415 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
عذرا زبردست، سجاد رضائی، فاطمه رضواندل رمزی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
یکی از چالشهای اصلی درمان بیماری مزمن، تبعیت بیماران از دستورات درمانی است. هدف این پژوهش تعیین نقش میانجیگرانه تابآوری در رابطه بین در رابطه بین سبکهای دلبستگی و تبعیّت از درمان در مبتلایان به بیماری مزمن بود. طرح پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت و فشار خون استان گیلان درسال 1399 بود. تعداد 399 نفربه روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جمعآوری دادهها از طریق مقیاس دلبستگی کالینز و رید(RAAS)، مقیاس تاب آوری کونر و دیویدسون (CD-RISC) و پرسشنامه تبعیت از درمان مدانلو انجام شد. پردازش دادهها با استفاده از روش تحلیل مسیر در محیط نرم افزار AMOS-24 و تحلیل بوتاستراپ در برنامه Macro پریچر و هایز (2008) انجام شد. بین تبعیّت از درمان با تابآوری و سبک دلستگی ایمن و اجتنابی رابطه مستقیم معنیدار یافت شد (01/0p<). اما بین تبعیّت از درمان با دلسبستگی دوسوگرا رابطهای مشاهده نشد (05/0p>). برازش مدل میانجی پس از حذف دو مسیر غیرمعنادار بهبود یافت و با آزاد کردن خطای کوواریانس بین دلبستگی دوسوگرا با دلبستگی ایمن و اجتنابی برازش مطلوبی حاصل شد (00/1CFI=،086/0RMSEA=). تحلیل بوتاستراپ آشکار ساخت تابآوری در رابطۀ بین متغیرهای درونزا و برونزا بهطورمعنیداری میانجیگری میکنند. ضریب تعیین مدل نهایی نشان داد تمامی متغیرهای برونزا و میانجی، 21 درصد از تغییرات تبعیت از درمان را پیشبینی میکنند. تابآوری و الگوی دلبستگی در تبعیت بیماران از پروسیجر درمان دارای اهمیت هستند و پیشنهاد میشود در برنامه درمانی مبتلایان به بیماری مزمن مهارتها و راهبردهای مقاومت در برابر استرس بیماری و افزایش ظرفیت مقابله سازگارانه با شرایط تهدید کننده زندگی گنجانده شود.
مرضیه اصغری، مجتبی دهقان، سیما شاهین فر، الهه آزاد منجیری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خود پنداره، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا در پیشبینی رفتارهای خود مراقبتی مرتبط با بیماری کووید-19 انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی (مبتنی بر پیشبینی) بود. جامعه آماری پژوهش را افراد 18 تا 45 سال شهر تهران در سال 1399-1400 تشکیل دادند. به این منظور، نمونه ای شامل 355 نفر زن و مرد بزرگسال به روش نمونهگیری در دسترس و به صورت اینترنتی از طریق شبکه های مجازی به پرسشنامه های رفتارهای خود مراقبتی، راهبردهای تنظیم هیجان، مقیاس وضوح خود پنداره و مقیاس اضطراب بیماری کرونا پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین اضطراب کرونا، ارزیابی مجدد شناختی و وضوح خودپنداره با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد، و بین فرونشانی با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی منفی و معنیداری وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان داد متغیرهای وضوح خودپنداره، اضطراب کرونا و ارزیابی مجدد شناختی پیشبینی کنندهی مثبت و معنیدار افزایش رفتارهای خودمراقبتی هستند، اما فرونشانی پیشبینی کنندهی منفی و معنیدار آن است. با توجه به یافتههای بدست آمده، میتوان به منظور تعیین اولویتهای آموزشی و مداخلات روانشناختی در جهت افزایش رفتارهای خود مراقبتی و کاهش خطر ابتلا به بیماری کووید-19 بهره گرفته شود.
دکتر ابراهیم احمدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
پژوهش ها همبستگی منفی ذهن آگاهی با واکنش های دفاعی به یادآوری/اندیشۀ مرگ را نشان داده اند و هدف پژوهش کنونی این بود که با روش آزمایشی، اثر مراقبه و ذهن آگاهی بر این واکنش ها را روشن کند. فراخوان شرکت در پژوهش به 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل شهر تهران پیامک شد و با روش دسترس، 127 نفر از آنها (53 مرد) با میانگین سنی 37 سال برای شرکت در این پژوهش گزینش و به گونۀ تصادفی به چهار گروه مراقبه-اندیشۀ مرگ، مراقبه-بدون اندیشۀ مرگ، بدون مراقبه-اندیشۀ مرگ، و بدون مراقبه-بدون اندیشۀ مرگ گمارده شدند. پس از آموزش مراقبۀ تنفس ذهن آگاهانۀ بودایی و اندازه گیری ذهن آگاهی با مقیاس ذهن آگاهی تورونتو، اندیشۀ مرگ با روش بورک و همکاران (2010) در آزمودنی ها به وجود آمد و آنگاه فرونشانی اندیشۀ مرگ به عنوان یک دفاع آنی با روش آرنت و همکاران (1997) یک بار پس از به وجود آوردن اندیشۀ مرگ و یک بار پس از یک درنگ، و دفاع از جهان بینی خویش به عنوان یک دفاع درنگیده با روش گرینبرگ و همکاران (1990) پس از یک درنگ اندازه گیری شد. تحلیل های واریانس نشان دادند که مراقبه، ذهن-آگاهی را افزایش داده و توانسته است از اثر اندیشۀ مرگ بر فرونشانی اندیشۀ مرگ و دفاع از جهان بینی خویش جلوگیری کند. پس مراقبه می تواند با افزایش ذهن آگاهی، واکنش های دفاعی به اندیشه و اضطراب مرگ، که اثرهای زیان بار این واکنش ها برای فرد و جامعه ثابت شده است، را کاهش دهد.
خانم معصومه تدریس تبریزی، دکتر مجید صفاری نیا، دکتر مهناز علی اکبری دهکردی، دکتر احمد علی پور،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین ناگویی هیجانی و عملکرد جنسی زنان با میانجیگری سبکهای تبادل اجتماعی صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل ساکن شهر تهران بود که از این میان 550 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در پژوهش حاضر از مقیاس ناگویی هیجانی، مقیاس عملکرد جنسی زنان و پرسشنامه سبکهای تبادل اجتماعی به عنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. روابط واسطهای در الگوی پیشنهادی نیز با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مدل بود و نشان داد، ناگویی هیجانی با میانجیگری سبکهای منفعت طلبی و سرمایه گذاری افراطی رابطه ناگویی هیجانی و عملکرد جنسی را میانجیگری میکنند. با توجه به نتایج، جهت بهبود عملکرد جنسی باید به سبکهای تبادل اجتماعی توجه کرد. یافتههای پژوهش حاضر چهارچوب مفیدی را در شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار در حوزه روانشناسی اجتماعی در عملکرد جنسی زنان فراهم میکند که در برنامههای پیشگیری و درمانی میبایست مدنظر قرار گیرد.
فاطمه سلطانی فر، عاطفه رضایی، مهدی تولایی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان بسیار شایع بوده که نیازمند توجه و مداخلات پیشگیرانه است. مطالعات بسیاری نقش نواقص شناختی و هیجانی در بروز گرایش به چنین رفتارهایی را نشان داده است. هدف پژوهش حاضر پیشبینی رفتارهای پرخطر بر اساس سبکهای تصمیمگیری و دشواری در تنظیم هیجانی در دانشآموزان نوجوان دختر میباشد. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی تعداد 200 نفر از دانشآموزان دوره متوسطه (میانگین سنی: 23. 15، انحراف استاندارد:00. 1) به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان به پرسشنامههای رفتارهای پرخطر در نوجوانان ایرانی، سبکهای تصمیمگیری و دشواری در تنظیم هیجانی پاسخ دادند. نتایج بیانگر همبستگی معنادار میان رفتارهای پرخطر با دشواری در تنظیمهیجانی بود. همچنین رفتارهای پرخطر با سبک تصمیمگیری آنی رابطه مثبت و با سبک تصمیمگیری عقلانی رابطه منفی معنادار نشان داد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که سبکهای تصمیمگیری ناکارآمد در کنار دشواری در تنظیم هیجانی میتوانند رفتارهای پرخطر را به طور معناداری در بین نوجوانان دختر پیشبینی کنند. کاربردهای عملی و توصیههایی برای مطالعات بعدی مورد بحث قرار گرفت.
اکرم عظیمی، ماندانا نیکنام، مرضیه هاشمی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای فراشناخت در رابطه بین سبکهای دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر (15-19 ساله) منطقه یک شهر تهران بود که در سال 1399-1400مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 234 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، پرسشنامه اعتیاد به بازیهای آنلاین وانگ و چانگ و سبک دلبستگی کولینز و رید بود. روابط بین متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون و آزمون مدلیابی معادلات ساختاری به روش حداقل مجذورات جزئی و با استفاده از نرمافزارهای آماریSPSS و LISREL انجام شد. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، نقش واسطهای فراشناخت در رابطه بین ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازیهای آنلاین تأیید شد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین دلبستگی ایمن با فراشناخت، و اعتیاد به بازیآنلاین رابطه منفی و معنادار (05/0>P) و بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با فراشناخت و اعتیاد به بازی آنلاین و بین فراشناخت و اعتیادبه بازی آنلاین رابطه مثبت و معنادار (05/0>P) وجود داشت. بنابراین، مطالعه حاضر ارتباط غیرمستقیم ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین را از طریق فراشناخت روشن ساخت و نشان داد که فراشناخت در رابطه بین ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین نقش واسطهای دارد. پیشنهاد میشود متخصصان سلامت روان بر نقش ابعاد دلبستگی و فراشناخت جهت مداخلات پیشگیرانه و آگاهیرسانی به خانواده ها و مدارس تاکید نمایند.
فاطمه عباسی طهرانی، دکتر محمد نقی فراهانی، دکتر مهناز شاهقلیان قهفرخی، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ساخت و معرفی بستهی مداخلات آموزشی خودمدیریتی درد مزمن و ارزیابی اثرات آن بر بهبود خودمدیریتی درد، مهارتهای ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی طرحریزی شد. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی مراجعهکننده به بیمارستانهای شهر تهران در حدفاصل تیرماه 1399 تا دیماه 1400 بود. از این میان، 22 نفر (دو گروه 11 نفره) از افراد واجد شرایط با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و طی یک طرح شبهآزمایشی (پیشآزمون-پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل و پیگیری) بررسی شدند. اعضای گروه آزمایش طی دو ماه تحت 8 جلسهی مداخلهای برخط 60 دقیقهای قرار گرفتند و طی سه جلسهی 80 دقیقهای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) با استفاده از پرسشنامههای درجهبندی شدت درد مزمن، خودمدیریتی درد، مهارتهای پنجوجهی ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان به صورت برخط مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون تجزیهوتحلیل کوواریانس چندمتغیره و مقایسههای تکمتغیره در بستر آن تجزیهوتحلیل گردیدند. منطبق بر نتایج، اثرات کلی مداخلات خودمدیریتی معنادار بود (05/0<p). همچنین مداخلات تأثیرات معناداری در بهبود توانمندی خودمدیریتی درد، افزایش بهکارگیری مهارتهای ذهنآگاهی و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشان دادند (05/0>p)، اما اثرات معناداری بر کاهش باورهای فراشناختی ناکارآمد نداشتند (05/0<p). با عنایت به شواهد حاصل از این مطالعه مؤلفین بر این باورند که استفاده از مداخلات خودمدیریتی درد مزمن برای افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلنی-عضلانی دارای منافع بالینی قابلتوجهی است و لذا استفاده از آن را به متصدیان حوزهی سلامت توصیه میکنند.
دکتر شهربانو عالی، مرضیه دین دوست، هاجر علیکی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
| هدف: موقعیت زندگی زنان دارای معلولیت، پیچیده و سرشار از موانع نگرشی، اجتماعی و اقتصادی بر سر راه آسایش اجتماعی-روانی آنهاست. حال اگر این زنان مادر نیز باشند، مسلماً پیامدهایی نیز برای فرزندان چنین مادرانی به دنبال دارد. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر درک عمیق تجارب زیسته دخترانی بود که مادری با معلولیت جسمی و ذهنی داشتند. روش: روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناختی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 11 نفر از دخترانی با میانگین سنی 5/20 سال بودند که مادری با معلولیت جسمی و ذهنی داشتند و به روش نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخب شدند. از افراد مصاحبه نیمهساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیادهسازی شده و به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و اوسبورن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: در این مطالعه 4 مضمون اصلی شناسایی شد:رویارویی با معلولیت مادر، احساس خلاء مادری، ادراک تفاوت در ساختار خانواده و چالشهای شخصی ایجاد شده برای فرزند. برخی از مضامین اصلی، شامل زیر مجموعههایی بودند. نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان گفت زندگی دختران تحت تأثیر معلولیت مادر قرار گرفته است و لازم است برای خانوادههایی که با چنین مشکلاتی روبرو میشوند، یک سیستم حمایتی فراهم شود. |
یاسمن قائمی زاده، علیرضا مرادی، هادی پرهون،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کنترل شناختی و ویژگی های حافظه مثبت، با در نظر گرفتن نقش واسطه ای پردازش شناختی و خستگی شناختی در علائم استرس پس از رویداد آسیب زا در افراد دارای تجربه ترومای سیل، انجام گرفت. نمونه ای به حجم 280 نفر از میان افراد متاثر از سیل ساکن در شهرهای گنبد، گمیشان و آق قلا انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از چک لیست PTSD برای غیر نظامیان؛ مقیاس پردازش شناختی تروما؛ پرسشنامه تجارب حافظه؛ مقیاس خستگی ذهنی؛ مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان؛ آزمون رنگ واژه استروپ و آزمون ویسکانسین استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار های Smart pls3 و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در پژوهش حاضر رابطه مستقیم میان پردازش شناختی و نشانگان PTSD مورد تایید قرار نگرفت، اما پردازش شناختی در رابطه بین کنترل شناختی با نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل نقش میانجی کامل و در رابطه بین حافظه مثبت با نشانگان PTSD نقش میانجی جزئی داشت. همچنین خستگی شناختی در رابطه بین کنترل شناختی با نشانگان PTSD و در رابطه بین حافظه مثبت و نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل نقش میانجی جزئی را ایفا کرده است. همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بود. این نتایج می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیر های دخیل در نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل و به کارگیری برنامه های آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روانشناختی در این افراد باشد
یونس یوسفی، اسرین محمدی، سارا تواضعی، احمد امانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: مادران کودکان مبتلا به سندرم داون با چالشهای بسیاری مواجه هستند. اضطراب، استرس، افسردگی، نگرشهای ناکارآمد، افکارخودآیند و هیجانهای منفی و سبکهای پاسخدهی ناکارآمد مانند دوری از موقعیتها و نداشتن ارتباط با دیگران از جمله مشکلات گزارش شده توسط این مادران است.
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عوامل محافظ خانواده، احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون بود.
روش: طرحِ پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 30 نفر از مادران کودکان مبتلا به سندرم داون در سنندج بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین شدند. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه به صورت گروهی اجرا شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش نمرات مادران در عوامل محافظ خانواده، کاهش احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری (در ابعاد آشفتگی والدین و تعامل ناکارآمد والد-کودک) میشود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد میشود از مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بهبود تعاملات و راهبردهای مبتنی بر ارزش در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون استفاده کرد.
دکتر جعفر شعبانی، دکتر علیرضا قربانی، خانم صدیقه میر،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: مقاله با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی و سلامت اجتماعی انجام شده است. روش: تحقیق کمی-کاربردی از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر بندرانزلی است که به صورت تصادفی در دوگروه 20 نفره کنترل و آزمایش جاگماری شدند. برای ابزار جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2008)، سلامت اجتماعی کییز و شاپیرو(2004) و همچنین از پروتکل آموزش ذهن آگاهی هم به عنوان متغیر مداخله ای پژوهش استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس بهره گرفته شده است. یافته: تحقیق نشان داد که همانا آموزش ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی و سلامت اجتماعی موثراست. نتیجه: آموزش ذهن آگاهی می تواند موجب ارتقای سلامت اجتماعی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دختر گردد.
خانم زهرا رمضان نیا، دکتر حسین زارع، دکتر سوسن علیزاده فرد،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر، یک مطالعه به روش مدل یابی معادلات ساختاری است که با هدف تعیین میزان برازش مدل باورهای وسواسی براساس ادراک اجتماعی، تئوری ذهن یا ذهنی سازی، و همدلی با میانجیگری تنظیم هیجان در یک جمعیت غیربالینی انجام گرفت. نمونه این پژوهش شامل 400 نفر از بزرگسالان 25 تا 55 ساله شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از جمعیت عمومی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه باورهای وسواسی OBQ، تکلیف بازشناسی هیجان (ERT)، آزمون ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون و کوهن (2001)، پرســشنامه بهره همدلی بارون- کوهــن و ویلرایت (2004)، و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان کرایج و گارنفسکی (2019) بود. طبق نتایج، متغیرهای برونزاد ادراک اجتماعی و همدلی به همراه متغیر میانجی «راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و راهبردهای منفی تنظیم هیجان» بر متغیر ملاک یعنی باورهای وسواسی اثر معناداری داشتند. بطوریکه ادراک اجتماعی، همدلی و راهبردهای مثبت تنظیم هیجان به صورت منفی و راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت مثبت توان پیشبینی باورهای وسواسی را داشتند. بطوریکه ادراک اجتماعی، همدلی و راهبردهای مثبت تنظیم هیجان به صورت منفی و راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت مثبت توان پیشبینی باورهای وسواسی را داشتند. در بین ضرایب مسیر بین متغیرهای پژوهش، ضرایب متغیر برونزاد ذهنیسازی بر متغیر ملاک (باورهای وسواسی) و راهبردهای منفی تنظیم هیجانی (به عنوان متغیر میانجی)، دارای اثر معنادار نبود. یافته های این پژوهش، تلویحات کاربردی بسیاری هم برای پیشگیری و هم ارائه درمانهای جامع تر و بهتر برای وسواس دارد.
سهیل ردائی، محمد علی گودرزی، مهدی ایمانی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
درد یک تجربه ناراحت کننده، همراه با آسیب بالقوه یا واقعی بافتی و دارای مؤلفه های حسی، هیجانی، شناختی و اجتماعی است. تحقیقات گذشته نشان داده است که عوامل شناختی و هیجانی در تجربه درد بسیار مؤثر هستند. درد یکی از مهمترین عوارض بیماری سرطان میباشد که بیش از 70 درصد افراد مبتلا به سرطان آن را تجربه میکنند. دردهای مزمن حاصل از سرطان بر کیفیت زندگی بیماران سرطانی اثر میگذارد و باعث افزایش احتمال ابتلا به افسردگی و اضطراب این بیماران میشود. عوامل روانشناختی در چگونگی سازگاری با درد نقش مؤثری دارند. این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است و جامعه آماری آن شامل افراد مبتلا به سرطان خون میباشد؛ که برای درمان و انجام شیمیدرمانی به درمانگاهها و بیمارستانهای شهر یزد مراجعه کرده بودند. در مجموع، 240 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین فراشناختها، فراهیجانات، انعطاف پذیری روانی و تجربه درد رابطه ای معنی دار وجود دارد و فراهیجانات منفی با افزایش و انعطافپذیری روانی با کاهش تجربه درد همراه هستند. نقش واسطهای انعطافپذیری روانی بین فراشناخت و فراهیجان با میزان درد تجربه شده تأیید و نشان داده شد که فراشناختها و فراهیجانات از مسیر انعطافپذیری روانی نیز بر میزان درد تجربه شده تأثیر میگذارند و این تأثیر بیشتر از تأثیر مستقیم فراشناختها و فراهیجانات بر درد تجربه شده میباشد.
دکتر مرضیه السادات سجادی نژاد، دکتر مهدیه شفیعی تبار،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل ساختاری تبیین سرمایه های اجتماعی-هیجانی بر اساس هوش هیجانی و واکنش پذیری هیجانی با نقش واسطه ای صبر بود. طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع پژوهشهای همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه 625 نفر( 399 نفر زن و 226 نفر مرد) از دانشجویان دانشگاه اراک بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سرمایه های اجتماعی-هیجانی و تاب آوری، هوش هیجانی، واکنش پذیری هیجانی و صبر پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان داد که متغیرهای صبر و هوش هیجانی اثرات مستقیم معناداری بر سرمایه های اجتماعی-هیجانی دارند. همچنین نقش واسطه ای صبر در اثر هوش هیجانی و واکنش پذیری هیجانی بر سرمایه های اجتماعی-هیجانی معنادار است( P<0/05). در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که هوش هیجانی و واکنش پذیری هیجانی بر سرمایه های اجتماعی-هیجانی با واسطه صبر اثر معناداری دارند. لذا پرورش این فضیلت اخلاقی میتواند در تقویت سرمایه های اجتماعی-هیجانی سودمند باشد.
نسرین همایونفر، بهزاد تقی پور، پریسا سراج محمدی، لطیفه دیدا، فریبا عبدی، الهام احدی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان دهنی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی واز نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود که به مراکز توانبخشی شهر اردبیل در سال 1401مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت قرار گرفت، در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت پرسشنامه های تحمل پریشانی و نگرانی به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون تحمل پریشانی و نگرانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت موجب بهبود نمرات نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی شد.
خانم ساناز نبی پور، دکتر علیرضا مرادی، دکتر ربابه نوری، دکتر هادی پرهون، دکتر مریم مقدسین،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که امید به زندگی پایینی دارند تجربه رایجی است. مطالعه حاضر ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس پریشانی مرگ و مردن در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته را مورد بررسی قرار داده است. شرکتکنندگان در این مطالعه شامل 200 بیمار مبتلا به سرطان پیشرفته (102 نفر زن و 98 نفر مرد) مراجعه کننده به بیمارستانها و کلینیکهای سطح شهر تهران بودند. میانگین سنی شرکتکنندگان در این پژوهش 71/9±73/37 سال بود. شرکتکنندگان نسخه فارسی DADDS و مقیاس سلامت بیمار (PHQ-9) و مقیاس کوتاه اضطراب فراگیر (GAD-7) را تکمیل کردند. ویژگیهای روانسنجی نسخه پارسی DADDS با استفاده از همسانی درونی، پایایی باز آزمایی، روایی همگرا بر اساس همبستگی با نمرات (PHQ-9 و GAD-7) و روایی سازه با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) جهت ارزیابی برازش ساختار تک عاملی و دوعاملی از نسخه انگلیسی DADDS مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که نسخه فارسی DADDS دارای پایایی مطلوب (همسانی درونی بین 67/0 تا 91/0 و پایایی باز آزمایی بین 73/0 تا 89/0) و روایی همگرای مناسب از طریق همبستگی با PHQ-9 و GAD-7 در دامنه بین (47/0 تا 51/0) قرار داشت. همچنین با توجه به اعتبار سازه، SEM نشان داد که مدل دوعاملی بهترین مدل برازش برای DADDS در زبان پارسی است.یافتههای پژوهش ما نشان داد که نسخه پارسی DADDS یک مقیاس دوعاملی معتبر است که پریشانی مربوط به کوتاهی زمان ادراک شده و روند مرگ در افراد مبتلا به سرطان پیشرفته در ایران را ارزیابی میکند.
آقای مهدی چمی کارپور، دکتر حمید یعقوبی، دکتر محمد صنعتی، دکتر بهروز دولتشاهی، دکتر حجت الله فراهانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطۀ تعارض نقش جنسیتی با شدت علائم و نشانههای اختلالات روانی و نگرش به دریافت خدمات روانشناسی و مشاوره در مردان ایرانی بود. تعداد 302 نفر از مردان دانشجوی سه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی پرسشنامهای شامل ویژگیهای جمعیتشناختی، مقیاس تعارض نقش جنسیتی (اُ. نیل و همکاران، 1986)، پرسشنامۀ مختصر نشانهها (دراگوتیس و همکاران، 1983) و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به دریافت خدمات روانشناختی (فیشر و همکاران، 1995) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره همزمان نشان داد که آشفتگی روانشناختی بیشترین رابطۀ مثبت را بهترتیب با عاملهای "تعارض کار-خانواده"، "هیجانپذیری محدود" و "موفقیت، قدرت، رقابت" داشت، و نگرش به کمکطلبی نیز بیشترین رابطۀ منفی را بهترتیب با عاملهای "هیجانپذیری محدود" و "موفقیت، قدرت، رقابت" دارد. همچنین مدل ساختاری پیشنهادی مطالعۀ حاضر پیرامون تأثیرات تعارض نقش جنسیتی مردانه بر آشفتگی روانشناختی از دو مسیر مستقیم و غیرمستقیم (از خلال اثر منفی بر نگرش کمکطلبی) از برازش مناسبی برخوردار بود. یافتههای پژوهش حاکی از آن هستند که عاملهای تعارض نقش جنسیتی میتوانند به طور معناداری هم شدت بالاتر آشفتگی روانشناختی و هم نگرش منفیتر مردان به کمکطلبی را پیشبینی کنند. همچنین به نظر میرسد که تعارض نقش جنسیتی مردانه از خلال اثر منفی بر نگرش کمکطلبی، بر شدت آشفتگی روانی میافزاید.
آقای سالار سیدمجیدی، دکتر کیوان صالحی، دکتر یاسر مدنی، دکتر سمیه شاهمرادی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
تمایزیافتگی خود، پدیدهای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و تحت تأثیر شرایط و عوامل مختلفی شکل گرفته و تجربه میشود. با توجه به همین موضوع، این پرسش مطرح شد که مؤلفههای زیربنایی در شکلگیری تمایزیافتگی خود چیست؟ بدین منظور از رویکرد کیفی، طرح نظاممند نظریۀ برخاسته از دادهها در سطح نظمدهی مفهومی بهرهگیری شد. از طریق نمونهگیری نظری و با توجه به اشباع نظری در گردآوری دادهها با 17 نفر مصاحبۀ نیمهساختاریافته اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از مرحلۀ اول شیوۀ کدگذاری استراوس و کوربین انجام پذیرفت. پس از تحلیل دادهها، 112 کد اولیه شناسایی شد، سپس در فرآیند ادغام و مقایسه، 28 زیرمقوله تدوین شده و در قالب 3 مقولۀ اصلیِ استقلال فکری، هویتطلبی و منزلت اجتماعی دستهبندی و معرفی گردید. یافتهها نشان میدهند که تمایزیافتگی خود، به شکل افکار، رفتارها و نگرشهای مستقلانه و منحصر به فرد به همراه هویتطلبی با تأکید بر توانمندیها و منزلت اجتماعی و رفتارهای مقتضی پدیدار شده و جریان مییابد. در نتیجه، در شکلگیری تمایزیافتگی خود، مؤلفههای زیربنایی عمدتاً به صورت استقلال فکری تجربه میشود اما هویتطلبی و منزلت اجتماعی بخشی دیگری از این مؤلفهها را به خود اختصاص دادهاند که در فرهنگ ایرانی تجربه میشوند. یافتههای مطالعۀ حاضر علاوه بر غنیسازی دانش بومی و راهنمایی برای پژوهشهای آتی، شناخت عمیقتر این ویژگی روانشناختی را در بستر فرهنگی فراهم نمود که میتواند پیامدهای عملی ویژهای نیز در مشاوره و خانوادهدرمانی با توجه به مباحث چندفرهنگی داشته باشد.
طاهره عرب زاده اسماعیل اباد، دکتر ازیتا چهری، دکتر حسن امیری، محسن علی اکبریان، سعیده سادات حسینی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبتگرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1402 بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکلهای مداخله شناختی رفتاریهافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبتنگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
دکتر عبدالصمد نیکان، احمد ترابی، زهرا محسنی نسب، اسیه بهادری، زبنب جوانمرد، معصومه حسینی راد،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران قلبی و عروقی شهر تهران در سال 1401 میباشند. حجم نمونه آماری با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی میباشد. مبتنی بر یافتههای پژوهش حاضر مشخص گردید طرحواره درمانی بر تابآوری بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، همچنین مشخص گردید که طرحواره درمانی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بوده است.