جستجو در مقالات منتشر شده


415 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

دکتر زینب میهن دوست،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

مراقبت کنندگان غیررسمی نقش مهمی در برآورده کردن نیازهای ارتباطی، تغذیه ای و بهداشتی افراد سالمند ایفا می کنند. درک تجارب و دیدگاه های مراقبت کنندگان غیررسمی در مراقبت از سالمندان دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف شناسایی و سازمان دهی تجارب مراقبت کنندگان غیررسمی سالمندان انجام شده است. هدف از این پژوهش، واکاوی مشکلات جسمی، شناختی و روانی یک سالمند سکتۀ مغزی، با رویکرد کیفی و روایت پژوهی است. روش پژوهش در این مطالعه کیفی و مبتنی بر مصاحبۀ بدون ساختار است. شیوۀ نمونه گیری هدفمند است. مصاحبه با مراقبت کنندگان یک سالمند سکتۀ مغزی به عمل آمده است. مصاحبه در منزل شخصی سالمند واقع در شهر ایلام انجام شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار NVIVO استفاده شده است. پس از جمع آوری داده ها، کُدگذاری اولیه انجام شد، و تعداد 570 کُد اولیه استخراج گردید. کُدهای اولیه  چندین بار بررسی و بازنگری شدند و در نهایت تعداد پنج طبقۀ اصلی با عناوین شناختی، جسمانی، اقتصادی، مراقبتی و شرایط محیطی در 13 زیر طبقه حاصل شد. در این مطالعه مشخص شد که مراقبت های انجام شده براساس اقدامات روتین و با توجه به جنبه های روانشناختی، فیزیکی، بهداشتی، تغذیه ای و دارویی بوده است. یافته های این مطالعه برای مراقبت کنندگان غیر رسمی و رسمی سالمندان، و  سایر مراقبین افراد ناتوان قابل استفاده است.

دکتر زهرا قنبری زرندی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

مشکلات شناختی یک شکایت رایج در میان بیماران مبتلا به سرطان سینه و ام اس است. به طور خاص، مشکلات مربوط به کارکردهای اجرایی ممکن است در سایر کارکردهای این بیماران اختلال ایجاد کند. مطالعه حاضر به منظور مقایسه کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس طراحی شده است. جامعه پژوهش حاضر کلیه­ مبتلایان به سرطان مجاری ادراری و سیستم تنفسی مراجع کننده به بیمارستان شهید افضلی کرمان و ام اس مراجعه کننده به بیمارستان شفای کرمان در سال 1402 بودند که از بین آنها 45 بیمار مبتلا به سرطان (25 مجاری ادراری و 20 نفر سیستم تنفسی) و 45 بیمار دارای ام اس (20 نفر مبتلا به انواع پیشرونده و 25 نفر مبتلا به نوع عود کننده-بهبود یابنده)  به شیوه نمونه­گیری در دسترس  انتخاب شدند. همچنین ، 45 فرد بهنجار که از نظر سن، تحصیلات و طبقه­ اجتماعی- اقتصادی با گروه­های بیمار همتا شده­ بودند، به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. مشارکت­کننده­ها توسط آزمونهای آندره ری، استروپ، دسته­بندی کارت­های ویسکانسین و مقیاس حافظه­ی وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در تمام مولفه­های ارکردهای اجرایی افراد بهنجار عملکرد بهتری نسبت به دو گروه بیمار داشتند. علاوه براین، بین بیماران مبتلا به سرطان و بیماران مبتلا به ام اس نیز در برخی از مولفه­های کارکردهایی اجرایی تفاوت مشاهده شد. یافته­های پژوهش بیانگر بدکارکردی اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس می­باشد و لزوم طراحی مداخلات مبتنی بر کارکردهایی اجرایی برای این بیماران را برجسته می­سازد.
 
مهتاب چگنی، ریحانه شیخان، تورج سپهوند،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکه­های اجتماعی در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر شبه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش 30 نفر که به‌صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) قرار گرفتند. ابزار اندازه‌گیری شامل پرسشنامه تکانشگری بارات (1995)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر موبایل خواجه احمدی (1395) بود. درمان هیجان مدار (9 جلسه 45 دقیقه ای) توسط متخصص روانشناس برای گروه آزمایش اجرا گردید.  به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) جهت بررسی فرضیه­ها استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از حذف اثرات پیش‌آزمون، تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته دو گروه مورد بررسی وجود داشت . آزمونهای تک متغیری تحلیل کواریانس نیز نشان داد که نوجوانان  گروه آزمایش نسبت به نوجوانان گروه کنترل بهبود معناداری در پس‌آزمون نمرات تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی نشان داده‌اند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت درمان هیجان مدار می تواند درمان موثری در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی باشد.

 
فلورا جنابی، نرگس باباخانی، سیمین بشردوست،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، شناسایی و مدل‌سازی الگوی اهمال‌کاری تحصیلی بر اساس نظریه داده‌بنیاد بود . این پژوهش با رویکرد کیفی و طراحی متوالی-اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی، برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل داده‌بنیاد استفاده گردید. مشارکت‌کنندگان پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بودند که بر اساس خوداظهاری درگیر مشکل اهمال‌کاری تحصیلی بودند. انتخاب نمونه‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری نظری صورت گرفت. برای جمع‌آوری داده‌ها از ابزار مصاحبه نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. نتایج تحلیل داده‌ها نشان داد که عوامل روان‌شناختی، کمال‌گرایی، اجتناب تجربی، اعتیاد به اینترنت و عوامل فرهنگی-اجتماعی به‌عنوان علل اصلی اهمال‌کاری تحصیلی از دیدگاه مصاحبه‌شوندگان شناسایی شدند. همچنین، مهم‌ترین عوامل محوری و فرعی مؤثر بر اهمال‌کاری تحصیلی شامل تعویق، بی‌اعتنایی، تنبلی، تکانشگری و عدم تمرکز بودند. در خصوص استراتژی‌های مقابله‌ای، خود شکوفایی و مدیریت زمان به‌عنوان راهکارهای اصلی برای کاهش اهمال‌کاری تحصیلی از سوی مصاحبه‌شوندگان معرفی شدند. عوامل زمینه‌ای مؤثر بر به‌کارگیری این استراتژی‌ها شامل مدیریت هیجان و اصلاح رفتار بود. همچنین، مداخلات راهبردی و مداخلات کلان به‌عنوان عوامل مداخله‌گر مهم در فرآیند مقابله با اهمال‌کاری تحصیلی مطرح گردید. در نهایت، پیامدهای استراتژی‌های مقابله‌ای شامل افزایش خودکارآمدی تحصیلی و ارتقای سلامت روانی دانشجویان گزارش شد. این نتایج می‌تواند راهگشای مداخلات مؤثر در زمینه مدیریت اهمال‌کاری تحصیلی در بین دانشجویان باشد.

اکرم نجفی، دکتر ولی‌اله رمضانی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر پیش‌بینی رفتارهای خوردن ناسالم بر اساس روابط موضوعی و سبک‌های دلبستگی با نقش واسطه‌ای مکانیزم‌های دفاعی بود. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های رفتار خوردن داچ (DEBQ)، روابط موضوعی بل، سبک‌های دلبستگی بزرگسالان و مکانیزم‌های دفاعی (DSQ-40) جمع‌آوری و با مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که روابط موضوعی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتارهای خوردن ناسالم دارد. مکانیزم‌های رشد یافته به‌طور مستقیم بر رفتارهای خوردن ناسالم تأثیرگذار بودند. دلبستگی ایمن از طریق مکانیزم‌های دفاعی رشد یافته بر رفتارهای  خوردن تأثیر معنادار داشت ولی دلبستگی‌های ناایمن تأثیر معناداری نداشتند. شاخص‌های برازش مدل نشان دادند که مدل نظری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است: روابط موضوعی، سبک‌های دلبستگی و مکانیزم‌های دفاعی بر رفتارهای خوردن ناسالم تأثیر دارند و تقویت عوامل مثبت می‌تواند به پیشگیری و کاهش شیوع این رفتارها کمک کند.

زینب آویش، فریبرز درتاج، فاطمه قائمی، نورعلی فرخی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مثبت‌نگر بر خودمراقبتی و سطح هموگلوبین گلیکوزیله در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. این مطالعه به‌صورت نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون و گروه کنترل انجام شد. ۳۰ زن مبتلا به دیابت نوع ۲ که در بازه زمانی خرداد تا تیرماه ۱۴۰۳ به بخش غدد بیمارستان شهید دکتر لبافی‌نژاد مراجعه کرده بودند، به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس، شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی و با استفاده از نرم‌افزار اکسل در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه هفتگی (هر جلسه ۹۰ دقیقه) تحت درمان مثبت‌نگر قرار گرفت، درحالی‌که گروه کنترل تنها درمان‌های روتین بیمارستان را دریافت کرد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل مقیاس خودمراقبتی دیابت و اندازه‌گیری سطح هموگلوبین گلیکوزیله بود که در سه مرحله (خط پایه، پس از مداخله، و پیگیری سه‌ماهه) جمع‌آوری شدند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۱ و روش تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر چندمتغیری تجزیه‌وتحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمره خودمراقبتی در گروه مداخله به‌طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین، سطح هموگلوبین گلیکوزیله در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. این یافته‌ها نشان می‌دهد که درمان مثبت‌نگر می‌تواند به‌عنوان یک مداخله مؤثر در بهبود خودمراقبتی و کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ مورد استفاده قرار گیرد.


سپیده اسم‌زمانی‌آغمیونی، رویا رسولی، آزاده طاهری،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی همدلی در ارتباط میان ذهن‌آگاهی رابطه‌ای و صمیمیت زوجی است. با توجه به تأثیرات بنیادین روابط زوجی بر سلامت روان فردی و اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت و صمیمیت در این روابط از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1402-1401 می‌باشد. نمونه‌گیری به روش در دسترس و به تعداد 300 نفر از دانشجویان متأهل زن و مرد انجام گرفت. برای جمع‌آوری داده‌ها از سه پرسشنامه معتبر شامل پرسشنامه صمیمیت زوجی (وندن‌بروک و ورتمن، 1995)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگنون، 2006) و مقیاس ذهن‌آگاهی رابطه‌ای (کیمز و همکاران، 2018) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS26 و AMOS24 و از طریق تحلیل مدل‌سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ذهن‌آگاهی رابطه‌ای و همدلی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد(β=0.27, p<0.001) همچنین، همدلی به‌طور معناداری با صمیمیت زوجی رابطه داشت (β=0.36, p<0.001)، و بین ذهن‌آگاهی رابطه‌ای و صمیمیت زوجی نیز رابطه مثبت معناداری یافت شد (β=0.17, p<0.002) . مقایسه مدل‌های مستقیم و کامل نشان داد که همدلی نقش میانجی جزئی در ارتباط بین ذهن‌آگاهی رابطه‌ای و صمیمیت زوجی ایفا می‌کند. این یافته‌ها اهمیت درک نقش همدلی و ذهن‌آگاهی در بهبود صمیمیت زوجی را تأکید می‌کند و می‌تواند به‌عنوان مبنای طراحی مداخلات روانشناختی برای تقویت روابط زوجی مورد استفاده قرار گیرد.

خانم زینب ملکی، دکتر جواد کاوسیان، دکتر پروین کدیور، دکتر مهدی عرب زاده،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارائه  مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش­آموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانش­آموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشه­ای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری داده­ها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنباله­رو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانش­آموزان می­توان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
 
سارا ابراهیمی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

این پژوهش به بررسی نقش میانجی‌ تاب‌آوری روان‌شناختی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دانش‌آموزان و نیز نقش تعدیل‌کننده جنسیت در رابطه بین احساس امید و سلامت روان با میانجی‌گری تاب‌آوری روان‌شناختی پرداخت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانش‌آموزان مدارس دولتی دوره دوم متوسطه در منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل می‌دادند که 302 نفر از آن‌ها با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌های پژوهش از مقیاس امید بزرگسالان (1991)، مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون (2003) و چک لیست علائم 25 (1380) در بستر اینترنت استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون هایس (مدل‌های 4 و 7) نشان داد تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس امید بر سلامت روان و تاب‌آوری روان‌شناختی و اثر تاب‌آوری روان‌شناختی بر سلامت روان معنی‌دار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس امید بر سلامت روان از طریق تاب‌آوری روان‌شناختی معنی‌دار بود. به عبارتی، تاب‌آوری روان‌شناختی نقش میانجی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دارد؛ به طوری که احساس امید با افزایش تاب آوری روانشناختی به افزایش سلامت روان دانش‌آموزان منجر می‌شود. یافته‌ها نقش تعدیل‌کننده جنسیت را نیز در رابطه بین احساس امید و سلامت روان بر اساس تاب‌آوری روان‌شناختی تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر میانجی تاب‌آوری روان‌شناختی در میان دانش‌آموزان دختر شدت بیشتری داشت. یافته‌های این پژوهش مکانیسم تأثیر احساس امید بر سلامت روان دانش‌آموزان نوجوان را آشکار کرد که می‌تواند در مداخلات پیشگیرانه برای پرورش ویژگی‌های روان‌شناختی مثبت جهت افزایش احساس امید و ارتقای سلامت روان دانش‌آموزان الهام‌بخش باشد

رعنا آقا بابایی، دکتر عباس جواهری، محمدحسن آسایش،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تبیین کیفیت والدگری متأثر از وضعیت ذهنی‌سازی در مادرانی که تجربه ترومای عاطفی در کودکی خود داشتند بود. روش این پژوهش، ‌کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بوده و داده­ها با روش پدیدارشناختی هفت‌ مرحله‌ای کلایزی تحلیل شد. میدان پژوهش شامل مادران فرزندان ۳ تا ۶ سالی بوده که تجربه ترومای عاطفی در کودکی داشتند. از این میان با درنظرگیری اصل اشباع، ۹ نفر با روش نمونه­گیری هدف‌مند جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. در نتیجه تحلیل داده ­ها، پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل «وضعیت ذهنی­ سازی مادر»، «حالات درون ­روانی مادر»، «رابطه مادر و فرزند»، «وضعیت انتقال تروما» و «وضعیت فرزندپروری» مادر بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مادرانی که توانایی بالایی در ذهنی‌سازی دارند، حالات درون روانی مثبت‌تری را تجربه کرده، قادر به برقراری رابطه امن با فرزند بوده، رفتار آسیب­زای والدین خود را تکرار نکرده و یا سعی در جبران افراطی آن داشتند و در فرزندپروری خود رفتارهای مطلوبی را از خود نشان دادند. درحالی‌که مادرانی که نقص در ذهنی‌سازی داشتند، حالات درون روانی نسبتاً منفی‌تری را تجربه کرده، قادر به ایجاد امنیت در رابطه با فرزند نبوده، رفتار آسیب­زای والدین خویش را تکرار کرده و در فرزندپروری خود عملکرد ضعیفی داشتند.
 

امیرحسین عبدلی، مهدی کاظمی، دکتر صدیقه احمدی، شهناز حسن‌آبادی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پدیده نوظهور فابینگ و ارتباط آن با سلامت روان اخیرا نگرانی­هایی را ایجاد نموده که به دلیل عدم غنای مطالعاتی درباره نوع این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه­ ای خودکنترلی در رابطۀ بین فابینگ و سلامت روان در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعۀ بنیادی و از نوع روش توصیفی-همبستگی با استفاده از مدل ­یابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ مورد مطالعه شامل تمامی ۱۴۰۰۰ دانشجوی دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از بین جامعۀ مذکور ۲۵۵ نفر (۱۵۱ زن و ۱۰۴ مرد) با استفاده از روش نمونه ­گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش­نامۀ عمومی فابینگ (چوتپیتایاسونوند و داگلاس، ۲۰۱۸)، پرسش­نامۀ خودکنترلی (تانجی، بون و بامیستر، ۲۰۰۴) و پرسش­نامۀ سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) بود. داده ­های جمع آوری ­شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و شیوۀ مدل­یابی معادلات ساختاری با کمک نرم ­افزار SPSS 27 و JASP 0.18.3.0 تحلیل شدند. یافته ­های پژوهش حاکی از رابطۀ منفی و معنادار بین فابینگ و خودکنترلی بود.همچنین بین خودکنترلی و سلامت روان نیز رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشت . به ­علاوه، بین فابینگ و سلامت روان نیز رابطۀ منفی و معناداری یافت شد. در پژوهش حاضر رابطۀ غیرمستقیم فابینگ و سلامت روان ازطریق خودکنترلی  معنادار بود. براساس نتایج، تمرکز بر افزایش آگاهی دانشجویان دربارۀ تأثیرات منفی و زیان­بخش این پدیدۀ نوظهور و کوشش روان­ درمانگران و مشاوران در این حیطه بسیار حائز اهمیت است.

خانم پریرخ ممقانی میاندوآب، دکتر جواد کاوسیان، دکتر مهدی عربزاده، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

با انقلاب در­ دنیای شبکه­های رایانه­ای و تکامل فناوری­های نوین، بازی­های برخط جایگزین بازی­های فیزیکی سنتی و بازی­های ویدیویی شدند. مطالعۀ حاضر با هدف مفهوم­سازی اعتیاد به بازی­های برخط در نوجوانان ایرانی بر اساس نظریۀ داده بنیاد از طریق مصاحبه نیمه­ساختاریافته انجام شد. مشارکت­کنندگان 20 نوجوان پسر 13 تا 18 ساله شهر تهران بودند که به روش نمونه­گیری هدفمند نظری انتخاب شدند. برای تحلیل داده­ها و استخراج مضامین از نرم­افزار MAXQUDA-10 و رویکرد تحلیل تماتیک اشتراوس و کوربین (1998) شامل کدگذاری باز، محوری، انتخابی و نظری بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه­ها نشان داد که مقوله­های پرکردن اوقات فراغت، شخصی، ارتباطی، شهرت و کسب ثروت از مهم­ترین علل اعتیاد به بازی برخط در نوجوانان بودند. مقوله­های شخصی، کار و بازاریابی و حمایت اجتماعی ادراک شده زمینه­های مهم بروز اعتیاد به بازی برخط را تشکیل می­دادند. بهبود دقت و تمرکز، کنترل خشم، شادابی و رفع افسردگی، دوست­یابی، حرفه­ای و معروف شدن پیامدهای مثبت اعتیاد به بازی برخط بودند و در نهایت کمبود وقت برای فعالیت­های روزمره و افت درسی، شخصی، آسیب به سلامت جسمانی، درک نشدن توسط خانواده پیامدهای منفی اعتیاد به بازی­های برخط را تشکیل می­دادند. می­توان نتیجه گرفت که اعتیاد به بازی­های برخط در نوجوانان، پدیده­ای پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی قرار دارد.

نورا دهقانپور، دکتر توکل موسی زاده، دکتر رضا کاظم زاده، دکتر وکیل نظری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر حساسیت اضطرابی و آلکسی‌تایمیا در زنان دارای اختلالات کندن پوست و مو در شهر تهران انجام شد. این مطالعه از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. از میان دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران، 30 نفر که بر اساس ملاک‌های پژوهش به اختلال کندن پوست و مو مبتلا بودند، به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در طی 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌های مشخصات دموگرافیک، حساسیت اضطرابی و آلکسی‌تایمیا بود که در سه مرحله‌ خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه‌ماهه تکمیل شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که میانگین نمرات حساسیت اضطرابی و آلکسی‌تایمیا در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس‌آزمون و پیگیری به‌طور معناداری کاهش یافته است (p<0.05). این یافته‌ها حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش مؤلفه‌های هیجانی و شناختی در زنان مبتلا به اختلالات کندن پوست و مو است و بر کارآمدی این رویکرد در بهبود مشکلات همراه با این اختلالات تأکید دارد.

فرشته رضا، جوانشیر اسدی، ارسطو میرانی، افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت بر کاهش اضطراب و افزایش توانایی تحمل ابهام در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی (OCD) بود. این مطالعه با طرح نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به OCD مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره سروهانا در تهران در سال 1404 بود. نمونه‌ای به حجم 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جای‌دهی شدند. گروه آزمایش در ده جلسه درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت شرکت کرد؛ در حالی که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه اضطراب آشکار و پنهان اشپیل‌برگر، پرسشنامه وسواس فکری–عملی مادزلی و مقیاس تحمل ابهام فریستون بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت موجب کاهش معنادار اضطراب آشکار و پنهان و افزایش توانایی تحمل ابهام در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (p < 0.01). این یافته‌ها از اثربخشی درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت در بهبود مؤلفه‌های هیجانی و شناختی مرتبط با OCD در زنان حمایت می‌کند و بر کاربرد بالینی این رویکرد در تنظیم هیجانی، پذیرش ابهام و کاهش نشخوار فکری در این گروه تأکید دارد.

مهسا روحانی اطاقسرا، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر الناز پوراحمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره‌درمانی و شفقت‌درمانی بر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی در زنان آسیب‌دیده از خیانت زناشویی انجام شد. این مطالعه از نوع شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و دو گروه درمانی بود که در آن ۴۰ زن آسیب‌دیده به طور تصادفی در دو گروه طرحواره‌درمانی و شفقت‌درمانی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های معتبر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی خود جمع‌آوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش تعارض زناشویی و افزایش تمایزیافتگی مؤثر بوده و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. طرحواره‌درمانی در بهبود ابعاد خاصی از تعارض زناشویی تأثیر بیشتری داشت، در حالی که شفقت‌درمانی تأثیر قوی‌تری بر ابعاد تمایزیافتگی نشان داد. این یافته‌ها بیانگر نقش مهم مداخلات تخصصی روان‌درمانی در بازسازی سلامت روانی و ارتقای کیفیت روابط زوجی در زنان آسیب‌دیده از خیانت است و تأکید می‌کند که انتخاب رویکرد درمانی باید مبتنی بر نیازها و ویژگی‌های فردی بیماران باشد. همچنین، نتایج این پژوهش زمینه‌ای علمی برای استفاده تلفیقی و هدفمند از این دو رویکرد درمانی در مراکز مشاوره و روان‌درمانی فراهم می‌آورد.
 

آسیه ملک دار، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناگویی هیجانی زنان مبتلا به این اختلال انجام شد. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمونپس‌آزمون و گروه کنترل بود. نمونه‌ای ۴۵ نفره از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر که به کلینیک روان‌شناسی آرامیس شهرری مراجعه کرده بودند، به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه طرحواره‌درمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های آزمایشی طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت مداخله قرار گرفتند. برای سنجش ناگویی هیجانی از پرسشنامه تورنتو استفاده شد و داده‌ها با تحلیل کوواریانس بررسی گردید. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی به طور معناداری ناگویی هیجانی را کاهش داده‌اند (p<0.05)، اما طرحواره‌درمانی اثربخشی بیشتری در بهبود مؤلفه‌های تشخیص و توصیف احساسات و کاهش تفکر عینی نشان داد. این یافته‌ها مؤید نقش مؤثر هر دو رویکرد در بهبود تنظیم هیجانی در مبتلایان به اضطراب فراگیر است و بر ضرورت توجه به ابعاد هیجانی در درمان‌های روان‌شناختی تأکید دارد. توصیه می‌شود انتخاب رویکرد درمانی با در نظر گرفتن ویژگی‌های فردی مراجع صورت گیرد.

محسن امیری، جهانگیر کرمی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

یکی از موارد غفلت در آسیب­ شناسی روانی، زیربنای فرهنگی آن است. همانطور که ژن­ها می ­توانند اطلاعات زیستی معیوب را با خود حمل کرده و به نسل­های بعدی منتقل کنند، مم­ها نیز قادر هستند تا اطلاعات معیوب فرهنگی را به اذهان منتقل و موجب آسیب­ روانی شوند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر عبارت از ایده­ پردازی و توسعه ­ی تکنیک نقشه­ ها­ی مم برای دستیابی به تاریخچه ­ی رشدی مم­ های روانشناختی مرضی در اختلال افسردگی اساسی بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات موردی کیفی بود. جامعه­ی آماری پژوهش را تمامی افراد 18تا 25 ساله­ی دارای اختلال افسردگی اساسی شهر کرمانشاه در سال 1403 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه­ گیری هدفمند تعداد یک نفر به عنوان شرکت­ کننده انتخاب شد. نتایج ارزیابی ممتیک نشان داد دو ممپلکس ناتوانی-عجز و شرمساری- نقص، نشانه­ های بیمار را ایجاد کرده­ بودند و در ادامه با استفاده از تکنیک نقشه­ های مم، رویدادهای جنینی و رشد این دو ممپلکس شناسایی شدند. بینش بیمار نسبت به رویدادهای جنینی و رویدادهای رشد مشکلات خود موجب آگاهی او از احساسات متناظر با مم­های مرضی می­شود تا بتواند با حل و فصل آن­ها، پایه­های ممپلکس مرضی خود را متزلزل کند و در ادامه می­تواند بر خلاف اثرات فنوتیپی گسترش یافته­ی ممپلکس مرضی خود حرکت کند. این مطالعه نشان داد که می­ توان نقشه­ ها­ی مم را با موفقیت در دستیابی به تاریخچه ­ی تحولی مم ­های روانشناختی مرضی در اختلال افسردگی اساسی به کار برد

 
مریم کاظمی، تورج سپهوند،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی ناگویی هیجانی نوجوانان بر اساس انعطاف‌پذیری شناختی و دشواری‌های تنظیم هیجان مادران آنها انجام شد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و در قالب طرح همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل نوجوانان 13 تا 18 سال مدارس شهر اراک به همراه مادرانشان بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای، 459 نفر از آنها انتخاب شد. دانش ­آموزان ﻣﻘﻴﺎس ﻧﺎﮔﻮﻳﻲﻫﻴﺠﺎنی تورنتو 20 ماده‌ای، و مادران آنها پرسشنامه انعطاف­ پذیری شناختی و مقیاس دشواری­های تنظیم هیجان را پاسخ دادند و داده­های حاصل با استفاده از رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد خرده‌مقیاس‌های دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان (ضریب بتای 240/0) و فقدان شفافیت هیجانی (ضریب بتای 194/0) مادران نقش معناداری در پیش‌بینی ناگویی هیجانی نوجوانان داشته و حدود 14 درصد واریانس آن را تبیین نمودند. دیگر خرده‌مقیاس‌های دشواری‌های تنظیم هیجان و نیز انعطاف‌پذیری شناختی مادران نقشی در تبیین آن نداشتند. در نتیجه، دشواری‌های تنظیم هیجان در مادران می‌تواند نقش مهمی در ناگویی هیجانی نوجوانان داشته باشد. بر این اساس، تقویت مهارت‌های تنظیم هیجان مادران به عنوان یک اولویت مهم برای بهبود سلامت هیجانی قرزندان به متخصصان پیشنهاد می‌گردد.

آقای حسام سلیمانی، آقای امین رحمتی، آقای عاصم اسماعیلی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری توجه به هیجانات (ارادی و غیر ارادی) با نگرانی و استرس با نقش میانجی عواطف منفی انجام شد. روش پژوهش حاضر مدل­سازی معادلات ساختاری بود و جامعۀ پژوهش حاضر تمام دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند. نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شد و در نهایت داده ­های به دست آمده از 312 نفر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزارهای پژوهش حاضر از نوع خودگزارشی و شامل پرسشنامه­ های توجه به هیجانات پالمیری و همکاران (2009) ، نگرانی پنسیلوانیا مایر و همکاران (1995)، پرسشنامۀ خلاقیت هیجانی آوریل و توماس-نولز (1991)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبند و لاویبند (1995) و همچنین مقیاس عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) بودند. در نهایت، داده ­های حاصل با استفاده از معادلات ساختاری و روش بوت ­استرپ نرم­افزار­های SPSS و AMOS نسخۀ 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پس از تحلیل مشاهده شد که مدل از برازش مناسب برخوردار است و یافته­ های نشان داد که توجه غیر ارادی به هیجانات به صورت مستقیم با عواطف منفی، نگرانی و استرس در ارتباط است اما توجه ارادی به هیجانات تنها با عواطف منفی رابطۀ مستقیم دارد و رابطۀ آن با نگرانی و استرس به صورت غیر مستقیم و از طریق عواطف منفی است. عواطف منفی برای رابطۀ هردو نوع توجه به هیجانات با نگرانی و استرس نقش میانجی را ایفا می­کرد.
 
دکتر شیدا ناصری اکبر، دکتر عزت الله کرد نیکوزاده، دکتر مهناز مغانلو، دکتر سیده زهرا علی بخشی، دکتر امین رفیعی پور،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی بر شاخص های زیستی، روانی و اجتماعی زنان مبتلا به ویروس پاپیلوم انسانی بود. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان بیمار دارای ویروس پاپیلومای انسانی بوده که در دبی ساکن و به کلینیک بیماری‌های رفتاری الشفا مراجعه داشتند. نمونه آماری به حجم 45 نفر، به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در سه گروه ( 15 نفر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد ، 15 نفر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی و 15 نفر گروه گواه) گمارده شدند. سپس آزمودنی های دو گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی قرار گرفتند.  ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های داس -21 (1993)،  پذیرش اجتماعی مارلو و کراون (1996) بود که قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله توسط هر سه گروه تکمیل شد. نتایج نشان داد، تفاوت آماری معنی داری بین میانگین نمرات پس آزمون و در نظر گرفتن اثر زمان در متغیرهای میانگین ویروس، افسردگی  ، اضطراب ، استرس  و پذیرش اجتماعی ، وجود دارد. نتایج به‌دست‌آمده از پژوهش نشان داد هر دو روش مداخله آموزشی در زنان موثر بوده است.

 

صفحه 20 از 21     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb