جستجو در مقالات منتشر شده


415 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

فرزانه بیات، لیلا بیات،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

هدف این  مطالعه پیش بینی سوء مصرف مواد براساس ویژگی های شخصیتی، ناگویی هیجانی، سبک دلبستگی و سیستم های مغزی رفتاری است.  دریک نمونه 345نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اندیمشک که به روش نمونه گیری تصادفی مرحله  ای انتخاب شده بودند، مدل مسیر سوء مصرف مواد بررسی شد. از شرکت­کنندگان خواسته شد تا  به پنج پرسشنامه، شامل مقیاس استعداد اعتیاد، مقیاس سیستم بازداری/ فعال­ساز رفتاری، پرسشنامه شخصیت نئو،  مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، مقیاس سبک دلبستگی بزرگسالان پاسخ دهد. نتایج نشان دادکه توان پیش­ بینی متغیر سیستم بازداری- فعال سازی رفتاری،  با ورود هر یک از متغیر­های  میانجی نسبت به مرحله­ای به تنهایی وارد شده بود، کاهش یافت. این پدیده نشانگر نقش واسطه­گری روان رنجورخویی، برونگرایی، توافق پذیری، مسئولیت پذیری، سبک های دلبستگی برناگویی هیجانی و ناگویی هیجانی برای بازداری- فعالسازی رفتاری و گرایش به سوءمصرف مواد است. سیستم فعالسازی رفتاری موجب کاهش گرایش به مصرف مواد می شود و سیستم بازدارنده­ی رفتاری خطر مصرف مواد را افزایش می دهد. روان رنجورخویی، سبک دلبستگی دوسوگرا ، سبک دلبستگی اجتنابی پو ناگویی هیجانی مکانیسم هایی هستند که اثر سیستم های بازداری یا فعال سازی رفتاری را در گرایش به مصرف مواد کم یا زیاد می­کنند.  


آرزو چراغی، مریم اسماعیلی نسب، سید کاظم رسول زاده طباطبایی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضرمقایسه احساس خصومت در زنان روسپی مبتلا به ایدز ( گروه ایدز فعال) و زنان مبتلا به ایدز ناشی از همسر( گروه ایدز منفعل) و زنان عادی بود. گروه نمونه شامل 90نفرزن که 60 نفر آنان به دلیل ابتلا به ایدز به بیمارستان امام خمینی مراجعه داشتند و از این تعداد 30 نفر به دلیل شرکای جنسی متعدد و 30 نفر از طریق همسران خود مبتلا شده بودند. 30 نفر باقیمانده فاقد ایدز و مانند دو گروه دیگر دارای حداقل یک فرزند و تحصیلات دیپلم تا لیسانس  بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه احساس خصومت رد فورد ویلیامز استفاده شد. به منظور ازمون فرضیه های پژوهش از آمونهای آماری خی دو و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. بر اساس نتایج، احساس خصومت گروه عادی کمتر از گروه ایدز فعال و منفعل است.  زنان مبتلا به ایدز فعال نسبت به زنان ایدز منفعل خصومت بیشتری تجربه می کنند.با توجه به بالاتر بودن احساس خصومت در زنان روسپی و احتمال تبدیل احساس خصومت به رفتار و عدم رعایت عمدی نکات ایمنی و خطرات ناشی از آن، لازم است جنبه های این موضوع در این زنان و حمایت ها و کمک های لازم برای آنها مورد توجه قرار گیرد  برنامه ریزی جهت ارائه خدمات پزشکی فرهنگی وروانشناسی جهت گروههای مبتلا واطلاع رسانی وارتقا سطح اگاهی جامعه ضروری است


ستاره مدرس سبزواری، ربابه نوری قاسم آبادی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

در سالهای اخیر اندیشناکی در سبب‌شناسی افسردگی و ناامیدی که بهترین پیش‌بینی کننده‌های خودکشی هستند به کار گرفته شده است. اما تحقیقات درباره‌ی نقش مولفه‌های مختلف اندیشناکی در پیش‌بینی فکر خودکشی تا حدودی متناقض بودند و به نظر می‌رسد که تعمق در خویشتن( تمرکز بر دلایل خلق افسرده) نسبت به غم اندیشی( تمرکز بر نتایج خلق افسرده) وجه سازگارانه‌تری از اندیشناکی است. هدف مطالعه حاضر این بود که نقش اندیشناکی و مولفه‌هایش را  بر اساس نظریه سبک پاسخ اندیشناکی، در کنار  افسردگی و ناامیدی در پیش‌بینی فکر خودکشی بررسی کند. به همین منظور 177 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی( 85 نفر زن، 92 نفر مرد) با نمره بالاتر از 10 در پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و  به پرسشنامه‌های اندیشناکی، ناامیدی و سوالات مربوط به فکر خودکشی پاسخ دادند. تحلیل داده‌های این مطالعه به روش رگرسیون لوجستیک نشان داد که این مدل 3/59 درصد از احتمال وجود فکر خودکشی را  پیش‌بینی می‌کند.این تحقیق با تحقیقاتی که اظهار میدارند که  تعمق در خویشتن مولفه سازگارانه اندیشناکی است، می‌کند همسو است. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی اندیشناکی و مولفه‌های آن با افکار خودکشی در زنان قوی‌تر است. این مطالعه بر اهمیت به کارگیری مداخلات متمرکز بر کاهش اندیشناکی برای پیشگیری از فکر خودکشی تأکید می‌کند.    


الهام موسویان، نورالله محمدی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر مقایسه  بازشناسی هیجان تنفر در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی شدید و افراد غیر بیمار و بررسی رابطه ی شدت اختلال وسواس فکری –عملی با توانایی بازشناسی هیجان ها است. در این پژوهش علی مقایسه ای، بازشناسی هیجان در چهره در دو گروه متشکل از 15 فرد بهنجار و  15 فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی شدید بررسی شد. بازشناسی هیجان­های مرتبط با چهره، توسط 41 تصویر اکمن و فرایزن (1976) که 6 حالت هیجانی گوناگون (غم، شادی، ترس و خشم، تنفر، تعجب) و حالت خنثی را می­سنجند، ارزیابی شد. بین دو گروه از نظر بازشناسی هیجان تنفر تفاوت معناداری وجود دارد ( 04 / 0= p، 3=F). از آنجاییکه موقعیت هایی که در آن بیماران وسواس فکری - عملی، تنفر را تجربه می کنند، از آنهایی که در آن افراد عادی تنفر را تجربه می­کنند متفاوت است، در نتیجه می توان ادراک متفاوت این افراد از هیجان تنفر را یکی از علل زیر بنایی ابتلای این گروه ازافراد به علائم اختلال وسواس مخصوصاً اشتغال فکری نسبت به آلودگی دانست. به نظر می­رسد نقص بازشناسی هیجان تنفر فقط در بیماران دارای اختلال وسواس فکری و عملی شدید وجود دارد.


مستانه مراد‌حاصلی، حسن شمس اسفند‌آباد، علی‌رضا کاکاوند،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه طرح­واره درمانی و شناخت­رفتار درمانی روی خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به اضافه وزن و کاهش وزن صورت گرفت. بدین­ منظور طی یک طرح نیمه­­آزمایشی با اجرای پیش­آزمون و پس­آزمون، از بین کلیه دانشجویان زن دانشگاه بوعلی­­سینای همدان با شاخص توده بدنی بین 25 تا 35، پس از انجام مصاحبه 30 نفر که ملاک­های ورود به جلسات طرح­واره ­درمانی و شناخت­رفتار درمانی را داشتند به صورت در­دسترس انتخاب شدند و سپس با گمارش تصادفی در سه گروه 10 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. گروه اول، طرح­واره درمانی را طی 10 جلسه و هر جلسه 1 ساعت،گروه دوم مداخله شناختی­رفتاری را طی 8 جلسه و هر جلسه 1 ساعت دریافت کردند و گروه سوم به عنوان گروه کنترل هیچ­گونه مداخله­ای دریافت نکرد. داده­ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر دو روش طرح­واره درمانی و رفتار درمانی شناختی روی افزایش خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به اضافه وزن و کاهش وزن در گروه آزمایشی تأثیر­گذار بود؛ اما  اثر طرح­واره درمانی نسبت به شناخت­رفتار درمانی روی خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به وزن و کاهش وزن بیشتر بود. گروه گواه تغییر خاصی در مراحل ارزیابی نشان نداد. هر دو روش طرحواره درمانی و رفتار درمانی شناختی بر روی افزایش حس کنترل بر حوزه هایی از سبک زندگی که  مربوط به وزن و کنترل وزن هستند، موثر هستند.


زهره خسروی، پروین رحمتی نژاد، فاطمه شاهی صدرآبادی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف از این پژوهش مقایسه صمیمیت و تجربه خشم میان­فردی در افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری، اضطراب فراگیر و گروه بهنجار بود. نمونه پژوهش شامل 90 نفر (30 نفر مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی، 30 نفر اختلال اضطراب فراگیر و 30 نفر گروه بهنجار) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های مقیاس چند بعدی خشم (MAI)، پرسشنامه کیفیت روابط (QRI) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، در بعد کیفیت روابط میانگین نمرات آزمودنی­ها تنها در زیر مقیاس حمایت اجتماعی با یکدیگر تفاوت معنادار داشت. میانگین حمایت اجتماعی در گروه مبتلا به اضطراب فراگیر با گروه بهنجار متفاوت بود. میانگین گروه­ مبتلا به اضطراب فراگیر در مقیاس کلی خشم بیشتر از گروه بهنجار بود. در زیر مقیاس­ انگیختگی هر دو گروه بالینی نمرات بیشتری از گروه بهنجار داشتند و تجربه درونی خشم نیز در افراد مبتلا به وسواس اجباری بیشتر بود. این نتایج برخی جنبه های مشابه دو اختلال را آشکار ساخته که می تواند در آسیب شناسی و درمان اختلال ها مفید باشد.  


فرهاد خرمائی، فاطمه ازادی ده بیدی، شیوا حق جو،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش صبر در پیش­بینی دشواری در نظم بخشی هیجانی دانشجویان بود. مشارکت­کنندگان در پژوهش، 400 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز ( 155 پسر و 245 دختر) بودند که  با استفاده از روش نمونه­گیری خوشه­ای تصادفی چند مرحله­ای از دانشکده­های دانشگاه شیراز انتخاب شدند و به مقیاس دشواری در نظم­بخشی هیجانی (  (DERS و مقیاس صبر پاسخ دادند. پایایی این ابزارها به ­وسیله­ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن­ها به وسیله تحلیل عاملی تعیین شد. نتایج تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم­افزار  AMOS نشان داد که صبر پیش­بینی کننده منفی و معنادار دشواری در نظم­بخشی هیجان است و با افزایش نمره صبر و مؤلفه­های آن نمره دشواری در نظم­بخشی هیجان کاهش می­یابد. بر این اساس پیشنهاد می شود که آموزش صبر و مؤلفه­های آن  به­عنوان کانون عمده­ی کنترل هیجانی مورد استفاده قرار گیرد. این آموزش­ها علاوه بر تقویت این فضیلت اخلاقی در دانشجویان، کمک مؤثری در تسهیل نظم بخشی هیجانات خواهد بود.
 


مجتبی توکلی، فرزاد فرجی خیاوی، ولی سلیمی جدا، نسترن مجدی نسب، محمد حسین حقیقی زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

چکیده

زمینه وهدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری پیش رونده، از شایعترین ومهمترین اختلالات عصب شناختی است. لذا پرداختن به مسائل روانشناختی و ﺗﺄثیر این بیماری بر افراد مبتلا ضروری  می باشد . پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سرمایه های روانشناختی  با ادراک بیماری در افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس اجرا شد .

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است در این پژوهش 120 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس  از انجمن ام -اس شهر اهواز با روش نمونه گیری دردسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل دو پرسشنامه: پرسشنامه سرمایه های روانشناختی لوتانز و پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری (بردبنت ، پتریه ، مین ووینمن 2006) می باشد که توسط بیماران تکمیل شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 19، و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد .

یافته ها: میانگین نمره کل سرمایه های روانشناختی (39/16±29/2) وادراک بیماری (27/5 ±03/1) محاسبه شد .آزمون همبستگی پیرسون همبستگی مثبت ومعناداری بین نمره کل سرمایه های روانشناختی ومؤلفه های آن با ادراک بیماری نشان داد (001/0P=). درنتایج رگرسیون از بین مؤلفه های سرمایه های روانشناختی ، مؤلفه های خودکارآمدی ،خوشبینی وتاب آوری بیشترین همبستگی را با ادراک بیماری نشان دادند .

نتیجه گیری: افرادی که سرمایه های روانشناختی مطلوبتری دارند با درک عمیق تر بیماری خود این سرمایه ها را برای تقویت و سازگاری با وضعیت بیماری خود به کار می گیرند.


علی بیگی، محمدعلی محمدی فر، محمود نجفی، علی محمد رضایی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه صمیمت زوجین و باورهای معنوی و اعمال مذهبی افراد با انسجام و سازگاری خانوادگی انجام گرفت. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد 234 زن و مرد متاهل از بین کارمندان و دانشجویان شهرستان­های شاهرود و میامی به صورت خوشه­ای تصادفی وارد مطالعه شدند. ابزار جمع­آوری داده­ها مقیاس صمیمیت زوجین، مقیاس تجربه معنوی و مقیاس انسجام و سازگاری خانوادگی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام­به­گام و نرم­افزار SPSS-16 استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که گشودگی (ریزمولفه صمیمیت زوجین)، معنایابی در زندگی و ارتباط با خداوند (ریزمولفه­های معنویت)، به ترتیب، به طور معناداری در پیش­بینی انسجام خانوادگی نقش داشتند. هم­چنین، مشکلات در صمیمیت (ریزمولفه صمیمیت زناشویی)، و فعالیت­های اجتماعی مذهبی (ریزمولفه معنویت)، به ترتیب، در پیش­بینی سازگاری خانوادگی نقش داشتند. به نظر می­رسد که افراد با تجربه معنوی بالا که روابط صمیمانه­ای را در زندگی زناشویی تجربه­کرده­اند، انسجام و سازگاری خانوادگی بالایی را گزارش می­کنند.


علی نوری، شهرام محمدخانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک کودکان شهری با کودکان روستایی از کارت­های لکه جوهر رورشاخ انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانش­آموزان پسر 10-7 شهر زنجان و روستاهای تابعه تشکیل می­دادند و حجم نمونه نیز 80 نفر بود که به صورت خوشه­ای تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش علی- مقایسه­ای و ابزار پژوهش را کارت­های لکه جوهر رورشاخ تشکیل می­دادند. یافته­های حاصل از تحلیل تی استودنت نشان داد تعداد پاسخ­های کودکان شهری به صورت معناداری از کودکان روستایی بیشتر بود. همچنین بین کودکان روستایی و شهری در شاخص­های حرکت اشیا فعال(ma)، حرکت انسانی غبر فعال (Mp)، پاسخ شکل-بافت (FT)، پاسخ بافت-شکل (TF)، پاسخ بعد-شکل (VF) و پاسخ شکل-چشم انداز (FY) تفاوت معناداری مشاهده شد. در سایر شاخص­ها تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به نتایج نتیجه گرفتیم کودکان روستایی با کودکان شهری تفاوت قابل ملاحظه­ای باهم به لحاظ ادراکی از کارت های رورشاخ ندارند. بین کودکان روستایی و شهری فقط در تعداد پاسخ­ها و شاخص­های تعیین کننده تفاوت معنادار مشاهده شد و در شاخص­های محتوا، پاسخ­های رایج، کیفیت تحولی و محل ادراک لکه تفاوت معناداری مشاهده نشد.


زهرا بهزادی، صمد رحمتی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

آرتریت‌ روماتویید شایع‌ترین بیماری التهابی مفاصل است که علاوه بر ناتوانی جسمی، پریشانی‌های روانی مکرراَ در این بیماران دیده می‌شود؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع باورهای وسواسی در بیماران آرتریت روماتوئید و مقایسه آن با افراد سالم می‌باشد. در یک پژوهش علی- مقایسه‌ای تعداد 100 نفر (50 بیمار آرتریت روماتوئید و 50 نفر از افراد سالم) با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه مشخصات فردی و باورهای وسواسی (OBQ-44) را تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از شاخص‌های آمار توصیفی و آزمون آماری Independent T-test تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد 92% از بیماران آرتریت روماتوئید واجد باورهای وسواسی بودند و در مورد مولفه‌های باورهای وسواسی 88% در زمینه «کمال‌طلبی و قطعیت»، 84% در زمینه «احساس مسئولیت و ارزیابی خطر و تهدید»، 50% در زمینه «اهمیت و کنترل افکار»، 42% در زمینه «عامل عام» و 8% در زمینه «انجام کامل امور» واجد باورهای وسواسی بودند. مقایسه دو گروه نشان داد در زمینه « باورهای وسواسی (کل)» «کمال‌طلبی و قطعیت»، «احساس مسئولیت و ارزیابی خطر و تهدید» و «عامل عام» تفاوت معنی‌دار بود ولی در زمینه «اهمیت و کنترل افکار» و «انجام کامل امور» تفاوت معنی‌دار نبود. باورهای وسواسی با اضطرابی که در افراد برای  اجبار عمل به افکار وسواسی ایجاد می‌کنند، می‌توانند افراد را آنقدر نسبت به عمل به این افکار حساس کنند که با وجود آگاهی از آثار سوء آن بر سلامت روانی و جسمی همچنان این روال را ادامه دهند، که در نهایت می‌توانند منجر به دردهای مزمن استخوانی و آرتریت روماتوئید شوند.


جمیله زارعی، رضا پورحسین، اعظم طرفداری، مجتبی حبیبی عسکرآباد، مریم باباخانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف: در بحث سلامت جنسی، عوامل مختلفی مطرح است. در مجموع، عوامل تاثیرگذار بر سلامت جنسی شامل عوامل زیستی، عوامل روانشناختی و عوامل فرهنگی می شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش عوامل زیستی و روانشناختی به عنوان متغیرهای پیش بین با در نظر گرفتن نقش واسطه ای عوامل فرهنگی در سلامت جنسی زنان یائسه انجام شده است. در این راستا اثرات مستقیم و غیرمستقیم این متغیرها در جهت تبیین سلامت جنسی بررسی گردید.

روش: ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه تصور از خود بک، مقیاس طرحواره های جنسیتی بم، پرسشنامه خود کارآمدی شرر، پرسشنامه شخصیت خودشیفته آمز، پرسشنامه کیفیت روابط، مقیاس عملکرد جنسی زنان، و چک لیست علائم یائسگی بود که بر روی 307 نفر از زنان یائسه ساکن شهر تهران در سال 1393 و 1394 اجرا شد. 

یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که عوامل فرهنگی به صورت مستقیم بر سلامت جنسی تاثیر گذار است. همچنین عوامل زیستی و روان شناختی نیز به صورت مستقیم و غیر مستقیم با واسطه ی عوامل فرهنگی سلامت جنسی را پیش بینی می کند.

نتیجه گیری: بررسی نتایج پژوهش در خصوص برازش مدل نشان داد که الگوی حاضر را می توان جهت تبیین سلامت جنسی زنان یائسه مورد قبول واقع کرد.


سمانه خزاعی، شکوه نوابی نژاد، ولی الله فرزاد، کیانوش زهراکار،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی مشخصات روان­سنجی و هنجاریابی مقیاس پرخاشگری پنهان ارتباطی نلسون و کارول (2006) در زوج­های ایرانی بود. طرح تحقیق حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متأهل شهر بیرجند تشکیل داد. 350 زوج (700 نفر) به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین زوج­های شهر بیرجند انتخاب شدند و  پرسشنامه ­های مقیاس پرخاشگری پنهان ارتباطی نلسون و کارول (2006)، پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی (1387) و مقیاس سازگاری زناشویی بی اسپینر (1976) در مورد آنها ارزیابی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده­ ها از شاخص­های آماری همبستگی پیرسون، ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی ( با کمک نرم­افزار 23spss)،  تحلیل عاملی تاییدی (با نرم افزار 23AMOS) استفاده گردید. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس 12 سوالی پرخاشگری پنهان ارتباطی در نمونه­ای ایرانی از 2 عامل (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) اشباع شده است که 56 درصد از واریانس مقیاس را تبیین می­کنند. تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان داد که مدل دو عاملی مقیاس پرخاشگری پنهان ارتباطی به خوبی با داده­ها برازش دارد (93/0AGFI=، 94/0NFI=، 06/0RMSEA= ). ضریب آلفای کرونباخ (85/0)، اعتبار همگرا (47/0)، اعتبار واگرا (42/0-) به دست آمد که همگی در سطح 01/0≥P معنادار بودند. به‌طورکلی نتایج نشان داد، مقیاس پرخاشگری پنهان ارتباطی نلسون و کارول (2006) از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است و می­توان آن را برای سنجش میزان پرخاشگری پنهان ارتباطی زوج­ها بکار برد.


سمیه سعیدی دهاقانی، جلیل باباپور خیرالدین، خلیل اسماعیل پور،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: خستگی احساس ناخوشایند ذهنی است که فرد در آن وضعیت احساس تحلیل قوا در ابعاد جسمانی، شناختی و روانی می­کند. شکل مزمن این موضوع امروزه در بین متخصصین بهداشت روانی به موضوعی شایع تبدیل شده است.  این پژوهش با هدف مقایسه­ی فراشناخت در افرد دارای خستگی مزمن و افراد عادی انجام گرفت.  در این پژوهش 120 (60 نفر دارای خستگی مزمن و 60 نفر عادی) نفر از بین دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه تبریز، به­روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای چندمرحله­ای و از طریق سرند کردن، انتخاب شدند. شرکت­کنندگان مقیاس تأثیر خستگی (FIS) و فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز (MCQ-30) را تکمیل کردند. داده­های آماری با بکارگیری آزمونt  گروه­های مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که افراد دارای خستگی مزمن و افراد عادی در زیرمقیاس خودآگاهی شناختی و عقاید منفی درباره کنترل­ناپذیری افکار، تفاوت معناداری با هم ندارند اما در زیرمقیاس­های باورهای مثبت درباره نگرانی، فقدان اطمینان شناختی و اعتقاد درباره­ی نیاز به کنترل افکار، تفاوت به نفع گروه دارای خستگی مزمن معنی­دار است.بر مبنای یافته­های این پژوهش، تمرکز بر نقش متغیرهای فراشناختی در مداخلات درمانی افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن، می‌تواند بخش مهمی از درمان این افراد را تشکیل دهد.


مهدی عبداله زاده رافی، مریم حسن زاده، عباس نسائیان، رقیه اسدی گندمانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف: هدف از این پژوهش بررسی شیوع اختلال‏های رفتاری و پیش بینی آن بر اساس  آزاردیدگی هیجانی در دانش‏آموزان متوسطه اول شهرستان جاجرم بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می‌باشد. جامعه این پژوهش را کلیه دانش‌آموز متوسطه اول شهر جاجرم تشکیل داد. 519 دانش‏آموز به صورت تمام شماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. این دانش‏آموزان پرسشنامه خودگزارش‏دهی نوجوان و پرسشنامه آزاردهی هیجانی را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از روش‏های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و روش‏های استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون) استفاده شد. یافته‏ها: نتایج پژوهش نشان داد بین اختلال‌های رفتاری (نمره کل، اختلال‌های نارسایی توجه-بیش‌فعالی، نافرمانی مقابله‌ای و سلوک) با آزاردیدگی هیجانی (نمره کل و خرده مقیاس‌های آن) رابطه مثبت معناداری وجود دارد (05/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نشان می‏دهد متغیرهای آزاردیدگی هیجانی قادر به پیش‏بینی اختلال‏های رفتاری هستند (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین آزاردیدگی هیجانی و اختلال‏های رفتاری رابطه وجود دارد بنابراین در محیط های آموزشی به این مقوله ها باید توجه بیشتری شود. 


مهدی عرب زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ترکیب کمی نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینه سلامت روان سالمندان با کمک روش فراتحلیل بود. به این منظور با استفاده از فصلنامه­ها و مجلات علمی – پژوهشی ، کلیه پژوهشهای انجام شده در سراسر کشور طی سالهای 1394-1384گردآوری و بررسی شد و  تعداد 30 پژوهش انجام گرفته در زمینه سلامت روان سالمندان با بهره‌گیری از ابزار چک لیست گزینش پژوهش‌ها از نظر فنی و روش شناختی شامل  روش نمونه‌گیری درست،روش پژوهشی و آماری صحیح و  روایی و پایایی مناسب پرسشنامه­ها، انتخاب شدند. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش ترکیب اندازه اثر به روش «اشمیت و هانتز» نشان داد که رابطه بین سلامت روان و  متغیرهای سرمایه اجتماعی،فعالیت های جسمانی(ورزشی/تفریحی)، تاهل، عدم سکونت در سرای سالمندی ، بهزیستی ، جنسیت، وضعیت اقتصادی، تحصیلات و شیوه های مختلف درمانی با سلامت روان سالمندان حمایت لازم را دریافت کرد، ولی رابطه بین متغیر سن و سلامت روان حمایت لازم را دریافت نکرد. یافته های پژوهش حاضر مشخص می­کند که عوامل فردی، اجتماعی، روانی و جمعیت شناختی می تواند بر سلامت روان سالمندان تاثیرگذار باشد. از این اطلاعات می توان در راستای برنامه ریزی بهداشتی، درمانی و مراقبتی بهره جست و سلامت روان سالمندان را افزایش داد و یا از کاهش آن جلوگیری کرد.

واژه­ های کلیدی: سالمندی، سلامت روان، فراتحلیل


عزیزالله تاجیک اسمعیلی، محلا گیلک حکیم ابادی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

چکیده

هدف پژوهش: مولتیپل­ اسکلروزیس(ام­ اس) یک بیماری مزمن است و تاثیر عمیقی روی زندگی بیمار دارد و زندگی با اختلال پیشرونده مزمن نظیر مولتیپل­ اسکلروزیس(ام­ اس) نه تنها برای بیماران تنش­ هایی را ایجاد می­کند، پریشانی قابل ­توجهی را برای شریکان صمیمی ایجاد می­کند. این مطالعه با هدف مقایسه عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی زنان متاهل ام­ اس و سالم انجام شده است. در یک طرح علی-مقایسه ­ای و با استفاده از روش نمونه­ گیری تصادفی 100 آزمودنی زن (50 نفر ام ­اس و 50 نفر سالم) که گروه سالم در ویژگی­های جمعیت­ شناختی (جنسیت، سن، سطح تحصیلات) با گروه ام ­اس همتا شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند و پرسشنامه­ های عملکرد جنسی روزن و سازگاری زناشویی اسپانیر را تکمیل کردند و با استفاده از آزمون­ آماری تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که بین عملکرد جنسی وسازگاری زناشویی بیماران ام ­اس و سالم تفاوت معنی­داری وجود دارد. بیماران ام­ اس در زمینه های عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی در مقایسه با گروه سالم عملکرد ضعیف­تری دارند.


احمد علیپور، مهناز علی اکبری دهکردی، فاطمه امینی، عبدالله هاشمی جشنی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثر حمایت اجتماعی ادراک شده بر پیروی از درمان از طریق  تاب آوری، و امید در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بوده است. تعداد 234 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 از میان بیماران دیابتی دارای پرونده در  شبکه بهداشت و درمان شهرستان لامرد به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده(MSPSS)، مقیاس امید (HS)، تاب آوری ( CD-RISC) و پرسشنامه ی پیروی کلی (GAS) در این پژوهش تکمیل کردند. تحلیل مدل بر اساس نرم افزار AMOS-16 انجام گرفت. تحلیل­های الگویابی معادلات ساختاری نشان دادند که الگوی پیشنهادی برازنده داده­ها نمی­باشد و نیاز به بهبود دارد. در نتیجه، با حذف مسیرهای غیرمعنی­دار برازش الگوی نهایی با داده ها تأیید گردید. تحلیل­های دیگر نیز نشان دادند که دو مؤلفه حمایت دوستان  و حمایت دیگر افراد مهم توانستند تاب آوری را پیش بینی نمایند و همچنین مؤلفه حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم  به صورت غیر مستقیم پیروی  را از طریق متغیر تاب آوری پیش بینی می کنند. متغیر امید نیز نقش واسطه ای در مدل نداشتند. از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری کرد که سازه  تاب آوری می تواند به عنوان متغیر واسطه ای تاثیر حمایت اجتماعی ادراک شده (مانند، حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم) بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 را تقویت نماید.


الهام فتحی، معصومه اسمعیلی، کیومرث فرح بخش، منیژه دانش پور،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

از مهم ترین مولفه های سلامت جسمانی و روانی  جامعه رضایت زن و شوهری است. هدف این پژوهش ارایه مدل ازدواج رضایتمند در فرهنگ ایرانی است. این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند آزمودنیها انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت20 نفر(10 زوج) دارای ازدواج رضایتمند مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفته و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. حرکتی در جهت حفظ و ارزنده سازی رابطه به عنوان مقوله مرکزی و همسر­گزینی متناسب مبتنی بر شناخت به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی در چهار سطح فردی، زوجی، خانوادگی، والدینی، طبقه بندی و ارائه شد. راهبرد های حل تعارض نیز به دودسته راهبردهای حل تعارض زوجی و خانوادگی تقسیم شد. در نهایت پیامد مقوله مرکزی که رضایت از زندگی است توضیح داده شد.  رضایت زناشویی مفهومی بسته به فرهنگ است و به منظور درک این مفهوم باید به بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه توجه شود. از مهم ترین مولفه های سلامت جسمانی و روانی  جامعه رضایت زن و شوهری است. هدف این پژوهش ارایه مدل ازدواج رضایتمند در فرهنگ ایرانی است. این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند آزمودنیها انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت20 نفر(10 زوج) دارای ازدواج رضایتمند مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفته و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. حرکتی در جهت حفظ و ارزنده سازی رابطه به عنوان مقوله مرکزی و همسر­گزینی متناسب مبتنی بر شناخت به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی در چهار سطح فردی، زوجی، خانوادگی، والدینی، طبقه بندی و ارائه شد. راهبرد های حل تعارض نیز به دودسته راهبردهای حل تعارض زوجی و خانوادگی تقسیم شد. در نهایت پیامد مقوله مرکزی که رضایت از زندگی است توضیح داده شد.  رضایت زناشویی مفهومی بسته به فرهنگ است و به منظور درک این مفهوم باید به بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه توجه شود.
مهسا عمید، امید شکری، فریبا زرانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

هدف: مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش واسطه­ای رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در رابطه جهت­گیری­های مذهبی درونی/بیرونی و حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی هیجانی و رضایت از زندگی در دانشجویان انجام شد. روش: 410 دانشجو (157 پسر و 253 دختر) به جهت­گیری مذهبی درونی ـ بیرونی آلپورت (I/EROS)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS)، نسخه تجدید نظر شده دوم نیمرخ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت (HPLP-IIفهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) و رضایت از زندگی (SWLS) پاسخ دادند. در این مطالعه، به منظور آزمون نقش واسطه­ای رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در رابطه جهت­گیری­های مذهبی درونی/بیرونی و حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی هیجانی و رضایت از زندگی در دانشجویان از روش مدل­یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته­ها: نتایج نشان داد که رابطه بین جهت­گیری مذهبی درونی و حمایت اجتماعی ادراک شده با رفتارهای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت مثبت و معنادار و رابطه بین جهت­گیری مذهبی بیرونی با رفتارهای سبک زندگی سالم مثبت و غیرمعنادار بود. همچنین، رابطه بین رفتارهای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت با عاطفه مثبت و رضایت از زندگی مثبت و معنادار و با عاطفه منفی، منفی و معنادار بود.علاوه بر این،نتایج روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که  رابطه بین جهت­گیری مذهبی درونی و حمایت اجتماعی با عاطفه مثبت و منفی و رضایت از زندگی از طریق از رفتارهای سبک زندگی سالم به طور نسبی میانجیگری می­شود. در نهایت، در مدل مفروض، 29 درصد از پراکندگی نمرات رفتارهای سبک زندگی از طریق جهت­گیری­های مذهبی درونی/بیرونی و حمایت اجتماعی ادراک شده تبیین شد. همچنین، در مدل مفروض به ترتیب 64 ، 16 و 38 درصد از پراکندگی نمرات عاطفه مثبت، عاطفه منفی و رضایت از زندگی از طریق رفتارهای سبک زندگی تبیین شد. نتیجه­گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می­دهد که بخشی از پراکندگی نمرات بهزیستی هیجانی و رضایت از زندگی در بافت پیش­بینی این مولفه­های شناختی و هیجانی بهزیستی از طریق ابعاد درونی و بیرونی جهت­گیری­های مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده، به کمک تفاوت در میزان استفاده از رفتارهای سبک زندگی سالم قابل تبیین است.



صفحه 9 از 21     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb