415 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
شهناز خالقی پور، محسن مسجدی، زهرا احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر معنویت درمانی اسلامی بر سبک زندگی و سلولهای سفید خون سالمندان افسرده انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری سالمندان مبتلا به افسردگی در سال 1393 در سرای سالمندان مهر ایران شهرستان کرج بودند که با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 24 نفر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، شناسایی شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه سبک زندگی پاسخ دادند. سپس به روش فلوسایتومتری گلبولهای سفید خون اندازهگیری شد. گروه آزمایش در 14 جلسه درمان مبتنی بر معنویت را دریافت کردند، سپس سبک زندگی و گلبولهای سفید بعد از درمان ارزیابی شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل بعد از درمان در مولفههای سبک زندگی (سلامت جسمانی، سلامت روانشناختی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی، پیشگیری از بیماری)، گلبولهای سفید و فاکتورهای تشکیل دهنده آن (نوتروفیل، لنفوسیت، مونوسیت) تفاوت وجود داشت (05/0p≤ ). بنابراین معنویت میتواند به عنوان یک عامل محافظت کننده و مداخله توانبخشی و غیر عضوی برای سلامتی سالمندان مؤثر باشد و باعث تغییر در سبک زندگی و تاثیر مثبت بر فاکتورهای تشکیلدهندهی گلبولهای سفید شود.
سعید قدرتی، مجتبی حبیبی عسگرآباد، وحید صادقی فیروزآبادی، فریبا ابراهیم بابایی، زهرا شهابی نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
نقص در حافظه آیندهنگر یکی از مشکلات رایج در میان افراد مبتلا به اچآیوی است که میتواند در زندگی این بیماران تأثیرات به سزایی داشته باشد. در این پژوهش رابطهی بین تخریب حافظهی آیندهنگر، کیفیت زندگی و عملکرد زندگی روزمره در افراد مبتلا به اچآیوی موردبررسی قرار گرفت. بهاینترتیب تعداد 161 نفر از افراد مبتلا به اچآیوی که به بیمارستان امام خمینی (ره) مراجعه کرده بودند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. آزمایش فلوسیتومتری برای سنجش سطح لنفوسیت های تی از ایشان به عمل آمد و سپس تخریب عصبشناختی حافظهی آیندهنگر، کیفیت زندگی و عملکرد زندگی روزمره توسط پرسشنامههای سنجش حافظهی آیندهنگر-گذشتهنگر، پرسشنامهی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پرسشنامه اندازهگیری میزان عملکرد روزمره زندگی مورد ارزیابی قرار گرفت. روش آماری این پژوهش مدل یابی معادلات ساختاری بود و از نرمافزار لیزرل 8/8 برای این منظور استفاده شد. نتایج نشان داد که نقص حافظهی آیندهنگر نقش میانجی را بین سطح لنفوسیت های تی و کیفیت زندگی یا عملکرد زندگی روزمره بازی میکند و تخریب حافظهی آیندهنگر تأثیر مهمی بر کیفیت زندگی و عملکرد زندگی روزمره در افراد مبتلا به اچآیوی میگذارد. تحقیقات آینده باید تأثیر نقایص حافظهی آیندهنگر بر کیفیت زندگی و عملکرد زندگی روزمره بیماران مبتلا به اچآیوی را بیشتر مدنظر قرار دهند.
وحیده صالح میرحسنی، نیما قربانی، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای خودشناسی (خودشناسی انسجامی، و ذهنآگاهی) و خودمهارگری در رابطه بین استرس ادراکشده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائمجسمانی بود. از 217 آتشنشان با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی از 22 ایستگاه نمونه گیری شد و مقیاسهای خودشناسیانسجامی ، ذهنآگاهی، خودمهارگری، استرس ادراکشده ، استرس عینی، اضطراب و افسردگی، و علائمجسمانی برای جمع آوری دادهها استفادهشد. یافتهها نشاندادند تعامل خودمهارگری با خودشناسیانسجامی بیشترین نقش واسطهای را در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و اضطراب، افسردگی و علائمجسمانی دارد. تاثیر استرس عینی از طریق استرس ادراکشده است که این می تواند تاکیدی بر اهمیت ذهنی بودن استرس باشد. براساس این یافتهها، به نظر می رسد فرایندهای خودشناسی در ارتباط بین استرس، اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارای نقش واسطه ای است.
عصمت فاضلی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
هدف از این پژوهش، پیش بینی گرایش به مصرف سیگار براساس باورهای سلامتی، نگرش ها، هنجارهای ذهنی و تاب آوری در میان دانشجویان بود. روش:آن یک مطالعه مقطعی و تحلیلی با نمونه 361 نفری از دانشجویان دانشگاه بود..دو پرسشنامه، یکی برگرفته از الگوی باورهای مرتبط با سلامت و نظریه عمل منطقی و دیگری در باره تاب آوری، اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده هابا بسته بندی های SPSS و کمترین مجذورات جزئی (PLS) بود. مطالعه اصلی (پس از آزمایشی) نشان داد 66/16%از 108 نفری که سیگار مصرف کرده بودند، قبل از 10 سالگی سیگار کشیدن را آزموده بودند. کلیه دوستان بیش از 5/10% از آنها (108 نفر) سیگار مصرف می کردند. معادلات ساختاری گویای آن بود که مدل مفهومی تحقیق حاضر می تواند گرایش به مصرف سیگار را در میان دانشجویان پیش بینی کند. بالاترین ضریب بین نگرش و مصرف سیگار است. هنجار ذهنی در مرحله بعدی قرار دارد. یافتهها از نقش ترکیبی مدل های باورهای سلامت، مدل رفتار برنامه ریزی شده و تاب آوری در پسش بینی گرایش به مصرف سیگار حمایت میکند.
مریم عظیمی، ربابه نوری، شهرام محمدخانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه نظمجویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حلمسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان والدین معتاد و والدین غیرمعتاد بود. روش پژوهش علّی- مقایسهای و جامعه آماری کلیه دانشآموزان متوسطه دختر والدین معتاد و غیرمعتاد ناحیه 3 کرج بود. بوسیله نمونهگیری در دسترس120 دانشآموز که60 نفر آنها والدین معتاد و60 نفر غیرمعتاد بود انتخاب شدند. دو گروه مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه شرکتکننده سه پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان، سلامت عمومی و شیوهی حلمسئله را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از آزمون t گروههای مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که دختران والدین معتاد در راهبرد ملامت دیگران و نوجوانان والدین غیرمعتاد در راهبردهای دیدگاهگیری، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نمره بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه اجتماعی و نوجوانان والدین معتاد در زمینه جسمانی، اضطراب و افسردگی نسبت به نوجوانان والدین غیرمعتاد نمرهی بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین معتاد در زمینه کنترل شخصی و نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینهی اجتنابی از شیوهی حلمسئله نمره بیشتری کسب کردند. از نظر عملکرد تحصیلی معدّل نوجوانان والدین معتاد پایینتر بود.
رسول حشمتی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری ، ذهن آگاهی رگه و ناگویی خلقی در قالب یک مدل مفروض است. برای این منظور در یک تحقیق توصیفی-همبستگی و گذشته نگر، 180 دانشجو از مقاطع مختلف دانشگاه تبریز به روش در دسترس انتخاب و به مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری بر ناگویی خلقی و ذهنآگاهی رگه اثر مستقیم و مثبت دارد و سیستم فعال ساز رفتاری نیز بر ذهنآگاهی رگه اثر مستقیم دارد. ذهنآگاهی با ناگویی خلقی رابطه ندارد و اثر غیر مستقیم سیستم فعالساز و بازداری رفتاری با ناگویی خلقی معنا دار نیست. بر اساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت که سیستم بازداری رفتاری یکی از تعیین کنندههای اساسی سطوح ذهن آگاهی و ناگویی خلقی است. همچنین، مدل مفروض آزمون شده مدلی مطلوب در تبیین ناگویی خلقی افراد سالم است.
مجید برادران، حسین زارع، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شاخصهای روانشناختی و جسمانی بیماران مبتلا به فشار خون اساسی بود. نخست، شرکت کنندگان با استفاده از ملاکهای ورود و خروج غربال شدند، سپس، 26 بیمار مبتلا به فشار خون اساسی با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند(13 بیمار در هر گروه). افراد در گروه آزمایش، طی 5 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرد. این مطالعه یک طرح شبهآزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. نتایج نشان داد که بین دو گروه در بهزیستی روانشناختی و زیر مقیاسهای آن، همجوشی شناختی و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد مصاحبه انگیزشی، مداخله مؤثری در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی است.
مهدی ایمانی، مهرداد پورشهبازی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر نقش احتمالی سه مؤلفۀ انعطافپذیری روانشناختی(پذیرش و عمل، ارزشها و گسلششناختی) را در پیشبینی اختلال شخصیت مرزی مورد بررسی قرار داده است. برای این کار 131 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و پرسشنامههای پژوهش را تکمیل نمودند. این پرسشنامهها شامل پرسشنامۀ تشخیصی شخصیت- ویراست چهارم، پرسشنامۀ پذیرش و عمل- ویرایش دوم، زندگی ارزشمحور و گسلششناختی بودند. همبستگی معناداری بین مؤلفههای انعطافپذیری روانشناختی با اختلال شخصیت مرزی مشاهده شد. بر اساس یافتههای حاصل از این پژوهش میتوان گفت که مؤلفه پذیرش و عمل 45٪ از واریانس اختلال شخصیت مرزی را تبیین میکند (01/0>p). بنابراین اجتنابتجربهای(فقدان پذیرش) مؤلفه مهمی در پیشبینی اختلال شخصیت مرزی است و باید به عنوان یکی از اهداف اصلی درمانی در افراد با اختلال شخصیت مرزی، مورد توجه قرار بگیرد.
محسن امیری،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت ناشنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیتشناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامتروانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری دادهها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامتروانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسشنامۀ خصوصیات جمعیتشناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چندگانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. همینطور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابراین عملکرد خانوادگی، ویژگیهای کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامتروانی و استرس والدگری رابطه دارند.
الهام توکلی، شهلا پزشک، ژانت هاشمی آذر، علی دلاور، غلامرضا صرامی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامۀ مهارتآموزیِ مبتنی بر بازیهای عصبنمایشی و در چارچوب نظریۀ دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونۀ در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاکهای ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخستزا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسۀ نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچیک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانههای خطر را در شش ماهگی نشان نمیدادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانههای خطر را نشان میدادند. این نتایج با مصاحبهها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخگویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری میتواند تأمینکنندۀ سلامت روان نوزادانشان باشد. به نظر میرسد بازیهای عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که میتواند برنامه های فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی تر کند.
میلاد سبزه آرای لنگرودی، نادر حاجلو، سجاد بشرپور، عباس ابوالقاسمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
این پژوهش در دو مطالعه به بررسی چگونگی رابطه میان اضطراب مرگ با آرزوهای بیرونی پرداخته است. مطالعۀ اول از نوع توصیفی و همبستگی است. 457 دانشجو به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند و مقیاس اضطراب مرگ و نمایۀ آرزو را کامل کردند. در مطالعۀ دوم که از نوع آزمایشی و در قالب طرح دو گروهی با پسآزمون بود. شرکت کنندگان 104 نفر دانشجو بود ند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند و با بکارگیری تکلیف فراخوانی افکار مرگ و نمایۀ آرزو، اثر برجستگی مرگ بر آرزوهای بیرونی در میان آنها آزمون شد. در مطالعۀ اول با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطۀ مثبت معنادار میان جذابیت ظاهری با اضطراب مرگ و خردهمقیاسهایش مشاهده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانسِ چندمتغیرۀ مطالعۀ دوم نیز نشان داد که برجستگی مرگ منجر به کاهش اهمیت آرزوهای بیرونی، در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل شد. همچنین، تأثیر برجستگی مرگ بر جذابیت ظاهری، معنادار بود. نتایج به دست آمده مطابق با مبانی دیدگاههای انسانگرا و وجودی و نظریههای خودمختاری و مدیریت وحشت، به نقش بیدارکنندۀ مرگآگاهی بر اجتناب از پیگیری سبک زندگیِ بیاصالت (پیگیری آرزوهای ناسالم) تأکید میکند.
محمد نقی فراهانی، حمید خانی پور،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
مدلِ مقابلۀ همخوان با منبع، یکی از مدلهای مقابله با استرس است که در انتخاب سبکهای مقابلهای، بر نقش طرحوارههای فرهنگی و همینطور چندگانگی الگوهای مورد استفاده برای مقابله با استرس، تاکید دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی پرسشنامۀ «طرحوارههای مقابله با استرس» است که براساس مدل مقابلۀ همخوان با منبع، ساخته شده است. در این پژوهش ۱۰۴۶ نفر از دانشجویان ایرانی که به زبانهای فارسی، کردی، ترکی، لری و گیلکی سخن میگفتند به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. برای بررسی ویژگیهای روانسنجی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملیِ تأییدی استفاده شد. یافتهها نشان دادهاند، مدل ششعاملی هم در تحلیل اکتشافی و هم تأییدی، بهترین برازش را با دادهها داشته است که در کل 38 % از واریانس نمرهها را تبیین کردند. طرحوارههای مقابلۀ مذهبی، موقعیتی، انفعال هیجانی، پذیرش ، حمایت اجتماعی و ابراز هیجانی فعال به ترتیب بر روی سؤالهای بیشتری، بارعاملی نشان دادند. ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای این شش خردهمقیاس در دامنهای بین ۶۵ /۰ تا ۸۴ /۰ به دست آمد. به نظر میرسد در فرهنگ ایرانی طرحواره های موقعیتی، مذهبی، انفعال هیجانی، حمایت اجتماعی، پذیرش و ابراز هیجانی فعال برای مقابله با استرس پرکاربردتر و دسترس پذیرتر از طرحواره های اصلاح خود، معنایابی و کاهش تنش هستند. این الگو تا حدودی با پیش بینی های مدل مقابله همخوان با منبع مطابقت دارد.
خدیجه علوی، محمد علی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت اله فراهانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر، بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان بود. بدین منظور، فرآیند ترجمه و ترجمه معکوس برای تهیه نسخه فارسی پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان انجام شد. از 521 نفر دانشجویان سه دانشگاه در تهران در سال تحصیلی 95-94 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان، به همراه پرسشنامههای افسردگی بک و هراس اجتماعی پاسخ دادند. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی) و اعتبار همگرا استفاده شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از روشهای آلفای کرونباخ، پایایی دونیمه سازی، و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان، حاکی از وجود دو عامل دوسوگرایی در ابراز هیجانهای مثبت و دوسوگرایی در ابراز هیجانهای منفی بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مؤید ساختار به دست آمده در تحلیل عاملی اکتشافی بود و با مدل اصلی پیشنهاد داده شده پرسشنامه تفاوت داشت. ضرایب آلفای کرونباخِ کل پرسشنامه و عاملهای تشکیل دهنده آن در دامنه 77/0 تا 86/0 و ضرایب اسپیرمن- بروان در دامنه 77/0 تا 88/0 بود. همچنین ضرایب پایایی بازآزمایی در دامنه 72/0 تا 79/0 به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد این پرسشنامه از ویژگی های روانسنجی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است.
سمیه علی نسب، مهناز شاهقلیان، محمد نقی فراهانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین ابعاد شخصیت برونگرایی/ نورزگرایی و بهزیستی ذهنی با توجه به نقش واسطهای ذهنآگاهی بود. در یک مطالعۀ همبستگی، تعداد 152نفر (61پسر، 91دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامۀ تجدید نظر شدۀ شخصیت آیزنک و مقیاس ذهنآگاهی رگه پاسخ دادند. برای ارزیابی بهزیستی ذهنی با توجه به تعریف آن، از دو مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفۀ مثبت و عاطفه منفی استفاده شد.یافتهها نشان داد برونگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ مثبت و نورزگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ منفی دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد ذهنآگاهی دارای نقش میانجی در رابطۀ بین برونگرایی و عاطفۀ مثبت است. همچنین ذهنآگاهی در رابطۀ بین نورزگرایی و عاطفۀ منفی و در رابطۀ بین نورزگرایی و رضایت از زندگی به عنوان واسطه عمل کرده است. سازۀ ذهنآگاهی میتواند تبیینکنندۀ رابطۀ تفاوتهای فردی در حوزۀ شخصیت با سلامت روانی باشد.
عبدالامیر گاطع زاده، احمد برجعلی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، فرامرز سهرابی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف این پژوهش آزمون مدل علّی افسردگی براساس مؤلفههای سبک زندگی با میانجیگری سلامت اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیه افراد بالای 18 سال شهر اهواز بودند که به روش نمونهگیری تصادفیِ چند مرحلهایِ خوشهای و براساس برآورد حجم نمونۀ کوکران، از بین آنان 383 نفر انتخاب شدند. دادههای این پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر و پلیرکی (1996)، سلامت اجتماعی کییز (2004) و نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) جمعآوری شدند. شیوع افسردگی بالینی در جمعیت مورد مطالعه ۱۵٪ بود. نتایج تحلیل مسیر بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سبک زندگی با سلامت اجتماعی و افسردگی ارتباط دارد و سلامت اجتماعی نقش واسطه ای در رابطه بین سبک زندگی و افسردگی دارد. همچنین ضرایب تحلیل مسیر در این مدل نشان داد تغذیه، مسئولیتپذیری در قبال سلامت، فعالیت جسمی و رشد معنوی اثر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر افسردگی دارند
مریم تقوی جلودار، حمید پورشریفی، دکتر محمدعلی نظری، دکتر حسن شاهرخی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر بازیهای رایانهای با تهییج کنندگی بالا و پایین بر سطح انگیختگی فیزیولوژیکی کودکانِ پسر 8تا12 سال با استفاده از شاخص میزان رسانشِ پوستی و آزمون خودارزیابی تصاویر آدمک و به روش شبه تجربی انجام شد. جامعۀ آماری همه دانشآموزان پسر 8 تا 12 سال ناحیۀ چهار آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 1391-1390 بودند. نمونه شامل 15 کودک پسر بود که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. سطح انگیختگی شرکتکنندگان با استفاده از شاخص فیزیولوژیکِ میزان رسانش پوستی طی شش مرحله؛ خط پایه اول، اجرای بازی رایانهای با تهییج کنندگی پایین، خط پایه دوم، خط پایه سوم، اجرای بازی با تهییج کنندگی بالا و خط پایه چهارم مورد سنجش قرار گرفت و سپس دادهها با استفاده از آزمون اندازهگیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده از آزمونهای پژوهش، افزایش معناداری را در میزان رسانش پوستی شرکتکنندگان، طی مراحل مداخلۀ اول و دوم، نسبت به مراحل خط پایه نشان داد. نتایج نشان میدهند بازی رایانهایِ با تهییجکنندگی بالا، تأثیر بیشتری در بالا بردن سطح انگیختگی شرکتکنندگان نسبت به بازیِ با تهییجکنندگی پایین دارد.
محمد خبیری، علی مقدم زاده، امیر حسین مهر صفر، حمیده ابریشم کار،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی دو شیوۀ آرامسازی پیشروندۀ عضلانی و آرامسازی مبتنی بر تصویرسازی ذهنی بر پاسخهای روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی (سطح کورتیزول) و اعتماد به نفس ورزشکاران نخبه بود. بدین منظور 36نفر از ووشوکاران نخبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. در پیشآزمون (مسابقه اول) اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس و نیز کورتیزول بزاقی در هر سه گروه سنجیده شدند. گروههای تجربی به مدت 4هفته دو روش آرامسازی را انجام دادند و پسآزمون (مسابقه دوم) بعد از مداخله به عمل آمد. دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بعد از مداخلۀ آرامسازی به روش پیشروندۀ عضلانی، اضطراب جسمانی و کورتیزول بزاقی کاهش بیشتری نسبت به مداخلۀ آرامسازیِ مبتنی بر تصویرسازی داشته است. همچنین، بعد از مداخلۀ آرامسازی مبتنی بر تصویرسازی در مقایسه با مداخلۀ آرامسازی پیشروندۀ عضلانی، اضطراب شناختی کاهش بیشتری پیدا کرد. به علاوه، اعتماد به نفس ورزشکاران بعد از این مداخله بیشتر شد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تمرین انواع مختلف آرامسازی میتواند راهبردی برای کاهش پاسخهای روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی و بهبود اعتماد به نفس باشد.
فاطمه کشوری، پونه حشمتی، انسیه قاسمیان،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر تحریک آنُدی ناحیۀ قشر مغزی پشتی-جانبی پیشپیشانی چپ و راست بر تجربۀ فاعلیِ خُلق مثبت و منفی افراد سالم بود. در یک مطالعه شبه تجربی، شرکت کنندگان (20 زن و 20 مرد) در طول سه جلسه با ترتیب تصادفی، تحت سه نوع مداخله تحریک آنُدی ناحیۀ قشر مغزیِ پشتی-جانبی پیشپیشانی راست، چپ و تحریک شم (کنترل) به مدت 20دقیقه و با جریان 2میلی آمپر قرار گرفتند. با استفاده از مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی، خُلق افراد قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای فریدمن و یومن ویتنی تحلیل شد. نتایج نشان داد تحریک آنُدی ناحیه قشر مغزی پشتی-جانبی پیشپیشانی چپ، خلق منفی افراد را کاهش داد و خلق مثبت را در مردان بیشتر از زنان کاهش میدهد. تحریک الکتریکی دوسویه کرتکس پیشپیشانی در نمونۀ مورد مطالعۀ حاضر با یافتههای تحریک مغزی در جمعیت سالم ناهمسو و با یافتههای تحریک مغزی روی جمعیت افسرده همسو بود. سنجش دقیقتر حالات خُلق و هیجان، به همراه به کارگیری شکل های مختلف قرارگیری الکترودِ تحریکِ الکتریکی مغز از روی جمجمه در مطالعات بعدی میتواند اطلاعات مکملی را درباره نقش قشر پره فرونتال در تجربه فاعلی خلق به دست دهد.
مریم عظیمی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بیخوابی حضوری و مبتنی بر اینترنت بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلا به همبودی بیخوابی با افسردگی بود. طرح پژوهش شبه تجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری برای دو گروه آزمایشی و کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس، چهل و پنج نفر از کارکنان و اساتید دانشگاه که در پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و پرسشنامه افسردگی بک نمره بالاتر از برش کسب کردند و از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای تشخیصیDSM-5، افسردگی و بیخوابی داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر سه گروه، 15 نفر جایگزین شدند. گروههای آزمایش 6 جلسه درمان شناختی-رفتاری برای بیخوابی دریافت کردند. نتایج نشان داد اجرای حضوری پروتکل درمان درکاهش نمرات فاجعهسازی، افزایش قدرت درک دیدگاه دیگران و تمرکز مجدد بر برنامهریزی موثرتر از روش اجراء با استفاده از اینترنت بود. دو گروه آزمایشی در راهبردهای نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت، ملامت دیگران و ملامت خویش با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند، اما در ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش بین سه گروه تفاوتی دیده نشد. بر اساس یافتههای پژوهش هر دو شیوه اجرای درمان در بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان موثر است
نرگس نقوی، مهدی اکبری، علیرضا مرادی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر به ارزیابی مدلی پرداخته است که نقش پیشبینیکنندگی بینظمیِ هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربهگرایانه و افکار تکرارشوندۀ منفی را در کمالگرایی مثبت و منفی، بررسی میکند. روش: در یک طرح پژوهش مقطعی، 412 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و خوارزمی با استفاده از نمونهگیری در دسترس شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس کمالگرایی مثبت و منفی، پرسشنامۀ افکار تکرارشوندۀ منفی، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و پرسشنامۀ اجتناب تجربهگرایانه را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: بینظمی هیجانی هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم (بهواسطۀ افکار تکرارشوندۀ منفی) با کمالگرایی مثبت ارتباط معنیداری ندارد. اما بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با کمالگرایی منفی ارتباط معنیدار دارد. عدم تحمل بلاتکلیفی تنها بهصورت مستقیم با کمالگرایی مثبت ارتباط معنیدار دارد و بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با کمالگرایی منفی ارتباط معنیدار دارد. اجتناب تجربهگرایانه بهصورت مستقیم با کمالگرایی مثبت ارتباط معنیدار دارد و بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با کمالگرایی منفی ارتباط معنیدار ندارد. متغیرهای بینظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربهگرایانه، بهطورکلی قادر به پیشبینی 12درصد از کمالگرایی مثبت، 64درصد از کمالگرایی منفی و 58درصد از افکار تکرارشوندۀ منفی هستند. نتایج نشان داد که کمالگرایی مثبت و منفی دو مدل ساختاری متفاوت هستند و افکار تکرارشوندۀ منفی تنها در ارتباط کمالگرایی منفی با برخی متغیرهای برآیندی، نقش واسطهای ایفا میکند