زندگی شادکامی ذهنی رابطه دارند. همچنین ذهن آگاهی نتوانست هیچ یک از خرده مؤلفه های شادکامی ذهنی را پیش بینی نماید. طبیعی است که به همین دلیل نتوانست نقش واسطه ای بین پنج عامل شخصیت و شادکامی ذهنی ایفا کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عامل های شخصیتی نقش اصلی را پیش بینی ذهن آگاهی و شادکامی ذهنی ایفا می کنند.
کبری جمشیدی، ربابه نوری،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر، که پژوهشی غیرآزمایشی از نوع مقطعی و همبستگی بود، بررسی الگوی همبستگی بین پنج متغیر رضایت از رابطه زناشویی، سطح تعهد، کیفیت روابط جایگزین، میزان سرمایه گذاری، و طول مدت رابطه، با علائم افسردگی در میان زنان و مردان متاهل شهر تهران، و تعین مقدار واریانس تبیین شدۀ علائم افسردگی توسط هر یک از این متغیرها بود. پرسشنامه های این پژوهش عبارت بودند از (1) پرسشنامۀ اطلاعات جمعیت شناختی، (2) مقیاس افسردگی مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک (CES-D)، (3) شاخص رضایت زوجین (CSI-16)، و (4) مقیاسِ الگوی سرمایه گذاری (IMS)، که بین 264 کارمند اداری در وزارتخانۀ آموزش و پرورش در دو منطقۀ 2 و 18 از مناطق بیست گانۀ آموزش و پرورش شهر تهران توزیع شدند. از این میان، نتایج به دست آمده از 252 پاسخ دهنده، معتبر و قابل استفاده بود.نتایج نشان داد همبستگی منفی و معناداری بین رضایت از رابطه زناشویی و علائم افسردگی وجود دارد، و مقدار مطلق این ضریب در مردان، بالاتر از زنان است. تحلیل رگرسیون نشان داد ترکیب پنج متغیر پیش بین، 6/35% از واریانس علائم افسردگی را در زنان و2/94% واریانس علائم افسردگی را در مردان تبیین می کند. در مدل رگرسیون زنان، تنها متغیری که سهم معناداری در تبیین واریانس علائم افسردگی داشت، سطح تعهد بود. در حالی که در مردان، همۀ متغیرهای پیش بین، دارای سهم معنادار در تبیین واریانس علائم افسردگی بودند.
فروزان ایران دوست، حمید طاهر نشاط دوست، محمد علی نادی، سهیلا صفری،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای رفتاری موج سوم در زمینه درمان دردهای مزمن است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان درد و فاجعه آفرینی، در زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. شرکت کنندگان پزوهش شامل 40 نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، از سه کلینیک و مطب خصوصی ارتوپدی و ستون فقرات، انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه غربالگری چندبعدی درد و مقیاس فاجعه آفرینی درد بود که توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه یکساعته پذیرش و تعهد درمانی شرکت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که فاجعه آفرینی درد و زیر مقیاسهای آن و همچنین درد و زیر مقیاسهای آن (به جز شدت درد) در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بهبودی قابل ملاحظه ای یافته است. بنابر یافته های این مطالعه، این شیوه درمانی، سبب کاهش میزان درد و پریشانی های روانشناختی تجربه شده زنان مبتلا به کمردرد مزمن می شود و نمایناگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
منصور بیرامی، عباس بخشی پور، الناز موسی نژاد جدی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
آمیختگی فکر- شکل بدنی مفهومی شناختی است که در شکلگیری و تداوم اختلالات خوردن اهمیت زیادی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه آمیختگی فکر-شکل بدنی و عاطفه ی منفی با باورهای مربوط به اختلال خوردن و همچنین نقش این متغیرها در پیش بینی باورهای اختلال خوردن بود. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. نمونه پژوهشی 245 نفر (125 پسر و 120 دختر) از دانشجویان دانشگاه تبریز با دامنه سنی 18 تا 24 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های آمیختگی فکر- شکل بدنی، باورهای اختلال خوردن و مقیاس عاطفه ی منفی استفاده شد. همچنین داده های به دست آمده به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. یافته های بدست آمده از پژوهش نشان داد که بین باورهای اختلال خوردن و آمیختگی فکر- شکل بدنی و عاطفه منفی رابطه مثبت معنیداری وجود دارد. بین آمیختگی فکر- شکل بدنی و عاطفه ی منفی نیز همبستگی معنی دار بود . نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که آمیختگی فکر- شکل بدنی و عاطفه ی منفی میتوانند پیش بینی کننده های مناسبی برای باورهای اختلال خوردن باشند. وجود رابطه بین آمیختگی فکر-شکل بدنی و عاطفه ی منفی و باورهای اختلال خوردن میتواند نشان دهنده تعامل عوامل شناختی و هیجانی در شکل گیری و تداوم مشکلات خوردن باشد، بنابراین توجه به هر دو بعد شناختی و هیجانی را در درمان پیشنهاد میکند. پژوهشهای بیشتر میتواند مکانیسم های زیربنایی که این مشکلات سلامت روانی را به هم پیوند میدهد، شناسایی کنند.
سمیه برجعلی لو، شهریار شهیدی، محمد علی مظاهری،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
سرطان از بیماری مزمن و از دومین علل اصلی مرگ در کودکان است. علاوه بر مسائل بالینی با خود چالشها و بحرانهای معنوی به همراه دارد. در این راستا خانواده به عنوان یکی از اعضاء مراقب کننده از ایشان با این چالشها مواجه هستند. در پژوهش حاضر در پی شناسایی تجربه والدین در مواجه با مسائل و چالشهای معنوی کودکان مبتلا به سرطان بودیم. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و با روش تحلیل محتوا انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات تعداد 21 نفر از والدین به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به مدت 3 ماه مورد مصاحبه نیمه عمیق قرار گرفتند. دادهها به روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسهای بررسی شد. مفاهیم استخراج شده در 8 درون مایه اصلی سئوالات فلسفی، ایمان و امید، ارتباط با طبیعت، بازی و تفریح، عشق و حمایت اجتماعی، ابراز ترس و اضطراب، ابراز پرخاشگری، مکانیزم دفاعی و امید به آینده قرار گرفتند.در پژوهش حاضر تجربه والدین با ژرفای بیشتری مورد بررسی قرار گرفت. مواردی همچون سئوالات فلسفی مختلف، ایمان و امید و مورد عشق و حمایت اجتماعی قرار گرفتن عمده دغدغه والدین در ارتباط با کودکان مبتلا به سرطان بود. در این راستا لازم است آموزشهای لازم برای توانمند کردن والدین جهت مراقبت معنوی از کودکان مبتلا به سرطان صورت گیرد.
عبداله جمالی، غلامعلی افروز، مسعود غلامعلی لواسانی، کیانوش زهراکار،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
هدف از اجرای پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه غنیسازی ارتباط بر ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون بود. این مطالعه به شیوه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه پژوهش عبارت است از تمامی مادران دارای کودک با نشانگان داون شهرستان اسلامشهر، که فرزندان آنها در آموزشگاههای استثنایی آن شهرستان (سال تحصیلی92-1391) مشغول به تحصیل بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (حجم نمونه هر گروه 16نفر) قرار گرفتند و به وسیله پرسشنامه رابطه مهرورزانه(رمانتیک)، در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه آموزش برنامه غنیسازی ارتباط را دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از طرح اندازهگیری تکراری استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد آموزش برنامه غنیسازی ارتباط بر ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون موثر بوده و منجر به بهبودی ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون شده است، همچنین این بهبود تا مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود. باتوجه به اثربخشی برنامه غنیسازی ارتباط بر ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون، توصیه میشود از این برنامه برای بهبود روابط والدین دارای فرزند استثنایی استفاده شود.
حمید پورشریفی، زینب خانجانی، جلیل باباپور، منصور بیرامی، تورج هاشمی، بهزاد شالچی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
در پژوهش حاضر به روابط ساختاری محیط خانواده، موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی و راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی با نشانگان درونیسازی و برونیسازی در میان نوجوانان پرداخته شده است. نمونه آماری این مطالعه را 1647 نفر نوجوان شاغل به تحصیل 18-15 ساله شــهرستان تبریز (840 نفر دختر و 807 نفر پسر) که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند، تشکیل میدهد. نوجوانان با تکمیل مقیاس محیط خانواده (FES)، پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی (ICARUS) و فرم خودسنجی نوجوان (YSR) از فرمهای سن مدرسه مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA)، در پژوهش حاضر شرکت نمودند. شاخص های RMR, RMSEA, CFI, AGFI, GFI, X2, X2/df به منظور بررسی برازش مدل پیشنهادی با دادههای گردآوری شده محاسبه گردیدهاند. یافتههای حاصل از پژوهش حاضر حکایت از آن دارند، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بوده و میتوان از متغیرهای محیط خانواده، موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی به منظور تبیین نشانگان درونیسازی و برونیسازی استفاده کرد. علاوه بر این، مقایسه مدلها در دو گروه دختر و پسر گویای آن است، مدل پیشنهادی در نمونه دختران از برازش مطلوبتری برخوردار میباشد.
وحیده صالح میرحسنی، نیما قربانی، احمد علی پور، ولی الله فرزاد،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای پنج عامل شخصیت در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائم جسمانی بود. 390 رئیس بانک با روش نمونهگیری خوشهای تک مرحلهای و از دو خوشه بانک دولتی و خصوصی انتخاب شدند و مقیاسهای پنج عامل شخصیت نئو (120 آیتمی)، استرس ادراکشده کوهن و همکاران (1983)، استرس عینی (محققساخته)، اضطراب و افسردگی کاستلو و کامری (1967)، علائم جسمانی بارتون (1995)، روی آنها اجرا شد. یافتهها نقش واسطهای سه عامل نورزگرایی، برونگرایی، و وظیفهشناسی را در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و اضطراب، افسردگی، و علائم جسمانی تأیید کردند. تأثیر استرس عینی ازطریق استرس ادراکشده بود، که این امر بر اهمیت ذهنی استرس تأکید میکند. این یافتهها در سایه تعامل همزمان این سه ریخت (نورزگرایی پایین، همراه با وظیفهشناسی و برونگرایی بالا) در کاهش عوارض استرس موردبحث قرارگرفتند.
امید شکری، راحمه صالحی، مریم صفایی، معصومه عبدالخالقی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش واسطهای مقابله مذهبی در رابطه استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی در بیماران سرطانی انجام شد. 155 بیمار به نسخه کوتاه مقیاس مقابله مذهبی (پارگامنت، کوینگ و پرز، 2000)، مقیاس استرس ادراک شده (کوهن، کمارک و مرملستین، 1983) و فهرست عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) پاسخ دادند. به منظور آزمون نقش واسطهای مقابله مذهبی در رابطه استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه خودکارآمدی ادراک شده با راهبرد مقابله مذهبی مثبت، مثبت و معنادار و رابطه درماندگی آموخته شده با راهبرد مقابله مذهبی منفی، مثبت و معنادار، رابطه خودکارآمدی ادراک شده با عاطفه مثبت، مثبت و معنادار و رابطه بین درماندگی آموخته شده با عاطفه منفی، مثبت و معنادار و در نهایت، رابطه مقابله مذهبی مثبت با عاطفه مثبت، مثبت و معنادار و رابطه مقابله مذهبی منفی با عاطفه منفی، مثبت و معنادار بود. همچنین، نتایج از نقش واسطهای راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی در رابطه بین استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی حمایت کردند. در نهایت، در مدل مفروض، تمامی وزن-های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیشبین به ترتیب حدود 80 و 60 درصد از پراکندگی متغیرهای عاطفه مثبت و منفی را تبیین کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در بین بیماران سرطانی در مواجهه با تجارب استرسزا، بخشی از پراکندگی اندازههای منتسب به عواطف مثبت و منفی آنها، از طریق تمایز در مقادیر راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی قابل تبیین است.
نازیلا ایوانی، ربابه نوری، محمد حاتمی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
در دوران جوانی و انتخاب همسر روابط اجتماعی با جنس دیگر، دارای اهمیت فراوان و ویژگی های خاصی است. طرح واره های ناسازگار اولیه، نقش مهمی را در این روابط ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر شناسایی سهم هریک از طرح واره ها، در تبیین کیفیت رابطه دوستی با جنس دیگر در دختران دانشجو بود. 196 نفر از دختران دانشجوی دانشگاه های شهر کرج که دارای یک رابطه ی دوستی دگرجنس بودند، با پاسخ به دو پرسشنامه ی طرح واره های اولیه یانگ فرم کوتاه (یانگ 1999) و کیفیت روابط اجتماعی (ساراسون 1983) در این پژوهش شرکت کردند. رابطه ی هریک از طرح واره ها با ابعاد کیفیت رابطه ی دوستی با جنس دیگر با استفاده از روش آماری همبستگی و سپس رگرسیون گام به گام بدست آمد. برطبق یافته ها، طرح واره ی اطاعت 16% از تعارض را تبیین کرد. طرح واره ی بی اعتمادی/ بد رفتاری 36% از حمایت ادارک شده ی پایین، و طرح واره های خود انضباطی ناکافی و ایثار هر یک 5% از حمایت ادراک شده ی پایین را تبیین کردند. طرح واره ی انزوای اجتماعی 10% و خود تحول نیافته/گرفتار، 4% از عمق ادراک شده ی پایین را تبیین کردند. طبق نتایج پژوهش حاضر می توان علاوه بر تشخیص آسیب پذیری افراد در روابط بین فردی با جنس دیگر، از طریق افزایش خودآگاهی، آموزش مهارت های ارتباطی و درمان طرح واره ای به اصلاح الگوهای ناکارامد و کاهش پیامدهای روابط با جنس دیگر در دختران پرداخت.
جواد اژه ای، معصومه حاتمی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف مطالعه بررسی علتهای تعلل ورزی با توجه به رویکرد شناختی، عاطفی و رفتاری است. لذا مدلی با توجه به متغیرهای شناختی، عاطفی و رفتاری و تعلل ورزی مورد آزمون قرار گرفته است. و تاثیر باورهای منطقی، نامنطقی باورهای امید، ناامیدی، خودکارآمدی تحصیلی، و خودتنظیمی بر تعلل ورزی مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه ای برابر با 900 نفر (447 زن و 453 مرد) از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و به پرسشنامه تعلل ورزی سولومون و روثبلوم (1984)، مقیاس ناراحتی ناکامی هرینگتون (2005) برای اندازه گیری باورهای ناامیدی، پرسشنامه یادگیری خودتنظیم گرین و میلر (2004)، پرسشنامه خودکار آمدی میدلتن و میگلی(1997)، سیاهه باورهای غیرمنطقی کوپمنز و همکاران (1994)پاسخ دادند. روش تحلیل مسیر در دو مدل یکی با متغیرهای برون زای باورهای ناامید و نامنطقی و دیگری با متغیرهای برون زای باورهای امید و منطقی انجام شد و نتایج حاکی از برازش خوب مدل بود.میزان واریانس تبیین شده تعلل ورزی توسط باورهای ناامیدی، باورهای نامنطقی، خودکارآمدی و خودتنظیمی برابر 32/0 و میزان واریانس تبیین شده خودتنظیمی توسط باورهای ناامیدی، باورهای نامنطقی و خودکارآمدی 27/0 به دست آمد. میزان واریانس تبیین شده تعلل ورزی توسط باورهای امید، باورهای منطقی، خودکارآمدی و خودتنظیمی برابر 24/0 و میزان واریانس تبیین شده خودتنظیمی توسط باورهای امید، باورهای منطقی و خودکارآمدی 18/0 به دست آمد.
فاطمه قاسم بروجردی، میترا صفا، سمیرا کرملو، محمد رضا مسجدی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
اختلالات روانپزشکی در بیماران مزمن ریوی وجود دارند. رواندرمانی این بیماران چندان مورد توجه قرار نگرفته، لذا هدف این مطالعه بررسی اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل تسهیل تجربه استرس آمیز اختلالات جسمی بر کاهش نگرش های ناکارآمد و تحمل پریشانی بیماران مورد بررسی، است.
این پژوهش کاربردی بر30 بیمار مزمن ریوی (گروه کنترل و آزمایش) بستری در بیمارستان دکتر مسیح دانشوری در سال 1393انجام شد. تنها گروه آزمایش، مداخله روانشناختی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی را در قالب 13 جلسه دوساعته دریافت کرد. قبل و بعد از اجرای مداخله هر دو گروه به پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد پاسخ دادند. نتایج با نرم افزاری آماری SPSS-21 و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند.
میزان تغییر نگرش های ناکارآمد، تحمل پذیری و انزجار، گرایش به جلب توجه، از هم گسیختن عملکرد، ارزیابی و قابلیت پذیرش در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. میزان تغییر تنظیم هیجانات و اجتناب در گروه کنترل بیشتر بود.
با توجه به اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، توجه به مسائل روانشناختی بیماران مزمن جسمی بسیار حائز اهمیت است. درمان دارویی نمی تواند به تنهایی آمادگی بیماران را برای مقابله با شرایط سخت تأمین کند. لذا توجه همه جانبه تیم درمانی به بیماران، ضروری است.
جهانگیر کاشفی نیشابوری، نرگس زمانی، محمد درویشی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
خانواده کودکان مبتلا به اختلال اختلال سیالی(روانی) از اختلالات بالینی و نیمه بالینی رنج میبرند، لذا هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش کنترلتکانه بر رفتارهای تکانشی اختلالات نیمهبالینی خواهران کودکان اختلال سیالی(کلامی)، با استفاده از طرح مطالعه موردی است.
دریک بررسی تک موردی آزمایشی از نوع خط پایه چندگانه فرایند درمان بر روی سه آزمودنی انجام گرفت. سه شرکت کننده مبتلا به اختلالات تکانشی با اختلالات افسردگی، اضطراب، پیش از مداخله، حین مداخله و پس از مداخله با استفاده از مقیاس تکانشگری بارات(2004)، پرسشنامه افسردگی بک ویراست دوم(2000) و پرسشنامه اضطراب بک(1988) ارزیابی شدند.
نتایج پژوهش نشان داد، که این درمان به کاهش نشانههای تکانشگری بیبرنامگی، شناختی از متغیر تکانشگری و کاهش اضطراب و افسردگی منجر شد ولی در متغیر تکانشگری حرکتی در مراجع سوم تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتایج بررسی این سه آزمودنی، حاکی از اثربخشی بالینی درمان کنترلتکانه بر رویکرد بر رفتارهای تکانشی و اختلالات نیمهبالینی اضطراب و افسردگی خواهران کودکان اختلال سیالی(روانی) بود. هرچند این مطالعه فاقد گروه کنترل بود، اما یافتههای پژوهش حاضردلالت بر تعمیم پذیری بالای یافته های مربوط به کنترل تکانه است. در نهایت، میتوان گفت که این روش درمانی، موثر بوده و برای بررسی بیشتر اثربخشی آن، مطالعات ارزیابی کنترل شدهای در جهت رسیدن به نتیجه قطعی لازم است.
سجاد بشرپور، معصومه شفیعی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
در سالهای اخیر علاقه فزایندهای به مطالعه سه صفت تاریک شخصیتی وجود داشته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس سه صفت تاریک شخصیت در دانشجویان انجام گرفت. کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 93-94 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 310 دانشجو (115پسر، 194 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها در محل تحصیل خود و به صورت انفرادی به پرسشنامههای سه صفت تاریک شخصیت، پنج عاملی شخصیت و سلامت عمومی پاسخ دادند. دادههای جمع آوری شده نیز با استفاده از ابزارهای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزارهای spss و لیزرل تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی 3 عامل با مقادیر ویژه بیشتر از یک را آشکار کرد که در مجموع 61/54 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. شاخصهای تحلیل عاملی تأییدی نیز دلالت بر برازش مطلوب مدل سه عاملی این پرسشنامه داشت. نتایج همبستگی نیز نشان داد که سه عامل تاریک شخصیت همبستگیهای معنیداری با عوامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیت و شاخصهای سلامت روانی دارد. ضرایب آلفای کرونباخ خرده مقیاسهای ماکیاولگرایی، سایکوپاتی و خودشیفتگی نیز به ترتیب 75/0، 68/0 و 69/0 بدست آمد. بر اساس نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که فرم کوتاه مقیاس سه صفت تاریک شخصیت از روایی و پایایی نسبتاً خوبی جهت استفاده در نمونههای ایرانی برخوردار است.
نسرین قره خانلو، فرشاد محسن زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسهی افسردگی، پرخاشگری و عزّتنفس بین فرزندان والدین پرتعارض و کمتعارض بوده است. جامعهی آماری این پژوهش، تمام دانشآموزان دختر شهرستان بهار در مقطع دبیرستان بود. نمونهگیری به صورت خوشهای چند مرحلهای انجام شد. پرسشنامهها توسط230 نفر(گروه فرزندان والدین پرتعارض 85 نفر و گروه فرزندان والدین کمتعارض 125نفر) پاسخ داده شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از مقیاس ادراک فرزندان از تعارضات بینوالدینی(CPIC)، مقیاس افسردگی اصلاح شده، مقیاس خصومت و مقیاس عزّت نفس حوزههای خاص هیر استفاده شد. آزمون فرضیات پژوهش از طریق آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد که فرزندان والدین پرتعارض نسبت به فرزندان والدین کمتعارض، افسردگی و پرخاشگری بیشتر و عزّتنفس کمتری دارند. در مجموع، یافتههای پژوهش حاکی از این هستند که سبک حل تعارض توسط والدین، پیامدهایی منفی برای سلامت روانی فرزندان دربردارد. نهایتاً، تلویحات یافتهها برای مشاوران و روانشناسان مورد بحث قرار گرفته است.
مژگان پاتو، علیرضا مرادی، عباسعلی اللهیاری، مهرداد پاینده،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
سازگاری با سرطان یک متغیر روان شناختی مهم در سلامت جسمی و روان شناختی بیماران سرطانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی مقیاس کوتاه سازگاری با سرطان در یک نمونه ی بزرگسال ایرانی انجام شد. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر 320 نفر از بیمارن سرطانی از بیمارستان ها و کلینیک های آنکولوژی شهرهای کرمانشاه و شیراز به شیوه ی در دسترس انتخاب و پرسشنامه ی نسخه ی کوتاه سازگاری روانی با سرطان بر روی آنها اجرا شد، تعداد 100 نفر از آزمودنی ها، پرسشنامه ی اضطراب و افسردگی بیمارستانی را نیز تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، روایی تم و به منظور همسانی درونی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی وجود پنج عامل در Mini-MAC را تأیید نمود. مقادیر شاخص های برازش نیز در حد قابل قبولی قرار داشتند. همبستگی معنادار میان خرده مقیاس های Mini-MAC و پرسشنامه ی اضطراب و افسردگی بیمارستانی نیز نشان می دهد که این مقیاس از روایی تشخیصی مناسبی برخوردار است. نتایج ضرایب آلفای کرونباخ برای خرده درماندگی/ ناامیدی 94/0، اجتناب شناختی76/0، دلمشغولی نگران کننده90/0، تقدیر گرایی77/0، روحیه ی مبارزه80/0 و کل مقیاس نیز 84/0 به دست آمد. نتایج با تأیید ساختار پنج عاملی مقیاس Mini-MAC و نیز وجود اعتبار و روایی مناسب نشان می دهد که این مقیاس جهت سنجش ابعاد سازگاری روانی با سرطان از توان لازم برخوردار است.